eitaa logo
•┈••✾ راهِ خُدا ✾••┈•
402 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
8.7هزار ویدیو
80 فایل
فرهنگی ، مذهبی ، اجتماعی 👈انتشار مطالب کانال حتی بدون آیدی کانال بلامانع است...😊ولی اگه مارو هم تبلیغ کنین خوشحال میشیم😅 تماس با مدیر ،انتقادات و پیشنهادات: @Amiratfmahdi تبادل : @Amiratfmahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🏴 خدا چه برکتی به امام‌ حسین داده، به این دستگاه داده، به این راه داده که اگر کسی زیارت عاشورا را بخواند و مداومت کند، در روز قیامت محشور می‌شود درحالی‌که مُلَطَّخاً بِدَمِه (آغشته به خون امام‌حسین علیه‌السلام) است. ◾️آیت‌الله بهجت با گفتن این جمله‌ها، حالش تغییر می‌کرد و اشک در چشمانش حلقه می‌زد. 📚 رحمت واسعه، ص ٢٢ 🏴@RAHEKHODA🏴
خواب امام حسین علیه السلام و پرسش علی اکبر(ع) در توقفگاه قصر بنی مقاتل، امام حسین علیه السلام به جوانان خاندان خود دستور داد آب بردارند و سپس در آخر شب به کاروان دستور حرکت داد. امام همچنان که بر روی اسب بود، اندک خوابی او را فرا گرفت و پس از این که بیدار شد، چند بار گفت:« انالله و انا الیه راجعون و الحمدلله رب العالمین » فرزندش علی اکبر پیش آمد و گفت:« ای پدر، چرا حمد خدا به جا آوردی و « انا لله و انا الیه راجعون » گفتی؟ »فرمود:« پسرم. لحظه‌ای به خواب رفتم و در خواب، اسب سواری را دیدم که می‌گفت:« این گروه می‌روند و مرگ نیز به سوی آنها می رود.»دانستم که او همان جان ماست که خبر مرگ ما را می‌دهد.» علی اکبر گفت:« پدر جان! خداوند برای ما بدی پیش نیاورد. مگر ما بر حق نیستیم؟» فرمود:« چرا، سوگند به آن خدایی که بازگشت بندگان به سوی اوست، ما بر حق هستیم.» علی اکبر گفت:« پس باکی نداریم از این که بر حق بمیریم.» امام حسین علیه السلام به او فرمود:« خدایت بهترین پاداشی که فرزند از پدر خود می برد به تو عنایت کند.» مرگ اگر مرد است گو نزد من آی * تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ من از او عمری ستانم جاودان * او زمن دلقی ستاند رنگ رنگ 🏴@RAHEKHODA🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان بسیار شنیدنی و زیبا از پیغام سیدالشهدا امام حسین علیه السلام 🎙استاد عالی 🏴@RAHEKHODA🏴
28.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه‌های مصور 🏴 حضرت (علیه السلام)؛ آخرین لشکر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) @RAHEKHODA 🏴
حضرت آیت الله محفوظی : به‌دست‌آوردن اخلاق پسندیده ، یکی از ثمرات و نتایج (( نگاه پاک )) است . فردی که چشم👁 خود را بر حرام می بندد ، خداوند به او اخلاق نیکو ، عنایت می‌کند و او را با صفات پسندیده می‌آراید . پیشوای متقیان ، علی (ع) می فرماید ؛ مَن غَضَّتْ أطرافُهُ حَسُنَتْ أوصافُهُ ؛ کسی که از محرّمات ، چشم پوشی می کند ، صفاتش نیکو میشود . قلب آسوده ، چشم👀 فرو بستن از نگاه و تابع دستور الهی بودن ، قلب انسان را به آرامش می رساند . با همین آرامش است که سالک الهی ، در مسیر تکامل روحی گام می گذارد و پله های ترقی را می پیماید . امام علی (ع) می فرماید : مَن غَضَّ طَرفَهُ قَلَّ أسَفَهُ و أمِنَ تَلَفَهُ ؛ کسی که چشم👁 خود را [ بر گناه ] ببندد ، غم و اندوهش کمتر شود و از هلاکت و نابودی ایمن می گردد . 🏴@RAHEKHODA🏴
عشاق الحسین محب الحسین.سلحشور.شب چهارم محرم۱۴۰۲.mp3
4.17M
در حیرتم که چرا شده اشک عادتم 🎙حاج مهدی سلحشور تاریخ مداحی ۳۰تیرماه ۱۴۰۲ 🏴@RAHEKHODA🏴
