📔📖 کتابخانه فرهنگ 📖📔
📚 معرفی کتاب «متولد زندان» به قلم «مرتضی احمر»:
کتاب متولد زندان ماجرای یک نخبهای ایرانی است که جذب یکی از سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی شده و برای آنها در چندین نوبت جاسوسی میکنند. این کتاب قصه فردی است که در دل تاریکی به روشنایی قدم میگذارد و پرورش پیدا میکند؛ ولی دوباره خودش با پای خودش وارد تاریکی میشود.
در بخشی از کتاب می خوانیم: خدا لعنتشون کنه!... داداش!... داداش! کجایی!... چرا رفتی؟!.. خدا نابودشون کنه...»
این کلمات هیچوقت از ذهنم خارج نمیشوند. حتی حالا که دارم خاطراتم را برای این آقا تعریف میکنم. صدای شیون عمهپروانه هنوز توی گوشم است...
#کتابخانه_فرهنگ
#متولد_زندان
#مرتضی_احمر
🎙️ صدای فرهنگ را بشنویم... (📲📻Fm106)
بله | سروش | سایت | ایتا | آپارات | ویراستی | رادیو نما
@radiofarhang_irib
📔📖 کتابخانه فرهنگ 📖📔
📚 معرفی کتاب «آخر رفاقت» به قلم «مرتضی احمر»:
مرتضی احمر در کتاب آخر رفاقت به سراغ زندگی شهید حاج احمد کریمی رفته است. جوانی که زندگی خود را برای مبارزه با دشمن فدا کرد و در نهایت به آرزویش که رسیدن به درجه والای شهادت بود، رسید. او در روز بیستم دی سال چهل شمسی به دنیا آمد. ده سال بعد همراه با خانوادهاش به شهر قم مهاجرت کرد و با آغاز جنگ، فعالیتهایش را نیز آغاز کرد. عضویت در سازمان بسیج، انجام فعالیتهای منکراتی در داخل شهر قم و در نهایت اعزام به جبهه. از او به دلیل روحیهای که داشت و همچنین رشادتی که از خود در شرایط مختلف نشان میداد، خاطراتی شیرین در دل و ذهن همه اعضای خانواده و دوستانش، به جا مانده است.
در بخشی از کتاب می خوانیم: وقتی کوچک بود، هر روز با پدرش به مسجد میرفت. به پیشنهاد ّاطرافیان، مکبر شده بود اما بعد از چند روز، یکی از بچههای محل که از او بزرگتر بود اجازه نمیداد مکبری کند. با چشم گریان به خانه آمد. وقتی ماجرا را برایم تعریف کرد، به پدرش گفتم وساطت کند تا قضیه حل شود. پدرش هم، کار را نوبتی کرد. نماز ظهر و عصر را، احمد مکبری میکرد و نماز مغرب و عشا را دوستش. بعدها که بزرگتر شد، مکبری را به بچههای کوچک محل سپرد....
#کتابخانه_فرهنگ
#آخر_رفاقت
#مرتضی_احمر
🎙️ صدای فرهنگ را بشنویم... (📲📻Fm106)
@radiofarhang_irib