eitaa logo
کانال صوتی راهی به سوی بهشت۱
2.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
514 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ردن چيزهايى كه مثل
راهی به سوی بهشت: تنزيه انبياء خداشناسی نبوت شناسی وحی معجزات پيامبر اعظم(ص) پيامبران الهی(ص) اوصاف و فضائل انبياء(ع) علم انبیاء عصمت انبياء دلايل عصمت انبیاء حقيقت عصمت تنزيه انبياء ساير اوصاف و فضايل انبیاء شناخت پيامبران(ع) دعوت پيامبران(ع) متفرقه نبوت و رسالت بعثت انبياء امامت شناسی معاد شناسی انسان و جهان عقائد اسلامی احکام اسلامی اخلاق اسلامی سبک زندگی اديان شناسی فرق و مذاهب قرآن شناسی حديث شناسی اهل بيت پيامبر موضوعات متفرّقه مرتب سازی بر اساس حضرت ابراهیم (ع) و پاکی از دروغ پرسش : آیا طبق نقل قرآن در سوره انبیاء حضرت ابراهیم (ع) دروغ گفته است؟ پاسخ اجمالی: اشکال می کنند که حضرت ابراهیم(ع) در حال سلامت کامل گفت: «من بیمارم» و همچنین شکستن بتها را به گردن بت بزرگ انداخت. این سخنان دروغ نبود چراکه اوّلا: چه بسا بیمارى مختصری در جسم او وجود داشته ثانیاً: سُقْم و سَقَمْ گاهی به معناى ناراحتى هاى روحى نیز به کار مى رود. در مورد شکستن بتها هم عبارت ایشان یک جمله شرطیه است یعنی اگر بتها سخن بگویند این کار را کرده اند. و سخن ابراهیم(ع) نوعى کنایه است که به این وسیله خرافى بودن عقائد بت پرستان را به رخ آنها بکشد. پاسخ تفصیلی: در سوره انبیاء آیه 62 و 63 مى خوانیم که بعد از ماجراى بت شکنى گسترده ابراهیم (علیه السلام) و دستگیر شدن و احضار در دادگاه، هنگامى که از او سؤال کردند: (تو با خدایان ما چنین کرده اى؟) «قَالُوا أَ أَنْتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا یَا اِبْرَاهِیمُ». او در پاسخ گفت: (بلکه این بت بزرگ چنین کارى را کرده است ، از آنها سؤال کنید اگر سخن مى گویند)! «بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هَذَا فَاسْئَلُوهُم اِنْ کَانُوا یَنْطِقُونَ». در این جا ایراد مى شود که چگونه ابراهیم(علیه السلام) کار خود را به بت بزرگ نسبت مى دهد، آیا این دروغ نیست؟! علاوه بر این در همین ماجرا، هنگامى که از ابراهیم (علیه السلام) خواستند که همراه بت پرستان براى مراسم جشن بت ها به خارج از شهر برود، او با گفتن جمله «إِنِّى سَقیمٌ»؛ (من بیمارم)(1) با این که بیمار نبود از همراهی با آنها خود داری کرد ، با این تعبیر چگونه با مقام عصمت او سازگار است؟ در مورد سؤال اول، چند احتمال وجود دارد . احتمال اول این که ، حضرت ابراهیم (علیه السلام) نگفت بت بزرگ این کار را کرده بلکه گفت: «بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هَذَا فَسْئَلُوهُم اِنْ کَانُوا یَنْطِقُونَ».(2) این عبارت ممکن است به صورت یک قضیه شرطیه باشد، یعنى ابراهیم (علیه السلام) به آنها گفت: این کار را بت بزرگ کرده است اگر اینها سخن مى گویند؛ بنابراین از آنها سؤال کنید و معلوم است با این قضیه شرطیه دروغى در کار نبوده است. این همان چیزى است که از امام صادق (علیه السلام) در حدیثى نقل شده که فرمود: «مَا فَعَلَهُ کَبِیرُهُمُ وَ مَا کَذِبَ اِبْراهیمُ»؛ (بت بزرگ این کار را نکرده بود ابراهیم هم دروغ نگفت) و هنگامى که سؤال کننده پرسید چنین چیزى چگونه بوده است؟ فرمود: «قال اِبْراهیمُ: فَاسْئَلُوهُم، اِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ، فَکبِیرُهُمْ فَعَلَ، وَ اِنْ لَمْ یَنْطِقُوا فَلَمْ یَفْعَل کَبِیرُهُمْ شَیئاً، فَمَا نَطَقُوا وَ مَا کَذِبَ اِبْرَاهِیم»ُ؛ (ابراهیم گفت: از آنها سؤال کنید اگر آنها سخن بگویند حتماً بزرگ آنها این کار را کرده، و اگر سخنى نگویند بزرگ آنها کارى نکرده است؛ بنابراین نه آنها سخن گفتند نه ابراهیم دروغ گفت )!(3) احتمال دیگر این که اگر ابراهیم (علیه السلام) این کار را به بت بزرگ نسبت داد، نوعى کنایه به شمار مى آید که بهتر از تصریح است. او مى خواست به این وسیله خرافى بودن عقائد بت پرستان را به رخ آنها بکشد، و به آنها بفهماند که این سنگ و چوب بى جان آن قدر بى عرضه است که حتّى نمى تواند یک جمله سخن بگوید و از عبادت کنندگان خود یارى بطلبد تا چه رسد که بخواهد مشکلات آنها را حل نماید. و به تعبیر دیگر دروغ در جایى است که قرائنى بر اداى مقصود به عنوان کنایه در کار نباشد، و این جا تمام قرائن نشان مى داد که ابراهیم (علیه السلام) قصد جدّى از این سخن نداشته؛ بلکه هدفش به سخریه کشیدن افکار آنها بوده است، و این گونه تعبیرات در سخنان روز مرّه نیز بسیار است، مثل این که فرضاً یک حادثه اتلاف مالى در یک محیط محدود که اشخاص معیّنى در آن زندگى مى کنند واقع مى شود، و هنگام بازپرسى هریک از آنان این کار را از خود نفى مى کند، باز پرس مى گوید: اگر تو این کار را انجام نداده اى، او هم انجام نداده، پس حتماً ملائکه آسمان انجام داده اند! مسلماً این سخن دروغ نیست; بلکه هدف تکذیب گفته هاى بى اساس آنها است. احتمال سوّمى نیز وجود دارد و آن این که جمله: (بَلْ فَعَلَهُ) مطلق باشد، و اشاره به یک تحلیل منطقى بنابر عقائد بت پرستان داشته باشد، و آن این که به اعتقاد شما حادثه اى که در بتخانه واقع شده نمى تواند بر اثر جنایتى از بیرون باشد؛ چ
را که بت ها بر همه چیز و همه کس حاکمیت دارند، وهرچه بوده از دورن خود بتخانه است، و از آن جا که بت بزرگ هم قدرتش بیشتر است، و هم تبر بر برگردن او قرار دارد ـ نوشته اند ابراهیم(علیه السلام) تبر را به گردن بت بزرگ گذاشت ـ و هم تنها بتى است که در آن میان سالم مانده، بنابراین قرائن نشان مى دهد که کار کار او است، و این شبیه تحلیل هائى است که بازپرسان به هنگامى که وارد محیطى مى شوند که جنایتى در آن واقع شده با استفاده از قرائن، انگشت روى کسى مى گذارند که این کار به او مى خورد، منتها این تحلیل مطابق عقاید بت پرستان بود تا آنها را در این عقیده محکوم کند. در مورد سؤال دوم، اوّلا: هیچ دلیلى نداریم که ابراهیم (علیه السلام) به راستى بیمار نبوده است، چه بسا بیمارى در جسم او وجود داشته، امّا نه آن چنان که او را از فعالیت جسمانى به کلى باز دارد و نتواند بت شکنى کند. چه بسیارند بیمارانى که در طول روز مشغول کار و فعالیت هستند، (مخصوصاً کارهاى نشاط آورى همچون شکستن بت ها براى قهرمان توحید ابراهیم (علیه السلام)! ثانیاً: گرچه سُقْم و سَقَمْ معمولا به معناى بیمارى هاى جسمانى است، ولى طبق تصریح بعضى از ارباب لغت، گاه به معناى ناراحتى هاى روحى نیز به کار مى رود، و مسلّماً روح ابراهیم (علیه السلام) در آن محیط مملوّ از شرک، آزرده و بیمار گونه بود؛ بنابراین اگر گفت من بیمارم، بیمارى از جنبه روحانى را بیان مى کرد. امروز این معنا مسلّم شده است که ناراحتى هاى روحى گاه آن چنان شدید است که موجب بیمارى هاى جسمانى مى شود. قرآن مجید نیز در آیه 6 سوره کهف خطاب به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ عَلَى آثَارِهِمْ اِنْ لَّمْ یُؤْمِنُوا بِهَذَا اْلحَدِیثِ اَسَفاً»؛ ( گویى مى خواهى، خود را به خاطر اعمال آنها از غم و اندوه هلاک کنى اگر به این گفتار ایمان نیاورند!). جمعى از مفسّران نیز گفته اند که: ابراهیم (علیه السلام) یک نوع بیمارى - همانند تب نوبه اى - داشت که در فواصل مختلف زمانى به او دست مى داد؛ و منظور از جمله: «إِنِّى سَقیمٌ» این است که وقت بیمارى من نزدیک شده، و من از همراهى شما معذورم. جمله پیش ازآن را که مى گوید:«فَنَظَرَ نَظْرَةً فِى النُّجُومِ»؛ (سپس نگاهى به ستارگان افکند) چون منظورش از نگاه به ستارگان ، آگاهى از زمان بروز آن بیمارى بود، و از آنها براى محاسبه وقت استفاده مى کرد.(4) پی نوشت: (1). سوره صافات،آیه 89 (2). سوره انبیاء، آیه 63. (3). نورالثقلین، جلد 3، صفحه 434، حدیث 84 و بحارالانوار، جلد 11، صفحه 76، حدیث 4 (باب عصمة الانبیاء). (4). گرد آوري از کتاب: پيام قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، 1386 هـ ش‏ ،ج7 ،ص 112. تاریخ انتشار: « 1392/11/26 » کلیدواژگاندروغبت پرستانناراحتىعقائدبیماریحضرت ابراهیمسقیمجسمیروحی مطالب مرتبط «عصمت» افتخاري براي پيامبران(ع) شرايط و امتيازات پيامبران براي داشتن مقام نبوّت عصمت حضرت موسی (ع)، و قتل یکی از قبطیان! حضرت یوسف (ع) و اتهام سرقت به برادران حضرت یوسف (ع) و قصد گناه ترک اولی و عذر خواهی حضرت نوح(ع) *متن ارسال *کد امنیتی تعداد بازدیدکنندگان : 7440
هدایت شده از احکام دین 📚
💬 امروزه به دلیل پاره ای از ناراحتی ها و اختلافات، برخی اشخاص پسر یا دختر خود را، از ارث محروم می کنند. در حالی که محروم كردن برخى از ورثه از ارث، در شرع مقدّس اسلام جايز نيست. ولى هر كس مى‌تواند در حيات خود چيزى از اموال خود را به برخى فرزندان يا افراد ديگر ببخشد و به آن ها تحويل دهد که در اين صورت، مال آن شخص خواهد شد، يا وصيّت كند چيزى از ثلث مالش به او بدهند. نکته: هرگاه شخص ببخشد و تحويل ندهد، ملك آن كس نخواهد شد. ------- سایت آیت الله مکارم شیرازی 👇 https://eitaa.com/ahkam_din
هدایت شده از پرسمان اعتقادی
🤔 ❔شبهه ای است که کانال های ضد دین می کنند که در روایات شیعه آمده است علی علیه السلام الارض است در حالی که دابه به حیوان چهارپا گفته میشود ❗️آیا این به حضرت علی نیست ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ» « هنگامى كه فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخيز قرار گيرند) ‏ اى را از زمين براى آنها خارج مى‏كنيم كه با آنها تكلم مى‏كند و مى‏گويد: مردم به آيات ما ايمان نمى‏ آورند » 💠نمل 82 👌 به معنای جنبنده و آنچه که بر روی زمین راه می رود می باشد ، اعم از آنکه انسان باشد یا غیر انسان 📚معجم الوسیط ، ماده دبب ، الدابه 👌بنابراین دابه به معنى" " و ارض به معنى" زمين" است، و بر خلاف آنچه بعضى مى ‏پندارند" دابه" تنها به جنبندگان غير انسان اطلاق نمى ‏شود، بلكه مفهوم وسيعى دارد كه را نيز در بر مى‏گيرد، چنان كه در آيه 6 سوره هود مى‏ خوانيم: وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها:" هيچ جنبنده‏ اى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خدا است". 👌و در آيه 61 سوره نحل آمده: وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ" اگر خداوند مردم را به خاطر ستمهايشان مجازات مى‏كرد، جنبنده ‏اى را بر صفحه زمين باقى نمى‏گذاشت". 👌و در آيه 22 سوره انفال مى‏خوانيم: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ:" بدترين نزد خداوند افراد كر و گنگى هستند كه چيزى نمى‏ فهمند" ❕اما این که منظور از دابه الارض مذکور در آیه چه کسی است قرآن بطور سر بسته از آن گذشته، گويى بنا بر اجمال و ابهام بوده، تنها وصفى كه براى آن ذكر كرده اين است كه با مردم مى‏ گويد، و افراد بى ايمان را اجمالا مشخص مى‏ كند، ولى در روايات اسلامى‏ بازگو شده است که منظور علی علیه السلام است. 📚تفسیر نمونه ج15 ص551 ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « على در مسجد خوابيده بود، پيامبر آنجا آمد، على را بيدار كرد و فرمود قم يا دابة اللَّه :" برخيز اى الهى" كسى از ياران عرض كرد اى رسول خدا آيا ما حق داريم يكديگر را بر چنين اسمى بناميم؟ 👌پيامبر فرمود: نه اين نام مخصوص او است، و او است" دابة الارض" كه خداوند در قرآن فرموده: وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ ... سپس فرمود: اى على! در آخر زمان خداوند تو را در بهترين صورت زنده مى‏ كندو وسيله ‏اى در دست تو است كه دشمنانت را با آن علامت مى ‏نهى‏» 📚بحار الانوار ج39 ص243 👌در نقل دیگری علی علیه السلام فرمود ؛ « من الارض ( مخاطب آیه ) هستم » 📚همان مدرک ❕در نقل دیگری پیامبر گرامی در توصیف دابه الارض که علی علیه السلام است فرمود ؛ « او به قدرى نيرومند است كه به او نمى ‏رسد و كسى از دست او نمى‏ تواند فرار كند، در پيشانى مؤمن علامت مى ‏گذارد و مى‏ نويسد مؤمن و در پيشانى كافر علامت ميگذارد و مى ‏نويسد كافر با او عصاى موسى و انگشتر سليمان است‏» 📚مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث ❕در گذشته ثابت کرده ایم که و بازگشت امامان و صالحین در آخر الزمان به دنیا مورد اشاره قرآن و سنت قرار گرفته است و مخالفتی نیز با احکام عقلی و شرعی ندارد ؛ 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
هدایت شده از ثانیه شمار ظهور
⁉️ یکی از موضوعات مهم زندگی امروز خانواده‌ها این است که آیا فلان چیز در شأن ما هست یا نه؟ 🔆 یک تعریف غلط و عمومی از شأن در ذهن افراد وجود دارد و آن‌هم این است که شأن را با جایگاه یکی می‌دانند! مثلا وقتی که می‌گویند فلان کار در شأن من نیست یعنی جایگاه من بالاتر از آن کار است؛ و این تعریف کاملاً غلط است. چون بسیاری مواقع با گفتن این جمله عده زیادی را از خودمان ناراحت می‌کنیم. ☁️ تجسم کنید فردی بگوید در شأن من نیست راننده آژانس شوم؛ این جمله یعنی چه؟ یعنی راننده آژانس آدمی است که شأن پایینی دارد؟ در صورتی که بسیاری افراد با همین شغل نان حلال تهیه می‌کنند و هزینه زندگی خود را تأمین می‌کنند. 💡با این توضیحات معلوم می‌شود شأن به‌معنی جایگاه نیست؛ بلکه به‌معنی هماهنگی چیزی با کل امورات زندگی است. یعنی ما: 🔸 کاری نکنیم 🔹 حرفی نزنیم 🔸 لباسی نپوشیم 🔹 چیزی نخریم که با کل امورات زندگیمان سنخیت نداشته باشد؛ این عدم سنخیت را خارج از شأن تعریف می‌کنند. 📍مثلاً برای خود من به‌عنوان مشاور خانواده و معلم مسافرت طولانی تعریف نشده است؛ در این صورت عده زیادی مراجعه کننده، محصل و دانشجو وقتشان تلف خواهد شد. پس مسافرت طولانی در شأن من نیست. حال ممکن است همین مسافرت طولانی در شأن برادر من باشد؛ چرا که با کلیات زندگی ایشان هماهنگی دارد. 🔮 پس وقتی بحث شأن و شئونات شخص به میان می‌آید، منظور جایگاه شغلی و چیزهای دیگر نیست، بلکه کلیات زندگی اوست. 🙏 امیدوارم همه ما هرچه بهتر و بیشتر با شئونات زندگی و شأن خودمان آشنا شویم تا خدایی ناکرده ❇️ کاری نکنیم ✳️ حرفی نزنیم ❇️ و فکری نکنیم که شخصیت زندگی ما را زیر سوال ببرد. 🌈☀️🌨🌈☀️🌨🌈 https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
هدایت شده از تولدی دوباره
🔴برخورد منطقی با مرگ ✳️ از ابان بن تغلب روایت شده که گوید: زنی را دیدم که پسرش مرد. برخاست چشمش را بست و او را پوشاند و گفت: 🔰 «جزع و گریه چه فایده دارد؟ آنچه را پدرت چشید، تو هم چشیدی و مادرت بعد از تو خواهد چشید. بزرگترین راحت‎ها برای انسان خواب است و خواب برادر مرگ است. چه فرق می‎کند در رختخواب بخوابی یا جای دیگر؟ 🌺 اگر اهل بهشت باشی مرگ به حال تو ضرر ندارد و اگر اهل آتشی🔥 زندگی به حال تو فایده ندارد. 🍀 اگر مرگ بهترین چیزها نبود خداوند پیغمبر خود را نمی‎میراند و ابلیس را زنده نمی‎گذاشت. ⚜🔰⚜🔰⚜🔰⚜🔰⚜🔰⚜🔰 📚کتاب هزار و یک نکته ، ج ۱ و ۲، ص ۷۹۶٫ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ ╭┅──────┅╮ ❤ @tarrk_gonah✅ ╰┅──────┅
❓ عدالت خداوند در مورد افرادی که زود از دنیا رفته اند و مثلا تا قیامت باید در جهنم برزخی باشند و افرادی که نزدیکی های برپایی قیامت از دنیا می روند و مستقیم وارد قیامت می شوند چگونه است؟؟ ✍ ذهن ما به پدیده های هستی، از دریچه زمان و مکان می‌نگرد. چیزی که دارای زمان و مکان نباشد یا زمان و مکانی متفاوت از زمان و مکان دنیوی داشته باشد، درک نمی کند و یا دیرتر درک می‌کند. 🔰 اما باید توجه داشته باشیم که : 1️⃣ اولاً زمان به مفهومی که در دنیا تصور و تحقق دارد، در عالم برزخ وجود ندارد، زیرا زمان مقدار حرکت است و حرکت از شئون ماده می‌باشد، و حال آنکه عالم برزخ، عالم غیر مادی و مجرد از ماده است و موجودات آن در عین اینکه حقایق و موجودات مقداری هستند، حقایق ثابت و غیر متغیرند.(حکمت الهی، الهی قمشه‌ای ص 298.) 👈 به همین جهت ممکن است از نظر زمان دنیوی شخصی زودتر از دنیا برود، اما نسبت به کسی که دیرتر به عالم برزخ وارد شده، برزخش کوتاه‌تر باشد، مانند حالت خواب که یکی شاید صد سال بخوابد، اما تنها چند دقیقه را حس کند، ولی کسی چند دقیقه به خواب رود و هزاران حادثه و جریان برای او اتفاق افتد و خواب خود را طولانی تصور کند. 2️⃣ ثانیاً جایگاه افراد در برزخ از حیث خوب یا بد بودن تابع اعمال آنها در دنیا است. نه طولانی یا کوتاه بودن مدت برزخ، لذا حیات انسان ها پس از مرگ طبق اعمال و افکار آنها رقم می خورد. بنابراین اگر کسانی زودتر یا دیرتر از دنیا بروند، تنها بر اساس همان اعمالی که انجام داده اند، زندگی خواهند کرد. ❌ زود و دیر رفتن انسان ها تأثیری در کم یا بیش بودن عذاب نخواهد داشت. 💢 هنگاهی که با براهین عقلی عدالت خداوند را اثبات نمودیم ، چون عقل ما از جزئیات برزخ کاملا آگاه نیست، نمی توانیم دیر یا زود رفتن را بر خلاف اصل ثابت شده «عدل» تصور نماییم. 3️⃣ ثالثاً انسان پس از مرگ دو مرحله زندگی دارد: زندگی برزخی و زندگی در عالم آخرت؛ پس زندگی بعد از مرگ، منحصر در برزخ نیست و عذاب و نعمت نیز منحصر در آن نیست، تا هر کسی پاداش و جزای تمام اعمال خود را ببیند. زندگی حقیقی و دائمی در جهان آخرت است. حتی اگر کسانی با زود رفتن در عالم برزخ در عالم برزخ بیشتر عذاب دیده‌اند، این مسئله موجب پاکی و طهارت آنها از گناه شده و در قیامت وارد بهشت شده یا زودتر وارد بهشت می‌شوند. 🔸 در هر صورت محاسبه اصلی تمام افراد در روز قیامت خواهد بود و بر اساس نحوه زندگی و مقدار عذاب یا تنعم در برزخ ، زندگی آنها در عالم قیامت نیز متفاوت خواهد بود. 💠 اما در مورد برزخ زمان قیامت باید گفت واژه" برزخ" در اصل به معنی چیزی است که در میان دو شی‏ء، حائل می‏شود. 🔰 سپس به هر چیزی که میان دو امر قرار گیرد" برزخ" گفته شده است. و در اصطلاح به عالمی که میان دنیا و عالم آخرت قرار گرفته،" برزخ" گفته می‏شود.(تفسیر نمونه ج 14، ص 315) 👈 لذا هنگام قیامت برزخ وجود نداشته و همگی به عالم آخرت وارد می شوند. اما در مورد برزخ و درک ثواب عقاب برای همه افراد باید گفت: از بعضی آیات قرآن استفاده می‏شود که جهان برزخ مخصوص گروه خاصی از افراد است. اما عده ای در یک نوع حالت بیخبری، عالم برزخ را طی می‏کنند (تفسیر نمونه، ج 14، ص 325 ) 💢 آن چنانکه در سوره روم آمده است "گروهی از مجرمان بعد از بر پا شدن قیامت سوگند یاد می‏کنند که ساعتی بیشتر در جهان برزخ نبودند. ولی بزودی مؤمنان آگاه به آنها می‏گویند شما به فرمان خدا مدتی طولانی تا روز قیامت، مکث کرده‏اید و هم اکنون روز قیامت است."(روم آیه/ 55 - 56) ✍ لذا در برخی از روایات انسانها را به سه دسته تقسیم کرده اند گروهی مؤمنان خالص، گروهی کافران خالص، و گروهی متوسط و مستضعفند. 🔹 جهان برزخ مخصوص گروه اول و دوم است. اما گروه سوم در یک نوع حالت بی خبری، عالم برزخ را طی می‏کنند آن چنانکه از امام باقر (ع) پرسیده شد چه کسانی در قبر مورد سوال و پرس و جو قرار می‌گیرند؟ 💠 حضرت فرمود:"من محض الایمان و من محض الکفر"کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند.بعد از حضرت سوال شد سایر مردم چه می‌شوند؟ حضرت فرمود" با دیگران کاری ندارند( الکافی، ج 3، ص 237.) حال ظاهر این حدیث حکایت از آن دارد که برخی از افراد عذاب برزخی را درک نمی کنند.