eitaa logo
راهبر مربی
1.7هزار دنبال‌کننده
466 عکس
133 ویدیو
262 فایل
💠هم اندیشی جهت تبلیغ دانش آموزی 💠 ارائه طرح درس ها و نکات تبلیغ دانش آموزی و دانشجویی 💠 بررسی چیستی، چرایی و چگونگی کار تربیتی 💠 تجربه نگاری راه ارتباطی: @Derakhshani72 تبادل: @er_ma_313
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 دو فایل پیوست زیر ارائه نکاتی در خصوص مسائل فقهی روزه است که توسط حجةالاسلام فلاح‌زاده برای استفاده مبلّغان گرامی تهیه شده است: 📥 فایل پاورپوینت نکات فقهی روزه (۱۰۳.۹۴ کیلوبایت) 📥 فایل pdf نکات فقهی روزه (۲.۲۲ مگابایت) 🆔 @balagh_ir
1_1540534329.pdf
1.18M
🌙درسنامه ماه رمضان ۱ 👥️️فایل اجرای دانش آموزی 📜موضوع: ورود به ماه مبارک رمضان 🔶 جهت دریافت بیش ۶۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
1_1540534487.pdf
1.53M
🌙درسنامه ماه رمضان ۲ 👥️️فایل اجرای دانش آموزی 📜موضوع: ماه مبارک رمضان 🔶 جهت دریافت بیش ۶۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
1_1540534651.pdf
1.1M
🌙درسنامه ماه رمضان ۳ 👥️️فایل اجرای دانش آموزی 📜موضوع: شب‌های قدر 🔶 جهت دریافت بیش ۶۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
🌙فیش منبر ماه رمضان 📜 عنوان: دوباره زندگی 📕 ۳۰ سخنرانی با موضوع زن و خانواده ✍کاری از: موسسه خطابه امیربیان ✅ تحت اشراف استاد حاجی ابوالقاسمی دولابی 📚 ۳۰ مجلس سخنرانی در دو جلد با عنوان دوباره زندگی و با موضوعات: ●هبوط و صعود انسان ○کرامت زن، سعادت خانواده ●معنویت مادر، سعادت خانواده ○تفاوت زن ومرد، رحمت الهی ●رابطه محبت و اطاعت در خانواده ○خواهری و برادری فرصتی برای رشد ●خیرخواهی برای خانواده و خویشاوندان ○استحکام خانواده با تکیه به وعده‌های الهی ●انهدام خانواده، سیاست فرعونی ○مجاهدت مالی خانواده ●تنظیم روابط بر مدار محبت الهی ○۷ سال اول، دوران سیادت ● ۷ سال دوم، دوران اطاعت ○تفاوت های تربیتی دختر وپسر ●۷ سال سوم، دوران کرامت 📌جهت خرید این محصول به آدرس زیر مراجعه کنید: قم، خیابان مصلی(ساحلی)، (بین پل ریل راه آهن و پل ۹ دی)، کوچه ۴ فرعی ۱ پلاک ۴۴ یا به آیدی زیر پیام دهید: @shabake_bayn_book110 🔶 جهت دریافت بیش ۶۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
الحمدلله این سفر 7 روزه دیروز عصر به پایان رسید. بعد از هیاهوهای ایام انتخابات و ... لازم بود یک سفر زیارتی با جمع دانشجویی داشته باشم و یک هفته از همه چیز فاصله بگیرم تا برای ادامه کار تجدید قوی صورت بگیرد الحمدلله سفر بسیار پرخیر و برکتی بود و با وجود خستگی های مسافرت الان بسیار حال خوبی دارم. ان شاء الله بد از انجام قضای اعمال این یک هفته و بروزرسانی تماس ها و پیام ها و... از امشب روایت سفر و تجربه نگاری را خواهیم داشت. امیدواریم این تجربه نگاری راهگشای عزیران برای تبلیغ های آینده و حضور فعال مبلغین در این عرصه باشد. دعا کنید نطق قلم باز شود.
شب جمعه تحت قبه ی آقا امام حسین(ع) دعا گوی ی همه ی شما عزیزان بودم. در سایر حرم ها نیز برای تمام مبلغین و فعالان فرهنگی و به طور خاص همراهان کانال دعا کردیم . ان شاء الله خداوند به لطف اهل بیت(ع) به کار و فکر همه ی بزرگواران برکت عنایت کند‌. ✍هدیه ی ما به شما🌹
منتظر تجربه نگاری باشید🌹 به عنوان مقدمه یک متن دانشجویی با بیان طنز بخوانید تا تجربه نگاری را آغاز کنیم.
°روز اول و دومِ ° بسم تعالی با آنکه دستمان به قلم و دوات نمی‌رود اما کاغذ فرستادند و فرمودند روایت بفرما. ما که تا به حال وقتمان را به یللی‌تللی و عنتربازی تلف کرده بودیم، به ضرب ساندیس و نوشابا و چیز‌های جینگیل‌پینگیل گولمان زدند و به سفر زیارتی_معنوی آوردند، بدون آنکه بدانند ما ملیجک تر از این حرفا هستیم که با یک سفر آدم شویم. این سفر تنها سفری است که مقصد ندارد و شما هیچوقت به نهایة السفر نمی‌رسید که جلوی تلیفیزیان جلوس کرده و پا درازکش کنید و فریاد آخیش سر بدهید. تمام آنچه هست، مسیر است. اینجا انسان به دوسته می‌شود؛ یکی آن دسته که فتوگراف را بدست گرفته‌اند و چیک و چیک عکس از این و آن میگیرند و پز می‌دهند؛ دسته دوم آنانکه غرق در معنویت و حماسه و انسانیت می‌شوند. امروز هنگامی که در فکه بودیم و دورمان جز خاک و سنگ و شن نبود، همین دسته دومی ها چنان معنوی گشته بودند که واحیرتا. نام از بردیم، شخصی را امروز بسیار نام‌ بردند که مصداق بارز مثل (اگر محصول یک‌ساله می‌خواهید گندم بکارید، اگر محصول ده‌ساله می‌خواهید گردو بکارید و اگر محصول صدساله می‌خواهید انسان پرورش بدهید) بود. در جوانی فرمانده شده بود و لشکر روی یک انگشتش می‌چرخید و فیلان. امیدوارم پدرمان نشنود چنین شخصی در جوانی بدین شکل موفق شده‌ است که مطمئنا آن را در سر مبارکمان خواهد کوبید. دیگر زیاده عرضی نیست برقرار باشید. امضا ✍ الف.ر.نون 🚩@nkums_rahiyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام خوبید؟ ببخشید نوشتن روایت سفر کمی به طول انجامید و نتوانستیم به وعده خود عمل کنیم😔 دعا کنید ان شاء الله در روزهای آینده تکمیل شود.
شکر خدارا که در پناه حسینیم قسمت اول: اسفند 1401 نماز صبح جمکران کاروان روز قبل از بجنورد حرکت کرده بود و وعده گاه ما نماز صبح جمکران بود. وارد اتوبوس شدم نگاه های غریبانه و سنگینی رد و بدل و در نهایت به یک احوال پرسی ختم شد اندکی بعد از حرکت همه خواب رفتند اما اتوبوس در حرکت بود. به خوبی مصداق فرمایش حضرت امیر (ع) بودیم که فرمود « أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيَامٌ» اهل دنیا مانند سوارانی -کاروانی- هستند که انها را به پیش می رانند در حالی که آنها خوابند. اما این خواب بیشتر به آرامش قبل از طوفان می ماند زیرا بعد از صبحانه و سرحال شدن بچه ها کم کم صدای بچه ها به گوش می رسید که با هم می خواندند « لیلی لیلی در وا کن مویوم....» با شنیدن این همخوانی و دست زدن های بچه ها احساس یک آدم اشتباهی در مکان اشتباهی را داشتم ... در دل گفتم خدایا ما آمده بودیم راه بهشت را به اینها نشان دهیم ولی گویا آنها قصد کرده اند دروازه های دوزخ را به ما نشان دهند. اما در این سال ها از اساتید آموخته بودم در کار فرهنگی و تربیتی پیش فرض داشتن و قضاوت کردن ممنوع است و اگر اسیر پیش فرض ها و قضاوت ها شدید نمی توانید ارتباط بگیرید و رسالت خود را انجام دهید. لذا بعد از یا الله گفتن و رعایت حجاب اسلامی توسط کاروانیان، اولین گام برداشته شد... خاطرم نیست از کجا شروع شد و به کجا ختم شد؟ اما هرجه بود برای قدم اول خوب بود. بعد از ظهر حرکت دوم زده شد اما به دلیل نبود سیستم صوت و التهاب حنجره صدا از از دست رفت و مانند سرمایه داری که سرمایه اش مقابل چشمانش آتش بگیرد روی صندلی خود کز کردم زیر لب و بی صدا سید را که قول داده بود نویدی همراه ما بفرستد ولی نفرستاده بود مورد عنایت و دعای خیر قرار دادم😑 روز دوم: ته مانده ی صدا را جمع کردم و چند دقیقه ای صحبت کردم و بعد از آن دیگر صدایی باقی نماند😔 ✍️ادامه دارد...
روز دوم سفر اسفند 1401 کانال کمیل معبر ورود به عالم شهدا سفر ما به قبل از کانال کمیل و بعد از آن تقسیم می شد شهدا پرهای لیلی را چیدند و لیلی جدیدی به بچه ها نشان دادند و بچه ها را وارد عالم معنویت کردند. به گونه ای محسوس و همه فهم فضا عوض شد، حضور معنوی شهدا را همه حس می کردند. گویی شهدا به جمع ویژه نظر کرده بودند به گونه ای که انگار تنها میهمانان آنها ما هستیم... همه د رحال گریه بودند و هرکس در گوشه ای از کانال روی زمین نشسته بود و به عالم خودش خزیده بود. تازه داشتم معنای « وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ » را درک می کردم... شهدا زنده اند و منشا اثر، شهدا بعد از شهادت از محدویت های عالم دنیا آزاد گشته اند و با فراغ بال در عالم ماده تصرف می کنند و از بندگان خدا دستگیری می کنند. در برابر حیات معنوی و حضور شهدا همچون خود را مردگانی متحرک و درمانده می دیدم. مدام در گوشم زمزمه می شد «سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ» سلام خدا بر ابراهیم «كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» ما اینگونه محسنین را جزا می دهیم إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ» او از بندگان مومن ما بود. نمیدانم ابراهیم با دلهای این بچه ها چه کرد اما دیگر اینها آدم های سابق نبودند و وارد عالم جدیدی شده بودند. شهید هادی در کانال کمیل لذت بندگی را به زائرانش چشاند اما فکه ی باقری حکایت دیگری دارد... ✍️ادامه دارد...
این نوع جنگیدن به درد نمیخورد.. باید به خود جرات داد... فکه شهید باقری اسفند1401_1402 قسمت سوم هرچقدر شهید هادی دلها را به خود جلب می کند این جوان لاغر با چشم های قرمز که مدل جنگیدن را عوض کرد و در سنین پایین به مراتب بالای تخصص دست یافته است، افکار و مغزها را به خود جلب می کند و شور و حرکت در جوانان ایجاد می کند. نتیجه ی هم نشینی با حاج حسن این است که هرکس با هر تخصص به دنبال این است که نقش خود را در این حرکت عظیم پیدا کند. آری، حسن آقا می گوید کجا می خواهی بروی؟ نخبه کسی نیست که می رود! نخبه کسی است که می ماند و می سازد. فرار کردن را بی هنران هم بلدند.آری باید بخود جرات داد و به سراغ کارهای نشدنی رفت. حسن، آن مرد شب زنده دار در راه خدا که خوابیدن برای چشمانش به حسرتی عمیق تبدیل شده بود شبهای زیادی با چشمانی خونین طراحی کرد و نقشه کشید تا ابراهیم ها با آن چشم های اشکبار و مناجات های شبانه در کانال کمیل به قتلگاه نروند. راوی تعریف می کرد تا قبل از تشکیل واحد اطلاعات عملیات سپاه، گاهی چند روز متوالی نیروهای خودی با یکدیگر می جنگیدند و توانی که باید صرف مقابله با دشمن می شد بخاطر نشناختن صحنه ی درگیری و عدم تشخیص آشنا از بیگانه اسیر درگیری با نیروهای خودی و خودزنی می شد و حتی افرادی در اثر چنین اشتباهاتی به شهادت می رسیدند. 😔 امروز ما نیز به نحوی دیگر شاهد این صحنه ها هستیم شبکه ی عظیم نیروهای انقلاب بخاطر نداشتن قرارگاه عملیاتی و نشناختن مسائل و اولویت ها، بجای خنثی سازی توطئه ها و هجمه های دشمن اسیر درگیری های داخلی شده است؛ به گونه ای که امام جامعه چندین بار ما را از این مسئله بر حذر داشته اند و بارها با اخطارهای پیاپی ایشان مواجه شده ایم. چقدر خالی است جای حسن باقری تا واحد اطلاعات عملیات جنگ شناختی را برپا کند و سربازان را از سردرگمی نجات دهد😔 ادامه دارد... ✍️علی درخشانی
نظرات ارسالی دوستان🌹
خوبید؟ قبل اینکه به شلمچه برسیم یک بحث داخل پرانتزی داشته باشیم...
داخل پرانتز (بعد از هم نشینی با شهید باقری یک سوال برای شروع یک بحث چالشی از بچه ها پرسیدم... بچه ها چند شهید زنده که الان مشغول خدمت هستند می شناسید؟ در یک دقیقه ۵ مسئول خوب را نام ببرید... جواب مثل همیشه قابل پیش بینی بود تقریبا اکثریت نتوانستند کسی را نام ببرند و برخی نیز گفتند نداریم!!! یعنی الان همه ی مسئولین بی عرضه و فاسد هستند؟! بچه ها اگر شهید باقری الان زنده بود باز هم تا این اندازه ایشان را می شناختید؟ الگو بود؟
نظرتون درباره ی این عکس و سوال چیه؟ شما اگر مخاطب این سوال باشید می توانید در ۱ دقیقه ۵ تا مسئول خوب را نام ببرید؟
افرین دوستان مسائل امنیتی رو هم لحاظ می کنند😂 حالا ما اسم از شما نمی خواهیم نظرتون درباره ی عکس و اینکه آیا مسئول خوب داریم یا نه رو بفرستید بله و خیر جواب ندید😊
اذیت و ازار مخاطبین😘😂 یکم فکر کنید چشم می نویسم بعد از بیان مقدمات قراره تازه بریم سراغ بحث های چالشی داخل اتوبوس 🚶‍♂