🔴 پرسشهایی درباره کتاب "قرآن و جامعه" و پاسخهای نویسنده
⁉️ شما که وارد حیطهی بررسی قرآن شدهاید چقدر با آثار این حوزه آشنایی دارید؟
"ابتدا لازم به تذکر است که من در خانوادهای به اصطلاح متجدد و نه مذهبی به دنیا آمدم و پرورش یافتم. در سالهای آخر دبیرستان ... باورهای مذهبیم سست شد و نماز را کنار گذاشتم. اما در مقابل بسیار شائق مطالعه درباره طبیعت، ستارگان، موجودات و کشف روابط علی در این زمینه شدم.
در حدود یک سال بعد، در پی آشنایی با جوانان مدرن تهران در کلاس زبان انجمن ایران و آمریکا، یک روز که در منزل یکی از آنها بودم، دیدم او در هنگام ظهر قصد نماز کرد. با تعجب پرسیدم: "تو نماز میخوانی؟" او قاطع و با اعتماد به نفس گفت: "بله، مگر تو نمیخوانی؟" گفتم: "نه، از موقعی که مباحث داروین را خواندم...". او خندید و گفت: "پس امشب بیا تا پدرم توجیهت کند...". آن شب و روزها و شبهای دیگری نیز آن مرد بزرگوار با روشی منطقی برای آن زمان من، تشریح کرد که مباحث علمی مغایرتی با قرآن ندارد و قرآن راه را در زمینه علم باز گذاشته است.
از این طریق اعتقاد راسخی بدست آوردم و باز نماز خواندن را آغاز کردم. سپس در حدود یک سال بعد (۱۳۴۱) وقتی برای ادامه تحصیل ( پس از انصراف از امریکا )، عازم آلمان بودم، قرآنی با ترجمه فارسی آقای ابوالقاسم پاینده تهیه کردم و همراه خود بردم تا با آن آشنا شوم. اما زبان عربی آن را که نمیفهمیدم، جای خود، از ترجمه فارسی آن هم چیزی سر در نمیآوردم. با این همه آن را در طول ۱۲ سال دو بار خواندم و در حد یک دانشجوی مبتدی با مباحث آن تا اندازه کمی آشنا شدم. لیکن در پایان (بعد از دکتری) این احساس را نیز بدست آوردم: این کتابی است که فهمیدن آن از پیچیدهترین کتب درسی که تاکنون به زبان آلمانی خواندهام، نیز بسیار سختتر است و وقت و کار و تخصص من اجازه پرداختن به آن را نمیدهد. با وصف این، در دیدرسم بود و از قد و قواره و از بوی کاغذ کاهی آن لذت میبردم. سپس آن کتاب پرخاطره را باز در سال ۱۳۵۳ به همراه خود به ایران آوردم و گرچه در فهم من از قرآن تأثیر چندانی نداشت، اما محرکی واضح برای تلاش بیشتر برای فهم قرآن بود.
وقتی انقلاب روی داد و حال و هوای روحانی بر ایران حاکم شد، اولویتهای اهداف زندگی برای من نیز، مانند بقیه تغییر کرد و بر آن شدم تا با قرآن بیشتر آشنا شوم. لذا چندین نوع ترجمه از آن را تهیه کردم که از بین همه آنها برای شرایط من، از یک طرف ترجمه لغوی فارسی آقای عباس مصباحزاده و از طرف دیگر ترجمه آلمانی آقایان اولمن و وینتر (Ullmann/Winter) مناسبتر بود.
آقای مصباح زاده ... کاری بیمانند و بسیار قابل تحسین را ارائه کرده بود... گرچه برخی دیگر از ترجمهها نیز همین روش زیرنویس فارسی را در پیش گرفتهاند، اما در هیچیک از آنها، نه زیرهمچینی دقیق، نه آن خط زیبا و نه آن معانی مناسب فارسی را دیدم. لذا این خط خوش و دقت کار ایشان باعث شدکه معنی لغات عربی نسبتاً به آسانی فهمیده شود...
در مقابل ... مشکلات ترجمه قرآن به زبان فارسی [همچون محدودیت لغات در برابر زبان عربی و محدودیتهای فرهنگ علمی ایران]، ترجمه آن به زبان آلمانی با موانع کمتری روبروست (حتی در مقابل زبان انگلیسی و فرانسه).... لذا در کنار مطالعه ترجمه لغوی مصباحزاده و تلاش برای فهم آن، ترجمه آلمانی آقایان اولمن و وینتر را در دست گرفتم...
از آن زمان به بعد هر روز صبح پیش از شروع اشتغالات، به مطالعه قرآن و بررسی ترجمهها میپرداختم، تا بدان گونه که بررسی "عمق" کتابهای علمی در بین دانشمندان آلمانی معمول است، آن را بفهمم و از آن استفاده نمایم...
پس بر این اساس، به منظور درک بهتر قرآن، علاوه بر ترجمه آقایان مصباحزاده و اولمن/وینتر، به ترجمههای دیگر فارسی و آلمانی (مخصوصاً ترجمه آقای رودی پارت و ترجمه "الازهر") و همچنین تفاسیر که برای رسیدن به مرحله دومِ [آموختن طبق نظریه بلوم]، یعنی "فهمیدن" بسیار مفید بودند، مراجعه میکردم.
در اینجا لازم میدانم، در این رابطه ابتدا احساس تشکر عمیق خود را نسبت به موسسه نور ابراز دارم که امکان دستیابی کامپیوتری به تفاسیر مختلف و حتی ترجمههای آن را (در کنار امتیازات دیگر) فراهم آوردند... با زحمات این عزیزان، دسترسی به تعداد زیادی از تفاسیر ممکن شده بود که از بین آنها، تفاسیر جدیدتر، کاملتر و مبسوطتر، مخصوصاً در درجه اول تفسیر المیزان و در مرحله بعد، تفسیر نمونه و همچنین گاه تفاسیر دیگر با محتواهای مکمل مورد استفاده قرار گرفتند... "
⬅️ پروفسور فرامرز رفیع پور
⬅️ منبع: قرآن و جامعه (۱۴۰۲)، صفحه ۲۱ تا ۲۸
#قرآن
#قرآن_و_جامعه
#فرامرز_رفیعپور
#تفسیر_المیزان
#تفسیر_نمونه
#مرکز_تحقیقات_کامپیوتری_علوم_اسلامی_نور
#ترجمه_قرآن_مصباحزاده
#ترجمه_قرآن_اولمن_وینتر
#ترجمه_قرآن_رودی_پارت
#ترجمه_قرآن_الازهر
https://eitaa.com/rafipoor