السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
گرچه در خٌم راز مِی سربسته باشد بهتر است
مستی از چشمان تو پیوسته باشد بهتر است
گریه دارم لحظه های خواندن اذن دخول
اذن اگر بر اشک ما وابسته باشد بهتر است
خسته از دنیا و ناکام از رسیدن ها اگر
از رسیدن بر ضریحت خسته باشد بهتر است
سنگفرش این حرم بالاتر است از آسمان
آسمان پایین تر از گلدسته باشد بهتر است
این که در آیینه کاری ها چه دیدم .... بگذریم ...
راز کَثرِ وحدتش، سربسته باشد بهتر است
درد های خلق را ناگفته می داند رضا(ع)
لب اگر از بازگویی بسته باشد بهتر است
بر عقیق قلبم ای استاد انگشتر تراش!
"یا علی موسی الرضا" برجسته باشد بهتر است
#شعر_رضوی
@rahimipoems
#محمدحسین_رحیمی
یا غریب الغربا
به سوی کوه کرامت چو کاه آمده ایم
فروتنانه به پابوس شاه آمده ایم
بریز خستگی از پای قلبمان به نگاه
به شوق وصل تو بسیار راه آمده ایم
کرامت تو به اینجا کشیده دل ها را
پر از شکایت و غرق گناه آمده ایم
اگر شفاعت و حاجت نصیبمان نشود
چه باک، ما به امید نگاه آمده ایم
به ما بزرگیتان روی التماس دهد
به ما که سوی شما رو سیاه آمده ایم
حریم امن تو میعادگاه آهوهاست
که آهوانه برای پناه آمده ایم
میان آینه ها گم شدیم در صحنت
و با نگاه به گنبد به راه آمده ایم
به روی خویش نیاورده اند آینه ها
که با هزار هزار اشتباه آمده ایم
#شعر_رضوی
@rahimipoems
#محمدحسین_رحیمی
رضوی
نور جمالت آینه ی دل به دست هاست
تیغ جلالت آینه ی حق پرست هاست
وحدت میان کثرت آیینه کاری است
همچون دلی، که شاکله ای از شکست هاست
از خوف قبض، آمده ام در پناه تو
آخر امید بسط دلم بین بست هاست
صید دل کبوتر و آهو به دست تو
جایی برای رو شدن ناز شست هاست
(چون ذره اوفتاده دلم پیش آفتاب)
محو غبار روبی جارو به دست هاست
از غربتی بعید به قربت رسیده است
درد آشنای غربتت از دور دست هاست
دل با گره به پنجره ات باز می شود
جریان زندگانی از این باز و بست هاست
#شعر_رضوی
@rahimipoems
#محمدحسین_رحیمی
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام
رسیده ام به تو انگار خواب می بینم
به جای اشک به چشمم گلاب می بینم
حرم بهشت و عسل جاری است از ایوان
به جای آب در اینجا شراب می بینم
بر این ضریح مطلا نگاه می کنم و
بهشت تازه ای از توی قاب می بینم
درون آینه های بهشت تو خود را
نجات یافته از هر عذاب می بینم
قیام قامتت آن سان قیامت است که من
سجود را به ضریحت صواب می بینم
مقابل خودم انگار یک امام رؤوف
شبیه آینه حاضر جواب می بینم
ز گنبدت که به خورشید نور می پاشی
از آسمان به زمین بازتاب می بینم
چو شبنمی شده ام زیر سایه ی لطفت
به هر کجا نگرم آفتاب می بینم
"غدیر" کرده "هدایت" مرا به "آزادی"
که خویش را وسط "انقلاب" می بینم
میان قطره ی هر اشک قبل خشک شدن
هزار خواسته ی مستجاب می بینم
دلی که گشته چو فولاد از گناهان را
کنار پنجره ی تو مذاب می بینم
کنار پنجره آمرزش گناهم را
بدون هیچ حساب و کتاب می بینم
چو از زمانهی ناکامی آمدم به حرم
در این حرم همه را کامیاب می بینم
حریم قدسی تو!؟ یا سراب می بینم؟
رسیده ام به تو انگار خواب می بینم
#شعر_رضوی
کانال ایتا: @rahimipoems
#محمدحسین_رحیمی