eitaa logo
پرفسور فرامرز رفیع پور
404 دنبال‌کننده
37 عکس
18 ویدیو
2 فایل
استاد و چهره ماندگار جامعه شناسی انتشار مطالب توسط ادمین https://eitaa.com/seiiedhasanmoosavi
مشاهده در ایتا
دانلود
{اسرائیل، لبنان و حزب الله} ... سیاستمداران اسرائیلی نیز در محیط فرهنگی خود آنقدر غرق شده و غرور شیطانی آنان را آنچنان فراگرفته که چیزی جز یک سراب تسلط بر مسلمانان و مناطق نفتی آنان نمیبینند. اسرائیلی ها باید بخود آیند و بررسی کنند، از زمانیکه وارد منطقه شده اند، چه بدست آورده اند و چه از دست داده اند؟ از سال 1980 چقدر مجبور شدند، از لبنان عقب نشینی کنند و در مقابل نیروی ایمان حزب الله کوتاه بیایند. آنها با آن همه ادعای قدرت، در حملات چند هفته ای غیر انسانی به نوار غزه، آنچنان ناتوانی خود را در بالاترین حد نشان دادند. بیش از 25 سال است که آنها نتوانستند هیچ گامی در مسیر اهداف خود پیش بروند، ... تا کی میخواهند در ترس و وحشت زندگی کنند؟ تا کی میخواهند وسیله ای باشند، در دست دیگران برای نابودی کشورهای اطراف، با یک امید واهی دستیابی به مناطق نفتی؟ آیا هزینه های انسانی و روانی و بین المللی که تا کنون داده اند را در نظر میگیرند؟ بنابراین، اینکه اسرائیل بتواند بر منطقه تسلط یابد یک سراب و امید واهی و غیر ممکن به نظر میرسد. اسرائیل چه در سیاسیت داخلی و چه در سیاست خارجیش آنقدر اشتباه کرده و میکند که با خطر جدی متلاشی شدن روبرو است... تضاد غرب و شرق ص 488 https://eitaa.com/rafipoor مصاحبه با «گوردون داف» سردبیر «وترنز تودی» که مؤیدات زیادی درباره ماجرای لبنان دارد... https://www.telewebion.com/episode/2339550
2-4 مصدق و کوشش برای خروج از چهارچوب استعمار اوج ملی گرایی ایران در جنبش ملی کردن نفت شکل گرفت. انگلستان که بر اساس قرارداد فی مابین میبایست 16% سود را به ایران میپرداخت، نه فقط از آن سر باز زد، بلکه حتی چند میلیون غرامت نیز درخواست کرد که در محاکم بین المللی حق ایران شناخت شد. با وصف این انگلستان عملا فقط در حدود 3% سود را به ایران میپرداخت. در مقابل شرکتهای نفتی امریکایی که با دیگر کشورها کار میکردند، 50% سود را به آن کشورها میپرداختند. این مقایسه باعث شد که هم پایگاه انگلستان در نظام بین المللی تضعیف شود و هم ایران احساس حق بیشتر بکند. در نتیجه مجلس ایران رای به ملی کردن نفت را داد که با مقابله انگلستان روبرو شد. وقتی آقای دکتر مصدق (1261-1346) در نخست وزیریش بر این هدف پافشاری کرد و از مردم کمک خواست و مردم به پشتیبانی او برخاستند، یک جنبش عظیم بوجود آمد. هرچند برخی تصویر نه چندان مثبتی از گذشته آقای مصدق در زمینه تقابل وی با جنبش مشروطه، همکاری وی با محمدعلی شاه، مدارک تحصیلی قابل تردید و ... نشان داده اند، با وصف این باید گفت که اولا انسانها همواره در حال تغییرند و مصدق 30 ساله با مصدق 71 ساله (در سال 1332) متفاوت بوده است و چنین نکات منفی را میتوان در گذشته بسیاری از سیاستمداران یافت. ثانیا بدون تردید آقای دکتر مصدق توانسته بود، در سال 1332 از نظر مردم ایران به یک رهبر ملی قدرتمند تبدیل شود و حرکت ملی شدن نفت ایران را به یک جنبش ضد استعماری تبدیل نماید. این جنبش میرفت که سرآغاز پیدایش یک حکومت بسیار قوی با پشتوانه عظیم مردمی مبتنی بر اصول دموکراسی شود و سیر افول ایران را بطور بی سابقه تغییر دهد. اما این کاملا مغایر با اهداف استعماری انگلستان و روسیه بود که