eitaa logo
•┈••✾ راهِ خُدا ✾••┈•
393 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
8.9هزار ویدیو
81 فایل
فرهنگی ، مذهبی ، اجتماعی 👈انتشار مطالب کانال حتی بدون آیدی کانال بلامانع است...😊ولی اگه مارو هم تبلیغ کنین خوشحال میشیم😅 تماس با مدیر ،انتقادات و پیشنهادات: @Amiratfmahdi تبادل : @Amiratfmahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 ✅آداب و بهترین اوقات ناخن گرفتن ✍در حديث است كه كسى به امام كاظم علیه السلام عرض كرد: اصحاب ودوستان ما معتقدند ناخن را بايد در روز جمعه گرفت. حضرت فرمود: «اگر بخواهيد در روز جمعه بگيريد واگر نمى‌توانيد تا جمعه صبر كنيد، هرگاه بلند شد بگيريد» از امام صادق علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «ناخن گرفتن در روز جمعه انسان را در برابر بيمارى‌هاى خوره، كورى وپيسى بيمه مى‌كند. واگر در روز جمعه نياز به گرفتن ناخن‌ها نباشد آن را سوهان بكش تا ريزه‌هايى از آن جدا شود» در چند حديث ديگر فرمود: «هر جمعه شارب وناخن خود را بگيريد واگر ناخن‌هايتان كوتاه است در روز جمعه آن را سوهان بكشيد، تا مبتلا به ديوانگى وخوره وپيسى نشويد» 💥در حديثى ديگر فرمود: «هر كس در هر جمعه ناخن وشارب خود را بگيرد، تا جمعه ديگر پيوسته با طهارت باشد» 📚منابع: كتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۱ ☜【راه خدا】 @rahekhoda 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅
۲۶ شهریور ۱۳۹۸
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 🔴 کم خونی در کلام آیت الله تبریزیان : ✍از نشانه های کم خونی زرد شدن چهره و تارشدن دید بعد از برخاستن است به رغم آنکه امروزه مردم گرسنه نیستند ، ولی بر اثر ناسالم بودن غذا و آلودگی هوا مشکل کم خونی دارند . کم خونی براثر کمبود هموگلوبین یا گلبول قرمز و یا پلاکت پدید می آید. اولین درمان آن گوشت کباب یا بریان است که باید به عنوان غذا مصرف شود و درمان دارویی محسوب نمی شود . ✅ گوشت کباب شده گوشت سبب زیاد شده خون می شود ، به شرط آنکه بریان شود . ✅ باقلا با پوست باقلا درمان کم خونی و خون ساز است ودرمانی ریشه ای به حساب می آید. زیرا مغز استخوان را ترمیم و زیاد می کند و مغز استخوان عضوی است که خون تولید می کند .امام صادق علیه السلام می فرمایند " خوردن باقلا مغز استخوان را زیاد می کند و سبب تولید خون تازه می شود . ✅ شکر نی شکر مراد از شکر ، شکری است که از نیشکر تهیه شده باشد . چنان که در روایت آمده است امام صادق علیه السلام حجامت کردند و به کنیز (یا دختر) امر کردند که سه تا قند بیاور سپس فرمودند زیرا شکر بعد از حجامت خون صاف وارد می کند و حرارت را قطع می کند . و همچنین درباره شکر نی شکر نقل شده است که خون زیاد را برمی گرداند و نیرو را زیاد می کند . ✅ خوردن تره تره درمان کم خونی است. چنان که در روایت آمده است. در مدینه به بیماری سختی مبتلا شدم و نزد امام کاظم علیه السلام آمدم ، امام فرمودند می بینم صورتت زرد است ، عرض کردم بله امام فرمودند تره بخور ، من هم خوردم و خوب شدم . البته زردی چهره می تواند معلول صفرا نیز باشد . ولی به قرینه روایات مراد کم خونی بوده . ✳️منبع:کانال طب شیعه ☜【راه خدا】 🍏 @rahekhoda 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅
۲۶ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگر پا درد دارید ببینید! 🔺اين كليپ را انتشار دهید تا به هموطنامون خدمتی كرده باشيم🔻 📚حکیم خیراندیش #طب_ایرانی_اسلامی @rahekhoda
۲۶ شهریور ۱۳۹۸
💖 دلبری‌های زنانه...! 👈 برای مردی که گرسنه از کار برگشته، دلبری یعنی میز غذای #خوش_عطر_و_بو. 👈 برای مردی که می‌خواهد فکر کند، دلبری یعنی به #حریم_تنهایی_اش_وارد_نشوی. 👈برای مردی که خسته است، دلبری یعنی #آغوش_باز_تو... 💖 دانستن و عمل کردن به این قواعد، کار دلبری را سخت می‌کند؛ ❗️و گرنه چشم و ابرو رفتن و صدا را کش دادن و با ادا و اصول حرف زدن و راه رفتن را هر کسی می‌تواند #یک_روزه_یاد_بگیرد! 😉 #همسر_داری @rahekhoda
۲۶ شهریور ۱۳۹۸
✨﷽✨ ✅حکایتی هارون‌الرشید و بهلول دانا روزی هارون رشید تصمیم میگیرد تا در بین مردم شهر خود مسابقه ای به نام هرکس بزرگترین دروغ را برای من بگوید دخترم را به او خواهم داد . روز اول چند نفر پیش او می آیند وهرکس دروغی میگوید : یکی میگوید :(من کره زمین را روی دست هایم چرخانده ام ) نفر دیگر میگوید :(من در یک راه که راهزن داشت همه را کشتم و بقیه رو نجات دادم ) هارون رشید گفت همه راست است روز پنجم به پادشاه خبر آوردند وگفتند بهلول میگوید بزرگترین دروغ را برای پادشاه اورده ام اما دروغ نمی توانداز در ورودی شهر داخل شود باید به بیرون شهر بیایید هارون گفت باشد قبول است وقتی به بیرون رسیدند بهلول گفت این سبد بزرگ دروغ من است هارون گفت دروغت را برایمان بگو : 💥بهلول گفت :پدر شما در زمانی که این قصر را ساخت از پدر من 10000سکه طلا گرفت وگفت بعدا از پسرم سکه ها را بگیرید هارون گفت این دروغ است بهلول گفت پس من باید با دختر شما ازدواج کنم هارون گفت این سخن راست است گفت پس باید سکه های من را بدهید @rahekhoda ‌‌
۲۶ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 وقتی پوتین آیه قرآن می خواند جناب ظریف و همراهان ایرانی میخندند.... باور ندارند که پوتین قرآن بلد باشد... تعجب ندارد مواضع استکبارستیزی پوتین گویای این حقیقت است که او قرآن میخواند و به آن نیز عمل میکند. ➖➖➖➖➖➖➖➖ @rahekhoda
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
🔴 جزئیات اعاده اموال نامشروع بابک زنجانی/ امیر منصور آریا و سایر بدهکاران دانه درشت بانکی به بیت المال سخنگوی قوه قضاییه: 🔹در پرونده هایی نظیر پرونده امیر منصور آریا تا الان ۶۰۰ میلیارد جزای نقدی واصل و ۱۷۰۰ میلیارد تومان رد مال به بانک‌ها شده است. 🔹در پرونده بابک زنجانی هم ۱۸۰۰ میلیارد تومان از اموال داخل کشور به وزارت نفت داده شده است. 🔹در مورد پرونده قربانعلی فرخ زاد نیز ۶۸۸ میلیارد تومان ارزش واگذاری بوده که واگذاری ابطال و به بیت المال اعاده شده است. 🔹در یکی از پرونده‌ها متهم به بانک ایران زمین و سینا بدهکار بود که ۶۰۰ میلیارد تومان پیش از رفتن پرونده به دادگاه به بانک ایران زمین و سینا برگشت داده شد. 🔹در یک پرونده دیگر که مربوط به بدهی بانکی می‌شود بیش از ۳هزار میلیارد تومان از اموال یکی از بزرگترین بدهکاران بانکی را برگرداندیم. 🔹در سال ۹۸ موفق شدیم مساحتی بالغ بر ۱۷۸ هزار هکتار از اراضی تصرف شده توسط زمین خواران را اعاده کنیم که ارزش آن بالغ بر ۱۱هزار میلیارد تومان برآورد می‌شود. ➖➖➖➖➖➖➖➖ @rahekhoda
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیش از چند روز است که کارگران بصورت مسالمت‌آمیز تجمع کرده‌اند و تمام حرفشان این است که سهامداری این شرکت تعیین تکلیف شود! آقای روحانی حتما باید چند نفر کشته بشن تا شما صدای این کارگران را بشنوید؟! با خصوصی‌سازی هپکو را نابود کردید چرا فکری بحال نامعلوم هپکو نمی‌کنید؟! @rahekhoda
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
🌹 ✅كوتاه ترین داستان فلسفی دنیا برنده جایزه داستان كوتاه نیویورك تایمز: جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟ زاهد گفت: مال تو کجاست؟ جهانگرد گفت: من اینجا مسافرم زاهد گفت: من هم! @Rahekhoda 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
⚫️ ماجرای امام سجاد ع و راهزن 🏷مرحوم علاّ مه مجلسى به نقل از شيخ الطايفه مرحوم طوسى حكايت كند: روزى حضرت سجّاد، امام زين العابدين عليه السّلام به عنوان انجام مراسم حجّ خانه خدا، عازم مكّه مكرّمه گرديد. در مسير راه از شهر مدينه به مكّه ، به بيابانى رسيد كه دزدهاى بسيارى جهت غارت و چپاول اموال حاجيان و اذيّت و آزار ايشان ، سر راه ايستاده و كمين كرده بودند. همين كه امام عليه السّلام نزديك دزدان رسيد، يكى از آن دزدها جلو آمد و راه را بر آن حضرت بست و منع از حركت آن بزرگوار به سوى مكّه معظّمه گرديد. امام زين العابدين عليه السّلام با متانت و خون سردى به آن دزد خطاب نمود و اظهار داشت : چه مى خواهى ؟ و به دنبال چه چيزى هستى ؟ دزد پاسخ داد: مى خواهم تو را به قتل رسانده و آن گاه وسائل واموال تو را غارت كنم . حضرت فرمود: من حاضر هستم كه با رضايت خود اموال و آنچه را كه همراه دارم ، با تو تقسيم كنم و با رضايت خويش نصف آن ها را تحويل تو دهم . دزد راهزن گفت : من نمى پذيرم و بايد برنامه و تصميم خود را، كه گفتم اجراء كنم . حضرت سجّاد عليه السّلام فرمود: من حاضرم از آنچه كه به همراه دارم ، به مقدار هزينه سفر خويش بردارم و بقيّه آن را هر چه باشد در اختيار تو قرار دهم . وليكن دزد همچنان بر حرف خود اصرار مى ورزيد و با لجاجت پيشنهاد امام زين العابدين عليه السّلام را نپذيرفت . پس چون حضرت چنين حالت و برخوردى را از آن دزد مشاهده نمود، از او سؤ ال نمود: پروردگار و ارباب تو كجاست ؟ دزد پاسخ داد: در حال خواب به سر مى برد. در اين موقع حضرت كلماتى را بر زبان مبارك خود جارى نمود و زمزمه اى كرد كه ناگهان دو شير درّنده پديدار گشتند؛ و به دزد حمله كردند و يكى سر دزد و ديگرى پايش را به دندان گرفت و هر يك او را به سمتى مى كشيد. سپس امام سجّاد عليه السّلام اظهار داشت : تو گمان كردى كه پروردگارت غافل است و در حال خواب به سر مى برد؟! و بعد از آن ، امام عليه السّلام به سلامت و امنيّت به راه خود ادامه داد و به سوى مكّه معظّمه حركت نمود.(1) 📚 امالى شيخ طوسى : ص 605 بحارالا نوار: ج 46، ص 41، ح 36. @Rahekhoda 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
🔴 💠وقتی میومد خونه نمی‌ذاشت کار کنم. زهرا رو می‌ذاشت روی پاهاش و با دست به پسرمون می‌داد. با می‌گفت: «شما از صبح تا حالا به اندازه کافی زحمت کشیدی». هم که میومد، پذیرایی با خودش بود. دوستاش به شوخی می‌گفتند: «مهندس که نباید تو خونه کار کنه!» می‌گفت: من که از حضرت علی (ع) بالاتر نیستم مگه به حضرت زهرا (س) نمی‌کردند؟ 🔴 📙شهاب، صفحه۷۴ 🆔 @rahekhoda
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
2.mp3
8.69M
🎙نقش الگویی والدین در 💠 تربیت فرزندان 🔴 🆔 @rahekhoda
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
✍امام حسین (علیه السلام): توجه داشته باشید که احتیاج و مراجعه مردم به شما از نعمت های الهی است، پس نسبت به نعمت ها روی برنگردان وگرنه به نقمت و بلا گرفتار خواهید شد. 📚 نهج الشهاده، @rahekhoda
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
‌❤️امام حسین علیه السلام: ‌ 🌱از نشانه های نادانی، جدل با بی فکران است.😌 ‌ 📚تحف‌العقول، ص۲۴۸🌿 ‌ ‌@rahekhoda
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید اصلاحطلبان چه بلایی بر سر یکی از بزرگ‌ترین و سودآورترین کارخانه‌های کشور آورد 📌 چه کسی باور می‌کند به عنوان تولید کننده ماشین‌آلات بزرگ راهسازی همچون لودر و بولدزر که دارنده جایزه طلایی کیفیت در رقابت با شرکت‌های بین‌المللی است و شرکت‌های بزرگ یکی از افتخارات خود را همکاری با هپکو می‌دانستند، تنها با کمتر از ۱۰ درصد قیمت واقعی واگذار و دچار تعطیلی و رکود شد؟ 🔸 چه کسی باور می‌کند وقتی هیچ کجای دنیا نتوانستند پروژه شرکت چند ملیتی زیمنس آلمان را انجام بدهند هپکو این کار را انجام داد و در باور شرکت ولوو نمی‌گنجید در ایران شرکتی باشد که بتواند شاسی لودر تولید کند ( ویدیو را نگاه کنید تا حیرت کنید!) 🔹 جالب است بدانید ارزش سهام شرکت هپکو در سال ۸۶ حدود ۸۰۰ میلیارد تومان بوده اما تنها ۶۰ میلیارد تومان ارزش گذاری می‌شود! @rahekhoda
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
❣✦قصد کشتن شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی❣✦ 🌻❃✪❃✪❃🌻 🐚یکی از آشنایان به نام سرهنگ عباسعلی میرزایی می‌گفت: سفری به مشهد مقدس رفته بودم و برای خرید کلاهی به دکان کلاه‌فروشی رفتم. صحبت از مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی به میان آمد. 🎩کلاه‌فروش گفت: روز فوت مرحوم شیخ در دکان سلمانی بودم و یک نفر در صندلی اصلاح نشسته بود. چون سر و صدای تشییع‌کنندگان برخاست، مشتری پرسید چه خبر است؟ سلمانی گفت: جنازه حاج شیخ حسنعلی اصفهانی را تشییع می‌کنند. به محض شنیدن این خبر، مشتری آنچنان به فغان و ناله افتاد که تصور کردیم از منسوبان شیخ است. چون از او توضیح خواستیم، گفت من با این مرد بزرگ نسبتی ندارم، لیکن حکایتی میان من و او هست که این چنین موجب شوریدگی احوال من شده است. ⚜آنگاه داستان خود را اینگونه تعریف کرد:پدرم در قریه «نخودک» کدخدا بود و من هم در اداره ژاندارمری کار می‌کردم. روزی حاج شیخ به پدرم فرموده بودند: اگر احتیاج نداری، از شغل کدخدایی استعفا کن. پدرم نیز به موجب توصیه حضرت شیخ از کار خود استعفاء کرد و چون من از ماوقع مطلع گشتم، بغضی از مرحوم شیخ در دلم پدید آمد و دیگران هم مرا به این دشمنی، تحریک و تشویق می‌کردند تا آنکه مصمم شدم ایشان را به قتل برسانم و چون گاهی از اوقات نیمه‌شب‌ها که از ماموریت خود باز می‌گشتم مرحوم شیخ را دیده بودم که تنها از ده خارج می‌شوند، بر آن شدم که در یکی از این شب‌ها ایشان را هدف گلوله سازم. اتفاقا، در یکی از شب‌های تاریک زمستانی که به طرف آبادی می‌آمدم، حضرت شیخ را دیدم که عبا بر سر کشیده و می‌خواهند از ده خارج شوند. با خود اندیشیدم که وقت مناسب فرا رسیده، اما بهتر است اندکی صبر کنم تا از ده دور شوند و صدای شلیک من کسی را آگاه نکند. ♨️باری، مسافتی در عقب ایشان آهسته رفتم تا آنکه کاملاً از ده بیرون رفتند. در آن حال که خواستم تفنگ خود را به قصد شلیک از دوش بردارم، ناگهان حضرت شیخ روی به طرف من گردانیدند و فرمودند: حبیب کجا می‌آیی؟! بی‌اختیار گفتم: خدمت شما می‌آمدم و سخت از کار خود به وحشت افتادم. فرمودند: بیا تا با هم به زیارت اهل قبور برویم. بی‌درنگ پذیرفتم و به قبرستان ده که مسافتی فاصله داشت، رفتیم و فاتحه خواندیم. آنگاه حضرت شیخ فرمود: دوست داری که به شهر رویم و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کنیم؟ عرض کردم: آری. فرمودند:‌دنبال من بیا. چند قدمی نرفته بودیم که دیدم پشت در صحن مطهر رسیدیم و چون درها بسته بود، اشارتی کردند و در باز شد،‌ ولی کسی را ندیدم که در را گشوده باشد، دستور دادند تا وضو بگیریم با آب جوی وضو ساختم و به سوی حرم مطهر روانه شدیم. در اینجا نیز درهای بسته با اشاره حضرت شیخ باز شدند و داخل حرم شدیم و زیارت کردیم و در هنگام بازگشت،‌درها یک به یک پشت سر ما بسته شد. 🕌چون از صحن خارج شدیم، فرمودند: دوست می‌داری که امیرالمؤمنین علیه‌السلام را هم زیارت کنی؟ عرض کردم: آری و هنوز چند قدمی به دنبال ایشان نرفته بودم که در برابر صحن و حرم رسیدیم،‌ ولی من چون تا آن وقت به زیارت امیرالمؤمنین(ع) نرفته بودم، ابتدا آنجا را نشناختم،‌باری، درهای بسته صحن و حرم حضرت امیر(ع) هم به اشاره حضرت شیخ باز شد. زیارت کردیم و خارج شدیم، در این هنگام حضرت شیخ فرمودند: حبیب، شب گذشته است و تو هم خسته‌ای بهتر است که به «نخودک»‌ باز گردیم. عرضه داشتم: آقا، هر چه صلاح می‌دانید، انجام دهید. باز پس از چند قدمی،‌ ناگهان خود را در همان جای ملاقات نخستین یافتم. پس از آن به من فرمودند: حبیب، مبادا که تا من زنده‌ام از سرّ این شب با کسی چیزی در میان گذاری که موجب کوری چشمان تو خواهد شد و دیگر اینکه هیچ وقت نزد من نیا و هرگاه که مرا دیدی از دور سلامی بکن و والسلام. آیا این کراماتی که من از ایشان دیده‌ام جای آن نیست که چنین در ماتم این بزرگوار شیون و فغان کنم؟! ‌‌ @rahekhoda
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
امام زمان عج راننده کامیون.mp3
2.14M
💎✨ داستان تشرف یک راننده کامیون محضر (عج) @rahekhoda ‌‌
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
✨🔅✨🔅✨🔅 ✨🔅✨🔅✨ ✨🔅✨🔅 ✨🔅✨ ✨🔅 ✨ 🍃داستان دوم طی الارض حاج آقا نخودکی اصفهانی(ره)🍃 ⚜رهایی از دام قوش آبادی، در یک لحظه! 💥درباره ی یک نمونه از کرامات ایشان از مرحوم سید ابوالقاسم هندی نقل شده است که وی فرموده است: 🔰«روزی در خدمت حاج شیخ حسنعلی به کوه (معجونی) از کوهپایه های مشهد رفته بودیم. در آن هنگام مردی یاغی به نام محمد قوش آبادی که موجب ناامنی آن نواحی گردیده بود از کناره کوه پدیدار شد و اخطار کرد که: اگر حرکت کنید، کشته خواهید شد! ❇️در این بین مرحوم حاج شیخ به من فرمودند: وضو داری؟ عرض کردم: آری.آن گاه دست مرا گرفتند و گفتند: چشم خود را ببند، پس از چند ثانیه که بیش از دو سه قدم راه نرفته بودیم فرمودند: چشمانت را باز کن؛ و چون چشم گشودم، دیدم که که نزدیک دروازه ی شهر می باشیم! 💠بعدازظهر آن روز، خدمت ایشان رفتم و فرمودند: قضیه صبح را با کسی در میان نگذاشتی؟گفتم: خیر. ⭕️سپس ایشان فرمودند: تو باید زبانت را در اختیار داشته باشی و بدان که تا من زنده ام، از این ماجرا نزد کسی سخنی نگویی. @rahekhoda
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
 فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمومنین (علیه السلام)عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟!شب امیرالمومنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :به آسمان رود و کار آفتاب کند . پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند . وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید .مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است .هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمومنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمومنین (علیه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمومنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *** به آسمان رود و کار آفتاب کند وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا ، فقیر نیازمندى را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند ، نتیجه نظر حق در حقّ عبد چه خواهد کرد ؟ ‌‌@rahekhoda
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
🌷 #نصف_پاداش_شهید 💠 مردى، نزد پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) آمد و گفت: #زنى دارم که هرگاه وارد (خانه) مى‌شوم، به #استقبالم مى‌آيد و هرگاه (از خانه) خارج مى‌شوم، بدرقه‌ام مى‌کند، و هرگاه مرا #اندوهگين مى‌بيند، مى‌گويد: چرا اندوهگينى؟ اگر غمِ روزی‌ات را مى‌خورى، غير تو (خداوند) آن را برايت #ضمانت کرده است، و اگر غم #آخرتت را دارى، پس خداوند بر اندوهت بيفزايد. 💠پيامبر خدا فرمودند : خداوند، #کارگرانى دارد و اين زن، يکى از کارگران اوست. براى او نصف پاداش #شهيد در نظر گرفته شده است. 📙 وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۷ @rahekhoda ‌┄┅┄ ※❤️※ ┄┅┄
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهنمودهایی که نشنیده گرفته می‌شود! رهبر انقلاب دیروز برای چندمین بار به این کلید واژه‌ها اشاره کردند "ظرفیت‌های داخل" و "علاج مشکلات در داخل و دست مردم است" #امام_خامنه_ای @rahekhoda
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فتوکلیپ| یمن با آرامکو چه کرد؟ یمنی‌ها باهدف قرار دادن ۱۹ نقطه، توانایی‌هایشان را به رخ سعودی‌ها کشیدند @rahekhoda
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارسال لایحه صیانت، کرامت و تامین امنیت بانوان در برابر خشونت، از سوی حجة‌الاسلام رئیسی @rahekhoda
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرار قانونی سوپراستارها از پرداخت مالیات! چرا بازیگران از پرداخت مالیات معاف شودند ولی کارگران مالیات دهند؟ @rahekhoda
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺اقدام ناشایست، ریاکارانه و تحقیرکننده‌ی مدیرعامل سازمان منطقه‌ی آزاد قشم با کودکان کار / «چرا درس نمی‌خونی؟ هان؟! درستو بخون...»😐 1_ گوینده‌ی فیلم، چندین بار با قسم و آیه تأکید می‌کند که این ماجرا «خیلی اتّفاقی» است... 2_خیلی اتّفاقی این همه آدم در همان لحظه حضور داشتند و دو نفر در حال فیلم گرفتن هستند و یکی‌شان خیلی اتّفاقی دوربین مخصوص خبرنگاری همراهش داشته است!!! 3_ خیلی اتّفاقی جناب مدیرعامل، صبر می‌کند تا لحظه‌ای که فیلمبردار از فاصله‌ی دور نزدیک می‌شود، پول را به بچّه‌ها می‌دهد! 4_ آقای مدیرعامل با لحنی تقریباً آمرانه به کودک کار می‌گوید: «چرا درس نمی‌خونی؟ هان؟! درستو بخون...» 5_ خیلی اتّفاقی فیلمبردار بعد از رفتن آقای مدیرعامل، به سراغ کودک کار می‌رودو او را آگاه می‌کند از اینکه ایشان چه کسی بود که به او کمک کرد و خیلی تحقیر آمیز از او می‌پرسد که چقدر بهت کمک کرد...😏 @rahekhoda
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بخاطر غیرتش،قید زیارت کربلا را زد 🔴 #استاد_عالی 🆔 @rahekhoda
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حجامت 🎥آموزش تصویری خواص انواع حجامت در نقاط مختلف بدن 🔺اين كليپ را انتشار دهید تا به هموطنامون خدمتی كرده باشيم🔻 @rahekhoda
۲۷ شهریور ۱۳۹۸