eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
616 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @jebhefarhangi @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
📌حضور دائم ﴿إِلاَّ الْمُصَلِّينَ ٭ الَّذينَ هُمْ عَلي‏ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ﴾، کسي که دائماً در نماز است، دائماً در نماز هستند؛ يعني چه؟ دائماً دارد نماز مي‌خواند؟ يا نمازش را دائماً حفظ مي‌کند؟ صلات ذکر خداست، آن که دائماً به ياد خداست؛ «خوشا آنان که دائم در نمازند»، در روايات ما آمده که کسي که مرتّب به ذکر خداست، ذکر خدا نماز اوست. بلند مي‌شود «بحول الله»، مي‌نشيند «الحمد لله»، چهارتا خنده‌اي کرده، آن آيه‌اي که گفتند براي جبران آن ضحک است، مي‌خواند. اين دائماً به ياد خداست. نه اينکه دائماً دارد نماز مي‌خواند، او که «دائم الذکر» است، «دائم الحضور» است، «دائم الصلاة» هم هست. وگرنه در روايات ما اين است، وگرنه اين‌طور نيست که کسي دائماً در نماز باشد تا آن بنده خدا بگويد «خوشا آنان که دائم در نمازند»! در روايات هست که کسي که دائماً به ياد خداست، «هُوَ بِمَنْزِلَةِ الصلاة». اگر کسي گفت: «خوشا آنان که دائم»؛ يعني «دائم الذکر» هستند. موقع نماز، نمازشان را مي‌خوانند، موقع اطاعت اطاعت مي‌کنند. آن کسي که در همه حالات مواظب است که گناه نکند، او «دائم الصلاة» است، البته يک حفظ صلات داريم، يک دوام صلات داريم. ﴿إِلاَّ الْمُصَلِّينَ﴾، چند بار اينجا تکرار کرده، هم دوام صلات را، هم حفظ صلات را. 📼فرازی از سوره معارج جلسه چهارم 🌹🌹🌹 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌دین تعدیل کننده و دین تعطیل کننده 🔹شيطان رابطه دروني ما را با قطب ما که عقل است، به هم مي‌زند تا اين شهوت و غضب را حاکم کند تا سقيفه درون را بر غدير درون پيروز کند. رابطه بيروني ما را به هم مي‌زند تا سقيفه بيرون را بر غدير بيرون پيروز کند، اين تلاش و کوشش اوست، وگرنه انسان طبعاً و فطرتاً منظّم آفريده شد، طبق آن اصول پنج‌گانه، نقصي در دستگاه نيست. 🔻فرمود اين نمازی که ما خوانديم، براي اين است که شما تعديل کنيد نه تعطيل. فرمود: «رَهْبَانِيَّةُ أُمَّتِي الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّه‏»؛نگفتند ترک ازدواج بکن، نگفتند گوشه‌نشين باش! 🔺وجود مبارک حضرت امير هم فرمود: من با شما فرق دارم، من چون رهبر مردم هستم، بايد ساده زندگي کنم؛ ولي وقتي آن کسي آمده بود، مرتّب نمازهاي مستحبي، روزه مستحبي، فرمود اين چه کاري است که داريد مي‌کنيد و به زن و بچه‌ات فشار مي‌آوري؟ چرا مرا نگاه مي‌کني؟ من که امام مسلمين هستم، يک وظيفه دارم، شما که آدم‌هاي عادي هستيد، چرا به زن و بچه خودتان آسيب مي‌رسانيد؟ اين را جدّاً نهي کرد. 🔸آن عثمان بن مظعون مقداري رفته راهبانه زندگي کند، عيالش آمده به عيال پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم) گِله کرده، حضرت روي منبر فرمود: «مَا بَالُ أَقْوَامٍ يُحَرِّمُون‏»، چرا به زندگي خود و به زن و بچه خود سخت مي‌گيريد؟ شما چرا ما را نگاه مي‌کنيد؟ پس اگر عقل پيروز شد، نه بيرون را تعطيل مي‌کند، نه درون را تعطيل مي‌کند، هر کدام را تعديل مي‌کند، سر جاي خودش نگه مي‌دارد. 📼فرازی از سوره معارج جلسه چهارم 🌹🌹🌹 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌چشمه زلال همیشه جاری يک بيان نوراني حضرت امير درنهج‌البلاغه از حضرت نقل مي‌کند که پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود نماز مثل چشمه شفاف و تقريباً آب گرمي است يا حالا آب ملايمي است که درِ خانه هر کسي هست. يک چشمه خصوصي هم هست، درِ خانه هر کسي هم هست. شبانه‌روز پنج بار اينها مي‌روند در اين چشمه شستشو مي‌کنند. اين در نهج‌البلاغه از وجود مبارک پيغمبر هست. آدم شبانه‌روز پنج بار شستشو بکند بعد آلوده بشود ديگر درست نيست. معلوم مي‌شود نرفته شستشو بکند يا درست شستشو نکرده؛ لذا هم دارد ﴿صَلاتِهِمْ دائِمُونَ﴾ هم دارد ﴿عَلي صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ﴾. هم کمّيت نماز، هم کيفيت نماز، هم اصل نماز، هم شرايط نماز، اوصاف نماز، اين چشمه هست. آدم پنج بار شبانه‌روز با خداي خود گفتگو مي‌کند بعد آلوده دربيايد، چيست؟ اينکه مي‌گويند صلات «عَمُودُ الدِّينِ» است، براي اينکه اين ستون دين است. اگر اين ستون نباشد، خيمه به زمين مي‌ريزد. اگر کسي بخواهد به خيمه‌اي پناه ببرد، ستون مي‌خواهد. اگر اين ستون نباشد، خيمه افتاده روي زمين و پارچه‌اي روي زمين است.... 📼فرازی از سوره معارج جلسه ششم 🌹🌹🌹 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌نظم ریاضی جهان 🔺...مي‌فرمايد آسمان برويد، زمين برويد، تمام تلاش و کوشش خود را بکنيد: ﴿ما تَري‏ في‏ خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ﴾؛کمبودي در يک‌جا نمي‌بينيد، هر چيزي سرجاي خودش محفوظ است و اگر کسي ـ خداي ناکرده ـ بخواهد با نظام هستي ناهماهنگ باشد، به قول حکيم سنايي آبروي خود مي‌برد. 🔻الآن فرض کنيد اين سلسله عدد بين هفت و نُه، عددي است به نام هشت، اگر کسي اختلاس کرد و نجومي کرد، فلان کرد، اين عدد هشت را از جايش گرفت، اين رسوا مي‌شود، براي اينکه کجا مي‌خواهد بگذارد. 🔻اين عدد هشت فقط و فقط جايش بين هفت و نُه است. امروز نگذاشت، بعد از ده سال رسوا مي‌شود. نظام را گفتند مثل حلقات رياضي عدد است، هيچ ممکن نيست که کسي کاري بکند و رسوا نشود. او کجا مي‌خواهد بگذارد اين عدد هشت را؟ تا چه وقت مي‌خواهد در جيبش قايم کند؟ شدني نيست. ▫️هيچ ممکن نيست کسي حرام بخورد و رسوا نشود، براي اينکه از کجا گرفتي؟ به هر حال از جايش گرفتي. اگر بي‌جا نگرفته بودي که حرام نبود، اگر بجا بود که حلال بود. سلسله رياضي آن قدر دقيق است که انسان بايد تابع آن باشد. بخواهد جابه جا بکند، يک عدد را بردارد، در دستش مي‌ماند. ▫️ما يک فوت داريم، يک اختلاف؛ اختلاف در عالم فراوان است، عدد پنج با عدد نُه اختلاف دارد، آن بزرگ‌تر است، اين کوچک‌تر است. بايد هم باشد؛ اما تفاوت، يعني اين حلقات اين سلسله يکي فوت شود. جايش خالي باشد. فرمود اين شدني نيست: ﴿ما تَري‏ في‏ خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ﴾؛ اما اختلاف يک چيز لازم است:﴿اخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ﴾ است، زمستان بايد باشد، تابستان بايد باشد، حتماً بايد ما يک زمستان طولاني داشته باشيم، يک تابستان طولاني داشته باشد، اين در روز، آن در شب، اگر جهان چهار فصلش يکي بود، ديگر ميوه نمي‌داد، کشاورزي نمي‌شد، زندگي فلج مي‌شد. ▫️حتماً بايد ﴿وَ اخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ﴾ باشد، ﴿يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَي النَّهار﴾باشد، ﴿يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ﴾ باشد، اين اختلاف نظم است؛ اما آن تفاوت بي‌نظمي است، تفاوت يعني چيزي سرجايش نباشد. اين‌طور نيست. 