eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
33 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شیرین؛ شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل هااز سوره تا سوره را می توانید گوش کنید. ☑️ ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین.التماس دعا 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(93) 🔅🔅🔅 ✅آیه 3 - الذين يومنون بالغيب و يقيمون الصلوه و مما رزقنهم ينفقون 💢تفسير ◽️در آيه كريمه مورد بحث و آيه پس از آن، پرهيزكاران با پنج وصف ستوده شده اند كه وصف آغازين آنها ايمان به غيب است. ايمان همانند هدايت و تقوا حقيقت تشكيكى است و درجات و مراتبى دارد: (و اذا تليت عليهم اياته زادتهم ايمانا)؛ (337) زيرا ايمان گاهى به اصل چيزى تعلق مى گيرد و گاهى به برخى از لوازم آن و گاهى به همه لوازمش و بر هر مرتبه اى از ايمان اثر خاص آن مرتبه مترتب استد هر چه ايمان قويتر باشد، تعلق آن به متعلق راسختر و به لوازم آن عميقتر است. لفظ الغيب گرچه با اطلاق خود مطلق غيب را شامل مى شود، ولى چون ايمان به غيب در آيه محل بحث، در برابر ايمان به وحى و يقين به آخرت آمده است، مراد از آن ذات اقدس خداوند است كه بارزترين مصداق غيب است، ليكن مى توان گفت: مراد، غيب مطلق است و از اين رو چنين استظهار مى شود كه ايمان به اصول سه گانه دين (خدا، وحى و رسالت و معاد) در اين دو آيه از صفات متقين شمرده شده است. البته غيب مطلق (لا بشرط مقسمى) نه مشهود تفصيلى عارف است، نه معقول حكيم و متكلم و نه متعلق ايمان تفصيلى هيچ مومن و بدين جهت، از بحث خارج است. 🗓سه احتمال در كلمه بالغيب سه احتمال است: ⏪1- اين كه براى ظرفيت و مراد از غيب، خفاء و خلوت باشد، نظير: (ليعلم الله من يخافه بالغيب)؛ (338) يعنى، ايمان متقين مخصوص حال شهادت و جلوت نيست، بلكه در حال غيب و خلوت نيز ايمان دارند، بر خلاف منافقان كه در حضور مومنان ابراز ايمان مى كنند، ولى در نهان كافرند: (و اذا لقوا الذين امنوا قالوا امنا و اذا خلوا الى شياطينهم قالوا انا معكم انما نحن مستهزءون). (339) ⏪2- اين كه براى سبيت باشد؛ نظير كتبت بالقلم و مراد از غيب، قلب يعنى همان حقيقت انسان باشد كه نامحسوس و از مصاديق غيب است . طبق اين احتمال معناى آيه اين است كه پرهيزكاران با قلب خود ايمان مى آوردند، بر خلاف منافقان كه تنها با زبان اظهار مى كنند ولى ايمان قلبى ندارند: (قالوا امنا بافواههم ولم تومن قلوبهم). (340) ⏪3- اين كه براى صله و تعديه باشد و مراد از غيب، عالم غيب، به ويژه خداى سبحان و اسماء و صفات او باشد. اين احتمال راجح است ؛ زيرا اگر مراد از بالغيب وجه اول يا دوم باشد لازمه اش آن است كه ايمان به خدا در مجموعه صفات متقين مطرح نباشد؛ يعنى، متعلق ايمان كه از اهميت ويژه اى برخوردار است اصلا بازگو نشده باشد. افزون بر آن كه، وحدت سياق اقتضا مى كند كه باء براى صله و تعديه باشد؛ زيرا ظاهر تعبير ايمان به غيب همان است كه غيب متعلق ايمان باشد؛ چنانكه ظاهر لفظ باء در (بما انزل اليك) و (بالاخره هم يوقنون) قطعا براى تعديه وصله است، چنانكه در موارد فراوانى از قرآن كريم، در كنار ايمان متعلق آن كه توحيد الهى و اسماى حسناى اوست بيان مى شود. ================== 337- سوره انفال ، آيه 2 338- سوره مائده ، آيه 94 339- سوره بقره / آيه 14 340- سوره مائده ، آيه 41 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسير و قرأن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 نگاشت19: نکته های تفسیری آیات 23و24 سوره تکویر ✳️وَ لَقَدْ رَآهُ‌ بِالْأُفُقِ‌ الْمُبِينِ‌ 23 ۱ - پیامبر(ص)، جبرئیل را در چشم انداز افق و کناره اى از جهان هستى دیده بود. (و لقد رءاه بالأُفق) ▫️ «اُفق»، به معناى مقدار ظاهر و آشکار از ناحیه هاى فلک و کناره هاى زمین است (لسان العرب). فاعل «رأى» ضمیر «صاحبکم» است و ضمیر مفعولى «رءاه» به «رسول» در آیات پیشین برمى گردد. ۲ - جایگاه ظهور جبرئیل براى پیامبر(ص)، جایگاهى روشن و بى ابهام بود که دیدنى ها در آن مشتبه نمى شد. (و لقد رءاه بالأُفق المبین) ۳ - عقل سالم پیامبر(ص) و مشهود بودن جبرئیل براى آن حضرت در فضایى روشن، تضمین کننده دریافت صحیح قرآن از فرشته وحى (و ما صاحبکم بمجنون . و لقد رءاه بالأُفق المبین) ۴ - امکان رؤیت فرشتگان الهى براى انسان (و لقد رءاه) ۵ - دیده هاى انسان، در صورت روشن بودن فضاى دید، قابل اعتماد و باور قلبى است. (و لقد رءاه بالأُفق المبین) 🔅🔅🔅 ✳️وَ مَا هُوَ عَلَى‌ الْغَيْبِ‌ بِضَنِينٍ 24 ۱ - پیامبر(ص)، در ابلاغ پیام الهى و آموختن قرآن به مردم، بخل نمىورزید. (و ما هو على الغیب بضنین) ◽️مراد از «الغیب»، معارف قرآن است که فرشته وحى براى پیامبر(ص) مى آورد و دیگران به آن، جز از طریق پیامبر(ص) دست رسى نداشتند. کلمه «ضنین» از ریشه «ضِنَّة» (بخلورزى به چیزى ارزشمند) گرفته شده است. (مفردات راغب) ۲ - جبرئیل کسى جز پیامبر(ص) را بر آیات قرآن آگاه نمى ساخت. (و ما هو على الغیب بضنین) کلمه «الغیب» - به قرینه «هو» - دلالت مى کند که فرشته وحى آنچه را مى آورْد، به غیر پیامبر(ص) ابلاغ نمى کرد. ۳ - پیامبر(ص)، معارف غیبى را در انحصار خود قرار نمى داد و از آموختن آن به دارندگان شرایط، امتناع نمىورزید. (و ما هو على الغیب بضنین) ۴ - قرآن در مرحله ابلاغ به مردم، همانند مرحله نزول و دریافت، مصون از تحریف و کتمان است. (و ما هو على الغیب بضنین) ۵ - بخیل نبودن و امتناع نورزیدن پیامبر(ص) از ابلاغ تمام آیات قرآن به مردم، ضامن مخفى نماندن هیچ آیه اى از آن است. (و ما هو على الغیب بضنین) ۶ - آگاهى پیامبر(ص) به غیب (و ما هو على الغیب بضنین) ۷ - امساک دانش از دیگران و کتمان علوم الهى، بخل است. (و ما هو على الغیب بضنین) 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 نگاشت 20: نکته های تفسیری آیات 25 و 26 سوره تکویر ✳️وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ‌ شَيْطَانٍ‌ رَجِيمٍ‌ 25 ۱ - برخى از مردم عصر بعثت، قرآن را کلامى القا شده از سوى شیطان مى پنداشتند. (و ما هو بقول شیطن) ۲ - شیطان، عنصرى مطرود و رانده شده از درگاه خداوند (شیطن رجیم) ◽️ «شیطان» مشتق از ماده «شَطَنَ» به معناى «بَعُدَ» (دور شد) است و «رَجْم» در معانى سنگ سار کردن، لعن، هجران، طرد و شتم استعمال شده است. (لسان العرب) سیاق آیه شریفه، با تمام این معانى سازگار است. ۳ - مرحله نزول قرآن بر پیامبر(ص)، منزّه از القاءات شیطان و همراه با رانده شدن او از محدوده آن (و ما هو بقول شیطن رجیم) ۴ - مطرود بودن شیطان از درگاه خداوند، شاهد واهى بودن پندار کسانى است که معارف الهى قرآن را القاى شیطان مى پنداشتند. (و ما هو بقول شیطن رجیم) ۵ - ادعاى ارتباط پیامبر(ص) با شیطان و دریافت قرآن از او، از ترفندهاى تبلیغاتى دشمنان اسلام در عصر بعثت (و ما هو بقول شیطن رجیم) ۶ - دور بودن ساحت قرآن از دخالت شیطان، ضامن حقانیت و درستى تعالیم آن (إنّه لقول رسول ... و ما هو بقول شیطن رجیم) 🔅🔅🔅 ✳️فَأَيْنَ‌ تَذْهَبُونَ‌ 26 ۱ - اعراض از قرآن و روى آوردن به غیر آن، شگفت آور و خطایى آشکار است. (فأین تذهبون) استفهام توبیخى در آیه شریفه، علاوه بر سرزنش خطاکاران، بر تعجب از آن خطا نیز دلالت دارد. ۲ - بى اعتمادى به قرآن، با وجود مصونیت آن در مراحل نزول، دریافت و ابلاغ و اعتماد به غیر آن، انتخاب بیراهه است. (فأین تذهبون) مفاد استفهام (کجا مى روید؟) در آیه شریفه این است که جز این راه، راه دیگرى وجود ندارد. گفتنى است که در این گونه پرسش ها نوعى «تعجیز» نهفته است. حرف «فاء» این مفاد را بر اوصاف قرآن - که آیات پیشین بیانگر آن بود - تفریع کرده است. ۳ - تصور وحى نبودن قرآن و تراوش آن از مغزى مجنون و یا شیطانى مطرود و پندار بخلورزى پیامبر(ص) در بیان حقایق، کژاندیشى و گم کردن راه حقیقت است. (فأین تذهبون) ممکن است استفهام در آیه شریفه، ناظر به توهّماتى باشد که مخالفان درباره قرآن و شخص پیامبر(ص) داشتند. در این صورت پرسش آیه این است که: فکر شما به کجا مى رود و چه مى پندارید؟! قرآن غیر آنچه گفته شد، نیست. 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(35) 🔆🔆🔆 💢 راهبردهای فرهنگی 5.پیوستگی و انسجام ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا كُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْناهُمْ أَحاديثَ فَبُعْداً لِقَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ (44/مومنون) ترجمه:سپس رسولان خود را يكى پس از ديگرى فرستاديم هر زمان رسولى براى (هدايت) قومى مى‏آمد، او را تكذيب مى‏كردند ولى ما اين امّتهاى سركش را يكى پس از ديگرى هلاك نموديم، و آنها را احاديثى قرار داديم (چنان محو شدند كه تنها نام و گفتگويى از آنان باقى ماند.) دور باد (از رحمت خدا) قومى كه ايمان نمى‏ آورند! ⏺«تَتْرَا»: پیاپی. یکی بعد از دیگری. حال است و از ماده (وتر). اصل آن (وتری) است و واو به تاء تبدیل شده است، همچون (تقوی) که از (وقایة) است. «أَحَادِیثَ»: جمع أُحْدُوثَة، مانند أَعاجیب که جمع أُعْجُوبَة است. أُحْدُوثَة سخنی است که مردمان به خاطر غرابت و شگفتی، آن را برای یکدیگر روایت می‌نمایند. یا جمع حدیث، و مراد سخنان عبرت‌انگیز است. ☑️ره یابى جوامع بشرى به هدایت، در گرو وجود هدایت گرانى برانگیخته شده از جانب خداوند (ثمّ أرسلنا رسلنا تترا) آمدن پى در پى پیامبران نشانگر آن است که بشر تنها با اتکا به دانش و اندیشه خود قادر به پیمودن راه هدایت نیست. 👈 ادامه دارد... 🔅تفسير و قرأن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آيات ۲۴ ـ ۲۳ 💢محبّت الی بايد در و تولی نسبت به و کسانی که راه را انتخاب کرده اند حساس باشد و نگذارد آنها مورد محبّت او واقع گردند. اگر چه يا يا و و يا باشند، يا ثروتی باشد که با زحمت جمع آوری کرده يا مال التجاره ای داشته باشد که بترسد تجارتش کساد شود، يا کاخ و خانه ای داشته باشد که از آن بسيار خوشش بيايد؛ که اگر اينها محبوب تر از خدا و رسولش و در راه برای او باشند بايد بداند که او است و منتظر فرمان الهی در عذاب باشد و خدا او را نمی کند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
33 🔅🔅🔅 💢مثَل 5 (وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُواْ کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لاَیَسْمَعُ إِلا دُعَآءً وَنِدَآءً صُمُّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَیَعْقِلُونَ) . (40) ((مثال (تو در دعوت ) کافران مثال کسی است که (گوسفندان و حیوانات را برای نجات از چنگال خطر) صدا می زند ؛ ولی آنها چیزی جز سر و صدا نمی شنوند ؛ (و حقیقت و مفهوم گفتار او را درک نمی کنند . این کافران ، در واقع ) کر و لال و نابینا هستند ؛ از این رو چیزی نمی فهمند ! )) . ⏪وجه تشبیه ▫️طبق نظر بیشتر مفسّران ، خداوند متعال در این آیه کافران متعصّب را که از سنّتهای غلط پیشینیان خود ، کور کورانه تقلید می کنند ، به گوسفند و دیگر حیوانات تشبیه کرده است که از نهیبهای چوپان خیرخواه جز سر و صدا چیزی نمی فهمند ؛ مثلاً : از راه دلسوزی به گوسفندانی که از گله جدا شده اند ، نهیب می زند و می گوید : از دور نشوید که طعمه گرگ می گردید ، ولی گوسفندان از محتوای کلمات و جمله ها چیزی نمی فهمند و اگر گاهی عکس العملهایی نشان می دهند ، بیشتر به خاطر تن صدا و طرز ادای کلمات است . بنا بر این وجه شباهت در این تشبیه ((نفهمی و گنگی شنونده )) است . ◽️البتّه مطابق این تفسیر ، آیه نیاز به تقدیر دارد و در اصل چنین است : ((مَثَلُ الدّاعِی لِلَّذینَ کَفَرُوا إِلَی الاْ یمانِ ؛ مثال کسی که کافران را به سوی ایمان دعوت می کند ، مثل چوپان دلسوز است . . . )) . (47) در این صورت جمله (صُمُّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَیَعْقِلُونَ) توصیفی است برای افرادی که تمام ابزار درک و شناخت را عملاً از دست داده اند ، نه این که چشم و گوش و زبان ندارند ، دارند ولی چون از آن استفاده نمی کنند، گویی ندارند ! ▫️شاید بتوان گفت : وجه شباهت میان و گوسفندان از یک جهت همان ((تقلیدهای کور کورانه و پیروی های بی دلیل )) است زیرا در میان گوسفندان تقلید و پیروی چشم و گوش بسته امر طبیعی است ، چنان که گفته اند : چون ز تلّی بر جهد یک گوسفند گله گله گوسفندان می جهند ((▫️نقولا الحدّاد)) می گوید : ((اگر در گذرگاه تنگی عصایی را به طور افقی نصب کنیم و چند گوسفند را یکی یکی و پشت سر هم از آن راه باریک عبور دهیم ، مشاهده می کنیم که گوسفند اوّل وقتی به عصا می رسد برای گذشتن از آن مانع ، جهش می کند و گوسفندان بعد نیز از روی چوب می پرند و خود را به آن طرف می رسانند اگر پس از عبور نیمی از گوسفندان ، چوب را برداریم ، اوّلین گوسفندی که مانع از سر راهش برداشته شده چون ناظر پریدن گوسفند پیش از خود بوده وقتی به آن نقطه می رسد ، جهش می کند و گوسفندان بعد نیز یکی پس از دیگری در آن محل از جا می جهند . پرش نیمه اول گوسفندان روی ضرورت و برای گذشتن از مانع است ولی نیمه دوّم این عمل را بر اثر منابهه و محاکات (تقلید) تکرار می کنند)) . (48) ============= 47-تفسیر نمونه ، ج 1، ص 578. 48-گفتار فلسفی ؛ بزرگسال و جوان ، ج 2، ص 181. 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🖌علامه جعفری 📌حیله مکر پردازان راهی به جان مردم با تقوا ندارد 🔸 إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لاَ يَضُرُّكُمْ كَيْدَهُمْ شَيْئاً (آل عمران آیه 120) (و اگر شما صبر کنید و تقوی بورزید ، حیله آنان ضرری به شما نمیزند ‏‏‏.) راستین نورانیتی را در درون انسان ایجاد میکند که و باطل را تشخیص میدهد و انسان با تقوی نوعی هشیاری و فراستی پیدا می کند که واقعیات را در آن حدود که امکان پذیر است ، درک و دریافت می نماید . اینکه در بعضی از روایات آمده است : لا یلدغ المؤمن من جحر مرّتین ‏‏‏(مؤمن از یک لانه دوبار گزیده نمیشود ‏‏‏.) و اینکه اتّقوا فراسة المؤمن فإنّه ینظر بنور اللَّه ‏‏‏(بپرهیزید از فراست مؤمن زیرا او با نور خداوندی می نگرد ‏‏‏.) دلائلی بر این مدعی هستند که جان شخص با از حیله گریها و مکرپردازی ها در امان است ، زیرا او با آن و فراست و محاسبه و حذر دقیق در برابر دشمنان و دیگر مزاحمان مادی و معنوی که دارد ، منطقه جان و شخصیت و روح خود را از دست نمیدهد. 📚شرح نهج البلاغه @rahighemakhtoom