eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
623 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
📚تفسیر قرآن پس از ارتحال پیامبر صلی الله علیه و آله: 🔹 (علم تفسیر و طبقات مفسرین) 🔷طبقه دوم جماعت تابعين هستند كه شاگردان مفسرين صحابه مى‌باشند مانند مجاهد و سعيدبن جبير و عكرمه و ضحاك و از اين طبقه است حسن بصرى و عطاءبن‌ابى رباح و عطاءبن ابى‌مسلم و ابوالعاليه و محمدبن كعب قرظى و قتاده و عطيه و زيدبن‌اسلم و طاوس يمانى. 🔷طبقه سوم شاگردان طبقه دوم مى‌باشند مانند ربيع‌ابن انس‌ و عبدالرحمن‌بن‌ زيدبن اسلم و ابوصالح كلبى و نظراء ايشان؛ و طريق تابعين در تفسير اين بود كه تفسير آيات را گاهى در شكل روايت از پيغمبراكرم صلى الله عليه و آله يا صحابه نقل مى‌كردند و گاهى معناى آيه را بى‌اين كه به كسى اسناد دهند، در صورت اظهار نظر ايراد مى‌كردند، و متأخرين مفسرين با اين اقوال نيز معامله روايات نبوى نموده آنها را روايات موقوفه‌ «1» مى‌شمارند و قدماى مفسرين به اين دو طبقه اطلاق مى‌شود. 🔷طبقه چهارم طبقه اولين مؤلفين تفسير است‌ «2»، مانند سفيان‌بن‌عيينه و وكيع‌بن‌جراح و شعبةبن حجاج و عبدبن‌حميد و غير ايشان و از اين طبقه است ابن‌جرير «3» طبرى صاحب تفسير معروف. ✳️روش تفسیری این گروه از مفسرین (روش و )طريقه اين طبقه نيز اين گونه بود كه اقوال صحابه و تابعين را در صورت روايت‌هاى معنعن در تأليفات تفسيرى خود وارد مى‌كردند و از نظر استقلالى خوددارى مى‌نمودند، جز اين كه ابن‌جرير طبرى در تفسير خود گاهى در ترجيح ميان اقوال اظهارنظر مى‌كند و طبقات متأخرين از اين طايفه شروع مى‌شود. 🔷طبقه پنجم كسانى هستند كه روايات را با حذف اسناد در تأليفات خود درج كردند و به مجرد نقل اقوال قناعت نمودند. 🔸🔸بعضى‌ طبقاتى كه ذكر شد طبقات مفسرين اهل سنت و جماعت بود و منشأ آن روش خاصى است كه از روز نخست در تفسير گرفته شده و آن معامله روايت نبوى است با اقوال صحابه و تابعين كه اعمال نظر در برابر آن از قبيل اجتهاد در مقابل نص شمرده مى‌شد، تا اختلال وضع اين روايات و آفتابى شدن تضاد و تناقض و دس و وضع در ميان آنها اجازه اعمال نظر به طبقه ششم مفسرين داد. ✳️✳️✳️ پیدایش و سیر تفسیر الفاظ قرآن ☀️☀️☀️☀️☀️ https://eitaa.com/rahighemakhtoom
🖋پیدایش و سیر تفسیر الفاظ قرآن 📚تفسیر قرآن پس از ارتحال پیامبر صلی الله علیه و آله: 🔹 (علم تفسیر و طبقات مفسرین) 🔷روش مفسرين شيعه و طبقات‌شان‌🔷 ولى روشى كه شيعه در تفسير قرآن اتخاذ نموده است غير اين روش مى‌باشد و در نتيجه اختلاف روش طبقه‌بندى مفسرين نيز سيماى ديگرى به خود مى‌گيرد. شيعه به‌نص قرآن مجيد قول پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله را در تفسير آيات قرآنى حجت‌ مى‌داند و براى اقوال صحابه و تابعين مانند ساير مسلمين هيچ‌گونه حجيتى قائل نيست مگر از راه روايت از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله جز اين كه به نص خبر متواتر ثقلين قول عترت و اهل‌بيت را تالى قول پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و مانند آن حجت مى‌دانند و ازين روى در نقل و اخذ روايات تفسيرى تنها به رواياتى كه از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اهل‌بيت عليهم السلام نقل شده اكتفا كرده‌اند و طبقات خود را به ترتيب زيرين به وجود آورده‌اند. ✳️✳️✳️ ☀️☀️☀️☀️☀️ https://eitaa.com/rahighemakhtoom
🔹طبقات مفسرین شیعه و روش تفسیری آنان🔹 🔷{طبقه اول‌} كسانى‌كه روايات تفسير را از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اهل‌بيت عليهم السلام فرا گرفته‌اند و در اصول خود به طور غيرمرتب ثبت كرده به روايت آنها پرداخته‌اند مانند زراره و محمدبن مسلم و معروف و جرير و امثال ايشان. 🔷{طبقه دوم‌} اهل تأليفات اولى تفسير مانند فرات‌ ابن‌ابراهيم و ابوحمزه ثمالى و عياشى‌ و على‌بن‌ابراهيم قمى و نعمانى صاحب تفسير. شيوه اين طبقه مانند طبقه چهارم از مفسرين اهل سنت اين بود كه روايات مأثوره را كه از طبقه اول اخذ كرده بودند با اسناد در تأليفات خودشان درج مى‌كردند و از هرگونه اعمال‌نظر خوددارى مى‌نمودند. و نظر به اين كه زمان دسترسى به ائمه اهل‌بيت عليهم السلام طولانى بود و تقريباً سيصد سال ادامه داشت طبعاً اين دو طبقه ترتب زمانى نداشته متداخل بودند و هم چنين‌ كسانى‌كه روايات را با حذف اسناد درج كنند بسيار كم بودند و درين باب به عنوان نمونه‌{تفسير} عياشى موجود را بايد نام برد كه يكى از شاگردان عياشى از تأليف عياشى اسناد روايات را اختصاراً حذف نموده و نسخه او به جاى نسخه عياشى داير گشته است. 