eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
4.9هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
19هزار ویدیو
246 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی #دنیا بازیچه ایی بود برای کافران ... ! اما ، چه کنم حالا که #خود شده ام بازیچه اش ...؟💔 مومن هم به جهنم می رود ! آن زمان که فهمید عبادت هایش هم غرور و تکبر برایش به ارمغان آورده است ! #مومن_به_خدا_شویم ! #عاشق_شویم #دنیا #برای #اهلش #تو_اهل_کجایی؟! بعضی ها را خدا می برد و بعضی ها را هم ، دنیا !🌱 @ebrahimh •••••••••••••••••••••••••••••••
_تاحالا دنیا به اندازه قفسی برات تنگ شده!؟😔 +یه همچین حسی دارم💔 ✍ #شهدا تو این دنیای پراز گناه #شدیدا به حضورتون نیازمندیم که شما ناجیان ما هستید😔 هادی دل های غبارگرفته ی ماهستید💔 آقا یوسف یادته همیشه میگفتی #دنیا مثل یه قفس تنگ و دلگیر شده!؟ ماهم دقیقا همین حس و حال رو پیدا کردیم ، بااین تفاوت که لیاقت مثل شما بودن و رفتن رو نداریم😔 بااین تفاوت که ما کم آوردیم اما شما اینقدر بزرگ شده بودید که دنیا جایی برای شما نداشت... ✍آقا یوسف داش ابرام #شهدا گاهی نگاهی به حق مادرمون😔 ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 ❤️❤️❤️❤️❤️
را نَصیبم‌ ڪُن دِلم ‌بَراے پَر میڪِشد دِلم‌ براے پَرمیڪِشد 🍁دُنیا را رَها ڪُنید را وِل‌ ڪنید هَمه چیز را دَر پیدا ڪُنید و رِضاے خُدا را بر رِضاے مَخلوق‌ ارجَحیٺ‌ دَهید... ♥️🕊 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
کلاس درسی ست... که باید پای نگاه هایشان بنشینیم وبیاموزیم! که چگونه میشود... تا این حد در نظر به بیفتد!
ڪلاس درسے ست... ڪه باید پاے نگاهت بنشینیم وبیاموزیم! ڪه چگونه میشود... تا این حد در نظرت به بیفتد!
به او گفتم: کار درستي نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف میکشى، بیا یک خانه برایت بخرم ...🙂 گفت: نه، حرف این چیزها را نزن دنیا هیچ ندارد، شما هم غصه مرا نخور، خانه‌ی من عقب ماشینم است، باور نمیکنی بیا ببین...😕🙂 همراهش رفتم در عقب ماشین را باز کرد؛ سه تا کاسه، سه تا بشقاب یک سفره پلاستیکی دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر...😶 گفت: این هم خانه!!! را گذاشته‌ام براے دنیا دارها، خانه هم باشد براے خانه دارها....😇☺️ راوی: مــادر سردار شهیـــد ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
﷽ . . خوشبختی یعنی وجود مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها رو تو کشورت داشته باشی😊💕💕💕💕 و اینکه میدونم اگه یه ارتباط صمیمی و قدرتمند عاطفی و معنوی خوبی با ایشون بتونم برقرار کنم، قطعا تو برزخ و قیامت تنها و غمگین نیستم چون میدونم اونجا کس و کاری دارم🥲 بارها و بارها تو زیارتنامه شما خوندم: عرف الله...... خداوند من رو در بهشت به شما برسونه🥰 چقدر منتظر اون لحظه زیبا هستم که بهم بگن: هذا فاطمه المعصومه سلام الله علیها🤲 یه سوال😊👇 میدونستید وقتی پیامبر به معراج رفتند، اونجا شهر قم و حرم حضرت معصومه سلام الله علیها رو دیدن و زیارت کردند🥲؟     🌷🌷🌷 https://www.instagram.com/p/CeO6AHqIoh2/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
💌 🌙• افطار سۍام۰۳۝ آخرین افطار..... اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ و ما سی شب دست به دست حضرت حق🤝 در کوچه پس کوچه‌های عرش با یکدیگر قدم زدیم و حالا وقت برگشتن به شده است و دلهره است 💔 که می‌بارد از وجودمان ترس از گم شدن دوباره در دنیا و با سفره پربرکت آسمان داغیست جانکاه که به سختی بتوان تحملش کرد و من با تک تک واژه‌های به بزرگی و عظمت تو اقرار کردم و توسل نمودم به نام‌های اعظمت تا مرا دریابی📿 و با تمام واژه‌های گریستم و دریا دریا🌊 بغض‌های فروخفته را در دامان پر از محبتت ریختم و با سطر سطر به تو پناه آوردم از شر آتش‌هایی که بنیان زندگی‌ام را خاکستر کرده بود و 🌱 عاشقانه‌های دونفری من و تو بود که دستم را هر شب به دست حضرت می‌رساند سرم را به عقب برمی‌گردانم بوی گلاب تمام شامه‌ام را پر می‌کند و نور است که چشم را می‌زند و زمزمه‌های صدای ملائک است که گوش را نوازش می‌دهد💫 اما پیش رو دنیاست و ترسی که در دلم مثل اسبی وحشی می‌دود🐎 و بند دلم را پاره می‌کند و من میترسم که گوهر را که در این مسیر به دست آورده‌ام دوباره از کفم برود و من بمانم بیچارگی مولاجانم روزهایم را با عشق تو شروع می‌کنم❤️ و شب‌هایم با رویای شیرین حرمت سر میکنم✨ تمام آنچه اندوخته‌ام و طفل خویش را پیش از آنکه دوباره به خنجر و زنجیر تلف بشود به دست شما می‌سپارم حضرت دلم خیلی تنگ است برای بارگاهت💔 و کویری شده‌ام🍂 که آب سقاخانه‌ات آبادم می‌کند ای مهربان‌ترین عیدی‌ ما چیزی نیست جز نگاه گرم تو یا‌امام‌رضا..... پر از توام به تهی‌دستی‌ام نگاه مکن نگو که هیچ نداری💔 ببین ‌‌تو را دارم💛 ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
A j: ☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت سی ام : شروع جنگ ۱ ✔️ راوی : تقی مسگرها 🔸صبح روز دوشنبه سي و يكم شهريور 1359 بود. و برادرش را ديدم. مشغول اثاث كشي بودند. سلام كردم وگفتم: امروز عصر قاسم با يك ماشين تداركات ميره كردستان ما هم همراهش هستيم. با تعجب پرسيد: خبريه؟! گفتم: ممكنه دوباره درگيري بشه. جواب داد: باشه اگر شد من هم مييام. 🔸ظهر همان روز با حمله هواپيماهاي عراق جنگ شروع شد. همه در خيابان به سمت آسمان نگاه ميكردند. ساعت 4 عصر، سر خيابان بوديم. قاسم تشكري با يك جيپ آهو، پر از وسايل تداركاتي آمد. علي خرّمدل هم بود. من هم سوار شدم. موقع حركت ابراهيم هم رسيد و سوار شد. گفتم: داش ابرام مگه اثاث كشي نداشتيد؟! گفت: اثاثها رو گذاشتيم خونه جديد و اومدم. روز دوم جنگ بود. قبل از ظهر با سختي بسيار و عبور از چندين جاده خاكي رسيديم سرپل ذهاب. هيچكس نميتوانست آنچه را ميبيند باور كند. مردم دست هدسته از شهر فرار ميكردند.از داخل شهر صداي گلوله هاي توپ و خمپاره شنيده ميشد. 🔸مانده بوديم چه كنيم. در ورودي شهر از يك گردنه رد شديم. از دور بچه هاي را ديديم كه دست تكان ميدادند! گفتم: قاسم، بچه ها اشاره ميكنند كه سريعتر بياييد! يكدفعه ابراهيم گفت: اونجا رو! بعد سمت مقابل را نشان داد. 🔸از پشت تپه تانكهاي عراقي كاملاً پيدا بود. مرتب شليك ميكردند. چند گلوله به اطراف ماشين اصابت كرد. ولي خدا را شكر به خير گذشت. از گردنه رد شديم. يكي از بچه هاي سپاه جلو آمد و گفت: شما كي هستيد!؟ من مرتب اشاره ميكردم كه نياييد، اما شما گاز ميداديد! قاسم پرسيد: اينجا چه خبره؟ فرمانده كيه؟! آن هم جواب داد: آقاي بروجردي تو شهر پيش بچ ههاست. امروز صبح عراقيها بيشتر شهر را گرفته بودند. اما با حمله بچه ها عقب رفتند. 🔸حركت كرديم و رفتيم داخل شهر، در يك جاي امن ماشين را پارك كرديم. قاسم، همان جا دو ركعت خواند! ابراهيم جلو رفت و باتعجب پرسيد: قاسم، اين نماز چي بود؟! قاسم هم خيلي با آرامش گفت: تو كردستان هميشه از ميخواستم كه وقتي با دشمنان و انقلاب ميجنگم اسير يا معلول نشم. اما اين دفعه از خدا خواستم كه رو نصيبم كنه! ديگه تحمل رو ندارم! 🔸ابراهيم خيلي دقيق به حرفهاي او گوش ميكرد. بعد با هم رفتيم پيش محمد بروجردي، ايشان از قبل قاسم را ميشناخت. خيلي خوشحال شد. بعد از كمي صحبت، جائي را به ما نشان داد و گفت: دو گردان سرباز آنطرف رفتند و فرمانده ندارند. قاسم جان، برو ببين ميتوني اونها رو بياري تو شهر. 🔸با هم رفتيم. آنجا پر از سرباز بود. همه مسلح و آماده، ولي خيلي ترسيده بودند. اصلاً آمادگي چنين حمله اي را از طرف عراق نداشتند.قاسم و ابراهيم جلو رفتند و شروع به صحبت كردند. طوري با آنها حرف زدند كه خيلي از آنها غيرتي شدند. آخر صحبتها هم گفتند: هر كي مَرده و داره و نميخواد دست اين بعثيها به ناموسش برسه با ما بياد. 🔸سخنان آنها باعث شد كه تقريباً همه سربازها حركت كردند.قاسم نيروها را آرايش داد و وارد شهر شديم. شروع كرديم به سنگربندي. چند نفر از سربازها گفتند: ما توپ 106 هم داريم. قاسم هم منطقه خوبي را پيدا كرد و نشان داد. توپها را به آنجا انتقال دادند و شروع به شليك کردند. با شليك چند گلوله توپ، تانكهاي عراقي عقب رفتند و پشت مواضع مستقر شدند. بچه هاي ما خيلي روحيه گرفتند. 🔸غروب روز دوم جنگ بود. قاسم خانه اي را به عنوان مقر انتخاب كرد كه به سنگر سربازها نزديكتر باشد. بعد به من گفت: برو به ابراهيم بگو بيا دعاي توسل بخوانيم. شب چهارشنبه بود. من راه افتادم و قاسم مشغول نماز مغرب شد. هنوز زياد دور نشده بودم كه يك گلوله جلوي درب همان خانه منفجر شد. گفتم: خدا رو شكر قاسم رفت تو اتاق. اما با اين حال برگشتم. ابراهيم هم كه صداي انفجار را شنيده بود سريع به طرف ما آمد. 🔸وارد اتاق شديم. چيزي كه ميديديم باورمان نميشد. يك تركش به اندازه دانه عدس از پنجره رد شده و به سينه خورده بود. قاسم در حال نماز به آرزويش رسيد! محمد بروجردي با شنيدن اين خبر خيلي ناراحت شد. آن شب كنار پيكر قاسم، دعاي را خوانديم. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید 🌷┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
🔶 جذاب از که و را به و مظاهر آن ، مردی که کرد می‌شود در بود اما شیطان را کرد 🔔 مردی که بزرگ‌ترین این بود که تا وقتی است ظهور کند تا از یارانش شود: یا 📖 🖨️ انتشارات: ‌‎‎ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅┅🖤 @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
به او گفتم: کار درستي نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف میکشى، بیا شهرضا یک خانه برایت بخرم! گفت: نه، حرف این چیزها را نزن دنیا هیچ ارزشی ندارد، شما هم غصه مرا نخور، خانه‌ی من عقب ماشینم است،باور نمیکنی بیا ببین🙂! همراهش رفتم در عقب ماشین را باز کرد؛ سه تا کاسه، سه تا بشقاب یک سفره پلاستیکی دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر.. گفت: این هم خانه!!! را گذاشته‌ام برای دنیا دارها،خانه هم باشد برای خانه دارها..❤️‍🩹✋🏻 مــادر 🆔 @rafiq_shahidam96
وصیت ' علیه السلام ٰ به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) شما را به ترس از خدا سفارش می كنم به روی نیاورید ، گرچه به سراغ شما آید، و بر آنچه از از دست می دهید اندوهناك مباشید ، حق را بگویید، و برای پاداش الهی عمل كنید. و دشمن ستمگر و یاور ستمدیده باشید. شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را ، و كسانی را كه این وصیت به آنها می رسد ، به ترس از خدا ، و نظم در امور زندگی ، و ایجاد صلح و آشتی در میانتان سفارش می كنم. خدا را! خدا را ! درباره یتیمان ، نكند آنان گاهی سیر و گاه گرسنه بمانند ، و حقوقشان ضایع گردد. خدا را ! خدا را ! درباره همسایگان ، حقوقشان را رعایت كنید كه وصیت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم ) شماست ، همواره به خوشرفتاری با همسایگان سفارش می كرد تا آنجا كه گمان بردیم برای آنان ارثی معیّن خواهد كرد. خدا را ! خدا را ! درباره ، مبادا دیگران در عمل كردن به دستوراتش از شما پیشی گیرند. خدا را! خدا را ! درباره همانا كه ستون دین شماست. خدا را! خدا را ! درباره خانه خدا ، تا هستید آن را خالی مگذارید ، زیرا اگر كعبه خلوت شود مهلت داده نمی شوید. خدا را! خدا را ! درباره جهاد با اموال و جانها و زبانهای خویش در راه خدا. بر شما باد به پیوستن با یكدیگر ، و بخشش همدیگر ، مبادا از هم روی گردانید ، و پیوند دوستی را از بین ببرید. را ترك نكنید كه بدهای شما بر شما مسلط می گردند ، آنگاه هر چه خدا را بخوانید جواب ندهد. (سپس فرمودند ). ای فرزندان عبدالمطلب ! مبادا پس از من دست به خون مسلمین فرو برید ( دست به کشتار بزنید ) و بگویید: امیر مومنان كشته شد، بدانید جز كشنده من كسی دیگر نباید كشته شود. درست بنگرید! اگر من از ضربت او از دنیا رفتم ، او را تنها یك ضربت بزنید ، و او رامُثله نکنید (دست و پا و دیگر اعضای او را نبرید) ، من از رسول خدا (صلوات الله علیه) شنیدم كه فرمود: (بپرهیزید از بریدن اعضای مرده، هر چند سگ دیوانه باشد. ) ( برگرفته از نامه ۴۷ نهج‌البلاغه ) 🆔@rafiq_shahidam96