شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات بر محمد و ال محمد
🌹🕊🌺🕊🌹
اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم
✨💚✨💙✨
شهیدان:
#نوری #همت #حججی #مدادیان #علمدار #معز_غلامی
#سلیمانی #سیاهکالی
#هادی #زین_الدین
#کمایی #سیاهکالی
#متوسلیان #حججی
#بابایی #سیدی
#دهقان #کاظمی
#چمران #معمار
#ابوالفضلی #فارسی
#مشلب #ذوالفقاری
#خلیلی #بیضایی
#صدر_زاده #بدیعی
#کشاورز #خلیلی
#جعفری #فرجوانی
#کاظمی #باکری #قربانی
#صفری
ادمین:
@ghomnam133abbas
کانال ابراهيم هادی (رفیق شهیدم )❤️
🌺#شهید_شاهرخ_ضرغام (61) 🌺 . #چایزه 2 #سید (#راوی : ) ✍سوار شديم و رفتيم سمت #هتل_کاروانسرا، توی راه
#شهید_شاهرخ_ضرغام(62)
#دعا
#سید
(#راوی:)
برای دریافت آذوقه رفتیم#اهواز رسیدم به #استانداری سراغ#دکترچمران را گرفتم گفتند:داخل جلسه هستند.لحظاتی بعد درب #ساختمان بازشد.#دکترچمران به همراه اعضای جلسه بیرون آمدند.#سید_مجتبی_هاشمی و#شاهرخ و#برادر ارومی از معاونین #سید بودکه در حمله #حجاج در سال ۶۶به شهادت رسید پشت سر#دکتر بودند جلو رفتم وسلام کردم.#شاهرخ را هم از قبل می شناختم.یکی از رفقا من را به #شاهرخ معرفی کردوگفت:آقا#سید از بچه های محل هستند#شاهرخ دوباره برگشت ومن را در آغوش گرفت وگفت:مخلص همه #سادات هم هستیم.کمی با هم صحبت کردیم.بعد گفت:#سید ما تو #ذوالفقاری هستیم.وقت کردی یه سر به ما بزن.من هم گفتم :ما تو منطقه دبحردان هستیم شما بیا اونجا خوشحال می شیم.گفت:چشم به خاطر بچه های #پیغمبر هم که شده می یام
چند روز بعد در سنگرهای خط مقدم نشسته بودم.یک #جیپ
نظامی از دوربه کاملا در تیررس بود.خیلی ترسیدم.اما با سلامتی به خط سمت ما می آمد.رسید با تعجب دیدم#شاهرخ با چند نفر از دوستانش آمده.خیلی خوشحال شدم بعد از کمی صحبت کرد من را از بچه ها جدا کرد گفت#سید یه خواهش از شما دارم
#ادامه_دارد…
#حر_انقلاب_اسلامی_ایران
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
کانال ابراهيم هادی (رفیق شهیدم )❤️
🌺#شهید_شاهرخ_ضرغام (67) #گمنامی ديگــرنتوانســتم تحمل كنم. گريه امانــم نمي داد💔. نميدانســتم بايد چ
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#مادر
(#راوی:)
✍چند روزي از #شــهادت #شــاهرخ گذشــت
جلوي درمقرايستاده بودم🍃يك يك #پيرزن
پياده شــد. راننده كه ازبچه هاي خودرونظامي جلوي درايســتادوقبلا هم ســاکن#آبادان بوده. ميگه#ســپاه بود گفت: اين #مــادرازتهران اومده ببين ميتوني #کمکش کني. #پسرم تو #گروه #فدائيانگفتم: من همه بچه هاراميشناسم. اسم پسرت چيه جلورفتم. باادب سلام کردم و
گفت: ميتوني #شاهرخ #ضرغام روصداکنيد⁉️
تاصداشکنم. پيرزن خوشحال شدوفعلاگفتم:
#َسرم يکدفعه داغ شد. نميدانســتم چه بگويم. آوردمش داخل وبنشينيد اينجا رفته جلو، هنوز برنگشته چندعصــربود که برادر #کيان پور(برادر #شــاهرخ که ازاعضاي گروه بودوروزقبل مجروح شده بود) ازبيمارستان مرخص شد. يک روزآنجا بودند. بعدهم مادرش را با خودش به تهران برد.🍂
قبــل ازرفتن، مــادرش ميگفت: چند روزپيش خيلي نگران #شــاهرخ بودم. گريه ميکنم😥 #شاهرخ آمد. باهمان شــب خواب ديدم که دربياباني نشسته ام وگفت: مادر چرا نشستي پاشو بريم. گفتم: پسرم کجائي،باادب دستم را گرفت ونميگي اين مادرپيردلش برا پســرش تنگميشه؟مرا کناريک رودخانه زيباگفت: همين جا بنشين وبه پشت خاکريزرفت. ازپشت خاکريزدو #سيد نوراني به بعد به ســمت يک سنگرو
ميخنديد. استقبالش آمدند. #شاهرخ باخوشحالي به سمت آنهارفت. ميگفت وبعدهم درحالي كه دستش دردستان آنهابودگفت: مادرمنرفتم. منتظرم نباش!سال بعد وقتي محاصره #آبادان ازبين رفت،دوباره اين مادربه منطقه #ذوالفقاري
آمد. قرار شــد محل شهادت #شاهرخ را به اونشــان دهيم
#ادامه_دارد
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》