#لواط_وکیل_امام_عسکری_علیه_السلام
🤔#پرسش
❔آیا حقیقت دارد که وکیل امام عسکری لواط کار بوده است ❗️چرا امام حسن عسکری که طبق ادعای علماى شیعه داراى #علم_غیب_الهى هستند،
نماینده و قائم مقامش لواط کارش را مجازات نكرده ؟ و اصولاً چرا یک شخص شرابخوار و همجنس باز را قائم مقام خود كرده بود ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌آنچه مورد اشکال قرار گرفته است روایتی است که در کتاب کافی مرحوم کلینی به نقل از فردی به اسحاق و او نیز از یحیی القشیری ( القنبری) نقل شده است که می گوید ؛
« امام عسكرى علیه السلام وكيلى داشت كه خانه اى را به او اختصاص داده بود و براى او خدمتكارى سفيد پوست بود. وكيل پيوسته ميخواست با خادم آميزش جنسى داشته باشد اما او #امتناع ميورزيد جز اينكه او را با شراب مست كند چاره اى نديد بالاخره به او شراب داد و غلام را پيش خود آورد بين او و حضرت عسكرى عليه السّلام سه درب فاصله بود كه هر سه قفل داشت.
🔸وكيل گفت: من هنوز بيدار بودم كه صداى قفل در بها را شنيدم كه باز ميشد تا بالاخره امام عليه السّلام آمد جلو درب خانه فرمود: از خدا #بترسيد. فردا صبح دستور داد غلام را بفروشند و مرا از خانه خارج كرد.»
📚الکافی ج 1 ص 511
❕این روایت با همین سند در کتبی دیگری نیز نقل شده است اما دارای دو اشکال اساسی است .
1⃣مجهول و ضعیف بودن راوی جریان یعنی یحیی القشیری ( القنبری ) است که روایت را از درجه اعتبار ساقط می کند .
📚زبده المقال من معجم الرجال ج 2 ص 553
2⃣همینطور راوی که روایت را از یحیی القشیری نقل می کند اسحاق بن محمد النخعی است که ابن غضائری درباره او می گوید ؛
« او فاسد المذهب و #کذاب در نقل روایت بوده و اهل جعل روایت است . به روایات او توجه نمی شود »
📚الرجال ابن الغضائری ص 41 رقم 14
👌بزرگان دیگری چنین نجاشی و علامه حلی و ابن داوود و ... نیز او را فردی کذاب و دروغگو و #ضعیف در روایت معرفی کرده اند .
📚رجال نجاشی ص 73_ مجمع الرجال ج 1 ص 198_ خلاصه الاقوال ص 318_رجال ابن داوود ص 231_ رجال مجلسی ص 159_ اتقان المقال ص 260
❕لذا علامه مجلسی ذیل روایت مذکور می گوید این روایت #ضعیف است .
📚مراه العقول ج 6 ص 162
👌بنابراین با ضعف #سندی روایت نوبت به پاسخ های بعدی نمی رسد و تکیه بر آن برای شبهه پراکنی بی اساس است .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#خاتم_پیامبران_انگشتر
🤔#پرسش
❔با توجه به شبهاتی که بهاییت در رابطه با خاتمیت پیامبر اسلام مطرح می کنند و ایشان را خاتم پیامبران نمی دانند این سوال را داشتم که اول لفظ #خاتم به معنای انگشتر بوده یا پایان دادن به چیزی به معنای خاتم بوده ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید ؛
« ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً » « محمد پدر #هيچيك از مردان شما نبود، ولى رسول خدا و خاتم و آخرين پيامبران است و خداوند به هر چيز آگاه است.» ( احزاب 40)
❕معناى خاتم با اينكه روشن است ( زيرا ماده خَتْم در تمام كتب لغت عرب به معناى پايان دادن به چيزى است ) ولى پاره اى از وسوسه هاى منحرفان ايجاب مى كند كه توضيح بيشترى درباره آن داده شود.
❕ابن فارس كه از علماى معروف لغت در قرن چهارم هجرى مى باشد در مُعْجَم مَقائيس اللّغة ذیل ماده ختم مى گويد: «ختم، يك معناى اصلى بيشتر ندارد و آن رسيدن به پايان چيزى است و اينكه مهر زدن بر چيزى را ختم مى گويند نيز از همين باب است، زيرا هميشه بعد ازپايان دادن چيزى بر آن مهر مى نهند».
👌خليل ابن احمد كه از قديمى ترين مولفان و #محققان لغت عرب است و در قرن دوم هجرى در عصر ائمه معصومين عليهم السلام مى زيسته است؛ در معناى خاتِم و خاتَم مى گويد: «خاتِم هر چيزى، پايان و آخر آن است؛ و خاتَم به معناى مُهرى است كه بر گِل مى زنند»
📚کتاب العین، ماده ختم
👌هنگامى كه نامه تمام مى شد و آن را مى بستند براى اينكه بيگانه اى آن را نگشايد، قطعه گِل نرمى بر محلّى كه #بسته شده بود مى زدند و روى آن را مهر مى كردند، بطورى كه براى گشودن آن راهى جز شكستن مهر نبود.
❕ساير ارباب لغت نيز همين معنى را تعقيب كرده اند، و خاتَم را به معناى چيزى كه سبب پايان است و يا #مُهرى كه در پايان مى زنند تفسير كرده اند.
🔸در كتاب التحقيق كه بررسى جامعى است روى منابع مهم لغت، بعد از نقل اقوال بزرگان لغت عربى مى گويد: «تحقيق اين است كه اين ماده ريشه واحدى دارد و آن در مقابل آغاز است؛ يعنى #كامل شدن چيزى و به آخر و انتها رسيدن »
📚التحقیق ماده ختم
❕گاه گفته مى شود خاتَم به معناى #زينت است؛ بنابراين مفهوم آيه چنين است كه پيامبر اسلام زينت تمام پيامبران بود، نه پايان دهنده آنها.
