.
📌مولای #آزادی ها 5
#علامه_جعفری
#علامه_محمد_تقی_جعفری
🌱🌱🌱
☑️بارها در زندگی خود شنیده و خواندهایم که: آنچه از دست انسانها برمیآید، کار و کوشش است که زمینه را برای وصول به هدف آماده نموده و موانع را از پیش پای آنان برمیدارد، اما سازندۀ هدفها و عامل وصول آنها، مربوط به عنایت ربانی خداست. ما جز اینکه از مقدار ناچیزی آزادی برخوردار شده و آن را به کار بیندازیم، کار دیگری نمیتوانیم انجام بدهیم.
☑️ اما وقتی همین مقدار ناچیز از آزادی را مورد اهمیت قرار بدهیم، رو به افزایش میرود، یعنی: زمینۀ افزایش آزادی را کمکم در درون خود فراهم میسازیم؛ همانگونه که با اهمیت دادن به فعالیتهای تعقلی، زمینۀ افزایش عقل در مغز ما آمادهتر میشود. بر این اساس، میتوان گفت:
☑️آزادی در طبیعت امکانپذیر نیست، بلکه آزادی را باید تحصیل کرد. اما هر اندازه بتوانیم نیروی آزادی را در درون خویشتن تقویت کنیم، باز از آنرو که جزئی از اجزای طبیعت محسوب میشویم و روح ما در برابر قوانین و پدیدههای طبیعت تأثر میپذیرد، هرگز به آزادی مطلق دست نخواهیم یافت. بنابراین، اگر بتوانیم موقعیت رهبری به انسانها پیدا کنیم و در رساندن آنها به آزادی اثری داشته باشیم، نمیتوانیم جز مقدار محدودی از آزادی به آنها ارزانی بداریم.
☑️آزادی مطلق از آن خداست و تا زمانی که کسی از جبر طبیعت و آزادی طبیعی محدود رها نشود، نمیتواند شایستگی پذیرش نمونهای از آزادی مطلق خداوندی را دارا شود. ابراهیم خلیل(ع) نمونهای از آزادی مطلق را از پروردگارش دریافته بود. ابراهیم پس از این دریافت:
وقتی خدای ابراهیم با دستوراتی ابراهیم را آزمایش کرد و او از عهدۀ آزمایش به صورت کامل برآمد، در نتیجه خدا فرمود: تو را پیشوای مردم قرار میدهم. (سورۀ بقرۀ، آیۀ ۱۲۴)
اموالش را در راه خدا بخشید، از وطن خود آواره شد و با همۀ افراد و گروههای جامعه خود، به تنهایی به مبارزه برخاسته، در نهایت به فرمان خداوندی پسر نازنینش را هم در راه خدا به زمین خواباند تا او را ذبح کند.
☑️علاوه بر پرستشهای خالصانۀ ابراهیم، همۀ این موارد نیز زمینۀ پذیرش نمونۀ آزادی مطلق را در ابراهیم(ع) فراهم ساخت. همچنین است دیگر پیامبران الهی.
☑️از مجموع ملاحظات مربوط، به این نتیجۀ قطعی میرسیم که: چون پیامبران میخواستند نعمت عظمای آزادی انسانی را که فراتر از آزادی معمولی طبیعی است به انسانها بدهند، میباید خود آنان از نعمت عظمای آزادی مطلق برخوردار باشند. این نعمت بزرگ الهی را پیامبران به دست آورده بودند.
🔅تفسیر و قرآن پژوهی
@rahighemakhtoom
.📌مولای #آزادی ها 8
#علامه_جعفری
#علامه_محمد_تقی_جعفری
☑️تاریخ اسلام دربارۀ داستان غدیر غوغایی دارد و هیاهویی.
به نظر میرسد قضیۀ غدیرخم به وسیلۀ ۱۱۰ صحابی و ۸۴ تابعی و ۳۶۰ نفر علمای عالیمقام اسلامی، جای تردیدی در این داستان سازنده باقی نمیگذارد.
☑️همچنین، هزاران شاعر عرب و غیر عرب، قضیۀ غدیر و مولویت علی(ع) را در اشعاری که از صمیم قلب سرودهاند، مجالی به تردید در وجود چنین حادثهای بزرگ باقی نمیگذارد. اگر کسی به خود اجازه بدهد که در ثبوت چنین حادثهای با وجود نقل فوق متواتر تردید کند، او میتواند همۀ حوادث یقینی و قطعی تاریخ را مورد انکار قرار بدهد.
☑️از طرف دیگر، داستان غدیر میگوید: پیامبر اکرم(ص) در آن روز، علی(ع) را به مردم نشان داد و گفت: جبرئیل از طرف پروردگارم به من دستور داده است در این جایگاه که جمعیت انبوهی از مردم حاضرند، بایستم و به هر انسان سفید و سیاه اعلام کنم: علیبن ابیطالب، برادر و وصی و خلیفه و پیشوای مسلمین بعد از من میباشد... محکمات قرآن را بفهمید و در متشابهاتش سرگردان نشوید.
☑️این قرآن را (متشابهاتش را)، کسی پس از من تفسیر نخواهد کرد، جز این شخص که از دستش گرفته و بازویش را بلند کردهام.
هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست...
☑️در این جمله، عدهای از گذشتگان که به قول
جلالالدین: مغز باعظمتشان را در باز و بسته کردن و دوباره باز کردن و بستن گره مستهلک میسازند کلمۀ «مولا» را مانند جنازۀ بیصاحب گورستان، به آن خرابه کشانده و با این بلاتکلیفی، محصول داستان غدیر را به شکل یک حادثۀ خندهآور درآوردهاند.
☑️تاکنون ۲۷ معنی برای «مولا» پیدا کردهاند تا مقصود از جملۀ: من کنت مولاه فهذا علی مولاه، برای ابد در تاریکی محض فرو رود! گفتهاند: مولا به معانی زیر آمده است:
۱- خدا، ۲- عمو، ۳- پسرعمو، ۴- پسر، ۵- پسرخواهر، ۶- آزادکنندۀ برده، ۷- بردۀ آزادشده، ۸- برده، ۹- مالک، ۱۰- پیرو، ۱۱- کسی که به او نعمت داده شده است، ۱۲، شریک، ۱۳، همپیمان، ۱۴- رفیق، ۱۵- همسایه، ۱۶- کسی که به جایی وارد شده باشد، ۱۷- داماد، ۱۸- نزدیک، ۱۹- سردهندۀ نعمت، ۲۰- کسی که مرده یا مفقود شده است، ۲۱- ولی، ۲۲- کسی که به چیزی از همه شایستهتر است، ۲۳- شریف و آقا، نه مالک و آزادکنندۀ برده، ۲۴- دوست، ۲۵- یاور، ۲۶- متصرف در امر، ۲۷- متولی امر.
🌱🌱🌱
🔅تفسیر و قرآن پژوهی
@rahighemakhtoom
✍ یکی از دلایل قاطعانهای که عظمت و برتری ائمه را بر تمام انسانها اثبات میکند، این است که مجهول ماندن امتیازات الهی آنان و بیاعتنایی مردم به مقام رهبریشان، موجب نشد که مانند بیگنجایشهای زودشکن، به اولاد آدم بدبین شوند و حالت منفی به خود بگیرند و در صورت امکان درصدد انقامجویی برآیند. یک متفکر انسانشناس میگوید: «اگر امور و شئون اجتماعی آن دوران و وضع روانی انسانهای آن زمان را در نظر بگیریم و عظمت شخصیت علیبن ابیطالب(ع) را به طور دقیق درک کنیم، باید بگویم: علیبن ابیطالب در آن دوران و جامعه، هر روز چند بار کشته میشد و زنده میگشت! ناهمواری محیط و اجتماع، فقدان الگوهای صحیح برای واقعیات و جریانات عمومی افراد روی خودمحوریها، هر لحظه تصادم جدی با حیات هدفدار علی داشته است». با این حال علی(ع) زندگی میکند و اندک سستی در تکاپوی او راه پیدا نمیکند و عدالت را پیش پای همهٔ دوست و دشمن، یکسان میگستراند و دربارهٔ عدالت الهی با تمامی شکوفایی سخن میگوید و به طور کلی میسوزد و از پرواز باز نمیماند.
📖 استاد #علامه_جعفری
ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ج ۲، ص ۲۸۳ و ۲۸۴
🍀🍀🍀🍀🍀
@rahighemakhtoom
.
📌حـیـات مـعـقـول
مشاهدۀ عینى نتایج غوطهور شدن در «زندگى طبیعى محض»، چیز دیگرى جز گرفتن چیزهایى از طبیعت و بازگرداندن به آن را نشان نمیدهد؛ به این معنا که: آدمى با محدود شدن در زندگى طبیعى محض که از کانال یک نر و یک ماده عبور کرده، چشم به دنیا گشوده است، حاصلى جز پیچیدن و باز شدن در گردبادهاى قوانین طبیعت نیست.
نتیجۀ دردناکتر و بلکه مهلکتر از نتیجۀ مذکور، این است: محصولى که زندگى طبیعى محض براى انسانها به ارمغان آورده، تکاپو و تنازع در راه بقاء بوده که تا امروز اجازه نداده است اکثریت چشمگیر مردم جوامع، از تاریخ طبیعى حیوانات به تاریخ انسانىِ انسانها گام بگذارند.
این، یک جریان تصادفى و سطحى نیست که ما هیچ صفحهای از صفحات تاریخ بشرى را نمیبینیم، جز اینکه در میان همۀ سطرهاى صفحات آن، یک سطر با مایع خون نوشته شده است. حتى سطرهایى هم که زندگى بدون تضاد و تزاحم را نوشته، بیشتر کلماتش با مفاهیم «جبرى» یا «چه باید کرد؟» پر شده است.
«حیات معقول» از اندیشههاى متأخر استاد محمدتقى جعفرى محسوب میشود که نخستینبار در جلد دوم تفسیر نهجالبلاغه مطرح شده است و در تفسیر مثنوى حضور ندارد. بنابراین، فکروارهاى است که در دهۀ پنجم حیات ایشان صورت پذیرفته است.
روشن است که این موضوع در ملاحظۀ مجموعى افکار یک متفکر میتواند اهمیتى خاص و معنادار داشته باشد. البته این اثر، دربردارندۀ تمام دیدگاههاى مؤلف دربارۀ این موضوع نیست، بلکه یکى از آنها ولى جامعترین و مفصلترین آنهاست.
#علامه_جعفری
#استاد_جعفری
#علامه_محمدتقی_جعفری
🔅تفسیر و قرآن پژوهی
@rahighemakhtoom
💎 هنگامی که انسان لحظات خود را در حالت رؤیت خداوندی به سر میبرد و میداند که خدا هم او را میبیند، گسیختن از جاذبهٔ چنین رابطهای را همان مرگ حقیقی تلقی میکند که معدوم محض باشد. بنابراین، او چگونه میتواند با تمایل به گناه، تن به چنین مرگی بدهد؟!
📖 استاد #علامه_جعفری
ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه. ویراست جدید، ج ۵، ص ۱۹۴
🍀🍀🍀🍀🍀
@rahighemakhtoom
✍ گذشت سالیان عمر نه تنها برای شخصیت سالم اندوهبار نیست، بلکه بدان جهت که هر لحظه که میگذرد، به مقدار همان لحظه، به دیدار خداوند هستیآفرین که درب بارگاهش را به روی بندگانش گشوده است، نزدیکتر میگردد، بر انبساط و نشاطش افزوده میشود.
شخصیت سالم آن حقیقت فعال دائمی است که هر گامی که در اقیانوس زندگی برمیدارد، هم یک گام به ساحل که عرصه دیدار خداوندی است، نزدیکتر میشود و هم با آن گام، موجی از حقیقت را در مییابد که در همان اقیانوس وجود دارد.
📖 استاد #علامه_جعفری
مجموعه آثار ۱۳- فلسفه اخلاق، تعلیم و تربیت، ص ۳۰۲
🍀🍀🍀🍀🍀
@rahighemakhtoom
به نظر میرسد چهار علت دارد:
۱. اهتمام به اين واقعۀ شگفتانگيز، احتياج به شناخت ابعاد و سطوح بسيار متنوع، مانند معرفت دين، اخلاق، حقوق، سياست به معنای مديريت انسان در حركت به سوی عالیترين هدف حيات و اصول پيشرو فرهنگها دارد. لذا، كمتر كسی توانسته است كه اهميت واقعی اين حادثه را درک نمايد.
۲. ممكن است فهم حادثۀ مورد تحليل، نيازمند پيگيری علل و عوامل دور و نزديک و نتايج و رويدادهای همزمان باشد كه رابطهای با حادثه داشته باشند و شخص تحليلگر نتواند از عهدۀ جمعآوری و فهم دقيق آنها برآيد.
۳. در صورتی كه شناخت همهجانبۀ حادثه، موجب شود تا شخص محقق از برخی معتقدات خود دست بردارد، قطعی است كه چنين محققی به شناخت همهجانبۀ حادثه علاقهای نخواهد داشت.
۴. شخص متفكر و محقق، در رويارويی با اين حادثه، با حقايقی مانند ايمان، عشق، احساس مسؤوليت بزرگ دربارۀ انسانها و اعتقاد جَزمی به خدا و ابديت روبهروست، كه يكی از طرفين حادثه (امام حسين(ع) و ياران او) آنها را در حد اعلا داشتند. در صورتی كه طرف ديگر (يزيد و يزيديان) منطقی جز خودخواهی و خودكامگی و ظلم و تجاوز نمیفهميدند. شخص محقق، هر اندازه هم كه بخواهد در مقابل اين دو منطق (حقّ محض و باطل محض) بیطرفی و تماشاگريی بیتأثر را انتخاب كند، امكانناپذير به نظر میرسد.
جعفری، محمدتقی. امام حسین(ع)، شهید فرهنگ پیشرو انسانیت. ص ۲۸ و ۲۹
#علامه_جعفری #استاد_جعفری
#محمدتقی_جعفری
🌱🌱🌱
📎تفسیر و علوم قرآنی
@rahighemakhtoom