در مدل استعماری خود، برای ایران یک جایگاه مستعمره زبون و وابسته را در نظر گرفته بودند. لذا روسها به نوبه خود از این جنبش ضد استعماری ایران سوء استفاده کردند و حزب کمونیستی "توده" با آن جنبش همسو و همراه شد و تا اندازه ای نیز در جهت دادن به آن کوشید، تا جاییکه یک مسیر ضد شاهی را نیز در پیش گرفت. این حزب به علت داشن یک سازماندهی بهتر از جانب روسیه، توانست برخی از اهداف ضد حکومتی مردم را بهتر به ثمر برساند. ادامه دارد... https://eitaa.com/rafipoor دریغ است ایران که ویران شود ص 95
{درباره مصدق و کودتای 28 مرداد 2} در این زمان منزل ما پشت مسجد سپهسالار و در مرکزیت بیشتر رویدادها بود و من در روزهای 21 تا 28 مرداد 1332 از بام یکی از ساختمانهای جنوبی میدان بهارستان به وقایع نگاه میکردم. یادم می آید که در صبح یکی از این روزها، مردم تهییج شده کوشش میکردند با کلنگ مجسمه رضاشاه را به پایین بیندازند، اما موفق نمیشدند. هر کس بالا میرفت و زور خود را می آزمود و بعد ناموفق پایین می آمد. این به یک هدف تبدیل شد و مردم تهییج شده ناکام (!) در آرزوی تحقق این هدف بودند که یک شخص میانسال با بلندگو، به مردم نوید داد که "... ما (حزب توده) تا ظهر این مجسمه را پایین خواهیم آورد. مدتی بعد یک کامیون با جرثقیل وارد میدان شد و یک نفر بالا رفت و سیم بکسل را به گردن مجسمه انداخت. سپس جرثقیل بعد از مدتی گاز دادن زورش به مجسمه رسید و آن را سرنگون کرد. دریغ است ایران که ویران شود ص 95 و 96 https://eitaa.com/rafipoor
{درباره مصدق و کودتای 28 مرداد 3} ... ورود حزب توده به صحنه یک بهانه خوبی به انگلستان داد تا به امریکا نشان دهد که ایران کاملا در خطر کمونیسم قرار گرفته است و اگر جنبش مصدق سرکوب نشود، کمونیسم با سازماندهی قوی تر بر این حرکت مسلط خواهد شد. در این میان آقای ساموئل فال از کارکنان سیستم اطلاعاتی انگلستان در تهران نقش اصلی را از جانب انگلستان در تقابل با نهضت ایفا میکرد. او توانست سران امریکا، مخصوصا جان فاستر دالس وزیر خارجه و برادرش آلن دالس، رئیس سیا که رابطه ای نزدیک با انگلستان داشتند را برای تقابل با مصدق متقاعد کند. لذا "سیا" کرمیت روزولت -نوه تئودور روزولت- را که نه فقط با نظر ساموئل فال موافق بود، بلکه معتقد بود که امریکا باید به کمک صهیونیسم بر منطقه مسلط شود، به تهران فرستاد. او با نام جعلی "لاکریج" در اواخر خرداد 1332 وارد ایران شد و مدیریت این کودتا را به عهده گرفت (م.ش. گزارش های محرمانه که توسط آرشیو دانشگاه جورج واشنگتن چاپ شده است) دریغ است ایران که ویران شود ص 96 https://eitaa.com/rafipoor
{درباره مصدق و کودتای 28 مرداد 4} آقای هنله مینویسد: "... وقتی مصدق شاه را در ژوئن 1953 به خارج فرستاد و یک رفراندوم با 99 درصد بر علیه حکومت سلطنتی رای داد و این تا آن زمان و بعدها تا پایان حکومت شاه، تنها انتخابات آزاد ایران محسوب میشد، واشنگتن تصمیم گرفت که مستقیما وارد شود. رئیس "سیا" آلن دالس با خواهر پرارژی، بی وجدان و بدون کمترین احساس ملی شاه، شاهزاده اشرف و تعداد زیادی ژنرال های رشوه گیر، در سوئیس ملاقات کرد. بعد از این مشاوره مبالغ زیادی دلار از طریق رئیس مشاورین نیروی پلیس ایران، ژنرال شوارتزکیف به جانب فرماندهان ارتش ایران که با اندک پولی قابل خریدن بودند، سرازیر شد. از این طریق "یک شبه" یک گروه متحد از ژنرال ها، شاهزادگان و مالکین بزرگ بوجود آمد که پولهای رشوه خود را در اختیار اوباش تهران قرار دادند تا آنها نوک حمله خیابانی را بوجود آورند." دریغ است ایران که ویران شود ص 95 https://eitaa.com/rafipoor