👌ولى بايد توجه داشت كه خاتَم هرگز به معناى زينت نيامده بلكه به معناى انگشتر است و اين تعبير بسيار نادرستى است كه گفته شود پيامبر اسلام انگشتر پيامبران است. تازه همان گونه كه گفتيم معنى اصلى خاتَم هرگز انگشتر نبوده بلكه به معناى مهرى بوده كه در پايان #نامه يا بر نامه ها و كتابهايى را كه لاك و مهر مى كردند مى زدند، و از آنجا كه مهر زدن در خاتَم و پايان قرار مى گيرد، نام خاتم بر وسيله اى كه به آن نامه را پايان مى دادند، گذارده شده است (توجه داشته باشيد كه خاتَم، به فتح تاء، به معناى «ما يَخْتِمُ بِهِ» يعنى: چيزى كه به آن ختم مى كنند مى باشد.)
❕قابل توجه اينكه در عصر نزول قرآن و قرنها بعد از آن، مهر اصلى اشخاص، روى انگشترهاى آنها بود، و به وسيله #انگشتر خود نامه ها را مهر مى كردند، به همين دليل در حالات پيامبر آمده «انَّ خاتَمَ رَسُولِ اللَّهِ كانَ مِنْ فِضَّةٍ نَقْشُهُ مَحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله»: «انگشتر پيامبر خدا از نقره بود و نقش آن محمد رسول اللَّه بود.»
📚سنن بیهقی ج 10 ص 128
👌در بعضى از تواريخ آمده كه از جمله حوادث سال ششم هجرى اين بود كه به پيامبر عرض كردند شما كه براى سران كشورها و پادشاهان نامه مى نويسيد، آنها نامه هاى بدون مهر را نمى خوانند، به همين دليل پيامبر #انگشترى براى خود انتخاب كرد تا نامه ها را با آن مهر كند.
📚سفینه البحار ج 1 ص 367
👌در كتاب طبقات كبرى نيز آمده است كه پيامبر اسلام هنگامى كه تصميم گرفت دعوت خود را گسترش دهد و به پادشاهان و #سلاطين جهان نامه بنويسد دستور داد انگشترى براى او ساختند كه روى آن مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه نوشته شده بود و نامه هاى خود را با آن مهر مى كرد.
📚طبقات الکبری ج 1 ص 258
👌با اين توضيح روشن مى شود كه امروز گر چه خاتَم به انگشترهاى تزيينى نيز گفته مى شود، ولى در زمان نزول قرآن و #مدتها بعد از آن به انگشترهايى مى گفتند كه با آن نامه ها را پايان مى دادند، و يا نامه ها را مى بستند و بر محل بسته شده مهر مى نهادند.
👌به هر حال کسی که كمترين آشنايى با معناى اين واژه در ادبيات عرب و ريشه اصلى اين لغت و مشتقات و موارد #استعمال آن به وضوح اين معنا را اثبات مى كند كه كلمه خاتَمَ النَّبِييّنَ هيچ معنايى جز پايان دهنده پيامبران نمى تواند داشته باشد.
📚پیام قرآن ج 8 ص 442
#پرسمان_اعتقادی
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
#بازی_شطرنج
🤔#پرسش
❔آیا حقیقت دارد که در روایات آمده است که هر کس به بازی شطرنج نگاه کند مانند آن است که به فرج #مادرش نگاه کرده است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در روایات متعددی از بازی کردن با شطرنج نهی شده است .
❕راوی می گوید به امام کاظم علیه السلام عرض کردم من با گروهی نشست و برخاست دارم که با شطرنج بازی می کنند اما خودم اهل بازی با شطرنج نیستم اما به بازی آنها نگاه می کنم ؟
🔸امام علیه السلام پاسخ داد ؛
« تو را چه می شود که در #مجلسی حضور پیدا می کنی که خداوند به اهلش نگاه نمی کند »
📚الکافی ج 6 ص 437
❕امام رضا علیه السلام فرمود ؛
« کسی که به شطرنج نظر اندازد ، گویی به آتش #دوزخ نظر انداخته است »
📚همان مدرک
❕در نقل دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است ؛
« بیع شطرنج حرام است و مالی که از راه شطرنج بازی بدست آمده است سحت است و شطرنج بازی در حد کفر و شرک به خداوند است و سلام به شطرنج باز گناه و معصیت است و کسی که به #صفحه شطرنج نگاه کند ، همانند آن است که به فرج مادرش نظر کرده است »
📚وسائل الشیعه ج 17 ص 323
👌تعبیر فوق اشاره به آن است که همانگونه که نگاه کردن به فرج محارم دارای قبح ذاتی است و هیچ کسی تن به چنین کار قبیحی نمیدهد ، نگاه کردن به صفحه شطرنج هم به همان اندازه #قباحت دارد و هیچ کس نباید حتی به صفحه شطرنج نگاه کند تا چه برسد که با آن بازی کند .
❕اما باید توجه داشت که طبق تصریح #فقهای بزرگ مورد این روایات در جایی است که شطرنج به عنوان ابزار و آلت قمار شناخته شود چنان که در گذشته چنین بوده است .
🔸برخی می نویسند ؛
« در ميان علماى ما معروف است كه بازى كردن با آلات قمار بطور كلّى اگر چه بدون شرط بندى باشد #حرام است و ممكن است فلسفه اين موضوع آن باشد كه سروكار داشتن با اين آلات خواه و ناخواه انسان را به قمار مى كشاند و مخصوصاً درباره بازى شطرنج اخبار متعدّدى از امامامن عليهم السلام به ما رسيده است كه استعمال آلات اين بازى به هر عنوان ممنوع است و عنوان «ورزش فكرى» به اين بازى دادن در حكم مزبور تأثيرى نمى گذارد؛ زيرا ممكن است ساير انواع قمار را نيز تحت اين عنوان و به اين عنوان و به اين نام انجام داد؛ چون در خيلى از انواع قمار از جمله بازى با ورق، اين فعّاليّت #فكرى وجود دارد ولى مفاسد آنها جاى انكار ندارد.
💠شطرنج يك نوع قمار است و از آغاز به همين عنوان اختراع گرديده، منتها قمارها دو نوعند، گاهى نيازمند به تفكّر نيستند و تنها از تصادف در آنها استفاده مى شود در حالى كه در بعضى ديگر فكر لازم است كه شطرنج يكى از آنهاست.
اسناد و مدارك اسلامى درباره حرمت بازى شطرنج، جاى شكّ و ترديد در حرمت آن باقى نمى گذارد ، ولى اگر روزى فرا رسد كه شطرنج در عرف عام از صورت قمار بيرون آيد و به عنوان يك ورزش شناخته شود حكم آن #تغيير خواهد يافت.
📚پاسخ به پرسشهای مذهبی ص 399
🔸ادامه 👇
@Rahnamye_Behesht
🔸ادامه 👇
❕توضیح اینکه ؛
👌مى دانيم احكام بنابر اعتقاد محقّقان از اماميّه و اهل سنّت، تابع مصالح و مفاسد است. شراب از آن رو تحريم شده كه رجس و عمل شيطانى و موجب عداوت و كينه در ميان مردم و #بازداشتن از نماز و ذكر اللَّه مى شود، چون عقل را زايل مى كند و زوال عقل اين پيامدها را به دنبال دارد و همچنين است مسأله قمار با آلات مخصوص.
🔸حال اگر در بعضى از موارد موضوع حكم وجود داشته باشد اما مصلحت و مفسده به موجب زمان يا مكان تغيير يابد، طبيعى است كه حكم نيز دگرگون مى شود، زيرا آن موضوع با وصف آن مصالح و مفاسد محلّ حكم بود و اگر اين وصف از بين برود ديگر محلّ آن حكم نخواهد بود. مثلًا در #زمانهاى گذشته همه فقها حكم به تحريم خريدوفروش خون انسان و حيوانات مى كردند، زيرا هيچ مصلحتى در آن نبود، بلكه منبع انواع مفاسد معنوى و مادى محسوب مىشد؛ ولى امروز با گذشت زمان، خون انسان عامل نجات بسيارى از مردم (مجروحان و نيازمندان به عمل جراحى) از چنگال مرگ مى شود، بنابراين خون، همان خون است؛ ولى مفسده، تبديل به مصلحت مهمّى شده است. #بديهى است در اين صورت خريدوفروش خون نمى تواند حرام باشد؛ يعنى ملاك حكم تغيير يافته است.
🔸همچنين هرگاه در زمان يا مكان خاصّى شطرنج به عنوان آلت قمار محسوب نشود و عامّه مردم آن را ورزش فكرى بدانند، به يقين در چنين فرضى مفاسد قمار بر آن مترتب نيست و به تعبير ديگر #عنوان كلّى قمار كه داراى مفاسدى است از آن برداشته شده است، بنابراين دليلى ندارد كه حرام باشد.
👌به اين ترتيب، ملاحظه مى كنيم كه زمان و مكان مى تواند عاملى براى تغيير مصالح و مفاسد #موضوعات باشد و در سايه آن حكم دگرگون شود.
📚دائره المعارف فقه مقارن ج 1 ص 279
❔مرحوم امام خمینی در برابر این سوال که اگر شطرنج، آلت قمار بودن خود را به طور كلى از دست داده باشد و چون امروز تنها به عنوان يك ورزش فكرى از آن استفاده گردد، بازى با آن، چه #صورتى دارد ❔پاسخ دادند ؛
🔸بر فرض مذكور، اگر برد و باختى در بين نباشد، #اشكال ندارد.
📚صحیفه نور ج 21 ص 15
🔸آیت الله مکارم شیرازی نیز فتوا می دهد ؛
« پاسور، شطرنج و بيليارد هر گاه آلات مذكور از آلت قمار خارج شده باشد، و در نزد توده مردم محل به عنوان يك وسيله #ورزشى يا تفريحى شناخته شود نه ابزار قمار، بازى با آن بدون برد و باخت مالى اشكال ندارد.»
📚رساله احکام جوانان ، ص 162
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#سند_شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🤔#پرسش
❔آیا امام سجاد شهید شدن یا به مرگ #طبیعی از دنیا رفتند ❗️آیا حقیقت دارد که دلیلی بر شهادت ایشان نیست ❕❕
💠#پاسخ💠
❕بر پایه روایاتی که تصریح می کند تمام امامان با مرگ غیر طبیعی از دنیا رفته اند باید حکم کنیم که امام سجاد علیه السلام نیز #شهید شده اند .
🔸امام حسن علیه السلام فرمود:
«هیچ یک از ما نمی باشد جز آنکه یا توسط #شمشیر از دنیا می رود و یا توسط سم از دنیا می رود»
📚بحار الانوار ج27 ص217 _ کفایه الاثر ص227
👌امام رضا علیه السلام فرمود:
«همه ما مقتول و #شهید از دنیا می رویم»
📚الفقیه ج2 ص585 _ عیون الاخبار ج2 ص203
🔸شیخ #صدوق می نویسد ؛
« اعتقاد ما آن است که امام سجاد علیه السلام با زهر ولید بن عبدالملک از دنیا رفت »
📚اعتقادات ص 109
❕البته بعضى دیگر گفته اند #توسط هشام بن عبد الملك از دنیا رفته است .
📚بحار الانوار ج 46 ص 153 _ جلاء العیون ص 841
💠 ممكن است كه هشام بن عبد الملك به جهت آن عداوت و بغضى كه از آن حضرت در دل گرفت از آن روزى كه آن حضرت در طواف كعبه استلام حجر كرد و هشام نتوانست، و فرزدق شاعر آن جناب را به آن اشعار #معروفه مدح كرد ، به اين سبب و سببهاى ديگر برادر خود وليد بن عبد الملك را كه خليفه آن زمان بود وادار كرده باشد كه آن حضرت را زهر دهد. پس هر دو آن حضرت را زهر داده اند و صحيح است نسبت #قتل آن حضرت به هر دو تن.
📚منتهی الامال ج 2 ص 1168
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#شایان_مصلح_بیزاری_جستن
🤔#پرسش
❔اخیرا علمای اهل سنت حکم ارتداد و کشتن شایان مصلح بازیکن پرسپولیس را دادند چون شعری خوانده بود و گفته بود من از سه تن #بیزارم لطفا در این زمینه روشنگری کنید ❗️
💠#پاسخ💠
👌چنان که اشاره شد برخی از علمای اهل سنت محب وهابیت به خاطر یک شعر کوتاه که بازیکن فوتبال به نام شایان #مصلح در مجلسی ایراد کرد که « شیعه رافضی ام ، از سه نفر بیزارم » فتوا به ارتداد و لازم القتل بودن او دادند و برخی از آنان تشبیه کردند که همانگونه که سلمان رشدی به خاطر ارتداد در دستشویی نیز #امنیت ندارد این بازیکن نیز از این پس هیچ گونه امنیت جانی ندارد .
🔹ما خطاب به این علمای وهابی مسلک در لباس اهل #سنت چند نکته را متذکر می شود ؛
1⃣سخن شما برگرفته از این کلام ذهبی است که می گوید ؛
« کسی که کوچکترین طعنی به صحابه وارد کند یا آنها را مورد توهین و دشنام قرار دهد از دین و ملت اسلام خارج شده است »
📚الکبائر ج 1 ص 237
❕یا سرخسی می گوید ؛
« هر کس به یکی از صحابه اشکال بگیرد کافر و اگر توبه نکند از اسلام بیرون رفته و چاره او #شمشیر است »
📚اصول السرخسی ج 2 ص 134
❕و یا از سیوطی نقل شده است ؛
« حتی اگر کسی گمان برد که صحابه #مستحق دشنام هستند باید او را سوزاند و حتی بیش از سوزاندن سزای اوست »
📚اقام الحجر ... ص 66
❔آیا حب تمام #صحابه جزو اصول دین است که کسی که از این حب بیزاری جوید کافر شود ❗️طبق کدام آیه قرآن اثبات می کنید چنین مطلبی جزء اصول دین است و کسی که آن را انکار کند از اسلام #خارج است .
2⃣بر اساس عقیده شما در درجه اول عمر باید #کافر باشند زیرا اهانت هایی که او به صحابه کرد کسی مانند آن را نکرد .
❕در شورای ساختگی سقیفه که #منجر به خلافت ابوبکر شد ، سعد بن عباده از بزرگترین مخالفان خلافت ابوبکر بود . عمر خطاب به او می گفت ؛
« خداوند #سعد را بکشد »
📚صحیح بخاری ج 6 ص 87
❕آیا تعبیر فوق طعن به یک صحابی و اهانت به او نمی باشد . آیا بر اساس عقیده شما عمر کافر نمی باشد که به یک صحابی #اهانت کرده است و باید سوزانده و کشته می شد ❗️
3⃣آیا حضرت علی علیه السلام صحابی پیامبر گرامی نبود که معاویه لعن و دشنام به او را جزء آداب #محراب و منبر قرار داد ❗️
🔸سیوطی در این باره می نویسد:
🗯« در زمان بنی امیه بر اساس سنتی که معاویه بنا نهاد بر فراز بیش از هفتاد هزار منبر،علی بن ابی طالب #مورد لعن قرار می گرفت»
📚النصائح الکافیه،ص105
❕مسلم نیشابوری نقل می کند :
« معاویه سعد را امر کرد و به او گفت چه چیز تو را از سب و دشنام به ابوتراب( علی) باز می دارد...»
📚صحیح مسلم،ج4 ص1871 _ سنن ترمذی،ج5 ص3724
🗯ابن ابی شیبه استاد بخاری نقل می کند:
« سعد بن ابی وقاص گوید در یکی از سفرهای حج نزد معاویه رفتم و معاویه به آن حضرت #دشنام داد»
📚المصنف ج6 ص366
🗯طبری می نویسد:
❗️هنگامی که معاویه مغیره را والی کوفه قرار داد به او چند توصیه کرد از جمله:
« از فحش و ناسزا به علی #کوتاهی مکن»
📚تاریخ طبری ج3 ص218
❔آیا شما بر اساس عقیده خودتان نباید معاویه را کافر و واجب القتل بدانید که به صحابی والا مقامی چون علی علیه السلام توهین و #سب می کرد ❗️پس چگونه جانتان را برای معاویه لعنه الله علیه می دهید ❕
3⃣آیا برائت جویی و توهینی از این بالاتر که عایشه و طلحه و زبیر در برابر علی علیه السلام #جنگی را به راه انداختند که هزاران هزار نفر کشته شدند ❗️آیا نباید از این سه تن بیزاری بجویید چون به علی علیه السلام صحابی پیامبر بزرگترین توهین ها را روا داشتند .
4⃣آیا توهین به یک صحابه از این بالاتر است که عایشه به خاطر #کشته شدن علی علیه السلام سجده شکر به جا آورد .
🔸ابوالفرج اصفهانی در #مقاتل_الطالبین خودش به نقل از ابو البختری می نویسد ؛
« چون خبر کشته شدن علی علیه السلام به عایشه رسید #سجده کرد »
📚#مقاتل_الطالبین ص55
5⃣#طبری و دیگران از علمای اهل #سنت نیز می نویسند ؛
❕« چون خبر کشته شدن علی علیه السلام به #عایشه رسید این شعر را خواند ؛
« پس #عصایش را افکند و آرزوها بدان آرام گرفت ، همان گونه که با آمدن #مسافر ، دیده روشن می گردد » سپس پرسید چه کسی او را #کشت ؟ گفتند مردی از قبیله #مراد . گفت اگر چه دور بود ولی اشکالی ندارد ، کسی که خبر #مرگ او را آورد پاینده باشد .
📚تاریخ #طبری ج5 ص150 _ #الکامل فی التاریخ ج2 ص438
❔آیا شما از عایشه به خاطر این توهین و طعن به علی علیه السلام برائت می جویید ❗️
🔸#ادامه 👇
@Rahnamye_Behesht
🔸#ادامه 👇
6⃣آیا از عمر بیزاری می جویید و او را مرتد می نامید زیرا صحابیان رسول خدا را شلاق می زد و #حبس می کرد ❕ آیا توهین و طعنی از این بالاتر است ❕
🔸دارمی نقل می کند ؛
« عمر بن خطاب ابی بن کعب را به خاطر روایت کردن از رسول خدا #تازیانه زد »
📚سنن الدارمی ج 1 ص 132
🔸هیثمی می نویسد ؛
« عمر ابن مسعود و ابا مسعود انصاری و ابو الدرداء را #زندانی کرد چون از رسول خدا روایت می کردند »
📚مجمع الزوائد ج 1 ص 372
7⃣آیا از عایشه بیزاری می جویید و حکم به کفر او می دهید چرا که به سایر همسران پیامبر که صحابیه بودند #دشنام می داد ❗️
🔸می نویسید ؛
« عایشه به ام سلمه و سایر همسران پیامبر فحش و #دشنام می داد »
📚احادیث عائشه ج 1 ص 63
❕بخاری جریان مفصل از #دشنام گویی عایشه به همسران پیامبر را نقل می کند ؛
📚صحیح بخاری ج 2 ص 911
👌این موارد مشتی از خروار بود که نقل کردیم .شما قبل از اینکه فتوا به کفر و ارتداد دیگران دهید این تناقض های مکتب خود را پاسخ دهید .
8⃣مگر در روایات شما نیامده است که باید به مسلمان حسن #ظن داشت و افعال و گفتار او را به بهترین صورت توجیه و حمل کرد ؛
📚سنن ابی داود ج 4 ص 2126 باب فی حسن الظن
❕آقای شایان مصلح گفته است از سه نفر بیزارم . آیا نامی از خلفای ثلاثه شما برده است .شاید منظورش از بیزاری جستن از سه تن اول ، قابیل باشد که هابیل را به قتل رساند ، دومی قیدار پی کننده شتر صالح است و سومی قاتل حضرت یحیی بن زکریا است که در کلام علمای ما توصیه لعنت کردن آنها آمده است .
📚الاستبصار ج1 ص16 ترجمه المولف ،تحقیق موسوی
❔چرا به روایات خود عمل نمی کنید و سخن آقای مصلح را خوب #حمل نمی کنید .
9⃣اگرچه سخن در این رابطه گسترده است و ما نقد های فراوانی به این عقیده #باطل شما داریم اما همین مقدار کافی است . شما قبل از این که دیگران را تکفیر کنید این تناقض های مکتبتان و سوالات ما را پاسخ دهید و با احساسات جوانان شیعه بازی نکنید که آنان هم مقابله به مثل کردن را #بلد هستند که در این صورت امنیت ملی مختل می شود . اگر اعتراضی است از طریق مراجع قانونی اقدام کنید نه آنکه عده ای را تحریک به قتل جوان #مردم بکنید .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#شخصیت_کمیل_بن_زیاد_نخعی
🤔#پرسش
❔لطفا در مورد شخصیت کمیل بن زیاد توضیح دهید ❗️برخی در #وثاقت او تشکیک می کنند که او با امام علی مخالفت می کرده است و می گویند ما چگونه دعای کمیل چنین فردی را می خوانیم ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌كميل بن زياد نخعى از ياران نزديك اميرمؤمنان على عليه السلام است و دعاى بسيار پر محتوايى كه اميرمؤمنان در اختيار او گذارد تا به وسيله او به شيعيانيش برسد دلالت بر #فضل او دارد که جهت بررسی سندی دعای او ، پاسخ گذشته ما را مطالعه کنید ؛
🔸https://t.me/Rahnamye_Behesht/8043
❕سخنانى نيز، امام عليه السلام در ضمن كلمات قصار (كلمه 147) خطاب به او فرمود كه مطالب بسيار بالا و #عميقى دارد و حاكى از عنايت خاص امام به اوست، به ويژه اينكه براى بيان اينگونه سخنان اسرارگونه او را با خود به بيرون شهر برد سپس آهى كشيد و خطاب به او فرمود: «يَا كُمَيْلُ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ»
👌 از سويى ديگر مطابق نقل بحار الانوار اميرمؤمنان على عليه السلام روزى به كاتب خود ابن ابى رافع فرمود ؛ ده نفر از افراد مورد #وثوق من را حاضر كن. ابن ابى رافع عرض كرد: اى اميرمؤمنان نام آنها را ببر. امام نام جمعى را برد كه يكى از آنها كميل بن زياد بود.
📚بحار الانوار ج 30 ص 7
❕بنابراين وثاقت كميل چيزى نيست كه #مخفى باشد . مرحوم ديلمى نيز در كتاب ارشاد داستانى نقل مى كند كه آن نيز حاكى از جلالت مقام كميل است، مى گويد: اميرمؤمنان شبى از مسجد كوفه خارج شده به سوى خانه خود مى رفت، كميل بن زياد از شيعيان خوب و دوستان آن حضرت با او بود .....
📚بحار الانوار ج 33 ص 399
🔸شيخ مفيد در كتاب اختصاص مى گويد او از پيشگامان #مقرب نزد اميرمؤمنان على عليه السلام بود.
📚معجم رجال الحدیث ج 14 ص 128
👌كوتاه سخن اينكه قراين و شواهد فراوانى بر جلالت مقام كميل داريم كه كيفيت #شهادتش نيز يكى از آن شواهد مهم است.
❕مرحوم مفيد در ارشاد مى گويد: هنگامى كه حجاج زمامدار (كوفه) شد به سراغ كميل بن زياد فرستاد و او فرار كرد. حجاج حقوق اقوام و بستگان او را از بيت المال قطع كرد. هنگامى كه خبر به كميل رسيد گفت: من پيرمردى هستم كه عمرم رو به پايان است سزاوار نيست اقوام و #بستگان من از حقشان محروم شوند. از مخفيگاه بيرون آمد و نزد حجاج حاضر شد. حجاج گفت: من دوست داشتم كه تو را پيدا كنم (چه بهتر كه خودت آمدى) ... مى دانم كه تو جزو قاتلان عثمان بودى. دستور داد گردنش را زدند. در اين حديث آمده است كه اميرمؤمنان على عليه السلام پيش از اين به او خبر داده بود كه به دست حجاج شهيد مى شود.
📚 بحار الانوار ج 42 ص 148
❕البته کمیل جزء #معترضان خلافت سلطنتی عثمان بوده است نه قاتلان او ، اما حجاج به بهانه اینکه قاتل عثمان بوده ، او را شهید کرد . ابن ابی الحدید معتزلی تصریح می کند که او به خاطر شیعه علی بودنش #کشته شد .
📚شرح نهج البلاغه ج 17 ص 149
🔸#ادامه 👇👇
@Rahnamye_Behesht
🔸#ادامه 👇
👌آنچه تحت عنوان مخالفت کمیل بن زیاد با علی علیه السلام عنوان شده است اشاره است به جریانی که در نامه 61 نهج البلاغه به آن اشاره شده است .اين نامه نامه #عتاب آميزى است كه امام عليه السلام به كميل بن زياد كه فرماندار منطقه آبادى در اطراف بغداد و در نزديكى شهر انبار بود مرقوم داشت، زيرا او مرتكب يك خطاى نظامى شده بود و مناطق حساس تحت نفوذ خود را رها كرده و به سراغ مناطق ديگرى رفته بود و همين امر سبب شد كه غارتگران لشكر شام و معاويه ضربه سنگينى بر مردم منطقه وارد سازند.
🔸ماجرا به گونه اى كه «ابن اثير» مورخ #معروف در كتاب «كامل» نوشته است چنين بود ؛
«در سال 39 هجرت، معاويه، سفيان بن عوف را با شش هزار مرد جنگى به مرزهاى عراق فرستاد و دستور داد به سراغ منطقه «هيت» بيايد و آنجا را از مناطق ديگر جدا سازد سپس به سراغ شهر «انبار» و بعد «مدائن» برود و ضرباتى بر مردم آنجا وارد سازد (و گروهى از اهل آنجا را به قتل برساند و خونهاى بى گناهان را بريزد) سفيان هنگامى كه به «هيت» آمد كسى را نديد كه از آنجا دفاع كند. به «انبار» آمد كه در آنجا يكى از پادگانهاى على عليه السلام براى حفظ مرزها مستقر بود و پانصد نفر از آن نگهدارى مى كردند در حالى كه بيشتر آن جمعيت پراكنده شده بودند و سبب پراكندگى آنها اين بود كه به «كميل بن زياد» خبر رسيد گروهى از اهل «قرقيسا»؛ (يكى از شهرهاى شام نزديك مرزهاى عراق كه مركز تجارى مهمى ميان عراق و شام محسوب مىشد) مى خواهند به «#هيت» حمله كنند او بدون كسب اجازه از اميرمؤمنان على عليه السلام به سوى «قرقيسا» رفت و «هيت» را خالى گذارد و همراهان سفيان آمدند و جنايات زيادى در آنجا مرتكب شدند؛ اموال زيادى را از انبار غارت كردند و به سوى معاويه برگشتند.
به محض اينكه اين خبر به على عليه السلام رسيد، گروهى از سپاهيان خود را به تعقيب آنها فرستاد؛ ولى آنها منطقه را ترك كرده بودند. »
📚کامل ابن اثیر ج 3 ص 376
👌امام عليه السلام كميل را #سرزنش كرد و نامه مورد بحث را براى وى مرقوم داشت و فرمود ؛
« اما (بعد از حمد و ثناى الهى) تضييع انسان چيزى را كه بر عهده او واگذار شده و اصرار بر انجام آنچه وظيفه او نيست يك ناتوانى آشكار و فكر باطل و هلاك كننده است. مشغول شدن تو به حمله به اهل قرقيسيا و رها ساختن پادگان هايى كه حفظش را بر عهده تو واگذار كردهايم- در حالى كه هيچ كس از آن دفاع نمى كرد و لشكر دشمن را از آن دور نمى ساخت- يك فكر نادرست و پراكنده و بيهوده است. (بدان) تو در حقيقت پلى شده اى براى #دشمنانى كه مى خواستند بر دوستانت حمله كنند. تو نه بازوى توانايى نشان دادى و نه هيبت و ابّهتى در دل دشمن ايجاد كردى؛ نه مرزى را حفظ نمودى و نه شوكت دشمنى را در هم شكستى؛ نه اهل شهر و ديارت را حمايت كردى و نه امير و پيشوايت را (از دخالت مستقيم در منطقه) بى نياز ساختى. »
❕بعيد به نظر نمى رسد كه ماجراى كار «كميل بن زياد» در اين حادثه، از جانب عوامل نفوذى معاويه در تشكيلات او صورت گرفته باشد؛ بدين نحو كه او را تشويق كردند كه براى ايجاد وحشت در دل شاميان و حاميان معاويه به قرقيسيا حمله كند و در نتيجه منطقه تحت #فرمان او خالى بماند و داستان را به معاويه خبر دهند تا به آنجا لشكركشى كند و بى گناهان را كشته و اموالى را غارت نمايد، منطقه را ناامن و مردم را وحشت زده سازد.
🔸امام عليه السلام در واقع با اين چند جمله مى خواهد صفات لازم را براى يك حكمران و فرمانده خوب بيان كند و بگويد وى بايد در برابر دشمنان بازويى توانا داشته باشد و هيبتش در دل دشمن #وحشت ايجاد كند؛ از مرزها به خوبى دفاع كرده، شوكت دشمن را در هم بشكند و منطقه تحت نظارت خود را كاملًا حفاظت كند و به گونه اى عمل نمايد كه امير و زمامدار خود را مجبور به دخالت مستقيم در منطقه ننمايد و اضافه بر اينها از كارهايى كه به طور مستقيم و يا غير مستقيم به سود دشمن است و او را در شيطنت خود يارى مىكند جدّاً بپرهيزد.
👌البته كميل همواره چنين ضعفى از خود نشان نمى داد و گرنه امام هرگز او را براى چنين منصبى انتخاب نمى كرد، بلكه در اين واقعه يا بر اثر اشتباه در محاسبه و يا به واسطه عوامل نفوذى، گرفتار چنين خطايى شد. ساير مقاطع زندگى اين مرد بزرگ مخصوصاً شجاعت و استوارى و #صلابتى كه در برابر حجاج خونخوار نشان داد شاهد این مدعاست .
❕بنابراین نامه عتاب آميز فوق كه از اشتباه كميل در يك مقطع از مديريتش در سرزمين «هيت» حكايت مى كند از مقام و #شخصيت او نمى كاهد، زيرا افراد غير معصوم پيوسته در معرض پاره اى از اشتباهات هستند.
📚پیام امام امیر المومنین ج 11 ص 226
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#ذو_الشهادتین
🤔#پرسش
❔در تاریخ نقل است که خزیمه بن ثابت به نفع پیامبر شهادت داد با این که جریان را مشاهده نکرده بود اما پیامبر شهادتش را قبول کرد و به او لقب ذو الشهادتین را داد ❗️آیا از لحاظ #اخلاقی بر فعل پیامبر که شهادت الکی و نادیده به نفع او داده بود ،نقص در دین اسلام و پیامبر آن نیست ❕❕
💠#پاسخ💠
👌نام او خزيمة بن ثابت انصارى و كنيه اش ابو عمار و از كسانى است كه در #مدينه به پيامبر اكرم پيوست. در مورد اين كه چرا به نام ذو الشهادتين لقب داده شده، ابن اثير در اسد الغابه مى نويسد ؛
« پيامبر اكرم اسبى از سواء بن قيس محاربى خريدارى كرده بود. سواء معامله را انكار كرد. خزيمة بن ثابت به نفع پيامبر گواهى داد. پيامبر اکرم فرمود با اين كه در جريان معامله حضور نداشتى چگونه شهادت دادى؟ عرض كرد: ما در (مسائل بسيار مهمترى مانند) وحى الهى تو را تصديق كرديم و مى دانيم جز حق نمى گويى (چگونه در موضوع كوچكى گواهى به صدق تو ندهيم؟) رسول خدا فرمود ؛ هركس خزيمه به نفع يا زيان او گواهى دهد همان يك #شهادت او كافى است.»
📚اسد الغابه ج 2 ص 114
❕مورد نقل مورخین آن است که پیامبر گرامی حکم کردند که از این پس شهادت خزیمه به عنوان دو شهادت #محسوب شود و البتّه اين يك استثناست به دليل ايمان محكم خزيمه و شايد به اين دليل كه گواهى او سبب علم قاضى مى شد .
🔸نقل مورخین تصریح ندارد که پیامبر گرامی به خاطر شهادت نادیده خزیمه ، اختلافی که بین ایشان و دیگری ایجاد شده بود را به نفع خود #اعلام کردند . اشتباه از اینجا ناشی شده است که گمان شده پیامبر بر اساس شهادت خزیمه ، جریان مذکور را به نفع خود #خاتمه دادند ، در حالی که چنین چیزی در نقل های مذکور تصریح نشده است .
❕اگر هم بپذیریم که پیامبر گرامی بر اساس شهادت خزیمه جریان مذکور را به نفع خود خاتمه دادند باز هم اشکالی مطرح نمی شود زیرا این خاتمه دادن از این جهت بوده است که خزیمه به عنوان #قاضی و بر اساس علم خودش حکم به حقدار بودن پیامبر گرامی کرده است و بر این مطلب شهادت داده است و روشن است که قاضی می تواند بر اساس علم #قطعی خود بدون آنکه بینه ای ارائه شود ، نسبت به مطلبی حکم کند .
📚وسائل الشیعه ج 27 ص 274 باب 18
❕او در بسيارى از جنگهاى اسلامى حضور داشت و ابن عبد البرّ در استيعاب مى نويسد او در صفين در #رکاب علی علیه السلام نبرد کرد ، هنگامى كه عمار شهيد شد سخت برآشفت، شمشير كشيد و آن قدر پيكار كرد تا به شهادت رسيد .
📚استیعاب ج 1 ص 268
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
🤔پرسش
❔یکی از کانال های ضد دین شبهه کرده است که چرا بنی هاشم دختران خود را به دشمنانشان تزویج می کردند ، تزویج ام کلثوم دختر حضرت زینب و عبد الله جعفر به مروان یا حجاج و ... این تناقض نیست ❕
💠#پاسخ💠
❕بنى اميّه افراد منفور و آلوده اى بودند كه مى خواستند از طريق انتساب به بنى هاشم در ميان مردم كسب #آبرويى كنند وپايه هاى قدرت شيطانى خود را از اين طريق تقويت نمايند؛ يك نمونه آن جريان خواستگارى امّ كلثوم دختر عبداللَّه بن جعفر بود.
🔸مرحوم ابن شهر #آشوب نقل می کند ؛
« معاويه در نامه اى به مروان (كارگزارش در حجاز) به او فرمان داد كه امّ كلثوم دختر عبد اللّه بن جعفر را براى پسرش يزيد، خواستگارى كند. او نزد عبد اللّه بن جعفر آمد و اين را به او خبر داد. عبد اللّه گفت: كار او با من نيست و تنها به دست سَرور ما حسين، دايى اوست. به حسين عليه السلام خبر دادند. فرمود: " ... خدايا! آن كس را كه از خاندان محمّد مىپسندى، نصيب اين دختر كن». هنگامى كه مردم در مسجد پيامبر گرد آمدند، مروان پيش آمد و نزديك حسين عليه السلام نشست و در حالى كه گروهى از بزرگان هم نزد حسين عليه السلام بودند، گفت: امير مؤمنان (معاويه)، مرا به اين فرمان داده تا مَهر او (امّ كلثوم) را هر آنچه #پدرش مى گويد، قرار دهم، هر اندازه كه باشد. اين ازدواج، مايه آشتى ميان اين دو عشيره و اداى بدهىِ پدر اوست...
حسين عليه السلام فرمود: " امّا در باره" آشتى ميان دو عشيره"، ما قومى هستيم كه به خاطر خدا با شما دشمنى داريم و به خاطر دنيا با شما سازش نمى كنيم. به جانم سوگند، خويشى نَسَبى ما، در مانده است، تا چه رسد به خويشىِ سببى! و گفته ات كه:" شگفت از طلب كردن مهريّه از يزيد"، بهتر از يزيد و بهتر از پدر يزيد و بهتر از جدّ يزيد، مهر داده اند. و سخنت كه:" يزيد، همتاى كسى است كه همتايى ندارد"، پس هر كس پيشتر، همتاى او بوده است، امروز هم همتاى اوست و فرمانروايى (ولايتعهدى) چيزى بر او نيفزوده است.....
❕حسين فرمود: «همه گواه باشيد كه من امّ كلثوم، دختر عبد اللّه بن جعفر را به همسرى پسر عمويش قاسم بن محمّد بن جعفر، در آوردم و مهرش را چهارصد و هشتاد درهم قرار دادم و مزرعه ام در مدينه يا زمينم در وادى عقيقرا هديه ازدواجش كردم. غلّه ساليانه آن، هشت هزار دينار است و آنان را بى نياز مىكند، إن شاء اللّه». رنگ #صورت مروان برگشت و گفت: اى بنى هاشم! آيا خيانت مىكنيد؟ جز دشمنى را نمى پذيريد ...»
📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 38 _ بحار الانوار ج 44 ص 207
👌اين سخنان تيرى بود كه بر قلب ناپاك يزيد خصوصاً، و بنى اميّه عموماً، نشست و نقشه اى را كه براى فريب مردم، از طريق نزديكى به بنى هاشم، #كشيده بودند نقش بر آب كرد.
🔹اما گاهی دشمنان بنی هاشم به قدری عرصه را بر روی آنان تنگ می کردند تا با وصلت به بنی هاشم بر کارهای نامشروع خود پوششی بگذارند ، که بنی هاشم را مجبور به ازدواج می کردند ، و آنان نیز چاره ای جز تن دادن به این ازدواج ها نداشتند ، به خاطر همین است که در مجامع روایی ما بابی بنا شده است تحت عنوان ؛ « جواز ازدواج با ناصب و معاند در صورت ضرورت و تقیه »
📚وسائل الشیعه ج 20 ص 561 باب 12
🔸محمّد بن على حلبى می گوید ؛ مردى از طرفداران مروانيان، هزار دينار به من امانت سپرد و ناپديد شد. من مانده بودم كه با آن دينارها چه كنم. خدمت امام صادق عليه السلام رفتم و داستان را براى ايشان تعريف كردم و گفتم:
شما به اينها سزاوارتريد.فرمود: «نه، پدرم عليه السلام مى فرمود: ما با آنها همانند زمان صلح و آتشبس هستيم. امانتهايشان را پس مى دهيم، گمشده شان را بر مى گردانيم، له و عليه آنها شهادت مى دهيم ، « مناکحه با آنان نیز جایز است »زيرا اگر چند دستگى پيش آيد، هيچ كس نمى تواند دوام آورد».
📚الفقیه ج 3 ص 472
👌بنابراین اگر نقل تاریخی در مورد ازدواج بنی هاشم با برخی ناصبیان و معاندان مشاهده می شود و به چرایی آن اشاره نشده است ، این ازدواج ها همه بر پایه ضرورت و تقیه و کاستن از فشارها بوده است ، البته در مواردی بنی هاشم تن به خواسته ازدواج آنان نمیدادند مانند جریانی که از کتاب مناقب نقل کردیم ، اما با توجه به مظلومیت و عدم قدرت بنی هاشم در برابر حکام ظالم و معاندان ، در مواردی آنان چاره ای جز تن دادن به این نوع ازدواج ها نداشتند ,
❕چنان که در مورد ازدواج سکینه دختر امام حسین ع با مصعب آمده است :
" بروايت سبط ابن جوزى و ديگران بتزويج مصعب رضا نمىداد چون مصعب سلطنت داشت برداشت كار بر آن مخدره سخت گرفت مصلحت چنين افتاد "
📚رياحين الشريعة ج 3، ص: 257
❕یا عبدالله جعفر با اجبار دخترش را به حجاج داد و از حجاج مهلت یک ساله گرفت تا از شرش خلاص شود اما حجاج بی خیال قضیه نشد : " تزوج الحجاج ابنة عبد الله بن جعفر فاستأجل منه سنة حتى خلص نفسه من أذاه "
📚مناقب ابن شهر آشوب ج 2 ص 196