هدایت شده از KHAMENEI.IR
📒 #به_رسم_آیهها | ارزش والای زنان
🔺️ مرور آیات مورد اشاره در بیانات حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اقشار مختلف بانوان. ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
🔍 ادامه را بخوانید👇
https://khl.ink/f/51666
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 «نمودار کلان» بیانات رهبر انقلاب دربارهی شهید حاج قاسم سلیمانی منتشر شد
🔻 همزمان با سومین سالگرد شهادت سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده فقید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، رسانهی KHAMENEI.IR، نمودار درختی جامع حاصل بررسی و دستهبندی بیانات رهبر انقلاب از سال ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۱ درباره سردار سلیمانی را تهیه و منتشر کرد.
📊 این نمودار کلان، حاصل بررسی، تحلیل، دستهبندی و نمایهسازیِ مجموعه بیانات حضرت آیتالله خامنهای طی سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۱ دربارهی این موضوع با حجم تقریبی ۱۳ هزارکلمه است، که با روش تحلیلِ بیانات براساس «ساختار ظاهری و سلسهمراتبیِ متن» در دسترس مخاطبان و پژوهشگران قرار میگیرد.
🔺 جامعیت، دستهبندی و گزارشِ اطلاعات براساس منطوق کلامِ گوینده و برخورداری از ضابطهی روشیِ دقیق در دستهبندی محتوا از جمله مزیتها و خصوصیات این محصول است.
📥 دریافت نسخه PDF👇
هدایت شده از KHAMENEI.IR
669130496_-860554064.pdf
297.3K
هدایت شده از ریحانه
🔰 زن به عنوان همسر مایه سکونت، عشق و آرامش است
🔹حضرت آیتالله خامنهای:
🔺 زن به عنوان همسر این جور است: مایهی سکونت، مایهی عشق و آرامش و مانند اینها است. حالا این مسئلهی سکونت را که گفتم: وَ جَعَلَ مِنها زَوجَها لِیَسکُنَ اِلَیها؛ این یک آیه است؛ در یک آیهی دیگر هم «خَلَقَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواجًا لِتَسکُنوا اِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً وَ رَحمَة»[دارد].
🔺«مَوَدَّة» یعنی همان عشق؛ «رَحمَة» یعنی مهربانی؛ بین زن و شوهر عشق و مهربانی متبادل میشود. نقش زن به عنوان همسر این است؛ این نقش کوچکی نیست، خیلی نقش مهمّی است، خیلی نقش بزرگی است. این مربوط به همسری.
📌 دیدار اقشار مختلف بانوان با رهبر انقلاب
🗓 ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
🌱 @Khamenei_Reyhaneh
هدایت شده از ریحانه
7.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 فیلمنوشت | مادر، افشاننده بذر ایمان در دلها
📌 دیدار اقشار مختلف بانوان با رهبر انقلاب
🗓 ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
🌱 @Khamenei_Reyhaneh
روحت شاد بزرگ مرد تاریخ سردار دلها
✨﷽✨
🌼پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود . تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند.
✍خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم. درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم:« کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند.
به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.»
حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم. شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم.
پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم.
صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند:« نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم.
حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت:« چکار داری؟!» با صدای زار گفتم:« آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت:« بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت:« یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند. به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد.
پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند.
📚برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم»
خاطرات خود نوشت #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
╭┅──────────┅╮
🔻نشانی ما در پیامرسانهای سروش، آیگپ، ایتا،بله،روبیکا
🆘@raheamin
https://eitaa.com/raheamin
🔴ڪانال_مارا_بہ_اشتراڪ_بذارید🖕✅ اخبار_فوری_مهم_ جدید👇
https://eitaa.com/raheamin
📣 اخبارریزُدرشتِ فرهنگی🖕 سیاسی
⭕️به پویش بصیرت و سواد رسانه بپیوندید
════════════
https://eitaa.com/raheamin
╰┅──────────┅╯
هدایت شده از KHAMENEI.IR
با حکم فرمانده معظم کل قوا انجام شد؛
انتصاب سردار سرتیپ رادان به فرماندهی کل انتظامی جمهوری اسلامی ایران
حضرت آیتالله خامنهای در حکمی سردار سرتیپ احمدرضا رادان را به فرماندهی کل انتظامی جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند.
متن حکم فرمانده کل قوا به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
سردار سرتیپ احمدرضا رادان
با پایان یافتن دوران مأموریت سردار اشتری و با ابراز قدردانی و رضایتمندی از خدمات ایشان، شما را به فرماندهی کل انتظامی جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم.
توصیه اکید اینجانب، جلب رضایت خداوند متعال و در امتداد آن، جلب رضایت مردم عزیز در حراست از امنیت و تأمین آسایش عمومی است. ارتقاء توانائیهای سازمان و صیانت از شأن کارکنان و پرورش پلیس تخصصی برای بخشهای گوناگون امنیت توصیه مهم دیگر است.
از دستگاههای گوناگون کشوری انتظار میرود با سازمان انتظامی کشور، همکاری لازم را مبذول دارند.