[۱۲ شهریور روز مبارزه با استعمار انگلیس] کشورهای استعمارگر اقدامات زیادی در مستعمرات خود، از جمله در ایران انجام داده اند که برای ما در ابتدا قابل تصور نیست. نویسنده در دوران نوجوانی در ایران زیاد شنیده بود که اکثر کارها و اتفاقات سیاسی و اقتصادی در ایران با سیاست انگلستان انجام میگیرد، اما از این مساله چیزی نمیفهمید. وقتی پس از پایان تحصیلات دانشگاهی در سال 1353 این مطالب را باز هم می شنید، دیگر نمیتوانست به راحتی آنرا بپذیرد و نیاز به دلیل و شواهد اثباتی داشت. اما بعد از 22 سال تحقیق، تعمق و بررسی متمرکز درباره مسائل گوناگون جامعه و ریشه ها و روابط علی آنها، نویسنده به این نتیجه رسیده است که اکثر مسائل لاینحل امروز ما ریشه در آن زمان دارد. زیرا آنها فرهنگ ما، یعنی ماهیت ما را تغییر داده اند، و در نتیجه ما بطور درونی همان کارهایی را میکنیم که استعمارگران قدیمی میخواستند یا میخواهند. توسعه و تضاد ص ۴۹۶ https://eitaa.com/rafipoor
*2-8 تاثیر انقلاب و جنگ بر ایران* برخی از کسانی که با نظر اقتصادی محدود به مسائل مینگرند و مخصوصا تحت تاثیر خبررسانی های غربی و "شعب داخلی" و به اصطلاح "ملی" آنها میباشند، به منظور نفی بسیاری از اقدامات انقلابی، همواره در پی یافتن دلایلی برای مقابله با آن بوده و هستند. از جمله آنکه جنگ باعث خسارات مالی و جانی زیاد شد و لذا جز بدبختی و پسگرد برای ایران چیزی به همراه نداشت. اینکه جنگ اساس چیز خوبی نیست و پیامدهای جانی و مالی آن بسیار منفی است و همچنین اینکه جامعه بشری از نظر عقلانیت به جایی رسیده است که قاعدتا باید بتواند مسائل را بطور منطقی حل کند، جای تردید نیست. اما متاسفانه همان محافلی که ما این مطالب را در آنجا آموخته ایم ، خود بیشترین هزینه ها را برای تقویت نیروی نظامی خود میکنند و برای پیشرفت روزافزون کارخانجات تسلیحاتی خود و دور ریختن سلاح های قدیمی و سود بردن نظامیان سرمایه دار، همواره در پی ایجاد جنگ در مناطق مختلف جهان میباشند. اما اینکه نیروهای صدام – به هر دلیل که باشد- به ایران حمله کردند، یک واقعیت و اینکه ایران در شرایط انقلابی در آشفتگی به سر میبرد و نیروهای نظامیش سازماندهی لازم را برای دفاع نداشتند، واقعیتی دیگر بود. خودب در این شرایط ایران و جوانانش به پاخاستند و بعد حتی در مقابل تمامی نیروهای جهان ایستادند. این را با چه معیاری ارزیابی میکنید؟ ظاهرا در بین بیشتر تحصیلکرده های متجدد، اصلا علاقه ای وجود ندارد که از ابعاد دیگری جز آنچه استعمار میخواهد به مسئله توجه شود. در حالیکه استعمار خود اتفاقا سخت نگران همین وجود دیگر است!! یک کشور برای پیشرفتش قبل از داشتن منابع اقتصادی، به بستر مناسب فرهنگی – اجتماعی نیاز دارد. ژاپن و آلمان کدام منبع اقتصادی را داشتند؟ آنها یک نظام منسجم فرهنگی اجتماعی داشتند و اتفاقا جنگ نیز باعث تقویت همان نظام فرهنگی اجتماعی شد. حالا اگر شرایط ایران را بعد از انقلاب و مخصوصا در زمان جنگ در نظر بگیریم، ملاحظه میشود که ایران در بالاترین حد ممکن شرایط یک جامعه ایده آل را بدست آورده بود. در زمان جنگ انسجام اجتماعی، همبستگی و تعهد اجتماعی به قدری بود که همه با هم در جهت خدمت، ایثار و فداکاری رقابت میکردند. یک چنین جامعه منسجم و متحد، با این درجه از ایثار و فداکاری را به سختی میتوان در طول تاریخ یافت. این جوانان و مردم از هیچ چیز نمی ترسیدند. جوانان ایرانی بطور بی سابقه در جهان، مشتاق شهادت بودند و پدر و مادر آنها به جای شکوه و نارضایتی، به آن افتخار میکردند. وصیتنامه شهدا گویای این اشتیاق و در طول تاریخ جهان بی سابقه است. ... انسجام و اتحاد آنقدر زیاد بود که حتی ایرانیان مسیحی با تمام تبلیغات پنهان کلیسا، به جبهه ها رفتند و 21 شهید دادند. کارکنان ایرانی سفارتخانه ها که خارجیها تصور میکردند، جیره خوار آنها باشند تا آنجا که میتوانستند هر خبری را که به نفع کشور ایران بود به افراد خودی میدادند و یا کودتای نوژه از آن طریق کشف شد که یک افسر درگیر، جریان را برای مادرش گفته بود و مادرش آن را به مسئولان کشور اطلاع داده بود... دریغ است ایران که ویران شود ص ۱۱۲ https://eitaa.com/rafipoor
*هدف استعمار: اقتصاد مبتنی بر واردات* مدل اقتصادی تدوین و تنظیم شده استعماری برای ما، مانند یک پازل از اجزاء مختلف تشکیل شده است که خلاصه و اصل آن عدم تولید و در پی آن مصرف کالاهای کشورهای صنعتی است. لذا همه ریل های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در این مسیر کار گذاشته شده اند. بدیهی است که کشورهای صنعتی جهان تمام تلاش خود را خواهند کرد تا این مدل و شرایط فروش کالاهایشان در ایران حفظ شود. در این قالب، نقش اقتصاد باید مانند گذشته تجارت کالاهای کشورهای صنعتی باشد. به همین دلیل از زمان قاجار "وزارت تجارت" ("وزارت بازرگانی") ایجاد شد که *نقش اصلیش تا به امروز عملا نظارت و تسهیل واردات است.* ارقام صادرات و واردات این مساله را به خوبی نشان میدهد. *در حالیکه در کشورهای صنعتی کمتر چنین وزارتخانه ای وجود دارد، مگر برای نظارت بر صادرات، یعنی بازرگانی خارجی.* در این فرایند نه فقط نقش بازار از تولید به مصرف تبدیل شد، بلکه بقیه نقشهای تولیدی نیز به تدریج، یکی بعد از دیگری، از بین رفتند؛ مخصوصا در مورد آن کالاهایی که در کشورهای استعماری تولید میشد و میتوانست در ایران به فروش برسد. لذا نقشهای اقتصادی از "تولیدی" به " تجارتی" و *"نقشهای واسطه ای"* برای فروش به مصرف کننده تبدیل شدند. *این فرایند بعد از انقلاب تقویت شد.* از یکطرف همه تولید کنندگان داخلی قبلی که طبعا جزء قشر بالای نظام محسوب میشدند و با تغییر نظام حذف شدند. سپس کسانی که از قشر متوسط بجای آنها صعود کردند، نیز بعد از مدت کوتاهی توسط قشر پایین انقلابی برکنار شدند. در نتیجه اینگونه کارخانجات عموما به دست افرادی از قشر پایین و کسانی از حکومت و مذهب افتاد که عموما از تولید اقتصادی، در همه ابعادش کمتر میفهمیدند. اما به تدریج گرفتن سود را ادراک و جستجو میکردند. لذا تعداد زیادی از کارخانه های دولتی شده، جزء اموال و مجموعه های بنیادهای مختلف، از جمله بنیاد مستضعفان درآمدند که بخشهایی از ان به تدریج ورشکسته شدند... ادامه دارد دریغ است ایران که ویران شود ص 749 https://eitaa.com/rafipoor کانال واتس اپ https://chat.whatsapp.com/HQK9KCEZd914gkhhfbQ795
هدف استعمار؛ اقتصاد مبتنی بر واردات {قسمت دوم} ... از سال 1368 با تحولات همه جانبه ای که با تردید کم با نقشه دقیق استعمار و احتمالا بدون ادراک مسئولان روی داد، ریل اقتصادی ایران نیز بطور مشخص به سوی اقتصاد تجارتی، واردات کالاهای خارجی و مصرف گذاشته شد. این ریل ها در دولتهای بعدی نیز عملا به صورت خودکار عمل میکردند. آقای دکتر نمازی، وزیر اسبق اقتصاد، در یک سخنرانی در 23/2/89 در فرهنگستان علوم تحت عنوان "واردات بی رویه: یک مشکل عمده تولید کشور" که متن آن بعدا چاپ شد، نشان دادند که صندوق بین المللی پول چگونه اهداف کشورهای غربی را بر ایران تحمیل میکند و با وصف دستور رئیس جمهور وقت، مبنی بر جلوگیری از اقدامات، همان اهداف در برنامه ها گنجانده میشود. در نتیجه واردات کالاهای غربی بطور بی رویه به ایران سرازیر و موجب ورشکستگی صنایع داخلی میگردد... دریغ است ایران که ویران شود ص 750 https://eitaa.com/rafipoor کانال واتس اپ https://chat.whatsapp.com/HQK9KCEZd914gkhhfbQ795
{توافقنامه ای که امضا نشد اما اجرا شد!} از نیمه سال 1376 به منظور فراهم کردن زمینه گسترش همکاری های اقتصادی بین المللی کشور و نیز امکان استفاده کشور از ۱/۳۵۵ میلیارد دلار وام صندوق بین المللی پول و 1 تا 2 میلیارد دلار وام بانک جهانی (که موکول به پذیرش وام صندوق بین المللی پول شده بود) مجددا موضوع پیشنهاد های صندوق مطرح و نهایتا متن توافقنامه ای با صندوق به تاریخ 9 اردیبهشت 78 در دو نسخه فارسی و انگلیسی مبنی بر پذیرش پیشنهادهای صندوق تهیه شد. آنچه مربوط به بحث ماست، بند 13 توافقنامه مورد اشاره است که در زمینه: 1- تبدیل لیست کالاهای قابل ورود (لیست مثبت) به لیست کالاهای غیر قابل ورود (لیست منفی)، با این توضیح که تا پایان آذرماه 78 (21 دسامبر 1999) به جای کسب مجوز برای ورود کالا، ورود همه کالاها آزاد شود و در مقابل لیست کالاهای غیر قابل ورود تهیه شود و به تدریج از طریق کاستن از لیست کالاهای غیر قابل ورود محدودیت کالاهای وارداتی کاهش یابد. (یعنی ورود همه کالاها آزاد مگر برخی از آنها) 2- با این اقدام زمینه برای حذف کنترل های مقداری و تبدیل آن به سیاست های مبتنی بر قیمت از طریق اعمال نرخ تعرفه ها (نرخ حقوق گمرکی) آماده گردد. 3- علاوه بر کاهش تعداد تعرفه ها، نرخ تعرفه های باقی مانده نیز کاهش یابد. 4- لیست کالاهای ممنوع الورود طی یک تا دو سال آینده به شدت کاهش یابد و به تعداد قلیلی از کالاها در رابطه با مسائل شرعی، بهداشتی و امنیتی محدود شود. 5- گنجاندن تبصره ای در لایحه بودجه سال آینده که به موجب آن ضمن اصلاح (کاهش) نرخ های تعرفه، مبنای ارزیابی واردات به نرخ ارز واریز نامه ای (3000 ریال) تبدیل شود. (در نتیجه قیمت کالا کمتر ارزیابی شده و از این طریق هم تعرفه کالاهای وارداتی کاهش یابد.) ... در 8 خرداد 78 وزارت امور اقتصادی و دارایی تحلیلی از توافق نامه مذکور و سؤال هایی پیرامون آن برای رئیس جمهور ارسال داشت. متعاقب آن رئیس جمهور در پاسخ اجرای طرح ساماندهی اقتصادی منتفی اعلام کرد. گرچه توافقنامه مذکور به امضاء نرسید، اما محتوای آن عمدتا در رهنمودهای برنامه سوم توسعه اقتصادی کشور پیش بینی شده بود، از جمله بخشی از مفاد بند 13 آن، موارد مربوط به رفع محدودیت واردات در بند های 128 و 144 رهنمودهای مصوبه به این شرح آمده است: «سیاستهای تجاری فعال در جهت حذف معافیتها و انحصارات، حذف موانع غیرتعرفه ای و کاهش تعدد نرخهای تعرفه طراحی میشود. همچنین قوانین مربوط به تعرفه های گمرکی، مالیات و عوارض جهت کاستن از تعدد، مورد بازنگری و اصلاح قرار خواهد گرفت.» در واقع چنانکه ملاحظه میشود، مشکلات اصلی اقتصادی کشور، از جمله تولید نه در نحوه پیاده کردن برنامه، بلکه در ماهیت آن است. (نمازی 1390 ص 331-327) آقای دکتر نمازی در حدود 10 سال قبل (1378) در زمانی که مسئولیت وزارت اقتصاد و دارایی را داشتند، بر نتایج زیانبار سیاست های اقتصادی مبتنی بر پیشنهادهای صندوق بین المللی پول (از جمله تاثیر افزایش نرخ ارز بر محدودیت واردات) نیز تاکید کردند و ادامه همین سیاست از جانب دولت وقت باعث شد که ایشان از دولت کناره گیری کنند... دریغ است ایران که ویران شود ص 750 https://eitaa.com/rafipoor https://chat.whatsapp.com/HQK9KCEZd914gkhhfbQ795
