eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
4.6هزار دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
14.5هزار ویدیو
182 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ یکی از دوستان محمدرضا، خوابی که از شهید دیده بود را تعریف کرد و گفت: شهید به خوابم آمده بود با شهید شیبانی دردل وگلایه کردم که تو رفتی و من ماندم، الان که جنگ در سوریه تمام شده دیگه راه شهادت بسته شده است چکار کنم؟ محمدرضا جواب داد: چند کار را انجام بده هرکجا باشی شهادت به دنبالت می‌آید شما بهترین دوستان من بودید اگر صبر کنید خداوند اجر دو شهید که به ما داده به شما اجر بیشتری خواهد داد من‌ خوشحال شدم و گفتم داری شکسته نفسی می‌کنی محمدرضا ما کجا و شما کجا بعد گفتم چکار کنم، شهید گفت: اول: کاری کنید خدا از شما راضی باشد. دوم: نماز اول وقت ترک نشود. سوم: به نامحرم نگاه نکنید. چهارم: به کودکان با مهربانی رفتار کنید. ♥️🕊 ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 ❤️❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
✨ یک ساعتى مانده بود به صبح، جلسه تمام شد، آمديم گردان. قبل از جلسه همه رفته بوديم شناسايى. عبدالحسين طرف شير آب رفت و گرفت، بيشتر فشار كار روى او بود و احتمالا ازهمه ما خسته تر، اما بعد از اين كه وضو گرفت شروع به خواندن كرد. ما همه به سنگر رفتيم تا بخوابيم، فكر نمی‌كرديم او حالى براى نماز شب داشته باشد، اما او نماز شب را خواند. اذان صبح همه را براى نماز بيدار كرد. «بلند شين نمازه»، بلند شديم، پلک‌هايمان را به هم ماليديم، چند لحظه طول كشيد، صورتش را نگاه كردم، مثل هميشه میخندید، انگار ديشب هم نماز باحالى خوانده بود. 🌹 ❤❤❤❤ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
✨ ⚘آخرین باری که احمد می‌خواست جبهه برود، به مادرم گفت: «مادرجان! من دیگر بر نمی‌گردم. کارهایت را انجام بده، قندی می‌خواهی بشکن، خانه و زندگی را مرتب کن، این دفعه دیگر برنمی‌گردم. من جوابم را از آقا امام رضا گرفتم.» او چند وقت قبل به زیارت امام رضا(ع) رفته بود. ⚘بعد ادامه داد: «مادر! من برای تو هیچ کاری نکرده‌ام، ولی آن قدر تو را بالا می‌برم که همه چیز را جبران کنم.» ⚘درست است که ۱۷_۱۸ سال از شهادت او می‌گذرد، ولی من اصلا نمی‌توانم باور کنم که احمد رفته. فکر میکنم هنوز زنده است. احساس میکنم پیش خودم هست و همیشه با من حرف می‌زند. ✍🏻به روایت خواهر ♥️🕊 مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا ❤❤❤❤ @rafiq_shahidam96 ❤❤❤❤❤ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌴✨ شهید کاظمی با اسرای جنگی با رافت اسلامی برخورد می‌کرد و اگر توانمندی خاصی در اسیری می‌دید به او بها می‌داد. در لشـکر حـدود چهل پنجاه نفر متخصـص عراقی فعالیت می‌کردنـد. بعنوان مثال یک متخصـص تانک اسـیر شد. وقتی عطوفت و مهربانی حاجی را دیـد درخواست کرد که در لشـکر بمانـد و حاجی او را نگه داشت، از تخصصش اسـتفاده شـد؛ تا اینکه به شهـادت رسـید. ایـن نحـوه برخـورد و اسـتفاده از تـوان آنهـا توسـط سـردار کـاظمی، انسـان را به یـاد اسـرای جنگی در زمـان پیامبر(ص) می‌انداخت. ♥️🕊 ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 🌹🌹🌹 @rafiq_shahidam ❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌴✨ تأڪید‌ داشـت‌ ڪہ‌ بہ‌ عنوان‌ منتظر‌ واقعے نبـاید‌ شعارگونہ‌ رفتار‌ ڪرد و‌ فقط‌ دهان‌ را‌ با‌ ذڪر {اللہم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج‌} پر ڪرد؛ باید‌ رزم‌ بلـد‌ بود‌ و‌ جنگیدن‌ دانست، امام‌ زمان(عج)‌ جنگجو‌ لازم‌ دارد... آیا‌ وقتے ڪہ‌ ظهور‌ ڪند‌ مےتوانیم در‌ سپاه‌ حضرت‌ خدمت‌ ڪنیم؟ چیزی از‌ هنر رزم‌ و‌ جنگ‌ بلدیم؟ ♥️🕊 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
✨ ساده پوش بود دو تا پیراهن بیشتر نداشت. گاهی اوقات ما اعتراض میکردیم و میگفتیم: خب یه دست لباس نو بگیر اینا خیلی کهنه شده میگفت: دلیلی نداره همین که تمیز و مرتب باشه، خوبه،هنوز قابل استفاده است☘ ♥️🕊 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌴✨ حاجے‌ میگفت: جمعـے کھ‌ در‌ آن‌ احمد‌ بود، یك‌ صفاۍِ ‌دیگر داشت.. یك‌ رونق‌ دیگرۍ‌ داشت..:) وقتـے جلسه‌اۍ براۍ‌ما‌ بچھ‌ هاۍ‌ جنگ ‌میگرفت، اولین‌ موضوعـے‌ کھ‌ تذکر‌ میداد، این‌ جلسھ‌ براۍ‌ خـداست‌ و بعد‌ پیرامون ‌آن‌ حرف‌ میزد.. لذا نقش‌ احمد در ما‌، خیلـے‌ نقش‌ مھمۍ‌ بود.. ♥️🕊 🌷🌷🌷
✨ مادر اقا حسین تعریف می کرد: یکی از آشناها خواب دیده رفته کربلا.. بعد زیارت امام حسین(ع) میره واسه زیارت حضرت عباس(ع) دم حرم یه آقا رو می‌بینه که تو خواب این حس رو داره که آقایی که وسط ایستاده حضرت عباس(ع)هستند و دونفر هم طرفین حضرت بودن با صورت پوشیده. این خانم شروع میکنن از حضرت عباس حاجت خواستن. حضرت هم می‌فرمایند چرا از حسین نمیخواین؟ خانم میگن بله قبل از اینکه محضر شما برسم پیش امام حسین(ع) بودم و درخواست کردم از ایشون. حضرت عباس(ع) می‌فرمایند: نه. این حسین رو میگم و به دست به فرد کناریشون اشاره میکنن. خانم بر میگردن به سمت اشاره ی حضرت و شهید حسین ولایتی فر رو میبینن... ♥️🕊 ❤️❤️❤️❤️ https://instagram.com/shahid_rahman_medadian?utm_medium=copy_link
~🕊 🌴✨ 💬مثل بید می‌لرزید.... ▫️پرسید: تو کدام عملیات‌ها بودی؟ اسیر جواب داد: فتح خرمشهر.... علی‌آقا جواب داد: حالا تو فاو هستیم، اما ما برای فتح خاک نمی‌جنگیم. ▫️اسیر عراقی گفت: ما برای اسرای ایرانی توی خرمشهر جوخه‌های اعدام داشتیم! علی‌آقا زخم عراقی رو بست و گفت: مرز اسلام و کفر همین جاست!" http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌿"گناه تازه؛ گرفتاری تازه" ☘️امام کاظم'ع': كلَّمَا أَحْدَثَ اَلنَّاسُ مِنَ اَلذُّنُوبِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَعْمَلُونَ أَحْدَثَ اَللَّهُ لَهُمْ مِنَ اَلْبَلاَءِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَعُدُّونَ ☘️هرگاه كه مردم گناهان تازه‌اي پديدآورند كه پيش از اين آن را انجام نمي‌دادند، خداوند گرفتاري‌هاي تازه‌اي برايشان پديدآورد كه آن را حساب نمی‌كردند. 📚 تحف ‌العقول، ص‌ ۴۳۴ ‌ 🌴✨ زمان صدام وقتی روز عاشورا بمب گذاری کردند، مصطفی هم کربلا بود پیش خودم گفتم ، آقا مصطفی حتما آنجا بوده و شهید شده، چون مدت طولانی هم زمان برد تا از او خبردار شدیم.... همان جا پیش خودم گفتم حضرت عباس من واقعا دوست داشتم پسرم سربازت شود :) 🍃 حالا درست است اگر در این بمب گذاری شهید شده باشد اجر بالایی دارد، اما من دوست داشتم سربازت باشد🕊.• راوےمادرشهید🌿 ادامه مصاحبه.... قسمت هفتم ♥️🕊 @shahid__mostafa_sadrzadeh1 @shahid__mostafa_sadrzadeh2 1401/1/8 https://www.instagram.com/p/CbpJkhpoGv6/?utm_medium=share_sheet
✨غروب ماه رمضان بود ابراهیم در خانه ما آمد و یک قابلمه بزرگ گرفت و به کله پزی رفت. گفتم: داش ابرام افطاری کله پاچه خیلی میچسبه 😋گفت: آره ولی برا من نیست.🌱 رفتیم پشت پارک چهل تن انتهای کوچه در زدیم و کله پاچه ها را به خانواده مستحقی تحویل دادیم😍 آن ها ابراهیم را به خوبی می شناختند ... ♥️🕊🌱 https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc
** *✨غروب ماه رمضان بود* ابراهیم در خانه ما آمد و یک قابلمه بزرگ گرفت و به کله پزی رفت. گفتم: داش ابرام افطاری کله پاچه خیلی میچسبه 😋گفت: آره ولی برا من نیست.🌱 رفتیم پشت پارک چهل تن انتهای کوچه در زدیم و کله پاچه ها را به خانواده مستحقی تحویل دادیم😍 آن ها ابراهیم را به خوبی می شناختند ...* یا فاطمه الزهرا: ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
~🕊 🌴✨ وﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ 25 ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ. ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰﺗﻤﯿﺰﺷﺪ. ﺣﺎﻻﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ. ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ..😔🥺. ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
~🕊 🌴✨ هیچ وقت ندیدم که ابراهیم، به دنبال لذت شخصی خودش باشد. لذت برای او تعریف دیگری داشت. اگر دل کسی را شاد می‌کرد، خودش بیشتر لذت می‌برد. اگر پولی دستش می‌رسید سعی می‌کرد به دیگران کمک کند. خودش به کمترین‌ها قانع بود، اما تا می‌توانست به دیگران کمک می‌کرد. ♥️ 📗سلام بر ابراهیم ؛ جلد دوم @rafiq_shahidam96