eitaa logo
رآدیو سکوت .
331 دنبال‌کننده
97 عکس
4 ویدیو
0 فایل
- نجات‌دهنده کجا بود باباجان ؟ ما پناهنده‌ای بیش نبودیم؛ به دو چشمونِ سیاهش، به کنج‌و پستوهای کُتب، چايِ امام‌رضا، قهوه، قلم، امید، دستای مامان، موسیقی، لبخندِ بابا، طلوعِ آفتاب، حسین و حسین و حسین. ` هوای زیستن، یا رب! چنین سنگین چرا باید ؟
مشاهده در ایتا
دانلود
شمارو نمی‌دونم اما به نظرم آدما هروقت از آدمی حس «امنیت» و «خونه‌بودن» دریافت می‌کنن پرحرف‌تر میشن، هروقت حالشون خوبه چشماشون برق می‌زنه و لبخند مهمونِ لباشونه، هروقت عاشق میشن چشماشون از حالتِ عادی خارج میشه و پر از کهکشان و ستاره و نور میشه، هروقت غمگینن شونه‌هاشون خمیده و رنگ رخ‌شون می‌پَره و چشماشون بی‌فروغ میشه، هروقت دلتنگ میشن مدام به یه جا و چیزِ خاصی خیره میشن و چایی‌هاشون سرد میشه .
بزمی از حافظ و یک قهوه‌ی تلخ قجری؛ پا کنم تا به لبم، بوسه‌ی فالت برسد .
رآدیو سکوت .
بنده بعد یک روزِ جان‌کاه و کُشنده رو به روی نجات‌دهنده‌ام:
تو می‌خندی و دوستانت می‌خندند، ستاره‌ها می‌خندند، شب نیز می‌خندد. و من اما در انتهایِ تنهاییِ ماه و تاریکیِ پشتِ پنجره چشمانی محزون از برای شب را می‌بینم که با چشمانِ تو آشناییت دارد .