8.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻بشنوید جواب جالب آقا پسرا رو در رابطه با ازدواجِ دوست دخترش...💍
#حرف_حساب
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️برگی از تحقق وعده الهی با پیروز مقاومت در غزه
#حرف_حساب
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تصاویر شوکهکننده از سطح ویرانی شهر رفح
اینجوری پشت مقاومت بمونی و خیانت نکنی، مَردی
#حرف_حساب
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴اگر غیرت ایرانی دارید، با دقت ببینید و بشنوید این کليپ رو...
#حرف_حساب
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دست سازنده اش مریزاد
عالی بود عالی
هزار احسنت....
✍️ ساخته شده با هوش مصنوعی
#شهدا_شرمنده_ایم
راهـ صالحین یعنی راهـ ــ ــ ــ شهدا🌹
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇.
🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از نماز بشين و با خدا حرف بزن
از آرزوهای دنیات گرفته،
تا دغدغه های بلند آسمونی.
زمان بعد از نماز،
برای استجابت دعا،
با هر زمان ديگه ای فرق می کنه.♥️
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
34.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢#کلیپ_اعتقادی
💠 چراجوانان کمتر به مسجد می آیند؟
🎙 استاد محمدی شاهرود.
#حرف_حساب
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
#پارت۳
موضوع:حیا
رسیدیم به مدرسه....
بابام نگاهم کرد و گفت: خدا خیلی بزرگه حتی از نگرانی هات هم بزرگ تره برو که خدا حواسش به ریحانه خلقتش هست.
از بابا خداحافظی کردم و رفتم.
وارد مدرسه که شدم همه خوشحال و سرحال بودن و اکیپ اکیپ کنار هم نشسته بودند من رفتم و رو پله های ورود به راهروی مدرسه نشستم.....
+سلام
سرمو بالا گرفتم و به مخاطب رو به روم نگاه کردم یه دختر با چهره بانمک و مهربون بلند شدم و سلام کرد بهش همراه با لبخند بهش دست دادم٠٠٠
+اسم من نهال هست اسم تو چیه؟
☆اسم منم مروارید هست😊
شروع کردیم به صحبت کردن ...
نهال سال دومش بود که تو این مدرسه بود و من سال اولم و متوجه استرسم شد انقدری باهم حرف زد و منو خندوند که واقعا حال و هوام عوض شد....
زنگ و زدن و رفتیم سر صف هامون ..
مدیر مدرسه اومد رو سکو و خوش آمد و بعد سخنرانی و گفتن نکات لازمه برای تحصیل توی مدرسه و رعایت بهداشت و نظرم دانش آموزان رو راهی کلاس ها کردن....،
وارد کلاس شدیم...
نهال گفت بیابریم کنار دیوار میز اول بشینیم منم باهاش موافقت کردم...
بچه ها تو سر و کله هم میکوبیدنو و خوشحال بودن من و نهال هم گرم صحبت شدیم ....
یه چیزایی بین بچه های کلاس بود یه وسیله یا یه چیزی شبیه گردونه اما این گردونه شیطون بود که نوبتی میوفتاد به یه نفر....
بحثشون برام عجیب بود...
خب حق داشتم تعجب کنم...
مامانم منو مشاوره فرستاده بود و کاملا با آگاهی کامل وارد جامعه شدم اما خب تا حالا از نزدیک با این مسائل رو به رو نشده بودم. یعنی پدر ومادرم وقتشونو صرف چیزای پوچ و گذرای دنیوی نمیکردن و بیشتر برا آینده میجنگیدن...
انقدر با من رفیق بودن و بهم نزدیک بودن که من دوست صمیمی نداشتم چون با وجود پدر و مادر عاقلم و صد البته رفیق و صمیمیم نیازی به دوستی یا رفیق نداشتم!
بچه های کلاس...
داشتن راجب رفیقای پسرشون حرف میزدن....
نهال زد به آرنج دستم و گفت بیخیالشون سعی کن حواستو پرت کنی تا حرفای زشت و بدون فکرشون به گوشت نرسه...
همون موقع معلم اومد...
همه بلند شدن و با بفرمای معلم نشستن...
معلم خودشو معرفی کرد و خواست تک تک بلند بشیم و خودمونو معرفی کنیم و از علاقه هامون بگیم...
همه بلند شدن و اکیپ شیطون کلاسم تک تک بلند شدن و خودشونو معرفی کردن...
اونا منو یاد برادرای اخراجی مینداختن😂
خیلی شیطون و شوخ بودن و خیلیم جسور و اهل خطر بودن....
برام جالب بود یه همچین چیزی...
معلم هم درباره قوانین و رعایت اصول و همه چیز باهامون صحبت کرد...
#نویسنده:مطهرهعربی
💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
#پارت۴
موضوع:حیا
زنگ تفریح خورد و معلم که رفت بیرون بچه ها اومدن پیشم و باهام دست دادن و احوال پرسی کردن نهال هم داشت با چند تا از بچه ها صحبت میکرد...