📼فرازی از سوره معارج جلسه هفتم 🔅🔅🔅 🌷🌷 تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق)🌷🌷 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌این بیماری با آزمایشگاه موش درمان نمی شود! 🔸...اگر کسي ـ خداي ناکرده ـ خود را در آنچه که در تالار تشريح مي‌بيند، ببيند و تمام خواسته‌هاي درماني‌اش را از آزمايشگاه موش بخواهد، اين چگونه آيه سوره مبارکه «مائده» را درمان کند؟ در اين آيه فرمود بعضي‌ها يک بيماري دارند تا يک مشکل داخلي پيدا شد، فوراً ارتباط با خارج برقرار مي‌کنند و به آنها اطلاع مي‌دهند و از آنها کمک مي‌گيرند. فرمود اينها کساني‌ هستند که ﴿يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَي أَن تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَي اللّهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَي مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ﴾، اين در سوره «مائده» گذشت، فرمود آنهايي که مريض هستند تا مشکلي پيدا شد، فوراً خارج! مي‌گويند شايد اوضاع داخلي برگردد، آنها بيايند ما چرا رابطه خودمان را با آنها قطع بکنيم؟! فرمود اينها مريض‌ هستند، اين بيماري را که با آزمايشگاه موش نمي‌شود حلّ کرد. اين با عزت و استقلال و با بيان نوراني حضرت امير حلّ مي‌شود. 🔸حضرت فرمود: «لَا يَمْنَعُ الضَّيْمَ الذَّلِيلُ‏»؛ستم را جز ملّت فرومايه کسي تحمّل نمي‌کند. بعد هم فرمود: «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ»؛سنگ را از آنجا که آمد برگردان، به کسي سنگ نزن؛ اما سنگ‌خور هم نباش. 🔸 اين علي است! قرآن و عترت، قرآن و عترت، يعني همين! فرمود به کسي سنگ نزنيد؛ اما «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ»، اين بيان نوراني حضرت است در نهج. سنگ را از آن جايي که آمد برگردانيد، همين! 📼فرازی از سوره معارج جلسه هشتم 🔅🔅🔅 🌷🌷 تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق)🌷🌷 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌مشرق و مغرب فرمود: ﴿فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ﴾، به شرق و غرب و طلوع و غروب قسم نخورد که کار قمر و شمس يا حرکت زمين دور شمس باشد، به خود مشرق و مغرب که خدا آفريدگار آنهاست، سوگند ياد کرده است. در قرآن کريم گاهي سخن از مشرق و مغرب است که ﴿رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ﴾، گاهي «مشرقين و مغربين» است که متساوي است، آن روزي که «بامدادان که تفاوت نکند ليل و نهار» آن روزها سالي دو روز است، دو تا مشرق داريم، دو تا مغرب داريم. گاهي به لحاظ کروي بودن زمين که هر لحظه يک گوشه مشرق است، يک گوشه مغرب: ﴿مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا﴾،داريم. گاهي جمع‌بندي نهايي است، مي‌فرمايد: ﴿وَ رَبُّ الْمَشارِقِ﴾ ما اصلاً مغرب نداريم، مغرب يک امر نسبي است. چيزي به نام غروب نداريم، چيزي به نام مغرب نداريم. اين شمس مرتّب در حرکت است. اينجا که حرکت است، طلوع است. آنجا حرکت است، طلوع است. نبودِ شمس از جايي ما غروب انتزاع مي‌کنيم و الا چيزي به نام غروب در عالم نيست. اين است که در سوره مبارکه «صافات» وقتي جمع‌بندي نهايي شروع شده، مي‌فرمايد اين ﴿رَبُّ الْمَشارِقِ﴾ است. در سوره مبارکه «صافات» اين است: ﴿رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ﴾، ما اصلاً مغرب نداريم. چيزي به نام غروب و مغرب و يک امر وجودي باشد، ما نداريم. اين شمس مرتّب حرکت مي‌کند، مرتّب در طلوع است، مرتّب در طلوع است، آن جايي را که رها کرده، تاريک مي‌شود ما مي‌گوييم مغرب، وگرنه چيزي باشد به نام غروب و غارب و مغرب و اينها نيست. 📼فرازی از سوره معارج جلسه نهم 🔅🔅🔅 🌷🌷 تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق)🌷🌷 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌قوی باشید تا کسی طمع نکند در بخش پاياني سوره مبارکه «توبه» هم فرمود شما که حق حمله به ديگري را نداريد، حمله هم نمي‌کنيد و اصلاً نظام ما نظامي نيست که به کشورهاي ضعيف حمله کنيم؛ ولي آن قدر ستبر باشيد که تمام قدرت‌ها از شما بترسند. اين يعني چه؟ اين قدرت‌هاي استکباري که همه چشم دوخته‌اند به منابع ما و منافع ما، ما چه وظيفه‌اي داريم؛ يعني بايد بي‌عُرضه باشيم و بي‌تدبير؟ يا به ما گفت آن قدر مرد باشيد که از شما بترسند، همين! هيچ جاي قرآن ندارد که شما به کشورها حمله کنيد. فرمود جاي خودتان آن قدر مستحکم باشيد که کسي طمع نکند! در سوره مبارکه «توبه» بخش پاياني‌اش آيه 123 اين است: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فيكُمْ غِلْظَةً﴾، اين را دقّت کنيد! 📼فرازی از سوره معارج جلسه نهم 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌قیامت حق است 🔻سوره مبارکه «حاقه» چه در کتابهاي اهل سنت و چه در کتابهای ما آن تفسيرهايي که برای قبل از هزار سال است، در آنها نوشته است که «سورة تذکر فيها الحاقة» که قبلاً ملاحظه فرموديد اينها علم بالغلبه است. مگر آن سوري که در لسان خود ائمه(عليهم السلام) نامگذاري شده باشد؛ وگرنه غالب اين سور دارد «سورة تذکر فيها البقرة»، «سورة تذکر فيها الفيل»، نه اينکه سوره «بقره» باشد. 📌﴿الحاقَّةُ﴾ يکي از القاب قيامت است. 🔻قيامت را حق محض ميگويند. برخلاف دنيا که در دنيا عناوين اعتباري هست، کذب ممکن هست، معصيت ممکن است، خيال ورزي ممکن هست، وهم مداري ممکن است؛ اما در قيامت حق محض است؛ هيچ خيال، وهم و کذبي در آنجا راه ندارد. اصل وجودش ضروري است و حق است. قرآن تعبير کرد که :"ربنا انک جامع الناس لیوم لا ریب فیها" 🔻از نظر ديگر آنچه در قيامت واقع ميشود بهشتش حق است ﴿لاَ ريب فيه ،﴾جهنمش حق است ﴿لاَ ریب فيه ،﴾اعرافش حق است ﴿لاَ ريب فيه ،﴾آنچه را که قرآن خبر داد به صورت قطعي واقع ميشود و خبرهايي هم که در قيامت از يکديگر ميشنوند به وسيله فرشته ها اين هم «حق لاريب فيه». ترازوي اعمالي که در قيامت سنجيده ميشود و گذاشته ميشود اين هم «حق لا ريب فيه»... 📼فرازی از سوره حاقه جلسه اول 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌آگاهی مردم از سرنوشت اقوام هلاک شده 🔹سوره مبارکه «حاقة» که در مکه نازل شد، آغازش به نقل قصص بعضي از امم گذشته است، بعد وارد مسئله نفخ صور و معاد ميشوند. 🔹معمولاً سور مکي درباره اصول دين و خطوط کلّي فقه و اخلاق است. 🔹مردم مکه هم سرکش و عنود بودند هم منکر معاد بودند هم ستم پيشه. 🔹قصه عاد و ثمود جزء قصص معروف خاورميانه بود. 🔹بعضي از قصص منطقه اي مثل يمن و اينها براي مردم مکه معروف بود که در سوره مبارکه «قلم» اشاره شد که فرمود: ﴿إِنا بلَوناهم كَما بلَونا أَصحاب الْجنة ﴾اين الف و لام ﴿الْجنة ﴾معهود بين مردم مکه بود، چون نزديک مکه اين حادثه اتفاق افتاد؛ اما جريان عاد و ثمود در خاورميانه کاملاً معلوم بود، زيرا وضع زندگي اينها يک زندگي اشرافي ممتاز بود که قرآن ميفرمايد: ﴿إِرم ذَات الْعماد٭ الَّتي لَم يخلَق مثْلُها في الْبِلاَد﴾؛در آن روزگار در روي زمين قصري و کاخي مثل اينها نبود: ﴿الَّتي لَم يخلَق مثْلُها في الْبِلاَد﴾؛ لذا قصه عاد و ثمود را مردم حجاز مخصوصاً مکه کاملاً ميدانستند. 📼فرازی از سوره حاقه جلسه دوم 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌معرفی اهل بیت پیامبر 🔅يک خطبه نوراني مثل 239 نهج‌البلاغه است، وجود مبارک حضرت امير درباره اهل‌بيت(عليهم السلام) که اينها را معرفي مي‌کند، مي‌فرمايد: «هُمْ عَيْشُ الْعِلْمِ وَ مَوْتُ الْجَهْل‏»؛ اينها هر جا هستند، علم زنده است. جهل مرده است،«هُمْ عَيْشُ الْعِلْمِ وَ مَوْتُ الْجَهْل‏». 🔅بعد فرمود: «عَقَلُوا الدِّينَ عَقْلَ وِعَايَةٍ وَ رِعَايَةٍ لَا عَقْلَ سَمَاعٍ وَ رِوَايَةٍ»؛ اينها دين را عاقلانه پذيرفتند و درک کردند. چگونه؟ آن‌طوري که ظرف مظروف را درک مي‌کند، اين يک؛ آن‌طوري که يک مؤمن عمل مي‌کند، رعايت مي‌کند، دو؛ هم در انديشه، اينها عقلِ وعايه هستند هم در انگيزه و عمل عقل رعايت هستند: «عَقَلُوا الدِّينَ عَقْلَ وِعَايَةٍ وَ رِعَايَةٍ»؛ يعني قلب اينها جاي دين است، يک؛ اعضا و جوارح اينها جاي رعايت دين است، اين دو. «لَا عَقْلَ سَمَاعٍ وَ رِوَايَةٍ»؛ نه اينکه مثل ديگران احکام دين را بشنوند، يک و روايت کنند، دو؛ در بين راه گاهي مي‌کنند، گاهي نمي‌کنند. 🔅عقلِ «رعايه» نه، عقلِ «روايه» نه، عقل «سماع» نه؛ عقل «وعايه»، يک و «رعايه»، دو؛ «لَا عَقْلَ سَمَاعٍ وَ رِوَايَةٍ». بعد در ذيل استدلال مي‌فرمايد: «فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ كَثِيرٌ»؛ خيليها هستند سخنراني ديني مي‌کنند؛ اما «وَ رُعَاتَهُ قَلِيل‏»؛ آنها که دين را مراعات مي‌کنند، کم هستند. چون اينها «عَيْشُ الْعِلْمِ وَ مَوْتُ الْجَهْل‏»هستند، عقل «وعايه» دارند نه «سماع»؛ عقل «رعايه» دارند نه «رواية»، «فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ كَثِيرٌ وَ رُعَاتَهُ قَلِيل‏». در اينجا فرمود ما اين کار را کرديم تا شما «أذن واعيه» باشيد. 📼فرازی از سوره حاقه جلسه سوم 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌شهادت و شکایت مکان و زمان در قیامت ...روايت‌هاي فراواني دارد که مسجد شهادت مي‌دهد يا شکايت مي‌کند، در قيامت مسجد شهادت مي‌دهد که فلان عده نماز خواندند، شکايت مي‌کند که فلان همسايه‌ها نمي‌آمدند، اين يکي دو تا روايت که نيست. مسجد اگر نفهمد و نشناسد که اين کيست و مي‌آيد يا نمي‌آيد، در قيامت چگونه شهادت مي‌دهد؟ مستحضر هستيد که شهادت دو مرحله دارد: يک مرحله تحمّل حادثه، يک مرحله ادا. اداي شهادت مسبوق به تحمّل است. اگر شاهد در محکمه شهادت بدهد که زيد فلان کار را کرده است، اين شاهد حتماً بايد در زمان حادثه مي‌بود و آن صحنه را مي‌ديد. اگر مسجد الآن نبيند و نفهمد که چه کسي مي‌آيد و چه کسي مي‌رود، فردا چگونه شهادت مي‌دهد؟ شهادت در قيامت اداست، هر ادايي مسبوق به تحمّل است. مکان هم همين‌طور است، اختصاصي به مسجد ندارد، هر مکاني شهادت مي‌دهد که فلان شخص، در فلان مکان، فلان کار را کرده است، پس معلوم مي‌شود اينها حيّ هستند، عالم هستند، آگاه هستند؛ منتها در فلان روز حرف مي‌زنند... 📼فرازی از سوره حاقه جلسه چهارم 🔅مدرسه تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom