eitaa logo
ربط عاشقی 🇵🇸
3.2هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
110 فایل
ربط دل من و تو ربط عاشقی‌ست/اینجا سخن ز کهتر و مهتر نمی‌رود رهبرحکیم انقلاب ۹۲/۲/۲ بانوان ستاد جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان اصفهان ارتباط با ادمین: @jebhe97
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 بدانید که با همّت بلند، و در پرتو خردمندی و درست‌اندیشی، و با اعتماد و توکّل به خداوند دانا و توانا، می‌توانید در همه‌ی مسائل عمومی کشور و ملت، اثربخش و مشکل‌گشا باشید. 🎙 پیام تبریک رهبر حکیم‌ انقلاب به مناسبت هفته بسیج؛ ۱۴۰۰/۰۹/۰۳ @rabteasheghi
🔰 مرکز فرهنگی شهید آیت‌الله مدرس و تشکل اسلامی شهید دیالمه برگزار می‌کند: 🌐 چرایی بوجود آمدن بحران زاینده‌رود 🔻 به همراه تشریح اقدامات صورت گرفته در مدیریت جدید استان باحضور دکتر یزدیان (مشاور و دستیار ویژه استاندار درحوزه آب / دکترای مهندسی آب و عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان) 🔷 سه شنبه ۹ آذر 🕢 از ساعت ۱۸:۳۰ 📍خیابان جهاد . کوی مسعود(۱۴) . مجتمع آموزشی صالحین ⚠️ ویژه خواهران و برادران @rabteasheghi
🔰 جامعه اسلامی دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی برگزار می کند: °| ﷽ |° 🔰سلسله جلسات «طرح منظومه فکری رهبری» 💠 آشنایی با مباحثی چون جهان‌بینی اسلامی، خداشناسی توحیدی، انسان‌شناسی اسلامی، ولایت فقیه در اندیشه رهبری و... 🕙 زمان برنامه: دوشنبه ها ساعت۱۹:۳۰ از هشتم آذر 💻 جلسه به صورت مجازی در لینک زیر http://b2n.ir/jad33 🗣 استاد: حجت الاسلام مهدی ابراهیمی | مدرس دوره های به سوی بی‌نهایت و برهان موسسه جوانان آستان قدس رضوی @rabteasheghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ربط عاشقی 🇵🇸
💫 در دفاع مقدّس برای حضور مردمی یک مدل‌سازی جدیدی انجام گرفت. نحوه‌ی حضور مردمی یک نحوه‌ی شگفت‌آوری
11.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید... 💠 اصل دوم کار فرهنگی؛ مشارکت‌پذیری 🔹 کار فرهنگی درجه یک حداکثر مشارکت‌پذیری را داراست. 🔹 کاری که مردم‌محور است باید مشارکت‌پذیر باشد. 🔹 باید به مردم نقشِ حقیقی داد. 🎙 روح‌الله رشیدی؛ نویسنده کتاب "به اضافه مردم" @rabteasheghi
🔰 گروه فرهنگی فانوس برگزار می‌کند: زندگی به وقت محبت😍 (ویژه زوجین) سخنران: حجت الاسلام داستان‌پور زمان: جمعه ۱۲ آذر ماه، ساعت ۱۸:۴۵ مکان: خیابان ابن سینا، حسینیه بنی‌فاطمه هزینه هر زوج ۴۰ هزار تومان @rabteasheghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌ دشمن انقلاب و دشمن اسلام نمی‌تواند از طریق فرهنگ، کاری را که می‌خواهد، بکند. البته مشکلات فراوانی درست کردند و درست خواهند کرد؛ شکی نیست، ✊ اما ان‌شاالله ایمان‌ها و همّت‌های شماها نخواهد گذاشت آن‌طور که آن‌ها می‌خواهند پیش آید. @rabteasheghi
🔰 جبهه فرهنگی فعالان دفاع مقدس استان اصفهان(غالبون) برگزار می‌کند: 🚩 کاروان زیارتی راهیان نور "مزار شهیدحاج قاسم سلیمانی" 🚎حرکت این هفته: پنجشنبه ۱۱ آذرماه ساعت ۷:۳۰ صبح از گلستان شهدا برگشت از کرمان: ساعت ۱۱ شب 🔻نحوه ثبت نام به صورت غیر حضوری از طریق لینک https://1pelak.ir/ @rabteasheghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ به نظر شما عشق، معجزه داره؟ نه؟! منم زمانی مثل شما فکر می‌کردم تا اینکه خوردم به پُست ننه... ننه کیه؟! یه پیرزن ۸۰ ساله تو محله‌مون... درست وقتی فهمیدم میشه به راحتی قانون و مقررات سال تولد را داخل شناسنامه دور زد که فهمیدم حسینیه محله‌مون داره روی انگشت کوچیکه‌ی ننه می‌چرخه! ✍ به نظرم سوژه خوبی می‌اومد... می‌شد از زندگی‌اش داستانکی درآورد... برای همین هم بود قلم و کتابم رو برده بودم پای سماورِ مسی گوشه اتاق ۲۰ متری‌اش تا زیر چهارپایه کرسی‌اش گرم و روان بشه... 💫 آخ! محمد اومد! نرگس! نرگس! جانِ مادر بدو بابا اومد... بدو می‌خوایم غافلگیرش کنیما... کادو بابا رو بذار تو اتاقش خودش میاد باز می‌کنه... تو بیا پیش من... صدای قریچ در، مُهر سکوت رو در دهانم کوبید... مثل همیشه موهای قهوه‌ای فرفری‌اش زودتر از خودش اومدن تو! عادتش بود. همیشه سرش رو می‌انداخت پایین و یااللهی می گفت و می‌اومد داخل... چشم‌های آبیش آخرین هدفی بود که به تور نگاه‌هایم می‌خورد. پر از حرف بود... حتی از لباس‌های خاکیش هم بیشتر به چشم می‌اومد... دیگه برام فرقی نداشت که داد بزنم: "محمد! با لباسِ خاکی روی مبل نَشین تازه تمیز کردم." شما به معجزه‌ی عشق ایمان دارید؟! 🔻سرخی لپ‌هام را زیر مشت و لگدهای نگاه نرگس با دستام قائم کردم... خوشش نمی‌اومد اول از اون به محمد سلام کنم... دلش می‌خواست اون زودتر از من بره تو تیررس نگاه‌های باباش... دست‌هام رو بردم جلو! سرم رو انداختم پایین! آخ خدای من چقدر منتظر این صحنه بودم... به محمد گفتم: "محمد اذیت نکن! از صبح منتظرم! زود باش کادوی امسالم رو بده! ۳۶۴ روزِ سال منتظر روز سالگرد ازدواج‌مونم!" 💬 زیرِ لب یه چیزی گفت... نفهمیدم چی می‌گه اصلا مهم نبود... یاد ننه افتادم... ۴۰ سال پیشش... می‌گفت ۵ بار دست‌هام رو بردم جلو و سرم رو انداختم پایین... هول و هراسِ عجیبی چنگ زد به وجودم... می‌خواستم دستم رو بیارم پایین که محمد سوییچِ ماشین را انداخت بین انگشت‌هام... بِهم گفت: "تو فکر کن من منتظر این روز نباشم! برو تو ماشینه" نفهمیدم پله‌ها رو چطور دوتا یکی کردم و خودم رو انداختم جلوی ماشین... 🚑 ننه می‌گفت: "۵ بار خودم رو انداختم جلوی ماشین آمبولانس! گفته بودم خودم می‌خوام بچه‌هام رو بشورم! نگاه به چشم‌هاشون نمی‌کردم چون می‌دونستم چشم‌های آبی‌شون کار دستم می‌ده! دست و پاهام رو شل می‌کنه! دست می‌گذاشتم روی پلک‌ها و اولین کاری که می کردم بستن نگاهی بود که تیر می‌زد وسط قلبم..." 🚙 در ماشین رو باز کردم... یک گل نرگس بود! یک کارت کوچیک بِهش آویزون بود... بازش کردم... دست‌خط محمد بود... نوشته بود: "عزیزدلم! با اجازه شما قراره اعزام بشم به سوریه... البته اگه شما رخصت بدید!" 💢 انگار کاسه‌ی آبِ سردی ریختن روی سرم... انگار یک لحظه برق چشم‌های ننه من رو گرفت... ننه می‌گفت: "خودم بدرقه‌شون می‌کردم... خودم هم ازشون استقبال می‌کردم! البته با چشم‌های بسته!" سرم سوت کشید صداش پاهام رو شل کرد می‌خواستم بیفتم اما حرف‌های ننه دستم رو گرفت! در ماشین رو بستم... رفتم بالا... محمد تازه کادوش رو باز کرده بود... نگاهش به نگاهم گره خورد... قلبم لرزید... رفتم سمتش یادِ خواهرم افتادم... فردا می‌خواست با شوهرش بره کیش... شوهرش تازه ویلا خریده بود... یادِ دوستم طناز افتادم امروز یه بسته گوشت آورده بود دمِ در خونه‌مون... می‌گفت تازه شوهرم ماشین خریده براش خون ریختیم... یاد... 💭 یادِ ننه افتادم... رفتم دستم رو گذاشتم روی چشم‌های محمد... پلک‌هاش رو بستم... آروم بهش گفتم: "برو به سلامت!" گرمی صورت محمد، دست‌هام رو نوازش می‌کرد... درست مثل وقتی که می‌بردمشون زیر کرسی گرم و نرم ننه... زیر کرسی که عشق را برای من معنی می‌کرد... عشق همین بود... هل دادن معشوق به سمت و سوی هدف متعالی... زبانم بند اومد... می‌خواستم از اجاره عقب‌مونده بگم، می‌خواستم از مسافرت‌های نرفته بگم... می‌خواستم از لباس‌های نخریده نرگس بگم اما... اما گرمای صورتش اجازه نداد... ♥️ چشمم خورد به برگه‌های به‌هم‌ریخته روی میزم... با خودکار قرمز نوشته بودم:"شما به معجزه عشق عقیده‌ای دارید؟" 🖊 لطیفه‌سادات مرتضوی @rabteasheghi
💠 سلسله جلسات گفتمانی «بانوی میدان» 🎬 برداشت اول: «افق میدان» 🔹 نشست اول‌؛ وبینار چشم‌انداز حرکت فرهنگی جامعه 🎙با ارائه استاد وحید موسویان ◀️ قائم مقام بنیاد کرامت رضوی ◀️ فعال عرصه شبکه‌سازی تشکل‌های فرهنگی و اجتماعی 🗓 زمان برگزاری وبینار: ۱۴ آذرماه ساعت ۱۵ 💳 هزینه‌ی هر نشست : ۳۰ هزار تومان هزینه‌ی کل دوره: ۱۱۰ هزار تومان؛ با کد تخفیف ۸۵ هزار تومان ☎️ اطلاعات بیشتر: 09103509664 🔻 لینک ثبت نام : http://www.chashmentezar.ir/5238-2/ @rabteasheghi