eitaa logo
پرفسور فرامرز رفیع پور
407 دنبال‌کننده
37 عکس
18 ویدیو
2 فایل
استاد و چهره ماندگار جامعه شناسی انتشار مطالب توسط ادمین https://eitaa.com/seiiedhasanmoosavi
مشاهده در ایتا
دانلود
{عملکرد و آینده ترامپ} رفتار و سیاست آقای ترامپ در خارج و داخل، دشمنان زیادی برای او بوجود آورده و باز هم بیشتر خواهد آورد. نظرسنجی اخیر نیویورک تایمز نشان میدهد مقبولیت او کاهش پیدا کرده است و به تصور من این کاهش به روند نزولی خود ادامه خواهد داد. آقای ترامپ نه در راستای سیاست یک حزب، با نظام منسجم فکری هدفمند عمل میکند و نه خود یک مدل جامع دارد که در تعاملات جهانی، مانند یک شطرنج باز قوی حرفه ای، همه عوامل را بشناسد و همه حرکتها و عکس العمل های ممکن را از پیش محاسبه کرده باشد. او به علت موفقیتهایش در میدانهای کوچک، دنیای وسیع بیرون را در حدود کوچک خود می پندارد و تصور میکند بر آن دنیای وسیع و همه متغیرهایش میتواند احاطه یابد؛ مانند یک روستایی باهوش که جز روستای خود ندیده است و می خواهد یک شهر یا یک کشور را – با متغیرهای بسیار زیاد و تاثیرات متقابل آنها- اداره و اصلاح نماید. در عین حال فکر خود را کامل میپندارد، نظر هیچکس را نیز (تا موقعیکه شکست نخورده است)، قبول ندارد و انتظار دارد که دیگران قالب کوچک فکری او را بپذیرند و در آن قالب عمل کنند. ملاک گزینش همکارانش نیز همین بوده است. به همین علت نیز افراد متفکر و دانشمند کمتر با او همکاری خواهند کرد. از طرف دیگر او بر اساس تجربه قبلی شغلی و مدل کوچک فکری بدست آورده از آن، در محیط جدید در واقع با روش آزمایش و خطا پیش می رود و این دو پیامد دارد: 1- هرجا با عوامل پیش بینی نشده مواجه شود، مجبور است نظر قبلی خود را تغییر دهد. 2- در عمل متوجه تضاد برخی از اهداف آرزوئی پنهان و ابراز شده خود میشود و مجبور میشود از یکی از آنها چشم بپوشد. این به نوبه خود دو پیامد دیگر دارد: اولا اعتماد به نظرات وی را کاهش میدهد. ثانیا عدم دستیابی به اهداف بر اساس نظریه ناکامی-پرخاشگری، تندخویی و پرخاشگری وی را نسبت به دیگران افزایش میدهد. لذا با این خصوصیات و رفتار، او در داخل و خارج پایگاه خود را قاعدتا روز به روز بیشتر از دست خواهد داد. تضاد غرب و شرق ص547 https://eitaa.com/rafipoor
{پیام نوروزی و شرایط کنونی/ ویرایش دوم} نمی بینم نشاط عیش در کس نه درمان دلی نه درد دینی درون ها تیره شد باشد که از غیب چراغی برکند خلوت نشینی این ابیات حافظ گرچه برای بیشتر افراد وصف حال کنونی است. اما این شرایط در عین حال برکاتی نیز دارد. اولین برکت فهم آیات زیر است: يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ (73) ضعف تمام قدرتمندان جهان و درک قدرت خالق که: ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ (74) (حج) دومین برکت فهم و تجسم برخی از علائم یوم الدین است: يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً...، يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيهِ (34) وَ أُمِّهِ وَ أَبيهِ (35) وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنيهِ (36) از برکات دیگر، در کنار درک اهمیت کارکرد جامعه و نیاز به همکاری متقابل، تشخیص و تمایز چرخ های کارکردی (functional) و غیرکارکردی (dysfunctional) و برخی عناصر شیطانی جامعه که نبودشان به ز بودشان است. اتفاقی که روی داده و در جریان است انقلابی است عجیب که تمام ساختارهای ریز و درشت را در سطوح: فرد، خانواده، اجتماعات، جامعه و از همه مهمتر در سطح جهان کم و بیش دگرگون کرده و توزیع نامتوازن قدرت ها و امتیازات را مورد تهدید قرار داده است. این برای ایران فرصتی می بود که ساختارها و ریل های عقب نگهدارنده را اصلاح نماید. سال نو بر همه شما عزیزان مبارک جاجرود - فروردین 1399 فرامرز رفیع پور
{اهمیت کشاورزی و برخورد کشورهای صنعتی با جهان سوم} وقتی من (نویسنده) میخواستم به اقتضای علاقه و آشنایی نظری، بطور عملی به کشاورزی و زراعت گندم بپردازم، یکی از دوستان صمیمی و فعال در کشاورزی آلمان در نامه ای مبسوط توصیه کرد وارد این کار نشوم، که متضرر خواهم شد. وقتی به او گفتم که قیمت و هزینه گندم یک دهم آلمان است، او نوشت: کشور ما گندم را به شما زیر قیمت شما خواهد فروخت (یعنی حاضر است بیش از 90 درصد ضرر بدهد) تا کشاورزی شما شکست بخورد. استدلال بعدی او آن بود که اروپا مازاد محصولات کشاورزی دارد و هزینه نگهداری این مازاد بسیار زیاد است. در نتیجه اگر آن مازاد را با استدلالهای مردم پسند (کمک انساندوستی) به کشورهای جهان سوم بدهد، هم هزینه خود را کاهش داده و هم یک سیاست انساندوستانه در پیش گرفته است. در مقابل کالاهای صنعتی خود را با تسهیلات و قیمت مناسب به آن کشور وارد و جبران قیمت گندم ارزان فروخته شده را میکند. اما نهایتا از این طریق کشاورزی آن کشورها از بین میرود. دریغ است ایران که ویران شود ص 749 https://eitaa.com/rafipoor
