eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 نصرت الهی پس از صبر و اثبات حقانیت 🔹 در جریان «صلح حُدیبیه» که زمینهٴ نبرد بود، وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از مسلمانان بیعت گرفت، گرچه عملی نشد؛ اما اینها بیعت کردند هر چه را که حضرت دستور داد، اگر مبارزه بود که مبارزه و اگر نبود که برگردند. اینها کاملاً مرتّب آمدند پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هم زیر یک درخت نشسته و اینها بیعت کردند و چون این جریان «تحت الشّجره» بود، این به «بیعة الشّجره» معروف شد و چون ذات اقدس الهی فرمود: ﴿رَضِی اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ﴾،[1] این به «بیعت رضوان» معروف شد و مانند آن. آن «شجره» را برخی‌ ها نگه داشتند و تبرّکاً کنار آن نماز می ‌خواندند، بعضی آمدند برای اینکه سخن از وَثَن و صَنَم نشود آن درخت را قطع کردند، بعد در زمان عباسی‌ ها آن را مجدد ساختند که بعد خراب شد، همچنین آن قسمت «تحت الشّجره» عناوین فراوانی را هم به همراه داشت. 🔹 فرمود: ﴿لَقَدْ رَضِی اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یبَایعُونَكَ تَحْتَ﴾ آن «شجره». این از موارد خاصی است که قرآن کریم به این خصیصه هم پرداخت، وگرنه قرآن کریم به خصیصه ‌ها کمتر توجه دارد. تحلیلی که خدا می‌ فرماید این است که ما از قلب شما باخبر بودیم که واقعاً مؤمن هستید و می‌ خواهید دین را یاری کنید؛ لذا چون از قلب شما باخبر بودیم، سکینت و آرامش را به قلب شما دادیم که هیچ هراسی از دشمن نداشتید ﴿هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّكِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیزْدَادُوا إِیمَاناً﴾،[2] این انزال سکینه برای همین است؛ چه اینکه رعب و هراس را در دل ‌های دشمنان القا می‌کند که ﴿قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ﴾،[3] اینها «مقذوف الرّعب» هستند و پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) «منصور بالرّعب» است که این هم از تصرّف خدا در دل‌ های آنهاست. 🔹 یک بیان نورانی حضرت امیر در نهج‌البلاغه دارد که ما در اوایل امر مأمور به جهاد بودیم؛ ما جهاد می‌ کردیم، کشته می‌ دادیم، شهید می ‌دادیم و اسیر می‌ دادیم، آنها هم کشته می‌ دادند و اسیر می‌ دادند تا اینکه ذات اقدس الهی ما را در این امتحان آزمود و روشن شد که ما حق هستیم، از آن به بعد «نَصر» و یاری و پیروزی را نصیب ما کرد؛ این در بیانات نورانی حضرت در نهج‌البلاغه هست که ما با آنها مثل دو قوش جنگی مبارزه می‌ کردیم تا اینکه امتحان دادیم، وقتی معلوم شد که ما حق هستیم «وَ اَنْزَلَ عَلَینَا النَّصْرَ»،[4] این‌جا هم همین ‌طور است. [1]. سوره توبه, آیه100. [2]. سوره فتح, آیه4. [3]. سوره حشر، آیه2. [4]. نهج البلاغة(للصبحی صالح), خطبه56؛ «وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا مَا یزِیدُنَا ذَلِكَ إِلَّا إِیمَاناً وَ تَسْلِیماً وَ مُضِیاً عَلَی اللَّقَمِ وَ صَبْراً عَلَی مَضَضِ الْأَلَمِ وَ جِدّاً فِی جِهَادِ الْعَدُوِّ وَ لَقَدْ كَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَ الْآخَرُ مِنْ عَدُوِّنَا یتَصَاوَلَانِ تَصَاوُلَ الْفَحْلَینِ یتَخَالَسَانِ أَنْفُسَهُمَا أَیهُمَا یسْقِی صَاحِبَهُ كَأْسَ الْمَنُونِ فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنَا مِنَّا فَلَمَّا رَأَی اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَینَا النَّصْرَ حَتَّی اسْتَقَرَّ الْإِسْلَامُ مُلْقِیاً جِرَانَهُ وَ مُتَبَوِّئاً أَوْطَانَهُ وَ لَعَمْرِی لَوْ كُنَّا نَأْتِی مَا أَتَیتُمْ مَا قَامَ لِلدِّینِ عَمُودٌ وَ لَا اخْضَرَّ لِلْإِیمَانِ عُودٌ وَ ایمُ اللَّهِ لَتَحْتَلِبُنَّهَا دَماً وَ لَتُتْبِعُنَّهَا نَدَما». 📚 درس تفسیر سوره مبارکه فتح جلسه 7 تاریخ: 1395/03/10 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (52) 🔅🔅🔅 ✳ در مدار قرآن حركت كنيد ✅ پرهيز از گناه و اعراض از لغزش و اعتراض نسبت به كژروي و معارضه با خواسته هاي برخاسته از هَوَس زمينه‌ي نزولِ فيضِ فرقِ حق و باطل، و تفكيكِ صدق و كذب، و تميزِ زيبا و زشت، و بالاخره جدايي مرز اطاعت و عصيان را فراهم مي كند؛ (يا أيّها الّذين امنوا إنْ تتّقوا اللهَ يَجْعَلْ لكم فرقاناً ويُكفّر عنكم سيّئَاتِكم ويَغْفِرلكم و اللهُ ذو الفضلِ العظيم).[ سوره ي انفال، آيه ي 29.] 🔹 بهترين وسيله براي نيل به اين هدف مقدّس، قرآن مدار بودن است؛ چه اين كه از حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل شد: «دُوْروا مع كتاب الله حيثما دار»[ نهج الفصاحة، ج2، ص767] ؛ يعني در مدار قرآن حركت كنيد و هر جا قرآن كريم حضور دارد، حاضر باشيد و جايي كه اين كتاب آسماني آن را منع فرمود و حضور ندارد، شما شركت نكنيد. ✅ انسان بيش از هر چيز، از انديشه‌ي صائب و انگيزه‌ي صالح به «تقوا» مي رسد و از «طغوا» مي رهد و به «صلاح» بار مي يابد و از «طلاح» رها مي گردد. 🔹 تحصيل جزم علمي و عزم عملي براي شما جواناني كه در مهد تذكيه‌ي محقّقانه و تزكيه‌ي مقدّسانه‌ي اردبيل به سر مي بريد، به منظور پيوند غابر و قادم و اتصال سلسله‌ي سالِف و آنِف ميسور است. 🔹 لذا، از اين مائده‌ي آماده بايد بهره‌ي كافي برد. بنابراين، بايد از جهل علمي نجات يافت و از جهالت عملي خلاص شد تا راه و رهرو، و همراه و رهبر و راهنما به خوبي شناخته شده و فراهم شود؛ (ومَن يُؤمِن بالله يهدِ قلبَه...)[ سوره ي تغابن، آيه ي 11.]و (وإنْ تُطيعُوه تَهْتَدوا).[ سوره ي نور، آيه ي 54.] 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 @rahighemakhtoom
📌 دوست دارم قرآن را آن‌چنان بخوانی که گویا همین الآن بر تو نازل شده است 🔹 اقبال به‌قرآن اهمّیت می‌داد و آن را بس مهم می‌شمرد. از شیخ سلیمان ندوی، از روحانیون نام‌دار پاکستان، نقل شده است که گفت:‌روزی به دیدار اقبال رفتم، و به‌او گفتم:‌بسیار شگفت‌آور است که من و امثال من، که عمری را در تحصیل علوم مذهبی صرف کرده‌ایم و متخصص شده‌ایم، هیچکدام نتوانسته‌ایم به‌اندازه شما نشر معارف اسلامی و تأثیر آن در میان مردم موفق باشیم. امّا چه‌طور شما تا به‌این اندازه موفق بوده‌اید؟ اگر ممکن است علّت موفّقیت خود را بیان کنید. 🔹 اقبال در پاسخ شیخ سلیمان ندوی گفتک‌اگر به‌زعم شما توانسته‌ باشم در این‌باره موفقیتی به‌دست آورده باشم، عمل به‌توصیه‌ای است که پدرم به من کرده است: 🔹 «روزی هنگام صبح که مشغول تلاوت قرآن بودم، پدرم از جلوی اتاق من عبور کرد و گفت:‌چه می‌خوانی؟ گفتم:‌قرآن می‌خوانم. آن‌گاه پدرم گفت:‌بسیار خوب! امّا دوست دارم قرآن را آن‌چنان بخوانی که گویا همین الآن بر تو نازل شده است و خداوند دارد با تو سخن می‌گوید». 🔹 این توصیه را اقبال فراگوش داشت و همواره با تأمّل و حزن قرآن می‌خواند و چنین می‌پنداشت که همین الآن قرآن بر او نازل شده است. اینک یک نسخه از قرآن، که اقبال از روی آن تلاوت می‌کرد، در موزه موجود است. 🔹 هنگامی که اقبال قرآن می‌خواند، اشک از صورتش سرازیر می‌شد و بر این مصحف فرو می‌ریخت که آثارش بر روی کاغذهای آن موجود است و به‌همین دلیل در موزه نگه‌داشته شده است. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 @rahighemakhtoom
📌 محمد اقبال لاهوری درباره اهمیت «آیین» و «دین» چنین می‌گوید: ملّتی را رفت چون آیین ز دست مثل خاک اجزای او از هم شکست باطن دین نبی این است و بس هستی مسلم ز آیین است و بس گل زآیین بسته شد گلدسته شد برگ گل شد چون زآیین بسته شد زیر گردون سرّ تمکین تو چیست؟ تو همی دانی که آیین تو چیست؟ آن کتاب زنده قرآن حکیم حکمت او لایزال است و قدیم نسخه اسرار تکوین حیات بی‌ثبات از قوّتش گیرد ثبات حامل او رحمة للعالمین نوع انسان را پیام آخرین رهزنان از حفظ او رهبر شدند از کتابی صاحب دفتر شدند تا دلش از گرمی قرآن تپید موج بی‌تابش چو گوهر آرمید گر تو می‌خواهی مسلمان زیستن نیست ممکن جز به‌قرآن زیستن از تلاوت بر تو حق دارد کتاب تو ازو کامی که می‌خواهی بیاب 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 @rahighemakhtoom
📌 توحيد ناب 🔹 اين بيت را براي چه بساز؟ به او [حضرت ابراهيم] گفتيم كه ﴿أَن لاَّ تُشْرِكْ بِي شَيْئاً﴾؛ اين بيت، بيت توحيد است؛ نه تو شرك بورز، نه كساني كه اهل اين بيت ‌اند مجاز به شرك ‌اند، اين فقط «بيت‌ الله» است و فقط براي عبادت است و لاغير. در بخش هايي دارد كه اينها كه مشمول عهدِ الهي ‌اند، ما آن وعده را نسبت به اينها اِنجاز مي‌كنيم كه ﴿يَعْبُدُونَنِي لاَ يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً﴾؛ اين دو جمله را بدون عطف ذكر فرمود، فرمود: ﴿يَعْبُدُونَنِي لاَ يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً﴾ نه «و لا يشركون»! اينها دو چيز نيست [بلكه] نفي شرك همان عبادتِ محض است؛ ﴿يَعْبُدُونَنِي لاَ يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً﴾. گاهي هر دو بدون عطف ذكر مي‌شود و گاهي يكي ذكر مي‌شود بدون ديگري كه در حقيقت همان «توحيد ناب» را مي‌خواهد بفهماند. 🔹 وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) وقتي در فتح مكه وارد مكه شد و حضرت امير در خدمتش بودند، ديدند بالاي خانهٴ كعبه بت ها آويخته است، اطراف كعبه بت ها هست، در درونش بت ها هست، حتي مجسمهٴ وجود مبارك ابراهيم و اسماعيل(سلام الله عليهما) كه بنيان‌گذار اين خانهٴ توحيد بودند در درون كعبه هست در حالي كه «فِي أَيْدِيهِمَا الْأَزْلَامُ»؛[1] همان اسباب قمار و بت‌پرستي در دست اينها بود. اين خانه ‌اي كه خانهٴ توحيد است و به دست موحّدان ناب ساخته شد و براي توحيدِ تام ساخته شد، به جايي رسيد كه در درون اين خانه، مجسّمهٴ وجود مبارك ابراهيم و اسماعيل(سلام الله عليهما) بود، در حالي كه «فِي أَيْدِيهِمَا الْأَزْلَامُ»! بشر را اگر رها كنيد به اين صورت در مي‌ آيد. [1] . مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص849 📚 درس تفسیر سوره مبارکه حج جلسه 14 تاریخ: 1389/12/03 @rahighemakhtoom
📌 مقاومت در برابر سختی ها 🔹 در آستانه شهادت غم بار امام نهم جواد الامة و الائمة(سلام الله علیه و علی آبائه الاطیبین و ابنائه الانجبین) هستیم، این ماتم را به پیشگاه ولی عصر(ارواحنا فداه) تعزیت عرض می‌كنیم. نكته كوتاهی كه از آن حضرت طرح می ‌شود این است كه سعی و تلاش و كوشش این بزرگواران این بود كه هرگز ما را به فروع محض دعوت نكنند، اگر ما را به مسائل فقهی دعوت می ‌كنند، اگر ما را به مسائل حقوقی فرا می ‌خوانند، اگر ما را به مسائل اخلاقی هدایت می ‌كنند، آن ریشه اصلی همه این مسائل كه توحید است را هم تذكر می‌ دهند. 🔹 كسی از وجود مبارك امام جواد(سلام الله علیه) توصیه اخلاقی خواست، عرض كرد كه ما را سفارش كنید، نصیحت كنید، توصیه كنید، حضرت فرمود قبول می‌كنید یا فقط می‌خواهید گوش بدهید؟! عرض كرد نه قبول می‌كنم، فرمود اگر قبول می‌كنید این مسائل را بدان «تَوَسَّدِ الصَّبْر»؛[1] اینجا جای امتحان است، جای بردباری است؛ اصلاً كسی خیال بكند كه اینجا بخواهد راحت به سر ببرد و راحتی نصیبش بشود اشتباه است؛ مثل اینكه كسی خیال بكند زمستان با یك پیراهن می‌تواند خوب زندگی كند، این اصلاً زمستان را نشناخت، زمستان فصل سرماست. آن كه این نظام و جهان را ساخت فرمود اینجا جای آسایش نیست، خودش هم كه ﴿وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قیلاً﴾،[2] اما با این حال قسم هم یاد كرد، دیگر از خدا راستگوتر كیست؟ فرض ندارد! ولی قسم یاد كرد، قسم یاد كرد كه انسان در فشار و رنج و درد و زحمت و سختی قرار داده شده است، اصلاً ساختار اینجا این است ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا اْلإِنْسَانَ فی كَبَدٍ﴾،[3] كبد یعنی درد و رنج و فشار و مشكلات؛ حالا یكی فشار مالی دارد، یكی فشار خانوادگی دارد، یكی فشار سیاسی دارد، یكی فشار اجتماعی دارد، هیچ كس بی فشار نیست ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا اْلإِنْسَانَ فی كَبَدٍ﴾، پس اینجا جای فشار است، هر كس یك فشار دیگری؛ منتها آدم وقتی كه بفهمد رنج نمی‌برد و این فشارها را تنظیم می‌ كند، تعدیل می ‌كند، با اینها عادت می‌كند و خودش را وفق می‌دهد، فشار را می‌شود كم كرد نه رفع كرد، نمی‌شود سرما را برداشت ولی می‌شود آدمی بفهم باشد چهار تا بلوز تهیه كند كه سرما نخورد، سرما برداشته نمی‌شود. 🔹 وجود مبارك امام جواد فرمود گوش می ‌دهی یا می ‌خواهی ما همین ‌طور حرف های عادی بزنیم؟ عرض كرد نه گوش می ‌دهم، فرمود اگر این است «تَوَسَّدِ الصَّبْر» وسادة و بالش و متكا و تكیه ‌گاهت صبر و بردباری و مقاومت باشد؛ بهترین راه در برابر فشارهای سیاسی همین مقاومت است، فشارهای بیگانه همین مقاومت است، «تَوَسَّدِ الصَّبْر». [1]. تحف العقول، ص455. [2] سورهٴ نساء، آیات 87 و 122. [3] سورهٴ بلد، آیهٴ 4. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1382/11/02 @rahighemakhtoom
📌 صبغه ملكوتی ازدواج 🔹 اول ذي‌ الحجّه سالروز ازدواج وجود مبارك اميرمؤمنان و فاطمه زهرا(صلوات الله و سلامه عليهما) است، اين را به پيشگاه وليِ عصر تهنيت عرض مي‌ كنيم و به همه شما علاقه‌مندان قرآن و عترت تبريك عرض مي ‌كنيم! 🔹 جريان ازدواج آن ‌طوري كه وجود مبارك رسول گرامي(عَلَيْهِ وَ عَلَي آلِه آلَافُ التَّحِيَّةِ وَ الثَّنَاء) به ما فرمودند يك صبغه ملكوتي دارد. يك وقت است كسي ازدواج را از باب اجتماع مذكر و مؤنث تلقّي مي‌كند، اين در گياهان هم هست, در حيوانات هم هست, در انسان ‌هاي غير مسلمان هم هست. ازدواج عبارت از اجتماع مذكر و مؤنث نيست، ازدواج همان است كه وجود مبارك حضرت فرمود: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ»؛[1] دستور ديني آن «صبغه ملكوتي» را دارد كه انسان مي‌سازد. چنين نيست كه اگر كسي ازدواج كرد، يعني يك مذكر و مؤنث كنار هم جمع شدند، شما در گياهان هم اين را داريد, در حيوانات هم اين را داريد؛ ولي حضرت فرمود ازدواج انسان ‌ها عبارت از اين است: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ». 🔹 مطلب بعدي آن است كه اين ذوات مقدس يك خانواده شناسنامه ‌اي و شخصيت حقيقي دارند, يك شخصيت حقوقي؛ شخصيت حقيقي اينها همان فرزندان شناسنامه ‌اي اينهاست؛ اما شخصيت حقوقي اينها وجود مبارك پيغمبر درباره خود و وجود مبارك حضرت علي(عليهما الصلاة و عليهما السلام) فرمود: «أَنَا وَ عَليٌّ أَبَوَا هَذَهِ الاُمَّة»[2] من و علي ‌بن ‌ابي‌ طالب پدران اين امّت هستيم. انسان وقتي بالغ نيست، شناسنامه او را پدر و مادر او مي ‌گيرند، يك شناسنامه ‌اي است كه پدر و مادرش مشخص است؛ ولي وقتي بالغ شد، شناسنامه ‌اش را بايد خود بگيرد. فرمود من و علي‌ بن ‌ابي‌ طالب حاضريم شما را به فرزندي قبول كنيم، شما بياييد فرزند ما شويد؛ از آن به بعد اگر كسي فرزند اينها شد، همان‌ طوري كه درباره سلمان گفته شد، سلمان محمّدي است, اباذر محمّدي است، فلان شخص محمّدي است، ما هم مي‌شويم علوي, اين راه باز است، اختصاصي به سلمان و اباذر و اينها ندارد. وجود مبارك امام صادق(سلام الله عليه) فرمود: نگوييد سلمان فارسي, بگوييد سلمان از ماست، فرزند ماست.[3] پس اين راه دارد كه ما شناسنامه‌ اي بگيريم و بشويم علوي, بشويم حسني و حسيني، فرزند اينها بشويم، از علوم اينها كه استفاده كنيم فرزند اينهاييم، به دستورهاي اينها عمل كنيم، فرزند اينهاييم. اين سيادت يك حكم فقهي دارد؛ البته آن سر جايش محفوظ است؛ اما كرامت سيادت به همان فرزند بودن اين خاندان است. فرمود ما شما را به عنوان فرزندي قبول مي‌كنيم. اگر وجود مبارك حضرت امير ما را به عنوان فرزندي قبول كرد، قهراً وجود مبارك صديقه كبرا(سلام الله عليهما) مي‌شود مادر ما. چه بهتر كه ما چنين شناسنامه‌اي داشته باشيم! [1]. الکافی(ط ـ الاسلاميه)، ج5، ص329. [2]. معاني الاخبار، متن، ص52. [3]. بحار الأنوار (ط ـ بيروت)، ج22، ص385. 📚 سخنرانی عمومی در جمع طلاب ورامین تاریخ: 1395/06/13 @rahighemakhtoom
📌 كعبهٴ دل 🔹 در جريان مسائل اخلاقي به ما گفتند، شما بدانيد، آن دشمن خطرناك كه سوگند ياد كرده است، طبق آيات قرآن، شيطان به خدا قسم خورد، گفت: ﴿فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ﴾؛[1] به عزّت تو من اينها را گمراه مي ‌كنم، او صريحاً اعلام كرد كه راه من مشخص نيست كه از چه طريقي مي ‌آيم؟ گاهي از طرف جلو, گاهي از طرف پشت سر, گاهي از طرف راست, گاهي از طرف چپ ﴿ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ﴾؛[2] معناي آن اين است كه راه شيطان مشخص نيست، گاهي از راه استاد مي ‌آيد, گاهي از راه شاگرد, گاهي از راه پدر مي ‌آيد، گاهي از راه مادر, گاهي از راه پسر مي ‌آيد، گاهي از راه دختر, گاهي از راه شغل مي ‌آيد، گاهي از راه مال, گاهي از راه عبادت مي‌ آيد، گاهي از راه ظلم، معلوم نيست از چه راهي مي‌ آيد؟! اين تمثيل است، نه تعيين، اينكه گفت من از چهار طرف مي‌آيم، نه يعني اينکه از اطراف ديگر نمي‌آيم. انساني كه محاط است مي‌گويند، از چهار طرف محدود و محاط است. حدود اربعه آن، اين است که اختصاصي به حدود اربعه ندارد؛ يعني از هر راهي كه بخواهم، مي‌آيم، ﴿ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ﴾[3] با «نون» تأكيد ثقيله هم گفت، من دارم مي ‌آيم، جدّي هم هست! بنابراين ما هم بايد بصير و متذكّر باشيم؛ يك، هم بايد اين بصير بودن و اصالت و تذكّر ما، محيط و همه جانبه باشد؛ دو. 🔹 فرمود: ﴿إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾؛[4] فرمود حرمِ امن شما، يعني قلب شما به منزلهٴ كعبه است، خود شما بايد دور اين كعبه طواف كنيد، اگر يك راهزن و حرامي احرام بسته است، بخواهد اطراف اين كعبه طواف كند، شما بايد مواظب باشيد. ﴿إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ﴾ اين شيطان دور كعبهٴ دل طواف مي‌كند، ببيند چه وقت اين در باز مي‌شود كه برود درون اين دل، آن «بَاضَ وَ فَرَّخَ» را كه خطبهٴ هفتم نهج‌البلاغه است، عملي كند. فرمود شما بايد متذكّر باشيد، هميشه بينا و بيدار باشيد كه اين خاطرها از كجا مي ‌آيد، چه وقت مي ‌خواهد وارد قلب شود؟ چطور مي‌ خواهد، وارد قلب شود؟ ﴿إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾ حالا كه روشن شد آن طائف, آن كسي كه طواف كننده است، آن حرامي كه احرام در بر كرده است، آن‌ كه قصد ورود در كعبهٴ دل را دارد، معلوم نيست از كدام طرف مي‌ آيد، از كدام ركْن مي‌آيد، از كدام ديوار وارد مي‌شود، ﴿طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾. [1]. سوره ص, آيه82. [2]. سوره اعراف, آيه17. [3]. سوره اعراف، آيه17. [4]. سوره اعراف، آيه201. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1393/08/22 @rahighemakhtoom
📌 نزول سوره «برائت» 🔹 در دهه ذیحجه مهمترین تاریخی كه رخ داد نزول سوره «برائت» است و ابلاغ برائت و تبری به دست امیر تبری است یعنی علی ‌بن‌ ابی ‌طالب(علیه آلاف التحیة و الثناء) در همین مراسم حج ﴿وَ أَذانٌ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی النّاسِ یوْمَ الْحَجِّ اْلأَكْبَرِ أَنَّ اللّهَ بَریءٌ مِنَ الْمُشْرِكینَ وَ رَسُولُهُ﴾[1] آمده است؛ در این مراسم سوره تبرّی نازل شد و دیگران فكر می‌ كردند كه این سوره چون بار عادی دارد می‌تواند [توسط دیگران] قرائت شود. همان وحی كه تبرّی را آورد، دستور ابلاغش را هم صادر كرد كه «لاَ یؤَدِّیهَا إِلاَّ أَنْتَ أَوْ رَجُلٌ مِنْكَ»؛[2] این تبرّی را یك انسانی كه مظهر تولّی و تبرّی است باید ابلاغ كند و آن یا توی پیغمبری یا كسی كه جای تو باشد و همتای تو، لذا وجود مبارك امیرالمؤمنین علی ‌بن ‌ابی ‌طالب (علیه آلاف التحیة و الثناء) كه نفس رسول اكرم است عهدهدار تبلیغ سوره تبرّی از مشركین شد. این حوادث نشان می‌ دهد زمان حج از این جهت فضیلت دارد، چون هر زمانی را آن متزمّن شرف می‌ دهد، هر مكانی را آن متمكن فخر می‌ بخشد، وگرنه در گوهره زمان فرقی بین اجزایش نیست؛ در جوهره زمین فرقی بین ابعادش نیست، هر حادثه ‌ای كه رخ بدهد آن مقطع را ارزشمند می ‌كند. اكنون روشن شده است كه چرا حج پایگاه عمیقی دارد و چرا همه انبیا سعی می ‌كردند پیامشان را از كنار كعبه به گوش جهانیان برسانند. اگر حج فقط جنبه عبادی می‌ داشت، تقرّب بود و اطراف احجار گشتن بود در جاهلیت هم بود با یك تفاوت كوتاهی در اسلام ظهور كرد؛ ولی اساس حج و روح حج چیز دیگری است. 🔹 امام باقر با اینكه مظهر علم ذات اقدس الهی است باقر علوم الاولین و الآخرین (علیه آلاف التحیة و الثناء) وقتی مكه مشرف شد دید مردم كنار كعبه می‌ گردند و طواف می ‌كنند فرمود: «هَكَذَا كَانُوا یطُوفُونَ فِی الْجَاهِلِیةِ» در جاهلیت هم همچنین اشواط سبعه داشتند دور این كعبه می ‌گشتند و اسلام نیامده همان سنت جاهلی را ادامه بدهد «إِنَّمَا أُمِرُوا أَنْ یطُوفُوا بِهَا ثُمَّ ینْفِرُوا إِلَینَا فَیعْلِمُونَا وَلَایتَهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ وَ یعْرِضُوا عَلَینَا نُصْرَتَهُمْ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآیةَ ﴿فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوی إِلَیهِمْ﴾»[3] فرمود دور این سنگ های بی اثر گشتن در جاهلیت هم بود. این تعبیر كه احجار كعبه سود و زیانی نمی ‌رسانند به طور مكرر در بیانات اهل بیت آمده تا زائران كعبه بدانند كه در كنار كعبه گِل آن كعبه دل كه اصل ولایت و رهبری است محفوظ است. [1]. سوره توبه, آیه3. [2]. مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج2، ص126؛ مسند احمد، ج 1، ص 151؛«لا وَ لكِنْ جِبْرِئیلُ جائَنِی فَقالَ لا یؤَدّی عَنْكَ اِلّا اَنْتَ اَوْ رَجُلٌ مِنْكَ». [3]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص392. 📚 سخنرانی در کنگره حج امام احیاگر حج ابراهیمی تاریخ: 1370/02/31 @rahighemakhtoom
📌 كعبهٴ دل 🔹 در جريان مسائل اخلاقي به ما گفتند، شما بدانيد، آن دشمن خطرناك كه سوگند ياد كرده است، طبق آيات قرآن، شيطان به خدا قسم خورد، گفت: ﴿فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ﴾؛[1] به عزّت تو من اينها را گمراه مي ‌كنم، او صريحاً اعلام كرد كه راه من مشخص نيست كه از چه طريقي مي ‌آيم؟ گاهي از طرف جلو, گاهي از طرف پشت سر, گاهي از طرف راست, گاهي از طرف چپ ﴿ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ﴾؛[2] معناي آن اين است كه راه شيطان مشخص نيست، گاهي از راه استاد مي ‌آيد, گاهي از راه شاگرد, گاهي از راه پدر مي ‌آيد، گاهي از راه مادر, گاهي از راه پسر مي ‌آيد، گاهي از راه دختر, گاهي از راه شغل مي ‌آيد، گاهي از راه مال, گاهي از راه عبادت مي‌ آيد، گاهي از راه ظلم، معلوم نيست از چه راهي مي‌ آيد؟! اين تمثيل است، نه تعيين، اينكه گفت من از چهار طرف مي‌آيم، نه يعني اينکه از اطراف ديگر نمي‌آيم. انساني كه محاط است مي‌گويند، از چهار طرف محدود و محاط است. حدود اربعه آن، اين است که اختصاصي به حدود اربعه ندارد؛ يعني از هر راهي كه بخواهم، مي‌آيم، ﴿ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ﴾[3] با «نون» تأكيد ثقيله هم گفت، من دارم مي ‌آيم، جدّي هم هست! بنابراين ما هم بايد بصير و متذكّر باشيم؛ يك، هم بايد اين بصير بودن و اصالت و تذكّر ما، محيط و همه جانبه باشد؛ دو. 🔹 فرمود: ﴿إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾؛[4] فرمود حرمِ امن شما، يعني قلب شما به منزلهٴ كعبه است، خود شما بايد دور اين كعبه طواف كنيد، اگر يك راهزن و حرامي احرام بسته است، بخواهد اطراف اين كعبه طواف كند، شما بايد مواظب باشيد. ﴿إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ﴾ اين شيطان دور كعبهٴ دل طواف مي‌كند، ببيند چه وقت اين در باز مي‌شود كه برود درون اين دل، آن «بَاضَ وَ فَرَّخَ» را كه خطبهٴ هفتم نهج‌البلاغه است، عملي كند. فرمود شما بايد متذكّر باشيد، هميشه بينا و بيدار باشيد كه اين خاطرها از كجا مي ‌آيد، چه وقت مي ‌خواهد وارد قلب شود؟ چطور مي‌ خواهد، وارد قلب شود؟ ﴿إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾ حالا كه روشن شد آن طائف, آن كسي كه طواف كننده است، آن حرامي كه احرام در بر كرده است، آن‌ كه قصد ورود در كعبهٴ دل را دارد، معلوم نيست از كدام طرف مي‌ آيد، از كدام ركْن مي‌آيد، از كدام ديوار وارد مي‌شود، ﴿طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾. [1]. سوره ص, آيه82. [2]. سوره اعراف, آيه17. [3]. سوره اعراف، آيه17. [4]. سوره اعراف، آيه201. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1393/08/22 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (53) 🔅🔅🔅 دانش واقعی کدام است؟! ✅ هرگونه دانشي كه مايه‌ي شهود عين خارج نباشد و صحنه‌ي واقع را مكشوف نكند و اسماي حسناي الاهي را مرئي نسازد، علم حصولي و دانش مفهومي و ذهني است. چنين دانشي، هر چند آثار سودمندي را به همراه دارد، ولي از مآثر دانش شهودي تهي است. لذا، گاهي اُفول مي كند و زماني عزوب دارد و چيزي كه آفِل و عازب است، محبوب نبوده، توان رساندن سالك را به محبوب واقعي ندارد. 🔹 بهترين وسيله براي شهود حقيقت، اطاعت خالصانه‌ي دستورهاي الاهي است؛ چه اين كه بدترين حجاب كه مانع نيل به واقعيت است، همانا عصيانِ اَحكام خداست. از حضرت امام سجّاد علي بن الحسين(عليهماالسلام) رسيده است كه: أنّ الراحلَ إليك قَريْبُ المَسافَةِ و أنّك لاتَحْتَجبُ عَنْ خَلْقِك إلاّ أَنْ تحْجُبَهم الأعمالُ دونك.[ مفاتيح الجنان، دعاي ابي حمزه ي ثمالي.] ✅ همان طوري كه گناه آثار سوء دارد، افراط در كاميابي و زياده روي در خوردن و نوشيدن حلال نيز مانع طهارت دل و نرمي قلب مي گردد. از حضرت رسول گرامي (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل شد: لا تُميتُوا القلوبَ بكثرة الطعامِ و الشرابِ؛ فإنّ القلب يموت كالزرع، إذا كَثُرَ عليه الماء؛[ نهج الفصاحة، ج2، ص78.] 🔹 دل هاي خود را با پرخوردن و زياد نوشيدن نميرانيد. زيرا قلبْ مانند بذرِ كشت شده است كه اگر آب زياد دريافت كند، مي پوسد. لذا، روزه كه به منظور تعديل دستگاه گوارش است، نه تعطيل آن، سهم به سزايي در اِحياي دل، و نرم نمودن آن، و فرشته منش كردن وي دارد. 🔹 از اين جهت، فقيهان بزرگ فرموده اند: يكي از فضايل روزه همين است كه انسان صائمْ شبيه فرشته مي شود و از لذايذ مادي، منزّه مي گردد.[ جواهر الكلام، كتاب صوم، ج 16، ص 181.] آن گاه اديبان معرفت آموز چنين سروده اند: بر بندْ دهانْ از نان كامد شكر روزه ديدي هنر خوردن بنگر هنر روزه روزه نَمْ زمزم شد در عيسي مريم شد بر طارم چارم شد او در سفر روزه كو پرزدن مرغان كو پرّ مَلَك اي جان اين هست پرِ چينه و آن هست پرِ روزه 🔹 هرگز فطانت و هوشمندي با پرخوري جمع نمي شود؛ چه اين كه حضرت علي بن ابي طالب (عليه السلام) فرمود: «لن تجتمع الفطنة والبطنةُ»[ شرح غرر الحكم، ج 6، ص 370.] و تعديل در غذا، و پرهيز از پرخوري، زمينه‌ي تفكر صحيح را فراهم مي نمايد و فكر صائب، وسيله‌ي عمل صالح خواهد بود. لذا، حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: إذا رأيتم أهل الجُوعِ و التفكّرِ، فأدْنُوا مِنْهُم؛ فإنّ الْحِكمةَ تَجْري عَلي ألْسِنَتِهم؛[ نهج الفصاحة، ج2، ص753.] 🔹 اگر اهل تفكر و كم خوري را ديديد، به آنان نزديك شويد. زيرا حكمتْ بر زبان آن ها جاري مي گردد؛ يعني آنان مجاري فيض خداي حكيم اند و حكمت هاي نظري و عملي را مي توان از زبان آنان شنيد. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (54) 🔅🔅🔅 ✅ گر چه تمام رخدادهاي دنيا صبغه‌ي آزمون الاهي را به همراه دارد، ليكن برخي از آن ها به عنوان فتنه‌ي گمراه كننده مطرحند و بايد براي نجات از آن به خداي سبحان پناه برد؛ چه اين كه اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (عليه السلام) فرمود: ... فَليسْتَعِذ مِنْ مُضَلاّتِ الفِتنَ.[ نهج البلاغة، حكمت 93، بند 1 و2.] 🔹 كسي نگويد خدايا، از اصل فتنه و امتحان به تو پناه مي برم. زيرا همگان در مَعرض آزمون الاهي اند، بلكه هر كدام از شما به خداوند پناه ببرد از فتنه هاي گمراه كننده؛ البته عالمان راستين، اعم از حوزوي و دانشگاهي، از فتنه هاي زيان بار مصونند؛ نه به فتنه‌ي گمراه كننده قيام مي نمايند و نه فريب آن را مي خورند؛ چه اين كه از حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيده است: إنّ الفِتْنَة تَجِي ء فَتَنْسِفُ العباد نَسْفاً و يَنْجو العالم منها بعلمه؛[ نهج الفصاحة، ج2، ص666.] يعني فتنه مي رسد و بندگان را در هم مي كوبد و فقط دانشمند الاهي از آن نجات مي يابد. 🔹 اين گونه دانشْ هم مصداق بارز علم نافع است كه مردان خدايي مجاري ادراكي خود را وقف فراگيري آن قرار مي دهند و از هر چه به عنوان علم غير نافع است، مي پرهيزند. ✅ گرچه بسياري از دانش ها را انسان در آغاز زندگي خود نمي داند و به تدريج آن ها را در حوزه يا دانشگاه فرا مي گيرد؛ ليكن علوم بنيادين را در درون خود دارد كه خداي سبحان از آن به «فطرت الله» ياد نمود و «نَفْس مُلْهَمه» به تقوا و طَغوا را از شئون او قرار داد. 🔹 سعي بليغ سالك صالح، آن است كه دانش هاي نهادينه شده را در پرتو عقل و نقل شكوفا كند و از رهبران الاهي كه به منظور اِثاره و شكوفايي آن ها مبعوث شده اند؛ و يُثِيروا لهم دفائن العقولِ،[ نهج البلاغه، خطبه ي 1.] استمداد نمايد و از ناهماهنگي دانش هاي مهمان با علم ميزبان بپرهيزد و بِدان آگاه باشد كه جان قدسي وي چونان حضرت يونس (عليه السلام) در ماهي تن محبوس است و براي رهايي از زندان طبيعت بدن و هر آن چه امر طبيعي و مادي است، ذكر يونسي سودمند است؛ (لا إله إلاّ أنْتَ سُبحانَك إنّي كنتُ من الظالمين).[ سوره ي انبياء، آيه ي 87.] 🔹 در اين حال، خداوندْ استجابت مي فرمايد و جان ملكوتي را كه رهن تن واقع نشد، تحرير مي نمايد و چنين روح آزادي، نه تنها از هر چه رنگ تعلّق پذيرد، حُرّ است، بلكه از هر چه رنگ تعيّن پذيرد، آزاد است. يونس قدسي تويي، در تن چون ماهي اي بازشكاف و ببين، كين تن ماهي است آن 🔹 لازم است از خداي سبحان درخواست نمود كه يا چنين شويم يا در محضر چنان يونس قدسي باريابيم كه: در طُرّه هاش نسخه‌ي «إيّاك نَعْبدُ» است در چشم هاش غمزه‌ي «إيّاك نستعين» 🔹 چنان انسان متكاملي هماره به نام و ياد خداست و ديدار وي تذكره‌ي صاحب نظران و تبصره‌ي صاحب بصران است. 🔹 ضمن توصيه‌ي خودم و شما به رعايت تقواي الاهي، حفظ نظام اسلامي و ولايت فقيه و قانون اساسي، كه دل مايه‌ي علاقه مندان به آرمان امام راحل(رحمه الله) و شهيدان و جانبازان و آزادگان و مردم مسلمان ايران اسلامي است، انتظار مي رود با صبغه‌ي علمي و اخلاقي، اين رسالت مهمّ در تمام منطقه، به ويژه استان ولايت مدار اردبيل، به بهترين وجه ايفا گردد و سرمايه‌ي وفاق ملّي، در ظلّ اعتصام به قرآن و عترت مصون بماند. 🔹 پروردگارا! نظام اسلامي، مقام معظم رهبري، مراجع بزرگوار تقليد، حوزه هاي فقهي و دانشگاهي، دولت و ملّت و مملكت و جوانان را در سايه‌ي امام زمان (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) حفظ فرما؛ امام راحل و شهدا را با انبيا محشور نما. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 برکت 🔹 برکة به معنای فرخندگی و خجستگی، افزونی خیر و سود بسیار است. جمع آن برکات در قرآن مذکور است «لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ» (سوره اعراف، 96) اگر مردم شهرها ایمان آورند و عمل نیکو کنند برکت های بسیار از آسمان و زمین بروی ایشان می گشائیم. 🔹 بركت به معناى ثبوت و پايدارى خير الهى در چيزى و رشد و افزايش است. 🔹 مفسّران بركت را به معناى خير نافع و امرى غيرمحسوس و اعمّ از مادّى و معنوى مى‌دانند و بين آن و نظام جارى اسباب و مسببات منافاتى نمى‌بينند، چنان‌كه معتقدند بركت، امرى نسبى است و در هر چيزى به حسب هدفى است كه در آن نهفته است. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 @rahighemakhtoom
📌مهمان الهی 🔹 اگر گفته شد حاجی و معتمر «ضِیف‌ الرَّحمان» است، ذات اقدس الهی فرمود: «أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُم».[1] آن انسان دل ‌شكسته ‌ای كه «رجالاً» آمده، ﴿وَ عَلی كُلِّ ضامِرٍ یأْتینَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ﴾ آمده، آن انسان تهیدست دل شكسته، میزبان من است و من مهمانی او را می ‌پذیرم. بنابراین حاجی و معمتر اگر در كِسوت «رِجال» آمده است، اگر به كِسوت ﴿وَ عَلی كُلِّ ضامِرٍ﴾ گرچه متمكّن هست، گفت بندهٴ «مِسْكِینٍ مُسْتَكِینٍ مُسْتَجِیر»[2] هستم، با این وصف آمده است، می ‌تواند با خدا داد و ستد كند، یك تعامل متقابلی باشد که هم مهمان خدا بشود و هم میزبان الهی؛ گرچه در هر دو حال مهمان خداست؛ آن وقت هم كه مهمان خداست، مهمان خداست و آن وقت هم كه میزبان خداست، مهمان خداست؛ زیرا این ضیافت را از ذات اقدس الهی گرفته است؛ «مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْك».[3] [1]. منیة المرید، ص123. [2]. فلاح السائل و نجاح المسائل، ص201؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صل الله علیه و اله و سلّم) مَنْ قَالَ بَعْدَ صَلَاةِ الْعَصْرِ فِی كُلِّ یوْمٍ مَرَّةً وَاحِدَةً أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَی الْقَیومُ ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ وَ أَسْأَلُهُ أَنْ یتُوبَ عَلَی تَوْبَةَ عَبْدٍ ذَلِیلٍ خَاضِعٍ فَقِیرٍ بِائِسٍ مِسْكِینٍ مُسْتَكِینٍ مُسْتَجِیرٍ لَا یمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً وَ لَا حَیاةً وَ لَا نُشُورا...». [3]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج1، ص63. 📚 پیام به به حجاج بیت‌الله الحرام1436 قمری تاریخ: 1394/06/21 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳️همواره با قرآن باشیم 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (55) 🔅🔅🔅🔅 ✳ یاد باد آن روزگاران یاد باد فلا تهنوا و تدْعوا إلي السّلم و أنتم الأعْلَوْن و الله معكم و لن يَتِرَكُم أعمالكم [ سوره ي محمّد، آيه ي 35.] ؛ خداوند با شماست و هرگز كارهايتان را بي ثمر نخواهد گذاشت، سُستي روا نداريد و به سازش دعوت نكنيد و مجد و سرافرازي از آنتان است. ✅ فرمان خداي سبحان به منظور ترغيب آموزش نظامي و نبرد با كفر آن است كه: (يا أيّها النّبيّ حرّض المؤمنين علي القتال).[ سوره ي انفال، آيه ي 65.] ✅ پيام پيك وحي الاهي هنگام اعزام نيرو به جبهه‌ي حق عليه باطل آن است كه: (قاتلوهم يعذّبهم الله بأيْديكم ويخْزهم وينْصركم عليهم).[ سوره ي توبه، آيه ي 14.] ✅ سروش فرشته‌ي آسماني هنگام حضور سپاهيان توحيد در صحنه‌ي ستيز با شرك آن است كه: (إذا لقيتم فئةً فاثْبتوا واذْكروا الله كثيراً).[ سوره ي انفال، آيه ي 45.] ✅ نداي پيام آور الاهي براي رهبري در هدف مبارزه با كفر و استكبار جهاني آن است كه: (وقاتلوهم حتّي لا تكون فتنةٌ ويكون الدّين كلّه لله).[ سوره ي انفال، آيه ي 39.] ✅ دستور قرآن كريم به رزمجويان جبهه‌ي نور عليه ظلمت اين است كه يا شهادت يا پيروزي؛ (و من يقاتل في سبيل الله فيقتل أو يغلب فسوف نُؤْتيهِ أجراً عظيماً).[ سوره ي نساء، آيه ي 74.] ✅ توصيه‌ي اكيد خداي سبحان آن است كه جنگ عليه كفر و طغيان بدون هماهنگي همه جانبه‌ي مسئولان، مخصوصاً نيروهاي مسلح به ثمر نمي رسد؛ (هو الذي أيّدك بنصْره وبالمؤمنين وألّف بين قلوبهم).[ سوره ي انفال، آيات 62 ـ 63.] ✅ سفارش قاطع قرآن كريم آن است كه پيروي از رهنمودهاي مقام معظّم رهبري عامل نيل به حيات ابدي است؛ (يا أيّها الذين امنوا استجيبوا لله وللرّسول إذا دعاكم لما يُحْييكم).[ سوره ي انفال، آيه ي 24.] ✅ فرهنگ وحي آن است كه هم شهدا به لقاء الله بار مي يابند و هم فاتحان به توحيد افعالي مي رسند كه كار آنان را خداي سبحان از آن خود مي داند؛ (فلم تقتلوهم و لكنّ الله قتلهم و ما رميْتَ إذ رميْتَ و لكنّ الله رَمي...).[ سوره ي انفال، آيه ي 17.] 🔹 اميد است كشور بقية الله (ارواح من سواه فداه)، همچنان از هر گزندي مصون بماند، تا با ظهور آن خليفة الله محرومان گيتي از سلطه‌ي ستمگران زمان رهايي يابند و شَهْد اطاعت از قرآن و عترت طاهره را بچشند. 🌿🌿🌿 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 👇👇👇 کانال قرآنی رحیق در ایتا @rahighemakhtoom
▪نگاشت4:تفسیر آیات 1 تا 4 بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَىٰ ﴿١﴾ وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّىٰ ﴿٢﴾ وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالْأُنثَىٰ ﴿٣﴾ إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّىٰ ﴿٤﴾ ۱ - سوگند خداوند، به شب، هنگام فراگیر شدن آن (و الّیل إذا یغشى) ۲ - پدیده شب و گسترش تاریکى آن بر موجودات، داراى عظمتى درخور (و الّیل إذا یغشى) ۳ - گستردگى تاریکى شب، از نعمت هاى خداوند براى انسان ها است. (و الّیل إذا یغشى) 🔹 تأثیر سوگند، زمانى است که مخاطب، مورد سوگند را محبوب خود بیابد. 4 - سوگند خداوند، به روز، هنگام درخشان شدن آن (و النهار إذا تجلّى) 5 - پدیده روز و تابناکى آن، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند (و النهار إذا تجلّى) 6 - روشنى روز، از نعمت هاى خداوند است. (و النهار إذا تجلّى) 🔹 سوگند، نشانه آن است که آنچه به آن سوگند یاد شده است. براى مخاطب سودمند و مورد علاقه است. 7 - سوگند خداوند، به آفرینش جنس نر و ماده در مخلوقات (و ما خلق الذکر و الأُنثى) حرف «ما» مصدریه بوده و مفاد آیه شریفه، سوگند به خلقت «مذکر» و «مؤنث» است. این احتمال نیز وجود دارد که «ما» موصول باشد; ولى مصدریه بودن آن - که در نتیجه سوگند به مخلوقات خواهد بود; نه خالق - با سوگند به «لیل» و «نهار» تناسب بیشترى دارد. 8 - سوگند خداوند، به آفریننده جنس نر و ماده (و ما خلق الذکر و الأُنثى) 9 - سوگند خداوند به خویش (و ما خلق الذکر و الأُنثى) 10 - آفرینش مرد و زن و جنس نر و ماده در دیگر مخلوقات، کارى بزرگ و نشانه عظمت خداوند است. (و ما خلق الذکر و الأُنثى) 🔹 تعبیر «و ما خلق» - چه سوگند به خالق باشد و چه خلقت - بیانگر عظمت هر دو است; زیرا عظمت هر یک، حاکى از عظمت دیگرى است. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
▪نگاشت5:تفسیر آیات 1 تا 4 بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَىٰ ﴿١﴾ وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّىٰ ﴿٢﴾ وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالْأُنثَىٰ ﴿٣﴾ إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّىٰ ﴿٤﴾ 11 - انسان ها، در شیوه کار و تلاش و نتیجه آن، با یکدیگر متفاوت اند. (إنّ سعیکم لشتّى) 🔹 «شتّى» (جمع «شتیت») به معناى متفرق ها است. 🔹 «سعى» گرچه مفرد است; ولى به قرینه اضافه شدن به «کم»، در معناى جمع است. این آیه گرچه جواب قسم هاى پیش است; ولى جواب تفصیلى قسم، مطالبى است که در آیات بعد آمده است. مراد از تفاوت تلاش ها - به قرینه آیات بعد - تفاوت شیوه ها و پى آمدهاى عمل است. 12 - خداوند، در تأکید بر گوناگون بودن تلاش هاى انسان ها و شیوه ها و آثار آن، به شب و روز و به ذات خویش، سوگند یاد کرده است. (و الّیل ... إنّ سعیکم لشتّى) 13 - انسان به طبع خویش، داراى تلاش هایى متفاوت (سودمند و زیان بخش) و برخوردار از نیروى انتخاب است. (إنّ سعیکم لشتّى) 🔹 مفاد آیه شریفه ممکن است اختلاف تلاش برخى از انسان ها، با دسته اى دیگر باشد و نیز مى تواند نشانگر اختلاف تلاش هاى گوناگون هر انسان باشد. برداشت یاد شده، ناظر به دومین احتمال است. آیات بعد - که تلاش هاى خوب و بد را مشخص ساخته - در حقیقت بیانگر قدرت انتخاب و توصیه به برگزیدن تلاش هاى نیک است. 14 - ترک تلاش هاى نادرست و بسنده کردن به کوشش هاى سودمند، توصیه خداوند به تمام انسان ها است. (إنّ سعیکم لشتّى) 🔹 جواب قسم - که در حقیقت مجموع شیوه ها و آثارى است که براى تلاش هاى گوناگون بشر، در آیات بعد آمده است - در ضمن خود، دعوت کننده مردم به ترک تشتت در تلاش ها و ایجاد وحدت رویّه در کوشش هاى خویش و برگزیدن راهى است که به «یُسْرى» منتهى شود. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌 اعتماد بر خدا 🔹 بیان نورانی امام جواد(سلام الله علیه) این است که سرمایه اعتماد به خداست، انسان بنای او بر این باشد که نه بی ‌راهه برود نه راه کسی را ببندد، آن‌گاه اعتماد او به خدا و تکیه ‌گاهش به خدا باشد، یقیناً به ثمر می‌ رسد. فرمود: «الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غَالٍ وَ سُلَّمٌ إِلَی كُلِّ عَال»،[1] «غالی با غین» یعنی گران؛ فرمود هر متاع گرانی را با اعتماد به خدا می ‌شود خرید و هر مقام بلندی را با نردبان اعتماد به خدا می ‌شود طی کرد. «سُلّم» یعنی نردبان. «الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غَالٍ وَ سُلَّمٌ إِلَی كُلِّ عَال». این کشور می‌ تواند روی پای خود بایستد، یقیناً مردان بزرگ، جوانان بزرگ، برادران و خواهران بزرگ و مطمئن وجود دارند که این کشور را به خوبی و در کمال قدرت و عزت حفظ بکنند. این بیان نورانی امام جواد است. «ثمن» یعنی پول و بها، این بها دستتان است و آن اعتماد به خداست. به غیر خدا تکیه نکردن و ناامید بودن از غیر خدا، اولین شرط استجابت دعاست. 🔹 مشکلمان همین آیه ‌ای است که اشاره می‌ شود و آن این است که فرمود: ﴿وَ مَا یؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَ هُم مُشْرِكُونَ﴾؛[2] فرمود اکثری مردم یک مشکل شرکی در درون آنها هست. توحید محض و توحید خالص، یعنی گفتن «لااله‌الاالله» محض نیست، اکثر مؤمنین مشرک هستند. به امام عرض کردند چگونه اکثر مؤمنین مشرک هستند؟ ﴿وَ مَا یؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَ هُم مُشْرِكُونَ﴾ فرمود همین که می‌ گویند: «لَولا فَلانٌ لَهَلَکْتُ»،[3] اول خدا، دوم فلان شخص، اگر فلان شخص نبود، مشکل ما حل نمی‌شد! بگویید خدای سبحان، مشکل ما را از آن راه حل کرد. نه اینکه اول خدا، دوم فلان شخص. مگر خدا دومی دارد؟ مگر در قبال خدا یک قدرتی هست؟ اگر قدرت الهی نامتناهی است در برابر قدرت نامتناهی قدرتی نمی‌ ماند. هر چه هست مظاهر اوست، فیض اوست، فوز اوست و مانند آن. این مشکل ماست که توحید محض در ما بسیار کم است. اگر کسی موحّد ناب بود و به غیر خدا تکیه نکرد، یقیناً دعای او مستجاب می ‌شود. 🔹 وجود مبارک امام جواد می ‌فرماید: «الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غَالٍ وَ سُلَّمٌ إِلَی كُلِّ عَال»، این نردبان است هر جای بلندی انسان بخواهد برود نمی‌تواند بگوید من که نمی ‌توانم! مگر آنها که رسیدند از کجا آوردند؟ این همه بزرگانی که یا در حوزه یا در دانشگاه یا در کارهای آزاد موفق شدند، آنها از کجا آوردند؟ اگر کسی تنها رابطه ‌اش را با خدا مستقیم کند و به هیچ کسی اعتماد نکند و طمع نکند و همه را مظاهر قدرت و آیات الهی بداند، این یقیناً موفق می ‌شود که «الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غَالٍ وَ سُلَّمٌ إِلَی كُلِّ عَال». [1]. نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص136. [2]. سوره یوسف، آیه106. [3]. تفسیر العیاشی، ج2، ص200؛ بحار الانوار(ط ـ بیروت)، ج34، ص146. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1398/05/10 @rahighemakhtoom
📌 خبر به داعی انشاء 🔹 آیت الله فاضل را خدا رحمت كند! به اتفاق هم یک وقت جنوب رفتیم، ما آنجا كه رفتیم مثل اینكه سرزمین مشعر و منا را داشتیم ادراك می‌كردیم؛ همان‌ طور كه حاجی شب دهم در مشعر می ‌خوابد آدم چه حالتی دارد؟ ما آن شب را در همان سنگر مثل حالت مشعر در همان شن ‌ها به این وضع خوابیدیم. من دیدم سحر كه شد یك پیرمرد بود، این جوان ‌ها را بیدار كرده همه اینها بیدار شدند، نماز شب خود را خواندند، نماز نافله را خواندند، نماز صبح خود را خواندند و زیارت عاشورا را خواندند و خوابیدند. این البته كشور را طیب و طاهر می ‌كند! برای من كاملاً محسوس بود كه ما روی شن‌ های جبهه که می‌ خوابیدیم، مثل همان شن های شب مشعر بود، آدم شب مشعر هم روی شن می ‌خوابد. می‌ گوید اینها طیب و طاهر هستند، قرآن می ‌گوید كشوری كه طیب و طاهر در آن آرمیده است باید میوه طیب و طاهر بدهد. 🔹 ﴿وَ الْبَلَدُ الطَّیبُ﴾،[1] صِرف خبر بدهد و گزارش بدهد؟! قرآن ـ معاذالله ـ خبرنگار است؟! اینطور هست یا اینطور باشد؟! اینکه گفتند: «أَلعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِی الدَّهرُ»،[2] یعنی هستند یا ما موظف هستیم این علما را نگه بداریم، نام اینها را ببریم، کتاب اینها را بگیریم و مبانی اینها را ذکر بکنیم؟! غالب اینها جمله خبریه‌ ای است که به داعی انشاء القا شده است؛ یعنی نام علما، خط علما، مسیر و فکر علما را زنده نگه بدارید: «أَلعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِی الدَّهرُ»؛ یعنی تا زنده هستید، مسیر شیخ انصاری را بروید، وگرنه قصه ‌ای برای ما بگوید که فایده تعلیم و تربیت را برای ما ندارد. [1]. سوره اعراف، آیه58. [2]. تحف العقول، النص، ص170. 📚 سوره مبارکه ذاریات جلسه 4 تاریخ: 1395/10/12 @rahighemakhtoom
وَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِيٓ أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ Eat from the pure and lawful things that God has given to you. Have fear of God in Whom you believe.(٨٨) المائدة - 88 📚پیام ها: 1- بهره‏‏‌گیرى از امكانات مادى حلال با ایمان منافات ندارد. «یا ایّها الّذین آمنوا... و كلوا» كسانى كه تقوا را رها كردن مادّیات مى‏‏‌دانند در توهّم به سر مى‏‏‌برند.  2- در مسائل تغذیه دقّت كنیم. «حلالاً، طیباً، واتّقوا» (هم شیوه‏‏‌ى كسب، حلال باشد و هم شیوه‏‏‌ى مصرف آن)  3- رزق همه به دست اوست، پس عجله و حرص و حرام‏‏‌خوارى نداشته باشیم. «رزقكم اللّه حلالا طیّبا»  4- تقوا، لازمه‏‏‌ى ایمان است. «واتّقوا اللّه الّذى أنتم به مؤمنون»  @rahighemakhtoom
📌 وصیت امام باقر علیه السلام 🔹 در آستانه شهادت امام پنجم امام باقر(سلام الله علیه) هستیم، در آستانه روز ترویه كه حاجیان كوی دوست احرام می‌بندند و از مكه به سرزمین عرفات و مشعر و منا حركت می ‌كنند قرار داریم. از وجود مبارك امام باقر(سلام الله علیه) رسیده است كه شما خودتان را بر كتاب خدا عرضه كنید، این یكی از مهمترین دستورات وجود مبارك امام پنجم است. اینكه وجود مبارك امام باقر فرمود خودتان را با قرآن بسنجید یعنی آن بحث تنها مخصوص فقیه و اصولی نیست، مخصوص روایات متعارض یا روایت بی ‌معارض نیست، جمیع عقاید و شئون را، اخلاق و اوصاف و افعال را باید بر قرآن كریم عرضه كرد. اگر كسی قرآن را نداند وقتی ترازو را ندارد و نمی‌داند چگونه ترازو را به كار ببرد؟ عقاید را با چه چیزی بسنجد؟ اخلاق را با چه چیزی بسنجد؟ درست است كه روز شهادت امام باقر است و جامه مشكی پوشیدن خوب است، عزاداری كردن خوب است، گریه كردن خوب است و ثواب دارد، اما اصل فرمایش حضرت را ما باید عمل بكنیم! فرمود خودتان را چه در مسائل فردی و چه در مسائل جمعی بر قرآن عرضه كنید و با قرآن بسنجید، این گسترش تفسیر قرآن را به ما می‌فهماند، البته هر كسی در حدّ خود یك دوره قرآن را باید بداند، خطوط كلی‌اش را باید بداند، ولو از عمق مطالبش باخبر نباشد! این از آن وصایای برجسته وجود مبارك امام باقر است. 🔹 حالا وجود مبارك امام باقر شهید شدند، ما باید این فكر را زنده نگه داریم؛ امام صادق(سلام الله علیه) اولین كسی است كه دارد این فكر و روش را احیا می‌كند، به ما می ‌فهماند كه ما نام مبارك امام باقر، حیات امام باقر، خانه امام باقر و مآثر و آثار وجود مبارك امام باقر را زنده نگه بداریم. وجود مبارك امام صادق اولین كاری كه كرده، دستور داد تا خودش زنده بود آن اتاق مخصوص امام باقر را هر شب چراغ روشن می ‌كردند. اگر آن روزها چراغ عادی بود چراغ و شمع بود شمع، نگذاشت آن اتاق تاریك بماند؛ این نمادی است، وگرنه اتاقی است كسی نیست چه روشن و چه تاریك چه اثر دارد؟! این می‌ خواهد بگوید که این فكر باید همیشه روشن باشد، خانه ‌ای كه در آن وجود مبارك صادق و امام باقر بود تا من زنده‌ام باید این را روشن نگه دارند، یعنی این فكر را، این حرف را، این رهنمود و ارائه طریق را همیشه زنده نگه دارند. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1387/09/14 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (56) 🔅🔅🔅🔅 📌 تبيين اهميّت ولايت 1. ولايت انسان كامل همان خلافت وي از خداي سبحان است. 2. خليفه، حكم مستخلف عنه را بالتّبع يا بالعرض داراست. 3. چون خداي جهانِ امكان محيط محض است، خليفه‌ي وي نيز مظهر احاطه‌ي تامّ خواهد بود. 4. ظهور احاطه‌ي انسان كامل كه صاحب ولايت و خلافت است در موارد فراواني است كه به برخي از آن ها اشاره مي‌شود: يكم. شرط تحصّن در حصن حصين توحيد؛ «كلمة لا اله الّا الله حصني... و أنا من شروطها.»[ توحيد صدوق، ص 25.] دوم. شرط اعتصام به حبل متين الهي: «اِنّى تارك فيكم الثقلين، كتاب الله وعترتي...»[ بحار الانوار، ج 2، ص 226.] سوم. شرط تبليغ رسالت رسول اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم): (يا أيّها الرّسول بَلّغ ما أنزل اليك من ربّك و ان لم تفعل فما بَلَّغتَ رسالته...).[ سوره ي مائده، آيه ي 67.] چهارم. شرط كمال دين و تمام نعمت و پسنديده شدن اسلام نزد خدا؛ (...اليوم أكملت لكم دينكم و أتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام ديناً...).[ سوره ي مائده، آيه ي 3.] پنجم. شرط اداي حق رسول گرامي(صلي الله عليه و آله و سلم) و پرداخت اجر معنوي آن حضرت(صلي الله عليه و آله و سلم)؛ (قل لا أسئلكم عليه أجراً الّا المودّة في القربي ومَن يقترف حسنةً نزد له فيها حسناً...).[ سوره ي شوري، آيه ي 23] 🔹 پروردگارا، توفيق اقتراف حسنه‌ي ولايت و اغتراف كوثر خلافت و اعتراف به امامت اهل بيت عصمت و‌طهارت(عليهم السلام) را پشتوانه‌ي صلابت و صيانت نظام اسلامي از آسيب اهريمنان قرار ده. 🔹 خداوندا، به مسلمين جهان آن ده كه آن به. 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم در معرفی کانال قرآنی رحیق ما را در این مسئولیت خطیر یاری فرمایید 👇👇👇 @rahighemakhtoom
▪نگاشت5:تفسیر آیات 5 تا11 فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌ «5» وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‌ «6» فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌ «7» وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‌ «8» وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى‌ «9» فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌ «10» وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى «11» «5» امّا آن كه انفاق كرد و پروا داشت «6» و پاداش نيك (روز جزا) را تصديق كرد.«7» به زودى ما او را براى پيمودن بهترين راه آماده خواهيم كرد. «8» ولى آنكه بخل ورزيد و خود را بى‌نياز پنداشت. «9» و پاداش نيك (روز جزا) را تكذيب نمود. «10» پس او را به پيمودن دشوارترين راه خواهيم انداخت. «11» و چون هلاك شد، دارايى‌اش براى او كارساز نخواهد بود. 🔅🔅🔅 🔹 شايد مراد از عطاى همراه با تقوا، اين باشد كه عطا با نيّت خالص و بدون منت، آن هم از مال حلال و در مسير خدا باشد كه تمام اين امور در كلمه تقوا جمع است. «أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌» 🔹 اگر خداوند براى برخى راه خير را باز مى‌كند، «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌» و براى برخى راه شر را «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌» به خاطر تفاوت تلاش خود انسان‌ها است. «إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى» 🔹 🔹 در خانه شخصى ثروتمند درختى بود كه كودكان همسايه هنگامى كه ميوه آن درخت به زمين مى‌ريخت، آن را برگرفته و مى‌خوردند ولى صاحب درخت، ميوه را از دهان اطفال مى‌گرفت. پدر اطفال مسئله را به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله گزارش داد. حضرت نزد صاحب خانه رفته و پيشنهاد كردند درخت را در برابر درختى در بهشت به من بفروش. آن مرد جواب رد به پيامبر داد و گفت: دنياى نقد را به آخرت نسيه نمى‌فروشم. پيامبر برگشت. يكى از ياران پرسيد: آيا اگر من آن درخت را بگيرم و با من نيز چنين معامله‌اى مى‌كنيد؟ حضرت فرمود: آرى. آن شخص توانست با بهايى چندين و چند برابر، درخت را خريدارى كند و در اختيار پيامبر گذارد. آن حضرت به نزد آن خانواده فقير آمده و درخت را به آنها بخشيد. در اين هنگام آيات اين سوره نازل شد. فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‌ ... 🔹 هر كس گام اول سخاوت را بر اساس ايمان به معاد و تقوا بردارد، خدا ظرفيّت و شرايط روحى او را براى كارها هموار مى‌كند و روح او را با كار خير مأنوس مى‌گرداند، تجربه و تعقل و كاردانى او را بالا مى‌برد، الهام و ابتكار به او مى‌دهد، پذيرش مردمى و اجتماعى او را زياد مى‌كند و راه‌هاى جديدى را براى كار خير پيش پاى او مى‌گذارد كه همه اينها مصداق‌ «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌» است. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
▪نگاشت6:تفسیر آیات 5 تا11 فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌ «5» وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‌ «6» فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌ «7» وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‌ «8» وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى‌ «9» فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌ «10» وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى «11» «5» امّا آن كه انفاق كرد و پروا داشت «6» و پاداش نيك (روز جزا) را تصديق كرد.«7» به زودى ما او را براى پيمودن بهترين راه آماده خواهيم كرد. «8» ولى آنكه بخل ورزيد و خود را بى‌نياز پنداشت. «9» و پاداش نيك (روز جزا) را تكذيب نمود. «10» پس او را به پيمودن دشوارترين راه خواهيم انداخت. «11» و چون هلاك شد، دارايى‌اش براى او كارساز نخواهد بود. 🔅🔅🔅 🔹 نكته لطيف آن است كه قرآن مى‌فرمايد: او را براى آسان‌ترين راه آماده مى‌كنيم‌ «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌» و نفرمود: كار را براى او آسان مى‌كنيم. «سنيسر له اليسرى» و فرق است ميان آنكه انسان روان باشد يا كارش روان باشد. انسان مى‌تواند با توكل و دعا و اتصال به قدرت بى نهايت آسان داراى چنان سكينه و سعه صدر شود كه هر كارى را به راحتى بپذيرد و انجام هر كار خير براى او آسان باشد. 🔹🔹 در تاريخ كربلا مى‌خوانيم كه همين كه زينب كبرى بدن قطعه قطعه امام حسين عليه السلام را ديد گفت: «ربنا تقبل منا هذا القليل» پروردگارا اين شهيد در نزد عظمت تو كوچك است او را بپذير! آرى ايمان و تقوا انسان را در برابر هر حادثه بيمه كرده و كار روان و آسان مى‌كند. «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌» 🔹 مراد از كلمه «يسرى» و «عسرى» كه در قالب مؤنث آمده است، كارها يا راه‌هاى آسان و مشكل است. 🔹 آنچه مهم است، اصل بخشش است، نوع و مقدار آن در مرحله بعد است. عطا گاهى كم است، گاهى زياد، گاهى از مال است و گاهى از مقام و آبرو. 🔹 كلمه‌ى «حسنى» يا مصدر است مثل رُجعى‌ و يا مؤنث احسن است. 🔹 امام باقر عليه السلام در تفسير آيه‌ «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‌ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌» فرمودند: «لا يريد شيئا من الخير الا يسره الله له» چيزى را اراده نمى‌كند مگر آنكه خداوند انجام آن را براى او آسان مى‌كند. 🔹 و در تفسير آيه‌ «وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‌ وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى‌ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌» فرمودند: «لا يريد شيئا من الشر الا يسره الله له» درباره انجام دادن هيچ شرى تصميم نمى‌گيرد مگر آنكه خداوند انجام آن شر را براى او آسان كرده و مرتكب مى‌شود. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌سرّ احرام 🔹 از وجود مبارك امام سجاد(سلام الله عليه) نقل شده است كه شبلي[1] را بعد از مسافرت حج ديد. به شبلي فرمود: چه كردي؟ ـ آن قصهاش معروف و مفصل است ـ او عرض كرد: من از حج برميگردم. فرمود: آيا ميقات رفتي و لباس مَخيط را (لباس دوخته را) از بَر بيرون كردي و لباس ندوخته را (لباس احرام را) در بَر كردي و غسل احرام انجام دادي و اين كارها را كردي؟ عرض كرد: آري. فرمود: اينكه لباس دوخته را از بَر گرفتي، آيا هنگام كندن لباس دوخته قصد كردي كه از لباس معصيت بيرون آمدي؟ عرض كرد: نه. فرمود: وقتي لباس ندوخته به نام احرام در بَر كردي، آيا قصد كردي جامه طاعت در بَر مي ‌كني؟ عرض كرد: نه. فرمود: وقتي غسل احرام انجام دادي، آيا قصد كردي كه از گناهان داري شستشو مي ‌كني؟ عرض كرد: نه. من فقط لباس دوخته را كندم، لباس احرام در بَر كردم و غسل كردم [و] نيت كردم، همين! همين كه سايرين انجام مي‌دهند. فرمود: پس تو احرام نبسته اي، احرام يك سرّي دارد؛ يعني يك دستور ظاهري دارد كه آن را همه انجام مي‌دهند و يك دستور باطني دارد كه اهل سير و سلوك و كساني كه به اسرار حج آگاهند انجام مي‌دهند، اين كار يك سرّي دارد. معناي اينكه لباس دوخته را از بدن به در آوريد، يعني جامه گناه را از تن بيرون بياوريد. آن لباس گناهي را كه تا كنون خودتان تار و پودش بافتيد و بعد دوختيد و در بَر كرديد از جامه عصيان بيرون بياييد، وگرنه روح قضيه اين است كه فرقي بين لباس دوخته و ندوخته نيست، اينها علامت آن اسرار است. انسان در تمام ايام سال در لباس دوخته عبادت مي ‌كند به نام نماز، اينچنين نيست كه عبادت در لباس دوخته قبول نباشد؛ ولي در حج قبول نيست، براي اينكه مي‌خواهند اسرار حج را به انسان تفهيم كنند كه انسان يك روزي هم دارد كه با لباس ندوخته وارد آن روز مي‌ شود و آن روز مرگ است كه كفن در بَر مي ‌كند يا قيامت با همان كفن حضورو ظهور پيدا مي ‌كند. مي‌ خواهند آن مراسم را در اين مناسك اظهار كنند. اسرار قيامت را در مناسك و مراسم حج تجلّي بدهند. گفتند لباس ساده در بَر كنيد كه هرگونه فخر برطرف بشود. لباس ندوخته در بَر كنيد كه سفر مرگ در نظرتان مجسم باشد؛ مسئله مردن و قيامت در حضورتان حاضر باشد. 🔹 امام سجاد(سلام الله عليه) طبق اين نقل به شبلي فرمود: معناي كندن لباس خياطي شده و دوخته شده، يعني خدايا من ديگر لباس گناه در بَر نمي ‌كنم و از هر گناهي توبه كردم. تنها گناه نكردن مهم نيست، اطاعت كردن مهم است! لذا انسان لباس احرام بَر تن مي‌كند؛ يعني لباس ندوخته، لباس رنگ نگرفته، لباس حلال و پاك در برمي‌كند؛ يعني جامه طاعت در تن مي‌كند و معناي غسل كردن در حال احرام اين است ـ گرچه اين غسل مستحب است و واجب نيست ـ بر خلاف ترك مَخيط و ثوب پوشيدن لباس احرام كه آنها لازم است، فرمود: معناي غسل كردن اين است كه خدايا! من آن گناه ها را شستشو كردم. پس سه كار است: يكي اينكه ديگر گناه نمي‌كنم؛ دوم اينكه تصميم گرفتم هميشه مطيع باشم؛ سوم اينكه آن گناهان گذشته را الآن دارم جبران مي‌كنم، شستشو مي‌كنم. 🔅🔅🔅🔅🔅 [1] . گرچه افراد متعددي به «شبلي» ملقب بوده‌اند كه نزديكترين آنها به عصر ائمه(عليهم السلام) «ابوبكر، دُلف‌بن‌جحدر» است كه تقريباً دو قرن پس از شهادت امام سجاد(عليه السلام) به دنيا آمده و از اين رو هيچ يك از «شبلي»ها نمي‌توانند مستقيماً از امام سجاد(سلام الله عليه) روايت كنند، و نيز گرچه اين حديث به سبك و وزن سخنان مأثور از امامان معصوم(عليهم السلام) نيست و از اين رو گفته شده كه ممكن است اين روايت، سخنان بعضي از عرفا بوده كه به تدريج به امام سجاد(عليه السلام) نسبت داده شده است، ليكن در اين گونه روايات كه هماهنگ با ساير معارف بوده و يا مخالف با آنها نيست، كاستي در سند مانع استفاده از متن بلند و نوراني آنها نخواهد بود. 📚 سخنرانی موضوعی اسرار حج جلسه 1 تاریخ: 1370/12/27 🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳️همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom