eitaa logo
راهِ صواب
484 دنبال‌کننده
18 عکس
12 ویدیو
5 فایل
ا❁﷽❁ا این کانال به منظور نشر پاره‌ای از معارف دین با نهایت سعی در دقت و وثاقتِ نسبتِ مطالب به اولیاء دین راه‌اندازی گردید. در تلگرام: https://t.me/rahe_savab ارتباط با مدیر: @rahe_savab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 سیر إلی اللّٰه (۱۶) 📌 اشعار مرحوم آیة اللّٰه بهجت (۱) 🔹 ... در سال‌های اخير بخش عمده‌ای از اوقات شريفه‌شان صرف نوشتن کتابی با نام «النور الساطع و البرهان القاطع» می‌شد که سه جلد از آن تنظيم گرديد. محتوای اين کتاب، اشعاری است به سبک مثنوی که به موضوعات گوناگون پرداخته؛ عمدهٔ آنها در زمينهٔ «سير إلی اللّٰه و معرفت حقّ متعال» و ديگر امور مربوطه به همين مقصد والا است، و نيز در موضوعات «اعتقادی» به‌خصوص مبحث «امامت»، و اثبات حقّانيّت خلافت امير مؤمنان (علیه السّلام)، و بيان فضائل و مناقب حضرات معصومين (علیهم السّلام) و مطاعن و مثالب معاندين آنها، و نيز اظهار عشق به امام زمان (علیه السّلام)، بيانات بلندی به روش و برداشت ويژهٔ خودشان دارند، و همه را خود ايشان می‌سرودند و می‌نوشتند و به اين امر اهتمام داشتند. 🔺 ... در جايی با صراحت، وصول خود به مقام معرفت شهودی خداوند متعال ـ که قرّة العين سالکان و اولياء حقّ است ـ را اين‌گونه بيان می‌فرمايند: مـا خــدا را بـا خــدا بـشـنـاخـتـيـم بعد از آن دل را به او پـرداخـتـيـم چون معرِّف، هم معرَّف کامل است احـتـيـاجِ ما به غيرش باطـل است ✔️ اشاره است به روايت معروف از امام صادق (علیه السّلام) که در کتب متعدّده (اصول کافی، توحيد صدوق و ...) آمده که فرمود: «... فَكَيْفَ يُوَحِّدُ مَنْ زَعَمَ أنَّهُ عَرَفَهُ بِغَيْرِهِ؟ إِنَّمَا عَرَفَ اللّٰهَ مَنْ عَرَفَهُ بِاللّٰهِ؛ فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ بِهِ فَلَيْسَ يَعْرِفُهُ؛ إِنَّمَا يَعْرِفُ غَيْرَهُ». [چگونه موحِّد است کسی که می‌پندارد خدا را به غیر او شناخته است؟ جز این نیست که خدا را کسی شناخت که او را به خودش شناخت؛ بنابراین کسی که او را به خودش نشناخت، او را نشناخته؛ بلکه غیر او را شناخته است.] 🔺 ... در بيان اينکه «خداوند هميشه برای همه مشهود است اما به واسطهٔ توجّهات و اشتغالات دنيوی، از شهود و علم خود غافلند» فرمود: چند گويی: يوسفا، يوسف کجاست؟ گـويـدت: چشـمانت آلـوده چـراست؟ 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
🔸 مراقبه و یاد خدا (۱۶) 📌 اشعار مرحوم آیة اللّٰه بهجت (۲) 🔹 در توضيح ﴿فَاذکُرُونِی أَذکُرکُم﴾ فرموده: با توسّل يـاد حق کن ای فقیر ريسمـانِ غيب را محـکم بگير يادِ حق از ما، فنا در ذاتِ اوست يادِ او الطـافِ بی‌غـايـاتِ اوست يـادِ مـا أستغفر اللَّه گفـتن است یادِ حق مفتاحِ عالَـم دادن است 🔺 و نيز: گر تو گويی ذاکرم ماندم غريب قـال کلاّ مَـن مـعـي ربّي قـريـب ذاکـران، مـذکـورِ ربّ الـعـالـمـين کـی بوَد مذکورِ شاهان اينچنين گر شدی ذاکر، سند تضمين‌شده کـز هـمـه آفـات، او تأمـيـن‌شده گر شدی ذاکـر به خوابِ ناز شو بـا مـلائـک همـدم و همـراز شـو غرق ذکری غرق نوری ای عزيـز شک مـدار ار باشی از اهلِ تميز ذکرِ «ما» و «من» به ظلمت می‌برَد ذکـرِ حـق تـا کـوهِ طـورت آورَد 🔺 ... و در بخش ديگری در اهمّيت «ياد خدا» فرمود: هرچه گويم «ذکر» را شرح و بيان چـون بـه ذکـر آيم بدانم نيست آن ذکـر، بـاب اللَّه؛ کوبـيـدی گشـود گر نکوبيدی کجا خواهی ورود؟ ذکـر، باب اللَّه گـر داری طـلـب ذکرُکُم، ذکر اللَّه آن را شد سبب لحظه‌ای از حق اگر غافـل شوی لحظه را يک‌سال بشمار ای صفیّ 🔺 در بيان اينکه «استغراق در ياد خدا، تنها شرطِ وصول به مقصد اعلاست، بلکه آن سبب است و وصالِ حق، مسبّب» فرمايد: گفت اوّل آخـرين شـرطِ وصـال يادِ حق آمد به هر حال و مجال چون عبوديّت کمالش اين شده زين سبب بر خلق، مشکل آمده ليک آن‌کس را حلاوت حاصل است لا جَـرَم در ذکر، حلّ مشکل است 🔺 و نيز فرمايد: بی‌مسبّب بـا سبـب هرگز نشـد نارسا ساعـی به حـق هرگز نبُد گر بگـويی من سبـب دارم ولی از مسبـّب نيـست مـا را حـاصلی گويمت بـاشی يقينـاً بی‌سبـب غـافـلی بی‌التـفـاتی بوالعجب! گفتم استغراقِ ذکرش شد سبب يـا مسبـّب اوست، أمرٌ قَد وَجَب ذاکر و مذکور و ذکرش چون يکی‌ست واحـدی در حـکـم، نـزدِ هـر زکـی‌سـت 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
🔸 مراقبه و یاد خدا (۱۷) 📌 اشعار مرحوم آیة اللّٰه بهجت (۳) 🔹 قبلاً گفته شد که روش تربيتی ايشان در اذکار بلکه در مستحبّات، اين بود که خود شخص، از بين اذکار و عبادات وارده در شرع، انتخاب کند ذکری و عبادتی را که برای او حالت حضور می‌آورد. در همين معنی فرموده: گر تو را حلوای عرفان ذوق شد پس تو را اِکثارِ آن در شوق شد وای بر آن‌کـس که در ذکـر و دعـاء شد کسل چون شربِ اجباری دواء پس تـلـذّذ در عبـادت شيوه کن قطع کن اضدادِ آن از فرع و بُن گر به صدقِ اين خبر واقف شدی گـويی‌ام از جِدّ: چرا ديـر آمدی؟ راه رو تـا خـود ببيـنی ايـن اثر شاهد و غائب دو باشد در خبر 🔺 نيز در همين معنی فرمايد: ذکرِ مـأثـورِ صحيـحِ بی‌خطر در تو گر آرد حضـورِ بی‌ضرر پس ادامه دادنش کَالحَتم بود مغتنَم می‌دار اين فيضِ شهود جــامــعِ فــیــضـيـنِ دنـيـا آخــرت هست اَولی از خصوصِ يک جهت ايـن طريـقِ ابتـکارِ ذکرِ مـاست منصرف از راهِ ديگر فکرهاست گر حضورت نيست، تبديلاتِ نفل يا به تغيـيرِ زمـانـش هـست سهل 🔺 و ايضاً: گفتم اذکـارِ صحيـحه هر يکی ذوق بـنمـا، بر يکی شـو متّکی هـريـکـی را هـر زمـان کـن انتخاب با همـه حالاتِ خود شو در حساب 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
📌 نظر آیة اللّٰه بهجت در رابطه با خواندن فلسفه و عرفان نظری 🔹 در موارد متعدّد بعضی طلّاب از ايشان دربارهٔ خواندن يا نخواندن «فلسفه» يا «عرفان نظری» سؤال می‌کردند. چکيدهٔ پاسخ و نظر ايشان اين بود که: 🔺 «کسی که علم «کلام» و اعتقادات را به طور صحيح و کامل و استدلالی خوانده باشد به‌نحوی‌که در اصول دين مصونيّت يافته باشد و هيچ‌کس نتواند او را در عقائد متزلزل نموده و اصول دينش را از او بگيرد، برای اين‌چنين شخصی خواندن «فلسفه» و «عرفان نظری» نه تنها جائز است بلکه مفيد می‌باشد؛ اما قبل از اين مرحله که در اعتقادات، توان استدلال و ردّ سقيم و اخذ به صحيح را ندارد، ابداً صلاح نيست، و اگر انجام داد و منحرف شد مقصّر است.» 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
🔸 شخصیت‌شناسی (۱۶) 📌 فهم عجیب 🔹 در خدمت علّامه طباطبائی در مشهد بودم، فرمودند: 🔺 «يک برادری داشتيم در فهم عجيب بود!» 🔹 عرض کردم: کجا درس خوانده بود؟ 🔺 فرمودند: «با هم بوديم.» 🔹 پرسيدم: مؤلّفاتی ندارد؟ 🔺 فرمودند: «آنچه از ارواح سؤال کرده در کتابی جمع کرده.» ✔️ اين ناچيز می‌گويد: اين جمله را که «يک برادری داشتيم در فهم عجيب بود» به آقای بهجت گفتم، تعجّب کردند. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۵ 🔹 @rahesavab
🔸 شخصیت‌شناسی (۱۷) 📌 شاگردی سیدمحمّدحسن الٰهی نزد برادر ـ رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیهما ـ 🔹 ... آقای آسيدمحمّدحسن الٰهی با دستخط خود، احوال خودشان را نوشته‌اند و می‌فرمايند: 🔺 «من که نجف رفتم، هنوز کتب متن [سطح] را به اتمام نرسانده بودم؛ لهٰذا در نجف مشغول خواندن دروس سطح شدم. بعد درس‌های خارج رفتم، و من در ايّام اشتغال به تحصيل، آنچه را از علوم که احتياج به او داشتم، از حساب و هندسه و غير اينها در نزد حضرت سيّدنا حاج ميرزا محمّدحسين طباطبائی، برادرم ـ أدام اللّٰه عزّه ـ می‌خواندم، و در آنچه که فهمش بر من سخت می‌شد به برادرم استمداد می‌کردم تا زمانی که از تحصيل مستغنی شدم، والحمد للّٰه وحده.» 🔹 و شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آقای بهجت می‌فرمودند: 🔺 «در نجف، در اواخر، آقای طباطبائی درس نمی‌رفتند [يعنی درس خارج]، ولی محمّدحسن درس می‌رفتند.» 🔹 و از شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آقای بهجت شنيدم که: 🔺 «آقا سيدمحمّدحسن وقتی نزد آقای طباطبائی بود، کالعبد بود.» 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۲۶-۲۵ 🔹 @rahesavab
📌 وجود کتبی آقاسیدمحمّدحسن 🔹 شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آقای بهجت به اين ناچيز فرمودند: «وقتی آقای طباطبائی و برادرش آقاسيدمحمّدحسن برمی‌گشتند به ايران، آقاسيدمحمّدحسن کتاب‌های خود را نزد من امانت گذاشت، و وقتی که نوشته‌جات خود را به من می‌داد، آقای طباطبائی گفت: «اين‌ها وجودِ کتبیِ آقاسيدمحمّدحسن‌اند» ✔️ نگارنده می‌گويد: پس هم کتاب‌ها و هم نوشته‌جاتِ خود را امانت به آقای بهجت سپرده. اما کتاب‌ها، اين‌طور شنيده‌ام که کتاب‌های آقای الٰهی را آقای شيخ علی‌اکبر مرندی به تبريز برده. و اما نوشته‌جات، يک سال يا دو سال قبل از وفات علّامه، شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آقای بهجت، آن نوشته‌جات را به دست اين ناچيز دادند و فرمودند: 🔹 «اين‌ها را به آقای طباطبائی بدهيد.» اين حقير هم اين دفترها را ـ که عکس پادشاه عراق يا ولیعهد عراق روی آن دفترها بود ـ بردم خدمت علّامهٔ طباطبائی که اين دفترها نوشته‌جاتِ آقاسيدمحمّدحسن الٰهی است، تحويل دادم. بعد از مدّتی شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آقای بهجت فرمودند [مضمون]: 🔹 «به آقای طباطبائی بگوييد: ما اين نوشته‌جات را داديم، نه از باب اينکه نمی‌خواهيم پيش ما باشد.» و حضرت علّامه در جواب فرمودند: 🔺 «پيش ما باشد بهتر است.» 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۲۷-۲۶ 🔹 @rahesavab
📌 وصیّت مرحوم قاضی (۱) 🔹 اين ناچيز گويد: ميرزا علی‌آقای قاضی (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه) وصيّت‌نامه‌ای نوشته‌اند در دو فصل: فصل اوّل راجع به امور دنيوی و ما ترک خودش است، فصل دوّم در بيان اعتقادات و مشرب خودش و (طبق تعبير خودش در آن وصيّت‌نامه) «در امور آخرت» است، و چون اين فصل دوّم حائز اهمّيت بسياری است (زيرا هم عقيده و هم عمل او را نشان می‌دهد)، لذا فصل دوّم را در اين مقام می‌آوریم بتمامه. 🔺 «فصل دوّم در امور آخرت است، و عمدهٔ آنها «توحيد» است؛ خدای تعالی می‌فرمايد: ﴿إنّ اللّه لا يغفر أن يشرك به ویغفر ما دون ذلك لمن يشاء﴾ و اين مطلب حقيقتش به سهولت به دست نمی‌آيد؛ و از اولادهای بنده، کسی تا حال مستعدّ تعليم آن نديده‌ام، و از رفقا هنوز وصیّ امور آخرتی معيّن نکرده است که شما را به پيروی او امر کنم. عجالةً اين شهادت را از بنده تحمّل نماييد: «أشهد أن لا إلٰه إلّا اللّٰه وحده لا شريك له، کما شهد اللّٰه لنفسه وملائکتُه وأولوا العلم من خلقه لا إلٰه إلّا هو العزيز الحکيم إلٰهاً واحداً أحداً صمداً لم يتّخذ صاحبةً ولا ولداً لا شریك له في الوجود ولا في الأُلوهية ولا في العبودية واُشهد اللّٰهَ سبحانه وملائکتَه وأنبياءَه وسماءَه وأرضَه ومن حضرني من خلقه وما يُریٰ وما لا يُریٰ واُشهدکم يا أهلي وإخواني علیٰ هذه الشهادة بل کلّ من قرأ هذا الکتاب وبَلَغَته شهادتي وکفیٰ باللّٰه شهيداً وأشهد أنّ محمّداً عبده ورسوله، جاء بالحقّ من عنده وصدّق المرسلين، وأنّ أوصياءه من عترته اثناعشر رجلاً، أوّلهم أميرالمؤمنين عليّ بن أبي طالب وآخرهم الإمام المنتظِر لدولة الحقّ وأنه في هٰذه النشأة حياته حياة جسديّة وأنه سوف يَظهَر ويُظهِر دينَ الحقّ (صلّی اللّٰه عليه وعليهم أجمعين). وأشهد أنّ البعث حقّ والنشور حقّ وکلّ ما جاء به رسول اللّٰه أو قاله أوصياؤه (صلّی اللّٰه عليه وعليهم) حقّ لا ريب فيه، أسأل اللّٰه الموت علی هذه الشهادة وهو حسبنا جميعاً ونعم الوکيل، والحمد للّٰه ربّ العالمين. 🔺 اما وصيّت‌های ديگر، عمدهٔ آنها «نماز» است. نماز را بازاری نکنيد، اوّل وقت به‌جا بياريد، با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفّظ کرديد، همه چيزتان محفوظ می‌ماند، و تسبيحهٔ صدّيقهٔ کبریٰ (سلام اللّٰه عليها) و آية الکرسی در تعقيب نماز، ترک نشود. اين اهمّ واجبات است. 🔺 و در مستحبّات، ترک تعزيه‌داری و زيارت حضرت سيّدالشهداء مسامحةً، ننماييد. و روضهٔ هفتگی ـ و لو دو سه نفر باشد ـ اسباب گشايش امور است، و اگر از اوّل عمر تا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزيت و زيارت و غيرهما به‌ جا بياريد، هرگز حقّ آن بزرگوار ادا نمی‌شود، و اگر هفتگی ممکن نشد، دههٔ اوّل محرّم ترک نشود. 🔺 ديگر آنکه اگرچه اين حرف‌ها آهن سرد کوبيدن است ولی بر بنده لازم است بگويم: اطاعت والدين، حُسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن، و ترک خدعه و حيله، و تقدّم در سلام، و نيکويی کردن با هر بَرّ و فاجر، و مگر در جايی که خدا نهی کرده. اينها را که عرض کردم و امثال اينها را مواظبت نماييد! اللّٰه اللّٰه اللّٰه که دل هيچ‌کس را نرنجانيد: تا توانی دلی بدست آور / دل شکستن هنر نمی‌باشد» پايان 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۲۰۱-۱۹۸ 🔹 @rahesavab
📌 وصیّت مرحوم قاضی (۲)؛ وصیّ عرفانی 🔹 اين ناچيز می‌گويد: در ذيل همان وصيّت‌نامه، مرحوم آقای قاضی به خطّ خود، وصیّ امور آخرتی را معيّن فرموده‌اند تا ديگران به او رجوع کنند. ✔️ آقای قاضی (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه) تصريح فرموده‌اند که: وصیّ طريقت حقير، آشيخ عباس قوچانی است، و وصيّتشان بسيار صريح و روشن و واضح است و قابل هيچ‌گونه تأويل نيست که کسی بگويد: اين وصیّ، وصیّ ظاهری است و من وصیّ باطنی هستم، و شخص ثالثی بگويد: من هم وصیّ هستم برای آقای قاضی که وصايتم بين وصیّ ظاهری و باطنی است! 🔺 و اينک عين عبارات و عين آن جملات را نقل می‌کنم: «معلوم باد که وصیّ طريقت حقير، جناب حجّة الاسلام آشيخ عباس مجتهد قوچانی (سلّمه اللّٰه) است، و بايد وصیّ [در اموال] وجه مرحوم مبرور حاج سيد قريش قزوينی بأسره را که پنجاه تومان است به معظّم‌له [آقای قوچانی] بدهد. تاريخ ع۱/ ۶۵ هجری ديگر اينکه در اين تاريخ که اوائل جمادی‌الاول سنهٔ شصت و پنج است قطعه زمينی قريب دويست متر است خريده شده، مال و ملک مختصّ نور چشمان سيدجعفر و سيدحسين است و از مال شخص ايشان خريده شده و داخل ترکه نيست. عن تقرير الأحقر عليّ بن الحسين الطباطبائي.» پايان 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۲۰۲-۲۰۱ 🔹 @rahesavab
📌 وصیّت مرحوم قاضی (۳)؛ وصیّ عرفانی 🔹 اين ناچيز گويد: روزی حضرت آية اللّٰه حاج شيخ حسن صافی اصفهانی ـ رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه ـ بعد از نماز ظهر و عصر، از مسجد فاطميّه بيرون آمدند و مرا دعوت کردند به ناهار. بنده در خدمتشان رفتم به منزل یکی از آقازاده‌هايش، و چون ايشان مدّتی از محضر آقای شيخ عبّاس قوچانی استفاده می‌کردند، اين سؤال به ذهنم رسيد، پرسيدم: چرا آقای قاضی، آقای شيخ عبّاس قوچانی را وصیّ خود قرار داد؟ فرمودند ما نصّه: 🔺 «اتّفاقاً همين سؤال را من از آقا شيخ عبّاس قوچانی پرسيدم، گفت: نه از باب اينکه چيزی باشد؛ نخواست اين رشته به دست عوام بيفتد.» 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۰۲ 🔹 @rahesavab
📌 وصیّت‌نامهٔ مرحوم قاضی (۴)؛ وصیّ عرفانی 🔹 از آية اللّٰه آشيخ محمّد غروی ـ رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیه ـ صاحب کتاب «الأمثال النبويّة» شنيدم که نقل می‌کرد که: 🔺 آقا شيخ عبّاس قوچانی فرمود: «آقای قاضی به من گفت: می‌خواهم شما را وصیّ خودم در اين کار قرار بدهم. به او گفتم: من که چيزی ندارم. فرمود: اگر شما قبول نکنيد، آقای لاری می‌آيد در ميدان. پس من قبول کردم، و آقای قاضی کتباً نوشت که آقا شيخ عبّاس هاتف قوچانی وصیّ من است در طريقت.» 🔹 آقای غروی می‌فرمود: 🔺 بعد از فوت آقای قاضی، من با آقای نجابت و شخص ديگری، رفتيم پيش آقای لاری. آقای لاری گفت: امروزه مرجع در اين امور، من هستم. 🔹 آقای غروی می‌افزود: 🔺 بعد از مدّتی رفتم پيش آقای شيخ عبّاس قوچانی. آقای شيخ عبّاس قوچانی سيگار می‌کشيد و سر و دست خودش را تکان می‌داد، و گفت: «آن حرف‌هایی را که لاری می‌زند، حدّاد هم دارد می‌زند.» 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۰۳ 🔹 @rahesavab
گفت‌وگوی ایکنا با استاد شیخ محمدکریم پارسا دربارهٔ مرحوم علّامه سیدمحمدحسین طباطبائی.m4a
30.73M
🔸 شخصیت‌شناسی (۱۸) 🎙 صوت کامل گفت‌وگوی خبرگزاری بین‌المللی قرآن ایکنا با استاد شیخ محمدکریم پارسا دربارهٔ مرحوم علّامه سیدمحمدحسین طباطبائی 🎬 فیلم چند قسمت از مصاحبه: آنچه مانع فقاهت علامه طباطبائی شد iqna.ir/fa/news/4247904 علامه طباطبائی نسبت به خداوند معرفت داشت iqna.ir/fa/news/4247931 محروم ماندن از امثال علامه طباطبائی iqna.ir/fa/news/4247936 فقه علامه طباطبائی از حکمت ایشان بیشتر بود iqna.ir/fa/news/4247945 🔹 @rahesavab