{تاجر کردن نیروهای نظامی، علمی و مذهبی!} ... سیاست حاکم بعد از 1368 اکثر بخشهای غیراقتصادی را نیز به سوی تجارت کشید. از آن طریق بخشهای نظامی، شبه نظامی و حتی مذهبی و علمی وارد این حیطه شدند. در نتیجه و حتی نیروهای جدیدی که صاحب قدرت بودند، اما از اقتصادی ملی در وسعت و عمقش به جز سود فردی کمتر میفهمیدند، افرادی که قبلا در آن زمینه های اقتصادی فعال و به فکر تولید ملی (نیز) بودند را حذف کردند (مثلا در زمینه شکر) و با همان انگیزه افزایش سود فردی، عموما با گرایشی انحصار طلبانه و بدون ملاحظات ملی پیش رفته اند. این در مورد برخی از مؤسسات اقتصادی نهادهای مذهبی نیز مشاهده شده است. در پی این سیاست ها بوده است که بعد از انقلاب واردات کشورها به ایران افزایش یافته است: *نسبت واردات به صادرات* (مقایسه سال 1356 با 1388) آلمان 4/13 برابر امریکا 2/2 برابر انگلستان 39 برابر فرانسه 31 برابر روسیه 6/2 برابر کره جنوبی 6/5 برابر سوئیس 8/88 برابر ترکیه 4/3 برابر دریغ است ایران که ویران شود ص ۷۵۲ https://eitaa.com/rafipoor https://chat.whatsapp.com/HQK9KCEZd914gkhhfbQ795
{چین نابودکننده تولید کشور} ... در این میان چین با 4795 میلیون دلار صادرات به مهمترین صادر کننده کالا به ایران تبدیل شده است. چین با *دامپینگ*، *قاچاق* و سیاستهای غلط ما تولید داخلی را در آن حداقلی که بوده نیز *نابود* کرده است. تقریبا هر وسیله ای را که میخواهید، فروشندگان ایرانی بدون کمترین احساس هویت ملی، جنس چینی را جلوی شما میگذارند و وقتی من میگویم آقا این یک گناه است آنها میگویند بر اساس کدام فتوا؟ کدامیک از آقایان علما برای این فتوا داده اند؟ در این شرایط دشمنان ایران خوشحالند اگر ما گول بخوریم و به دلائل سیاسی و بین الملل، برای جذب آراء کشورهایی که در سازمان ملل دارای حق رای هستند، واردات آنها را تسهیل و اجناس آنها را به کشور سرازیر نمائیم... دریغ است ایران که ویران شود ص 752 https://eitaa.com/rafipoor کانال واتس اپ https://chat.whatsapp.com/HQK9KCEZd914gkhhfbQ795
پرفسور فرامرز رفیع پور
برای تکمیل مطلب میتوانید به این منابع مراجعه فرمایید: _ کتاب *موانع رشدعلمی ایران و راه حلهای آن* صفحات ۲۶۳ تا ۲۶۷ _ کتاب *آناتومی جامعه* صفحات ۳۱۰ تا ۳۱۲
سری جدید برنامه *دریغ است ایران که ویران شود* بیانات استاد پرفسور رفیع پور از یکشنبه تا پنجشنبه هر روز بعد از اذان مغرب شبکه ۴ سیما
با سلام خدمت همراهان گرامی لینک درس گفتارهای استاد پرفسور رفیع پور که تا بحال از شبکه 4 پخش شده است خدمتتان تقدیم میشود؛ https://www.telewebion.com/program/all-episodes/69743
در شهریور 1388 یکی از نزدیکان دولت آقای احمدی نژاد برای شنیدن نظرات بنده در مورد وقایع انتخابات 1388 و وضعیت حال و آینده به فرهنگستان علوم تشریف آوردند. در آن جلسه طولانی، بنده برخی از مطالب ذکرده شده در اینجا را عرض کردم. در کنار رفتار نامناسب با مخالفان و با رهبری، گفتم: در حالیکه فقط در حدود سه سال و نیم از دوره ایشان باقی مانده است، ایشان مانند یک کاندیدای ریاست جمهوری عمل میکنند؛ انگار که میخواهند مدتی طولانی رئیس جمهور باشند و لذا اقداماتی میکنند که در جهت جذب پتانسیل آراء در انتخابات بعد می باشد (مثلا انتخاب خانم ها در دولت، توجه به گروه های مدرن! ...) بعد از نتیجه گیری و مجاب شدن آن بزرگوار، ایشان نیز نکاتی را ابراز کردند، از جمله آنکه: * آقای احمدی نژاد در نظر دارند، مدت طولانی در این مسئولیت بمانند * بزرگترین نگرانی من درگیری بین آقای احمدی نژاد با "آقا" است... در مورد نکته اول عرض کردم که ایشان به این هدف نمیرسند، زیرا لازمه این کار داشتن پتانسیل تولید جاذبه شخصیتی و مقبولیت فوق العاده، داشتن یک مجموعه نظام مند قوی از همکاران، محاسبه همه عوامل، مناسب بودن شرایط داخلی و داشتن ابزار و عوامل لازم ... است. این شرایط نه فقط مهیا نیست، بلکه ایشان در جهت عکس آن (مخصوصا دفع افراد) حرکت میکنند. در مورد نکته دوم نیز عرض کردم، مقابله و تضاد با "آقا" سرنوشتی مشابه بنی صدر را در پی خواهد داشت... دریغ است ایران که ویران شود ص 690 https://eitaa.com/rafipoor
رابطه رؤسای جمهور قبل با رهبری آقای احمدی نژاد و تشدید تضاد ... رئیس جمهور آقای احمدی نژاد نسبت به رؤسای قبل وضعیت پیچیده تری داشت. ابتدا به نظر میرسید که روی کار آمدن ایشان، بر عکس دو رئیس جمهور قبلی، در مدل های تدوین شده غرب برای ایران قرار نگیرد و ایران میتواند با مهره و حرکتی جدید، سرنوشت بازی باخته به نظر رسیده را تغییر دهد. ایشان بعد از سه رئیس جمهور قبلی؛ * اولین رئیس جمهور غیر روحانی بودند که ساده پوشی، ساده زیستی، بری بودن از تجملات (آغازین) و همسوئی با ارزشهای انقلاب (ارزشهای رهبر) در ایشان امیدبرانگیز بود. * مخصوصا 16 سال جوانتر بودن از رهبر، در آغاز این تصور را بوجود می آورد که تضاد بین رئیس جمهور و رهبر دیگر حل شده باشد. اما از آنجا که این مسئله ساختاری است، چنین انتظار و تصوری – بی رابطه با آقای احمدی نژاد و یا هر کسی که در ابتدا با هر رهبری همسو به نظر آید – بر اساس ساختار موجود، غلط است. بدون تردید برای هر رئیس جمهوری که با آراء مستقتیم مردم انتخاب شود، بعد از مدتی که در نقش خود جا افتاد و خود را تصمیم گیرنده اصلی تلقی نمود، وقتی با انواع موانع در جهت دستیابی به اهداف (عموما در گذشته آرزو اندیشانه و سلیقه ای) خود روبرو شد، اولین و مهمترین مانع را ولایت فقیه میبیند که نقش اول و اصلی را ایفا میکند و باعث میشود که او در واقع در تعیین سرنوشت کشور نقشی که تصور میرود را نداشته باشد. در صحنه های بین المللی این اعتماد به نفس بسیار بالا به تنهایی و بی رابطه با برخی اظهار نظر های (از نظر سیاسی اشتباه) و بی رابطه با انتظارات کشورهای غربی که همواره مایلند رابران کشورهای جهان سوم در مقابل آنها زبون و تابع باشند، برای ایران بسیار مفید بود است. از همین جا بوده است که بر اساس نظرسنجی سال 1385 مرکز ابن خلدون با 1700 مصری، آقای احمدی نژاد (با 73%) به عنوان دومین شخصیت مهم، بعد از سید حسن نصر الله (با 82%) قرار گرفت. اما خصوصیات شخصیتی آقای احمدی نژاد بزودی از جانب کشورهای غربی مورد مطالعه عمیق قرار گرفت و آنها "پاشنه آشیل" ایشان (غرور همراه با شجاعت و درعین حال مافوق ناپذیری و خودرایی) را کشف کردند. سپس آنها توانستند با تسلط بر بقیه عوامل، این مهره مهم را خنثی نمایند و نظام سیاسی ایران را در همان مدل "فلج" نگاهدارند. بدین منظور علاوه بر استفاده از: 1- عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که در این کار تشریح شد و 2- نبود یک نقشه جامع و متفکرانه برای اداره کشور و سیاست روزمرگی مبتنی بر آزمون و خطا، 3- از ساختار قانون اساسی استفاده شد که برای "فلج سیاسی" مناسب است و همچنین 4- شخصیت آقای احمدی نژاد مورد هدف قرار گرفت، تا با ارائه محرک های مختلف مناسب، عکس العمل های لازم از آن بیرون آید. البته باید متذکر شد که هر 4 عامل فوق و بیش از آن هموارده در مورد همه رهبریان و دولتمردان ریز و درشت ایران بکار گرفته شده است. دریغ است ایران که ویران شود ص 685 https://eitaa.com/rafipoor
ریاست جمهوری آقای خاتمی وقتی آقای خاتمی – با تبلیغات بسیار گسترده که روش های آن – با تردید کم- فوق دانش آن روز متخصصان دست اندرکار ایرانی بود – به ریاست جمهوری انتخاب شدند، فاز دوم نقشه استعمار آغاز میشد. در این مرحله از بزرگ منشی و آزاد اندیشی ایشان (سوء) استفاده شد، شعار آزادی و آزادی مطبوعات به سرعت مطرح شد و با انتقادات حسابشده و تدریجی در روزنامه ها از نظام (در آغاز کم و بعد به تدریج بیشت)، قبح ابراز نارضایتی برداشته شد. طرح این مسائل سیاسی جدید و تضادبرانگیز موجب تحریک بیش از حد مردم و مشارکت آنها در بحثها میشد. از این طریق نارضایتی های فردی به یکدیگر سرایت میکرد، شدت می یافت و در مدت زمان یک دوره ریاست جمهوری آنقدر فراگیر میشد و شیوع می یافت تا همچون سیل بنیان جمهوری اسلامی، از جمله شخص رئیس جمهور را میکَند. در نتیجه از یک طرف با تغییر ارزشها و از طرف دیگر با این تضادها و انتقادها در صحنه سیاست و برخوردهای متقابل، ابتدا بطور موقت پایگاه رئیس جمهور تا اندازه ای تقویت و پایگاه رهبری تضعیف شد. -نارضایتی دریغ است ایران که ویران شود ص 706 https://eitaa.com/rafipoor
🔴 ارزیابی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری 1400 🔹 پروفسور فرامرز رفیع پور برای ارزیابی کاندیداها، معیارهای ارزیابی زیر بر اساس یک طیف هفت قسمتی میتوانند مفید واقع شوند: ◀️ معیارهای ارزیابی کاندیداها 1- همآهنگی با مجموعه نظام 2- اقتدار شخصیتی، پذیرش و حرف شنوی سیستم (کارمندان...) 3- تجربه عملی و اشراف به مسائل 4- نقشه جامع علمی و شناخت مسائل و ارتباط آنها باهم 5- برنامه دقیق عملیاتی 6- داشتن شبکه، تیم و سیستم توانمند 7- توانمندی جمع کردن درشرایط بحرانی ⭕ تذکر: ◄این معیارها همه باهم کاملا هموزن نیستند اما تفاوتشان آنقدر نیست که با ضریب بندی و وزنه گذاری بشود به نتیجه دقیقتری رسید. ◄برخی از معیارها مانند صلاحیت انسانی و پایبندی دینی حذف شدند زیرا فرض بر آن است که همه آن را دارا هستند. ◄احتمالا بتوان معیارهای دیگری به آن افزود مانند حضور در جبهه های جنگ. ◀️ طیف ارزیابی 1 تا 7 کمترین نمره: 1 بالاترین: 7 0-------0-------0-------0-------0-------0-------0 ◀️ کاندیداها به ترتیب الفبا جلیلی، رضائی، رئیسی، زاکانی، قاضی زاده ☑️ مثال برای روش ارزیابی: مثلا بر اساس معیار "هماهنگی با مجموعه نظام" برخی نمره بالا (مثلا 5) می گیرند و برخی پائین تر. همچنین براساس معیار اقتدار شخصیتی و حرفشنوی سیستم بعضی نمره بالا مثلا 6 و بعضی نمره کم... جمع این نمرات باهم نمره کلی را می دهند که بر اساس آن می توان بهتر تصمیم گرفت کدام شخص مناسبتر است. https://eitaa.com/rafipoor