یکی از بچه های اکیپ اخراجیا اومد پیشم و گفت: مروارید بیا پیش ما...
نمیدونستم دقیقا چیکار کنم...
آخه اصلا نگرش و طرز رفتار و اون شخصیتی که من داشتم با اونا هماهنگ نبود اما خب تصمیم گرفتم برم پیششون...
رفتم پیششون و بچه ها شروع کردن به احوال پرسی و گپ زدن...
گرم صحبت شدن و از رفاقت های مجازی و حضوریشون با پسرا گفتن....
یه حقیقتی رو بگم درسته که تو جامعه آدم خوب و بد هست اما ما خودمون انتخاب میکنیم که راه خوب رو بریم یا راه بد رو.
بابا همیشه بهم میگفت:خدا به انسان ها عقل داده و ما اشرف مخلوقاتیم پس باید فکر کنیم و با تفکر درست انتخاب کنیم!
البته این هم میگفت که آدم پاک کسیه که سفره گناه جلوش پهن باشه و آلوده نشه مثل حضرت یوسف:)
راستیتش من خوشم نیومد از حرفا و رفتارای بچه ها ولی یه چیزی انگار منو هولم میداد ....
هی وسوسم میکرد....
زنگ و زدن و باهم رفتیم سر کلاس....
نشستم پیش نهال...
با لبخند بهم گفت: چرا یهو غیب شدی...
گفتم با اون اکیپ بودم....
با مهربونی ولی غم خاص توش چشماش گفت: سعی کن زیاد باهاشون گرم نگیری...
عجیب بود برام ولی گفتم باشه....
مدرسه که تموم شد را افتادم به سمت خونه و تو مسیر خونه دائم داشتم به حرفای مامان و بابا و رفتارای اکیپ اخراجیا فکر میکردم ...
انقدر تو فکر بودم که نفهمبدم کی رسیدم به در خونه. وقتی زنگو زدم یاسین با شیطنت همیشگیش گفت آخجوننن فرشته اومد....
منم خندیدم پسره شیطون وو...
دیدم مامان با لبخند همیشگیش اومد پیشم وگفت: سلاممم گل قشنگم...
امروز مدرسه جدید خوب بود...
دوستی پیدا کردی؟
با مامان وارد خونه شدیم براش از نهال گفتمو و گفت حتما میاد که ببینتش اما هیچ صحبتی درباره وجود یه همچین اکیپی با مامانم نکردم...
کل روز رو با خوندن درسای جدید و جلد کردن کتابا و برنامه ریزی گذروندم .
و اما فردا هم فرا رسید...
باز هم رفتم مدرسه....
تو کلاس که نشسته بودم پیش نهال بازم صدا اکیپ اخراجیا میومد و من گوشام انگار دراز شده بودن و قصد شنیدن همه چیو داشتن....
پسر...
پسر...
پسر.....
غرقش شدم....
دخترک درونم صداش دراومد.
چت شده مروارید؟
تو کل عمرت مامانت همه چیو بهت یاد داد و سپرد که خودت راه درست و غلط و بری و هم زمان باهاش یادم گرفتی حیا چیه.
مبادا زیر پات بزاریش که اونوقت که روحت و قلبتو دود و سیاهی میگیره.
انقدر این حرفا و موضوعاتو هر روز میشنیدم که احساس کلافگی میکردم ولی ناخواسته یه حسایی داشتم مثلا وقتی بیرون میرفتم همش نگاه میکردم ببینم پسری به من نگاه میکنه؟
بعد تو مغزم حرف مامان اکو میشد....
خدا وقتی ببینه بندش قانونشو رعایت میکنه و گناه نمیکنه براش جا دیگه جبران میکنه...
همیشه هم بهم میگفت تو تمام لحظاتت این ذکر رو بگو...
هوالجبار...
#نویسنده:مطهرهعربی
💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
کمک به مردم کالیفرنیا.mp3
1.49M
✖️ پویش کمک به آمریکا!!
کمک به خانه های سوخته کالیفرنیا...
▪️ مگه شما به مردم غزه کمک نکردین اگر انسان هستین به مردم کالیفرنیا هم کمک کنین دیگه!
#شبهه
#حرف_حساب
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجیب ترین وام بانکی
طرف یک میلیارد وام گرفته
3 میلیارد پس داده
اما 11 ساله زندانه
جالب تر اینکه هنوز 17 میلیارد بدهکاره
جهودا اینجوری #ربا نمیگیرن که بانکها میگیرن
پ ن: شک نکنید، ربا نیست که! کارمزده !!!!!!
جنگ با خدا توسط بانک در جمهوری اسلامی
#حرف_حساب
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
بنر نصب شده در تهران و بقیه شهرهای کشور برای جذب مشمولان با بیش از ۸ سال غیبت خدمت سربازی در بین کاربران فضای مجازی پربازدید شد.
در این بنر در قالب طرح انصار امتیازات ویژهای را برای مشمولان غایب اعم از رفع محدودیت خروج از کشور، خدمت در نزدیکی محل زندگی و با لباس شخصی قائل شده است
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin