هدایت شده از دلنوشته رها (ز . قاسمی)
🔮🔮🔮هو المعشوق🔮🔮🔮
نام اثر : غزل قنوت
میخواهم از یک #عشق بی پایان بنویسم. عشقی که مانند دریاییست، پر تلاطم. عشقی که با گذر زمان ، همچون عشق مادر به فرزندش افزوده میشود و هرگز از آن کاسته نخواهد شد.
زیبایی عشق به دلبری کردن بین عاشق و معشوق است. دلبری کردن از خالقمان، همان طعم شیرین #عسل است که با محبت تلفیق شده و به شکل چیزی به نام نماز در آمده است. من ، وقتی که عاشق کسی شده ام که لایق بهترین دلبری کردن است ، هر روز پنج نوبت برایش از غزل های #شاعرانه ام میگویم. با نامش وضو میگریم و خود را از زشتی و پلیدی این دنیا که سرای غافل شدن از معشوق است ، #پاک میکنم ؛ هم دست و رویم ، هم دلم را.
جلوی قبله ی عالمیان جانمازی از جنس گل های #بهشتی که بوی مستانه ی عشق را میدهد را پهن میکنم. دقیق و درست ،همانطور که خدای من گفته نمازم را به جا می آورم. هر چه شبیه تر به حرف های #معشوقه ام عمل کنم،بیشتر حق عاشقی کردن را ادا کرده ام. سپس این دستان گناه آلودم را وادار به #دلجویی از تو میکنم و آنها را به سوی آسمان تو بلند میکنم و از حال خود برایت میگویم، حال تو را میجویم و سپس با واژه های ناتوان در وصف تو ، #غزل هایی میسرایم از جنس نور. برای بیان احساسم به تو این زبانِ بی کفاف ، قاصر است؛ پس با دلم سخن میگویم، دلی که تو به آن وسعت عشق بازی را داده ای.
در قنوتم حسی دارم که میدانم هیچ کس ، هیچ کجا ، در هیچ لحظه ای از #آفرینش نخواهد داشت. به درگاهت با مشت در میزنم؛زیر پاهایم به جای سجاده، بالای ابر ها را حس میکند.
آنچنان غرق در آغوشت شده ام که انگار دیگر هیچ وقت قرار نیست به دنیای فانی بازگردم و در #آغوش تو جان خواهم داد.
پس به رکوع میروم و تسبیح تو را زمزمه میکنم، زیرا از این همه عظمت ، یارای ایستادن ندارم. حال دیگر زانوانم یارای رکوع هم ندارد، چراکه متعجب شده اند از این جمال و کمال و عظمتت. به سجده که میروم ، دیگر میدانم که این حالت بیشترین تضرع و فروتنی را دارد، اینگونه شاید بتوانم به کوچکی قطره ای از دریا ، عظمتت را تحمل کنم.
سرم را روی خاک میگذارم، خاکی که تو با آن از من ، منی ساختی که اینگونه بندگیت میکند.
#نمازم که تمام میشود، دوست ندارم بندگی تو را به حال خود رها بگذارم، پس تسبیحی که هر دانه اش به خوبی میداند که برای بنده ی چه پادشاهی وسیله ی ارتباط شده است را بر میدارم و با هر دانه اش که ذکر تو را میگویم ، به اندازه کل هستی، محبت دیگری از تو در دلم میکارم.
آری، اینگونه میتوان معنی عشق را تفسیر کرد. عشق، فقط در دو چیز صدق میکند؛ اول عشق #مادر به فرزند ، دوم عشق خالق هستی به مخلوقاتش ، که هزاران هزار مرتبه از آن عشق اول پربار تر است.
ما انسان های ناتوان فقط میتوانیم در حد توان خود برای معشوقه ی خود دلبری کنیم؛آن هم با چیزی که خودش دوست دارد. یعنی #نماز ...
✍ #رها ( ز، قاسمی)
کانال دلنوشتهای من
https://eitaa.com/rahazgh