توفیق همگان را از خداوند متعال مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۱۷ دی ۱۴۰۱
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌷 نمودار شهیدانه زیستن
🎨 مجموعه مصور «قهرمان؛ سلیمانی»
روایتهای حضرت آیتالله خامنهای درباره شهید حاج قاسم سلیمانی
🔻 رهبر انقلاب: «از قول شهید نقل شد که گفته بود کسی که شهید زندگی کند، شهید میشود؛ واقعاً شهیدانه زندگی کرد. من حالا یک کتابی را دارم میخوانم در همین شرح اخلاق و زندگی شهید؛ «سلیمانیای که من میشناسم»؛ نوشته که نوهی یکی از دوستان شهیدش را میخواستند عمل جرّاحی کنند، رفت داخل بیمارستان و ایستاد تا عمل تمام بشود. مادر آن بچّه گفت که خب حاج آقا عمل تمام شد، دیگر بروید به کارتان برسید؛ گفت نه، پدر تو، یعنی پدربزرگ این بچّه به جای من رفت شهید شد، من هم حالا به جای او اینجا میایستم؛ ایستاد تا بچّه به هوش آمد، خاطرش که جمع شد بعد رفت. رفتارش با خانوادهی شهید این جوری است، رفتارش با اشرار و با مفسدین آن طور است.» ۱۴۰۰/۱۰/۱۱
📥 سایر کیفیتها👇
https://khl.ink/f/51661
هدایت شده از انتشارات انقلاب اسلامی
9.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آیین معرفی کتاب #دوباره_فردوس
(روایتی از اوّلین اردوی جهادیِ جوانان انقلابی، شهریور ۱۳۴۷)
🎙 سخنرانان:
👤 آیت الله علیرضا اعرافی (مدیر حوزههای علمیه کشور)
👤 سیّداحمد عبودتیان (دستیار رئیسجمهور در امر مردمیسازیِ دولت)
👤 سردار محمد زهرایی (رئیس سازمان بسیج سازندگی)
🗓 یکشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۱
⏰ ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۱
📍 قم؛ میدان مفید؛ بلوار شهید عماد مغنیه؛ موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدّس قم.
@KhameneiBook
هدایت شده از نو+جوان
حقیقت زن ایرانی_1401718191857.mp3
9.27M
🎧 #شنیدنی | حقیقت زن ایرانی
💐 زن باشرف و بااستعداد ایرانی، یکی از بزرگترین ضربهها را به تمدن غرب زده است؛ اما چطوری؟
📝 «در مسئله زن موضع ما در قبال مدعیان ریاکار غربی موضع مطالبه است، موضع دفاع نیست. یک وقتی سالها پیش در دانشگاه دانشجوها از من پرسیدند شما در فلان قضیه چه دفاعی از خودتان دارید؟ گفتم من دفاعی ندارم، من هجومی دارم. در قضیه زن اینجوری است، دنیا مقصر است، دنیا که میگویم یعنی همین دنیای غرب و فلسفه غربی و فرهنگ غربی موجود... ما در قبال اینها مطالبهکنندهایم اینها نسبت مسئله زن گناهکارند، مقصرند، جداً، ضربه زدند، جنایت کردند.» ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
📻 #رادیونو شنیدنیهای رسانه نو+جوان
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_khamenei
هدایت شده از انتشارات انقلاب اسلامی
❇️ آیین معرفی کتاب #دوباره_فردوس
(روایتی از اوّلین اردوی جهادیِ جوانان انقلابی، شهریور ۱۳۴۷)
📌 کتاب «دوباره فردوس»، روایت حضور جهادی آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی) در زلزله فردوس در سال ۱۳۴۷ است.
آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی) به عنوان یک روحانی مردمی و دغدغهمند، پس از اطلاع از وقوع زلزله فردوس در سال ۱۳۴۷ به این شهرستان سفر کردند و طی حضوری دو ماهه در این شهر، ضمن جمعآوری کمکهای مردمی، پایگاه امداد روحانیت را ایجاد کردند و اقدامات مهمی را در خدمت رسانی به مردم زلزلهزده فردوس سامان دادند.
این کتاب به قلم آقای سید علیرضا مهرداد نوشته شده و برای اولین بار، خاطرات منتشر نشده از رهبر معظم انقلاب در موضوع حضور ایشان در زلزله فردوس در این کتاب ۲۴۰ صفحهای گنجانده شده است.
🎙 سخنرانان:
- آیتالله علیرضا اعرافی (مدیر حوزههای علمیه کشور)
- سیّد احمد عبودتیان (دستیار رئیسجمهور در امر مردمیسازیِ دولت)
- سردار محمد زهرایی (رئیس سازمان بسیج سازندگی)
🗓 یکشنبه ۱۸ دی ماه
⏰ ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۱
📍 قم؛ میدان مفید؛ بلوار شهید عماد مغنیه؛ موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدّس قم
@KhameneiBook
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 دیدارنگار ۱۱۱| ظهورِ هویّتِ مستقلّ زن مسلمان ایرانی
📝 ویژه بیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف بانوان ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
«سرخط»، «مطالبه رهبری»، «بحث روز»، «کلیدواژههای مهم»، «جملات طلایی»، «روایت تاریخی»، «برشمردنیها»، «نظام فکری»، «یادآوری»، «جهاد تبیین»، «آیات و روایات» و «دعا» از جمله بخشهای «دیدارنگار» است.
⏪ در «یادداشت بیاناتی» این شماره با عنوان «ظهورِ هویّتِ مستقلّ زن مسلمان ایرانی»، نکات رهبر انقلاب درباره برخی خدمات انقلاب اسلامی به زنان مرور شده است.
👇👇