eitaa logo
کانال ابراهيم هادی (رفیق شهیدم )❤️
4.5هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
14.3هزار ویدیو
177 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری بسته ام یا امام حسن😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال ابراهيم هادی (رفیق شهیدم )❤️
🔹 #او_را ... 88 این یکی رو دیگه نمیتونستم قبول کنم!😫😫 "هرچی بیشتر دنبال خواهش‌های دلت بری، بیشتر ض
🔹 ... 89 "جلسه پیش راجع به هدف خلقت کمی صحبت کردیم، وقتی به خود این کلمه فکر میکنی، میفهمی که انگار اهمیتش خیلی بالاست!! «هدف خلقت!» یعنی تو اصلا برای این آفریده شدی! اگر کارهات برای رسیدن به این نباشه، همه تلاش‌هات کشکه!! تو آفریده شدی که لذت ببری! ببینید! حس پرستیدن ،خیلی حس خاصیه! خیلی بالاتر از دوستت دارم و عاشقتم و برات میمیرم...! تو اگر از پرستش این خدا لذت نبری یعنی اصلا راه رو اشتباه اومدی! بزن بغل، برگرد از اول جاده!!↩️ واسه همینه که میگم قبول کنید واقعیت های دنیا رو! این قبول کردنه، اول جادست! قبول کنی دیگه شاکی نمیشی! کفر نمیگی! قاطی نمیکنی یهو! قبول کنی، عاشق میشی... آروم میشی...! تو باید اینقدر عاشق این خدا بشی، که اصلا دلت بخواد بخاطرش رنج بکشی!" حرفاش همونجوری آروم و دوست داشتنی بود، اما من چرا باید برای خدایی رنج میکشیدم که نه میشناختمش نه قبولش داشتم، نه حتی باورش داشتم!!؟ "البته خدا دوست نداره تو رنج بکشی، اما رنج نکشی فکر میکنی اومدی این دنیا کنگر بخوری و لنگر بندازی!😊 رنج نکشی یادت میره هدفت رو! رنج نکشی ،نمیتونی لذت ببری!!" وای! باز دوباره داشت از اون حرف هایی میزد که من ازش سر در نمیاوردم! دوست داشتم زودتر بحث راجع به خدا رو تموم کنه و به همون بحث رسیدن به آرامش بپردازه! چه هدفی؟؟ چه لذتی؟؟ کدوم خدا؟؟ هنوز نفهمیده بودم معنی حرفی رو که سجاد گفته بود! "خدا رو تو اتفاقاتی که برات میفته ببین!" دوباره حواسم رو دادم به سخنرانی! "خدا میخواد با این رنج ها تو رو قوی کنه! آه و ناله کنی به جایی نمیرسیا! ببین هرچی میخوایم بریم جلو، برمیگردیم سر پله ی اولمون! پذیرش این واقعیت ها خیلی مهمه!خیلی!" ساعت رو نگاه کردم،وقتم تموم شده بود! به دختری که کنارم نشسته بود نگاه کردم. -عزیزم؟ -زهرا هستم گلم.جانم؟ -خوشبختم زهرا جان، منم ترنمم.😊 من نمیتونم بیشتر بمونم، باید برم. خوشحال شدم از آشنایی با شما. -عه...چه حیف!باشه گلم.امیدوارم بازم ببینمت.😊 تقریبا به موقع رسیدم. مامان تازه اومده بود و بابا هم بعد از من رسید. اینقدر تو راه به حرف‌هایی که این چندوقته شنیدم،فکر کرده بودم که مخم داشت سوت میکشید!! با مامان مشغول صحبت بودم که بابا وارد آشپزخونه شد. طبق معمول این چند وقته،به من که میرسید، اخماش میرفت توهم! سراغ نمراتم رو گرفت و بعد از اینکه گفتم هنوز نیومده، دیگه با من حرفی نزد و حتی موقع رفتن به اتاقش، شب بخیر هم نگفت!😔 روز به روز اخلاقش باهام بدتر میشد. فکری که از سرم گذشت ،برام خنده دار بود!! "رنجت رو بپذیر، نپذیری افسرده میشی!" ناخودآگاه بلند شدم و قبل از اینکه بره بالا، صداش کردم! -شب بخیر بابا! "محدثه افشاری" @aah3noghte @RomaneAramesh ‼️ https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN
🔹 ... 90 با تعجب بهم خیره شد و سرش رو تکون داد! -شب بخیر!! این رنج من بود، پس باید میپذیرفتم، چون نمیتونستم برطرفش کنم! به اعتقاد پدرم، من تا وقتی که میتونستم یکی بشم شبیه خودشون، ارزش داشتم، وگرنه یه وصله ی ناجور به این خانواده بودم!😔 هماهنگی حرف های سجاد، با حرف هایی که تو جلسه میشنیدم، برام عجیب بود!! و از اون عجیب تر اینکه بار اولی بود که چنین حرف‌هایی رو میشنیدم! نمیتونستم بقیه حرف های تو دفترچه رو بخونم! اینقدر برام عجیب و جدید بودن که ترجیح میدادم تا وقتی یک مسئله برام حل نشده، سراغ بعدی نرم! نمره هام اومد! هرچند خیلی بد نبود، اما میدونستم این اون چیزی نیست که بابا میخواد.😔 و دقیقا همینطور بود! بعد از جنگی که توی خونه به پا شد، پول توجیبی ماهیانم، نصف شد و تعویض ماشینم هم کنسل شد!!😒 بیشتر از هفته ای دوبار هم حق بیرون رفتن از خونه رو نداشتم! اون شب به قدری تحقیر شدم که دیگه دلم نمیخواست حتی یک لحظه تو اون خونه بمونم!😭 با گریه رفتم تو اتاق و در رو بستم. دلم میخواست با یکی صحبت کنم! به مرجان زنگ زدم و همه اتفاقاتی که افتاده بود رو تعریف کردم. -الهی بمیرم برات... فکرشو نکن. بیخیال! -مرجان، هرچی که دلش میخواست بهم گفت! مامانمم فقط یه گوشه نشسته بود و نگاه میکرد! خوردم کرد مرجان... خوردم کرد...😭 -عزیزم...گریه نکن دیگه ترنم!😔 من نمیفهمم بابای تو چرا اینقدر عجیبه! هه... خانواده من یه‌جور منو بدبخت کردن، خانواده تو هم یه‌جور!!😒 -خب مدل دنیا اینجوریه دیگه! به قول خودت هرکی یه بدبختی داره. البته اینا باید باعث رشد بشه ولی نمیدونم چجوری!! -چی؟؟!! -هیچی! هیچی! میگم یعنی... نمیدونم، بیخیال! -من که بهت گفتم! زندگی همینه، مزخرفه. باید سعی کنی یجوری سر خودت رو گرم کنی تا یه روزی بمیری و همه چی تموم شه! -نه مرجان! نه! با این فکر دیگه هیچ انگیزه ای برای زندگی کردن نمیمونه! اونجوری فقط اذیت میشی، همین! ولی اگر سعی کنی قبولشون کنی، آرامشت رو نمیتونن به هم بزنن! -چی داری میگی ترنم؟!😕 نمیفهمم!! -ببین تا یه جایی از حرفات درسته، همه تو زندگیشون مشکل دارن، اما نباید از واقعیت فرار کرد! اگر قبول کنی که دنیا همینه به آرامش میرسی!! -خب که چی بشه؟؟!! -چی چی بشه!؟ -به آرامش برسی که چی بشه!؟ راستش اصلا نمیفهمم چی میگی!! -ها؟ خب.... یعنی چی؟خب آرامش خوبه دیگه! -ترنم تو باز خل شدی!!!😕 -نه... خب... -اصلا اگه اینجوریه ،چرا به من زنگ زدی؟ برو دردتو قبول کن ،خوب بشی دیگه!!!😒 -خب خواستم درد ودل کنم! -تو خودتم نمیدونی چی میگی ترنم!! بهرحال برو بهش فکر کن ، اگر به آرامش نرسیدی، بیا اینجا مشروب در خدمت باشیم!😂 "محدثه افشاری" @aah3noghte @RomaneAramesh ‼️ https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN
.... 91 حرف‌های مرجان دوباره پتک شده بود و به سرم میکوبید. راست میگفت! آرامش داشته باشم که چی بشه!؟ آخرش که چی؟؟؟! رفتم سراغ دفترچه های روی میز. دوباره باید سوالی رو که سعی داشت مغزم رو منفجر کنه،مینوشتم. « آرامش!؟» به دنبال جوابش تو نوشته های قبلیم گشتم، چندتا جمله پیدا کردم! « آرامش نداشته باشی، نمیتونی به هدفت برسی!» آرامش!؟ هدف!؟ « برو ببین برای چی خلق شدی؟! » « تو رو آفریده برای خودش! » « چرا به شکل انسان خلقت کرد!؟ » « تو انسان نشدی که بری دنبال هرچی که دلت میخواد!! انسان شدی که بگذری از دل بخواهی های خودت! » یه صفحه جلوم بود، با دو تا سوال و چهار تا جمله! اینقدر حرف مرجان فکرم رو درگیر کرده بود،که همه اتفاقات چنددقیقه پیش از یادم رفت!! انگار همه چی به هم گره خورده بود. دوباره دفترچه ی سجاد رو باز کردم. باید جواب سوال‌هام رو پیدا میکردم! « تو باید به تمام تمایلاتت برسی! خودت رو محدود به چندتا میل پست نکن! تو ارزشت خیلی بالاست و هدفت هم خیلی با ارزشه. پس از علایق سطحی خودت بگذر تا به علایق باارزش و عمیقت برسی!!» مغزم مثل یک بمب ساعتی شده بود،که هر لحظه منتظر بودم منفجر شه. نمیفهمیدم چی داره میگه!! سرم رو تو دستام گرفتم و خودم رو انداختم رو تختم. نمیتونستم درک کنم که منظورش چیه! حالا به اون پازل ،کلمات تمایلات عمیق و تمایلات سطحی هم اضافه شده بود. کلمه ی تمایلات عمیق خیلی به نظرم جذاب میرسید. دلم میخواست بدونم این تمایلات چیا هستن! چشم هام رو بستم. هرچقدر سعی کردم به چیزی فکرنکنم،نشد! دلم میخواست زودتر این معما حل شه. باید خودم رو از این بلاتکلیفی و گیجی خلاص میکردم. خودم رو به کیفم رسوندم و بسته ی سیگار رو برداشتم. روشنش کردم اما... انگار یه گوشه از مغزم روشن شد! گرفتمش جلوی صورتم. "من الان دلم میخواد تو رو بکشم. یعنی به تو میل دارم. اما تو، چیز باارزشی نیستی. پس یک میل سطحی هستی!!" و مثل اینکه چیز مهمی کشف کرده باشم، لبخند پیروزمندانه ای روی لبم نقش بست.😏 خاموشش کردم و انداختم تو سطلی که زیر تخت قایم کرده بودم! "خب من الان از یک علاقه ی سطحی گذشتم و کاری رو که دلم میخواست انجام ندادم. حالا باید چه اتفاقی بیفته؟ تمایلات عمیق و هدف و اینجور چیزا چی میشه!!؟" متفکرانه چندبار طول و عرض اتاق رو طی کردم و رفتم تو تراس. احساس میکردم مغزم نیاز به هواخوردن داره تا راه بیفته. با وجود اینکه شب بود، اما آسمون از حد معمول روشن تر بود. ماه پر نورتر از همیشه به نظر میرسید. دوباره برای حل معمام، نیاز به نوشتن داشتم.رفتم تو اتاق و با دفترچه ها و یه صندلی برگشتم. دفترچه ی خودم رو باز کردم و به دو بخش تقسیمش کردم. تمایلات عمیق و تمایلات سطحی! اکثر تمایلاتم رفت تو بخش سطحی و فقط چند مورد تو قسمت تمایلات عمیق نوشته شد! مثل : آرامش ، کمال و نامحدود بودن... همون چیزایی که همیشه برام جذاب و رویایی بود. هنوز کاملا معنای این کار رو نمیفهمیدم. اما اگر واقعا چیزی که سجاد نوشته بود، درست بود، پس امتحانش ضرر نداشت!! « اگر تونستی از روی تمایلات سطحی خودت عبور کنی، به طرف تمایلات عمیقت میری. اونوقت از تمام لحظات زندگیت لذت میبری! » "محدثه افشاری" @aah3noghte @RomaneAramesh ‼️ https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN
•°🌱 جانم فدای نام تو يا صاحب‌الزمان قربان آن مقام تو يا صاحب‌الزمان جان ميدهم بخاطر يک لحظه ديدنت دل عاشقٍ سلامِ تو يا صاحب‌الزمان 🌸سلام امام مهربانم🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❪ رو بھ قبلھ مینشینمـ خستھ بٰا حالۍ عجـیب از تھ ‌دل مینویسمـ ... 「أنت فۍ قلبۍ」حَسَـن♥️! ❫ سالروز رحلت پیامبر اکرم(ص)و شهادت امام حسن مجتبی(ع) رو به محضر آقا صاحب الزمان تسلیت عرض می می کنیم.🖤
آخ حرم نداره🥺 من بمیرم که مجتبی حرم نداره😭 برام سواله یه امام با این همه کرم آخه چرا حرم نداره🖤 یا صاحب الزمان😔 صلی الله علیک یا رسول الله 🖤 السلام علیک یا امام حسن مجتبی(ع)🖤
جامانـده ترین لالهء باغ شهدایـــم! دلتنگی ِ صـد قافله دارم، گله دارم... گلـه دارم.... !! حال یک جامانده را جامانده می فهمد فقط.... ..🌷🕊 .. شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❥✺﷽ ✺❥ 💕 🔼امروز میهمان حدیثی زیبا از پیامبر مهربانی ها(ﷺ) باشید 🌼 چقدر عالیه که هیچکی از آدم نترسه ! 🌹 چقدر خوبه آدم درمانِ دردِ مردم باشه ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غریب آل علی (؏) امام حسن(؏)💔 ± تابوت تیر خورده و یک قبر بی حرم...😭 این هم جواب آن همه آقایی و کرم...🥀 ؏
| اعمال روز ۲۸ صفر 🔺با خواندن زیارت از راه دور پیامبر رحمت حضرت محمد(ص) و کریم اهل بیت مجتبی(ع)، از راه دور زائر آنها شویم.
◾به نام ولی مومنان 🏴امروز سه شنبه 13 / مهر / 1400 28/ صفر / 1443 05 / اکتبر / 2021 🏴امروز گداییم گداے دو ڪریم 🏴سرگرم عزاییم عزاے دو ڪریم 🏴با فاطمه یا محمدا می گوییم 🏴با زینبشان یا حسنا می گوییم ▪▪▪ رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص) وشهادت امام حسن مجتبی(ع) تسلیت باد ▪▪▪ ▪ذکر امروز " یا ارحم الراحمین" اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🖤 فَبِما رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ 🖤 به (برکت) رحمت الهى در برابر آنان (مردم) نرم شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مى شدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب; و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامى که تصمیم گرفتى (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد. 👈"سوره آل عمران آیه ۱۵۹ " 🤲اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن 🤲 اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن 🤲 اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 @abalfazleeaam ◼️ امشب هوای غربت رخنه به سینه کرده💔 🏴آخر ماه 🌙صفر یاد مدینه کرده😭 غریب مادر حسن....😔 حسن غریب مادر..... 🥀 تو آسمون قلبم❤️ خدا خودش نوشته یه لحظه با تو بودن😔 💠بالاتر از بهشت👌🏻 ◾تو در رکاب حیدر دلیل بی نظیری آقا برای تو همین بس که بر حسین امیری🙏🏻 🌻کرامت الهی می بارد از نگاهت👀 🥀آسمانو سوزونده آتیش🔥 سوزه آهت😭 🥀دلت میخواد همیشه به همراه برادر 🥀 باشی به وقت پیری عصای دست مادر😭😭 🥀اما یه روز تو کوچه دیدی قدش خمیده😔 🥀روی زمین فتاده رنگ از رخش پریده😭😭 ◼️۲۸ صفر سالروز رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام تسلیت باد🏴 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 🗓️1400/7/12 @abalfazleeaam https://www.instagram.com/p/CUn4dD8MKmd/?utm_medium=share_sheet
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 هرروز یک صفحه صفحه15 به نیت ازدواج جوانان 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 🌹🌹🌹 @rafiq_shahidam ❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
‍ 😭خورشید به سوگ مصطفی (ص) می گرید 😭مهتاب به حال مجتبی (ع) می گرید 😭در مشهدِ دل چه کربلایی برپاست 😭شیعه به شهادت رضا (ع) می گرید ✨رحلت پیامبر رحمت وشهادت حضرت امام حسن مجتبی و حضرت امام رضا (ع) برعموم مسلمانان تسلیت باد .
گفتـم : امـام‌حسیـن‌وقتـی‌داشت‌میرفت‌میدون زینب داشـت ؛ اکبـر داشـت ؛ عبـاس داشـت ولـے‌مـن‌بمیـرم‌بر‌اامام‌حـسـن💔 که‌تو‌خونـه‌ی‌خودش‌ھم‌غریـب‌بـود ..
🍂 سیلے ڪه حوالہ شد بہ مادر دادند 🥀یڪ خاطره شد بہ سبط اڪبر دادند حتّےٰ علے از بازوے زهرا ... بُگذر ..! 🥀تنها بہ حسن سینہ ے پَر پَر دادند 🏴
*زیارت نامه حضرت محمد (ص)* بسم الله الرحمن الرحیم 🍃أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُهُ وَ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسَالاتِ 🍃رَبِّكَ وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ 🍃أَدَّيْتَ الَّذِي عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِّ وَ أَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَ غَلُظْتَ عَلَى الْكَافِرِينَ 🍃وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَبَلَغَ اللَّهُ بِكَ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمِينَ الْحَمْدُ 🍃لِلَّهِ الَّذِي اسْتَنْقَذَنَا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ وَ الضَّلالِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ 🍃اجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ صَلَوَاتِ مَلائِكَتِكَ وَ أَنْبِيَائِكَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ وَ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ💐
*به یاد قبرستان بقیع ** *وبه یاد مزارخاکی و تاریک امام حسن مجتبی ع **😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
‍ ‌ ⚫️چرا به امام حسن مجتبي (عليه السلام )، كريم اهل بيت گفته مي شود؟ 🔎 امام حسن مجتبي عليه السلام نسبت به دردمندان و تيره بختان جامعه قلبي رئوف داشتند و با خرابه ‌نشينان دردمند و اقشار مستضعف و كم ‌درآمد همراه و همنشين مي‌ شدند و دردِ دلِ آن‌ ها را با جان و دل مي ‌شنيدند و به آن ترتيب اثر مي‌ دادند، و در اين حركت انسان ‌دوستانه جز خداوند را مدّنظر نداشتند. همچنين هيچ ‌گاه هر ضعيف، ناتوان و درمانده، نااميد از درب خانه آن حضرت برنمي‌ گشت، حتّي خود ايشان به سراغ فقرا مي‌ رفتند و آن‌ ها را به منزل دعوت مي‌ كردند و به آن‌ ها غذا و لباس مي‌ دادند. 🔎امام حسن ـ عليه السّلام ـ تمام توان خويش را در راه انجام امور نيك و خداپسندانه به كار مي‌ گرفت و اموال فراواني در راه خدا مي‌ بخشيد، مورّخان و دانشمندان در شرح حال زندگاني پر افتخار ايشان، بخشش‌ هاي بي‌ سابقه و انفاق‌ هاي بسيار بزرگ و بي‌ نظيري ثبت كرده‌اند. آن حضرت در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارايي خود را در راه خدا خرج كردند و سه بار نيز ثروت خود را به دو نيم كردند و نصف آن را براي خود و نصف ديگر را در راه خدا به فقرا بخشيدند؛ از اين رو ايشان را كريم اهل بيت عليهم السلام مي نامند. 📗حقايق پنهان،ص ٢٦٨ 📗منتهي الآمال، ج ١، ص ٤١٧ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
‍ ‍ برصبر حسن و خوی احمد صلوات🖤  براختر دوم امامت صلوات🖤 بر ضامن آهو وغریب الغرباصلوات🖤 خواهی که خداوندببخشد همه عصیان تورا 🖤 بفرست براین امام، بی حد صلوات🖤 🖤اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🖤مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🖤وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم