eitaa logo
کانال صوتی راهی به سوی بهشت۱
2.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
514 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۰ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۵کد خبر : ۴۹۷۴۰۸۶ گروه : فرهنگی هنری » ادبیات کجای قرآن آمده حجاب؟!؟ این سوالی ست که گاه گداری بعضی ها برای توجیه بی حجابی خود ابراز می کنند.که اصلا چرا حجاب؟ و کجای قران گفته حجاب کنید؟ به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران؛  این سوالی ست که گاه گداری بعضی ها برای توجیه بی حجابی خود ابراز می کنند.که اصلا چرا حجاب؟ و کجای قران گفته حجاب کنید؟ در جواب سوال این بعضی ها ،‌باید ایتدا یک چیز را متذکر شد: اینکه شما نباید منتظر باشید همه مسائل و جزییات در قرآن بیاید.در واقع قرآن کلیات و اصول عمومی را بیان می کند .بنابراین، انتظار این که مصادیق و جزئیات در قرآن بیاید، همانند این است که انتظار داشته باشم همه جزئیات در قانون اساسی کشور ذکر شود. اما از آن جایی که حجاب یک اصل عمومی ست این موضوع در قرآن ذکر شده که این خودش اهمیت موضوع را می رساند.   حالا جواب اینکه دقیقا کجای قران! آمده را می دهیم:    آیات مربوط بدین موضوع در دو سوره‏ از قرآن آمده است : یکی سوره ” نور " و دیگر سوره ” احزاب " .     در سوره نور آیه ‏ای که مربوط به این مطلب است آیه‏ ۳۱ می‏باشد . چند آیه قبل از آن آیه متعرض وظیفه اذن گرفتن برای ورود درمنازل است و در حکم مقدمه این آیه می‏باشد:  « یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا وتسلموا علی اهلها… (۲۷) و لا یضربن بارجلهن لیعلم مایخفین من زینتهن و توبوا الی الله جمیعا ایها المؤمنون لعلکم تفلحون(۳۱) … ای کسانی که ایمان آوردید ! به خانه دیگران داخل نشوید مگر آنکه قبلا آنان را آگاه سازید . و بر اهل خانه سلام کنید . این برای شما بهتر است . باشد که پند گیرید . اگر کسی را در خانه نیافتید داخل نشوید تا به شما اجازه داده شود . اگر گفته شد باز گردید ، بازگردید که پاکیزه‏تر است برای شما . خدا بدانچه‏ انجام می‏دهید داناست . باکی نیست که در خانه‏ هائی که محل سکنا نیست و نفعی در آنجا دارید (بدون اجازه ) داخل شوید . خدا آنچه را آشکار می‏کنید و آنچه را نهان‏ می‏دارید آگاه است . به مردان مؤمن بگو دیدگان فرو خوابانند و دامنها حفظ کنند . این برای‏ شما پاکیزه‏تر است . خدا بدانچه می‏کنید آگاه است . به زنان مؤمنه بگو دیدگان خویش فرو خوابانند و دامنهای خویش حفظ کنند و زیور خویش آشکار نکنند مگر آنچه پیدا است ، سرپوشهای خویش بر گریبانها بزنند ، زیور خویش آشکار نکنند مگر برای شوهران ، یا پدران ، یا پدر شوهران ، یا پسران ، یا پسر شوهران ، یا برادران ، یا برادر زادگان ، یا خواهرزادگان‏ ، یا زنان ، یا مملوکانشان ، یا مردان طفیلی که حاجت به زن ندارند ، یا کودکانی که از راز زنان آگاه نیستند ( یا بر کامجوئی از زنان توانا نیستند ) و پای به زمین
💠 هدایت ویژه 🔹 فرمود: ﴿وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ﴾، تعبیر غفّار كه حالا یا صیغهٴ مبالغه است یا حرفه است و مانند آن نشانهٴ كثرت و عظمت مغفرتِ الهی است. كثرت و عظمت مغفرت الهی نشان می ‌دهد یك كار مهمّی از مردم می ‌خواهند، آن كارِ مهمّی كه از مردم می‌ خواهند كه در آغاز آن كار غفّار بودن مطرح است نه غافر, نه به صورت غافر مطرح كرد نه به صورت «یغفرُ» و مانند آن طرح كرد، فرمود: ﴿وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ﴾، این یك مطلب مهمّی را می‌خواهد بگوید، این مطلب مهم را خیلی از بزرگان تفسیری به این نكته پرداختند ولی بارزترینش همان راه شریفی است كه سیدناالاستاد (رضوان الله علیه) طی كرده است[1] فرمود: ﴿وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ﴾ برای كسی كه این چند كار را داشته باشد یك: از گذشته ‌های تلخ توبه كرده باشد، دو: از نظر معارف قلبی مؤمنِ خاص باشد، سه: گذشته از اینكه ایمان آورده با «جانحه», عمل بكند با «جارحه»، این كارهای رایج است، چهار: «و ما أدراك ما الرابع»! این چهارمی از آن سه ‌تا ممتاز است لذا نفرمود «و اهتدی» فرمود: ﴿ثُمَّ اهْتَدَی﴾ یك اهتدای ویژه است كه این اهتدای ویژه بعد از توبه است, بعد از ایمان است, بعد از عمل صالح است، این كدام اهتداست كه با «ثمّ» عطف شده است؟ اگر جایی در جمله‌ ای با «ثمّ» عطف بشود فاصلهٴ زمانی را نمی ‌خواهد بفهماند، فاصلهٴ رتبه ‌ای و درجات معنوی را می ‌خواهد ذكر كند نظیر آنچه در سورهٴ مباركهٴ «فصلت» آمده، آیهٴ سی سورهٴ مباركهٴ «فصلت» این است: ﴿إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾، خب استقامت غیر از این است كه آدم عمل صالح داشته باشد، این ﴿ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾ این استقامت چون یك اطاعت ویژه است با «ثمّ» عطف شده، اینجا «اهتدی» هم یك اهتدای خاص است لذا با «ثمّ» عطف شده. 🔹 این «اهتدی» به معنای قبول خدا و قیامت و اینها نیست برای اینكه ایمان در آن هست، به معنای قبول نبوّت و رسالت نیست برای اینكه ایمان در آن هست, به معنای نماز و روزه و حج و زكات و خمس نیست برای اینكه عمل صالح در آن هست، این اهتدای «الی الولایه» است، اوّلین ولایت را خود پیغمبر دارد بالأخره این جامعه دین از سیاست جداست ـ معاذ الله ـ یا نه؟ عدّه‌ای می ‌گویند بله جداست، اینها توبه دارند, ایمان دارند, عمل صالح دارند ولی مُهتدی نیستند، پیغمبرشان را گذاشتند كنار! اما آنهایی كه تا آخرین لحظه با پیغمبرند اینها كسانی ‌اند كه مهتدی ‌اند، در زمان خود پیغمبر ولایت را وجود مبارك پیغمبر دارد، بعد هم برابر غدیر وجود مبارك حضرت امیر دارد. 🔹 اگر از امام باقر (سلام الله علیه) روایت هست، مرحوم طبرسی در مجمع ‌البیان نقل می ‌كند كه وجود مبارك امام باقر می ‌فرماید: «ثُمَ‏ اهْتَدى‏ إِلَى‏ وَلَایتِنَا أَهْلَ‏ الْبَیتِ‏ [عَلَیهِمُ السَّلَامُ‏]»،[2] بعد می ‌فرماید اگر كسی بین ركن و مقام سالیان متمادی عبادت بكند و ولایت ما را نپذیرد مقبول خدا نیست راجع به همین است؛ منتها نورانی ‌ترین, شفاف ‌ترین, برهانی‌ ترین, عقلی ‌ترین, نقلی‌ ترین و قرآنی ‌ترین تفسیر همان بیان نورانی است كه از استاد مرحوم علامه طباطبایی است كه فرمود بالأخره شما پیغمبر را تا كجا قبول دارید؟ یعنی همین نماز و روزه و حج و زكات و اینها قبول دارید یا بدر و حُنین و اُحدش را هم قبول دارید؟ جریان تبوك را هم قبول دارید؟ «جَهِّزُوا جَیشَ اَسَامَةَ لَعَنَ اَللَّهُ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْه»[3] را قبول دارید؟ غدیرش هم قبول دارید، كجا قبول دارید؟! این «اهتدی» به معنای توبه از شرك و كفر و اینها نیست یك, به معنای قبول خدا و قیامت و وحی و نبوّت و رسالت نیست دو, به معنای نماز و روزه و حج و زكات و خمس و امثال ذلك نیست سه, به معنای پیروی از رهبری وجود مبارك پیغمبر در زمان او و علی ‌بن ‌ابی‌ طالب در زمان اوست، این می‌ شود ولایت! بالأخره او باید كشور را اداره كند یا نه؟! اگر می‌ خواهید اداره كند شما باید پیروی كنید. [1] . تفسیر المیزان, ج14, ص188 و 189. [2] . مجمع‌البیان, ج7, ص39. [3] . الملل و النحل، ج 1، ص 29. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه طه جلسه 38 تاریخ: 1389/01/24 🆔 t.me/esratvtelegram
☑️قسمت ۵ ■امام رضا علیه السلام در ادامه حدیث فرمود،  وَ أَوْرَثَتْنَا الْکَرْبَ وَ الْبَلَاءَ إِلَى يَوْمِ الِانْقِضَاءِ. ما وارث کرب و بلا هستیم تا قیامت، این فقره خیلی عمیق المعنی است و من قبلا پیرامونش صحبت کرده‌ام و اگر توفیق و رزق ما باشد باز هم پیرامون این که کرب و بلا چیست و اینکه اباعبدالله علیه‌السلام می‌فرماید اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاء... که امام از کرب و بلا به خدا پناه می‌برد، و علی بن موسی الرضا اینطور می‌فرماید سخن خواهیم گفت، لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَٰلِكَ أَمْرًا... ■انکسار قلب من و شما در محرم به انکسار قلب انسان کامل بر می‌گردد. هرچقدر محزون‌تر، میزان علاقه‌ی من و شما به حضرت اباعبدالله را نشان می‌دهد. اگر می‌خواهی درجه‌ی مصیبت را بفهمی با درجه‌ی حزنت بفهم. ببین در دل چقدر محزون هستی. ببین وقتی که محرم آمده چقدر دلت شکسته است. چقدر شوق عزای اباعبدالله‌ الحسین علیه‌السلام را داری. این میزان اتصال تو را به اباعبدالله‌ الحسین نشان می‌دهد. حال وارد بحث مورد نظرم بشوم که آیا فقط شیعیان محزون هستند یا کل هستی محزون است؟ کل عالم گریه می‌کند؟ و اگر کل عالم گریه می‌کند نحوه گریه عالَم چگونه است؟ چطور کل عالم گریه می‌کند؟ دشمنان هم گریه می کنند؟ گریه آنها چگونه است؟ ■حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله در حدیثی که بالای سردر ورودی ضریح اباعبدالله‌ هم نوشته شده می فرماید، قال سَیِّد الکونًین: حُسَيْنٌ مِنِّي وَأَنَا مِنْ حُسَيْنٍ. این حدیث از آن احادیث عرشی و بسیار شریف پیرامون شناخت حقیقت اباعبدالله ‌الحسین است. البته حدیث شریف دیگری نیز هست که از این حدیث شریف تر است و آن این است که: أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ وَ حُسَيْنٌ مِنِّي. یعنی أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ را مقدم کرده است بر حُسَيْنٌ مِنِّي. ما حقیقتاً از عهده تفسیر این حدیث برنمی‌آییم.  این سخن چه سرّی دارد که پیغمبر اکرم که اول مخلوق حق متعال به حیث رتبه و مقام و اول حقیقت عالم، تجلی اعظم، محبوب ذات ازلی، بنده ای که خدا از او قشنگ‌تر و زیباتر ندارد، این فرد می‌گوید که من از حسینم! ■حُسَيْنٌ مِنِّي، به حیث ظاهری قابل فهم است. حسین از من است. اقل تفسیرش این است که اباعبدالله فرزند من و از صلب من است. نوه من است، فرزند من است. پیغمبر فرمود، ذریه من از صلب امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. هر پیغمبری ذریه‌اش از صلب خودش است الّا من پیغمبر که ذریه‌ام از صلب امیرالمؤمنین است. چرا؟ چون صلب پیغمبر مرتبه‌ی باطن پیغمبر است و مرتبه‌ی باطن پیغمبر و رسالت، ولایت است و ائمه اطهار علیهم‌السلام که ظهور این حقیقت ولایت هستند از صلب پیغمبرند و صلب پیغمبر، امیرالمؤمنین است. رکن رشید. ■قرآن می‌فرماید: جناب لوط گفت: ای کاش می‌شد به یک تکیه‌گاه و پشتیبانی پناه‌ می‌بردم. در روایت است که این رکن رشید، حضرت بقیه‌الله‌الاعظم ارواحنا فداه است. آن که پشتیبان همه‌ی انبیاء و مرسلین است ولایت است. ولایت جنبه‌ی باطنی و رسالت جنبه‌ی ظاهری دارد. تکیه‌گاه رسالت، تکیه‌گاه تمام مخلوقات عالم، (المتوسد بالشهود والرضا،) تکیه‌گاه هر شاهد و هرکسی که به مقام رضا رسیده و هر پیغمبری در عالم، ولایت است. یا علی، كُنْتَ ُ مَعَ الأنْبياء سِرًّاً و مَعی جَهراً ، تو باطن هر پیغمبری، تو تکیه‌گاه هر پیغمبری. لذا علی علیه‌السلام می فرماید: من بودم که موسی را از دریا رد کردم. من بودم که یونس را از شکم ماهی نجات دادم. من بودم که ابراهیم را از آتش نجات دادم. من بودم که به جناب حضرت خضر افاضه‌ی علم می‌کردم. یعنی چه؟ می خواهد بگوید که انبیاء و مرسلین از مشکوة باطنی ولایت کلیه مستضئ هستند. یعنی نور می‌گیرند، بهره می‌گیرند. همین الان هم اینگونه است. اگر از باطن بخوری، اگر از بالای سر بخوری، به تعبیر قرآن نه از تحت ارجل، از بالای سر بخورید یعنی از باطن عالَم بخورید، افاضه کننده‌اش ولایت است.‌ ولایت در عالَم مفیض است. جز ولایت اهل بیت علیهم السلام در عالَم کسی کاره ‌ای نیست.
☑️قسمت ۶ ■مؤثر علی‌الاطلاق در عالم ولایت است. لذا پیغمبر صلی الله علیه و آله هم خودش صاحب ولایت است منتها چون مظهر خارجی دارد بایستی به این شکل در عالم فعل تحقق یابد وگرنه خود پیامبر نیز صاحب ولایت به نحو اتَم است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام چون مظهر آن است و این مظهر چون تحقق عینی خارجی دارد، به همین دلیل می‌فرماید که ذریه هر پیغمبری از صلب خودش بوده اما ذریه من ِ پیغمبر از صلب امیرالمؤمنین است. چون ذریه من مظهر اتَم ولایت هستند و مظهر اولیه و تام ولایت امیرالمؤمنین است. پس همه از صلب او هستند. این باطن است. این باطن من است که الان به شکل امیرالمؤمنین ظاهر شده است. می‌خواهد كُنْتَ مَعی سِرًّاً و جَهراً را بیان کند. در عین حالی که باطن من ولایت است بالجهر [ولایت] در امیرالمؤمنین ظاهر شده است. پس می‌فرماید حُسَيْنٌ مِنِّي، تا اینجا قابل فهم است هرچند همین هم مطلب عمیقی است. ■حُسَيْنٌ مِنِّي، ذریه من است. فرزند من است. مال من است. لذا در روز عاشورا فرمود: مگر من ذریّه پیغمبر نیستم؟ گفتند: چرا، شما هستی. مگر من فرزند علی و فاطمه سلام الله علیها نیستم؟ گفتند چرا، هستی. فبِمَ تَستَحِّلُّونَ دمی؟! پس چرا خون مرا حلال می‌شمارید؟! چرا؟ چون طرف مقابل مظاهر خباثت هستند. مظاهر ظلمند. مظاهر کفرند. اینها همیشه در تقابل هم هستند. نمی‌شود! قابیل نمی‌تواند هابیل را تحمل کند. نمی‌شود! چون او طینتش سجّینی و این طینتش علّینی است. سجّین سایه علّین است. نمی‌تواند علّینی را تحمل کند. نمی‌شود و باید بکُشد. فبِمَ تَستَحِّلُّونَ دمی؟! پس چرا می‌خواهید مرا بکشید؟ یک دلیل بیشتر نداریم. چون شما علوی هستی. این جمله بسیار مهم است. چون طینت شما علّیینی و طینت ما سجّینی است نمی‌شود. باید سجّیین با علّیین بجنگند. سجّینی نمی‌تواند علّیینی را تحمل کند. آن نور است و این ظلمت. او ایمان است و این کفر. او حق است و این باطل. وقتی حق باشد، باطل نمی‌تواند حق را تحمل کند. فبِمَ تَستَحِّلُّونَ دمی؟! پس چرا می‌خواهید خون مرا حلال بشمارید؟ فرمود بخاطر اینکه فرزند علی هستی. به این دلیل که نوه‌ی پیغمبر هستی. ■سپس آقا فرمود: چون شکم‌هایتان پر از حرام است. یعنی حقیقتتان، بطونتان پر از حرام است. یعنی چه؟ همین شکم ظاهری؟ نه. باطنتان حرام است. شما طینتتان حرام است. خودتان را خراب کرده اید وگرنه هیچ مخلوقی به حیث فطرت اصلیه و اولیه اش بد نیست. كُلُّ مولود يولِدُ عَلى الفطرة، همه بر فطرت الهیه اند اما شما خراب کردید. شما خودتان را سجّینی کردید. شما دیگر جهنمی هستید. باطن شما حرام است. لقمه‌ی ظاهر شما هم حرام است. لقمه‌های باطنی شما نیز حرام است. باطنتان را حرام کردید. خیلی بد است که انسان باطنش حرام باشد. ظاهر نجس را می‌شود پاک کرد. در نهایت نیاز به آب قلیل دارد. سه بار بریزد پاک می‌شود. اما إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ. مشرکی که باطنش نجس است را می‌شود با آب دریا پاک کرد؟ نمی‌شود! اگر تمام دریاهای عالَم جمع بشوند و این دشمنان اهل‌بیت(ع) را در آنها بیاندازند، آیا باطنشان پاک می‌شود؟ نه! این چه می‌خواهد؟ یک آب باطنی می‌خواهد. یک حقیقتی می‌خواهد که از بالا بیاید. وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاءً لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ این آب! که ان‌شاءالله در شب‌های بعدی پیرامون این آب صحبت خواهیم کرد که این آب چیست؟ اگر آن آب به شما بخورد این رجائس را از شما پاک می‌کند و قلب شمارا به حق متعال مرتبط می کند. این آب! چون شما باطنتان را از حرام پر کردید، باطن شما مملو از حرام است. شما باید مرا بکشید. شما که نمی‌توانید حسین علیه‌السلام را تحمل کنید! لذا آنها اینگونه‌اند دیگر... . خون انسان کامل که خون خدا و ثارالله است را حلال می‌دانند... این می‌شود حُسَيْنٌ مِنِّي. حسین از من است. ■این یک مرتبه ظاهری است. مرتبه‌ی باطنی‌تر آن چیست؟ خب انسان کامل حقیقت اول عالَم وجود است. به حیث رتبه هیچ کسی به مقام و رتبه‌ی انسان کامل نمی‌رسد. اول مخلوق حق متعال است. می‌فرماید که همه‌ی عالَم از من هستند. من مبدأ خلقت هستم. اما این أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ چیست؟ من از حسین علیه‌السلام هستم چیست که روایت دیگر أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ را مقدم کرده است؟ اینجا دیگر بحث خیلی مفصّل است. منِ پیغمبر، منی که به مرتبه‌ی اتَمّ انسانیت رسیده‌ام، من هم از حسین هستم!
🚩از شب یازدهم محرّم سال ۶۱ هجری تا قیام حجّت خدا شام غریبان است.🚩 ■با شهادت اباعبدالله الحسین علیه السّلام و اولاد و اصحاب بزرگوارش و با به آتش کشیده شدن خیمه‌ها و آواره شدن آل الله در بیابان‌ها، شام غریبانی آغاز شد که تمامی ندارد، مگر با ظهور حجّت خدا. ■مسلمان‌ها دو جبهه شدند، به ظاهر سه گروه هستند، ولی در واقع، دو جبهه هستند. ■گروه اوّل عاشقان حقیقت هستند؛ اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام و خاندان و اصحاب صدیقش. ■گروه دوّم دنیاطلب صریح هستند؛ سپاهیان عمرسعد و شامیان و جبهۀ باطل. ■گروه سوّم کسانی هستند که از صحنۀ عاشورا فرار کردند و مشغول ذکر و عبادت و طواف کعبه شدند. ■اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام هشتم ذی‌الحجّه از مکّه خارج شدند، اما این گروه سوّم به جای همراهی با اباعبدالله، به سوی منا و عرفات و طواف کعبه رفتند تا اینکه واقعۀ کربلا و عاشورا اتفاق افتاد. ■به اسم عرفان و تصوّف و تقدّس و عبادت و دیانت و زهد و تقوا و ایمان، از صحنۀ رویارویی با جبهۀ باطل گریختند؛ اینها همان گروهی هستند که در زیارت عاشورا نفرین کرده و می‌گوییم: ●لَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِكُمْ● ■نفرین می‌کنیم کسانی را که سکوت کردند و با سکوتشان زمینه را مستعد کردند که چنین فاجعۀ عظیمی اتفاق بیافتد؛ لذا آنها هم به سپاهیان عمر سعد و شامیان ملحق هستند. ■پس در واقع دو جبهه است: یا حسینی هستی یا اگر حسینی نیستی، یزیدی هستی. ■اگر حسینی نیستی، یزیدی هستی، چه در مکّه مشغول طواف کعبه باشی و چه کنار یزید در میخانه مشغول شراب خواری باشی. ■این دو جبهه بعد از واقعۀ عاشورا استمرار دارد. حرامیان جبهۀ شام همواره خواهند بود و یاران اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام، یاران ولیّ اعظم خدا، در این شام غریبان زندگی می‌کنند. ■لذا هر وقت مصائب، سختی‌ها، ابتلائات، کاستی‌ها و فشارها آمد، یک نگاه بیندازید ببینید ما کجا هستیم! آیا در شام غریبان می‌شود انتظار خوشی و رفاه و راحتی داشت؟ ■بعد از فاجعۀ عاشورا تا قبل از اینکه منتقم خون اباعبدالله علیه‌السّلام ظهور کند و انتقام خون جدّ بزرگوارش را بگیرد، آیا دیگر آب گوارایی از گلوی شیعه پایین می‌رود؟! ■لذا خیلی خلاف انتظار ما نباید باشد اگر دیدیم آواره شدیم، اگر ما را متهم کردند، به ما تهمت زدند، سیلی زدند، اگر حقوقمان را تضییع کردند و به تاراج بردند، اگر بر ما تاختند، توجّه داشته باشیم که شب شام غریبان است و خلاف این عجیب است. ■هر وقت سختی‌ها آمد تا ما را از پا درآورد و بی تحمّلی و کلافگی نشان دهیم و جزع و فزع کنیم، یک نگاه بیاندازیم که کجاییم! ■در شام غریبان نمی‌شود توقع خوشی داشت، البته در جنبه‌های ظاهری؛ در جنبه‌های باطنی که شیرین‌ترین شهدها در همین شام غریبان است. در جنبه‌های ظاهری و طبیعی، غارت و به آتش کشیده شدن خیمه هاست، کشیدن گوشواره از گوش کودکان است و ... ■لذا وقتی توجّه داشته باشیم که در شام غریبان هستیم، دیگر شرایط برایمان قابل تحمّل است و کلافگی نشان نمی‌دهیم. ■وقتی ولیّ اعظم خدا آن‌گونه به شهادت می‌رسد و سر مطهّرش از پیکر جدا می‌شود و اسب‌ها را نعل تازه زدند و بر پیکر پاک حجّت خدا تاختند تا پیش فرماندۀ خود افتخار کنند که یک استخوان سالم بر پیکر اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام نگذاشته‌اند، آیا ما می‌توانیم در جنبه‌های ظاهری و طبیعی انتظار راحتی و شیرینی داشته باشیم؟! ■شام غریبان است، این شام سحر نخواهد شد، مگر با ظهور حجّت خدا و منتقم خون اباعبدالله علیه‌السّلام. آنجاست که آغاز طلیعۀ صبح است و بسیار هم نزدیک است. قرآن فرمود: اَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ آیا صبح نزدیک نیست؟ ■در جنبۀ باطنی این بیان قرآن که آیا صبح نزدیک نیست، می‌خواهد یک تکانی به ما بدهد؛ شاید می‌خواهد بگوید خوب نگاه کن ببین آیا صبح نشده! ■در جنبۀ ظاهری و عمومی هم صبح نزدیک است. فرمود: إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا ■اینست که هروقت سختی‌ها فشار آورد، دعایمان این باشد: ■اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ■اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ■اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ■بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ @mohamad_hosein_tabatabaei
هدایت شده از شکوفه های بهشتی
■●از حضرت زین‌العابدین علیه‌السّلام روایت شده است که فرمودند●■ ■پدرم در آن روز که به شهادت رسید () مرا به سینه خویش چسبانید و در حالی که از زخم‌هایش خون فوران می‌کرد، فرمود: ■ای فرزند! از من را که فاطمه علیها‌السّلام آن را به من آموخت، فراگیر و او از رسول الله صلّی الله علیه و آله و آن حضرت نیز از جبرییل تعلیم یافته بود تا در حوائج، مهمّات، اندوه و حوادث تلخی که بر او وارد می‌شود و پیش‌آمدهای عظیمی که رخ می‌دهد بخواند. آن گاه فرمود بخوان: ■بِحَقِّ یس وَ الْقُرآنِ الْکَرِیمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرآنِ الْعَظِیمِ یا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوائِجِ السّائِلِینَ یا مَنْ یَعْلَمُ ما فِی الضَّمِیرَ یا مُنَفِّسَ (مُنَفِّساً) عَنِ الُمَکُرُوبِینَ یا مُفَرِّجَ (مُفَرِّجاً) عَنِ الْمَغْمُوْمِینَ یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَی التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذا وَ کَذا. ■به جای: «و افعل بی کذا و کذا» باید حاجات خود را ذکر نمود. ■●«دعوات، قطب الدین راوندی، ص۵۴»●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️قسمت ۱۱ ■از دیگر سو، حبیب بن ظاهر شتاب کرد. همسرش می‌گوید دیدم این پیرمرد هشتاد و چند ساله حنا گرفته و خضاب کرده و خود را شبیه دامادها کرده است. پرسیدم جناب حبیب! چه شده؟! گفت: هیچ! پیر شده‌ام و محاسنم سفید شده و از باب استحباب خضاب می‌کنم. گفتم نه! این حال، حالِ استحباب خضاب نیست. زنش گفت: من هم شیعه‌ی امیرالمؤمنین هستم! ببینید چه فضایی بوده که حتی زن و شوهر نمی‌توانستند برای هم تشیع خود را علنی کنند! و او و جناب مسلم بن عوسجه با چه شتابی به نزد اربابشان رفتند... بارک الله به این همسر جناب زهیر بن قین، بانو دُلهَم یا دیلم. زهیر می‌خواست مکث کند و او جلوی مکث زهیر را گرفت. زهیر! فرزند رسول خدا و فرزند فاطمه زهرا به اینجا آمده است و تو می‌خواهی مکث کنی؟! یک مکث کار را خراب می‌کند و یک لحظه حضور کار را آباد می‌کند. هیچ کس نمی‌داند که بین اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و جناب زهیر چه اتفاقی افتاد. همین اندازه می‌دانند که زهیر به داخل خیمه ارباب رفت و در کمتر از یک دقیقه بیرون آمد و به زنش گفت انتِ طالق! ■آقا جان! چه می‌شود نگاهی هم به ما بکنی و ما به همه هستی بگوییم طالق؟! یک نگاه انسان کامل کاری می‌کند که شما همه‌ی هستی را طلاق بدهی! حضرت اباعبدالله الحسین چه نکته‌ی لطیفی می‌فرمایند:‌ مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا. فَاِنَّنِی راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْ شاءَ اللّهُ تَعالى. هرکه می‌خواهد خون دلش را در راه ما بدهد و نفس او توطن در لقاء الله پیدا کند، با ما کوچ کند... منِ امام راحل هستم. آن هم چه زمانی؟ صبح. یک وقت جا نمانی! ■لذا باید این حجابها را بزنیم کنار. تا این حجاب باشد نمی‌شود. شب جمعه، محل هبوط حق متعال است و شب جمعه چیست؟ شبی است که بین ما و محبوبمان حجابی نباشد. تا بین من و محبوبم حجاب هست، ‌اهل جمع نیستم و هنوز به شب جمعه نرسیده‌ام. اهل تفرقه‌ام. جمعه یعنی مقام جمع. اینکه فرموده‌اند جمعه متعلق به وجود نورانی امام زمان ارواحنا فداه است، چون ایشان در مرتبه‌ی غیب و جمع است. چه زمانی نماز جمعه واجب می‌شود؟ وقتی آقا ظهور کند. ■يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ. [جمعه 9 و 10] یوم الجمعه یعنی وقتی جمعه ظهور می‌کند. آنگاه نماز واجب است. همه شما به سمت ذکرالله بشتابید. ذکرالله یعنی چه؟ یعنی انسان کامل. وَذَرُوا الْبَيْعَ یعنی همه‌ی این حجابها را کنار بگذارید. همه‌ی معاملات چه ظاهری و باطنی را دور بریزید. خدا در شب جمعه به کجا هبوط می‌کند؟ به عقل و فهم و دل زائر امام حسین علیه السلام. هر موقع نسبت به انسان کامل و معنویات تجمیع حواس و دل پیدا کردی، تعلقات کنار رفت و تعلقی باقی نماند، تعقل آمد و جای تعلق را گرفت، آنگاه خدا هبوط می‌کند. چطور من تجمیع حواس پیدا کنم؟ نمی‌شود... می‌فرماید که راهش، اباعبدالله الحسین است... یک خاصیتی در امام حسین علیه السلام هست که تا توجه به ایشان می‌کنی، به مرتبه جمع می‌رسی. وقتی جمع شدی، خدا هبوط می‌کند.
هدایت شده از عجایب جهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی... ای نفست هم نفس ِ"بی‌ڪَسان" جز تو کسی نیست کَسِ"بی‌ڪَسان" بی‌ڪَسَم و هم نفس من"تویی"🍃🌸 رو به که آرم که ڪَس ِ من "تویی" با توڪل به اسم اعظمت🍃🌸 روزمان را آغاز میڪنیم الهی به امید تو 🌸 💖Join👇
‼️ از سر گرفتن وضو 🔷س 5404: آیا می توان ـ بدون اینکه یکی از مبطلات وضو واقع شود ـ را رها کرد و بدون فوت ، وضوی جدید گرفت؟ ✅ج: بنا بر احتیاط واجب، صحیح نیست. 🆔 @resale_ahkam
dars_akhlaq .mp3
691.3K
🎤 | مناجات با حضرت بقیة الله آیت الله رحمة الله علیه ✳️ @bahjat_alabd
📢نمازحاجت روزپنجشنبه به توصیه آیت‌الله بهجت قدس‌سره 🔷آیت‌الله بهجت قدس‌سره اطرافیان وشاگردان خود رابسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه می‌کردند ومی‌فرمودند:«آیت‌الله سید مرتضی کشمیری هر وقت این نماز را می‌خواند، هدیه‌ای برای او می‌رسید». 📃شیوه خواندن نماز از کتاب جمال‌الاسبوع سیدبن‌طاووس چهار رکعت (دو نماز دورکعتی) 1⃣در رکعت اول بعد ازحمد ۱۱بار سورۀ توحید 2⃣در رکعت دوم بعد ازحمد۲۱بار سورۀ توحید 3⃣در رکعت سوم بعد ازحمد۳۱بار سورۀ توحید 4⃣در رکعت چهارم بعد ازحمد۴۱بار سورۀ توحید 5⃣بعد ازسلام نمازدوم۵۱بار سورۀ توحید 6⃣و ۵۱بار«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوَ آلِ مُحَمَّد» رابخواند 7⃣وسپس به سجده برود و۱۰۰بار«یاالله یاالله» بگویدوهرچه می‌خواهدازخدادرخواست کند. ✅پیامبراکرم ص فرمود: اگر ازخدا بخواهدکه نابودمی‌شود؛ رابخواهد به‌یقین باران نازل می‌شود؛ هماناهیچ‌چیز مانع میان او وخداوندنیست؛ خداوندمتعال برکسی که این نماز رابخواند . برگرفته از کتاب📚 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•