eitaa logo
راه زلفا
72 دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
8.1هزار ویدیو
49 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
رسانده‌ام به حضور تو قلب عاشق را دل رها شده از محنت خلایق را دلی که پر زده تا آستان احسانت که غرق نور اجابت کنی دقایق را نگاه کن به دلی خسته از تحیر و جهل ببار جرعه‌ای از کوثر حقایق را نگاه و مرحمت تو به دل بها داده و با رضای تو دارم رضای خالق را مرید صبح نگاه تو می‌برد از یاد مگر ترنم «قال الامامُ صادق» را؟ تویی تو ضامن صبح سعادت شیعه تویی تو روشنی هر عبادت شیعه تو آمدی و جهان غرق در خِرَد می‌شد دلیل‌ها همه با عشق مستند می‌شد تو آمدی پر و بالی دهی به این دل‌ها به پای درس تو هفت آسمان رصد می‌شد خوشا به حال دلی که عروج را فهمید مسیر روشن تو از بهشت رد می‌شد میان آن همه شاگرد شد سعادتمند کسی که مذهب عشق تو را بَلَد می‌شد نفس زدی و جهان را حیات بخشیدی تجلیات الهی، الی الابد می‌شد شده‌ست جلوه‌گر از هر کرانه آیاتت جهان نشسته سر سفرۀ روایاتت سر ارادت ما و غبار صحن بقیع همان حریم بهشتی، همان بهشت بدیع همان دیار الهی که از نسیم خوشش شده‌ست شهر مدینه پر از شمیم ربیع «و یطعمون علی حبّه…» نمایان است کرانه‌های کرامت چه بی‌کران و وسیع گدایی حرمش اعتبار هر عاشق امید ماست توسل در این سرای رفیع کلید معرفت اینجا ارادت و عشق است سر ارادت ما و غبار صحن بقیع مگیر از دل من یا رب این سعادت را گدایی حرم اهل‌بیت عصمت را غبار مقدم تو عطر آشنا دارد برای دیده‌ام اعجاز کیمیا دارد گدای خانه به دوش توام، قبولم کن گدای تو به جز این آستان کجا دارد؟ دگر چه جای گلایه ز فقر می‌ماند کسی که در دو جهان، مهربان! تو را دارد دل شکستۀ من حرف‌های ناگفته دل شکستۀ من شوق التجا دارد کسی که بوده تمام وجودش از جودت در آستانه‌ات امشب دو خط دعا دارد همیشه آرزوی پر زدن به سوی بقیع همیشه حسرت دیدار کربلا دارد چه می شود همۀ عمر با شما باشم غبار صحن تو و صحن کربلا باشم 🔸شاعر: ══💝══════ ✾ ✾ ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊شب‌ های جمعه مثل ملائک میان عرش با بوی سیب پیرهنی فَابکِ لِلحُسَین... محرم سلام....🏴
🏴 جنت، بهارِ پیرهنت أیها الکریم از نور جامه ای به تنت أیها الکریم ای همدم تو زمزمه های زلال وحی ای جبرئیل هم سخنت أیها الکریم تو مطلع کرامتی و لطف و مهر و جود پروانه های انجمنت أیها الکریم نشنید آنکه بر تو روا داشت ناسزا یک ناروا هم از دهنت أیها الکریم اما تو که غریب نواز مدینه ای هستی غریب در وطنت أیها الکریم حتی شهادت تو نداده ست خاتمه بر روضه های دل‌شکنت أیها الکریم مادر نبود تا که ببیند در آن غروب تشییع شد چگونه تنت أیها الکریم بیرون کشید با دل غرق به خون حسین هفتاد تیر از بدنت أیها الکریم شد روضه خوان کشته ی مظلوم کربلا تابوت و پیکر و کفنت أیها الکریم آنجا ولی شراره ی غم پر گدازه بود یعنی به جای تیر و کمان نعل تازه بود 🔸شاعر: ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
افسوس که آئینه نصیبش سنگ است؛ در کوچه‌ی بی کسی عجب دلتنگ است .. هر روز غروب خون شد قلبش که؛ این قدر غروب سامرا خون رنگ است .. یک عمر غریبی و اسیری سخت است؛ دلتنگی و بغض و سر به زیری سخت است .. از چهره‌ی تو شکستگی می‌بارد؛ در اوج جوانی ات چه پیری سخت است .. امروز که صاحبِ عزایت زهراست؛ چشم همه از غم تو دریا دریاست .. داغ تو شکست قامت عالم را؛ تو رفتی و «سُرَّ مَن رَأی» بی معناست .. هم چون شب قدر، قدر تو مکتوم است؛ با تو جلوات چارده معصوم است .. گفتند به طعنه حج نشد رزقت! نه؛ کعبه ز طواف روی تو محروم است .. با قلب شکسته شرح هجران دادی؛ یک عمر بهانه دست باران دادی .. آن قدر تو «یا حسین عطشان» گفتی؛ تا آخر کار تشنه لب جان دادی .. دل را به مقام قرب خود راهی کن؛ سرشار ز عشق و شور و آگاهی کن .. گاهی به نگاه خود مرا هم دریاب؛ یعنی تو مرا بقیة اللّهی کن .. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
رسانده‌ام به حضور تو قلب عاشق را دل رها شده از محنت خلایق را دلی که پر زده تا آستان احسانت که غرق نور اجابت کنی دقایق را نگاه کن به دلی خسته از تحیر و جهل ببار جرعه‌ای از کوثر حقایق را نگاه و مرحمت تو به دل بها داده و با رضای تو دارم رضای خالق را مرید صبح نگاه تو می‌برد از یاد مگر ترنم «قال الامامُ صادق» را؟ تویی تو ضامن صبح سعادت شیعه تویی تو روشنی هر عبادت شیعه تو آمدی و جهان غرق در خِرَد می‌شد دلیل‌ها همه با عشق مستند می‌شد تو آمدی پر و بالی دهی به این دل‌ها به پای درس تو هفت آسمان رصد می‌شد خوشا به حال دلی که عروج را فهمید مسیر روشن تو از بهشت رد می‌شد میان آن همه شاگرد شد سعادتمند کسی که مذهب عشق تو را بَلَد می‌شد نفس زدی و جهان را حیات بخشیدی تجلیات الهی، الی الابد می‌شد شده‌ست جلوه‌گر از هر کرانه آیاتت جهان نشسته سر سفرۀ روایاتت سر ارادت ما و غبار صحن بقیع همان حریم بهشتی، همان بهشت بدیع همان دیار الهی که از نسیم خوشش شده‌ست شهر مدینه پر از شمیم ربیع «و یطعمون علی حبّه…» نمایان است کرانه‌های کرامت چه بی‌کران و وسیع گدایی حرمش اعتبار هر عاشق امید ماست توسل در این سرای رفیع کلید معرفت اینجا ارادت و عشق است سر ارادت ما و غبار صحن بقیع مگیر از دل من یا رب این سعادت را گدایی حرم اهل‌بیت عصمت را غبار مقدم تو عطر آشنا دارد برای دیده‌ام اعجاز کیمیا دارد گدای خانه به دوش توام، قبولم کن گدای تو به جز این آستان کجا دارد؟ دگر چه جای گلایه ز فقر می‌ماند کسی که در دو جهان، مهربان! تو را دارد دل شکستۀ من حرف‌های ناگفته دل شکستۀ من شوق التجا دارد کسی که بوده تمام وجودش از جودت در آستانه‌ات امشب دو خط دعا دارد همیشه آرزوی پر زدن به سوی بقیع همیشه حسرت دیدار کربلا دارد چه می شود همۀ عمر با شما باشم غبار صحن تو و صحن کربلا باشم 🔸شاعر: ══💝══════ ✾ ✾ ✾
از کار عشق این گره بسته وا نشد باب الحوائج همه حاجت روا نشد بستند راه‌های حرم را به روی او‌ می‌خواست تا حرم ببرد آب را نشد دستان او جدا شده از پیکرش، ولی یک لحظه مشک از کف سقا رها نشد ناگاه مشک آب اباالفضل را زدند یعنی فرات قسمت آل عبا نشد با مشک پاره پاره به سوی حرم نرفت راضی به دل شکستگی بچه‌ها نشد تیر سه شعبه بست به چشمان او دخیل آن گونه که ز. چشم رئوفش جدا نشد ضرب عمود تا دل ابروش را شکافت فرق کسی شبیه سر او دوتا نشد با صورت آفتاب حرم بر زمین فتاد آن بازوی قلم شده مشکل گشا نشد آنقدر زخم فرق شریفش عمیق بود بر روی نیزه‌ها سر عباس جا نشد شکر خدا که پیکر او در شریعه ماند پامال نعل تازه غروب بلا نشد دیگر نصیب اهل حرم خسته حالی است بزم شراب… جای علمدار خالی است ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
رسانده‌ام به حضور تو قلب عاشق را دل رها شده از محنت خلایق را دلی که پر زده تا آستان احسانت که غرق نور اجابت کنی دقایق را نگاه کن به دلی خسته از تحیر و جهل ببار جرعه‌ای از کوثر حقایق را نگاه و مرحمت تو به دل بها داده و با رضای تو دارم رضای خالق را مرید صبح نگاه تو می‌برد از یاد مگر ترنم «قال الامامُ صادق» را؟ تویی تو ضامن صبح سعادت شیعه تویی تو روشنی هر عبادت شیعه تو آمدی و جهان غرق در خِرَد می‌شد دلیل‌ها همه با عشق مستند می‌شد تو آمدی پر و بالی دهی به این دل‌ها به پای درس تو هفت آسمان رصد می‌شد خوشا به حال دلی که عروج را فهمید مسیر روشن تو از بهشت رد می‌شد میان آن همه شاگرد شد سعادتمند کسی که مذهب عشق تو را بَلَد می‌شد نفس زدی و جهان را حیات بخشیدی تجلیات الهی، الی الابد می‌شد شده‌ست جلوه‌گر از هر کرانه آیاتت جهان نشسته سر سفرۀ روایاتت سر ارادت ما و غبار صحن بقیع همان حریم بهشتی، همان بهشت بدیع همان دیار الهی که از نسیم خوشش شده‌ست شهر مدینه پر از شمیم ربیع «و یطعمون علی حبّه…» نمایان است کرانه‌های کرامت چه بی‌کران و وسیع گدایی حرمش اعتبار هر عاشق امید ماست توسل در این سرای رفیع کلید معرفت اینجا ارادت و عشق است سر ارادت ما و غبار صحن بقیع مگیر از دل من یا رب این سعادت را گدایی حرم اهل‌بیت عصمت را غبار مقدم تو عطر آشنا دارد برای دیده‌ام اعجاز کیمیا دارد گدای خانه به دوش توام، قبولم کن گدای تو به جز این آستان کجا دارد؟ دگر چه جای گلایه ز فقر می‌ماند کسی که در دو جهان، مهربان! تو را دارد دل شکستۀ من حرف‌های ناگفته دل شکستۀ من شوق التجا دارد کسی که بوده تمام وجودش از جودت در آستانه‌ات امشب دو خط دعا دارد همیشه آرزوی پر زدن به سوی بقیع همیشه حسرت دیدار کربلا دارد چه می شود همۀ عمر با شما باشم غبار صحن تو و صحن کربلا باشم 🔸شاعر: ══💝══════ ✾ ✾ ✾
حضرت علی اصغر(ع)-شهادت   در تنگناي حادثه بر لب نوا گرفت از بي قراري‌اش دل هر آشنا گرفت با شوق پر کشيدن از اين خاک بي فروغ در بين گاهواره قنوت دعا گرفت اعلام کرد تشنه‌ي‌ صبح شهادت است آنقدر ناله زد که گلوي صدا گرفت آنقدر اشک ريخت که خورشيد تيره شد از شرم چشم غرق به خونش، هوا گرفت در آخرين وداع غريبانه اش پدر او را به روي دست براي خدا گرفت ناگاه يک سه شعبه سراسيمه سر رسيد ناباورانه فرصت يک بوسه را گرفت تا عرش رفت مرثيه‌ي سرخ حنجرش جبريل روضه خواند و خدا هم عزا گرفت از شرم چشم هاي پر از حسرت رباب قنداقه را امام به زير عبا گرفت شاعر نوشت از کرم دست کوچکش آخر از او حواله‌ي يک کربلا گرفت 🔸شاعر: ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
رسانده‌ام به حضور تو قلب عاشق را دل رها شده از محنت خلایق را دلی که پر زده تا آستان احسانت که غرق نور اجابت کنی دقایق را نگاه کن به دلی خسته از تحیر و جهل ببار جرعه‌ای از کوثر حقایق را نگاه و مرحمت تو به دل بها داده و با رضای تو دارم رضای خالق را مرید صبح نگاه تو می‌برد از یاد مگر ترنم «قال الامامُ صادق» را؟ تویی تو ضامن صبح سعادت شیعه تویی تو روشنی هر عبادت شیعه تو آمدی و جهان غرق در خِرَد می‌شد دلیل‌ها همه با عشق مستند می‌شد تو آمدی پر و بالی دهی به این دل‌ها به پای درس تو هفت آسمان رصد می‌شد خوشا به حال دلی که عروج را فهمید مسیر روشن تو از بهشت رد می‌شد میان آن همه شاگرد شد سعادتمند کسی که مذهب عشق تو را بَلَد می‌شد نفس زدی و جهان را حیات بخشیدی تجلیات الهی، الی الابد می‌شد شده‌ست جلوه‌گر از هر کرانه آیاتت جهان نشسته سر سفرۀ روایاتت سر ارادت ما و غبار صحن بقیع همان حریم بهشتی، همان بهشت بدیع همان دیار الهی که از نسیم خوشش شده‌ست شهر مدینه پر از شمیم ربیع «و یطعمون علی حبّه…» نمایان است کرانه‌های کرامت چه بی‌کران و وسیع گدایی حرمش اعتبار هر عاشق امید ماست توسل در این سرای رفیع کلید معرفت اینجا ارادت و عشق است سر ارادت ما و غبار صحن بقیع مگیر از دل من یا رب این سعادت را گدایی حرم اهل‌بیت عصمت را غبار مقدم تو عطر آشنا دارد برای دیده‌ام اعجاز کیمیا دارد گدای خانه به دوش توام، قبولم کن گدای تو به جز این آستان کجا دارد؟ دگر چه جای گلایه ز فقر می‌ماند کسی که در دو جهان، مهربان! تو را دارد دل شکستۀ من حرف‌های ناگفته دل شکستۀ من شوق التجا دارد کسی که بوده تمام وجودش از جودت در آستانه‌ات امشب دو خط دعا دارد همیشه آرزوی پر زدن به سوی بقیع همیشه حسرت دیدار کربلا دارد چه می شود همۀ عمر با شما باشم غبار صحن تو و صحن کربلا باشم 🔸شاعر: ══💝══════ ✾ ✾ ✾
افسوس که آئینه نصیبش سنگ است؛ در کوچه‌ی بی کسی عجب دلتنگ است .. هر روز غروب خون شد قلبش که؛ این قدر غروب سامرا خون رنگ است .. یک عمر غریبی و اسیری سخت است؛ دلتنگی و بغض و سر به زیری سخت است .. از چهره‌ی تو شکستگی می‌بارد؛ در اوج جوانی ات چه پیری سخت است .. امروز که صاحبِ عزایت زهراست؛ چشم همه از غم تو دریا دریاست .. داغ تو شکست قامت عالم را؛ تو رفتی و «سُرَّ مَن رَأی» بی معناست .. هم چون شب قدر، قدر تو مکتوم است؛ با تو جلوات چارده معصوم است .. گفتند به طعنه حج نشد رزقت! نه؛ کعبه ز طواف روی تو محروم است .. با قلب شکسته شرح هجران دادی؛ یک عمر بهانه دست باران دادی .. آن قدر تو «یا حسین عطشان» گفتی؛ تا آخر کار تشنه لب جان دادی .. دل را به مقام قرب خود راهی کن؛ سرشار ز عشق و شور و آگاهی کن .. گاهی به نگاه خود مرا هم دریاب؛ یعنی تو مرا بقیة اللّهی کن .. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
💚 عمری‌ست که ما منتظر آمدنت، نه تو منتظر لحظۀ برگشتن مایی ‌‌‌‌‌❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