🔆کشتی نوح و لوح سلیمان 🌾دانشمندان روسی در ژوئیه سال 1951 میلادی روسی، در یکی از معادن تخته‌های عجیبی را پیدا کردند که با چوب‌های معمولی تفاوتی بسیار داشت. یکی از آن تخته‌ها به شکل مستطیلی به‌اندازه 35× 25 سانتی‌متر بود و مطالبی به زبان سامانی بر روی آن نوشته شده بود. وقتی آن را ترجمه کردند، دعای حضرت نوح را چنین یافتند: 🌾 «ای خدای من! ای مددکار من! به لطف مرحمت خود و به طفیل ذات مقدّس، محمّد و ایلیا (علی) شَبر (حسن) و شُبیر (حسین) و فاطمه علیهم السّلام دست ما را بگیر. این پنج وجود مقدّس از همه باعظمت‌ترند و احترامشان واجب است چراکه تمام دنیا برای آن‌ها برپا شده است. 🌾پروردگارا! به‌وسیله‌ی نامشان، مرا مدد فرما. تو می‌توانی همه را به راه راست هدایت نمایی.» در جنگ جهانی اوّل سربازان انگلیسی در بیت المقدّس در دهکده‌ی «وانتره» در حین کندن سنگر، لوح نقره‌ای را یافتند که به جواهرات تزیین شده بود. در پایان جنگ، این لوح به دست باستان شناسان انگلیسی افتاد و در سال 1918 کمیته‌ای متشکّل از زبان شناسان آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی، برای ترجمه‌ی آن تشکیل شد؛ که ترجمه چنین است: 🌾«ای احمد! به فریادم رس. یا ایلی (علی) مرا مدد فرمای. ای باهتول (فاطمه) نظر مرحمت فرمای. ای حاسن (حسن) کرم فرمای. یا حاسین (حسین) خوشی بخش. این سلیمان است که به این پنج بزرگوار استغاثه می‌کند و علی قدرت الله است.» 🌾موزه‌ی سلطنتی قصد داشت آن را به نمایش بگذارد که روحانیون کلیسای انگلیسی‌ها مانع شد؛ اما دو نفر به نام‌های «ولیم» و «تامس» به‌واسطه‌ی این لوح مسلمان شدند و نام خود را «کرم حسین» و «فضل حسین» نهادند. 📚(مجله‌ی رشد نوجوان مهر 1379-علی و پیامبران نوشته حکیم سیالکوتی) 🏴@RAHEKHODA🏴
روزی السلام نزد اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور ؟ مولا فرمودند: آن شبی که به دستور خلیفه ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای خلیفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند.ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت: شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید ، دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من “علی” فروش شوم؟ تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی “علی” عوض نمی کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. مولا گریه می کردند و می فرمودند: به خدایی که جان “علی” در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه محکم بست… سه شبانه روز بود که او و خانواده اش هیچ نخورده بودند ‼️ 🏴@RAHEKHODA🏴
نقل كرده است كه: «روزي به ديدن يكي از دوستانم رفتم كه از عالمان بود. وقتي در خانه را زدم، صداي هلهله اي از درون خانه بلند شد، ولي وقتي در باز شد، صدا خاموش گرديد. پس از ورود، دوستم گفت: دارم كه به بيماري صرع مبتلاست. هر وقت اين بيماري به سراغش مي آيد، هست كه دعايي مي نويسد و او خوب مي شود. لحظه اي پيش دوباره اين بيماري بر او چيره شد و ما كسي به دنبالش فرستاده بوديم كه بيايد و دعايي بنويسد. وقتي شما در زديد، خانواده گمان كردند كه آن دعانويس است و به اين دليل، خوش حالي كردند. گفتم: «من دعايي مي نويسم، او خوب مي شود.» سپس بر كاغذي، ذكر «ياعلي» را نوشتم و گفتم اين را به بازوي راست دخترتان ببنديد و در باطن به توسّل كردم. را بر بازوي راست دختر بستند و دختر شفا يافت و به حالت اول برگشت. 🏴@RAHEKHODA🏴
دخترک رو به من کرد و گفت:واقعا آقا! گفتم:ببخشید چی واقعا؟! گفت:واقعا شما بچه بسیجی ها از دخترای چادر به سر بیشتر از ما خوشتون میاد! گفتم:بله گفت:اگه آره، پس چرا پسرایی که از ما ها خوششون میاد  از کنار ما که میگذرند محو ما میشن، ولی همین خود تو و امثال تو از چند متری یه  که رد میشید فقط سر پایین میندازید و رد میشید! گفتم: آره راست میگی، سر پایین انداختن کمه! گفت:کمه؟ببخشید متوجه نمیشم؟ گفتم: برای تعظیم مقابل (سلام الله علیها) باید زانو زد  حقاکه سرپایین انداختن کمه آره تو راست میگی ... 🏴@RAHEKHODA🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهترین توییت محرمی که واقعا حال خوب کن بود🖤 ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✔@RAHEKHODA 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️با دل امام زمانی بریم روضه... خوش به حال اونایی که اشکشونو با اشک صاحب عزا گره میزنن! 🏴@RAHEKHODA🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽بررسی قضیه در !!!! 👈در کلیپ فوق از موضوعات ذیل بحث کرده ایم : ▫️بستن آب بر روی کاروان حسینی توسط لشگر یزید ▫️حفر چاه توسط امام حسین علیه السلام و رسیدن به آب ▫️ماموریت حضرت عباس و علی اکبر برای رسیدن به آب ▫️غسل کردن و شستشوی اصحاب امام حسین  در شب عاشوراء ▫️با لب تشنه شهید شدن امام حسین  و یاران با وفایش 💥ببینید و انتشار دهید 🏴@RAHEKHODA🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای عبرت آموز یاری خواستن امام حسین (ع) از عبیدالله بن حر جُعْفی! 🔹وی از کسانی است که در جریان واقعه کربلا دعوت امام حسین(ع) برای همراهی را نپذیرفت. او پس از شهادت امام حسین(ع)، از عدم پذیرش دعوت امام پشیمان شد. در قیام مختار ابتدا به قیام‌کنندگان پیوست؛ اما پس از مدتی از صف یاران مختار جدا شد و به سپاه مصعب بن زبیر پیوست 🔹 برنامه «ناگهان حسین (ع)» در دهه اول محرم با محوریت نمایش‌نامه‌خوانی محرمی از شبکه دو پخش می‌شود. 🌱@RAHEKHODA 🌱
💠 جناب مؤمنی یكی از شاگردان جناب شیخ رجبعلی خیاط می‌گفت: 🔴 من دستم زخم شده ‌بود، خدمت جناب شیخ رفته بودم شیخ گفت: مؤمنی دستت چه شده؟ گفتم: با آهن بریده گفت: می‌دانی چرا اینطور شده؟ برای اینكه دختر كوچولویت را دعوا كردی و توی اتاق انداختی و به مادرش گفتی: تا من نگفتم بیرون نیاید؟ آقای مؤمنی می‌گفت: من با تعجب به جناب شیخ گفتم، من او را نزدم! جناب شیخ گفت: اگر زده بودی كه بدتر می‌شد! بعد اضافه كرد: حالا میروی یك چادر كوچولو با اسباب بازی برایش می‌خری تا او دست‌های كوچكش را بالا كند و بگوید: ای خدا! من از سر تقصیرات پدرم گذشتم! من هر وقت به یاد این موضوع می‌افتم و یا آن را برای كسی تعریف می‌كنم، بعض گلویم را می‌گیرد و خطاب به پدرم می‌گویم بابا كجا بودی كه طفل سه ساله امام حسین (ع) را در كربلا سیلی زدند؟😭😭😭😭 🏴@RAHEKHODA🏴
🖤 ✍ حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) : *من برای مومنی که مصیبت جد شهیدم را یادآور شود ، سپس برای تعجیل فرج و تایید من دعا نماید دعا میکنم* 📚 (مکیال المکارم) 🏴@RAHEKHODA🏴
yeknet.ir_-_arzi-roze_08_moharam1398.mp3
7.9M
شعر_روضه ی سنگین و زیبای حضرت علی اکبر علیه السلام @RAHEKHODA 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 💠 ماجرای خانواده‌ای که در بیابانی بی آب و علف گیر می‌افتند‼️😭😭😭 🎤حجت الاسلام @RAHEKHODA 🏴
