🔰شهادت با لباس رفیقِ شهید
🍂وقتی خبر شهادت محمودرضا بیضائی به اکبر شهریاری رسید خودش را بالای سر محمود رساند و گفت: «باید برگردانمش».
🍂آن روز خیلی بی تاب شده بود.
صبح فردای شهادت محمودرضا بیضائی، به فرمانده گفت: «اگر اجازه بدهید من لباس های رزم بیضائی را بپوشم.
🍂فرمانده گفت: «اگر لباس شهید را بپوشی تو هم شهید می شوی⁉️
گفت: هر چه خدا بخواهد همان می شود. بعد از صبحانه زد به خط.
🍂وقتی کمی از مقر فاصله گرفت یک خمپاره 60 او را مورد اصابت قرار داد و پهلویش را شکافت. همرزمان بالای سرش که رسیدند نفس های آخرش بود...😭
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#شهید_اکبر_شهریاری
🌷🇮🇷🌷
🕊https://eitaa.com/rah_shohadaaa
اگه عاشق شهدایی کانال رو به دوستات معرفی کن
اگر تعداد زائران اربعین در این چند سال، چندین برابر شده؛ واگر چند میلیون انسان در امنیت و آرامش کامل به زیارت می روند؛ به بهای خون شهدای مدافع حرم و مدافع وطن به دست آمده؛ به بهای یتیم شدن فرزندانشان و بی یاور شدن همسرانشان.
اگر #در_مسیر_اربعین قرار گرفتیم، به یاد آنها هم باشیم.
🌷🇮🇷🌷
🕊https://eitaa.com/rah_shohadaaa
به_وقت_کربلا_اللهم_ارزقنا_حرم_1477398539(1)(2).mp3
10.33M
نکنه میخوای بگی که حرم جایی نداری..🍂
پ.ن : دلم نیومد شب جمعه اس اینو گوش ندید🍃
🌷🇮🇷🌷
🕊https://eitaa.com/rah_shohadaaa
#دلنوشته
مَشتی ؛ منم خیلی دلم میخواد
چیزی بنویسم و چیزی بــخوام
ولی وقتی به کـارائی که قبلا کردم
فکر میکنم از خجالتت دلم میخواد
بمیرم ؛ کاش منم #شـهید بشم
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
🍃°•🌸|رَهْـرُوٰآݩِ شُـهَـدٰآ|🌸•°🍃
°•\ 🍀🌺 بسم الله الرحمن الرحیم 🥀 #بسم_رب_عشق #تفحصم_کنید..... « پارت سی و نهم»
°•\ 🍀🌺
بسم الله الرحمن الرحیم
🥀 #بسم_رب_عشق
#تفحصم_کنید.....
« پارت چهلم »
🌷🌷🌷
بعد چند لحظه مهران اومد...
بعد از سلام و احوال پرسی رو کردم بهش و گفتم ..
_ با محمد اشنا بشو دوست من...
😳 +مهران با حالت تعجب برگشت سمت من.. بعد یکم دوباره اهسته چرخید سمت محمد و گفت : دوستت ؟؟
کدوم دوستت با از دبیرستان با همیم نداشتیم محمد 🤔
_ حالا دارم خب... 😐
+ خب چرا میزنی داداش.. بیا... اهان
دست محمد و گرفت و دست منم گرفت گذاشت داخل هم و گفت : خوشبخت بشین به پای هم پیر شین ننه ...
بعد رفت رو نیمکت نشست
نگاهی به محمد کردم ...
_ نگفتم ....
" من عادت دارم داداش 😄😄
خلاصه کنار هم نشستیم شروع کردیم به صحبت کردن و این که چطوری با محمد اشنا شدم...
با تعریف های من علی و مهران هم خیلی از محمد خوششون اومده بود مخصوصا مهران که از همین الان گیر داده بود منو با فاطمه اشنا کنین...
والا کمبود محبت دارم من
کمبود محبتم نه چیز....
اهاان کمبود فاطمه دارم... شما ها به درد من نمیخورین
😢😢
محمدم که با این جنبه مهران اشنا شد... شروع کرد خندیدن و گفت :
وای فکر کن... نه این امکان نداره من جونمو از سر راه نیاوردم بسپرم به شما که....
😂😂😂
بعد چند دقیقه رضا هم به جمعمون اضافه شد...
اشنایی رضا و مهران که نگم چطور بود......
... #ادامه_دارد ...
💫💫💫💫💫💫
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
🍃°•🌸|رَهْـرُوٰآݩِ شُـهَـدٰآ|🌸•°🍃
°•\ 🍀🌺 بسم الله الرحمن الرحیم 🥀 #بسم_رب_عشق #تفحصم_کنید..... « پارت چهلم » 🌷🌷
قسـمت چهلݥـ رݦاݩ تقدیـݥ نگاهتـوݩ🌸🍃
| #شھیدنوشت ✨
شهادتـ خوب است امّآ
تقوا بھتر است 👌🏻
●|تقوایے ڪِ در قلب استـ
دررفتـارنیز بروز پیدا میڪُند📿
شھیدمدافع حرم
♥️ #روحاللہقربانے ♥️
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