eitaa logo
حزب الله
129 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
17 فایل
اللّٰهُمَّ انْصُرْهُ وَانْتَصِرْ بِهِ لِدِينِكَ، وَانْصُرْ بِهِ أَوْلِياءَكَ وَأَوْلِيَاءَهُ وَشِيعَتَهُ وَأَنْصارَهُ وَاجْعَلْنا مِنْهُمْ. 
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید کاظم عاملو به ما می‌گفت : اگر خوب باشید دیدن امام عصر(عج) کار مشکلی نیست. گفت اگر کارهایی که میگم انجام بدید، حتماً به آرزوتون می‌رسید. «پاک باشید، با وضو باشید، نماز اول وقت بخوانید و...» خودش هم بسیار مقید بود که با وضو باشد حتی اگر نیمه شب از خواب بیدار می‌شد وضو می‌گرفت و دوباره می‌خوابید. برشی از کتاب خاطرات بی‌نظیر 👈عکس شهید والامقام کاظم عاملو‌ در کنار شهید سعیدرضا عربی(سمت چپ) @shahid_ketabi
در وجودم یک چیزهایی است که اصلاً کسی باور نمی‌کند. از پاکی و از صداقتش. گاهی حس می‌کردم وقتی بهش دست می‌دهی، شفا می‌دهد. یا وقتی به او دست می‌دادی مشکلت حل می‌شد؛ یا حتی تَبَت کم می‌شود! اگر بگویم همچین حسی داشته‌ام، دروغ نگفته‌ام. اصلاً کاظم یک چیز دیگری بود. مدام از درون می‌سوزم که چه کسی را از دست دادیم و استفاده نکردیم. انسان عجیبی که در قالب دنیا و محل نمی‌گنجید. گاهی انقدر به یک نفر نزدیک می‌شوی که خیلی از خلقیات و خوبی‌هایش را نمی‌بینی؛ الان که نگاه می‌کنم می‌بینم ما با کاظم این‌طور بودیم. برشی از کتاب خاطرات بی‌نظیر @shahid_ketabi
یادم هست که در همام حال بود، گفت که در کنار شهدای محل و شهر سمنان است. بهش گفتیم ببین «شهید عباس عزیزی شفیعی» بین شهدا هست؟ اگر هست بیاید و وصیتش را بگوید. چون شهید وصیت‌نامه نداشت. کاظم گفت بله؛ شهید عباس عزیزی شفیعی اینجاست. کاظم در آن حالت، فامیلی کامل شهید را گفت. بعد با شهید هم‌صحبت شد. کاظم صحبت‌ها و وصیت شهید را از زبان خودش برای ما تکرار می‌کرد و ما می‌نوشتیم! با خودم گفتم: حالا چطور به خانواده‌اش بگوییم که این وصیت را شهید شفیعی گفته؟! چه نشانه‌ای بدهیم تا باور کنند؟! یک‌باره کاظم از قول شهید گفت: «به خواهرم(اسم خواهرش را برد) بگویید که فلان کار را انجام دهد، به فلان برادرم بگویید و.....» در همان حال نام کوچک تک‌تک اعضای خانواده را گفت و وصیتی که برایشان داشت را بیان کرد. در حالی که هیچکدامِ ما، از نام آنها خبر نداشتیم؛ یعنی در همان حال خلسه و ارتباط با شهید، وصیت‌نامه نوشته شد! واقعاً این قضیه عجیب بود. یعنی کاظم عاملو در ارتباط روحی با یک شهید در عالم دیگر، توانست بعد از وصیت‌نامه‌اش را بشنود و برای ما بگوید و ما بنویسیم!! بعد از مرخصی وصیت‌نامه را برداشتیم و رفتیم سراغ خانواده شهید شفیعی و آن را با یک جلد قرآن کریم به آنها تحویل دادیم و گفتیم این متعلق به شهید شماست؛ دست ما مانده بود. راستش را نگفتیم. نمی‌شد گفت. گفتیم باید آن را به دست شما می‌رسانیدم که رساندیم... . برشی از کتاب خاطرات بی‌نظیر @shahid_ketabi
کاظم آنجا اوج گرفت! ▫️اولین اعزامش شهر بانه بود و آنجا با کومله‌ودموکرات و ضدانقلاب‌ درگیر شدند. بانه برای کاظم هم محل جهاد بود و هم محلّی شد برای سلوک الی‌الله. ▫️آنجا او بیشتر اوج گرفت؛ دلیلش هم رزق حلال و تکاپوی خودش برای پرواز بود. پدر کاظم کشاورز بود و نان حلال سر سفره می‌آورد؛ درآمدش کم بود ولی از نان طیّب و طاهر. و مادری که حتی یکبار بدون طهارت به پسرش شیر نداد؛ اگر نمی‌توانست وضو بگیرد، حتما تیمم می‌کرد؛ ▫️مادری که نماز شبش ترک نشد و عبادتش کسی مثل کاظم را متولد کرد. 📚 بازنویسی کتاب | خاطرات بی‌نظیر پ.ن: تاثیر زیاد رزق حلال و عملکرد پدر و مادر بر تربیت فرزند (از قبل از تولد تا بعد از آن) @shahid_ketabi
در نماز جوری در یاد خدا غرق می‌شد که غیر قابل وصف بود. اصلاً عرفانی‌ترین حالات او را در نماز می‌شد دید. وقتی با خضوع و خشوعِ وصف ناشدنی وارد نماز می‌شد، دیگر کسی را نمی‌شناخت. اصولاً برخلاف سایر مواقع که شوخ طبعی می‌کرد، موقع حضور در پیشگاه الهی ابدا اینطور نبود. هر وقت ازش می‌خواستی برایت دعا کند تا حاجتت برآورده شود، می‌گفت: «دو رکعت نماز بخون، حاجت می‌گیری.» کردستان که بودیم، مقید بود به نمازشب؛ نمی‌گذاشت ترک شود. حتی وقتی می‌رفت گشت و برمی‌گشت، جوری زمان را تنظیم می‌کرد که برای خواندن نمازشب توی اتاق باشد. در غیر این صورت در همان حال حرکت و گشت‌زنی، نمازش را می‌خواند. این را بار‌ها بچه‌ها دیده بودند. برشی از کتاب خاطرات بی‌نظیر شهید کاظم عاملو با اندکی تغییر . برروح ملکوتی شهدا صلوات 🤲
در سفارش‌ها چه در خواب و چه در (مثل این) حتماً به حضور در نماز جماعت توصیه می‌کرد. البته خودش اولین کسی بود که برای نماز حاضر می‌شد؛ بلافاصله اذان می‌گفت و صف اول می‌ایستاد. کاظم در کردستان جزو آن چند نفری بود که همیشه اذان می‌گفت. مثل شهیدان «مجید رضاکاظمی» و «یدالله طحانیان.» می‌گفت: «امیرالمومنین(ع) اینجا غربتش زیاده؛ اسم علی رو باید بالای مأذنه زنده کرد.» همیشه سعی می‌کردم در نماز و حالاتش ریز شوم و به آن دقت کنم؛ در قنوتش «لااله‌الاالله‌الحلیم الکریم ...» می‌خواند. بعد‌ها در رساله امام(ره) دیدم که یکی از بهترین دعا‌ها در قنوتِ نماز همین دعا است.* سجده آخر را حسابی طول می‌داد. بعد از نماز هم سجده شکر را بجا می‌آورد؛ نه یک یا دو دقیقه، گاهی تا نیم ساعت سرش روی مهر بود! تسبیحات حضرت زهرا(س) را نمی‌شد فراموش کند؛ نشسته و با دقت می‌گفت. یکی از چیزهایی که خودم چند بار از دو لب او شنیدم، همان دعای معروف رزمندگان در جبهه‌ها بود که: «اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک». کاظم برای شهید شدن سر از پا نمی‌شناخت... . کتاب خاطرات بی‌نظیر شهید کاظم عاملو *آیت الله بهجت(رحمت الله) می‌فرمودند: در قنوت هر ذكرى بگویید، اگر چه يک «سبحان اللّه» باشد، كافى است و بهتر است بگويد : «لااِلهَ اِلاَّ اللّه الْحَلِيمُ الْكَريم لااِلهُ الاّ اللّه الْعَلِيُّ الْعَظِيم سُبْحانَ اللّه رَبِّ السَّمواتِ السَّبْع وَ رَبِّ الاْءَرَضِينَ السَّبْع وَ ما فيهِنَّ وَ ما بَيْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيم...».🤲👌 بر روح ملکوتی شهدا صلوات