وقایع روز هشتم محرم سال61 ☑️ در روز هشتم محرم امام حسین علیه السلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛ بنابراین امام علیه السلام كلنگی برداشت و در پشت خیمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمین را كَند. 💦 آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشكها را پر كردند، سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد. 🌾هنگامی كه خبر این ماجرا به عبیداللّه بن زیاد رسید، پیكی نزد عمر بن سعد فرستاد كه: به من خبر رسیده است كه حسین چاه ميكَند و آب بدست ميآورد. 💠به محض اینكه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت كن كه دست آنها به آب نرسد و كار را بر حسین علیه السلام و یارانش سخت بگیر. عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود. ✳️در این روز "یزید بن حصین همدانی" از امام علیه السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو كند. 🌸حضرت اجازه داد و او بدون آنكه سلام كند بر عمر بن سعد وارد شد؛ عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام كردن به من بازداشته است؟مگر من مسلمان نیستم؟ 🔰گفت: اگر تو خود را مسلمان ميپنداری پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به كشتن آنها گرفته ای و آب فرات را كه حتی حیوانات این وادی از آن مينوشند از آنان مضایقه ميكنی؟ 🔥عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی! من ميدانم كه آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حسّاسی قرار گرفته ام و نميدانم باید چه كنم؛ آیا حكومت ری را رها كنم، حكومتی كه در اشتیاقش ميسوزم؟ ⚡️ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی كه ميدانم كیفر این كار، آتش است؟ 💥 ای مرد همدانی! حكومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نميبینم كه بتوانم از آن گذشت كنم. 🔆یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام علیه السلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حكومت ری به قتل برساند. 🌺امام علیه السلام مردی از یاران خود را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند. 🌙شب هنگام امام حسین علیه السلام با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند. 🌹 امام حسین علیهالسلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود "عباس" و فرزندش "علي اكبر" را نزد خود نگاه داشت. عمر بن سعد نیز فرزندش "حفص" و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص كرد. 🍁در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام علیه السلام كه فرمود: آیا ميخواهی با من مقاتله كنی؟ عذری آورد. 🔥یك بار گفت: ميترسم خانه ام را خراب كنند! امام علیه السلام فرمود: من خانه ات را ميسازم. 🔥ابن سعد گفت: ميترسم اموال و املاكم را بگیرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالی كه در حجاز دارم. 🔥 عمر بن سعد گفت: من در كوفه بر جان افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناكم و ميترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند. 🌷حضرت هنگامی كه مشاهده كرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نميگردد، از جای برخاست در حالی كه ميفرمود: تو را چه ميشود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد. ✨ به خدا سوگند! من ميدانم كه از گندم عراق نخواهی خورد! ⚡️ابن سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است. 💥 پس از این ماجرا، عمر بن سعد نامه ای به عبیداللّه نوشت و ضمن آن پیشنهاد كرد كه حسین علیه السلام را رها كنند؛ چرا كه خودش گفته است كه یا به حجاز برميگردم یا به مملكت دیگری ميروم. ♨️ عبیداللّه در حضور یاران خود نامه ابن سعد را خواند، "شمر بن ذی الجوشن" سخت برآشفت و نگذاشت عبیداللّه با پیشنهاد عمر بن سعد موافقت كند... ✍ادامه دارد... 📒کشف الغمه،ج2،ص47 📘بحارالانوار،ج44،ص388 📕ارشاد،شیخ مفید،ج2،ص82 🏴@RAHEKHODA🏴