eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
623 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
(اقرا) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 3: تفسیر آیه 1 اقْرَأْ بِاسْمِ‌ رَبِّکَ‌ الَّذِي‌ خَلَقَ‌ بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید، 📚 نکته نگاشت: ۲ - خداوند، در آغاز رسالت پیامبر(ص)، آن حضرت را به نزول آیاتى خواندنى (قرآن) وعده داد. (اقرأ) مشهور این است که سوره «علق» یا «پنچ آیه نخست آن»، اولین آیاتى است که بر پیامبر(ص) نازل گردید. تعبیر «اقرء» در سر آغاز وحى، شروع مناسبى است که در خود دو نکته دارد: الف- پس از این مطالبى به پیامبر نازل خواهد شد؛ب- آن مطالب خواندنى خواهد بود، نه این که به دانستن آن بسنده شود. ۳ - پیامبر(ص)، مأمور آغاز قرائت قرآن، با نام خداوند (اقرأ باسم ربّک) ۴ - ذکر نام خداوند، از آداب شروع تلاوت قرآن (اقرأ باسم ربّک) ۵ - آغاز کارها با نام خدا، شایسته و مطلوب است. (اقرأ باسم ربّک) 🔹 توصیه به آغاز قرائت قرآن با نام خدا و مطرح شدن ذکر نام او در اولین خطاب الهى به پیامبر(ص)، نشانگر اهمیت آن است و این نکته را به مخاطب القا مى کند که نام خداوند، باید سرآغاز هر کارى قرار گیرد. ۶ - خداوند، توانا سازنده پیامبر(ص) بر قرائت مکتوباتى خاص (اقرأ) 🔹 فرمان «اقرء» - به قرینه امّى و نانویسا بودن پیامبر(ص) تا زمان بعثت - فرمانى بود که در کنار تشریع حکم قرائت، تأثیر تکوینى در وجود آن حضرت داشت. 🔹 واژه «قرائت» - که در مورد نوشته ها به کار مى رود - بیانگر وجود مکتوباتى در برابر دیدگان آن حضرت است که گرچه خطّ و نوع کتابت آن براى ما مجهول مى باشد; ولى قابل قرائت بوده است. @rahighemakhtoom
(اقرا) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 3: تفسیر آیه 1 اقْرَأْ بِاسْمِ‌ رَبِّکَ‌ الَّذِي‌ خَلَقَ‌ بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید، 📚 نکته نگاشت: ۷ - توانایى بر خواندن مکتوبات، امرى پسندیده و مطلوب در پیشگاه خداوند (اقرأ) اولین فرمان خداوند به پیامبر(ص)، فرمان «اقرء» است. بنابراین قرائت، از اهمیتى والا برخوردار است. ۸ - قرائت قرآن، بدون کمک گرفتن از نام خداوند، کامل نیست و تنها با ذکر نام او، قرائتى مطلوب خواهد بود. (اقرأ باسم ربّک) ۹ - لزوم توجه به صفات و نشانه هاى خداوند، هنگام قرائت قرآن (اقرأ باسم ربّک) 🔹 حرف «باء» در «باسم ربّک»، براى الصاق یا استعانت و یا مصاحبت است. و در صورت اخیر مفاد آیه شریفه لزوم همراه ساختن تمام لحظات قرائت با ذکر اسم خداوند است. در حقیقت مراد توجّه به صفات و نشانه هایى است که این اسم، بیانگر آن است. ۱۰ - خداوند، مربى پیامبر(ص) و تدبیرکننده شؤون رسالت آن حضرت است. (ربّک) ۱۱ - الزام پیامبر(ص) به قرائت قرآن در آغاز رسالت، مایه رشد و تعالى آن حضرت و از جلوه هاى ربوبیت خداوند بود. (اقرأ باسم ربّک) ۱۲ - خداوند، خالق تمامى مخلوقات است. (الذى خلق) ذکر نشدن مفعولى خاص براى فعل «خلق»، افاده عموم مى کند ۱۳ - ربوبیت (مالکیت و تدبیر امور)، ویژه خالق موجودات است.(ربّک الذى خلق) ۱۴ - توجّه به خالقیت خداوند و ربوبیت او، برانگیزاننده انسان به همراه ساختن کارها با ذکر نام او است. (اقرأ باسم ربّک الذى خلق) 📚 منبع:با استفاده از تفسیر المیزان- نمونه- نور و... @rahighemakhtoom
💠 سطح معرفت 🔹 مرحوم کلينی نقل می کند که «اعْرِفُوا اللَّهَ بِاللَّهِ وَ الرَّسُولَ بِالرِّسَالَةِ وَ أُولِي الْأَمْرِ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَهی عَن المُنکَر»؛[1] بهترين راه خداشناسی خدايي را شناختن است، خدايی يعنی چه؟ اگر کسی «الوهيت» را بشناسد، «اله‌ شناس» خوبی است. اگر کسی «نبوت» را بشناسد، «نبی شناس» خوبی است. اگر کسی «رسالت» را بشناسد، «رسول ¬شناس» خوبی است. اگر کسی «امامت» را بشناسد، «امام شناس» خوبی است؛ امّا امام شناسی تاريخی که فلان امام پسر فلان کس است اين امام شناسی نيست، شخصيت حقيقی را کسی نمی¬گويد، آن شخصيت حقوقی را می گويند امام. فرمود اول امامت را بشناس «الامامة ما هی؟» بعد امام را بشناس؛ امامت اين است، رسالت اين است، نبوت اين است، ولايت اين است. پس اگر اين چنين باشد ما موظفيم که بگوييم امامت يعنی چه؟ بعد شناختن امام آسان است، وقتی انسان امامت را بشناسد معلوم است که الآن تنها کسی که زير گنبد خضراء امام است، وجود مبارک ولیّ عصر(عجل الله تعالی فرجه الشريف) است. فرق ما که در حوزه و دانشگاه هستيم با توده مردم اين است که بالأخره ما عمری را صرف می کنيم بايد در سقف معرفت باشيم، نه در کف معرفت! البته پايان کار با کيست آن ديگر نه حوزه و دانشگاه معيار است و نه در سطح بازار. 🔹 حضرت امير(سلام الله عليه) در آن بيان نورانی ¬دارد که «الْغِنَی وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَی اللَّهِ [تَعَالَی]»،[2] چه کسی توانگر است و چه کسی تهي دست است در روز حساب مشخص می شود. خيلی از کارگرهای ساده هستند که ممکن است از ما جلوتر بروند، اين فعلاً معيار نيست؛ آن جا معلوم می شود که چه کسی برنده است و چه کسی بازنده! دو رکعت نماز يک کارگری که با اين وضع دارد آبرويش را حفظ می کند، خيلی بيشتر از نمازهای مستحبی ما اثر دارد! «الْغِنَی وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَی اللَّهِ [تَعَالَی]»، اما از نظر ظاهری ما که عمرمان را يا در حوزه يا در دانشگاه صرف می کنيم، با ديگران بايد فرق داشته باشيم. به ما گفتند که به کف معرفت اکتفا نکنيد، بلکه به آن سقف معرفت نگاه کنيد. ____________________________________ [1]. الكافي(ط ـ الإسلامية)، ج1، ص85. [2]. نهج البلاغة(للصبحي صالح), حکمت452. 📚 سخنرانی حضرت استاد در جمع دانشجویان تاريخ: 1391/02/20 @rahighemakhtoom
💠 اضافه تشريفی 🔹 يك خطبه نوراني از وجود مبارك رسول گرامي به ما رسيد اين خطبه هم از نظر محتوا خيلي بلند است هم از نظر سند, سندش بعد از بزرگان رجال مي‌رسد به وجود مبارك امام هشتم از امام هشتم تا پيامبر همه‌شان معصوم‌اند. 🔹 در آخرين جمعه ماه شعبان, وجود مبارك رسول گرامي فرمود: مردم! ماه خدا به طرف شما آمده, به استقبال اين ماه برويد! «قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّه»؛[1] اين ماه به نام خداست, همانطوري كه كعبه به نام خداست و آن سرزمين, سرزمين ضيافت است; اين ماه هم ماه خداست, اين زمان, زمان ضيافت است, آن زمين, زمين ضيافت است, كساني كه توفيق حج يا عمره را دارند مهمانان خداي سبحان هستند كه در آنجا از حاجيان و معتمران به عنوان «ضيوف الرحمان» ياد مي‌شود. در ماه مبارك رمضان هم كه به عنوان شهر ضيافت است, از روزه‌دارها به عنوان «ضيوف الرحمان» ياد مي‌شود. 🔹 سنايي مي‌گويد كعبه احتياجي به پرده‌هاي ابريشمي ندارد «ياي بيتي جمال كعبه بس است»;[2] كعبه يك «ياء» دارد كه خداي سبحان به ابراهيم و اسماعيل(سلام الله عليهما) فرمود: ﴿أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ﴾؛[3] خانه مرا پاك كنيد! كعبه نيازي به ابريشم ندارد, بلکه «ياي بيتي جمال كعبه بس است». 🔹 اين «ياء» براي ماه مبارك رمضان هم هست كه شما مي‌گوييد «قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّه», اين يك «ياء» براي انسان هم هست كه فرمود: ﴿نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُوحِي﴾[4] اگر انسان حرمت اين اضافه تشريفي را رعايت كند, قدر اين «ياء» را بداند همتاي كعبه مي‌شود, همتاي ماه مبارك رمضان مي‌شود, آن وقت سنايي مي‌گويد: تو فرشته شوي ار جهد كني از پي آنك ٭٭٭ برگ توت است كه گشتست به تدريج اطلس[5] ____________________________________ [1] . الامالي (شيخ صدوق), ص93; عيون اخبار الرضا, ج1, ص295. [2]. سير العباد الي المعاد(سنايي ـ چاپ تهران)، ص 101؛« كعبه را جامه كردن از هوس است ٭٭٭ ياء بيتي جمال كعبه بس است». [3] . سورهٴ بقره, آيهٴ 125. [4] . سورهٴ حجر, آيهٴ 29; سورهٴ ص, آيهٴ 72. [5] . ديوان سنايي, قصيده 90. 📚 درس اخلاق تاريخ: 1391/04/29 @EsraTvEitaa @rahighemakhtoom
📌 سايه ماه خدا 🔹 ما در آستانه آخرين لحظات ماه پربركت شعبان هستيم. در آخرين جمعه ماه شعبان وجود مبارك حضرت يك سخنراني كرد، گاهي تعبيراتي كه نقل شد چنين است، فرمود: «قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ»،[1] گاهي دارد «قَدْ أَظَلَّكُمْ شَهْر»،[2] گاهي تعبير روايت اين است كه ماه پربركت رمضان روي سر شما سايه انداخت و شما زير سايه ماه مبارك رمضان هستيد، گاهي تعبير روايت اين است كه ماه مبارك رمضان به طرف شما اِقبال كرد, رو كرد و شما هم استقبال كنيد، چون زمان فرا مي‌رسد و «متزمّن» را در برمي‌گيرد، اين‌چنين نيست كه ما به طرف ماه مبارك رمضان برويم، بلکه اين گردش روزگار است كه بالأخره ماه مبارك رمضان را به ما مي‌رساند. 🔹 ما حركتمان در اين نيست كه از خرداد به تير, از تير به مرداد و از مرداد به شهريور برسيم, حركت ما اين نيست كه زمين به دور خودش بگردد و ما شب و روز داشته باشيم يا زمين به دور آفتاب بگردد و ما سال و ماه داشته باشيم, اگر كسي پنجاه سال عمر دارد معنايش اين نيست كه زمين پنجاه بار به دور آفتاب گشت و زمين شد پنجاه ساله؛ نه اين شخص! اين شخص وقتي پنجاه ساله است كه پنجاه فضيلت پيدا كند، وگرنه زمين به دور آفتاب مي‌گردد و او پنجاه بار حركت كرد تا اين شخص پنجاه ساله شود, اينكه مي‌بينيد بعضي كودكِ پنجاه‌ ساله‌ يا كودكِ هشتاد ساله‌ هستند سرّش اين است كه زمين حركت كرد نه «متزمّن», نه «متمكّن»؛ تو بايد پنجاه قدم حركت كني تا بشوي پنجاه ساله، تو اگر همان فكر كودكانه را داري اينكه حركت نشد! 🔹 فرمود: ««قَدْ أَظَلَّكُمْ شَهْر», «قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ»؛ ماه خدا دارد مي‌آيد و سايه بر شما انداخت, زير سايه ماه خدا بايد حركت كنيد. در اين ماه فرمود بركات الهي فراوان هست و طلبكاران فرشتگان الهي هستند كه به دستور ذات اقدس الهي كار مي‌كنند، اين فرشتگان كه مأموران الهي‌ میباشند و خود ذات اقدس الهي كه طلبكار اصلي است آمادگي خودشان را اعلام كردند و فرمود خيلي از شماها بدهكاريد و خيلي از شماها گِرو داديد، بياييد فكّ رهن كنيد. ____________________________________ [1]. امالی(صدوق), ص93. [2]. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج4، ص66. 📚 درس اخلاق تاريخ: 1393/04/05 @EsraTvEitaa @rahighemakhtoom
💠 معرفت و مراقبت 🔹 يكي از غرر رواياتي كه از وجود مبارك امام صادق(سلام الله عليه) رسيده است اين است كه بالأخره انسان يك روح و يك بدني دارد که حرفي در آن نيست، اما خيلي از موارد است كه ما مي‌گوييم نمي‌توانيم نماز شب بخوانيم، نمي‌توانيم زبانمان را كنترل كنيم، نمي‌توانيم چشممان را كنترل كنيم، نمي‌توانيم عصباني نشويم، از اين بهانه‌ها! آيا روح و بدن اين دو موجود در عرض هم‌اند كه هركدام يك خواسته‌اي داشته باشند يا بدن اصل است و روح فرع يعنی روح تابع بدن است، اگر بدن ضعيف شد روح بايد اطاعت كند يا بالعكس؟ 🔹 براساس «اصالت الروح» بدن ابزار اوست، اين بيان نوراني امام صادق(سلام الله عليه) كه از غرر روايات ماست ثابت مي‌كند روح اصل است، نه همتاي بدن است و نه مقهور بدن؛ فرمود: «ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَوِيَتْ عَلَيْهِ النِّيَّةُ»؛[1] اگر نيت و اراده و تصميم قوي بود هرگز بدن اظهار ضعف نمي‌كند، نمي‌تواند بگويد نمي‌توانم. يك وقت است كه اصل كار نسبت به اين بدن شاق است، مثل اينكه از يك انسان كهنسالي شما كار يك جوان را طلب بكنيد، او را نه شارع مقدس خواست و نه راهي براي اثبات آن هست؛ اما در هر محدوده‌اي كه كار مي‌خواهند بكنند، نظير همين معاصي ياد شده هرگز بدن در برابر روح خواسته‌اي ندارد. حضرت فرمود هيچ بدني اظهار ضعف نمي‌كند در سايه قدرت روح «مَا ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَوِيَتْ عَلَيْهِ النِّيَّةُ» اگر نيت و اراده قوي بود بدن اطاعت مي‌كند. 🔹 بنابراين جلوي زبان را گرفتن، جلوي چشم را گرفتن جلوي عصبانيت را گرفتن اينها با تمرينات روح برمي‌گردد؛ اگر قدرت روحي اضافه شد كه بخشي از آن به معرفت و بخشي از آن به مراقبت برمي‌گردد، بدن تابع است. ____________________________________ [1]. من لا يحضره الفقيه، ج‌4، ص400. 📚 درس خارج فقه خيارات جلسه 225 تاريخ: 1390/02/21 @rahighemakhtoom
(اقرا) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 4: تفسیر آیه 2 خَلَقَ‌ الْإِنْسَانَ‌ مِنْ‌ عَلَقٍ‌ همان کس که انسان را از خون بسته‌ای خلق کرد! 📝 واژه نگاشت: 🔹 «خَلَقَ»: هر چند فعل (خَلَقَ) در آیه نخست، آفرینش انسان را هم در بر دارد، ولی برای اهمّیّت مقام او مجدّدا از انسان سخن به میان آمده است. 🔹 «عَلَقٍ»: جمع عَلَقَة، خون بسته و دَلَمه گونه 🔹 براى كلمه‌ «عَلَقٍ» چند معنا شده است: الف) چسبنده و مراد آن است كه حضرت آدم از گل چسبنده آفريده شد و يا نطفه مرد شبيه زالو به نطفه زن مى‌چسبد. ب) به معناى خون غليظ و بسته باشد كه معمولًا اين معنا مطرح است. 🔸 آنكه از خون بسته انسان مى‌سازد، بر شخص درس ناخوانده فرمان اقرء مى‌دهد. 🌿🌿🌿🌿🌿 🔅 بسم الله ☘در انجام کار خوب سبقت بگیریم .انتشار عمل و رفتار و سخن خوب صدقه ای ماندگار است.توفیق را از خدا بخواهیم. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
(اقرا) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 4: تفسیر آیه 2 خَلَقَ‌ الْإِنْسَانَ‌ مِنْ‌ عَلَقٍ‌ همان کس که انسان را از خون بسته‌ای خلق کرد! 📝 نکته نگاشت: ۱ - خداوند، خالق انسان ها است. (خلق الإنسن) ۲ - انسان، از خون لخته آفریده شده است. (خلق الإنسن من علق) 🔹 «علق»; یعنى، مطلق خون یا خونى که به شدت سرخ است، یا خون غلیظ و یا جامد 🔹 برخى آن را جمع «عَلَقة» دانسته اند که به اعتبار جنس بودن «الإنسان»، وصف آن قرار گرفته است. ۳ - تکوین یافتن انسان ها از خون جامد به دست خداوند، شاهد و دلیل ربوبیت او بر آنان است. (ربّک الذى خلق . خلق الإنسن من علق) 🔹 این آیه، بدل براى جمله «خلق» در آیه قبل و توصیف «ربّک» است. ۴ - آگاهى از قدرت خداوند بر آفرینش انسان از خون لخته، زمینه ساز توجه به او در آغاز هر کار است. (اقرأ باسم ربّک ... خلق الإنسن من علق) ۵ - علل و عوامل طبیعى، مجراى فعل خداوند (خلق الإنسن من علق) ۶ - آفرینش انسان، ممتاز و برتر از آفرینش سایر مخلوق ها است. (الذى خلق . خلق الإنسن من علق) 🔹 آیه قبل، از خالقیت خداوند سخن گفت و در این آیه، خلقت انسان به عنوان نمونه اى از مخلوقات او اختصاص به ذکر یافته است. این عنایت خاص، نشانگر برجستگى ویژه خلقت انسان است. 🌿🌿🌿 🔅 بسم الله ☘در انجام کار خوب سبقت بگیریم .انتشار عمل و رفتار و سخن خوب صدقه ای ماندگار است.توفیق را از خدا بخواهیم. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 همراه با امام سجاد علیه السلام به استقبال ماه میهمانی خداوند برویم 🔳دعای 44 صحیفه سجادیه وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ شَهْرَ الصِّيَامِ وَ شَهْرَ الْإِسْلاَمِ وَ شَهْرَ الطَّهُورِ وَ شَهْرَ التَّمْحِيصِ وَ شَهْرَ الْقِيَامِ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ. و سپاس خداى را كه از جمله آن راهها، ماه خود ماه رمضان را قرار داد، ماه روزه، ماه اسلام، ماه طهارت، ماه آزمايش، ماه قيام، ماهى كه قرآن را در آن نازل كرد، براى هدايت مردم، و بودن نشانه هايى روشن از هدايت و مشخص شدن حق از باطل،... 🔅دورکعت نماز اول ماه را هدیه کنیم به پیشگاه مقدس حضرت امیر المؤمنین شهید مظلوم ماه رمضان @rahighemakhtoom
💠 وارثان الهی 🔹 ماه مبارک رمضان بهترين فرصتي است که انسان هم پيام انبياي الهي را بشنود و عمل کند و هم راه آن ذوات مقدّس را طي کند تا به قلّهٴ مقصود بار يابد. انبيا پيام خدا را به ما رساندند، وظيفهٴ ما استماع اين پيام و امتثال دستورات آنهاست و ثمرهٴ اين امتثال آن است که ما اوّل وارث انبيا بشويم و بعد وارث خدا. وارث انبيا شدن، يعني به علوم و حِکَم آنها آشنا شدن و به احکام الهي عمل کردن؛ وارث خدا شدن، يعني بهشت را به ارث بردن. انبيا علوم و معارف را به ارث به ما مي‌رسانند. عمل به اين دستور ما را وارث فردوس مي‌کند که مورِّث ما در اين ارث، خداي سبحان است. 🔹 در تعبيرات ديني آمده است که «الْعُلَمَاءُ وَرِثَةَ الأَنْبِياء»،[1] منظور از علما خصوص کساني که جامهٴ مخصوص در بر کرده‌اند نيست، بلکه هر انسان وارسته‌اي که به قوانين الهي از راه صحيح آگاه باشد و به دستور الهي عمل بکند چنين انسانی عالم ديني است و چنين انساني وارث پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) و وارث انبياي الهي(عليهم الصلاة و عليهم السلام) است. هر کسي به اندازهٴ علم و ايمان خود از انبيا ارث مي‌برد؛ آن گاه وقتي وارث انبيا شدند اهل آن خواهند شد که خدا دربارهٴ آنها بفرمايد: مؤمنان راستين ﴿يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ﴾[2] که فردوس را و بهشت برين را به ارث مي‌برند. مورِّث اين فردوس خداست که فرمود: ﴿تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ كَانَ تَقِيّاً﴾.[3] ____________________________________ [1] . الکافی(ط ـ الإسلامية)،ج1، ص32. [2] . سوره مؤمنون، آيه11. [3] . سوره مريم، آيه63. 📚 رمضان و ضیافت الهی ـ جلسه 1 @rahighemakhtoom
(اقرا) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 5: تفسیر آیه 3 اقْرَأْ وَ رَبُّکَ‌ الْأَکْرَمُ‌ بخوان که پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است، ✅ نکته نگاشت: ۱ - خداوند، با تأکید بر فرمان خویش، پیامبر(ص) را به دریافت و قرائت قرآن در آغاز رسالتش فرا خواند. (اقرأ ... اقرأ) 🔹 فرمان «اقرأ»، تکرار و تأکید فرمانى است که در آغاز سوره آمده بود و مفعول محذوف آن نیز - به قرینه سیاق کلام - مطالبى است که بعد از آن فرمان، وحى خواهد شد. ۲ - خداوند، شریف ترین و احسان کننده ترین موجودات است. (و ربّک الأکرم) 🔹 هر چیزى که در باب خود شریف باشد، به او «کریم» گفته مى شود و زمانى که «کَرَم»، وصف خداوند قرار گیرد، نام احسان و انعام فراوان او خواهد بود. برخى از دانشمندان گفته اند: کرم تنها در مورد نیکویى هاى بزرگ به کار مى رود. (مفردات) ۳ - توجّه به بزرگوارى و شرافت برتر خداوند، برانگیزاننده انسان به تلاوت کلام او است. (اقرأ و ربّک الأکرم) ۴ - فرمان دریافت و قرائت قرآن به پیامبر(ص)، برخاسته از مقام ربوبى خداوند و مایه رشد و تعالى آن حضرت (اقرأ و ربّک الأکرم) ۵ - القاى وحى بر پیامبر(ص) و توانمند ساختن او بر قرائت قرآن، احسان و کرم خداوند به آن حضرت است. (اقرأ و ربّک الأکرم) ۶ - قرائت قرآن، داراى منافعى بسیار و تضمین شده از سوى خداوند (اقرأ و ربّک الأکرم) توصیف خداوند به «کریم ترین» - پس از امر به قرائت - بیانگر تأثیر آن در فراهم آمدن زمینه کرامت و احسان خداوند است. 🌿🌿🌿 ☘در انجام کار خوب سبقت بگیریم .انتشار عمل و رفتار و سخن خوب صدقه ای ماندگار است.توفیق را از خدا بخواهیم. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
(اقرا) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 6: تفسیر آیه 4 الَّذِي‌ عَلَّمَ‌ بِالْقَلَمِ‌ همان کسی که بوسیله قلم تعلیم نمود، 🔹 از افتخارات اسلام اين است كه كارش را با قرائت و علم و قلم شروع كرد و اولين فرمان خداوند به پيامبرش فرمان فرهنگى بود. خواندن لوحى كه براى اولين بار در برابر پيامبر باز شد، منظم و مكتوب بود. 🔹 قلم، بهترين وسيله انتقال دانش است. «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» 🔹 خداوند كارهاى خود را از طريق اسباب انجام مى‌دهد. «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» 🔹 رهائى از جهل با استفاده از قلم، جلوه‌اى از كرم و ربوبيّت اوست و نويسندگى هنر مطلوب و مورد ترغيب اسلام است. «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» ✅ نکته نگاشت: ۱ - خداوند، معلم انسان ها است. (الذى علّم) ۲ - قلم، وسیله اى کارآمد در آموزش (الذى علّم بالقلم) ۳ - توانایى انسان بر خواندن نوشته ها و آموختن معارف مکتوب، هدیه خداوند و نعمت او است. (الذى علّم بالقلم) ۴ - تراوشات قلم نویسندگان و تأثیر آن در انتقال اطلاعات به دیگران، وابسته به خداوند است. (الذى علّم بالقلم) ۵ - توجه به وابستگى تمام آموخته ها به خداوند، مایه اطمینان پیامبر(ص) به توانایى بر عمل به وظیفه دریافت و قرائت قرآن (اقرأ ... الذى علّم بالقلم) 🔹 با توجّه به «امّى» و نانویسا بودن پیامبر(ص) تا زمان بعثت، خداوند پس از فرمان دادن آن حضرت به قراءت، خود را معلم تمام اهل قلم معرفى کرده است تا آن حضرت را به امدادهاى خویش امیدوار سازد. ۶ - توجّه به آموزگار بودن خداوند و وابستگى قرائت و کتابت به قدرت او، برانگیزاننده انسان به تلاوت کلام او است. (اقرأ ... الذى علّم بالقلم) ۷ - ربوبیت خداوند بر انسان ها، جلوه گر در توانا ساختن آنان بر خواندن و نوشتن (و ربّک الاکرم . الذى علّم بالقلم) ۸ - توانا ساختن انسان بر خواندن و نوشتن و آموختن علوم به او، برخاسته از کرامت والاى خداوند است. (و ربّک الأکرم . الذى علّم بالقلم) ۹ - علل و عوامل طبیعى، تجلّى گاه افعال خداوند و مجراى انجام یافتن آنها است. (علّم بالقلم) ۱۰ - نویسندگى هنرى مطلوب و مورد ترغیب از آغاز ظهور اسلام (الذى علّم بالقلم) نزول این آیات در نخستین ساعات بعثت، گویاى برداشت یاد شده است. ۱۱ - نزول قرآن به صورت قابل نوشتن، وعده خداوند به پیامبر(ص) در لحظات آغازین بعثت (اقرأ ... الذى علّم بالقلم) 🔹 طرح امورى که مربوط به قلم است، به دنبال فرمان قرائت قرآن در نخستین لحظات آغاز وحى، بیانگر نکته یاد شده است. 🌿🌿🌿 ☘در انجام کار خوب سبقت بگیریم .انتشار عمل و رفتار و سخن خوب صدقه ای ماندگار است.در کار خیر همدیگر را کمک کنیم .توفیق را از خدا بخواهیم. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
💠 امت ولیّ 🔹 در صدر اسلام، رابطهٴ فقها با مردم رابطهٴ مسئله‌گو بود؛ مردم مسائلي را كه داشتند از زراره, از محمدبن‌مسلم, از هشام, از حمران‌بن‌اعين اين مسائل شرعي را سؤال مي‌كردند. كم‌كم از اين حد گذشت به عنوان يك مدرّس و مؤلّف ديني شناخته شدند. در اعصار ميانه مقداري وضع روحانيّت به سمت مرجعيّت مي‌رفت كه ترقّي كند، متأسفانه با جريان شوم اخباري‌گري روبه‌رو شد كه رابطهٴ فقيه «جامع‌الشرائط» با مردم رابطهٴ محدّث شد كه بايد حديث بگويد و حديث ترجمه كند و مردم برابر حديث عمل كنند. در آن عصر رشد اخباري‌گري، مرحوم آقا باقر وحيد بهبهاني و ساير بزرگان اصوليين نجف تلاش و كوشش كردند كه رابطهٴ فقيه «جامع‌الشرائط» با مردم را رابطهٴ مرجع تقليد با مقلِّد كنند كه مردم از آرا و نظرات اجتهادي فقها پيروي كنند. ساليان متمادي اين اصل رواج داشت كه رابطه فقيه «جامع‌الشرائط» با مردم, رابطهٴ مرجع و مقلّد بود. امام راحل(رضوان الله عليه) از اين مرحله گذشتند تحوّل جديدي به بار آوردند و آن اين بود كه رابطهٴ فقيه «جامع‌الشرائط» با مردم, رابطهٴ امام است و امّت؛ اينها امّت اين امام‌اند، رابطهٴ وليّ هست و مولّي‌عليه که بر اساس ولايت فقيه, جامعه مولّي‌عليه اين وليّ هستند؛ اين يك ساختار كاملي از نظام اسلامي را ارائه مي‌كند، تنها طرح يك مسئله يا يك نظر تفسيري يا فلسفي يا كلامي يا فقهي يا اصولي نيست. 🔹 كاري كه امام(رضوان الله عليه) كرد، به دنبال كار انبياي الهي بود كه هم ديانت مردم و هم حضور عقلاني مردم تأمين شده است اينها ستون‌اند, اگر ـ ان‌شاءالله ـ اين دو ستون ستبر محفوظ بماند، هيچ آسيبي اين انقلاب را تا ظهور صاحب اصلي‌اش ـ ان‌شاءالله ـ تهديد نمي‌كند. 📚 درس اخلاق تاريخ: 1393/03/08 @EsraTvEitaa @rahighemakhtoom
