eitaa logo
شیعه پاسخ
6.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
231 ویدیو
57 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
نامگذاری نام فرزند امیر مومنان علیه السلام توسط عمر !!!!! 🤔 : ❓در اين ويديو يك آخوند شيعه عراقى از روى كتاب تاريخ مدينه اثبات ميكند كه: رابطه على بن ابيطالب و عمر بن خطاب آنقدر خوب بوده كه على، نامگذارى فرزند پسرش را به عمر هديه ميكند. ويديو را زيرنويس كامل كرده ايم كه بتوان حتى بدون ديدن كل ويديو زيرنويس را خواند. عمر به على تولد فرزندش را تبريك گفته و از او درخواست ميكند و ميگويد (وهب لى اسمه) يعنى اسمش را به من هديه بده! على هم اجازه ميدهد، سپس عمر نام خود را بر اين كودك ميگذارد. بعد آخوندهاى دروغگو ميگويند: على و عمر دشمن بودند و .. در مورد ازدواج عمر بن خطاب و دختر على و فاطمه (ام كلثوم) اين مقاله را حتما مطالعه كنيد. چون اثبات ميكند اين جنايتكاران روابط بسيار دوستانه اى داشته اند و دشمنى بين آنها كالائى است كه آخوندها ميفروشند براى پر كردن جيبشان ❗️❗️ 💠💠 👌در پاسخ به شبهه پراکنی ملحد , توجه به نکاتی لازم است : 🔸١ _ جناب ملحد که در صف وهابیون برای هجمه به شیعه قرار گرفته ای , چرا این قدر بیسوادی و نمی دانی که اگر می خواهی مطلبی را بر علیه شیعیان به اثبات برسانی , باید به کتب خود شیعیان احتجاج کنی نه کتب مخالفین آنها !!!! 👌ابن حزم , عالم بزرگ اهلسنت می گوید : " ما ( اهل سنت ) نمی توانیم با روایات خود علیه دیگران اقامه حجت کنیم , چرا که آنها نخواهند پذیرفت , همان گونه که دیگران نمی توانند با روایات خود با ما احتجاج کنند , پس لازم است که هر دو طرف به روایاتی استناد کنند که دیگری قبول داشته و حجیت آن را پذیرفته اند " " لا معنى لاحتجاجنا عليهم برواياتنا ، فهم لا يصدّقونها ، ولا معنى لاحتجاجهم علينا برواياتهم ، فنحن لا نصدّقها ، وإنّما يجب أن يحتجّ الخصوم بعضهم على بعض بما يصدّقه الذي تقام عليه الحجّة به " 📚الفصل فی الملل و الاهواء و النحل ج ٤ ص ٧٨ 🔸٢ _ روایتی که ملحد به آن احتجاج کرد , در کتاب تاریخ مدینه ابن شبه النمیری ج ٢ ص ٧٥٥ آمده است , که از کتب اهلسنت است , با این وجود باز هم روایت مذکور , طبق مبانی رجالی اهلسنت , ضعیف است . ❕راوی روایت , عیسی بن عبد الله بن محمد بن عمر است که ابن حبان عالم رجالی بزرگ اهلسنت , نام او را در زمره روایان ضعیف می آورد و می گوید روایات جعلی را بیان می کرده اند و قابل احتجاج نیست : " عيسى بن عبد الله بن محمد بن عمر بن علي بن أبي طالب : من أهل الكوفة يروى عن أبيه عن آبائه أشياء موضوعة ، لا يحل الاحتجاج به " 📚المجروحین : ابن حبان ج 2 ص 121 👌ذهبی , دیگر عالم بزرگ رجالی اهلسنت هم نام او را در ردیف راویان ضعیف می آورد و از دار القطنی نقل می کند که تصریح کرده است که او متروک الحدیث است : " قال الدارقطني متروك " 📚المغنی فی الضعفاء , ذهبی ج 2 ص 167 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 🔸٣ _ ما اگر هم بپذیریم که روایت مذکور صحیح باشد , باز هم مدعای ملحد اثبات نمی شود , زیرا روایت نمی گوید که مثلا علی علیه السلام به دنبال عمر فرستاد تا نام فرزندش را عمر بگذارد , بلکه تصریح دارد که خود عمر پیشقدم شود و از روی تحکم به علی ع امر کرد که نامگذاری بر روی مولودش را به او ببخشد و در ادامه نیز او را به نام خودش نام نهاد : " قال: فهب لي اسمه.... قال: فقد سميته باسمي‏ " 📚تاریخ مدینه ج ٢ ص ٧٥٣ ❕رویه عمر بر آن بود که از قدرتش سوء استفاده می کرد و اسامی افراد را تغییر می داد , چنان که نام ثعلبه بن سعد را تغییر داد و معلی گزارد : " کان اسم المعلی ثعلبه , فسماه عمر بن الخطاب المعلی " 📚الانساب ج ١ ص ٢٥٠ ❕عمر گستاخی را از این هم بیشتر کرده بود و طبق نقل ابن بطال و ابن حجر عسقلانی , به اهالی کوفه فرمان داد تا نام هیچ پیامبری را بر فرزندان خود نگذارند : " كان عمر رضي الله عنه كتب إلى أهل الكوفة : لا تسموا أحدا باسم نبي " 📚شرح صحیح بخاری , ابن بطال , ج ٩ ص ٣٤٤ _ فتح الباری , ابن حجر عسقلانی , ج ١٠ ص ٥٧٢ ❕عینی , عالم بزرگ اهلسنت می نویسد : " عمر به مردم کوفه فرمان داد تا نام پیامبری را بر فرزندان خود نگذارند , همچنین گروهی از مردم مدینه مگر تعدادی از صحابه را امر کرد تا نام فرزندانشان که به نام محمد است , تغییر دهند و آنان نیز چنین کردند " " وكان عمر رضي الله تعالى عنه كتب إلى أهل الكوفة لا تسموا أحدا باسم نبي وأمر جماعة بالمدينة بتغيير أسماء أبنائهم المسمين بمحمد حتى ذكر له جماعة من الصحابة أنه اذن لهم في ذلك فتركهم " 📚عمده القاری ج ١٥ ص ٣٩ ❕بنابراین اگر نامگذاری از سوی عمر در مورد فرزند علی علیه السلام هم صورت گرفته باشد , از روی تحکم و جبر خلیفه دوم بوده است و علی علیه السلام هم برای دفع شر عمر از خود و شیعیان , خواسته او را اجابت کرد , زیرا حضرت بنا نداشتند که در برابر خلفا شمشیر بکشند , آن هم به خاطر کمی یار و مصلحت اسلام , چنان که این قضیه را در پاسخ ذیل تبیین کرده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2309 ❕در رابطه با ازدواج عمر با ام کلثوم نیز در دو پاسخ ذیل , توضیحات مفصلی داده ایم و تبیین کرده ایم که این قضیه نیز برای عمر فضیلتی نمی سازد : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1772 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3108 ❕و در پاسخ ذیل نیز طبق روایات خود اهلسنت ثابت کرده ایم که علی علیه السلام از عمر و سیره او بیزار بود و معتقد بود که عمر حیله گر و خائن و دروغگو است : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4443 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
بررسی قضیه مولوی گرگیچ.pdf
1.15M
👌عنوان کتابچه : " بررسی قضیه مولوی گرگیج " ✍نویسنده : احمد پودینه ئی ( مدیر سایت و کانال پرسمان اعتقادی _ شیعه پاسخ ) ❗️آنچه در نوشتار فوق می خوانید : ▫️١ _ پاسخ به شبهه پراکنی و اهانت گرگیج پیرامون نسب ائمه علیهم السلام !!! ▫️٢ _ بررسی فقهی حکم اعدام مولوی گرگیج طبق مبانی فقهی شیعه و اهلسنت !!! ▫️٣ _ پاسخ به جوابیه وهابیون در دفاع از گرگیج !!!! ▫️٤ _پاسخی به مقایسه سخنان هتاکانه گرگیج با سخنان آیت الله وحید خراسانی !!!! ▫️٥ _ بررسی قانونی و فقهی عزل گرگیج از امامت جمعه ( طبق مبانی فقهی اهلسنت ) @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
تقدم و تاخر گوساله پرستی و تقاضای رویت در بنی اسرائیل !!!! 🤔 : ❓چه کسی قرآن را سروده است و با چه هدفی؟!!!! در آیات پنجاه و چهار و پنجاه و پنج سوره بقره میخوانیم ابتدا قوم بنی اسرائیل گوساله را پرستش میکنند و عفو میشوند و سپس از موسی میخواهند خدا را آشکارا ببینند که دچار صاعقه میشوند اما در یک فراموش کاری اسف بار الله در آیه ی ۱۵۳ سوره نساء میگوید⬇️ ابتدا خواستند خدا را ببینند و دچار صاعقه شدند و سپس گوساله را پرستش کردند وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۵۴﴾ و چون موسى به قوم خود گفت اى قوم من شما با [به پرستش] گرفتن گوساله برخود ستم كرديد پس به درگاه آفريننده خود توبه كنيد و [خطاكاران] خودتان را به قتل برسانيد كه اين [كار] نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است پس [خدا] توبه شما را پذيرفت كه او توبه‏ پذير مهربان است (۵۴) وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿۵۵﴾ و چون گفتيد اى موسى تا خدا را آشكارا نبينيم هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد پس در حالى كه مى ‏نگريستيد صاعقه شما را فرو گرفت (۵۵) ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ اهل كتاب از تو مى‏ خواهند كه كتابى از آسمان [يكباره] بر آنان فرود آورى البته از موسى بزرگتر از اين را خواستند و گفتند خدا را آشكارا به ما بنماى پس به سزاى ظلمشان صاعقه آنان را فرو گرفت‏ سپس بعد از آنكه دلايل آشكار برايشان آمد گوساله را [به پرستش] گرفتند و ما از آن هم درگذشتيم و به موسى برهانى روشن عطا كرديم (۱۵۳) ❗️❗️ 💠💠 👌بر اساس آیه ١٥٣ سوره نساء , قوم بنی اسرائیل در ابتدا خواهان آن شدند که خداوند را با چشم ببینند و بعد از آن بود که گوساله پرستی را پیشه کردند . ❕" اهل كتاب از تو تقاضا مى‏كنند كتابى از آسمان (يك جا) بر آنها نازل كنى (در حالى كه اين بهانه‏اى بيش نيست) آنها از موسى بزرگتر از اين را خواستند و گفتند خدا را آشكارا بما نشان بده، و به خاطر اين ستم صاعقه آنها را فرو گرفت، سپس گوساله (سامرى) را پس از آن همه دلايل روشن كه براى آنها آمد (به خدايى) انتخاب كردند ولى ما آنها را عفو كرديم و به موسى برترى آشكارى داديم. " " يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‏ أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى‏ سُلْطاناً مُبِينا " ( نساء ١٥٣ ) 👌در این آیه از تعبیر " ثم " استفاده شده است که برای ترتیب زمانی به کار می رود و شاهدی بر ادعای ما است که تقاضای دیدن قبل از گوساله پرستی بوده است . 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕روایات شیعه نیز تقاضای دیدن خداوند را زمانی می داند که بنی اسرائیل هنوز به موسی ع ایمان نیاورده بودند , موسی ع به آنان گفت که خداوند با من سخن می گوید و مناجات دارد و به من ایمان آورید , بنی اسرائیل ادعای موسی ع را نپذیرفتند و طالب بودند که خودشان صدای خداوند را بشنوند یا خداوند را با چشم سر ببینند : " فَإِنَّ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ لَمَّا قَالَ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِنَّ اللَّهَ يُكَلِّمُنِي وَ يُنَاجِينِي لَمْ يُصَدِّقُوهُ فَقَالَ لَهُمُ اخْتَارُوا مِنْكُمْ مَنْ يَجِي‏ءُ مَعِي حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَهُ فَاخْتَارُوا سَبْعِينَ رَجُلًا مِنْ خِيَارِهِمْ وَ ذَهَبُوا مَعَ مُوسَى إِلَى الْمِيقَاتِ فَدَنَا مُوسَى وَ نَاجَى رَبَّهُ وَ كَلَّمَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَقَالَ مُوسَى لِأَصْحَابِهِ اسْمَعُوا وَ اشْهَدُوا عِنْدَ بَنِي إِسْرَائِيلَ بِذَلِكَ فَقَالُوا لَهُ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَاسْأَلْهُ أَنْ يَظْهَرَ لَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ صَاعِقَةً فَاحْتَرَقُوا وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى‏ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون‏ " 📚تفسیر قمی ج ١ ص ٢٤١ "لَكِنَّهُ لَمَّا كَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَرَّبَهُ نَجِيّاً رَجَعَ إِلَى قَوْمِهِ فَأَخْبَرَهُمْ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ كَلَّمَهُ وَ قَرَّبَهُ وَ نَاجَاهُ فَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَسْمَعَ كَلَامَهُ كَمَا سَمِعْتَ وَ كَانَ الْقَوْمُ سَبْعَمِائَةِ أَلْفِ رَجُلٍ فَاخْتَارَ مِنْهُمْ سَبْعِينَ أَلْفاً ثُمَّ اخْتَارَ مِنْهُمْ سَبْعَةَ آلَافٍ ثُمَّ اخْتَارَ مِنْهُمْ سَبْعَمِائَةٍ ثُمَّ اخْتَارَ مِنْهُمْ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِ رَبِّهِ فَخَرَجَ بِهِمْ إِلَى طُورِ سَيْنَاءَ فَأَقَامَهُمْ فِي سَفْحِ الْجَبَلِ وَ صَعِدَ مُوسَى ع إِلَى الطُّورِ وَ سَأَلَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ يُكَلِّمَهُ وَ يُسْمِعَهُمْ كَلَامَهُ فَكَلَّمَهُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ سَمِعُوا كَلَامَهُ مِنْ فَوْقُ وَ أَسْفَلُ وَ يَمِينُ وَ شِمَالُ وَ وَرَاءُ وَ أَمَامُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحْدَثَهُ فِي الشَّجَرَةِ ثُمَّ جَعَلَهُ مُنْبَعِثاً مِنْهَا حَتَّى سَمِعُوهُ مِنْ جَمِيعِ الْوُجُوهِ فَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ بِأَنَّ هَذَا الَّذِي سَمِعْنَاهُ كَلَامُ اللَّهِ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَلَمَّا قَالُوا هَذَا الْقَوْلَ الْعَظِيمَ وَ اسْتَكْبَرُوا وَ عَتَوْا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمْ صَاعِقَةً فَأَخَذَتْهُمْ بِظُلْمِهِم‏ " 📚التوحيد (للصدوق)، ص: 121 👌بنی اسرائیل پس از ماجرای فوق به موسی ع ایمان آوردند و حوادث یکی پس از دیگری گذشت , تا آن که موسی ع بنی اسرائیل را از دست فرعون نجات داد و از مصر خارج شد و مامور شد که به میقات خداوند , برای دریافت تورات برود و هارون ع را جانشین خود در میان بنی اسرائیل گزارد , اما بنی اسرائیل فریب سامری را خوردند و قصد کشتن هارون ع را داشتند و گوساله پرستی را پیشه کردند : "ذَهَبَ إِلَى الْمِيقَاتِ وَ خَلَّفَ هَارُونَ عَلَى قَوْمِهِ فَلَمَّا جَاءَتِ الثَّلَاثُونَ يَوْماً وَ لَمْ يَرْجِعْ مُوسَى إِلَيْهِمْ عَصَوْا وَ أَرَادُوا أَنْ يَقْتُلُوا هَارُون‏ " 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج ٣ ص ٧٧٢ ❕لذا می بینیم که علامه مجلسی نیز در بابی که در بحار الانوار در شرح قضایای بنی اسرائیل گشوده است , تقاضای رویت را قبل از گوساله پرستی گنجانده است : " باب 7 ... سؤال الرؤية و عبادة العجل و ما يتعلق بها " 📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏13، ص: 195 💠 👇
💠ادامه 👇 ❕حال معاند اشکال کرده است که در آیات سوره بقره خداوند بیان داشته است که بنی اسرائیل ابتدا گوساله پرست شدند و سپس تقاضای رویت داشتند : " و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه با موسى چهل شب وعده گذارديم (و او به ميعادگاه براى گرفتن فرمانهاى الهى آمد)👈 سپس شما گوساله را (معبود خود) انتخاب نموديد در حالى كه با اين كار (به خود) ستم مى‏كرديد. 👉" ( ٥٤ بقره ) " و (نيز به خاطر بياوريد) هنگامى كه گفتيد اى موسى👈 ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد مگر اينكه خدا را آشكارا (با چشم خود) ببينيم،👉 در همين حال صاعقه شما را گرفت در حالى كه تماشا مى‏كرديد " ( بقره ٥٥ ) 👌در حالی که می بینیم که معاند دروغ می گوید , خداوند در این آیات نمی گوید که در ابتدا آنان گوساله پرست شدند و بعد تقاضای رویت کردند , تنها در آیه نخست از گوساله پرستی بنی اسرائیل سخن به میان آمده است و در آیه بعدی از تقاضای رویت خداوند , دلیل آن هم روشن است : 🔸١ _ به حسب آیات و روایات فوق الذکر , بنی اسرائیل ابتدا تقاضای رویت را داشتند و سپس گوساله پرست شدند , اما در دو آیه مذکور در سوره بقره , خداوند در مقام بیان جرم های بنی اسرائیل است و از جرم بزرگتر آنان یعنی گوساله پرستی سخن می گوید تا می رسد به جرم کوچکتر که تقاضای رویت خداوند را داشتند , این قضیه چه ارتباطی با بحث تناقض دارد !!!! 🔸٢ _ اساسا این مساله مسلم است که آیات قرآن به حسب ترتیب نزول جمع آوری نشده است , یعنی چنین نیست که مثلا در ابتدا آیه ٥٤ بقره نازل شده باشد و بعد آیه ٥٥ . ❗️ در جمع آوری قرآن ترتیب نزول ملاک قرار نگرفته است , لذا می بینیم که اولین سوره های نازل شده بر پیامبر در آخر قرآن است و آخرین سور نازل شده در ابتدای قرآن , بر همین اساس برخی می نویسند : " ترتيب نزول سوره‏ها و آيات قرآن با ترتيب فعلى آن كاملًا مغايرت دارد؛ مثلًا سوره‏هايى است كه در مدينه نازل گرديده‏اند و قاعدتاً بايد جاى آنها پس از سوره‏هايى باشد كه «مكّه» نازل شده‏اند و عكس آن نيز چنين است، حتّى برخى از آيات يك سوره در مكّه و بعضى از آن در مدينه نازل گرديده است و چه بسا ميان نزول دو آيه از يك سوره سال‏ها فاصله شده است. ❗️اگر ما شأن نزول آيات را به دقّت بخوانيم و يا لااقل آنچه را كه بالاى سوره‏هاى قرآن نوشته شده است ملاحظه كنيم از هرگونه توضيحى بى‏نياز مى‏شويم؛ سوره‏هايى است كه آنها را سوره مدنى مى‏نامند ولى بعضى آيات آن در «مكّه» نازل شده است، مانند سوره «انفال» كه تمام آن مدنى است مگر از آيه 20 تا 26 كه در مكّه نازل گرديده است و عكس آن نيز در قرآن فراوان است مانند سوره «شعراء» و «كهف» و امثال اينها. 👌بنابر اين، ترتيب و نظم آيات و روابط آنها هيچ‏گاه نمى‏تواند براى ما در برابر روايات و احاديث قطعى، سند محكمى باشد و روش دانشمندان اسلام در تفسير قرآن نيز همين بوده است و اين موضوع شواهد بسيارى دارد. ❗️هرگز قرآن نظم تأليف بشرى را ندارد كه موضوعى را گرفته و تا آخر سوره آن را تعقيب كند؛ قرآن مجموعه آياتى است كه برحسب حوادث و پيشامدهاى گوناگون و هدف‏هاى مختلف، تدريجاً از طرف خداوند فرستاده شده است؛ چه بسا در يك سوره مقصدهاى مختلف و موضوعات گوناگون مورد بحث واقع شده است و به همين دليل نمى‏توان قبل و بعد آيه‏اى را گواه محكم بر چيزى گرفت و روابط آنها را حفظ نمود؛ گاهى تمام آيات يك سوره به صورت آياتى است كه مضامين آنها بسان حلقه زنجير به هم پيوسته وارد شده‏اند و گاهى ابداً به هم مربوط نيستند. ❗️با توجّه به اين مطلب، مشكل بزرگى كه گاهى براى انسان پيش مى‏آيد، حل مى‏شود و آن اين كه بسيارى از آيات، در ميان سوره‏اى، كوچكترين تناسبى با قبل و بعد خود ندارد , گرچه بعضى از مفسّران زياد كوشش مى‏كنند كه تناسبى براى آنها در نظر بگيرند و ارتباط آنها را درست نمايند، ولى شايد اين كار يك زحمت بيهوده باشد؛ زيرا تمام آيات يك سوره-/ به فرض آن كه همه آنها در مدينه و يا مكّه نازل شده باشد-/ يكجا نازل نشده-/ بلكه به مناسبات و مقتضياتى نازل گرديده و هرچند آيه، برى خود شأن نزول جداگانه‏اى دارد، روى اين حساب هيچ دليلى ندارد كه تمام آيات يك سوره با هم مرتبط و مطالب آن به صورت حلقه زنجيرى جلوه كند. " 📚پاسخ به پرسشهاى مذهبى , سبحانی تبریزی و مکارم شیرازی , ص: 188 👌بنابراین مثلا چنین نبوده است که ابتدا آیه ٥٤ بقره نازل شده باشد و بعد آیه ٥٥ یا دو آیه پشت سر هم در یک زمان نازل شده باشد , تا معاند بحث تناقض گویی را مطرح کند , و در پاسخ اول نیز گفتیم که حتی اگر آیه ٥٥ متاخر از آیه ٥٤ نازل شده باشد , باز هم فلسفه روشنی در پی آن بوده است و این قضیه ارتباطی هم با بحث تناقض و دوگانه گویی در قرآن ندارد . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
شیعه پاسخ
لزوم شستن پاها در وضو با استدلال به آلودگی پاها !!!! 🤔 : ❓استدلال وهابی بر شستن پاها در وضو با استناد به سخنان آقا میری !!!! اهل سنت پاهاشون را می شویند دمشون هم گرم مساجد اهل سنت خیلی تمیزه فرش های مساجد شون هم بو نمیده خدا پدرتون را هم بیامرزه که مسجدهاتون اینقدر تمیزه 🎙 سخنان زیبای استاد حاج حسن آقا میری ❗️❗️ 💠 💠 👌ما در ذیل بر اساس آیه شریفه قرآن و روایات خود اهلسنت , ثابت کرده ایم که هم خداوند امر کرده است که در وضو پاها مسح شود و هم پیامبر گرامی اسلام چنین می کرده است : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1716 ❓حال آیا ما حق داریم که در برابر حکم خداوند و پیامبر اجتهاد کنیم و بگوییم که باید پاها را در وضو شست چون پاها از آلودگی پاک می شود !!!! 👌روشن است که چنین سخنی مردود و اجتهاد در برابر نص است , چرا که خداوند می فرماید : « هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند اختیاری از خود داشته باشند و هر کس نافرمانی خدا و رسول را کند به گمراهی آشکاری گرفتار شده است» ( احزاب 38 ) 👌ما نمی توانیم با عقول ناقصه خود در احکام شرعی خداوند مداخله کنیم , این مساله هم در روایات شیعه ممنوع شده است و هم اهلسنت , که چون روی سخن ما با اهلسنت است , بحث را بر اساس مبنا و روایات اهلسنت پیش می بریم . ❕اساسا اهلسنت منکر حسن و قبح عقلی اند , و ابوالحسن اشعری که اهلسنت در اصول دینشان مقلد او هستند و اشعری مسلک اند , از منکرین جدی حسن و قبح عقلی بوده است و معتقد است که عقل نمی تواند خوبی و بدی را درک کند , حال اهلسنت چگونه در این بحث می توانند با استدلال به حکم عقل , شستن پاها در وضو را توجیه کنند و بگویند شستن خوب است !!!! 👌در کتاب فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی می خواهیم : "ابو الحسن اشعرى، مسألۀ حسن و قبح عقلى را تحت عنوان «التعديل و التجوير»، در كتاب خود به نام «اللمع»، عنوان كرده است، انكار اين مسأله، يكى از زيربناهاى كلام اشاعره را تشكيل مى‌دهد، آنان به پيروى از اهل حديث و حنابله، خرد را كوچكتر از آن مى‌دانند كه حسن و قبح اشياء را درك كند و يا اصلح را از غير اصلح جدا سازد، بلكه مى‌گويند، كسانى كه عقل را بر درك حسن و قبح افعال توانا مى‌شمارند، مشيت الهى را محدود مى‌سازند و از حريت و آزادى آن مى‌كاهند، زيرا پذيرفتن داورى عقل در اين قلمرو، سبب مى‌شود كه خدا آنچه را كه خرد «خوب» شمرد، انجام دهد و آنچه را «بد» دانست ترك كند، چه محدوديتى بالاتر و روشنتر از اين‌؟ آنگاه مى‌گويند، براى حفظ اطلاق ارادۀ خدا، چاره‌اى جز اين نيست كه بگوييم خوب و بد آنست كه خدا آن را خوب و بد بشمارد، و هرگاه خدا كافرى را به بهشت و مؤمنى را به دوزخ روانه كرد، خوب خواهد بود و اگر كودك معصومى را وارد آتش ساخت، كار خوبى به حساب خواهد آمد. " 📚فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، جلد: ۲، صفحه: ۲۲۷ ❕اشعری مى‌گويد: «اگر كسى از ما بپرسد: آيا بر خدا شايسته است كه كودكان را در آخرت معذب سازد؟ در پاسخ گفته مى‌شود، آرى و اگر او اين كار را بكند، عادل و دادگر است، و همچنين بر او زشت نيست كه موءمنان را معذب سازد و كافران را وارد بهشت كند ( چون عقل خوبی و بدی را درک نمی کند تا در این رابطه حکمی کند ) " 📚اللمع، ص 116-117 ❕در کتاب صحیح بخاری در روایات متعددی , تاکید شده است که بندگان اجازه ندارند تا با رای و عقل خودشان در دین الهی مداخله کنند , و نقل می کند : " رای و عقلتان را در دینان متهم کنید ( و به حکم عقل عمل نکنید ) " " اتَّهِمُوا رَأْيَكُمْ عَلَى دِينِكُم‏ " 📚صحیح بخاری ج ٨ ص ١٤٨ _ صحیح مسلم ج ٥ ص ١٧٦ ❕در نقل دیگری فرمود : " مردمان جاهلی می مانند که به رای و عقلشان به مردم فتوا می دهند , هم دیگران را گمراه می کنند و هم خود گمراه اند " " فَيَبْقَى نَاسٌ جُهَّالٌ، يُسْتَفْتَوْنَ فَيُفْتُونَ بِرَأْيِهِمْ، فَيُضِلُّونَ وَ يَضِلُّون‏ " 📚صحیح بخاری ج ٨ ص ١٤٨ _ تفسیر قرطبی ج ١ ص ٢٨٥ ❕شعبی می گفت : " هر چه دیگران به نقل از پیامبر گفتند , بپذیر و آنچه که به رای و عقل خود گفتند , در بیابان پر علف انداز " "الشَّعْبِيُّ «مَا حَدَّثُوكَ هَؤُلَاءِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ فَخُذ بِهِ، وَ مَا قَالُوهُ بِرَأْيِهِمْ، فَأَلْقِهِ فِي الْحُشِّ» " 📚سنن دارمی ج ١ ص ٦٧ _ العلل احمد بن حنبل ج ١ ص ٢٨٣ 👌بنابراین هیچ اهلسنتی حق ندارد که در باب وضو با استدلال به رای و عقل خویش , رجحان شستن پاها را استخراج کند و در برابر حکم خدا و رسول موضع گیری کند . ❕اگر پاها در جوراب و کفش بوده است و مثلا بو گرفته است , فرد می تواند قبل از وضو گرفتن پاها را بشوید و بعد وضو بگیرد و بر روی پاها مسح کند , اما نمی تواند به بهانه کثیف بودن پاها , حکم شستن پا را در وضو وارد کند . 💠 👇
💠ادامه 👇 👌استاد گرانقدر , آیت الله مکارم شیرازی در این رابطه استدلال جالبی دارد و می گوید : " شايد بعضى فكر مى‏كردند، چه بهتر كه پاهايى كه غالباً در معرض آلودگى است بشويند، مسح كردن آن چه فايده‏اى دارد، به خصوص اين كه گروهى در آن اعصار اصلا پا برهنه بودند و كفش به پا نمى‏كردند، به همين دليل يكى از احترامات ميهمان اين بوده كه به هنگام ورود، آب مى‏آوردند و پاهاى او را مى‏شستند! 👌شاهد اين سخن گفتارى است كه نويسنده تفسير المنار در ذيل آيه وضو براى توجيه كلمات قائلين به غسل گفته است، او مى‏گويد: «كشيدن دست تر روى پاهايى كه غالباً غبارآلود يا كثيف است نه تنها فايده‏اى ندارد، بلكه آن را كثيف‏تر مى‏كند و دست هم آلوده و كثيف مى‏شود. " ❕و فقيه معروف اهل سنّت ابن قدامه (متوفّاى 620 قمرى) از بعضى نقل مى‏كند كه پاها در معرض آلودگى هستند ولى سر چنين نيست بنابراين مناسب است پاها شسته شود و سر مسح گردد. 📚المغنی ابن قدامه ج ١ ص ١١ 👌 به اين ترتيب اجتهاد و استحسان خود را بر ظاهر آيه قرآن ترجيح داده و مسح را رها كرده و آيه را توجيه غير وجيه كرده‏اند. ❕ولى اين گروه گويا فراموش كرده‏اند كه وضو تركيبى است از نظافت و عبادت، مسح كردن سر آن هم با يك انگشت كه بعضى فتوى داده‏اند نقشى در نظافت ندارد، همچنين مسح پاها. 👈در واقع مسح سر و پاها اشاره‏اى است به اين نكته كه شخص وضوگيرنده از فرق تا قدم مطيع فرمان خداست و الّا نه مسح سر موجب نظافت است نه مسح پا.👉 👌به هر حال ما تابع فرمان خدا هستيم و حق نداريم با عقل قاصر خود دستورات الهى را تغيير دهيم، هنگامى كه قرآن در آخرين‏ سوره‏اى كه بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) نازل شده دستور مى‏دهد دست و صورت را بشوييم و سر و پاها را مسح كنيم، نبايد با فلسفه چينى‏هاى عقول قاصر انسانى با آن مخالفت نماييم و براى توجيه مخالفت‏ها دست به تفسيرهاى غير موجّهى براى كلام خدا بزنيم. ❕آرى تفسير به رأى و اجتهاد در مقابل نص، دو بلاى عظيم است كه متأسّفانه چهره فقه اسلامى را در بعضى از موارد مخدوش كرده است. " 📚شیعه پاسخ می گوید ص ١٨٢ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❗️جدای از آنچه که در کلام آیت الله مکارم شیرازی در مورد چرایی مسح سر و پا مورد بیان قرار گرفت , در روایتی امام صادق علیه السلام فرمود : " چند نفر يهودى محضر مبارك رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله مشرف شدند و راجع به مسائلى از حضرتش سؤال كردند و در ضمن آنچه پرسيدند عرضه داشتند: اى محمّد بفرماييد: براى چه اعضاء چهارگانه (صورت، دست، پا، سر) را كه نظيف‏ترين و پاكيزه‏ترين مواضع جسد هستند وضوء مى‏دهند؟ ❗️نبىّ اكرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: هنگامى كه شيطان آدم را وسوسه كرد و او را به درخت منهى نزديك كرد و آن حضرت به درخت نگريست آب رو و رونق و جلاء صورتش رفت، سپس ايستاد و به طرف درخت حركت كرد و اين اوّلين گامى بود كه در عالم وجود به طرف خطاء و لغزش برداشته شد، پس از آن با دستش از ميوه درخت تناول كرد پس زينت و پوشش از جسد و اندامش ريخت، آدم دست بر سر نهاد و گريست و زمانى كه حقّ تعالى توبه آدم را پذيرفت بر او و بر فرزندانش واجب كرد كه اين جوارح و اعضاء چهارگانه را وضوء دهند و شرحش چنين است: "چون به درخت نگريست به او امر كرد صورتش را بشويد و چون با دستها از درخت تناول نمود او را مأمور ساخت كه آنها را تا آرنج بشويد و به خاطر آن كه دست بر سر نهاد مسح سر را بر او واجب نمود و بالاخره چون با پاها به طرف لغزش و خطاء گام برداشت مسح قدمين را بر او لازم نمود. " َ " امَرَهُ بِغَسْلِ الْوَجْهِ لِمَا نَظَرَ إِلَى الشَّجَرَةِ وَ أَمَرَهُ بِغَسْلِ الْيَدَيْنِ إِلَى الْمِرْفَقَيْنِ لِمَا تَنَاوَلَ مِنْهَا وَ أَمَرَهُ بِمَسْحِ الرَّأْسِ لِمَا وَضَعَ يَدَهُ عَلَى أُمِّ رَأْسِهِ وَ أَمَرَهُ بِمَسْحِ الْقَدَمَيْنِ لِمَا مَشَى بِهِمَا إِلَى الْخَطِيئَةِ. " 📚علل الشرایع ج ١ ص ٢٨٠ _ ( ترجمه علل الشرایع ذهنی ج ١ ص ٨٨٥ ) _ الاختصاص مفید , ص ٣٦ ❗️در روایت دیگری , امام رضا ع فرمود : " اگر گفته شود: چرا در وضوء شستن صورت و دست‏ها و مسح سر و پاها واجب گشته؟ 👌در جواب گفته مى‏شود: براى اين كه بنده وقتى در مقابل پروردگار جبّار ايستاد از جوارح و اعضائش مانع و حاجب را بر طرف كرده و آنچه را كه در وضوء واجب است شسته يا مسح كند ظاهر مى‏گرداند چه آن كه با صورت خود را رو به قبله قرار داده و سجده نموده و خضوع و خشوع مى‏نمايد و با دست سؤال كرده و از درگاه ربوبى طلب حاجت نموده و از غير خدا خود را منقطع قرار مى‏دهد و با سر در ركوع و سجود خود را مقابل قبله قرار مى‏دهد و با پاها ايستاده و مى‏نشيند. ❗️اگر گفته شود: چرا صورت و دو دست را بايد شست و سر و پاها را مسح نمود و جهت اين كه شستن تمام يا مسح همه واجب نشده چيست؟ 👌در جواب گفته شده: علّت‏هاى بسيار دارد: " از جمله آن كه: عبادت عبارتست از ركوع و سجود و اين دو با صورت و دو دست صورت مى‏گيرد نه با سر و پاها لذا صورت و دو دست لازم است شسته شوند و بدين وسيله طهارت و نظافت بيشترى پيدا مى‏كنند. ❗️ديگر آن كه: شستن سر و پاها در تمام اوقات نماز از طاقت مردم خارج بوده و تكليف به آن در همه حالات سرما و گرما، سفر و حضر، مرض و صحّت و جميع ازمان، شب و روز تكليف شاقّى است به خلاف شستن صورت و دست‏ها كه مشقّت چندانى ندارد و فرائض و عبادات واجب بر اساس طاقت ضعيف‏ترين افراد صحيح المزاج واجب گرديده و سپس تعميم داده شده و اشخاص قوى را نيز شامل گرديده است. 👌ديگر آن كه سر و پاها در تمام اوقات همچون صورت و دست‏ها منكشف و ظاهر نبوده بلكه با عمامه و كلاه يا جوراب و كفش مستور پوشيده هستند قهرا از آلودگى مصون‏تر و محفوظتر مى‏باشند لذا شستن آنها چندان لزومى ندارد. " " ... يَشْتَدُّ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ فِي الْبَرْدِ وَ السَّفَرِ وَ الْمَرَضِ وَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ غَسْلُ الْوَجْهِ وَ الْيَدَيْنِ أَخَفُّ مِنْ غَسْلِ الرَّأْسِ وَ الرِّجْلَيْنِ وَ إِنَّمَا وُضِعَتِ الْفَرَائِضُ عَلَى قَدْرِ أَقَلِّ النَّاسِ طَاقَةً مِنْ أَهْلِ الصِّحَّةِ ثُمَّ عُمَّ فِيهَا الْقَوِيُّ وَ الضَّعِيفُ وَ مِنْهَا أَنَّ الرَّأْسَ وَ الرِّجْلَيْنِ لَيْسَ هُمَا فِي كُلِّ وَقْتٍ بَادِيَيْنِ وَ ظَاهِرَيْنِ كَالْوَجْهِ وَ الْيَدَيْنِ لِمَوْضِعِ الْعِمَامَةِ وَ الْخُفَّيْنِ وَ غَيْرِ ذَلِك‏ " 📚علل الشرایع ج ١ ص ٢٥٧ ( ترجمه علل الشرایع ج ١ ص ٨١٧ ) _ بحار الانوار ج ٦ ص ٦٥ 👌و نکته پایانی این که استدلال به سخنان آقامیری خلع لباس شده در مورد شستن پاها در وضو , نشانه استیصال و بدبختی وهابیون و خالی بودن دستشان از دلائل متقن است و الا به سخنان یک فرد بیسواد و متروک استدلال نمی کردند , ما در ذیل نقدهایی به آقامیری داشته ایم و نشانه داده ایم که سوادش در چه سطحی است !!!!! 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2263 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2265 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2271 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
توضیحی بیشتر در مورد دفاع حضرت علی از فاطمه سلام الله علیهما!!!! 🤔 : ❓در روایت شیعه آمده است که خداوند نفرت دارد از مردی که به خانه اش حمله کنند و نجنگد !!!! "وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُبْغِضُ رَجُلًا يُدْخَلُ عَلَيْهِ فِي بَيْتِهِ وَ لَا يُقَاتِلُ. " ( عيون أخبار الرضا ج‏2، ص: 28 ) ❓آیا امام علی جنگید با مهاجمین به فاطمه یا می گویید که سکوت کرد که متناقض میشود کدام را می پذیرید یا شیعه ❗️❗️❗️ 💠💠 👌چنان که در روایت مورد استناد وهابی و روایات دیگری که در مجامع روایی ما نقل شده است آمده است : 📚وسائل الشیعه ج ١٥ ص ١١٩ باب ٤٦ ❕حکم اولیه آن است که انسان باید در برابر مهاجمنی که به خانه اش تعرض کرده اند , مقابله کند , اما روشن است که هر حکم اولیه ای می تواند توسط حکم ثانویه , وجوب عمل از آن برداشته شود . 👌مثلا خداوند می فرماید ؛ « خداوند تنها (گوشت) مردار و خون و گوشت خوك، و آنچه نام غير خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام كرده است 👈(ولى) آن كس كه مجبور شود (در موقع ضرورت براى حفظ جان خود از آن بخورد) در صورتى كه ستمگر و متجاوز نباشد گناهى بر او نيست، 👉 خداوند بخشنده و مهربان است.» ( بقره 173) ❕ از آنجا كه گاه ضرورتهايى پيش مى‏ آيد كه انسان براى حفظ جان خويش مجبور به استفاده از بعضى از غذاهاى حرام مى‏ شود , قرآن در ذيل آيه آن را استثنا كرده و مى‏ گويد ؛ « ولى كسى كه مجبور شود (براى نجات جان خويش از مرگ) از آنها بخورد گناهى بر او نيست، به شرط اينكه ستمگر و متجاوز نباشد » (فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ). 👌بنابراین حکم اولیه آن است که خوردن مردار و گوشت خوک حرام است , اما به حکم ثانویه و در هنگام اضطرار , انسان می تواند حتی گوشت مردار یا خوک را هم بخورد . ❕یا باز خداوند می فرماید ؛ " اى افرادى كه ايمان آورده‏ايد، روزه بر شما نوشته شد همان گونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شده، تا پرهيزكار شويد - چند روز معدودى را (بايد روزه بداريد) و كسانى كه از شما بيمار يا مسافر باشند روزهاى ديگرى را (بجاى آن روزه بگيرند) و بر كسانى كه قدرت انجام آن را ندارند (همچون پير مردان و پير زنان) لازم است كفاره بدهند، مسكينى را اطعام كنند " " يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ _ أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكِين‏ " ( بقره ١٨٣ _ ١٨٤ ) ❕می بینیم که حکم اولیه آن است که بر همه واجب است که روزه بگیرند و اگر چنین نکنند , مغضوب الهی اند , اما به حکم ثانویه و اضطرار کسانی چون بیماران و مسافران و افراد کهنسال می توانند روزه نگیرند و مغضوب الهی هم نیستند . 👌یا باز خداوند می فرماید : " اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد در حالى كه مست هستيد به نماز نزديك نشويد تا بدانيد چه مى‏گوئيد و همچنين هنگامى كه جنب هستيد، مگر اينكه مسافر باشيد، تا غسل كنيد، و اگر بيماريد يا مسافر و يا" قضاى حاجت" كرده‏ايد و يا با زنان آميزش جنسى داشته‏ايد و در اين حال آب (براى وضو و غسل) نيابيد با خاك پاكى تيمم كنيد، به اين طريق كه صورتها و دستها را با آن مسح كنيد، خداوند بخشنده و آمرزنده است. " " يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‏ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى‏ تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى‏ أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً "( نساء ٤٣ ) 👌می بینیم که حکم اولیه آن است که باید طهارت با آب باشد , اما اگر اضطرار بود , به حکم ثانویه طهارت با آب برداشته می شود . ❕امام صادق ع فرمود ؛ « هيچ حرامى الهى نيست مگر اين كه خداوند آن را براى كسى كه مضطر شده است ، حلال فرموده‏ است » « لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا وَ قَدْ أَحَلَّهُ لِمَنِ اضْطُرَّ إِلَيْه » 📚بحار الانوار : ج 72 ص 411 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌دفاع کردن در برابر مهاجم نیز به حکم اولیه واجب است , اما اگر اضطراری پیش آید , به حکم ثانویه , وجوب دفاع برداشته می شود به گونه ای که دفاع نکردن موجب غضب الهی نمی گردد , بلکه اگر انسان دفاع کند , مغضوب الهی می گردد , چنان که در موارد فوق دیدیم که روزه نگرفتن یا خوردن گوشت خوک یا طهارت با آب نگرفتن , غضب الهی را در پی داشت , اما به حکم ثانویه و اضطرار این غضب برداشته می شود و اتفاقا اگر انسان به حکم ثانویه عمل نکند , مغضوب الهی می گردد . ❕در رابطه با دفاع امیر مومنان ع هم همین سخن مطرح است . امیر مومنان ع در ابتدای امر , از حضرت فاطمه س دفاع کرد , چنان که سلیم بن قیس می گوید : "على عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد. ولى سخن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و وصيتى را كه به او كرده بود بياد آورد و فرمود: «اى پسر صُهاك ، قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر نبود مقدّرى كه از طرف خداوند گذشته و عهدى كه پيامبر با من نموده است مى‏دانستى كه تو نمى‏توانى به خانه من داخل شوى». " 📚أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 227 👌بنابراین امیر مومنان دفاع کرد , اما این دفاع را ادامه نداد و متذکر سخن پیامبر گرامی شد که حضرت را به خاطر اضطرار و مصلحت اسلام , به صبر و خویشتن داری , دعوت کرده بود , لذا حضرت دفاعش را ادامه نداد , زیرا در صورت ادامه دادن , هرج و مرج و نزاع بزرگتری ایجاد می شد و اسلام در معرض زوال قرار می گرفت , چنان که در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2309 ❕در روایت صحیح اهلسنت هم آمده است که امیر مومنان از طرف پیامبر گرامی اسلام , مامور به صبر و صلح شده بود , چنان که احمد بن حنبل نقل می کند که امیر مومنان ع فرمود : " پیامبر فرمود : که پس از من اختلاف و درگیری خواهد بود , اگر توانستی که صلح کنی , چنین کن " " عن علي بن أبي طالب رضي الله عنه قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم انه سيكون بعدي اختلاف أو أمر فان استطعت أن تكون السلم فافعل " 📚مسند احمد ج ١ ص ٩٠ _ کنزالعمال ج ١١ ص ١٤٨ _التاریخ الکبیر , بخاری , ج ١ ص ٤٤١ 👌ابن حجر تصریح می کند که این روایت صحیح است : "رواه عبد الله ورجاله ثقات . " 📚مجمع الزوائد ج ٧ ص ٢٣٤ ❕بنابراین امیر مومنان ع از جانب پیامبر و به حکم ثانویه و اضطرار و به خاطر مصلحت اسلام , مامور به صبر و صلح بود و از آنجایی که پیامبر , امر الهی را بیان می دارد : "وَما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی _ إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی » ( نجم4 _3) «پیامبر از روی هوای نفس سخن نمی گوید، بلکه گفتار او وحی الهی است که به او می ‌رسد». 👌یعنی خداوند امیر مومنان را مامور به صبر و صلح کرده بود و رضایت الهی در این امر بود و امیر مومنان ع هم به امر الهی خویشتن داری کرد و درگیری را ادامه نداد . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir