eitaa logo
کوچینگ فن بیان و موفقیت | مجتبی ایروانی
611 دنبال‌کننده
544 عکس
124 ویدیو
1 فایل
🗣 مجتبی ایروانی متخصص مهارت های ارتباطی، فن بیان و سخنرانی (سخنران | مجری | کوچ) 🎙 با افتخار روضه خون اهل بیتم 🟪 محتوای ناب آموزشی + کوچینگ حرفه‌ای مهارت های مسیر موفقیت (بصورت کاملا رایگان) 💌 ارتباط با من @mojtaba_iravani ✅ سایت www.rahi9.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📖 بخوانید | روایت زیبا و پندآموز از زیبایی کلام نداشتن 🔰 مردی که بواسطه زبان و کلام زشت، همنشینی با امام صادق علیه السلام را از دست داد. 💢 با ما همراه باشید. 📝 کانال راهی نو | مجتبی ایروانی ↙️ https://eitaa.com/joinchat/385810628Ce41a525396
. 🎬 سکانس تلنگر | داستان واقعی و آموزنده 1️⃣ قسمت اول : تصور یا حقیقت 🔸 برای یک لحظه چشماتون را ببندید و فکر کنید هیچ دستی ندارید. نمی‌توانید چیزی را با انگشتانتان لمس کنید یا با دوستانتان دست دوستی بدهید و یا حتی مادرتان را در آغوش بگیرید. 🔹 حالا تصور کنید که هیچ پایی برای راه رفتن هم ندارید. نمی‌توانید با دوستانتون پیاده‌روی کنید. دوچرخه‌سواری کنید یا پا به پای بچه هاتون بدوید. ✅ هر کدوم از این شرایط بسیار دشواره؛ اما همیشه شرایط بدتری هم هست، فقط کافیه یه لحظه به این فکر کنید که نه دست دارید و نه پا! 😱 حتی فکر کردن بهش همه وجودمون رو به لرزه می‌اندازه. ⁉️ حالا اگه کسی نه 💪 داشته باشه و نه 🦵، باید چیکار کنه ؟ اصلاً می‌تونه زندگی کنه یا بهتره بمیره؟ 🧠 بهش فکر کن و قسمت های بعدی ماجرا رو بخون. ادامه داره .... 📝 کانال فن بیان و سخنرانی | مجتبی ایروانی https://eitaa.com/joinchat/385810628Ce41a525396
. 🎬 سکانس تلنگر | داستان واقعی و آموزنده 1️⃣ قسمت دوم : فردی که اینطور بود 🔸یادتونه براتون گفتم که اگر یه لحظه اون فردی که نه دست داره و نه پا رو تصور کنی و در مورد ادامه زندگیش فکر کنی. 🔹 حالا فرد داستان ما کاملا واقعی هستش و با همین شرایط به دنیا میاد، نقش اول داستان ما به دلیل سندروم تترا آملیا، بدون دست و پا به دنیا آمد. 🔸قطعاً این فرد دارای محدودیت های بسیار زیادی در زندگیش بوده و هست. 🔹 حتی در سن 8 سالگی به دلیل تمسخرهای شدید همکلاسی‌هایش دچار افسردگی شد و اقدام به خودکشی کرد. این هیجان احساسی باعث شد تا تصمیم بگیرد خود را در آب غرق کند اما خودش می‌گوید به دلیل علاقه به پدر و مادرش از این کار منصرف شده است. ⁉️ چه آینده‌ی در انتظار این فرد بدون دست و پا هست ؟ 🧠 بهش فکر کن و قسمت های بعدی ماجرا رو بخون. ادامه داره .... 📝 کانال فن بیان و سخنرانی | مجتبی ایروانی https://eitaa.com/joinchat/385810628Ce41a525396
. . 📚 بخوانید | داستان واقعی و پندآموز 🔸 درشهر حدود ۲۰۰ سال پیش دختر و مومنه‌ای زندگی میکرد ک فراوانی شیدای او بودند. 🔹 عاقبت با مرد مومنی ازدواج کرد. مرد خاست عازم حج شود اما از عشاق قدیم میترسید که مبادا آزاری به همسر او برسانند. 🔸 به خانه هرمرد مومنی رفت تا زنش رابه اوبسپارد هیچکدام قبول نکردند تا اینکه علی باباخان که بود قبول کرد و گفت برو و زن و وسایل خانه ات را به خانه من بیاور. 🔹 مرد زن و وسایل خانه اش را به او سپرد. و عازم حج شد. بعدیکسال که از حج برگشت سراغ خانه علی بابا رفت اما... ⁉️ ادامه داستان رو میخوای بدونی ؟ برام یه 💚 بفرست. @mojtaba_iravani 👈 @mojtaba_iravani 👈 📝 کانال فن بیان و سخنرانی | مجتبی ایروانی https://eitaa.com/joinchat/385810628Ce41a525396
. 📚 بخوانید | مرد شگفت‌انگیز بدون دست و پا 🔸 شاید تصورش هم خیلی برامون سخت باشه که یه آدم با این شرایط تونسته باشه، حتی زنده بمونه ... 🔹 اما این همه ماجرا نیست، این فرد با همه این محدودیت‎‌هاش، الان یکی از بهترین سخنرانان و افراد دنیاست. 🔰 اگه دوست داری بیشتر باهاش آشنا بشی، ادامه مطلب رو انتخاب کن. https://rahi9.ir/angizeshi01/ کانال فن بیان و سخنرانی | مجتبی ایروانی https://eitaa.com/joinchat/385810628Ce41a525396
. 🔰 گام چهارم | نه گفتن در اسلام (داستان مرد آهنگر) 🟪 روایت شده است که آهنگری در بصره بوده که آتش او را نمی‌سوزانده، روزی مردی از او سؤال پرسید که چطور این آتش سوزان تو را نمی‌سوزاند؟ 🔸 مرد آهنگر گفت: ((چند سال پیش این شهر دچار قحطی بزرگی شده بود. روزی یک خانمی به خانه من آمد و از من درخواست که به بچه‌های یتیمش کمک کنم تا از قحطی تلف نشوند. من شیفته آن خانم شدم و به او پیشنهاد غیر اخلاقی دادم، وقتی که این را شنید خجالت کشید و فوراً خانه را ترک کرد. دو روز بعد باز هم آمد و دوباره درباره از من کمک خواست تا به او و بچه‌های یتیمش کمک کنم، اما من باز هم پیشنهادم را تکرار کردم و او مثل قبل خجالت زده مکان را ترک کرد. 🔹 دو روز بعد آن زن برای بار سوم آمد و گفت:(( من تسلیم خواسته‌ی تو شده‌ام، هر کاری که می‌خواهی انجام بدهی را در جایی خلوت انجام بده.)) ما به جایی خلوت و خالی رفتیم. تا آمدم به آن زن نزدیک شوم دیدم که بدن او به لرزه افتاده است. گفتم که تو گفته بودی یک جای خلوت بریم، پس قرار ما چه شد؟ زن در جواب گفت من چطور در حضور چهار فرشته موکل و خداوند بلند مرتبه مرتکب گناه شوم؟ تا این را شنیدم بدن خودم نیز به لرزه افتاد و از انجام دادن آن کار منصرف شدم و تا پایان قحطی به او و بچه‌هایش کمک کردم. آن زن دعا کرد که من از آتش جهنم در امان باشم و در اثر دعای آن زن من از آسیب‌های آتش دنیا در امان ماندم.)) 💎 همانطور که دیدید، این مرد آهنگر با نه گفتن به شهوت دنیایی خود از آسیب‌های آتش دنیا در امان ماند.کانال کوچینگ فن بیان | مجتبی ایروانی https://eitaa.com/joinchat/385810628Ce41a525396
🌱 🔰 | پند لقمان 🔸 لقمان حكیم به پسرش گفت: امروز روزه بگیر و غذا نخور و هرچه بر زبانت جاری شد را بنویس. با فرا رسیدن شب، تمام آن چیزی را كه نوشتی، برایم بخوان. آنگاه روزه‏ات را باز کن و غذایت را بخور. 🔹 پسر در شبانگاه، هر آنچه که نوشته بود را خواند. دیروقت شد برای همین نتوانست غذایش را بخورد. آن پسر در روز دوم هم نتوانست هیچ غذایی بخورد. او در روز سوم نیز، گفته هایش را نوشت و پس از خواندن نوشته هایش، آفتاب روز چهارم طلوع كرد در حالیکه او هیچ غذایی نخورده بود. 🔸 آن پسر در روز چهارم، هیچ حرفی نزد. پدرش در زمان شب، از او خواست تا كاغذهایش را بیاورد و نوشته‏ هایش را بخواند. پسر در جواب پدر گفت: امروز هیچ حرفی نزده‏ ام که آن ها را بخوانم. لقمان گفت: پس بیا و از این نان كه داخل سفره است بخور 💎 بدان آنان كه كم گفته‏ اند، در روز قیامت، چنان حال خوشی دارند كه اكنون تو داری. کانال کوچینگ فن بیان و موفقیت | مجتبی ایروانی https://eitaa.com/joinchat/385810628Ce41a525396