eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
228 ویدیو
55 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
؟ 🤔 ❔اخیرا کلیپی از کارشناس شبکه یک منتشر می شود که می گوید مادر امام رضا اهل بوده است ❗️این سخن چقدر سندیت دارد ❕❕ 💠💠 👌مادر امام رضا علیه السلام بانوی شریفی بود كه او را تكتم و نجمه و اروى و سكن و سمانة ، و امّ البنين مى ناميدند. و بعضى خيزران ، و صقر، و شقراء نيز گفته اند. 📚منتهی الامال ج 3 ص 1614 ❕در نقل های متعددی مادر بزرگوار امام رضا علیه السلام ، اهل سرزمین دانسته شده است ؛ 📚بحار الانوار ج 49 ص 3 _ 6_8_10 👌این سخن پیامبر گرامی نیز در مورد مادر امام رضا علیه السلام است که فرمود ؛ « پدرم به فدای بهترین کنیزان اهل که پاکیزه بود » 📚بحار الانوار ج 50 ص 21 ❕سرزمین نوبه در جنوب مصر از مناطق قرار دارد . 📚ترجمه معجم الوسیط ص 2050 ❕لذا در برخی نقل ها آمده است که مادر امام رضا علیه السلام از سرزمین مغرب ( مناطق مربوط به آفریقا ) به عنوان آورده شد . 📚عیون الاخبار ج 1 ص 26 _ جلاء العیون ص925 👌شیخ عباس نیز در مورد این بانوی والا مقام می نویسد ؛ « نامش سبکیه بود و امام رضا علیه السلام او را خیزران گذاشت ، او از نوبه از خاندان ماریه قبطیه مادر ابراهیم پسر رسول خدا بود ، از بهترین بانوان عصرش به شمار می آمد ، و پیامبر در سخنی به او اشاره کرده و می فرماید ؛ « پدرم به فدای بهترین کنیزان اهل نوبه که پاکیزه بود » 📚نگاهی بر زندگی چهارده معصوم ص 390 👌البته در برخی تعابیر از ایشان تعبیر شده است به « الخیزران » 📚کشف الغمه ج 2 ص 259 👌برخی می گویند مرسیه اشاره به مارسی فرانسه است و ایشان اهل فرانسه هستند ، در حالی که بر اساس آنچه در بالا آمد و از تعبیرات لغویین استفاده می شود که منطقه ای نزدیک به منطقه نوبه است و این لفظ در مورد مادر امام رضا علیه السلام ارتباطی با منطقه مارسی ندارد . 📚لسان العرب ج 6 ص 216 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
#مادر_امام_رضا_علیه_السلام_فرانسوی_؟ 🤔#پرسش ❔اخیرا کلیپی از کارشناس شبکه یک منتشر می شود که می گوی
🤔 ❔ کلیپی روز جمعه تو شبکه یک پخش شده کارشناس غیر روحانی این حرفها را میزنه خیلی تو مجازی صدا کرده لطفا پاسخ بدید میگه اندام امام زمان اسراییلی است ❗️❗️ 💠💠 👌در نقل هایی جسم و هیکل جسمانی امام زمان علیه السلام اسرائیلی دانسته شده است . 🔸حذيفه مى گويد كه رسول گرامى اسلام فرمودند ؛ « المهدىّ رجل من ولدى لونه لون عربىّ و جسمه جسم اسرائيلىّ على خدّه الايمن خال كانّه كوكب درّى يملأ الارض عدلا كما ملئت جورا يرضى فى خلافته اهل الارض و اهل السّماء و الطّير فى الجوّ. » 🔸«مهدى مردى از فرزندان من است. امّا نشانه وجودى او ؛ 1. از نظر رنگ و قيافه، عربى است. 2. از لحاظ جسم و قواى اسرائيلى است (اشاره به قدرت جسمى فوق العاده آن سرور است). 3. در سمت راست صورت مباركش خال سياهى است كه مانند ستارهاى پرفروغ بر روى صفحه صورتش مى درخشد. 4. برنامه كار دولتش: جهان را پر از عدالت مى كند چنانچه پر از جور شده باشد. به نحوى كه در دوران خلافتش اهل زمين و اهل آسمان و پرندگان در فضا خشنود مى شوند. 📚کشف الغمه ج 2 ص 469 _ الوافی ج 2 ص 467_ اثباه الهداه ج 5 ص 223 👌این روایت مورد نقل کتب اهل سنت هم قرار گرفته است مانند ؛ 📚تاریخ الاسلام ذهبی ج 1 ص 156 _ الصواعق المحرقه ص 98_ الفصول المهمه ص 275_ الجامع الصغیر ج 2 ص 579 👌چنانکه در ترجمه روایت گذشت ، منظور از هیکل امام زمان علیه السلام قدرت جسمانی و قوت فوق العاده ایشان است ، چرا که بنی اسرائیل به قدرت بدنی و جسمانی شناخته می شدند و مطابق نقل فوق امام زمان علیه السلام نیز دارای قدرت و قوت فوق العاده جسمانی است . 🔹علامه در توضیح روایت می نویسد ؛ « منظور از جسم اسراییلی امام زمان علیه السلام آن است که ایشان از لحاظ طول قامت و عظمت جثه و جسم ، همانند بنی اسرائیل است » 📚بحار الانوار ج 51 ص 85 🔸البته باید توجه کرد که اسرائيل يكى از نامهاى يعقوب، پدر يوسف علیهما السلام مى باشد، در علت يعقوب به اين نام مورخان غير مسلمان مطالبى گفتهاند كه با خرافات آميخته است که قول صحیح همان است که مفسر معروف طبرسى در" مجمع البيان" در اين باره گفته و چنين مى نويسد ؛ « اسرائيل همان يعقوب فرزند اسحاق پسر ابراهيم ع است... « اسر _ به معنى" عبد" و ئيل (به معنى اللَّه) است، و اين كلمه معنى" عبد اللَّه" را مى بخشد» 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 205 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔نظر شما درباره فرقه شیخیه چیست؟ معارف و عقاید و آنان و جبهه سیره ائمه نسبت به آنان چگونه است ❗️❗️ 💠💠 👌شيخيّه، فرقه‌اى منشعب از شيعيان اثنى عشرى است كه به پيروان و جانشينان شيخ احمد احسايى (1166-1241 ه‌. ق) اطلاق مى‌شود. وى فرزند شيخ زين الدين در منطقۀ احساء از ايالت‌هاى شرقى عربستان چشم به جهان گشود . جد چهارمش «داغر» نخستين كسى بود كه باديه‌نشينى را رها كرد و در روستا اقامت گزيد و به مذهب تشيع گرويد و پس از او همۀ فرزندانش بر اين مذهب بودند. احسايى تا سن بيست‌سالگى در احساء اقامت داشت و هم‌زمان با آشوب‌هاى ناشى از حملات عبد العزيز، حاكم وهابى سعودى به احساء، به قصد تحصيل در سال 1186 هجرى به كربلا و نجف عزيمت كرد و از حوزۀ درس بزرگان تشيع همچون آقا محمد باقر وحيد بهبهانى و سيد على طباطبايى صاحب رياض، و ميرزا مهدى شهرستانى و سيد مهدى بحر العلوم و شيخ جعفر كاشف الغطاء بهره‌مند شد و اجازه‌ه اى متعدد از اين مشاهير دريافت كرد. وى علاوه بر فقه و اصول و حديث، در طب و نجوم و رياضى قديم و علم حروف و اعداد و طلسمات و فلسفه مطالعاتى داشته است.شيخ احمد در سال 1221 هجرى به قصد زيارت حضرت رضا (ع) راهى ايران شد و پس از از مشهد، يزد را مسكن خويش قرار داد و در آنجا شهرت بسيارى كسب كرد؛ به‌طورى كه آوازه شهرتش به دارالخلافۀ تهران رسيد. فتحعلى شاه مجذوب شيخ احمد احسايى گرديد و شخصا وى را به تهران دعوت نمود و درحق او نهايت احترام را به جا آورد.از شيخ خواست كه در تهران مقيم شود؛ اما او اين درخواست را رد كرد و به اصرار شاهزاده محمد على ميرزا حاكم كرمانشاه در سال 1229 هجرى در كرمانشاه اقامت گزيد. به سال 1237 هجرى پس از مرگ دولتشاه عازم مشهد شد و در ميانۀ راه چندى در قزوين توقف نمود. در همين زمان و پس از فوت برخى از اساتيد، ادعاى كشف و شهود نمود و پاره‌اى از ديدگاه‌هاى غلوآميزش را بيان كرد كه با مخالفت برخى از علماى قزوين روبه‌رو شد. نتيجۀ اين مخالفت‌ها به تكفير احسايى از جانب ملا محمد تقى برغانى انجاميد؛ تكفيرى كه سرانجام به حاشيه رانده شدن شيخ احمد در مجامع علمى و حملات شديد به وى و پيروان او در عتبات گرديد. بدين ترتيب شيخ احمد ناچار شد از كربلا به مكه عزيمت نمايد و نهايتا به سال 1241 هجرى در نزديكى مدينه درگذشت. 📚ميرزا محمد تنكابنى، قصص العلماء، ص 41؛ حامد الگار، دين و دولت در ايران، ابو القاسم سرى، ص 124؛ محمد باقر خوانسارى، روضات الجنات، ج 1، ص 136؛ حاج محمد كريم خان كرمانى، هداية الطالبين، ص 41-123. ❕پس از او شاگردش سيد كاظم رشتى رهبرى قوم را بر عهده گرفت . سيد كاظم فرزند قاسم حسينى رشتى گيلانى حائرى (1259 - 1212 ق ) است . اجدادش از اشراف و سادات حسينى مدينه بوده اند. جدش سيد احمد به علت شيوع طاعون از مدينه به ايران فرار كرد و در رشت شد. سيد كاظم در جوانى به يزد سفر كرد و به شيخ احمد احسائى پيوست و بعد به كربلا رفت و تا پايان عمر در آن شهر به تدريس و ترويج مكتب شيخيه مشغول بود و بالغ بر يكصد و پنجاه جلد كتاب و رساله نوشت كه اكثر آن كتابها رمزى است . 🔸يكى از شاگردان سيد كاظم رشتى محمد كريم خان كرمانى و ديگرى على محمد شيرازى ( باب ) است .برخى نوشته اند كه سيد كاظم بوسيله زهرى كه نجيب پاشا حاكم عثمانى به او خورانيد، مسموم شد و درگذشت (1259 ق ). پس از سيد كاظم شاگردش محمد كريم خان كرمانى (1288 - 1225 ق ) فرزند حاج ابراهيم خان ظهيرالدوله ، فرزند مهدى قلى خان ، فرزند محمدحسن خان ، فرزند فتحعلى خان قاجار، جانشين سيد كاظم شد. وى مؤ سس فرقه شيخيه كرمان است . او يكى از علماء بزرگ خود بود و بالغ بر 260 جلد كتاب و رساله نگاشت . پس از وى حاج محمد خان و حاج زين العابدين خان ، يكى پس از ديگرى جانشين محمد كريم خان شدند. زين العابدين (1276 - 1260 ق ) و ابوالقاسم خان (1314 - 1390 ه ) و عبدالرضاخان به ترتيب رهبرى اين فرقه را بدست داشتند. عبدالرضاخان آخرين رهبر فرقه شيخيه كرمان بود كه در سال 1358 شمسى ترور شد. 👌پس از حاج محمدكريم خان ، شيخيه به چند تقسيم شدند ؛ 1- فرقه باقريه ؛ پيروان محمدباقر خندق آبادى كه ابتدا نماينده محمد كريم خان در همدان بود و سپس دعوى استقلال كرد. 2- فرقه شيخيه آذربايجان ؛ پيروان ميرزا شفيع ثقة الاسلام تبريزى (م 1301 ق ) را شيخيه ثقة الاسلاميه گويند. 3- فرقه شيخيه حجة الاسلاميه ؛ پيروان ميرزا محمد مامقانى از شاگردان سيد كاظم رشتى . 4- فرقه شيخيه عميدالاسلامية ؛ اين فرقه با شيخيه تبريز اختلاف مشرب دارند ولى يكى هستند. 5- فرقه شيخيه احقاقيه ؛ پيروان ملا باقر اسكوئى هستند كه از فضلاى شيخيه در كربلا بود. او كتابى به نام (احقاق الحق و ابطال الباطل ) عليه (محمد كريم خان كرمانى ) نوشت و معروف به احقاقى شد. 📚تاریخ ادیان و مذاهب ، ، ج 3 فرقه شیخیه
🔸 👇 👌مبناى تفكر احسايى و روش اصلى او در بيان عقايد، اين است كه تنها راه كشف معارف، توسل به معصومان و مراجعه به آثار آنان است و آدمى به استقلال قادر به درك هيچ‌يك از علوم نيست.به‌طور كلى احسايى برخلاف شيعى، كه پايبند به موازين عقلى و فلسفى و توجه به روايات اهل‌بيت - عليهم السلام - همراه با تأمل و تلاش براى دست‌يابى به مفهوم روايات از منظر عقل بوده‌اند، از منظر نقل به عقل نگاه مى‌كند و تا آنجا كه مى‌تواند عقل را در استخدام نقل درآورده است. به عبارت ديگر در انديشۀ احسايى عقل به صورت مستقل قادر به درك حقايق نيست؛ بلكه تنها با استمداد از انوار اهل‌بيت و مدد رساندن به حقايق و علوم، حتى در مسائلى چون و زراعت، دست مى‌يابد .احسايى معصومان - عليهم السلام - را واسطۀ فيض خدا مى‌داند به اين معنا كه پس از آنكه خداوند معصومان را خلق كرد، آنان به اذن و مشيت الهى موجودات ديگر را آفريدند. 📚آشنایی با فرق تشیع ، فرمانیان ، ص 178 👌شيخيه مخالفان شيعى خود را بالا سريه گويند؛ يعنى آنان بالاى سر امام نماز مى خوانند و شيخيه اين عمل را جايز نمى داند. شيخيه اصول دين را در چهار اصل خلاصه مى كند: 1- توحيد.2- نبوت . 3- امامت . 4- ركن رابع . ❕(ركن رابع ) دين همان (شيعه كامل ) است كه مبلغ و ناطق اول باشد و احكام را بدون واسطه از (امام ) مى گيرد و به ديگران مى رساند . (عدل ) جزء صفات ذات و در (توحيد) است . پس اعتقاد به (توحيد)، عدل را نيز شامل مى شود. معاد نيز از همين قبيل است . برخى از فرق به ركن رابع اعتقاد ندارند. گويند اين (ركن رابع ) ساخته محمد كريم خان كرمانى است . شيخيه (معاد) را قبول ندارد. شيخيه آدمى را در دو جسم مى داند: جسم حقيقى و جسم مثالى . زندگى دنيوى در جسم مثالى است . ثواب و عقاب نيز متوجه همين جسم مثالى مى باشد. آنان معراج جسمانى پيامبر اسلام را قبول ندارند و معتقدند كه معراج رسول خدا روحانى بوده است . ❕مشرب شيخيه ، مشرب اخباريگرى است و لذا با هر گونه اجتهاد و استنباط مخالف اند. آنان به اخبار آحاد و ضعيف و ظواهر كتاب بسنده مى كنند. علماء اماميه از همان آغاز به تكفير سران شيخيه پرداختند. اين تكفير از دو سو متوجه شيخيه بود: يكى اختلاف در اصول عقيدتى و ديگرى مشرب اخباريگرى . علت سياسى - اقتصادى ديگرى وجود داشت و آن غير قابل تصور شيخيه در دستگاه سلطنت ايران و گرايش سلاطين قاجاريه به مسلك شيخيه بود و ضربه اقتصادى حاصله از اين نفوذ به علماء اماميه . 👌تعاليم شيخ احمد احسائى بر ركن رابع نيز متمركز بود. اين ركع رابع بايد يكى از برجستگان شيعه اماميه باشد كه واسطه بين امام غايب و مردم است . شيخ احمد در ميان پيروانش ركن رابع بود. اين مقام پس از او به سيد كاظم رشتى رسيد. شيخ احمد احسائى در تاويل آيات و روايات يد طولانى داشت . وارثان او نيز شيوه تاويل و مهارت استاد و مرشدان را ادامه دادند: هر چيزى دو جنبه دارد؛ ظاهر و باطن . مانند تاويل پل كه در ظاهر يعنى پل جسمانى ولى در باطن يعنى ولايت . 🔸در تاويل آيات و روايات معاد آمده است كه : حقيقت انسان همان روح است . معاد روحانى خواهد بود. روح نوعى جسم لطيف است (: هور قليائى ). اين جسد، جاويدان و فناناپذير است . اين جسد مركب از روح است . در قبر مرده باقى است . روح در قيامت با همين هور باز خواهد گشت و حساب پس خواهد داد و داخل بهشت يا دوزخ خواهد بود. ❕برخى معتقدند كه اين اصطلاح (: هور قليائى ) از مذهب صابئى گرفته شده است و علت آن را آميزش شيخ احمد احسائى با صبائيان عراق مى دانند. در رابطه با اصل عدل وى نيز معتقد بود كه عدالت جزء صفات بارى تعالى است و لذا اصل مستقلى نيست . زيرا اگر عدل را از صفات ذات جدا بدانيم و اصل قرار دهيم ، بايد ديگر صفات ذات را جدا كرده و اصل نمائيم . 🔸 👇
🔸 👇 👌احسائى در تلقى از امامان به غلو روى آورده كه : ائمه مظاهر پروردگارند. تكيه او بر ركن رابع مقابله شيخ احمد با فقهاء شريعت بود كه مدعى نيابت عامه امام را داشتند و از اين راه سيادت خود را حفظ مى كردند و عوارض اقتصادى آن بسيار تعيين كننده بود. ركن رابع به سيادت معنوى علماء اماميه و منافع اقتصادى آنان ضربه مى نواخت . هر چند كه معنا و مفهوم روشن و قابل قبولى از ركن رابع نداشت ، شيخ احمد توانست در برابر ادعاى فقهاء اماميه كه در دوره غيبت كبرى نيابت عامه امام را دارند، ركن رابع را علم كند و استمرار آن را در فرقه شيخيه بداند. شيخ احمد معتقد بود كه امام دوازدهم در جسد هور قليائى است ؛ لذا احتمالا در هنگام ظهور در اوليه اش نباشد و در قالب شخص ديگرى ظاهر شود. اين تلقى را منابع مخالف شيخيه به وى نسبت مى دهند. محققان اين تلقى را راه يافته از تعاليم نهضت فكرى - سياسى (مشعشعيان ) عصر صفوى مى دانند. عقايد منسوب به (مشعشعيان ) در منابع صفوى آمده و اثر مستقل و بى طرفى وجود ندارد. 📚تاریخ ادیان و مذاهب جهان ، مبلغی ، ج 3 فرقه شیخیه 🔰چنان که گفته شد شیخیه در مورد اهل بیت علیهم السلام غلو کردند و برای آن بزرگواران قائل به ربوبیت شدند ، تمام صفات خداوند را به ائمه نسبت دادند و مصداق آن را امامان بزرگوار می دانند و می گویند تمام ضمیرهایی که در قرآن ذکر شده به ائمه اطهار باز میگردد نه ، لذا علمای بزرگ اسلام حکم به تکفیر و غلو آنان دادند . 📚شبهات مهدویت ، عصیری ج 1 ص 136 🔸در رابطه با نقد عقائد این فرقه ، عقائدی چون نیابت خاصه در عصر غیبت ، خالق بودن امامان ، غلو در شان آنها ، معاد جسمانی ، معراج پیامبر ، تاویل و تفسیر به رای قرآن ،اخباری گری و عدم توجه به عقل ، و ... پاسخ های گذشته ما را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6295 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7627 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4799 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6512 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5555 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4784 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3284 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
👌پاسخ این شبهه کانال معاند را در زیر بخوانید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3454
👌پاسخ را در زیر بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1865 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1866
🤔 ❔عدم ارائه ادله معتبر بر اثبات روز در قرآن ❗️قسم خوردن بر ابر و باد و کشتی، قوی ترین دلیل قرآن بر وجود روز قیامت می‌باشد؛ در سوره چنین آمده است : : وَالذَّارِيَاتِ ذَرْوًا ﴿۱﴾فَالْحَامِلَاتِ وِقْرًا ﴿۲﴾فَالْجَارِيَاتِ يُسْرًا ﴿۳﴾فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا ﴿۴﴾إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ ﴿۵﴾وَإِنَّ الدِّينَ لَوَاقِعٌ ﴿۶﴾ : قسم به بادهایی كه ابرها را به حركت در می آورند. قسم به ابرهای سنگین. و سپس سوگند به كشتی‌هایی كه به آسانی به حركت در می‌آيند. و قسم به فرشتگانی كه كارها را تقسيم ميكنند كه آنچه به شما وعده داده شده است قطعا راست است وقطعاً روز جزا واقع خواهد شد. ⚡️آیا با چنین سوگندهایی قیامت اثبات می شود؟ اگر کسی امروزه به جای استدلال منطقی بر شما، قسم به هواپیما و اتومبیل بخورد، آیا شما او را بی‌منطق و دروغگو نمی خوانید ❗️❗️ 💠💠 👌قرآن برای اثبات قیامت دلائل محکم و قاطعی ارائه می دهد و می فرماید ؛ « آيا گمان كرده ايد كه ما شما را بيهوده آفريده ايم و به سوى ما بازگشت نخواهيد كرد » ( مومنون 115 ) 👌و می فرماید ؛ ❕« و ما آسمان و زمين و آنچه ميان آن دو است، جز به نيافريديم، و ساعت موعود (قيامت) قطعاً فرا خواهد رسيد. » ( حجر 85) 👌و می فرماید ؛ «آيا انسان گمان مى كند بيهوده و بى هدف رها مى شود؟ ... آيا چنين كسى قادر نيست كه مردگان را زنده كند؟! » ( قیامت 36 _ 40) ❕این بیانات اشاره به برهان حکمت در اثبات معاد است به این بیان که يك مطالعه اجمالى در وضع هستى نشان مى دهد كه همه چيز بر اساس هدف و حكمت و نظم و برنامه اى آفريده شده است. حال اگر نظرى به زندگى انسان بيفكنيم و چنين فرض كنيم كه «مرگ» براى او پايان همه چيز است، چند روز در اين دنيا با هزاران زحمت و مشكل زندگى كردن، و مقاديرى غذا و آب خوردن و نوشيدن، و بعد براى هميشه از هستى چشم پوشيدن، مسلّماً چنين چيزى نمى تواند هدف آفرينش انسان بوده باشد، و به اين ترتيب خلقت او عبث و بيهوده و بى محتوى خواهد بود. این چيزى است كه با خداوند حكيم هرگز سازگار نيست و همین معنا در آیات فوق منعکس شده است . 👌و در بیان دیگری می فرماید ؛ « آيا مؤمنان را همچون مجرمان قرار دهيم؟ شما را چه مى شود؟ چگونه داورى مى كنيد » ( قلم 35_36) 👌و می فرماید ؛ « آيا كسانى را كه ايمان آورده اند و عمل صالح را انجام داده اند همچون مفسدان در زمين قرار دهيم، يا پرهيزگاران را همچون » ( ص 28) 👌و می فرماید ؛ « آيا كسانى كه مرتكب سيئات شدند گمان كردند كه ما آنها را همچون كسانى كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام دادهاند قرار مى دهيم كه حيات و مرگشان يكسان باشد؟ چه بد داورى مى كنند- و خداوند آسمانها و زمين را به حق آفريده است؟ تا هركس در برابر اعمالى كه انجام داده است داده شود، و به آنها ستمى نخواهد شد. » ( جاثیه 21_22) ❕این تعابیر اشاره به برهان عدالت در اثبات معاد و قیامت است به این توضیح که تاريخ گذشته انسان و حوادث امروز به خوبى نشان مى دهد كه احقاق حقّ مظلومان، و كيفر ظالمان، هرگز در اين جهان به طور كامل انجام نشده، ممكن است به صورت «قضيّه جزئيه» اين مسأله ديده شود، ولى نه به صورت يك «قضيّه كليه» و فراگير. پس عدالت حاكم بر اين عالم كه پرتوى از عدالت خداست ايجاب مىكند روزى فرا رسيد كه پرونده اعمال همه انسانها استثناء با دقيقترين حساب، مورد بررسى قرار گيرد، و اين همان روزى است كه رستاخيزش مى ناميم. 📚پیام قرآن ج 5 ص 202 🔸 👇
👇 🔸خداوند به این مقدار هم برای اثبات معاد بسنده نکرده است و در تعابیری برای اثبات معاد از قسم استفاده کرده است و می فرماید ؛ « سوگند به بادهايى كه ابرها را به حركت در مى آورند (و گرد و غبار و بذرهاى گياهان را). و سپس سوگند به ابرهايى كه بار سنگينى (از باران) با خود حمل مى كنند. و سپس سوگند به كشتيهايى كه به آسانى به حركت در مى آيند. و سوگند به فرشتگانى كه كارها را تقسيم مى كنند. (آرى سوگند به همه اينها) كه آنچه به شما وعده داده شده است قطعا است.- و بدون شك جزاى اعمال واقع شدنى است. » ( ذاریات 1_6) 👌در گذشته مفصلا توضیح داده ایم که یکی از حکمت های قسم های خداوند بیان اهمیت مورد بحث است . اگر خداوند بخواهد اهمیت فوق العاده برخی از مسائل مانند معاد را بیان کند آن را همراه با سوگند می کند. واین خود یک نوع فصاحت و بلاغت در کلام است که گوینده علاوه بر بیان وجوب یک مطلب درجه اهمیت آن را نیز با قسم به مخاطب خود می کند ؛ 🔸https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1867 👌و از سوی دیگر سوگندهايى كه در آغاز اين سوره آمده پيوند و تناسب روشنى با نتيجه اين قسمها و دارد، چرا كه حركت ابرها و نزول بارانها و در نتيجه زنده شدن زمينهاى مرده، خود صحنه اى از قيامت و را در اين دنيا نشان مى دهد و روشن است که وعده هاى الهى از جمله وعده به معاد و قیامت ، همه صادق است، چرا كه خلف وعده يا ناشى از جهل است، يا عجز . جهلى كه باعث تغيير فكر وعده دهنده مى شود، و عجزى كه او را از وفاى به وعده باز مى دارد، اما خداوند عالم و قادر وعده هايش تخلف ناپذير است. 📚تفسیر نمونه ج 22 ص 311 👌اما این که شبهه افکن در مورد چرایی قسم خداوند به بادها و ابرها و کشتی اظهار کرده است ، مساله ای است که پاسخ روشنی دارد و ما در گذشته مفصلا پیرامون آن بحث کرده ایم که می توانید پاسخ گذشته ما را در این رابطه مطالعه فرمایید ؛ 🔸https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1868 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
👌پاسخ این شبهه کانال معاند را در زیر بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1870
💠پاسخ این شبهه کانال معاند را در زیر بخوانید ؛ ✔️https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1871
🤔 ❔اخیرا هر خطبه ای از خطبای مولوی های اهل سنت را می شنویم می گویند در کتاب دین و زندگی مدرسه به ابوهریره پیامبر توهین شده و او دروغگو خوانده شده است ❗️لطفا توضیح دهید که آیا این فرد دروغگو بوده است ❕❕ 💠💠 👌ابوهریره از کسانی است که اهل سنت بسیار او را تکریم می کنند ، و روایات او را دربست می پذیرند ، در حدود یک هفتم روایات صحاح سته اهل سنت از اوست و ابن حجر عسقلانی روایات او را 5734 حدیث نقل می کند ؛ 📚الاصابه ج 4 ص 205 ❕این در حالی است که او تنها سه سال حضور پیامبر را درک کرده است ؛ 📚صحیح بخاری ج 5 ص 145 ❔چگونه می توان پذیرفت کسی که فقط سه سال محضر پیامبر را درک کرده است این همه حدیث از پیامبر نقل کند در حالی که احادیث نقل شده اهل سنت از علی علیه السلام و ابوبکر و عمر و عثمان از 1114 حدیث سرایت نمی کند ؛ 📚الاصابه ج 4 ص 205 ❕لذا امام علیه السلام فرمود ؛ « سه تن بودند که پیوسته بر پیامبر دروغ می بستند که آنان ابوهریره و انس بن مالک و زن بودند » 📚الخصال ج1 ص190 🔸طبق نقل اهل سنت ، عایشه بود که ابوهریره به پیامبر گرامی دروغ می بست ، آنان از عایشه نقل می کنند که می گوید ؛ « روزی ابوهریره کنار حجره ام نشست و مرتب از پیامبر حدیث نقل می کرد ، من در حال نماز بودم ، او قبل از پایان نمازم رفت و اگر او را می یافتم در رد او می گفتم که رسول خدا مثل شما این قدر حدیث نمی کرد » 📚صحیح مسلم ج 4 ص 1940 _ سنن ابی داود ج 3 ص 320 👌مردم هم پی به کذب و دروغگویی او برده بودند چرا که خود ابوهریره می گفت که مردم معتقدند که من بر رسول خدا دروغ می بندم و احادیث جعلی نقل می کنم ؛ « یقول الناس اکثر ابوهریره _ انکم ان اباهریره یکثر الحدیث عن رسول الله » 📚 صحیح بخاری ج 2 ص 85_ صحیح مسلم ج 4 ص 1939 ❕بخاری می نویسد ؛ « چون ابوهریره روایتی از رسول خدا نقل کرد مردم به او گفتند که آیا این حدیث را از رسول خدا شنیدی یا خیر ؟ ابوهریره گفت نه این از ابوهریره بود ( که به دروغ به پیامبر نسبت دادم )» 📚صحیح بخاری ج 7 ص 81 👌و مطابق برخی نقل ها ابن عمر هم تصریح به کذب و جعل احادیث توسط می کرد ؛ 📚صحیح مسلم ج 3 ص 1203 ❕این ملعون کسی بود که علی علیه السلام را متهم به عثمان می کرد ؛ 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 4 ص 67 🔹و چون معاویه به عراق آمد در حضور او و در جمع مسلمین به علی علیه السلام نمود و معاویه نیز به پاداش این بی حیایی او را والی مدینه گردانید ؛ 📚شرح نهج البلاغه ، حمیدی ، ج 1 ص 358 ❕ابوجعفر اسکافی استاد ابن ابی الحدید می گفت ؛ « ابوهریره نزد استادان ما نا خالص و روایات او ناپسند است ، عمر به خاطر جعل روایت او را با می زد » 📚شرح نهج البلاغه ، معتزلی ، ج 4 ص 67 ❕از علی علیه السلام نقل می کنند که می فرمود ؛ « دروغگوترین مردم بر رسول خدا ( که اکنون زنده اند ) دوسی است » 📚همان مدرک ص 68 👌ابوحنیفه هم به احادیث او عمل نمی کرد و می گفت تمام صحابه پیامبر عادل بودند جز ابوهریره و چند نفر دیگر ؛ 📚قاموس الرجال ج 6 ص 234 ❕بسیاری از روایات دروغین در مورد دیدن خداوند و جسمانیت او و نسبت های دروغین که در کتب اهل سنت به پیامبر داده شده است از اوست و علامه شرف الدین کتابی مستقل با نام « ابوهریره » در مورد روایات دروغ او نوشت . ❕( جهت آگاهی بیشتر در مورد شخصیت ابوهریره دو کتاب « سوالات ما »، حسین تهرانی ص 429 به بعد و « پژوهشی در صحاح سته » ج 7 ( اصحاب در صحاح سته ،حسین طیبیان ،ص 89 به بعد را مطالعه فرمایید که ما مطالب فوق را از ابن دو کتاب کردیم .) 👌آری ما اگر ابوهریره را دروغگو و کذاب می دانیم بر اساس منابع خود اهل سنت است و شایسته است که آنان نیز را کنار بگذارند و بر اساس این نقل پیامبر گرامی که فرمود ؛ « نشانه منافق دروغگویی است » 📚صحیح مسلم ج 1 ص 78 👌حکم به منافق و دروغگو بودن ابوهریره دهند و دفاع دروغین از این شخصیت پلید نکنند و گرد و خاک بی اساس در دفاع از او و هجمه به شیعه به خاطر نقل روایات خود اهل سنت در مورد ابوهریره نکنند . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman