#یک_معجزه_ازشهدای_گمنام
سلام دوستان ...
شهدای گمنام صالح شهر (در شهرگتونداستان خوزستان) را که در مورخ ۱۳۹۵/۱۲/۱۲ روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به خاک سپردند ... همان شب یکی از آن دو شهید گمنام به خواب یکی از شهروندان صالح شهر میاد و در خواب به او می گوید که من بچه اینجا نیستم که شما مرا اینجا به خاک سپرده اید من بچه خمام رشت هستم و از خواب بیدار می شود و به اینترنت و سایت مراجعه می کند و می بیند واقعا چنین شهری در اطراف رشت وجود داردو صحت دارد حالا با کمک دوستان و بچه های سپاه این خبر را به گوش سردار باقر زاده رسانده اند و سردار باقرزاده ریس ستاد تفحص کل کشور فرمودند ماهم تحقیق می کنیم و اگر این خبر صحت داشته باشد این شهید را انتقال می دهیم به شهر خودش ... شهدای گمنام صالح شهر یکی 22 ساله و یکی هم 17 ساله می باشد ... امیدواریم با دعای دوستان این شهید بزرگوار و والا مقام هر چه سریعتر به شهر و خانه و کاشانه خودش برگردد و خانواده اش از چشم انتظاری بیرون بیاییند زیرا کسانی هستند که چشم به راه این شهیدعزیز و پرامی می باشند .
التماس دعا
اینم معجزه شهدا آی کسانیکه مخالف این راه هستید ...
(بیژن انصاری)
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
🍃°•🌸|رَهْـرُوٰآݩِ شُـهَـدٰآ|🌸•°🍃
بسم الله الرحمن الرحیم 🥀 #بسم_رب_عشق #تفحصم_کنید.... (پارت ۸۱ ) 🌷🌷🌷 ولی اخه چطور ..
بسم الله الرحمن الرحیم
🥀 #بسم_رب_عشق
#تفحصم_کنید....
(پارت ۸۲ )
🌷🌷🌷
ماشین روشن کردم و حرکت کردم به سمت شرکت اخوان رفتم ....
ولی میدونستم راضی نمیشه ...
اخه تو قرار دادها خیلی سفت و سخت بود ..
رسیدم بعد پارک ماشین کلافه پیاده شدم ... محمدم همراه من شد و رفتیم داخل شرکت ...
رفتم نزدیک میز منشی و گفتم :
ببخشید با اقای اخوان کار داشتم تشریف دارن ... ؟!؟
بله هستن ولی جلسه دارن ..!!
من میخواستم ببینمشون لطفا میشه اطلاع بدین .. ؟!؟
اقای محترم گفتم جلسه دارن ...
الان چه اطلاعی بدم .. !!
شما اصلا وقت قبلی داشتین ... ؟!؟
_ خانم .. !
محمد دستشو گذاشت رو شونم. و گفت :
امیر ارومباش داری همه چی میریزی بهم ....
برو بشین من هستم ... درستش میکنم ...
_ اخه محمد ...
؛ میگم درست میکنم دیگه برو بشین اینحا نمون برو ..
کلافه دستی به پیشونیم کشیدم و رفتم سمت صندلی های انتظار ..
اما حواسم به حرفهای محمد بود ...
؛ ببخشید خانم جلسه اقای اخوان خیلی طول میکشه ؟؟
منشی سرشو اورد بالا و نگاهی به محمد کرد .. و گفت :
الان نزدیک یک و یک و نیم ساعتی هست داخل جلسه ان
دیگه اخراشه ..
یعنی میشه امروز ایشون ملاقات کرد ... ؟؟!!
والا قرار بدون وقت قبلی قبول نمیکنن ..
چه عرض کنم .. !!
اگر ایرادی نداره ما منتظر بمونیم اینجا ؟!
ایراد که نداره ولی فکر نکنم ..
کار واجب داریم خانم . ..
همون موقع درب اتاق اخوان باز شد به همراه دو نفر دیگه بیرون اومد و بدرقه اشون کرد ..
صندلی انتظار جایی که من نشسته بودم توی دیدش نبود پس منو ندید و فقط متوجه حضور محمد شد ..
رو کرد به منشی و گفت خانم کریمی مشکلی پیش امده این اقا .. ؟!
نه اقای مهندس مشکلی نیست این اقا میخواستند با شما ملاقات کنند ..
با من ... ؟!
اخوان رو کرد به محمد و با اندک اخمی که نشانه این بود که محمد میشناسه یا نه
گفت ..
ببخشید ولی من شما را به جا نمیارم ...
محمد جلو رفت و گفت بله بنده افتخار اشنایی با شما رو ندارم به همراه دوستم اومدم امیر و با دستش منو نشون داد ...
اخوان برگشت منو که دید اخمش باز شد و گفت : به به جناب پارسا ...
پارسال دوست امسال اشنا ...
چه عجب این طرفها .. ؟!
راه گم کردین ... ؟!
بلند شدم ورفتم جلو همزمان با دست دادن گفتم : جناب اخوان این حرفها چیه ...
شرمنده شما هستم ...
خب در خدمتم چی شده که این همه راه پاشدی اومدی اینجا امیر خان ... ؟!
اگه میشه بریم یکم صحبت کنیم .. ؟!
بله بفرمایید .. ؟ !
با هم به سمت اتاقش رفتیم و بعد از نشستن و تعارفات معمولی و سفارش چای ...
گفت :
خب حالا چی شد اومدین این طرفا ..
نشستم سر صندلی و گفتم :
جناب اخوان مسئله پارسالکه یادتون هست چه مشکلی پیش اومد و ...
... #ادامه_دارد..
💫💫💫💫💫💫
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
🍃°•🌸|رَهْـرُوٰآݩِ شُـهَـدٰآ|🌸•°🍃
بسم الله الرحمن الرحیم 🥀 #بسم_رب_عشق #تفحصم_کنید.... (پارت ۸۲ ) 🌷🌷🌷 ماشین روشن کر
قسـمت هشتـادودوݥـ رݦاݩ تقدیـݥ نگاهتـوݩ🌸🍃
#کلام_شهید
مایه نگاه کردن داریم
یه دیدن
من توی خیابون شایدببینم
اما نگاه نمیکنم
#شهیدعباس_بابایی
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
راوی:حاج حسین یکتا
.
جوونا سعی کنید توی جوونی عاشق بشید..
توی جوونی عاشق امام زمان شد
اومد جمکران
شهادتشو خواست
ظهر عاشورا
شهادتو بهش دادن...
شده یه بار بخاطر امام زمان بری جمکران؟؟
و هیچی ازش نخوای بگی فقط دلم برای تو تنگ شده؟؟ فرمانده ی گردانی به خودم گفت
خواب امام زمانو دیدم .آقا بهم گفت لیست گردانو بهم بده لیست رو بهشون دادم ایشون با خودکار قرمز زیر بعضی اسم ها رو خط کشید
حاج حسین؟هر اسمی رو که اون شب توی خواب
امام زمان زیرشون خط کشیدن شهید شدن... بچه ها الان امام زمان داره برای ظهور یارگیری میکنن..... #حاج_حسين_يكتا🌸
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💗
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