{بستر اصلی موفقیت کشور} ... بنابراین شرط داشتن یک دموکراسی موفق، در درجه اول آن است که در یک کشور یک هویت ملی قوی، همبستگی، وفاق ارزشی و همکاری با مدیریت افراد کاردان وجود داشته باشد. اگر این شروط اصلی وجود نداشته باشد، کشور به سوی آنارشی میرود و بسیار بدتر از یک حکومت اتوکراسی به نابودی تهدید میشود. بررسی وضعیت کشورهای پیشرفته نشان میدهد که تمام تلاش آنها در درجه اول داشتن یک هویت ملی قوی، همبستگی و وفاق ارزشی می باشد. این بستر اصلی برای تمام موفقیت های اقتصادی سیاسی و بین المللی است. دریغ است ایران که ویران شود ص 614 https://eitaa.com/rafipoor
... اکثر خوانندگان احتمالا در طول زندگی خود تجربه کرده اند که وقتی در شرایطی قرار میگیرند که هیچ راه حلی به نظرشان نمی رسد، اگر با خلوص کامل به خدا روی آورند، خداوند "من حیث لایحتسب" راه حلی را در پیش خواهد گذاشت که به فکر هیچ کس نمیرسید. همی هرجا که عجزی پیش آید نظر آنجا ز رحمت بیش آید (عطار) و بگذارید بگویم که اساسا همین روش اثبات عظمت الهی و حضور و قدرت خداوند است: " وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي‏ وَ لْيُؤْمِنُوا بي‏ لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ" (بقره 186) " أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء ..." (نمل 62) "... ادعونی استجب لکم..." (غافر 60) "... إن ربی لسمیع الدعاء" (ابراهیم 39) اصولا پایه ادیان دیگر نیز بر همین اساس است. در دین یهود و مسیحی نیز با انواع مثالها نظیر "از آتش نجات یافتن ابراهیم"، "قطع شدن ناگهانی رود نیل و گذر یهودیان" و دهها مثال دیگر که مورد تایید دانشمندان یهودی و مسیحی می باشد، همین نکته بیان می شود. دریغ است ایران که ویران شود فصل 4 (تخریب نظام فکری و ادراکی) ص 165 https://eitaa.com/rafipoor
اعجاز قرآن 1 آنچه که در ادیان یهودی و مسیحی، به عنوان اعجاز و اثبات حقانیت دینشان ارائه میشد، هیچیک امروز برای دانشمندان از نظر علمی قابل اثبات و ابطال نمی باشند. به عبارت دیگر هیچ دانشمندی نمیتواند اصل مهم علم مبنی بر "ابطال پذیری" و "تکرارپذیری" را در مورد ادیان دیگر اجرا نماید و مثلا تبدیل عصای موسی به یک مار بزرگ و یا زایش "باکره مریم" را به اثبات برساند. اما این اصول علمی در قرآن برای دانشمندان در هر زمان و در هر مکان قابل اجرا است و تفاوت اعجاز قرآن با بقیه معجزات ادیان دیگر در همین است که همواره قابل مطالعه، بررسی مجدد و نقد (اثبات و ابطال) می باشد. وَ إِنْ كُنْتُمْ في‏ رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (23بقره) ... (هود 13) ... (اسراء88 م. ش. همچنین طور 34) باید تاکید کرد که اعجاز ادیان دیگر برای عموم مردم بوده که آنها را در اندازه و سطح ادراک و فهمشان مبهوت می ساخته است. در حالکیه اعجاز قرآن را فقط دانشمندان می فهمند که خود متون قوی عمیق تولید می کنند (مانند سعدی و گلستانش). ادامه دارد... دریغ است ایران که ویران شود صفحه ۳۲۹ https://eitaa.com/rafipoor
اعجاز قرآن 2 ... جالب است که این اعجاز علمی جاویدان قرآن است که در واقع به ادیان دیگر پایه اثباتی می بخشد. چقدر از دانشمندان وارد این کارزار شدند و کوشش به ارزیابی و ارائه کاری مانند آن را کردند و چون نتوانستند سر تعظیم فرود آوردند و سپس از آن الهام گرفتند؟ از دانشمندان خودی چون ابن مقفع و یا سعدی و حافظ می گذریم که خودیها در بین مردم از خود بیگانه، این روزها متاسفانه آن "قدر" لازم را ندارند. و اما آقای پرفسور آربری استاد آکسفورد پس از ترجمه قرآن می نویسد: «زحمتها کشیدم تا اوزان (ریتمهای) بسیار متنوع و تو در تویش را که گذشته از خود موضوع، ادعای غیر قابل انکار قرآن را دایر بر اینکه برتر از بزرگترین اثرهای ادبی نوع بشر است، تایید می کند، فراگیرم. این سیمای بسیار مشخص – و به قول "پیکتال" ( pickthall مترجمی دیگر) در ترجمه قرآنیش: "آن سمفونی غیر قابل تقلید که تنها اصواتش انسان را به گریه و جذبه می کشاند" – تقریبا بطور کلی موردغفلت مترجمان گذشته قرار گرفته است. بنابراین تعجب آور نیست که آنچه را آنها به عمل آورده اند به راستی در مقابل اصل بس شکوهمندانه اش سست و بی روح بیابیم. زیرا که قرآن نه نثر است و نه نظم، بلکه تافته ایست بی همتا از هر دو.» لذا اعجاز قرآن در تمام زمان ها و مکان ها پایدار است. دریغ است ایران که ویران شود ص 329 https://eitaa.com/rafipoor
اعجاز قرآن 3 فراتر از شیوه نگارش قرآن، محتواهای آنست: در سالهای 1970 وقتی دانشمندان غربی آثاری از کشتی نوح در کوه آرارات یافتند، دانشمندان آلمانی کتابی با این عنوان نوشتند که "و انجیل الحق درست است" (Und die Bible hat recht) و از این طریق خوشحال بودند که بتوانند اثبات کنند که داستانهای انجیل درست است. ما نیز مانند آنها خوشحال بودیم و هستیم که پس از نزدیک به دو هزار سال، یک زمینه اثباتی برای انجیل یافت شد. اما قرآن نیاز به کاوش در کوههای دوردست و صعب العبور ندارد، در کنار قانونمندیها و تئوریهای آن با مطالعه در آسمان ها، کهکشانها و ستارگان انسان به لذت شناختی و تایید میرسد: * ابتدا در مورد پیدایش زمین و آسمان و ...، یعنی آنچه امروز به عنوان انفجار اولیه بزرگ (Big Bang "مهبانگ") مشهور است میفرماید: " أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما..." (انبیاء 30) (آیا ندیدند آنان که کافر شدند که آسمانها و زمین بسته بودند و ما آنها را بشگافتیم (منبسط کردیم)؟ * سپس، از آن مهمتر، در مورد پایان جهان فرموده است: "یوم نطوی السماء کطی السجل للکتب... (انبیاء 105) (روزی که درمی نوردیم آسمان را چون درنوردیدن طومارنامه ها). این تشبیهی است غیر قابل تصور در 1400 سال پیش، با آنچه ما امروز از تصویر کهکشانها می شناسیم. وقتی تجسم کنیم که در آن زمان نوشته ها را لوله میکردند و حالا اگر یک نوشته لوله شده را از پهلو نگاه شود، همان شکل فنری پیچیده شده کهکشان ها است که ما امروز به کمک تلسکوپ ها میتوانیم ببینیم (مقایسه شود همچنین زمر 67: "و السماوات مطویات بیمینه...") دریغ است ایران که ویران شود ص 330 https://eitaa.com/rafipoor
به مناسبت سالروز درگذشت استاد مرتضی مطهری و روز معلم ... تا آنجا که به موضوع بحث اینجا مربوط میشود، باید گفت که خوشبختانه بعضی از دانشمندان ما نظیر مرحوم مطهری شجاعانه تا حدودی از این قالب ها بیرون آمدند و همین یک علت کسب توانایی های بیش از حدِ معمول ایشان بود. اکثر دانشمندان بزرگ ما نیز نظیر ابن سینا، غزالی، عطار، سعدی، مولوی، حافظ... از این قالبها بیرون زدند و همین علت آن بود که آنها توانستند از دانشمندان غربی گوی سبقت بگیرند. موانع رشد علمی ایران و راه حل های آن ص 39 https://eitaa.com/rafipoor
اعجاز قرآن 4 گرچه مطالب درباره اثبات علمی اعجاز قرآن زیادند، اما طرح آنها از قالب این کار فراتر می رود. لذا در همین اندازه میتوان پذیرفت که دین اسلام یک دین علمی و اعجاز قرآن، اعجاز علمی است. بنابراین برای آنانکه اهل حق و دارای تقوای علمی هستند، جای تردید نمی ماند که اولا این مجموعه فوق تفکر بشری است و هرچه که علم بیشتر پیشرفت می کند اعجاز آن مشخص تر می گردد. ثانیا چنانچه انشاء الله در کاری دیگر بطور مبسوط نشان خواهم داد، این کتاب عظیم، بیش از هرچیز یک مجموعه از قانونمندی های علمی اجتماعی، در بالاترین سطح علمی ممکن می باشد که بسیاری از تئوریهای علمی اجتماعی، در بالاترین سطح علمی ممکن می باشد که بسیاری از تئوریهای جدید علوم اجتماعی که اخیرا دانشمندان به آن رسیده اند، را در بیش از هزار سال پیش بطور متقن، مستحکم و شیوا بیان کرده است. باید توجه داشت که وقتی صحبت از "قانونمندی" می شود، منظور آن است که یک رابطه علی بین دو پدیده بیان می شود که نسبت به زمان و مکان محدود نیست. یعنی در همه زمانها و مکانها اتفاق می افتد و هیچ ربطی به عربستان آن روز یا ایران و امریکای امروز ندارد. یک مثال ادامه دارد . . . دریغ است ایران که ویران شود ص 332 https://eitaa.com/rafipoor
بیان "تئوری شورش" در قرآن یکی از قانونمندی های مهم شورش، تئوری آقای توکوویل است که بطور خلاصه میگوید: وقتی نیازهای انسانها (بیش از اندازه) ارضاء شوند در آنصورت به جای آنکه آنها از وضعیت خود راضی باشند، برعکس از وضعیت موجود خود بیشتر ناراضی میشوند و سر به شورش می زنند. همین قانونمندی را آراهام ماسلو تئوری نق زدن و بیشترخواهی مینامد. همین مساله را سعدی بسیار زودتر و شیواتر چنین بیان میکند: درویش و غنی هردو بدین بنده درند و آنان که غنی ترند، محتاج ترند *** نیم نانی گر خورد مرد خدا بذل درویشان کند نیمی دگر ملک اقلیمی بگیرد پادشاه همچنان در بند اقلیمی دگر قبلا نیز از مولوی آورده شد: ز آنک انسان در غنا طاغی شود همچو پیل خواب بین یاغی شود و قرآن شریف باز هم زودتر و زیباتر می فرماید: ... كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‏ (6) أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‏ (7 علق) ... وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِه‏ (توبه 74) ... وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَ لكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما يَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبيرٌ بَصيرٌ (27 شوری) دریغ است ایران که ویران شود ص 333 https://eitaa.com/rafipoor
{جایگاه اسرائیل و آینده او } {قسمت اول} ... به نظر می رسد که سیاستمداران اسرائیلی نیز در محیط همجوری، فرهنگی و مذهبی خود آنقدر غرق شده و غرور شیطانی آنان را آنچنان فراگرفته باشد که چیزی جز یک سراب تسلط بر مسلمانان و مناطق نفتی آنان نمیبینند. اسرائیلی ها باید بخود آیند و بررسی کنند: از زمانیکه وارد منطقه شده اند، چه بدست آورده اند و چه از دست داده اند؟ این همه ترس و وحشت را چطور تحمل میکنند؟ اگر کار آنها موفقیت آمیز بود، موج مهاجرت وسیع آغاز میشد. اما با این میزان از نارضایتی در فلسطین و در بین اعراب، این غیر ممکن به نظر میرسد که آنها بتوانند به اهداف خود برسند. از سال 1980 چقدر مجبور شدند، از لبنان عقب نشینی کنند و در مقابل نیروی ایمان حزب الله کوتاه بیایند. آنها با آن همه ادعای قدرت، در حملات چند هفته ای غیر انسانی به نوار غزه، آنچنان ناتوانی خود را در بالاترین حد نشان دادند. بیش از 25 سال است که آنها نتوانستند هیچ گامی در مسیر اهداف خود پیش بروند، ... تا کی میخواهند در ترس و وحشت زندگی کنند؟ تا کی میخواهند وسیله ای باشند، در دست دیگران برای نابودی کشورهای اطراف، با یک امید واهی دستیابی به مناطق نفتی؟ آیا هزینه های انسانی و روانی و بین المللی که تا کنون داده اند را در نظر میگیرند؟ آیا متوجه نیستند که تضاد با اعراب نه فقط پیوند و همبستگی بین اسرائیلی ها را بوجود می آورد که لازمه بوجود آمدن یک احساس مصنوعی ملی اسرائیلی است. بلکه بر عکس نیز آنها با این سیاست مهمترین وجه اشتراک پیوند بین مسلمانها را ایجاد و در واقع خدمت بزرگی به آنها میکنند؟ آیا بهتر نمی بود که به پندهای افرادی چون وایتسمن (Chaim Weizmann) و گلدمن (Nahum Goldman) که جمال عبدالناصر نیز او را منصف تشخیص داد، عمل میکردند؟ تضاد غرب و شرق ص 488 https://eitaa.com/rafipoor
{جایگاه اسرائیل و آینده او} {قسمت دوم} ... بنابراین، اینکه اسرائیل بتواند بر منطقه تسلط یابد یک سراب و امید واهی و غیر ممکن به نظر میرسد. اسرائیل چه در سیاسیت داخلی و چه در سیاست خارجیش آنقدر اشتباه کرده و میکند که با خطر جدی متلاشی شدن روبرو است. اسرائیل تمام این اشتباهات را با ایجاد یک دشمن مشترک، مانند اعراب یا ایران تحت الشعاع قرار میدهد. اما فقط کافی است که نابرابری افزایش یافته در اسرائیل و ضریب جینی بالا 392/0 و همچنین فساد در سیستم مدیریتی آن در نظر گرفته شود. این شرایط را اسرائیل نمیتواند بدون پشتیبانی زیاد غرب حفظ نماید. وقتی در سال 2005 آقای شارون به ملاقات رئیس جمهور بوش به امریکا رفته بود و با خبرنگاران اسرائیلی در زمین های آقای بوش که 6 کیلومتر مربع بود، سیر و آنرا تحسین میکردند، خبرنگاران گفتند که آقای شارون نیز در اسرائیل در صحرای "نگو" (Negev) همین اندازه زمین دارد. در مقایسه باید نسبت مساحت دو کشور در نظر گرفته شود. تضاد غرب و شرق ص 488 https://eitaa.com/rafipoor
{وضعیت اسرائیل از درون} باید توجه داشت که چنین نداهایی نیز مطرح بوده است: در سپتامبر 2003، 27 نفر از خلبانهای نیروی هوایی اسرائیل به حملات اسرائیل به اهداف انسانی اعتراض کردند و حاضر به چنین پروازهایی نشدند. اما حکومت اسرائیل با آنها و با دیگر سربازان و افسرانی که حاضر به همکاری در حملات غیر انسانی اسرائیل نبودند، به بدترین نحو ممکن حکومت برخورد کرد. همچنین خانم پوتس از تل آویو گزارش داد که دانشمندان تاریخدان اسرائیلی معتقدند که آنها حقی بر سرزمین اسرائیل ندارند... یهودیها یک گروه مذهبی هستند، اما یک ملت نیستند که حقی بر یک سرزمین داشته باشند (م.ش. Putz, 2010) در این فضا یهودیان ارتدکس گروه نتورای کارتا (Neturei Karta) به رهبری آقای مایر هیرش (Meir Hirsh) بر این نظرند که اساسا تا زمان ظهور مسیحا یهودیان دارای کشوری نخواهند بود. به علاوه او نیز هولوکاست را رد میکند (م.ش. ) تضاد غرب و شرق ص 488 https://eitaa.com/rafipoor
{امریکا تا چه زمانی از اسرائیل حمایت میکند؟!} در مقابل شرایط امروز امریکا و خطراتی که آن را از داخل و خارج (کشورهای سرمایه داری رقیب) تهدید میکند، به قدری است که – دیر یا زود- باید این سیاست و این سؤال برای امریکا مطرح شود که آیا عمل به خواسته های ایران، حتی به قیمت از دست رفتن (منافع) اسرائیل لازم نخواهد بود؟ این سؤال بالاخص وقتی مطرح خواهد بود که یک رئیس جمهور مستقل و قوی در امریکا روی کار آید و نخواهد اجازه دهد که بیش از این یهودیان بر مردم و بر سیاست امریکا گاه بیش از خود امریکایی ها مسلط باشند. تضاد غرب و شرق ص 491 https://eitaa.com/rafipoor
[وضعیت سیاهپوستان در امریکا] "درطول این (تقریبا) نیم قرن بعد از کشته شدن کینگ، موقعیت سیاهان در جامعه آمریکا بهتر شده و بسیاری از پستهای مهم دست آنها است. لذا هم نفوذ و توقعات آنها و هم مدافعان آنها در بین سفیدان، هیسپانیک ها و در جهان بیشتر شده است. بنابراین اگر او [ترامپ] بخواهد در مقابل سیاهان بایستد، چه با ابزاری مانند پلیس و چه با ابزار رسانه ای، بعید به نظر می رسد که او بتواند مانع رشد فرآیند هویت یابی و حق طلبی سیاهان شود. و این مسئله بزرگ آمریکا خواهد بود. این موتوری است که راه افتاده است و می رود تا به شورشی وسیع تبدیل شود؛ نه می توان با ابزار "رویای آمریکایی" جلوی آن را گرفت و نه با ابزار قهری که به احتمال بیشتر آتش را شعله ور تر خواهد نمود." تضاد غرب و شرق، ص536 https://eitaa.com/rafipoor
{وضعیت سیاهپوستان در امریکا} در مبحث علل پیروزی ترامپ روشن شد که یک انتظار مهم پیروان آقای ترامپ و همچنین حزب جمهوریخواه آن است، که پایگاه سفیدان نسبت به سیاهان مجددا بهتر شود و در واقع سیاهان به همان موقعیت بردگی که قبلا داشتند برگردند یا نزدیک شوند و البته تعداد معدودی از آنها مستثنی باشند. این سیاسیت را سیاهان ادراک کرده بودند و لذا فقط 8% از آنها به آقای ترامپ و تقریبا 80% به خانم کلینتون رای داده بودند. خوب حالا آقای ترامپ که خود را خیلی باهوش میداند نه مستقیما، بلکه غیر مستقیم این هدف را دنبال میکند. او تلاش دارد تا در قالب سیاست اقتصادیش، از مالیاتهای ثروتمندان بکاهد، درآمد آنها را افزایش دهد و آنها را به سرمایه گذاری در امریکا و از آن طریق ایجاد اشتغال و ثروت ملی در داخل برانگیزد. آقای ستیون منوچین وزیر دارایی ترامپ، قرار است مالیات تولید کنندگان امریکایی را از 35% به 15% کاهش دهد که البته باعث رونق تولید خواهد شد. او (متولد 1341) یک امریکایی یهودی الاصل که مانند پدرش برای بانک سرمایه گذاری "گلدمن ساکس" کار میکرد و به عنوان یکی از مسببان وضعیت رقت بار افرادی شناخته شد که در بحران 2008 خانه هایشان را که در گرو بانک بود از دست دادند. گرچه ترغیب به سرمایه گذاری داخلی، افزایش اشتغال را در پی دارد و از این طریق قشر پایین نیز فایده میبرد. اما کاهش مالیاتها به معنی کاهش درآمد حکومت است که برای جبران آن، حکومت از هزینه های خود (از جمله بیمه درمانی و شرایط آموزش ...) برای قشر پایین و سیاهان خواهد کاست. در نتیجه، این سیاست بر وضعیت سیاهان و فقرا تاثیر منفی خواهد گذاشت و فاصله بین اغنیا و فقرا، مخصوصا بین سفیدان و سیاهان را افزایش خواهد داد. اما بدون آنکه بهانه ای بدست سیاهان بدهد؛ که اکثرا در محنت غوطه ورند. آن عده از سیاهان ثروتمند نیز که در آن دنیای مادی و شیطانی فقط به فکر خود هستند، با رعایت منافعشان به بازی گرفته میشوند. مثلا ترامپ آقای دکتر بن کارسن پزشک سیاهپوست ثروتمند و متخصص جراحی اعصاب که طبعا سیاست بیمه درمانی اوباما باعث کاهش درآمد وی میشود و لذا با آن مخالف است را به عنوان وزیر مسکن و شهرسازی برگزید تا سیاهان باور کنند که او نیت منفی نسبت به آنها ندارد. اما این در حالی است که آقای کارسن، بدون هیچ تجربه سیاسی قبلی در نقشی قرار داده میشود که هیچگونه آشنایی تخصصی با آن ندارد. برعکس، خود آقای ترامپ در این زمینه تجربه فراوانی دارد و احتمالا شخص متخصصی از افراد مورد نظر خود را در اختیار کارسن بگذارد تا او مدیرست اصلی را داشته باشد. لذا بیشتر این گمان مطرح میشود که ترامپ فقط میخواسته است یک سیاهپوست ثروتمند مخالف اوباما را در تیمش داشته باشد، تا از آن طریق به سیاهان بنمایاند که او به حقوق سیاهان توجه دارد و لذا بهانه ای برای اعتراض به آنها ندهد. اما در واقع به مشی خود ادامه دهد. تضاد غرب و شرق، ص523 https://eitaa.com/rafipoor
{وضعیت سیاهپوستان در امریکا 3} ... بنابراین هدف ترامپ و پیروانش و همچنین حزب جمهوریخواه در مجموع آنست که درآمد سیاهان کمی افزایش یابد، اما افزایش ثروت و درآمد سفیدان بسیار بیشتر باشد و از آن طریق موقعیت نسبی سیاهان با محدودیت بیمه و امکانات آموزشی نسبت به سفیدان بیشتر تنزل یابد. به عبارت دیگر سیاهان اجازه دارند، نیم نانی به کف آرند، اما باید بردگان مدرنی باشند که همیشه حرف اربابان سفیدشان را گوش کنند. با دقت بیشتر مشخص میشود که علت نابرابری تاریخی در امریکا در واقع برعکس تصور بیرونی در آن نیست که سیاستمداران امریکایی قادر به کنترل شرایط اقتصادی اجتماعی و کاهش نابرابری نیستند. بلکه امریکایی ها بر عکس اروپایی ها اساسا نمیخواهند نابرابری در کشورشان کاهش یابد. آنها آگاهانه در پی افزایش نابرابری اقتصادی- اجتماعی هستند و این یک خصلت فرهنگی نظام سرمایه داری مطلق امریکاست که مهاجران آن از ابتدا به دنبال یک روش تکثیر ثروت، بدون هیچگونه ملاحظات اجتماعی بوده اند. ... تضاد غرب و شرق، ص524 https://eitaa.com/rafipoor
{وضعیت سیاهپوستان در امریکا{4 {توجه داشته باشید این مطالب در سال 1395 به چاپ رسیده است} ... لذا سفیدان ناسیونالیست امریکا امروز نیز به شدت به دنبال این برتری جویی هستند و به همین دلیل آقای ترامپ را انتخاب کرده اند. اما این یک سیاست بسیار خطرناک با پیامدهای تخریب کننده ای است که با دقت بیشتر همه ابعاد آن برای هیچکس قابل پیش بینی به نظر نمیرسد. زیرا در شرایط کنونی امریکا، بعد از 8 سال ریاست جمهوری یک سیاهپوست، این سیاست برای سیاهان که احساس محرومیت نسبی زیادی دارند، یک بازگشت به عقب و غیر قابل تحمل خواهد بود. به عبارت یگر نه فقط سفیدان ناسیونالیست بلکه سیاهان نیز هر دو در امتیازاتشان احساس محرومیت نسبی دارند: • سفیدان میگویند از حق ما گرفته شده و به بردگان سیاه داده شده است تا جاییکه آنها را حتی به سروری بر ما رسانده اند. • سیاهان میگویند سفیدان بیش از یک قرن و نیم است که ما را برده خود کرده و با بدترین روشها با ما رفتار و حقوق انسانی ما را پایمال کرده اند. امروز نیز ما نسبت به آنها دارای حقوق اجتماعی بسیار کمی هستیم و... در نتیجه این دو گروه در تضاد شدید با یکدیگرند و با فشار بیشتر از جانب سفیدان به جان هم خواهند افتاد. این تضاد از نظر شرایط داخلی امریکا و روابط آن کشور با دیگر کشورها، از جمله ایران فوق العاده مهم است و میتواند پیامدهای سرنوشت سازی برای امریکا و جهان داشته باشد. لذا برای درک عمق این تضاد ذیلا اندکی بیشتر توضیح داده میشود: ادامه دارد... تضاد غرب و شرق، ص525 https://eitaa.com/rafipoor
{وضعیت سیاهپوستان در امریکا 5} {توجه: این مطالب در سال 1395 به چاپ رسیده است} تضاد سیاه و سفید و عوامل مؤثر ... دموکراتها برای کسب آراء و حفظ آن تلاش میکنند تا شرایط سلامت و بیمه، سطح آموزش و امکانات قشر پایین را بهبود بخشند و بیکاری و نابرابری فرصتها را کاهش دهند. در مقابل، حزب جمهوریخواه به دنبال بهبود وضعیت سرمایه داران و در نتیجه حفظ نابرابری در داخل است. این سیاست جمهوریخواهان در هر کشور دیگری بذر شورش می پاشد و شرایط انقلاب را فراهم میسازد. اما در امریکا این اتفاق در طول دو قرن گذشته روی نداده و توانسته است تعادل خود را حفظ نماید. لیکن این تعادل در شرایط کنونی بسیار مورد تهدید است و دیگر پایدار به نظر نمیرسد. بدین منظور ابتدا اشاره ای خواهم داشت: عوامل تثبیت کننده تعادل " چرا در امریکا انقلاب نمیشود؟" پاسخ {اجمالی} این سؤال: امریکاییها –برعکس ما که با ابزار زور و استبداد کار میکنیم- توانسته اند به کمک دانشمندان خود با روش های مختلف انگیزش درونی، مردم را به رفتارهای مناسب در جهت اهداف خود سوق دهند. دو مثال: یکی از احساس و موسیقی و دیگری از فیلم: 1. در سال 68/1967 پس از کشته شدن تعداد زیادی از سربازان امریکائی در جنگ ویتنام که اکثر آنها سیاهپوست بودند، اعتراضات و شورشهای وسیعی در امریکا در گرفت و به سرعت شیوع یافت. حکومت نیز طبق معمول همه را به یافتن راه حل تشویق نمود. افراد مورد نظر فعال شدند، از جمله در زمینه شعر و موسیقی. لذا متن ترانه ای با عنوان "چه دنیای زیبایی" (What a Wonderful) تهیه شد و در آن با ذکر انواع نمونه ها، به توصیف زیبایی های طبیعت و محیط زنگی آرام و خوشبخت در امریکا می پرداخت که ما انسانها از آن غافلیم. سپس لوئیز آمسترانگ به عنوان یک خواننده مشهور و مقبول سیاهپوست، این شعر و آهنگ زیبا را با ساز و آواز دلنواز خود به اجرا در آورد تا از این طریق بر روی شورشیان سیاهپوست تاثیر بگذارد. تضاد غرب و شرق، ص526 https://eitaa.com/rafipoor
{وضعیت سیاهپوستان در امریکا 5{ نمونه دیگر فرهنگسازی: امریکایی ها توانسته اند با ابزار عقیده سازی، شعار "رویای امریکایی" (American Dream) را به عنوان یک اصل قابل تحقق در عمق ارزش ها و گرایش های مردم خود جا بیندازند. مخصوصا فیلمهای هالیوودی در تعمیق این ارزش نقش اساسی داشته اند و با انواع فیلمها این گرایش را در امریکایی ها تثبیت کرده اند. یک نمونه از آن فیلم "تلاش برای خوشبختی (The Pursuit of Happiness) است. در آن فیلم سرگذشت یک سیاهپوست به نام کریس گاردنر به نمایش گذاشته میشود که چگونه از عمق بدبختی، بی خانمانی و بیکاری، پس از تلاش، به تدریج به یک میلیونر تبدیل میشود. مخاطب این فیلم بالاخص سیاهپوستان بودند، که تلاش کنید تا مثل کریس (سیاهپوست) به هدف خود برسید ، نه آنکه به دنبال شورش و بهمزدن نظم موجود باشید! گرچه ممکن است موارد مشابه کریس (مثال بالا) باز هم یافت شوند، اما از نظر علمی و آماری، این موارد به یک درصد هم نمیرسند. در حالیکه احتمال وقوع آن در ذهن مردم امریکا بسیار بالا و برای اکثریت کاملا قابل تحقق به نظر میرسد. به علاوه با نابرابری بسیار زیاد و رو به افزایش امریکا (از جمله هزینه بسیار بالای آموزش، مخصوصا دانشگاه) امکان تحقق آن، باز هم رو به کاهش است. تضاد غرب و شرق، ص526 https://eitaa.com/rafipoor
{وضعیت سیاهپوستان در امریکا 6{ ...کسانیکه با وضعیت امریکا از نزدیک آشنایند، میدانند که در کنار برخی از سیاهان که به پایگاه های بالا و درجات عالی رسیده اند، اکثر سیاهان در شرایط بسیار محنت باری زندگی میکنند و بطور نسبی شانس بسیار کمی برای ارتقاء دارند. در شهر زیبای مدیسون در ایالت شمالی ویسکانسین، مدتهاست که جدایی سیاهان از سفیدان در مدرسه، اتوبوس و... دیگر اجرا نمیشود و شعار "فرصت های یکسان" همه جا، چه در اتوبوس و چه در سربرگ کاغذها و ... به چشم میخورد. با وصف این در حومه شهر، شهرکی سیاهپوست نشین را دیدم: خانه های کوچک به هم چسبیده، با سقف های پوشیده از حلبی و بچه های زیادی مشغول بازی؛ وضعیتی محنت بار، کاملا مشابه وضعیت سیاهانی که در شهرک های حومه شهر ژوهانسبورگ (افریقای جنوبی) مشاهده کردم. بنابر ین در واقعیت برای اکثریت سیاهپوستان امکان ارتقاء و خروج از وضعیت محنت بار وجود ندارد؛ چه رسد به دستیابی به موقعیت مشابه کریس. اما تصور رویای امریکایی" یک سوپاپ اطمینان و داروی آرام بخش مردم بیچاره است. تضاد غرب و شرق، ص527 https://eitaa.com/rafipoor
{انتخاب یک رئیس جمهور سیاهپوست و تاثیرات آن} در این میان، در فرایند وقایع اجتماعی سیاسی امریکا، یک اتفاق دیگر روی داد: انتخاب یک سیاهپوست به عنوان رئیس جمهور! البته که این برای اکثریت امریکایی ها، خود یک نمونه از تحقق رویایی امریکایی بود، اما این اتفاق دو پیامد مهم داشت: اگر تا کنون "رویای امریکایی" برای خاموش نگه داشتن شورش بود با این اتفاق در میان سیاهان، امید و فعالیت در جهت دستیابی به اهداف افزایش یافت؛ مخصوصا با شعار "Yes, we can!" از جانب آقای اوباما! یعنی چه؟ یعنی حالا در سیاهان این احساس دمیده شد که آنها میتوانند و باید بتوانند از منجلاب بدبختی، خود را نجات دهند. این با "رویای امریکایی" فرق میکرد و گامهای زیادی از آن جلوتر میرفت. این ایجاد یک انگیزه قوی برای حرکت بود. مخصوصا که آقای اوباما از ابتدا خود انگیزه ای عمیق و بسیار قوی برای اصلاح وضعیت سیاهان داشت: او پس از ورود به واشنگتن، قبل از مراسم تحلیف! اولین کارش آن بود که صبح زود روز 10 ژانویه 2009، بی سرو صدا، برای ادای احترام به محل یادبود آبراهام لینکن رفت. گرچه دیگر رؤسای منتخب نیز این کار را میکنند. اما رفتار او با بقیه بسیار متفاوت و با احساس عمیق درونی همراه بود. از این عمل مشخص میشد که آقای اوباما برای لینکن و سیاست ضد برده داری وی ارزش قائل است و در مورد تضییع حقوق سیاهان بی تفاوت نخواهد بود. به هر میزان که زمان میگذشت و اوباما در موقعیت خود تثبیت میشد، سیاهان امریکا با دیدن رهبر خود، امید و احساس هویت بیشتری بدست می آوردند و به همان نسبت، احساس زیردست بودن و تحقیر شدن برایشان قابل تحمل نبود. لذا اینجا و آنجا (مثلا در شهر فرگوسن) چند باری شورشهایی به چشم خورد که موقتا خاموش شد. اما آتشی عمیق در زیر لایه ِ نازک از خاکستر وجود داشت... تضاد غرب و شرق، ص527 https://eitaa.com/rafipoor
{سیاهپوستان و تضادهای گسترده در آینده امریکا } در روز سه شنبه، پنجم ژوئیه 2016 (15 تیر 1395) در شهر Baton Rouge در ایالت لویزیانا چند پلیس سفید پوست یک سیاه پوست دستفروش () و مقبول را بر روی زمین انداختند و یکی از پلیس ها ظاهرا با زانو بر روی او، چند بار به وی شلیک کرد و او را کشت و دو روز بعد در ژوئیه در شهر Falcon Heights در ایالت مینه سوتا، یک پلیس اسلحه خود را از شیشه اتومبیل یک سیاهپوست پشت فرمان در کنار نامزدش بر سر او گذاشت و با شلیک او را کشت، یک اتفاق پیش بینی نشده روی داد: در لوویزیانا صاحب مغازه ای که التون استرلینگ، جلوی مغازه اش دستفروشی میکرد، تمام وقایع را با موبایلش فیلمبرداری میکند و روی فیس بوک میگذارد. از آن بدتر در مینه سوتا، نامزد آن سیاهپوست تمام مراحل تکان دهنده را زنده با موبایلش پخش کرد. هردوی این فیلمها به سرعت پخش شدند و میلیونها نفر، مخصوصا سیاهپوستان آنرا دیدند و حالا میتوان تصور کرد که چه حالی به آنها دست داده است. لذا جای تعجب نبود که دو روز بعد در 9 ژوئیه در شهر دالاس ایالت تگزاس، میکا جانسن، جوان 25 ساله سیاهپوست، سرباز باهوش که در جنگ افغانستان شرکت داشت، با اسلحه جنگی خود، با آن چابکی و تردستی 5 پلیس سفیدپوست را کشت. در اینجا علاوه بر تضاد سفید و سیاه که فقط نژادی نیست، بلکه همراه با نابرابری اقتصادی، اجتماعی و حقوقی است، یک عنصر تشدید کننده جدید وارد معادله شد و آن انتشار وقایع و ظلم ها با موبایل است که برای مسئولان امریکا قابل کنترل نیست و لذا به تشدید مسئله کمک میکند. در نتیجه به نظر میرسد این وقایع به احتمال بیشتر ادامه و شدت خواهند یافت. در این فرایند مجددا چند عامل تشدید کننده دیگر وارد معادله میشود: درصد بالایی از سربازان امریکایی را سیاهپوستان تشکیل میدهند که هم فنون نظامی را خوب آموخته و هم به نابرابریهای مذکور خوب پی برده اند. در بین سیاهپوستان، گروههای مقاوت ممبارز سیاه نظیر Black Riders Liberation Party، African American Defense League و... شکل گرفته است که به سازماندهی شورش در جهت یک جنبش وسیعتر کمک میکند. از طرف دیگر مدتها است که در امریکا گروه های سفیدپوست "بسیج مانند" شکل گرفته اند که با توجه به آزادی خرید و فروش اسلحه، کاملا مسلح و همواره در حال تمرین هستند. این گروههای سازمان یافته، ماننده گروه های سازمان یافته سیاهپوستان، آمادگی درگیری دارند و اگر این دو به جان هم بیفتند، امریکا را خطر بزرگی تهدید میکند و خدا میداند که ابعاد آن چقدر خواهد بود. پیروان آقای ترامپ هم اکنون تحریک شده اند و با هر کس که تصور کنند خلاف نظر آنهاست، برخورد میکنند. شهردار نیویورک بعد از انتخاب آقای ترامپ گزارش داد که یکی از پلیس های زن نیویورک که مسلمان و با حجاب اسلامی بود در حالی که با پسر شانزده ساله اش در بروکلین در حال گذر بود، یک مرد سفیدپوست فریاد میکشد "برو گمشو در کشورت. من گردن شما را میبُرم، ای تروریست داعشی!" و بعد سگ تربیت شده خود را به جان آن زن امریکایی مسلمان انداخت. ادامه دارد تضادغرب و شرق ص 529 https://eitaa.com/rafipoor
{پیش بینی شورش و تضاد فراگیر} ... خوب این یک فرایند تضاد است که مسیر خود راتا اینجا بصورت فزاینده طی کرده است. برای کاهش این تضاد نظرات متفاوتی وجود دارد: در حالکیه آقای اوباما در جهت کاهش نابرابری (بیمه فقرا و آموزش بهتر و درآمد بیشتر آنها) تلاش میکرد، جمهوریخواهان که اکثریت مجالس را در دست دارند، با این اقدامات مخالفند. زیرا جمهوریخواهان به کمک دانشمندان خود و آشنایی با تئوریها، خوب میدانند: "به هر نسبت که وضعیت سیاهان (یا هر گروه دیگر) بهتر شود، سطح توقعات و انتظارات آنها ثابت نمیماند، بلکه حتی بطور نسبی بیشتر از قبل رشد میکند." در اینجا این تئوری گویاست که انسانها خود را با یکدیگر مقایسه میکنند و در فرایند این مقایسه، احساس محرومیت نسبی بدست می آورند که چرا فلانی دارد و من ندارم. این قانونمندی را هر امریکایی که کتاب "سرباز امریکایی" را خوانده باشد، میداند که سیاهان ایالات شمالی (با وصف وضعیت بهتر از سیاهان ایالات جنوبی) ناراضیتر بودند. زیرا آنها وضعیت خود را با سفیدپوستان مقایسه میکردند. بنابراین قاعدتا برای جمهوریخواهان روشن است که با بهبود وضعیت سیاهان، انتظارات آنها در یک نقطه متوقف نمیشود، بلکه روز به روز با شتاب بیشتر سیر صعودی را طی میکند. پایان این فرایند با تردید کم شرایط یک شورش و تضاد فراگیر را فراهم خواهد آورد . اتفاقات فرگوسن، لوئیزانا، مینه سوتا، تگزاس (دالاس) و... نیز این تئوری را تایید کردند. https://eitaa.com/rafipoor
نقش دکتر بهشتی "مرحوم بهشتی بر اساس ارزش های اجتماعی ایران با صفت "خوش تیپ" قابل ارزیابی بود. به علاوه شخصیتی کاریسماتیک، با اقتدار و دارای قدرت تفکری هرچند نه در سطح امام، اما کم و بیش در حد یک استاد دانشگاه یا سیاستمدار غربی بود. ایشان به علت اقامت نسبتا طولانی در کشورهای غربی و تفحص در نظام مذهبی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی آن کشورها، (آن هم در سطح یک شخص متفکر)، نه فقط الگویی فکر شده و نسبتا دقیق برای اداره جامعه داشت...، بلکه با شرایط و قالبهای سیاسی بین المللی نیز آشنایی زیادی داشت... به همین علت آقای بهشتی توانست نقش اساسی در تثبیت نظام جمهوری اسلامی و مشروعیت بخشیدن به آن (بر اساس قواعد بین المللی، با استفاده یک همه پرسی در 12 فروردین 1358)، تدوین قانون اساسی، تاسیس و سازماندهی حزب جمهوری اسلامی و بسیاری دیگر از نهادهای انقلابی ایفا کند بی دلیل نبود که خانم اسکاچ پل، استاد جامعه شناسی انقلاب در دانشگاه هاروارد، او را "سازمان دهنده ای قدرتمند" (crafty organizer ) و "دولت ساز" (state-builder) که می توانست امکانات مناسب را برای پیروزی انقلاب فراهم آورد ارزیابی می کرد." توسعه و تضاد، صفحه 121 و 122 https://eitaa.com/rafipoor