💠خبر فوری
💐لحظاتی قبل سردار باقرزاده خبر کشف و شناسایی پیکر مطهر شهید آشوری جانی بت اوشانافقی بگلو را به بازماندگان معظم شهید اعلام نمود
این مراسم با حضور خانواده معظم شهید و جامعه محترم آشوریان در کلیسای حضرت یوسف تهران در حال برگزاری می باشد .
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اعلام جزئیات تشیع و تدفین شهید تازه تفحص شده جامعه آشوری
سردار باقرزاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح:
🔸روز چهارشنبه مراسم وداع با پیکر شهید در معراج الشهدا برای عموم مردم برگزرا خواهد شد.
🔸روز پنجشنبه مراسم وداع در پادگان 01 ارتش برگزار خواهد شد.
🔸برنامه کلیسا نیز طبق آیین مذهبی آشوریان انجام خواهد شد و تشییع در روز جمعه بعد از نماز جمعه برگزار خواهد شد.
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
به این قانون پایبند باش.mp3
7.04M
#تلنگری
امام زمانِ تـــو ؛
برای شخص تو، وقت میگذارد،
برنامه میریزد،
حمایتت میکند،
اگـــر ..... ❗️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#استاد_شجاعی
#دکتر_رفیعی
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
💠 ترتیب پخش هرقسمت برنامه لبخنداشک
۱-برنامه اول - شهید ابراهیم هادی
۲-برنامه دوم - شهید حمیدرضا اسداللهی
۳-برنامه سوم - شهید علی اکبر شیرودی
۴-برنامه چهارم - شهید مرتضی کریمی
۵-برنامه پنجم - شهید محمدباقر اعلمی
۶-برنامه ششم - شهید محمد هادی ذوالفقاری
۷-برنامه هفتم - شهید محمد حسین علم الهدی
۸-برنامه هشتم - شهید مهدی زین الدین
۹-برنامه نهم - شهید محمدحسین فهمیده
۱۰-برنامه دهم- شهید مجید قربانخانی
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
┄┅┅❅❁❅┅┅
https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
کانال رسمی سردار شهید مهدی زینالدین👆
#فرمانده_قلب_ها ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺چشم های شرمنده ام را وادار کرده ام
که با چشمان ابراهیم عهد ببندند که هر جا
چشم ابراهیم بسته ماند، چشمان من نیز
حیا کنند و خاموش بمانند...
سلام بر پاکی چشمانت❤️
#شهید_ابراهیم_هادی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان او را ...💗
قسمت یازدهم
رسیدم خونه عرشیا و رفتم داخل.
خوش اومدی بانوی من😍
-ممنون
خب خانومی بیا بشین ببینم...
کم پیدا شدی....
اون روز هرچی عرشیا زبون میریخت و خودشو لوس میکرد با بی محلی میزدم تو ذوقش!😕
آخر کلافه شد و نشست کنارم وگفت
- ترنم....
چیزی شده؟؟
چرا اینجوری میکنی؟😢
- چجوری؟؟؟
-عوض شدی!انگار حوصلمو نداری!
-نه!خوبم...
چیزی نشده...😒
-پس چته؟
-ببین عرشیا...
من همون روز اول گفتم ،این یه رابطه امتحانیه!
میتونم هروقت که بخوام تمومش کنم!!
-ترنم؟؟؟
تموم کنی؟😢
شوخیت گرفته؟
چیو میخوای تموم کنی؟
زندگی منو؟
عمر منو؟؟
-لوس نشو عرشیا😒
مگه دختری؟؟
من نباشم،کسای دیگه هستن!!😏
-چی میگی؟؟چرا مزخرف میگی؟؟
کی هست؟
من جز تو کیو دارم؟؟😥
-بهرحال...
من خوشم نمیاد زیاد خودمو تو این روابط معطل کنم!!
با چشمای پر از سوال و بغض زل زده بود بهم و گریه میکرد
چرا اینجوری میکنی؟؟😒
مثل دخترا میمونی عرشیا😏
از اینکه یه مرد جلوم خودشو ضعیف نشون بده متنفرم!!😣
سرشو بلند کرد و تو چشام نگاه کرد...
چشاش سرخ شده بود و صورتش خیس!!😭
-ترنم باورکن من بی تو میمیرم....
خودمو میکشم!!
قول بده هیچوقت تنهام نذاری!
به جون خودت جز تو کسیو ندارم...😭
-من نمیتونم این قول رو بهت بدم!!
من نمیتونم پابند تو بشم...😠
اخم کرد و خواست چیزی بگه اما حرفشو خورد و روشو برگردوند...
سرشو گذاشت رو دستاش و گفت:
-ترنم خواهش میکنم.....
بلند شدم و پالتوم رو برداشتم،
داشتم میرفتم سمت در
که عرشیا خیز برداشت و راهمو سد کرد...
-برو اونور عرشیا...
درو قفل کرد و کلیدو گذاشت تو جیبش‼️
-تو هیچ جا نمیری😠
-یعنی چی؟😠
برو درو باز کن!!
باید برم،
قرار دارم...
صداشو برد بالا
-با کی قرار داری⁉️😡
از ترس ته دلم خالی شد...😨
احساس کردم رنگ به روم نمونده،
اما نباید خودمو میباختم...
-با مرجان
-تو گفتی و منم باور کردم😡
میگم با کی قرار داری؟؟
-با مرجااااان....
میگم با مرجان...
-گوشیتو بده من😡
-میخوای چیکار؟؟؟
-هر حرفو باید چندبار بزنم؟؟؟😡
گوشی رو گرفت و زیر و رو کرد.
بعدم خاموشش کرد و گذاشت تو جیبش....
-گوشیمو بده😧
-برو بشین سر جات😡
تپش قلب شدید گرفته بودم...
حالم داشت بد میشد.
رفتم نشستم رو مبل
عرشیا رفت سمت کاناپه و دراز کشید!
ده دقیقه ای چشماشو بست و بعد بلند شد و نشست...
همینجوری که با انگشتاش بازی میکرد،
چنددقیقه یکبار سرشو بلند میکرد و با اخم سر تا پامو نگاه میکرد😠
بلند شد و داشت میومد سمتم که دیگه نتونستم خودمو نگه دارم و بغضم ترکید...😭
اود جلو وگفت ....اخه چرا اذیتم میکنی؟؟
-دستاشو پس زدم و گفتم
-ولم کن....
روانی!!😭
-ترنم من دوستت دارم...😢
-ولی من ندارممممم
ازت متنفرممممم
برو بمییییر😭
-باشه...
میخوای بری؟؟
-اره،پس فکر کردی پیش تو میمونم؟؟
کلید و گوشیمو داد دستم و با بغض گفت
-خداحافظ.....😢
سریع بلند شدم و از خونه عرشیا زدم بیرون...
سوار ماشین شدم اما حال رانندگی نداشتم...
حالم خیلی بد بود...
سرمو گذاشتم رو فرمون و هق هقم بلند شد...😭
خیلی تو اون چنددقیقه بهم فشار اومده بود...
نیم ساعتی تو همون حال بودم،
میخواستم برم که عرشیا از خونه اومد بیرون!!
تلو تلو میخورد‼️
داشت میرفت سمت ماشینش که یهو پخش زمین شد......❗️
🍁"محدثه افشاری"🍁
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
‧⊰🔗‧🌤⊱‧
ــــ ـ بـھ وقـت قـرار..!
تلاوت دعاے فرج به نیابت از برادر شہیدمون ، ابراهیم هادی به نیت سلامتے و تعجیل در فرج آخرین خورشید ولایت ، فرزند خانم فاطمه الزهرا سلام الله علیہا 🌱 . .
هر شب، ساعتِ21:00 ⏰✨
+ یک دقیقه بیشتر وقتت رو نمیگیره رفیق😉 !
‹ اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج ›
@rafiq_shahidam
❣#سلام_امام_زمانم ❣
✋سلام بر تو ای راه روشن خدا.
ای که هر چه غیر توست بیراهه است.
سلام بر تو و بر روزگاری که همه خلق در مسیر تو، شیرینی بندگی را خواهند چشید.✋
#امام_زمان
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
💢 #حدیث_نگاشت | فلسفه عبادات
🔹 امام علی علیهالسلام:
💠 «...اُنْظُرُوا إِلَى مَا فِی هذِهِ الاَْفْعَالِ مِنْ قَمْعِ نَوَاجِمِ الْفَخْرِ، وَ قَدْعِ طَوَالِعِ الْکِبْرِ...»؛
🌿 «به آثار اين اعمال (نماز و روزه و زكات و سجده) بنگريد كه چگونه شاخههاى درخت تفاخر را درهم مىشكند و از جوانه زدن كبر و خودپسندى (در دلها) جلوگيرى مىكند».
📚 نهجالبلاغه، خطبه192.
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
هدایت شده از کانال برادران شهید مهدی و مجید زین الدین🏴🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صف اولیها در #نماز_تاریخی
#عید_فطر چه گفتند؟
┄┅┅❅❁❅┅┅
https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
کانال رسمی سردار شهید مهدی زینالدین👆
#فرمانده_قلب_ها ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬جوانان عروج را از منزل شروع کنید!
#استادفاطمی_نیا
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
اگر زنان نبودند انقلاب پیروز نمیشد
#زن_عفت_افتخار
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
هدایت شده از کانال برادران شهید مهدی و مجید زین الدین🏴🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بربانوی دوعالم حضرت زهرا
سلام برصاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
سلام برپدران ومادران شهدا
سلام بر تورجی زاده
سلام برشهیدان، خرازی، ردانی پور، همت، باکری ها،زینالدین ها، میثمی، همدانی، سلیمانی وهزاران شهید ازصدراسلام تا قیام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
و سلام بر مادران شهدا 🕊🕊
لحظاتی بادلسوخته اهلبیت شهید محمدرضا تورجی زاده💔
#سال_روز_شهادت 🌷🕊
#شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده
┄┅┅❅❁❅┅┅
https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
کانال رسمی سردار شهید مهدی زینالدین👆
#فرمانده_قلب_ها ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️͜͡🌿
زندگیامباشهادی...
34.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پنجم اردیبهشت ماه سالروز شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در طبس گرامی باد
🎥 نماهنگ امن است این خانه
♦️خواننده و آهنگساز:غلامرضا صنعتگر
♦️شاعر:میلاد عرفان پور
♦️تنظیم:محمد رضا چراغعلی
♦️کارگردان: سید آبتین حسینی
تولید شده با همکاری مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان او_را ... 💗
قسمت دوازدهم
چند ثانیه با تعجب فقط نگاه میکردم که کم کم دورش شلوغ شد...😳
بعد چنددقیقه آمبولانس اومد و عرشیا رو گذاشتن رو بلانکارد و بردن...
بدون معطلی افتادم دنبال آمبولانس و باهاش وارد بیمارستان شدم❗️
عرشیا رو بردن تو یکی از بخشا و دو سه تا دکتر و پرستار هم دنبالش....
دل تو دلم نبود...
به خودم فحش میدادم و عرض راهرو رو میرفتم و میومدم که یکی از دکترا اومد بیرون
سریع رفتم پیشش
-ببخشید...
سلام
-سلام،بفرمایید؟؟!!
-این...
این...
این آقایی که الان بالاسرش بودید،
چشه؟
یعنی چیشده؟؟
مشکلش چیه؟؟😥
-شما با ایشون نسبتی دارید؟؟
تو چشمای دکتر زل زدم،
داشتم تو فکرم دنبال یه کلمه میگشتم،
که نگاهی به سرتاپام انداخت و با ته اخم،گفت:
چرا قرص خورده؟؟؟
با تعجب گفتم:
-قرص😳⁉️
چه قرصی؟؟
-نمیدونم ولی ظاهرا قصد خودکشی داشته!!
کمی دیرتر میرسیدید احتمال زنده بودنش به صفر میرسید!!
😨با چشمای وحشتزده و دهن باز به دکتر نگاه میکردم که گفت:
-همکارای ما دارن معدشو شست و شو میدن،
چنددقیقه دیگه برید پیشش...
تو این وضعیت بهتره یه آشنا کنارش باشه😒
همونجا کنار راهرو نشستم و کلافه نفسمو بیرون دادم...
هوا داشت تاریک میشد ،
نه میتونستم عرشیا رو تنها بذارم،
نه میتونستم دیر برم خونه😣
همش خودمو سرزنش میکردم...
اخه تو که از سعید و هیچ پسر دیگه ای خیری ندیده بودی،برای چی باز خودتو گرفتار کردی😖
بلند شدم و رفتم بالاسر عرشیا،
تازه به هوش اومده بود.
سرم به دستش بود...
بی رمق رو تخت افتاده بود.
با دیدن من انگار جون تازه ای گرفت و چشماش برق زد...😢
-چرا این کارو کردی؟
-تو چرا این کارو کردی؟؟😢
_تو پسری!مردی مثلا!! اینهمه ضعیف !!!!
عرشیا گفت
یعنی من از اول بازیچت بودم؟😢
بعدشم مگه من احساس ندارم؟؟
-عرشیا...
من دیرم شده...
میشه بگی یکی از دوستات بیاد پیشت من برم؟؟
بابا و مامانم شاکی میشن...
روشو برگردوند و اشک از چشماش سرازیر شد😭
-خیلی بی معرفتی...
برو....
یه لحظه از خودم بدم اومد...
احساس کردم خیلی دل سنگ شدم!
-عرشیا...
من ازت معذرت میخوام...
-ترنم...
میخوای ببخشمت؟؟
-اره‼️
-پس نرو...❗️
تنهام نذار....😢
من بی تو وضعم اینه!
بمون و زندگیمو قشنگ کن...
من خیلی تنهام....
سرمو انداختم پایین و با انگشتام بازی کردم...
-ترنم؟؟؟
چشماشو نگاه کردم...
دلم آتیش گرفت...
-باشه....
-ای جان...من فدای تو بشم...
برو
دیرت میشه...
برو میگم علیرضا بیاد پیشم
لبخند ملایمی زدم و ازش خداحافظی کردم...
تو دلم فقط داشتم خودمو فحش میدادم و میرفتم سمت ماشین😡
💭(خاک تو سرت😡
باز خراب کردی😒
چی چیو باشه....
خب اگر نمیگفتم باشه که میمرد...
حالا چندوقت باهاش باشم،
حالش که بهتر شد در صلح و صفا تمومش میکنم...)
سوار شدم و راه افتادم.
تازه یاد مرجان افتادم‼️
گوشیو از عرشیا که گرفتم روشن نکرده بودم‼️
روشن کردم و زنگ زدم بهش،
تا گوشیو برداشت شروع کرد فحش دادن
-منو مسخره کردی؟؟
امروز موندم خونه،که خانوم تشریف بیاره...
هرچی هم زنگ میزنم خاموشه😡
-مرجان باور کن...
-مرجان و....😡
خیلی مسخره ای ترنمممم
-بابا تو که خبر نداری چیشده...😭
ساکت شو بذار حرف بزنم😭
-ترنم😳
چت شده؟
چیه؟
سالمی؟؟
بگو ببینم قضیه چیه؟؟
همه چیو با گریه براش تعریف کردم و به زمین و زمون فحش دادم...
-ای بابا..‼️
تو اصلا جنبه نداری...
یکی هم پیدا میشه دوستت داره اینجوری میکنی!!😒
-برو بابا...
کدوم دوست داشتن؟؟
پسره مریضه...
آدم سالم مگه اینجوری دیوونه میشه؟؟😒
-هه...
پس یادت رفته با رفتن سعید مثل مرغ پرکنده شده بودی...😒
-دیگه اسم سعیدو نیاااااار....
اه😭
ولم کنید بابا....
-خب حالا گریه نکن...
اصلا بیا دنبالم امشب بریم خونه شما
خوبه؟😉
-راست میگی؟
😒
-ها😳
عههه..چیزه...باشه اومدم...
🍁محدثه افشاری🍁
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓
┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دانلود+دعای+توسل+مهدی+سماواتی+++متن.mp3
10.19M
🌸قرار چهارشنبه شب هامون دعای توسل بنیابت از شهدایی دفاع مقدس شهید ابراهیم هادی شهدایی مدافعان حرم🌸
♥التماس دعای شهادت♥
برای سلامتی اقا صاحب زمان عج برای حاجت روایی اعضای کانال مجموعه فرهنگی شهید ابراهیم هادی علل خصوص خادم شهید ابراهیم هادی🤲🏻
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحقحضࢪٺزینبکبرۍسلاماللهعلیها🌹🕊🌹
علاّمه مجلسی فرموده است: در بعضی از کتابهای شایسته احترام از محمّد بن بابویه نقل کردهاند که این دعا را از امامان(علیهمالسلام) روایت کرده و گفته است: در هیچ امری آن را نخواندم مگر آنکه به زودی اثر اجابت آن را یافتم التماس دعا 🌼🕊🌼
🌹شادی روح تمام شهــدا، و امام شهدا و سلامتی وتعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج #5صلـــوات🌹
❤اَللهُمَ صَّلِ عَلےِمُحَمَدوآلِ مُحَمَدوعَجِل فَرَجَهُم❤
‧⊰🔗‧🌤⊱‧
ــــ ـ بـھ وقـت قـرار..!
تلاوت دعاے فرج به نیابت از برادر شہیدمون ، ابراهیم هادی به نیت سلامتے و تعجیل در فرج آخرین خورشید ولایت ، فرزند خانم فاطمه الزهرا سلام الله علیہا 🌱 . .
هر شب، ساعتِ21:00 ⏰✨
+ یک دقیقه بیشتر وقتت رو نمیگیره رفیق😉 !
‹ اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج ›
@rafiq_shahidam
✨بسمِ ربِّ النّور آقا جان بیا
✨درد دارم حضرت درمان بیا
✨حیف از خوبیِ تو یابن الحسن
✨عاشقت من باشم و امثال من
✨تو همیشه حاضری من غائبم
✨چون تو را گُم کرده ام بی صاحبم
✨خود مدد فرما که بارم بار نیست
✨بین درگاهت برایم کار نیست؟
✨از خودم ناراحتم دل با تو نیست
✨دل که جای هیچکس إلا تو نیست
🌺السلام علیک یا بقیهالله
#امامزمان
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9