💠 فرهنگ دينی 🔹 اين بيان نوراني را مرحوم کليني از وجود مبارک امام صادق(سلام الله عليه) نقل کرد، اسلام که آمده دو مرز و سيم خاردار گذاشته است: يکي در طرف تصديق و يکی در طرف تکذيب؛ يکي در طرف قبول و يکي در طرف نکول؛ کلّ فرهنگ جاهلي را عوض کرد. در جاهليت فرهنگشان اين بود که ما چيزي را قبول داريم که پدران ما گفته باشند، چيزي را نفي مي‌کنيم که آنها نگفته باشند. معيار قبول و نکول جاهليت، گفته پدران و نگفته آنهاست. اگر چيزي را پدرانشان گفته بودند، اينها مي‌پذيرفتند، مي‌گفتند: ﴿إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلَي أُمَّةٍ﴾،[1] چيزي را پدرانشان به نسل قبل نگفته بودند، مي‌گفتند: ﴿ما سَمِعْنا بِهذا في آبائِنَا الْأَوَّلينَ﴾،[2] اين روح، روح تقليد بود. اين روح پليد تقليد را اسلام کلّاً عوض کرد. 🔹 وجود مبارک امام صادق، طبق نقل مرحوم کليني در همان جلد اوّل کافي کتاب عقل دارد که ذات أقدس الهي دو اصل را آورد: يکي اينکه اگر کسي بخواهد چيزي را تصديق کند، بايد دستش پُر باشد. بخواهد تکذيب کند، بايد دستش پُر باشد. با گمان و ميل و خيال و هويٰ نمي‌تواند دهن باز کند. اين دو آيه را وجود مبارک امام صادق به عنوان دو تا مرز ذکر کرد، فرمود: «إِنَّ اللَّهَ خَصَّ عِبَادَهُ بِآيَتَيْنِ مِنْ كِتَابِهِ»،[3] حالا يا «حَصَّنَ»[4] است که از حِصن و دژ و قلعه است. يا «حَضّ»[5] است که تحضيض کرده. يا «خَصَّ» است که اختصاص داده، چند تا نسخه در همين کافي هست. «إِنَّ اللَّهَ حَصَّنَ»، حِصن، قلعه دو تا دژ گذاشته. «حَصَّنَ عِبَادَهُ بِآيَتَيْنِ مِنْ كِتَابِهِ»، يکي ﴿أَنْ لا يَقُولُوا عَلَی اللَّهِ إِلَّا الْحَق﴾؛[6] دهن باز کرد،
💠 وعده الهي 🔹 اين دو جمله ﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً﴾[1] ﴿إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً﴾[2] چه پيامي دارد؟ دو جمله است، دو اسم است و دو خبر است. غالب اين ادباي ما به اين نكته توجه كردند كه اين «العسر» كه «الف» لام دارد و معرفه است دومي عين اولي است، چون هر دو معرفه‌ هستند، اما «يسراً» كه نكره است دومي غير از اولي است، پس ﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً﴾ يك، ﴿إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً﴾ دو، با هر دشواري دو برابر او آساني هست، اما نه در جاي ديگر با او هست! آنكه در سورهٴ مباركهٴ «طلاق» فرمود: ﴿سَيَجْعَلُ اللّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً﴾؛[3] يعني ظهور و كشف آن ممكن است براي شما طول بكشد، وگرنه ما در درون او دو آساني قرار داديم با اوست، منتها شما نمي‌بينيد، از ما سؤال كنيد، به ما مراجعه كنيد، ما جواب را به شما نشان مي دهيم ﴿مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قيلاً﴾[4] ﴿مَنْ أَوْفي بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ﴾[5] اين وعده خداست! فرمود بيراهه نرويد، هر جا مشكلي هست دو برابرش آساني هست يك، در دسترس است دو، در كنار او جاسازي شده سه، از ما بپرسيد نشانتان دهيم چهار، حالا مسئله تحريم و امثال تحريم كه مشكل مملكت است به بركت قرآن و عترت به «أحسن وجه» حل مي شود، ماها كه در حوزه هستيم مبادا خودمان را كمتر از شيخ انصاري و آخوند خراساني فكر كنيم ما هم همانيم، اگر نتوانستيم به حال آنها باشيم بايد به حال خودمان اشك بريزيم و گريه كنيم که اين همه علوم و اين همه روايات چرا مثل آنها نشديم؟ ____________________________________ [1]. سوره شرح, آيه5. [2]. سوره شرح, آيه6. [3]. سوره طلاق, آيه7. [4]. سوره نساء, آيه122. [5]. سوره توبه, آيه111. 📚 درس خارج فقه نقد و نسيه جلسه 31 تاريخ: 1392/09/13 🌿🌿🌿 انتشار و تبلیغ سخن حق صدقه جاریه است. یاری گر یکدیگر در نشر و یادگیری معارف و آموزه های قرآنی باشیم. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
👇👇👇 🔅🔅🔅 📌 قرآن مجيد از هر گونه تحريفى محفوظ است‌ 🔹 تاريخ قرآن مجيد از روز نزول تا امروز كاملا روشن است، پيوسته سور و آيات قرآنى ورد زبان مسلمانان بوده و دست بدست مى‌گشته است. و همه مى‌دانيم كه قرآنى كه در دست ما است همان قرآن است كه چهارده قرن پيش به پيغمبر اكرم (ص) تدريجا نازل شده است. ✳ با اين وصف نبايد قرآن مجيد در اعتبار و ثبوت واقعيت خود نيازمند تاريخ باشد اگر چه تاريخش روشن هم هست زيرا كتابى كه مدعى است كه كلام خدا است و در اين دعوى به متن خودش استدلال مى‌كند و بمقام تحدى(مبارز طلبی) بر آمده همه انس و جن را از آوردن مثل خود عاجز مى‌داند، ديگر نمى‌شود در اثبات اينكه كلام خدا است و تحريف و تغييرى به آن عارض نشده و چنانكه بود مى‌باشد نياز بدليلى يا شاهدى غير از خودش پيدا كند يا در ثبوت اعتبار به تصديق و تأييد شخصى يا مقامى پناهنده شود. 🔹 روشن‌ترين برهان بر اينكه قرآنى كه امروزه در دست ما است همان قرآن است كه به پيغمبر اكرم (ص) نازل شده و هيچ‌گونه تغيير و تحريفى بر نداشته همين است كه اوصاف و امتيازاتى كه قرآن مجيد براى خود بيان نموده هنوز هم باقى است و چنانكه بوده هست. ✅ قرآن مجيد مى‌گويد: من كتاب نور و هدايتم و بشر را بسوى حق و حقيقت راهنمائى مى‌كنم. ✅ مى‌گويد: من كتابى هستم كه بيان‌كننده دو چيزم و هر چه بشر در زندگى خود نيازمند آنست و فطرت انسان با آن سازگار است روشن مى‌سازم. ✅ مى‌گويد: من سخن خدا هستم و اگر بگوئيد كلام غير خدا است، انس و جن جمع شوند و چنين كلامى بياورند يا از شخصى مانند پيغمبر اكرم (ص) كه درس نخوانده و خط ياد نگرفته و در مثل محيط جاهليت در حال يتيمى و نبودن مربى نشو و نما يافته است چنين كتابى بياورند يا در اين كتاب مانند هر سخنى كه بشر مى‌گويد اختلاف و تفاوتى در اسلوبش يا در معارف و احكامى كه بيان نموده پيدا كنند. 🌿🌿🌿 انتشار و تبلیغ سخن حق صدقه جاریه است. یاری گر یکدیگر در نشر و یادگیری معارف و آموزه های قرآنی باشیم. 👇👇👇 @rahighemakhtoom ادامه مطلب در پست بعدی👇👇
👇👇👇 🔅🔅🔅 📌 روشن ترین برهان بر این که قرآن موجود همان قرآن زمان پیامبر است ✳ اوصاف و امتيازاتى كه قرآن مجيد براى خود بيان نموده هنوز هم باقى است و چنانكه بوده هست. 🔹 اين اوصاف و امتيازات در قرآن مجيد بحال خود باقى است اما راجع به راهنمائى كه قرآن مجيد بسوى حق و حقيقت مى‌كند همين قرآن حاضرى كه در دسترس ما است با بيان شيوا و رساى خود يك دوره جهان‌بينى كامل را كه مطابق دقيق‌ترين براهين عقلى است و تكيه‌گاه مهم‌ترين زندگى سعادتمندانه بشر مى‌باشد، روشن مى‌سازد و با كمال خيرانديشى و عاقبت بينى مردم را بسوى ايمان بآن دعوت‌ مى‌كند. 🔹 و اما راجع به بيان همه نيازمندي هاى زندگى انسان قرآن مجيد با واقع بينى خود توحيد خداى جهان را اساس اصلى خود قرار داده همه معارف اعتقادى را از آن نتيجه مى‌گيرد و در اين مرحله از كوچك‌ترين نكته‌اى فروگذارى و غفلت نكرده است. 🔹 پس از آن اخلاق فاضله انسانى را از اين جمله نتيجه گرفته به روشن ساختن آنها مى‌پردازد. 🔹 پس از آن به مرحله اعمال و افعال فردى و اجتماعى انسان پرداخته طبق آنچه فطرت و آفرينش انسان نشان مى‌دهد كليات وظائف انسانى را بيان مى‌كند و جزئيات و خصوصيات آنها را به سنت پيغمبر اكرم احاله مى‌دهد. 🔹 و از مجموع كتاب و سنت دين وسيع اسلام با آن وسعت حيرت‌انگيز خودش به دست مى‌آيد دينى كه به همه دقائق و جهات فردى و اجتماعى زندگى انسان براى همه و براى هميشه رسيدگى نموده حكم مثبت صادر مى‌كند بى‌ اينكه كمترين تضاد و تدافعى در ميان اجزاء و مواد آن پيش آيد. دينى كه تنها تصور فهرست مسائل آن از عهده نيرومندترين حقوق‌دانان جهان در تمام مدت زندگاني اش بيرون است. 🌿🌿🌿 انتشار و تبلیغ سخن حق صدقه جاریه است. یاری گر یکدیگر در نشر و یادگیری معارف و آموزه های قرآنی باشیم. 👇👇👇 @rahighemakhtoom ادامه مطلب در پست بعدی👇👇
👇👇👇 🔅🔅🔅 📌 روشن ترین برهان بر این که قرآن موجود همان قرآن زمان پیامبر است ✳تحدی و مبارز طلبی قرآن 🔹 و اما اعجاز قرآن مجيد در بيان خود، اگر چه اسلوب خارق عادت قرآن از سنخ لهجه عرب دوران فصاحت و بلاغت امت عرب مى‌باشد كه در تاريخ زبانها قطعه مشعشعى است كه اختصاص به عرب داشته و اين لهجه در دوره فتوحات اسلامى كه در قرن اول هجرى بود در اثر آميزش زبان عرب با- زبان‌هاى بيگانه سپرى شده و اكنون لهجه تخاطب عربى مانند ساير زبانها از لهجه شيواى آن‌روز دور و بيگانه است. 🔹 ولى قرآن مجيد تنها با اسلوب لفظ خود تحدى نمى‌كند بلكه با جهات معنوى خود نيز مانند جهات لفظى تحدى و دعوى اعجاز مى‌نمايد. بااين‌حال كسانى كه آشنائى به زبان عربى دارند و در نظم و نثر اين زبان تتبعى كرده‌اند هرگز نمى‌توانند ترديد كنند كه لهجه قرآن لهجه شيوا و شيرينى است كه درك انسان را از زيبائى خود مبهوت و زبان را از وصف آن الكن و زبون مى‌سازد نه شعر است و نه نثر بلكه اسلوبى وراى هر دو كه‌ جذبه و كششى ما فوق شعر و سلاست و روانى ما فوق نثر را دارد، 🔹 آيه‌اى از قرآن يا جمله‌اى از آن در ميان خطبه‌اى از خطب بلغا، و فصحاى گذشته يا از نويسندگان تواناى امروز كه يافت مى‌شود مانند چراغى است كه در شبستان تاريكى قرار گرفته و آن را تحت شعاع خود قرار مى‌دهد. ✳ از راه جهات معنوى غير لفظى نيز اعجاز قرآن كماكان باقى است، 🔹 سازمان وسيع معارف اعتقادى و اخلاقى و قوانين عملى فردى و اجتماعى اسلام كه اصول و كليات آن در قرآن مجيد است تنظيم غير قابل خدشه و تضاد و تناقض‌ناپذير آن از عهده بشر بيرون است و خاصه به دست كسى كه در شرائطى همانند شرائط زندگى پيغمبر اكرم (ص) قرار گرفته باشد. 🔹 و هم نزول كتابى كه مانند قرآن يكنواخت و متشابه- الاجزاء باشد و در ظرف بيست و سه سال در زمينه اوضاع و شرايطى در كمال اختلاف در حال آسودگى و رفاهيت و سختى و ترس و ناامنى، در حال جنگ و سلم، در حال خلوت و تنهائى و ميان جماعت و ازدحام مردم، در حال سفر و در حضر سوره سوره و آيه آيه بدون هيچ‌گونه اختلاف نازل شود محال‌ است. 🔹 و خلاصه همه اوصافى كه قرآن پيغمبر اكرم (ص) داشته همين قرآن دارد پس هيچ‌گونه تغيير و تحريفى به- قرآن مجيد راه نيافته است. 🌿🌿🌿 انتشار و تبلیغ سخن حق صدقه جاریه است. یاری گر یکدیگر در نشر و یادگیری معارف و آموزه های قرآنی باشیم. 👇👇👇 @rahighemakhtoom ادامه مطلب در پست بعدی👇👇
👇👇👇 🔅🔅🔅 📌 مصونیت از تحریف برابر آنچه خود قرآن گزارش می دهد ✳ خداى متعال خود از مصونيت قرآن خبر داده است 🔹 چنانكه مى‌فرمايد:{«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»} سوره حجر آيه 9. (ترجمه: تحقيقا ما خودمان اين ذكر و يادآورى،- قرآن- را نازل كرديم و تحقيقا ما نگهدار آن خواهيم بود). 🔹 و مى‌فرمايد:{«وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ»} سوره حم سجده آيه 42. (ترجمه: تحقيقا اين ذكر و يادآورى كتابى است كه هيچ گزندى را به خود راه نمى‌دهد، باطلى و پوچى بآن راه پيدا نمى‌كند نه از پيش و نه از پس، از خداى حكيم و ستوده تدريجا نازل شده). 🔹 به مقتضاى اين آيات قرآن مجيد و مخصوصا ازين جهت كه يادآورى خدا و راهنماى معارف حقه مى‌باشد با مصونيت‌ خدائى مصون و از گزند پيش‌آمدهاى تباه‌كننده در پناه خداى نگهدار مى‌باشد. 🔹 و در اثر همان وعده الهى است (آيه حفظ قرآن) كه قرآن مجيد تا كنون كه چهارده قرن از نزولش مى‌گذرد با وجود صدها و هزارها ميليون دشمن مصون و محفوظ مانده و تنها كتاب آسمانى است كه روزگارى دراز با مصونيت در ميان بشر گذرانيده است. 🌿🌿🌿 انتشار و تبلیغ سخن حق صدقه جاریه است. یاری گر یکدیگر در نشر و یادگیری معارف و آموزه های قرآنی باشیم. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 🔹 در بعضی از روایات آمده است كه روزه بگیرید برای آنكه طراوت، خرمی و شادابی غیر ماه مبارك را از دست بدهید؛ زیرا آنها نشاط كاذب و زودگذر است. وقتی انسان روزه گرفت و به آن دل بست، كم كم به باطن روزه پی می برد. باطن روزه انسان را به لقای حق می كشاند كه خدای سبحان فرمود: «الصّوم لى وأنا أجزى به»[1] روزه مال من است و من شخصاً به آن جزا می دهم. این تعبیر فقط دربارهٴ روزه وارد شده است. 🔹 این كه خداوند فرمود: روزه مال من است، خصوصیتی را می رساند كه قابل ملاحظه و دقت است؛ گاهی انسان از سحر تا افطار امساك می كند؛ این یك درجه روزه داری است؛ تلاشی است كه حداكثر در قیامت نسوزد یا وارد بهشت بشود؛ بهشتی كه ﴿جنّاتٌ تجری منْ تحتها الأنهار﴾[2]؛ اما به آن بهشت كه ﴿فادْخلی فی عبادی ٭ وادْخلی جنّتی﴾[3] راهش نمی دهند. یعنی روزه، ضمن اینكه حكم و ادبی خاص دارد، حكمتی هم دارد كه آن لقا و محبت خداست، این حدیث در انسان شوق ایجاد می كند تا عاشق شود. انسان تا مشتاق نباشد، تلاش نمی كند و تا تلاش نكند، نمی رسد. وقتی روزه مال خدا بود، خدا هم شخصاً جزای روزه دار را بر عهده گرفته است. 🔹 از موارد فرق بین روزه و سایر عبادات همین است كه دربارهٴ اعمال دیگر، ملائكه الهی هنگام مرگ به استقبال مؤمنین می آیند كه: ﴿سلامٌ علیكم طبْتم فادْخلوها خالدین﴾[4] درهای بهشت را باز می كنند و می گویند از هر دری كه خواستید بفرمایید. امّا دربارهٴ روزه دار خدای سبحان فرمود: من خودم جزا می دهم. این جزء احكام و آداب روزه نیست؛ لذا نه در سلسله بحثهای واجب و مستحب كه فقه عهده دار آن است آمده و نه در بحثهای آداب روزه؛ بلكه جزو حكمتهای عبادت است كه چگونه انسان به جایی می رسد كه خداوند متعال مستقیماً جزای او را به عهده می گیرد. 🔹 خداوند به كسانی چون اولیای الهی كه روزه های مستحبی می گیرند و سهمیهٴ افطار خود را به یتیم و اسیر و مسكین می دهند، در عین حال كه ﴿جنّاتٍ تجری من تحتها الأنهار﴾[5] در اختیار آنهاست، می فرماید: ﴿فادْخلی فی عبادی ٭ وادْخلی جنّتی﴾ زیرا برای مطلب بالاتری، روزه می گیرند. امّا آنها كه برای ورود به بهشت و برای استفاده از میوه های دلپذیر آن روزه می گیرند تنها نوعی سوداگری دارند. 🌿🌿🌿 📚 منبع: کتاب حکمت عبادات اثر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی پاورقی: [1] ـ روضة المتقین، ج 3، ص 225. بعضی كلمه «أجزی» در این روایت را به صیغهٴ مجهول خواندهاند: «الصوم لى وأنا أُجزی به» یعنی روزه برای من است و من پاداش آن هستم! (ر ك: نهایه ابن اثیر، ج 1، ص 270، «جزا»). [2] ـ سورهٴ آل عمران، آیهٴ 15. [3] ـ سورهٴ فجر، آیهٴ 29ـ 30. [4] ـ سورهٴ زمر، آیهٴ 73. راجع به روایات برزخ مراجعه شود به: تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 506 و 507؛ بحار، ج 6، ص 139؛ علم الیقین، ج 2، ص 1060. [5] ـ سورهٴ بقره، آیهٴ 25. @rahighemakhtoom
💠 کتاب الهی 🔹 من قرآن را در بهترين ماه، يعني ماه مبارک رمضان، در ظريف‌ترين و زيباترين فرصت، يعني شب و در بهترين شب از شب‌هاي ماه مبارک رمضان، يعني «ليلة القدر» نازل کردم: ﴿إِنَّا انزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ﴾[1] و قسمت‌هاي مهم را هم من شبانه با تو در ميان مي‌گذارم: ﴿قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَليلاً﴾، چرا؟ براي اينکه حرف من که حرف عادي نيست. اين قدر سنگين است که توان‌فرساست! 🔹 اما چهار مطلب هست؛ يکي اينکه آن خيلي سنگين است، يکي اينکه آن خيلي آسان است، يکي اينکه آن اصلاً سنگين نيست و ديگر اينکه آن آسان نيست. اين چهار صفت دو تايش ثبوتي است و دو تا سلبي است. آنجا که مي‌گويد سنگين است، يعني محتواي وزين دارد، علمي است، حرف سهل و ساده و عوامي و عرفي در آن نيست، برهان قطعي است، برهان وزين است. وقتي مي‌گوييم اين حرف، حرف وزين است، يعني علمي است، يعني اين‌طور نيست که هر کسي بفهمد، علمي است؛ اما آسان است؛ يعني دل‌پذير است. ما يک چيز بيگانه‌اي تحميل نکرديم. همان که در درون شما و با فطرت شما خلق شد، همان را به صورت کتاب درآوردم؛ لذا فرمود: ﴿إِنَّا سَنُلْقي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقيلاً﴾، يک؛ ﴿وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ﴾،[2] اين دو. سنگين است؛ يعني پُرمحتواست، علمي است، عالمانه است، محقّقانه است. آسان است، چون دل‌پذير است. 🔹 ما چيزي برخلاف فطرت نمي‌گوييم. اول شما را ساختيم، دوم برابر ساختار شما کتاب فرستاديم. شما را با عقل و عدل آفريديم. همان‌طوري که هر انساني از عسل لذت مي‌برد، کسي يادش نداده است، از بوي خوب لذت مي‌برد، کسي يادش نداده است. از ادب و احسان لذت مي‌برد، کسي به او ياد نداده است؛ چه شرقي و چه غربي اين زبان مشترک اين هفت ميليارد بشر کنوني است، اين زبان همه است، همه از ادب لذت مي‌برند، همه از احترام لذت مي‌برند، همه از عدل لذت مي‌برند، همه از وفاي به عهد لذت مي‌برند، همه از اداي امانت لذت مي‌برند، اينها را ما در درون همه نهادينه کرديم. بعد اين را به صورت کتاب درآورديم به نام قرآن، پس هم سنگين است، چون علمي است و برهاني است. هم آسان است، چون دل‌پذير است. هم ﴿إِنَّا سَنُلْقي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقيلاً﴾، يک؛ هم ﴿لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ﴾، آسان است، خيلي آسان است؛ اما سخت نيست، سنگين نيست؛ يعني قابل فهم نباشد، برخلاف فطرت باشد، از آن قبيل نيست. سُست و بي‌محتوا هم نيست، پس اين دو از اوصاف سلبي قرآن است؛ يعني سنگيني برخلاف فطرت نيست، بي‌محتوا هم نيست. ثقيل است؛ يعني بامحتوا هست، بي‌محتوا نيست. خفيف و سبک و تهي‌مغز نيست. ____________________________________ [1]. سوره قدر، آيه1. [2]. سوره قمر، آيات17و22و32و40. 📚 درس تفسير سوره مزمل جلسه 1 تاريخ: 1398/01/17 @rahighemakhtoom
(اقرا) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 7: تفسیر آیه 5 عَلَّمَ‌ الْإِنْسَانَ‌ مَا لَمْ‌ يَعْلَمْ‌ و به انسان آنچه را نمی‌دانست یاد داد! 📋✏ نکته و پیام نگاشت: 🔹 معلم اصلى انسان خداست. «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» 🔹 وحى الهى سرچشمه علوم بشرى است. «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» ✳ آموخته هاى انسان، هدیه خداوند و نعمت او است. (علّم الإنسن ما لم یعلم) 🔹 آیه شریفه، در مقام امتنان و برشمردن نعمت هایى است که جلوه هاى کرامت خداوند است. ✳ ظرف معلومات انسان، در اصل آفرینش او تهى است. (ما لم یعلم) 🔹 تعبیر «ما لم یعلم» (چیزى را که نمى دانست) شامل معلومات اکتسابى و غیر اکتسابى هر دو مى شود. ✳ خروج انسان از نادانى، در گرو خواست خداوند و به دست او است. (علّم الإنسان ما لم یعلم) ✳ رها ساختن انسان از جهل، جلوه کرم والاى خداوند است. (و ربّک الأکرم. الّذى ... علّم الإنسان ما لم یعلم) ✳ ربوبیت خداوند بر انسان، جلوه گر در آگاهى بخشیدن به او است. (و ربّک الأکرم ... علّم الإنسن ما لم یعلم) ✳ توجه به وابستگى تمام معلومات انسان به خداوند، مایه اطمینان پیامبر(ص) به امداد الهى در توانا ساختن او بر دریافت و قرائت قرآن (اقرأ ... علّم الإنسن ما لم یعلم) 🌿🌿🌿 🔅در معرفی کانال (کلاس) رحیق به دوستان قرآنی مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید 🙏 @rahighemakhtoom
(اقرا) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 8: تفسیر آیه 6 کَلاَّ إِنَ‌ الْإِنْسَانَ‌ لَيَطْغَى‌ چنین نیست (که شما می‌پندارید) به یقین انسان طغیان می‌کند، 🔹 «کَلاّ»: به معنی حَقّا. قطعاً. وشاید براى تأكيد باشد این واژه را نباید همواره به معنی زجر و ردع بدانیم. بلکه می‌تواند حرف تحقیق و تنبیه و جواب باشد و (به راستی) و (حقّا) و (هان) و (آری) معنی شود (تفسیر نوین). 🔹 «الإِنسَانَ»: غالب انسانها مراد است. 🔹 كلمه‌ «كَلَّا» يا به معناى نفى گذشته است يعنى اين گونه نيست كه انسان به ياد گذشته خود باشد كه خداوند او را آفريد و به او آموخت، پس بنده او باشد، بلكه به جاى بندگى طغيان‌ مى‌كند و مانع بندگى ديگران نيز مى‌شود. ✅ انسان بی ظرفیت ◾ اگر انسان ظرفيّت نداشته باشد ◽ يا ثروت او را مغرور مى‌كند، چنانكه قارون مى‌گفت: «إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدِي» ◽ يا قدرت او را مغرور مى‌كند، چنانكه فرعون مى‌گفت: «أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ» ◽ يا علم او را مغرور مى‌كند. چنانكه بلعم باعورا به آن گرفتار شد. «آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها» 🔹 ولى اگر ظرفيّت باشد، حتى هر سه در يك نفر جمع مى‌شود مثل حضرت يوسف و سليمان ولى مغرور نمى‌شود، چون همه را از خداوند مى‌داند نه خود. 🔸 چنانكه حضرت سليمان گفت: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي» 🔸 و حضرت يوسف گفت: «رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ» آرى خطر آنجاست كه انسان به خود بنگرد نه خدا. «أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‌» ◾ طغيانگر نه خدا را بنده است، نه دستورات الهى را به رسميّت مى‌شناسد، نه استدلال مى‌پذيرد و نه به نداى وجدان و ناله مظلومان گوش مى‌دهد. 🌿🌿🌿 🔅در معرفی کانال (کلاس) رحیق به دوستان قرآنی مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید 🙏 @rahighemakhtoom
💠 مجرای کلام الهی 🔹 يک بيان نوراني از پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم) رسيده که فرمود: «طَهِّرُوا أَفْوَاهَكُمْ»؛ دهانتان را پاک کنيد، نه دندان خود را مسواک کنيد! مسواک کردنِ دندان يک سنّت فقهي است که ثواب هم دارد، آثار پزشکي و بهداشتي هم دارد؛ اما حضرت در اين حديث نوراني فرمود: دهان را پاک کنيد، نه أسنان و دندان را! «طَهِّرُوا أَفْوَاهَكُمْ»؛ اين دهان را پاک کنيد، چرا؟ زيرا «فَإِنَّهَا طُرُقُ الْقُرْآن»؛ قرآن مي خواهد از اين دهان عبور کند. فرمود قرآن بخوانيد، بخواهيد نماز بخوانيد که حمد و سوره اش قرآن است، مگر نبايد از اين دهان بيرون بيايد؟! اين دهان و اين فضا را پاک کنيد، حرف بد از اين دهان بيرون نيايد، غذاي شبهه ناک به اين دهان وارد نشود، دهان را پاک کنيد نه دندان را! «طَهِّرُوا أَفْوَاهَكُمْ فَإِنَّهَا طُرُقُ الْقُرْآن»،[1] کلام خدا بايد از اينجا عبور کند، اين جان کندن ميخواهد. ____________________________________ [1]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج1، ص368. 📚 درس اخلاق تاريخ: 1395/01/19 🆔eitaa.com/EsraTvEitaa @rahighemakhtoom