eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.3هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
8.3هزار ویدیو
87 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاشو مسخره. مگه خودت نگفتی ما باید با هم پیر بشیم😢 روایت همسر شهید مدافع حرم حمیدرضا باب الخانی از روز وداع با ایشان😔 یادمون نره برای این مرز و بوم چه دسته گل هایی رفتند تا ما در امنیت باشیم🖤❤️ ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیت الله ⁧ ⁩ یک جمله عجیبی دارند مربوط به فضای خانواده ‏یک جمله است اما دریایی از معرفت ‏یک جمله است اما درمان بسیاری از دردهای خانوادگی است!‏ و چون سخت است احتمالا هم رشد معنوی بیشتری داره و هم درمان مشکلات خانوادگی! ‏اون جمله طلایی اینه : ‏«حتی اگر حق با توست مشاجره نکن که کدورت میاورد و نور باطنت و برکت منزلت را از بین می برد» ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
🏴🏴 -دوباره‌بوی‌هیزم،دودآتش،فاطمیه -دوباره‌چشم‌گریون،دست‌خالی‌فاطمیه..💔 🥀 / 📲 ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ۲۲ بهمن، آخرین ۲۲ بهمنیه که جمهوری اسلامی در سال ۱۴۰۱ می‌بینه!😐😐😐🤯🤯🤯 ریز نشو‼️ هدف کُلیت رو مشخص کن برو جلو😂 @rafiq_shahidam
وای.... این عالی بود 😂😂😂 همینقدر به انقلابشون وفادارند😕 @rafiq_shahidam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب دوم قیااام سراااااسری لیدر ماند و حوضش😂 یک نصیحت برادرانه به برعندازان: خودتون با دست‌های خودتون افتضاح‌تون رو خاک کنید :)) @rafiq_shahidam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز دانشجو رو به همه ی دانشجویان درس خون و انقلابی کانالمون تبریک عرض میکنم ،امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق باشید و برای کشور افتخار آفرینی کنید و دلِ رهبر عزیزمان رو با موفقیت هاتون شاد کنید✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مادر شهید‌ عجمیان: صورت پسرم خونی بود؛ تاالآن ندیده بودم؛ در دادگاه دیدم پسرم را چه طور زده‌اند. أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ😭💔 این الطالب بدم الزهرا😭💔 این الطالب بدم المظلوم😭💔 ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
آمدی و نشستی .اتاق گرم تر از گرم شده بود.عرق از چهار ستون بدنم میریخت.عاقد خطبه را خواند.دفعه اول رفتم گل بچینم.دفعه دوم میخواستم گلاب بیاورم و دفعه سوم گفتم:((با اجازه امام زمان و رهبر عزیزم و بزرگ ترایی که اینجا هستن و پدر و مادرم بله!)) صدای هلهله و دست بلند شد.نقل و سکه ریخته شد روی سرمان. نمیدانستم بعد ها همین چیزی که گفتم میشود سوژه دست تو و برادر هایم:((سمیه ،یادت رفت بگی با اجازه آقا مصطفی و کل فامیلامون! این رو هم یادت رفت بگی با اجازه از امام و همه ملت ایران!)) گرمای اتاق دیوانه ام کرده بود. هوای اردیبهشتی شده بود هوای چله تابستان.دیگر به هم محرم شده بودیم.حلقه را دستم کردی،حلقه طلا با هفت نگین سفید. اتاق گرم گرم شده بود.از موهایم آب میچکید.مادرت که آمد هدیه اش را بدهد گفتم:((تموم موهام خراب شد.)) گفتی:((با این وضع که نمیتونه بیاد جلوی مهمونا مامان!)) مادرت گفت:((نگران نباش،الان میبرمش آرایشگاه تا دوباره موهاش رو درست کنن.)) مرا همراه مادرت بردی ارایشگاه.دم در پرسیدی:((خیلی طول میکشه؟نکنه مثل اون بار...!)) _همین جا بمون الان برمیگردیم! _اما حالا وقت اذونه باید برم مسجد! _یعنی چی؟حالا یک امشب رو نرو مادر! _زشته باید برم! _چی چی رو زشته؟ _اینکه به خدا بگم چون زنم آرایشگاه بود نیومدم مسجد،زشته! و رفتی.خانم ارایشگر باز موهایم را درست کرد .کارم تمام شده بود که از مسجد آمدی و مرا بردی خانه.طبقه اول راخانم ها پر کرده بودند.وقت شام مادرت گفت:((شما برین توی این اتاق باهم شام بخورین.)) قبلا یکی از دوستانم گفته بود:((سمیه،یه هدیه برای آقا مصطفی بخر و همون شب بده بهش.)) _چرا؟ _چون کسی که اولین هدیه رو بده،برای همیشه تو خاطر طرف مقابل میمونه. با سجاد برایت یک ادکلن گرفته بودیم.رنگش آبی آسمانی بود و یک جلد قران کوچک که در جلدی چرمی قرار داشت.هر دورا کادو پیچ کرده و گذاشته بودم داخل کمد اتاق. قبل از اینکه شام بخوریم،ادکلن را آوردم.چشمانت برق زد:((به چه مناسبت؟)) _همین جوری _من باید برای شما هدیه میخریدم! کاغذ کادویش را باز کردی.قران را بوسیدی و گذاشتی در جیب کُتت.شیشه ادکلن را جلوی نور چراغ نگه داشتی:((چه آبی زیبایی!)) آن را هم گذاشتی در این یکی جیبت. شاممان را که خوردیم،صدایمان زدند برویم و کیک را ببریم.رفتیم اتاقی دیگر.کیک صورتی بود و دور تا دورش رزهای رنگی.دستم را گرفتی.کیک را به کمک هم بریدیم.سرو صدا و دست و خنده و شادی.زمان به سرعت گذشت.آن هایی که خانه شان نزدیک بود رفتند.فامیل های خیلی نزدیک،چه مرد و چه زن ،در اتاقی جمع شدند و هدیه هایی را که گرفته بودیم حساب کتاب کردند. فامیل های شهرستانی آماده شدند برای خواب تا صبح زود راه بیفتند.کم کم فامیل های شما هم رفتند ،اما تو همینطور نشسته بودی.در دلم گفتم:چه پررو! عمویم پرسید:((آقا مصطفی،هستی دیگه؟!)) _نخیر میرم! نفسی از سر راحتی کشیدم.بلند شدی.جلوی پاشنه در صدایم زدی.آمدم پیشت.نگاهت نمیکردم.گوشی سامسونگ سفیدی ،از این ها که تا میشد،دادی دستم. _این بمونه پیشتون اگه کاری داشتین. هنوز گوشی نداشتم.کار با آن را خوب بلد نبودم اما گرفتم.تا پارکینگ آمدم بدرقه ات.نگاهت نمیکردم.موقع خداحافظی گفتی:((فردا میام دنبالتون بریم بیرون.)) @rafiq_shahidam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیس‌جمهور: اگر کسی من را قبول نداشت اشکال ندارد ، ولی بیاید نظرش را در مورد دولت بگوید و ما نظر را بشنویم از بهترین‌ها انتخاب و عمل کنیم. ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ زِ همه دست کشیدم کھ تو باشی همه‌ام با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد!♥ - داش‌ابراهیم‌هوای‌دلمو‌داشته‌باش .. .🌿