🔷{طبقه سوم‌} طبقه ارباب علوم متفرقه است مانند سيدرضى‌ در تفسير ادبى خود و شيخ طوسى‌ در تفسير كلامى خود كه‌{تفسير تبيان‌} است و صدرالمتألهين‌ شيرازى در تفاسير فلسفى خود و ميبدى گنابادى در تفسير عرفانى خود و شيخ عبدعلى حويزى‌ و سيدهاشم بحرانى و فيض كاشانى در{تفسير نورالثقلين‌} و{برهان‌} و{صافى‌} و كسانى ميان عده از علوم در تفاسيرشان جمع كرده‌اند مانند شيخ طوسى‌ در تفسير{مجمع‌البيان‌} كه از راه‌هاى مختلف لغت و نحو و قرائت و كلام و حديث بحث مى‌كند. ✳️✳️✳️ ☀️☀️☀️☀️☀️ https://eitaa.com/rahighemakhtoom
🌟🌟🌟🌟🌟 📚قرآن خود چگونه تفسير مى‌پذيرد؟ ✅پاسخ اين پرسش از فصول گذشته پيداست، زيرا: 🔹از جانبى، قرآن مجيد كتابى است همگانى و هميشگى و همه را مورد خطاب قرار داده و به مقاصد خود ارشاد و هدايت مى‌كند و نيز با همه به مقام تحدى و احتجاج مى‌آيد و خود را نور و روشن‌كننده و بيان كننده همه‌چيز معرفى مى‌كند و البته چنين چيزى در روشن شدن خود نبايد نيازمند ديگران باشد. 🔹و نيز در مقام احتجاج به اين كه كلام بشر نيست مى‌گويد «نساء آیه 82» قرآن كلامى يك‌نواختى است كه هيچ‌گونه اختلافى در آن نيست و هرگونه اختلافى كه به‌نظر مى‌رسد به واسطه تدبر در خود قرآن حل مى‌شود و اگر كلام خدا نبود اين طور نبود. و اگر چنين كلامى در روشن شدن مقاصد خود حاجت به چيزى ديگر يا كس ديگر داشت اين حجت تمام نبود. 🔸🔸زيرا اگر مخالفى مورد اختلافى پيدا كند كه از راه دلالت لفظى خود قرآن حل نشود از هر راه ديگرى غيرلفظ حل شود مانند اين كه ارجاع به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله شود و وى بدون شاهدى از لفظ قرآن بفرمايد مراد آيه چنين و چنان است. البته مخالفى كه معتقد به عصمت و صدق آن حضرت نيست اقناع نخواهد شد؛ به عبارت ديگر، بيان و رفع اختلاف پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مثلًا بدون شاهد لفظى از قرآن تنها به درد كسى مى‌خورد كه به نبوت و عصمت آن حضرت ايمان داشته باشد و روى سخن و طرف احتجاج در آيه:{«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً»} با مخالفين دعوت و كسانى است كه ايمان به نبوت و عصمت آن حضرت ندارند. و قول خود آن حضرت بى‌شاهد قرآنى مسلم آنان نمى‌باشد. با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟🌟🌟🌟🌟 🔹از طرف ديگر خود قرآن به بيان و تفسير پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و پيغمبر اكرم به بيان و تفسير اهل‌بيت خود حجيت مى‌دهد. 🔸🔸نتيجه اين دو مقدمه اين است كه در قرآن مجيد برخى از آيات با برخى ديگر تفسير شود و موقعيت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و اهل‌بيت او در برابر قرآن موقعيت معلمين‌ معصومى باشد كه در تعليم خود هرگز خطا نكنند و قهراً تفسيرى كه آنان كنند با تفسيرى كه واقعاً از انضمام آيات به همديگر به دست مى‌آيد مخالف نخواهد بود. با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
📋🖋نکته های تکمیلی تفسیر آیه 14 سوره ✳️تفاوت اسلام با ایمان‌ 1. تفاوت در عمق. اسلام، رنگ ظاهرى است، ولى ایمان تمسّک قلبى است. امام صادق صلى الله علیه و آله به مناسبت آیه ‌ى‌ «وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً» فرمود: رنگ الهى اسلام است، و در تفسیر آیه‌ى‌ «فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‌» فرمود: تمسّک به ریسمان محکم الهى، همان ایمان است. 2. تفاوت در انگیزه. گاهى انگیزه ‌ى اسلام آوردن، حفظ یا رسیدن به منافع مادّى است، ولى انگیزه ‌ى ایمان حتماً معنوى است. امام صادق علیه السلام فرمودند: با اسلام آوردن، خون انسان حفظ مى‌شود و ازدواج با مسلمانان حلال مى‌شود، ولى پاداش اخروى بر اساس ایمان قلبى است. 3. تفاوت در عمل. اظهار اسلام، بدون عمل ممکن است، ولى ایمان باید همراه عمل باشد، چنانکه در حدیث مى‌خوانیم: «الایمان اقرار و عمل و الاسلام اقرار بلاعمل» بنابراین در ایمان، اسلام نهفته‌ است، ولى در اسلام ایمان نهفته نیست. در حدیث دیگرى، اسلام، به مسجد الحرام وایمان به کعبه تشبیه شده که در وسط مسجدالحرام قرار گرفته است. امام باقر علیه السلام فرمود: ایمان، چیزى است که در قلب مستقر مى‌شود و انسان به وسیله آن به خدا مى‌رسد و عمل، آن باور قلبى را تصدیق مى‌کند. ولى اسلام چیزى است که در گفتار و رفتار ظاهر مى‌گردد، گرچه در قلب جاى نگرفته باشد. 4. تفاوت در رتبه. در حدیث مى‌خوانیم: ایمان، بالاتر از اسلام و تقوا، بالاتر از ایمان و یقین، بالاتر از تقوا است و در میان مردم چیزى کمیاب‌تر از یقین نیست. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
📚 تفسیر نگاشت سوره آیه 15 إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ‌ الَّذِینَ‌ آمَنُوا بِاللَّهِ‌ وَ رَسُولِهِ‌ ثُمَ‌ لَمْ‌ یَرْتَابُوا وَ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ‌ وَ أَنْفُسِهِمْ‌ فِی‌ سَبِیلِ‌ اللَّهِ‌ أُولٰئِکَ‌ هُمُ‌ الصَّادِقُونَ‌* 🔹 ترجمه: مؤمنان واقعی تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده‌اند، سپس هرگز شکّ و تردیدی به خود راه نداده و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کرده‌اند؛ آنها راستگویانند. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
📋✏ واژه نگاشت: (سوره حجرات آیه 15) 🔹 إِنّمَا:(ان+ما) ماء کافّه بر آن داخل شده و معنى فقط این است جز این نیست، مىدهد مثل [فصّلت:6]،معنای حرفی دارد و از جهت عمل و تاثیر اعرابی بر پس از خود خنثی است. 🔹 ثُمَّ:حرف عطف است و دلالت بر تأخیر دارد. مثل [مؤمنون:31] راغب گوید: ثمّ دلالت بر تأخیر ما بعد از ما قبل را دارد با لذّات باشد یا در رتبه و یا در وضع چنانکه در قبل و اوّل نیز این سه اعتبار هست. «ثمّ» گاهى براى ترتیب خبر دادن مىآید مثل: «اعجبنى ما صنعت الیوم ثمّ ما صنعت الامس اعجب منه» «کار امروز تو را دیدیم، سپس کار دیروزت را هم نیز مشاهده کردیم»،ثمّ در اینجا فقط براى ترتیب خبر است. على هذا در این آیات [صافات:76-82] ثمّ براى ترتیب خبر است وگرنه مى بایست غرق قوم قبل از نجات نوح و اهلش گفته شود مگر آنکه بگوئیم: نجات با سوار شدن بکشتى تحقّق یافته است، در این صورت ثمّ در معناى معمولى خود به کار رفته است. ولى در دو آیه [نحل:110] براى ترتیب خبر است زیرا ترتیب در میان دو امر فوق نیست دقّت در ما قبل و ما بعد این دو آیه مطلب را بیشتر روشن مىکند. همچنین است آیه 52 از سوره یونس و به احتمال قوى آیه 17 سوره بلد و 16 سوره اعراف. این واژه در قرآن بار۳۳۸ تکرار شده است 🔹 یَرتابُوا:از ریشه "ریب"36 بار تکرار شده است. ریب به معنى شک است ، بدترین شک،شکّ، تهمت،ظنّ و حاجت معنى شده است ولى قرآن آن را در شک به کار برده است. در بعضى آیات تهمت و اضطراب قلب نیز مراد باشد [نور:50]، [حدید:14]. قلق و تشویق قلب، افعال این ماده در قرآن مجید همه از افتعال آمده و آن چنانکه در اقرب الموارد گفته به شکّ افتادن و شمک کردن است و اگر با «باء» همراه باشد مثل «ارتاب به فلان» به معنى تهمت زدن مىآید. در بعضى آیات کلمه «مُریب» صفت «شکّ» آمده مثل [هود:62]، [سباء:54]، [فصّلت:45]. ریب المنون را حوادث روزگار گفته اند. (که شخص را مضطرب مىکنند). * [توبه:110]. ریبه چنانکه راغب و جوهرى گفته اسم مصدر است از ریب یعنى ساختمانى که ساختهاند پیوسته مایه اضطراب دلهایشان است تاوقتیکه دلهایشان پاره پاره شود. 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
📘 نکته ها و پیام ها: 🔹 *مومنان واقعی ،دارای ایمان به خدا و رسول و به دور از هرگونه شک و تردید(ایمان و شک متضاد هستند ،قلب متضاد را بر نمی تابد)انما حصر را می رساند ،مومن وقتی در مَامَن و دژ امان الهی قرار می گیرد که ایمان وی حقیقی باشد. 🔹 *ایمان آمیخته به شک داخل در مقوله اسلام به معنای عام آن است نه ایمان واقعی(یعنی از مزایای حقوقی و اجتماعی جامعه اسلامی استفاده می کند اما این که در دژایمن سعادت قرار گیرد تنها ایمان قلبی و صادقانه لازم است) 🔹 *ایمان به خداوند و رسول او باوری ملازم با هم و تفکیک ناپذیر *ایثارمال+ایثارجان+ایمان ثابت و استوار نشانه مومنان واقعی 🔹 *ایمان واقعی دارای ریشه و ثبات در اندیشه و جلوه گر در کردار و رفتارآدمی 🔹 *جهاد با جان و مال نشانه یقین و استواری در ایمان ✳✳✳ ادامه پیام ها در پست های بعدی صبور باشید 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
تفسیر واقعی از دیدگاه علامه طباطبایی ره از مباحث گذشته نتیجه می گیریم كه تفسير واقعى قرآن تفسيرى است كه از تدبر در آيات و استمداد در آيه به آيات مربوطه ديگر به دست آيد. به عبارت ديگر در تفسير آيات قرآنى يكى از سه راه را در پيش داريم: 1- تفسير آيه به‌تنهايى با مقدمات علمى و غيرعلمى كه در نزد خود داريم. 2- تفسير آيه به معونه روايتى كه در ذيل آيه از معصوم رسيده. 3- تفسير آيه با استمداد از تدبر و استنطاق معناى آيه از مجموع آيات مربوطه و استفاده از روايت در مورد امكان. طريق سوم، همان روشى است كه در فصل گذشته استنتاج كرديم و آن روشى است كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و اهل‌بيت او در تعليمات خود به آن اشاره فرمودند؛ چنان كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمايد «و انما نزل ليصدق بعضه بعضاً» و اميرالمؤمنين فرمايد: «ينطق بعضه ببعض و يشهد بعضه على بعض» و از بيان گذشته روشن است كه اين طريقه غير از طريقه‌اى است كه در حديث نبوى معروف: « {من فسر القرآن برأيه فليتبوء مقعده من النار؛} 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
تفسیر به رای! حديث نبوى معروف: « {من فسر القرآن برأيه فليتبوء مقعده من النار؛} هر كس قرآن را به رأى و نظر خود تفسير كند جاى خود را در آتش درست كند» از آن نهى شده است، زيرا در اين روش قرآن با قرآن تفسير مى‌شود نه با رأى تفسيركننده. {طريق اول،} قابل اعتماد نيست و در حقيقت از قبيل تفسير به رأى مى‌باشد مگر در جايى كه با طريق سوم توافق كند. {طريق دوم،} روشى است كه علماى تفسير در صدر اسلام داشتند و قرن‌ها رايج و مورد عمل بود (چنان كه در فصل‌هاى گذشته مذكور شد) و تاكنون نيز در ميان اخباريين اهل سنت و شيعه معمول به مى‌باشد. طريقه‌اى است محدود در برابر نياز نامحدود، زيرا ما در ذيل شش‌هزار و چند صد آيه قرآنى صدها و هزارها سؤالات علمى و غيرعلمى داريم پاسخ اين سؤالات و حل اين معضلات و مشكلات را از كجا بايد دريافت نمود؟ آيا به روايات بايد مراجعه نمود؟ در صورتى‌كه آنچه نام روايت نبوى مى‌شود بر آن گذاشت از طرق اهل سنت و جماعت به دويست‌وپنجاه حديث نمى‌رسد گذشته از اين كه بسيارى از آنها ضعيف و برخى از آنها منكر مى‌باشند و اگر روايات اهل‌بيت را كه از طرق شيعه رسيده در نظر آوريم درست است به هزارها مى‌رسد و در ميان آنها مقدار معتنابهى احاديث قابل‌اعتماد يافت مى‌شود ولى در هرحال در برابر سؤالات نامحدود كفايت نمى‌كند، گذشته از اين كه بسيارى از آيات قرآنى هست كه در ذيل آن از طريق عامه و خاصه حديث وارد نشده است. يا در اين مشكلات به آيات مناسبه بايد برگشت كه در اين طريقه ممنوع است؟ يا اصلًا از بحث خوددارى كرد و نياز علمى را ناديده انگاشت؟ در اين صورت آيه‌{«وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ» «1» با دلالت روشن‌تر از آفتاب خود چه معنا خواهد داشت؟ و جمله‌{«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» «» «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ» «» كتابى است مبارك بر تو نازل كرديم براى اين كه آياتش را تدبر كنند و ارباب عقول متذكر شوند و آيه: {«أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ يَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلِينَ» «» آيا اين سخن را تدبر نكرده‌اند يا به سوى ايشان چيزى (تازه) آمده كه به سوى پدران گذشته‌شان نيامده بوده چه مفهومى خواهد داشت؟ و احاديث مسلمه‌اى كه از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اهل‌بيت عليهم السلام رسيده و به مردم توصيه و تأكيد نموده كه در مشكلات وقتى به قرآن مجيد مراجعه نمايند «» چه اثرى خواهد بخشيد؟ 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
اساساً بنا به اين طريقه مسئله تدبر در قرآن كه به مقتضاى آيات كثيره يك وظيفه عمومى است مورد ندارد. و هم‌چنين از طرق عامه در حديث پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و از طرق خاصه در اخبار متواتره‌ از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اهل‌بيت عليهم السلام عرض اخبار به كتاب اللَّه وظيفه قرار داده شده، به موجب اين اخبار، حديث بايد به كتاب خدا عرض شود اگر موافق كتاب باشد به آن اخذ و عمل شود و اگر مخالف باشد طرح گردد. بديهى است مضمون اين اخبار وقتى درست خواهد بود كه آيه قرآنى به مدلول خود دلالت داشته باشد و محصل مدلول آن- كه تفسير آيه است- داراى اعتبار باشد و اگر بنا شود كه محصل مدلول آيه- تفسير- را خبر تشخيص دهد عرض خبر به كتاب معناى محصلى نخواهد داشت. اين اخبار بهترين گواه است بر اين‌كه آيات قرآن مجيد هم مانند ساير كلام دلالت بر معنا دارند و هم دلالت آنها با قطع نظر از روايت و مستقلا حجت است. پس آنچه از بحث‌هاى گذشته روشن شد اين است كه وظيفه مفسر اين است كه به احاديث پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اهل‌بيت عليهم السلام كه در تفسير قرآن وارد شده مرور و غور كرده به روش ايشان آشنا شود پس از آن طبق دستورى كه از كتاب و سنت استفاده شد به تفسير قرآن پردازد و از رواياتى كه در تفسير آيه وارد شده به آنچه موافق مضمون آيه است اخذ نمايد. 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
📚 نمونه‌اى از تفسير قرآن با قرآن 👇👇👇👇👇 خداوند متعال در چندين جا از كلام خود مى‌فرمايد:{«اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ»* - زمر، آيه 62 -آفريننده هر چيز هر چه كلمه شى‌ء بر آن اطلاق مى‌شود (جز خدا) خداست. اين مفهوم در چهار جا از قرآن مكرر شده، و به موجب آن هر چه در جهان آفرينش فرض شود آفريده خداست و هستى آن از اوست. البته نبايد از اين نكته غفلت كرد كه قرآن در صدها آيه عليت و معلوليت را تصديق مى‌كند و فعل هر فاعلى را به خود آن فاعل نيز نسبت مى‌دهد آثار اشيا را مانند سوزانيدن آتش و رويانيدن زمين و بارانيدن آسمان را از آنِ آنها مى‌داند و افعال اختياريه انسان را به پاى خود انسان مى‌نويسد. و در نتيجه، كننده هر كار همانا صاحب آن كار است ولى هستى‌بخش و وجود دهنده كار و صاحب كار خداست و بس. و پس از اين تعميم كه به آفرينش داد مى‌فرمايد: {«الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقَهُ» - سجده، آيه 7 -خدايى كه هر آنچه آفريد زيبا قرار داد. به موجب انضمام اين آيه به آيه گذشته زيبايى با آفرينش دوش بدوش هم پيش مى‌روند و هر چه در جهان هستى داراى هستى است داراى زيبايى است و جز زيبايى صفتى ندارد. 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
(و نيز )نبايد از اين نكته غفلت داشت كه قرآن در آيات بسيارى خير در مقابل شر و نفع در مقابل ضرر و هم چنين نيك در برابر بد و زيبا در برابر زشت را تصديق مى‌كند و بسيارى از كارها و كردارها و پديده‌ها را بد و زشت مى‌شمارد، ولى چيزى كه هست اين همه بدى‌ها و زشتى‌ها و ناگوارى‌ها از راه نسبت و مقايسه پيدا مى‌شود و وجود قياسى و نسبى دارند نه نفسى. (ذاتی) مثلًا مار و كژدم بد هستند ولى نسبت به انسان و حيواناتى كه از نيش آنها متضررند نه نسبت به سنگ و خاك. مزه تلخ و بوى مردار منفورند ولى نسبت به ذائقه و شامه انسان نه نسبت به همه. پاره‌اى از رفتارها و كردارها زشت هستند ولى نسبت به نظام اجتماعى انسان نه در هر نظامى و نه با قطع نظر از نظام اجتماع. آرى، اگر از نسبت و مقايسه آدمى صرف‌نظر شود دست به روى هر چه گذاشته شود جز اندامى زيبا و هستى حيرت‌بخش و خيره‌كننده‌اى به چشم نخواهد خورد و جلوه زيبايى جهان هستى از توانايى وصف و بيان بيرون است، زيرا خود وصف و بيان از زيبايان جهان هستى مى‌باشد. در حقيقت آيه شريفه نامبرده مى‌خواهد روى مردم را از زشت و زيباى قياسى و نسبى برگردانيده متوجه زيبايى مطلق نمايد و افهام و اندیشه ها را با نظر كلى و عمومى مجهز سازد. 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
پس از دريافت اين تعليم(مطلب) به صدها آيات قرآنى برمى‌خوريم كه با بيانات گوناگون موجودات جهان هستى را تنها تنها و دسته دسته و گروه گروه و نظام‌هاى جزئى و كلى را كه در آنها حكومت مى‌كند آيه و علامت خداى تعالى معرفى مى‌كند و آنها را از هر جهت كه فرض شوند (درست تأمل شود) نشان دهنده خداى متعال مى‌شمارد. ما از اين بيانات و با عطف نظر(توجه و دقت) به دو آيه گذشته مى‌فهميم كه اين زيبايى بهت‌آور كه سراسر جهان هستى را از دو سوى گرفته همانا زيبايى ساحت كبريايى است كه از راه آيات آسمانى و زمينى مشاهده مى‌شود و هر يك از اجزاء جهان دريچه‌اى است كه‌ بخشى از فضاى دلنشين و نامتناهى بيرون از خود را ارائه مى‌دهد و هيچ كدام از خود چيزى ندارد. و از اين روى قرآن كريم در آيات ديگرى هر جمال و كمال را از آن ساحت كبريا مى‌شمارد چنان كه مى‌فرمايد: {«هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» - مؤمن، آيه 65 - اوست زنده خدايى جز او نيست. {«أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» - بقره، آيه 165 -اين كه همه قوه و نيرو از آن خداست) {«فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» - نساء، آيه 139-به درستى همه عزت از آن خداست. «و هو العليم القدير» «و هو السميع البصير». {«اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌» -طه، آيه 8-خدا جز او خدايى نيست هر نامى كه نيكوتر است از آن اوست. به مقتضاى اين آيات همه زيبايى‌هايى كه در جهان هستى جلوه‌گر است حقيقت آن از آن ساحت كبريا مى‌باشد و براى ديگران چيزى جز مجاز و عاريت باقى نمى‌ماند. 🌴🌴🌴🌴🌴 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🖋📋پیام ها و نکته هایی از آیه 15 سوره حجرات 👇👇👇👇👇 *ایمان واقعی دارای ریشه و ثبات در اندیشه و جلوه گر در کردار و رفتارآدمی *جهاد با جان و مال نشانه یقین و استواری در ایمان *وجود شک و دلبستگی به مال و جان در میان برخی اعراب دلیل ردّ ایمان آنان از سوی خداوند *ملاک ارزش جهاد و ایثار فی سبیل الله و لله بودن است(جهت و گرایش الهی) *جان و مال پر جاذبه ترین امور در زندگی انسان *ثبات در باورهای دینی و جهاد همه جانبه در راه خدا گواه راستی انسان در ادعای ایمان. * قرآن، هم ملاک و معیار کمال را بیان مى‌کند، «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» و هم الگوهاى کامل را نشان مى‌دهد. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ‌.... * ایمان، امرى باطنى است که از راه عمل شناخته مى‌شود. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ‌ ...جاهَدُوا ... * ایمان بدون جهاد، شعارى بیش نیست. جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ‌ ... (کمال‌ ایمان به گذشت از جان و مال است.) 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
🖋📋پیام ها و نکته هایی از آیه 15 سوره حجرات 👇👇👇👇👇 نکته تکمیلی: *مومنان و باورمندان راستین چهار آیه‌ى قرآن با جمله‌ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ» شروع شده که ترسیم سیماى مؤمن واقعى است: 1. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً وَ عَلى‌ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» « انفال، 2. » مؤمنان واقعى کسانى هستند که هرگاه نام خداوند برده شود، دلهایشان مى‌لرزد و همین که آیات الهى بر آنان تلاوت شود، ظرفیت آنان به ایمان افزوده مى‌گردد وتنها بر خدا تکیه مى‌کنند. 2. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلى‌ أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ‌ ... « نور، 62 » مؤمنان واقعى کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان دارند و هرگاه در یک کار دسته جمعى با پیامبر هستند، بدون اجازه‌ى حضرت از صحنه خارج نمى‌شوند. 3 و 4. در همین سوره مطرح شده است؛ یک بار در آیه دهم، إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ ... و بار دیگر در همین آیه. اگر این چهار آیه را در کنار هم بگذاریم، سیماى مؤمنان صادق و واقعى را کشف مى‌کنیم. 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
🖋📋تفسیرنگاشت سوره حجرات آیه 16 قُلْ‌ أَ تُعَلِّمُونَ‌ اللَّهَ‌ بِدِینِکُمْ‌ وَ اللَّهُ‌ یَعْلَمُ‌ مَا فِی‌ السَّمَاوَاتِ‌ وَ مَا فِی‌ الْأَرْضِ‌ وَ اللَّهُ‌ بِکُلِ‌ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌ ترجمه: بگو: «آیا خدا را از ایمان خود با خبر می‌سازید؟! او تمام آنچه را در آسمانها و زمین است می‌داند؛ و خداوند از همه چیز آگاه است!» 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
🖋📋تفسیرنگاشت سوره حجرات آیه 16 ✏📋 پیام ها و نکته ها: · گروهى با سوگند به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله گفتند که ایمان ما صادقانه است. این آیه نازل شد که نیاز به سوگند نیست، خداوند به همه چیز آگاه است. · ایمان نمایی مورد نکوهش خداوند است.(ایمان را در عمل باید ثابت کرد نه در ادعا) · تظاهر نزد پیامبر صلى الله علیه و آله در حقیقت تظاهر نزد خداست. با این‌که این گروه نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله تظاهر کردند، ولى قرآن مى‌فرماید: ( أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ‌ ...) · خداوند به ایمان و بی ایمانی افراد علم دارد · علم خداوند به چگونگی ایمان انسان ها ،مبتنی بر ملاک های واقعی و عینی است نه ادعاها و اظهارات گفتاری آنان · خداوند به ضمیر و باطن انسان آگاهی دارد و از اعلام و اظهار آنان بی نیاز است. · خداوند به تمامی موجودات آسمان ها و زمین آگاهی و علم دارد. · آگاهی خداوند بر تمامی هستی دلیل بر عدم نیاز او از گزارش ها بر مومن بودن یا مومن نبودن افراد · احاطه علم الهی بر تمام اشیاء · توجه به علم الهی انسان را از لاف و گزفه گویی و بی صداقتی در دین باز می دارد. · عرضه ‌ى عقائد خود به اولیاى خدا، اگر براى ارزیابى واصلاح ویا کسب اطمینان باشد، بسیار پسندیده است، چنانکه حضرت عبدالعظیم حسنى عقائد خود را به امام هادى علیه السلام عرضه کرد. امّا اگر عرضه ‌ى عقائد ریاکارانه باشد، جاى سرزنش وتوبیخ است. 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
به موجب آيه كريمه: أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ» - انعام، آيه 122 -و آيا كسى كه مرده بود ما او را زنده كرديم و براى او نورى قرار داديم كه با آن- روشنايى آن- در ميان مردم راه مى‌رود. و آيه: {«أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ» - مجادله، آيه 22 -آنان خدا در دل‌هاى ايشان ايمان را ثابت كرده و ايشان را با روحى از پيش خود- يا از ايمان- مؤيد نموده است. روحى ديگر و حيات ديگرى مى‌بخشد و نورى- درك ويژه واقع‌بينى- براى او قرار مى‌دهد كه مسير زندگى سعادتمندانه را در جامعه تشخيص مى‌دهد. و در آيه ديگر راه تحصيل اين نور را توضيح مى‌دهد: {«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ» -حديد، آيه 28 - اى كسانى كه ايمان آورديد، پرهيزكارى كنيد و به پيغمبر او ايمان بياوريد تا خداوند از رحمت خود دو برابر به شما بدهد و براى شما نورى قرار دهد كه با آن راه رويد. و ايمان به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله را در آيات ديگرى به تسليم و اتباع وى تفسير فرموده چنان كه مى‌فرمايد: {«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ» - آل عمران، آيه 31- بگو اگر خدا را دوست مى‌داريد از من پيروى كنيد تا خدا شما را دوست دارد. و زمينه پيروى را در آيه ديگر توضيح مى‌دهد: {«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ» - اعراف، آيه 157- كسانى‌كه پيروى مى‌كنند از پيغامبرى كه نبى امى است كسى‌كه او را در تورات و انجيل نوشته شده مى‌يابند- در تورات و انجيل ذكر شده- ايشان را به معروف امر مى‌كند و از منكر نهى مى‌كند و چيزهاى پاك را براى ايشان حلال و چيزهاى پليد را بر ايشان حرام مى‌كند، و از ايشان سختى و هرگونه زنجيرهايى كه داشتند وضع مى‌كند- آزادى مى‌بخشد. 🌴🌴🌴🌴🌴 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
و روشن‌تر از اين بيان زمينه پيروى را در آيه ديگر كه هم مفسر اين آيه است توضيح مى‌دهد: {«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ» - روم، آيه 30- روى خود را استوار نگه‌دار براى دين در حال اعتدال- در دين با اعتدال ثابت قدم باش- همان آفرينش خدا كه مردم را بر آن آفريده آفرينش خدا تبديل و تغيير ندارد آن است دينى كه مى‌تواند- جامعه بشرى را- اداره نمايد. به مقتضاى اين آيه برنامه كامل اسلام خواسته‌هاى آفرينش و به عبارت ديگر شرايع و قوانينى است كه فطرت و خلقت انسان به سوى آنها انسان را هدايت مى‌كند (زندگى بى‌آلايش يك انسان طبيعى) چنان كه در جاى ديگر مى‌فرمايد: {«وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها* فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها* قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها»}. - شمس، آيات 7- 10- (ترجمه آيه گذشته). قرآن تنها كتاب آسمانى است كه اولًا زندگى سعادت‌مندانه انسانى را با طرز زندگى بى‌آلايش و پاك انسان فطرى (طبيعى) مساوى مى‌داند و ثانياً: برخلاف بيشتر يا همه روش‌ها كه برنامه خداپرستى انسان را از برنامه زندگى تفكيك مى‌كنند برنامه دينى را همان برنامه زندگى قرار داده در همه شئونِ فردى و اجتماعى انسان مداخله نموده است. 🌴🌴🌴🌴🌴 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🖋📋چهل و هشتمین کلمه از کلمات حکیمانه نهج البلاغه 🎤با تفسیر و شرح آیت الله جوادی آملی 🎤 👇👇👇👇 🔹حضرت فرمود: «الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْی وَ الرَّأْی بِتَحْصِینِ الْأَسْرَارِ»؛ فرمود اگر کسی بخواهد پیروز بشود ناچار است اهل حزم باشد. حزم و و حزام به این بَند و کمربندی که نمی‌گذارد بیگانه وارد حریم انسان شود و آشنا از حریم انسان خارج شود، می‌گویند. 🔹انسانی که برای خود مرز نداشته باشد و باز فکر کند،چنین انسانی نه از ورود بیگانه جلوگیری می‌کند نه از خروج آشنا؛ در واقع وقتی انسان متفکرانه می‌اندیشد که مرزبندی کند. حازم کسی است که مرز فکری او مشخص است؛ همان طوری که این نحو را اخذ کردند برای اینکه انسان مواظب زبانش باشد و هر جور حرف نزند، منطق را هم اختراع کردند که انسان هر جور نیاندیشد. 🔹در اینجا حضرت فرمود شما باید یک کمربند و مبنای فکری داشته باشید که بدانید کدام اندیشه وارد ذهن شما می شود و کدام فکر از ذهن شما خارج می شود. این معادل واژه زیرکی در زبان فارسی است. فرمود اگر می‌خواهید پیروز باشید چه در مسائل خانوادگی، چه در مسائل اجتماعی و چه در مسائل سیاسی، یک کمربند فکری باید داشته باشید. توصیه حضرت در اینجا این است که می فرماید شما باید چندین مبنای فکری را فحص کنید تا کمربندتان را پیدا کنید، فکر بسته هرگز به کمربند دسترسی پیدا نمی‌کند. باید جولان داشته باشید؛ مبانی دیگران را، منابع دیگران را، نقد دیگران را، اشکالات و تأیید و تقویت دیگران را همه را دور بزنید تا یک کمربندی انتخاب کنید و او را دور اندیشه خود ببندید، یعنی مبنای فکری خود را پیدا کنید. درس اخلاق استاد 🍀🍀🍀 @rahighemakhtoom علاقه مندان به معارف ناب وحیانی را به عضویت دعوت می نماییم.
🌟🌟🌟🌟🌟 چنانچه گفتیم قرآن تنها كتاب آسمانى است كه: اولًا زندگى سعادت‌مندانه انسانى را با طرز زندگى بى‌آلايش و پاك انسان فطرى (طبيعى) مساوى مى‌داند و ثانياً: برخلاف بيشتر يا همه روش‌ها كه برنامه خداپرستى انسان را از برنامه زندگى تفكيك مى‌كنند برنامه دينى را همان برنامه زندگى قرار داده در همه شئونِ فردى و اجتماعى انسان مداخله نموده دستوراتى مطابق واقع‌بينى (جهان‌بينى- خداشناسى) صادر مى‌كند و در حقيقت افراد را به جهان و جهان را به افراد مى‌سپارد و هردو را به خدا. قرآن كريم آثار و خواص زيادى صورى و معنوى براى مردان خدا و اولياى حق در زمينه يقينى كه دارند ذكر مى‌كند كه اين فصل گنجايش شرح و تفصيل آنها را ندارد. 🍀🍀🍀🍀🍀 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟🌟🌟🌟🌟 معناى حجيت بيان پيغمبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام‌ در تفسیر قران: به دلالت خود قرآن مجيد بيان پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و اهل‌بيت گرامش- چنان‌كه در فصول سابقه گذشت- در تفسير آيات قرآنى حجيت دارد. اين حجيت در مورد قول شفاهى و صريح پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اهل‌بيت و هم چنين در اخبار قطعيةالصدور كه بيان ايشان را حكايت مى‌كند روشن است. ولى خبر غيرقطعى كه در اصطلاح خبر واحد ناميده مى‌شود و حجيّت آن در ميان مسلمين مورد خلاف است منوط به نظر كسى است كه به تفسير مى‌پردازد، در ميان اهل سنت نوعاً به خبر واحد كه در اصطلاح صحيح ناميده مى‌شود مطلقاً عمل مى‌كنند و در ميان شيعه آنچه اكنون در علم اصول تقريباً مسلم است اين است كه خبر واحد موثوق‌الصدور در احكام شرعيه حجت است و در غير آنها اعتبار ندارد براى تحقيق مسئله به علم اصول بايد مراجعه كرد. 🍀🍀🍀🍀🍀 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
یاد آوری و تذكر: بنابر اين كه معناى تفسير محصل مدلول آيه مى‌باشد بحثى را بحث تفسيرى‌ مى‌توان گفت كه در محصل معناى آيه تأثير داشته باشد اما بحث‌هايى كه در محصل معناى آيه تأثير ندارند مانند برخى بحث‌هاى لغوى و قرائتى و بديعى، اين نوع بحث‌ها تفسير قرآن نيست. 🍀🍀🍀🍀🍀 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom