eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔آیا براستی به امامت رسیدن امام زمان جشن و شادی دارد ❗️آیا این که امروز روز هشتم ربیع برای شهادت امام عسکری عزاداری می شود ، اما شب نهم ربیع با روز آن برای به امامت رسیدن امام زمان شادی می شود شرعی دارد ❕❕ 💠💠 👌حضرت علی علیه السلام فرمود: « خداوند از بین زمینیان ما اهل بیت را برگزیده است و شیعیان ما را برایمان برگزیده که ما را یاری می دهند و با شادی ما شاد هستند و با و اندوه ما اندوهگین هستند و اموال و جان های خودشان را در راه ما بذل می کنند» 📚الخصال ج2 ص635 ❕بر اساس این روایت شریف ، شیعیان باید با حزن اهل بیت و با فرح و شادی آن شاد و و شاد باشند . ❔حال سوال اینجاست که آیا امام زمان علیه السلام در شام پدر بزرگوارشان و روز بعد آن به خاطر به امامت رسیدن شاد و خرسند هستند و شادی می کنند تا ما نیز شاد و خرسند باشیم ❗️ 👌آیا در تاریخ دیده شده است که امامان بزگوار ما یک روز پس از شهادت امام قبلی به سبب به امامت رسیدن کنند ❕آیا علی علیه السلام یک روز پس از شهادت پیامبر گرامی ، به جهت امام شدن شادی کردند ؟ آیا امام حسین یک روز پس از شهادت برادرشان امام حسن شاد و خرسند بودند ❕ آیا امام سجاد یک روز پس از شهادت امام حسین بودند ❕آیا امام جواد یک روز پس از شهادت امام رضا شاد بودند و به سبب امام شدن شادی می کردند تا ما هم به این بزرگواران اقتدا کنیم و به امامت رسیدنشان و فعلیت یافتن را جشن بگیریم ❗️ ❔آیا در طول تاریخ تشیع دیده شده است که صحابه و یاران امامان یا علمای بزرگ تشیع در طول قرن های مختلف ، پس از شهادت امام قبلی ، به امامت رسیدن امام دیگر را بگیرند ❗️ 💠پاسخ روشن است ، جشن امامت گرفتن برای امام زمان علیه السلام هیچ توجیه و مناسب ندارد و متاسفانه به خاطر برخی مصلحت نگری ها سنت هایی در میان شیعیان می شود ، که بطلان آن روشن و بدیهی است . ❕بله شیعیان همواره روز نهم ربیع را جشن می گرفتند و شاد بودند چنان که علامه می نویسد ؛ « مشهور بین شیعه در تمام شهرها و نقاط مختلف تا زمان ما بر آن است که روز نهم ربیع یکی از اعیاد است که سالروز کشته شدن یکی از دشمنان اهل بیت می باشد ، که مستند عمل شیعیان در اصل روایتی است که در کتاب زوائد الفوائد و المحتضر آمده است ...» 📚بحار الانوار ج31 ص119 ❕برخی نگری ها در صدد است تا جشن شیعیان را در روز نهم ربیع معطوف به سالروز به امامت رسیدن امام عصر بکند و از مسیر اصلی خارج کند ،که به نظر می رسد این روش نمی باشد . ❕راه حل بهتر آن است که سعی شود در مجالس شادی روز نهم ربیع به سبب کشته شدن یکی از دشمنان اهل بیت ، از هتک و بی حرمتی و آنچه با منافات دارد پرهیز شود و به بیان فضائل و مناقب اهل بیت بسنده شود و اگر به هر دلیلی جشن گرفتن روز مذکور ، با وحدت و تقیه منافات دارد ، اشکالی ندارد که از روی تقیه جشن و شادی عوض شود ، اما مطلب برای شیعیان باید شود تا احیانا سنت ناپسندی در میان شیعیان نهادینه نشود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❔بیشتر تاریخ نگاران گفته اند که عمر بن خطاب در روز بیست و ششم ذی الحجه کشته شد ❗️حال شما چرا می گویید تاریخ کشته شدن او روز نهم ربیع بوده است ❕❕ 💠پاسخ💠 👌مستند این که خلیفه دوم در روز نهم ربیع کشته شده است روایتی است که در کتب مختلف آمده است و علامه مجلسی آن را در بحار الانوار به نقل از احمد بن اسحاق قمی از نزدیکان امام عسکری نقل می کند ؛ ❕راوی می گوید در مورد عمر بن خطاب اختلاف ما بالا گرفت ، تصمیم گرفتیم به نزد احمد بن اسحاق قمی از یاران امام عسکری برویم و از او مساله را جویا شویم ، کسی را به منزلش فرستادیم تا از او برایمان خبر بیاورد ، واسطه ما گفت احمد بن اسحاق مشغول عید خودش است زیرا امروز ( نهم ربیع ) برای او روز عید است ، ما گفتیم سبحان الله ، اعیاد شیعه عید قربان و فطر و غدیر و جمعه است .واسطه گفت احمد بن اسحاق از امام عسکری روایت می کند که امروز ، روز عید است و بلکه افضل اعیاد در نزد اهل بیت و دوستداران آنها است ، گفتیم زمینه حضور ما را به نزد احمد بن اسحاق فراهم کن . ❕آنها وارد بر احمد بن اسحاق شدند ، احمد بن اسحاق گفت من به خاطر عید امروز غسل می کنم . سوال کردند که آیا امروز روز عید است ؟ گفت بله ، امروز که روز نهم ربیع الاول است ، روز عید است . 👌احمد بن اسحاق به آنها گفت روزی خدمت امام یازدهم علیه السلام مشرف شدم دیدم حضرتش مجلس را آراسته، خدمتگزارش جامه های فاخری بر تن کرده اند، و مجمره ای در مقابل حضرت است که ایشان با دست مبارکشان در آن عود می ریزند.عرض کردم: یابن رسول الله ! آیا در این روز شادی و فرح تازه ای بر آل محمد روی داده است؟ 👌حضرت فرمودند: چه روزی حرمتش از این روز بالاتر می باشد؟ به درستی که پدرم فرمودند حذیفه بر پیغمبر وارد شد، روز نهم ربیع الاول بود، پیغمبر همراه با علی بن ابیطالب علیه السلام و حسنین مشغول تناول طعام بودند، حضرت به روی آنان تبسم می کرد و به حسنین می فرمود بخورید که گوارایتان باشد ، در این روز خداوند دشمن شما و دشمن جد شما را هلاک می کند ، و در این روز دعای مادر شما بر علیه آن دشمن مستجاب می شود ، در این روز اعمال شیعیانتان مقبول می شود، و درستی کلام خدا آشکار می شود آنجا که می فرماید: «فتلک بیوتهم خاویة بما ظلموا» (سوره نحل، آیه 52).یعنی: این خانه های آنهاست که به سبب ظلمشان خالی گشته است، در این روز است که شوکت مبغض جد شما شکسته می شود ، در این روز فرعون اهل بیتم و ستم کننده برایشان و غاصب حقوقشان هلاک می گردد و نفرین دخترم مستجاب می گردد . 👌حذیفه سوال کرد چه کسی حرمت اهل بیت شما را هتک می کند ؟ پیامبر گرامی پاسخ داد کسی که جبتی از منافقین است ، که مردم را به خود می خواند ، مردم را از راه خدا باز می دارد ، سنتم را تغییر می دهد ، فرزندم را از ارثش منع می کند ، خودش را به عنوان امام قرار میدهد ...حق دخترم را غصب می کند ، دخترم آرزوی مرگ او را می کند و خداوند دعایش را در مثل چنین روزی مستجاب می کند ...خداوند به من گفته است که روز کشته شدن او را عید برای تو و برای اهل بیتت و مومنین و شیعیان قرار داده ام و تا سه روز قلم را از بندگان بر می دارم و چیزی از خطاهایشان را نمی نویسم ، ...به کسی که این روز را عید بگیرد ثوابی دهم مانند ثواب کسانی که به دور عرش احاطه دارند، و بر اموالش بیفزایم هر گاه بر خود و عیالش وسعت دهد، و هر ساله در این روز صد هزار هزار شخص از شیعیان شما را از آتش جهنم آزاد کنم، اعمال آنها را قبول کرده و گناهانشان را بیامرزم. 👌حذیفه می گوید پیامبر وفات کرد و من بعد از وفات پیامبر شاهد بودم که کفر و ارتداد بازگشت کرد ، بیت وحی آتش گرفته شد ، سنت تغییر کرد ، شهادت علی رد شد ، فاطمه تکذیب شد ، فدک غصب شد ، دختر پیامبر را خشمگین کردند و راضی نکردند ، پس از آن دعای مولایم فاطمه بر آن منافق مستجاب شد ، و قتلش به دست قاتلش جاری شد ،هنگامی که برای تبریک خدمت حضرت امیرالمؤمنان علیه السلام مشرف شدم، حضرت فرمودند: آیا به یاد داری آن روزی که با حسنین خدمت پیامبر بودیم، آن حضرت فضل این روز را برایت بیان فرمودند، امروز آن روزی است که خداوند چشم پیامبرش را به آن روشن داشته است ، من برای این روز 72 اسم می دانم ، حذیفه گفت دوست دارم اسامی آن را بدانم ، آن روز ، روز نهم ربیع الاول بود . ❕ادامه پاسخ 👇👇👇
❕ادامه پاسخ 👇👇👇 👌سپس حضرت علی علیه السلام به شمردن یکایک آنها پرداخت و فرمود: ❕ حذیفه، این روز استراحت است و روز رها شدن از غم و اندوه، و روز غدیر دوم،  و روز سوزانده شدن گناهان، و روز حبوه، و روز رفع قلم و روز هدایت و روز عقیقه و روز برکت و روز انتقام و عید بزرگ خدا، و روزی است که دعا در آن مستجاب است و روز نگه داشتن بزرگ و روز تولیه، و روز شرط و روز در آوردن لباس مشکی و روز پشیمانی ظالمان و روز شکسته شدن دشمنان شیعه و روز از بین رفتن مشکلات و روز پیروزی و روز نمایش و روز قدرت و روز ورقه ور قه شدن و روز شادمانی شیعه و روز ترویه، و روز انابه، و روز زکات بزرگ و روز فطر دوم، و روز سبیل الله تعالی و روز تجرع بالرقیق ، و روز رضایت و  عید اهل بیت و روزی که بنی اسرائیل پیروز شدند و روزی است که خدای متعال اعمال شیعه را پذیرفت و روز دادن صدقه و روز زیاده خواستن (از خدای متعال) و روز قتل منافق و روز وقت معلوم و روز "شادی اهل بیت" و روز مشهد و روزی که ظالم دستش را می گزد و روزی است که گمراهی ویران شد و روز رسیدن و روز شهادت و روز گذشتن از مومنین و روز مستطاب و روز (به درک) رفتن سلطان منافق و روز پس دادن و روزی که مومنان در آن استراحت می کنند و روز مباهله و روز مفاخره و روز قبولی اعمال و عید نحیل و روز نحیله و روز شکر و روز نصرت مظلوم و روز زیارت و روز دوست داشت و مودت ورزیدن و روز رسیدن و روز برکت و روز کشف شدن بدعت و روز زهد از گناهان و روز ندا دهنده و روز موعظه و روز عبادت و روز اسلام است. ❕حذیفه می گوید پس از خدمت امیرالمومنین علیه السلام برخاستم و با خودم می گفتم اگر هیچ کاری خوبی هم بلد نباشم و ثوابی نخواهم مگر دوست داشتن این روز (نهم ربیع الاول) برایم کافی است.  📚بحار الانوار ج31 ص120 👌شیخ عباس قمی می نویسد ؛ « روز نهم ربیع الاول ، روزی عظیم الشان و روز سرور شیعه و عید بزرگ آنها است ، حضرت رسول این روز را عید قرار داده و امر کرده که مردم نیز آن روز را عید قرار دهند ، هر که در این روز چیزی انفاق کند ، گناهانش آمرزیده است ، مستحب است در این روز اطعام برادران مومن و خشنود کردن آنها و توسعه دادن در نفقه و پوشیدن جامه نو و شکر و عبادت خدا ، و این روز ، روز برطرف شدن غم هاست » 📚وقائع الایام ص315 👌صاحب جواهر می نویسد ؛ ❕و اما غسل برای روز نهم از ماه ربیع الاول، پس به تحقیق حکایت شده که احمد بن اسحاق قمی در این روز به عنوان عید غسل کرده است. به خاطر روایتی که از اتفاق واقعه عظیمی در این روز خبر می دهد، که سرور مومنین و غضب منافقین را به دنبال دارد...و به تحقیق به روایت مفصلی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله در فضل و برکت این روز و اینکه روز شادی و سرور برای ایشان می باشد برخورد کردم که ذهن انسان در فهم آن محیر و سرگردان می شود. و در آن روایت به وقوع آن امر (کشته شدن عمر بن خطاب) در این روز تصریح شده است. پس چه بسا که ما به علت مستحب بودن غسل در مثل چنین ایامی قائل به استحباب غسل در این روز شویم. و مخصوصا که این روز برای ما و پیشوایان ما علیهم السلام روز عید و سرور می باشد. 📚جواهر الکلام ج5 ص43 ❕علامه مجلسی می نویسد ؛ « بین علمای شیعه و سنی در مورد روز کشته شدن عمر اختلاف است ، مشهور آن است که قتلش در روز بیست و ششم ذی الحجه بوده است و برخی گفته اند روز بیست و هفتم ، و مستند این دو قول نقل مورخان است ، اما از کتب معتبره چنان که تا کنون نیز نزد شیعیان مشهور است ، بر می آید که کشته شدن او در روز نهم ربیع الاول بوده است ، و این مطلب مشهور بوده است در بین جمعی از محدثین متقدم شیعه ، سید بن طاووس در کتاب اقبالش آورده است که شیخ صدوق روایتی از امام صادق نقل کرده است که روز قتل عمر ، روز نهم ربیع بوده است و از این نکته به دست می آید که شیخ صدوق معتقد به این مطلب بوده است ، روایت معتبری نیز از احمد بن اسحاق نقل شده است که این مطلب را اثبات می کند ... 👌اتفاق مورخان اهل سنت در این که روز کشته شدن عمر ، بیست و ششم ذی الحجه بوده است نمی تواند با این احادیث معتبره معارضه داشته باشد ، زیرا مورخان آنها در مورد روز شهادت پیامبر اسلام و علی علیهما السلام نیز با ما اختلاف دارند ...شاید آنها روز کشته شدن عمر را پنهان کرده اند تا شماتت شیعه را از خود دفع کنند. 📚زاد المعاد ص257 ❕ادامه پاسخ 👇👇👇
❕ادامه پاسخ 👇👇👇 👌و در بحار الانوار می نویسد ؛ « این که ابن ادریس و برخی دیگر از علما ، کشته شدن عمر در روز نهم ربیع را بعید می شمارند ، موجه نمی باشد ، زیرا اعتبار روایاتی که می گوید او در روز نهم ربیع کشته شده است ، در کنار شهرتی که این مطلب در نزد شیعیان داشته است ، از اعتبار سخنان مورخان عامه کمتر نیست ، و محتمل است که مورخان عامه روز قتل عمر را به صورت صحیح بیان نکرده باشند تا نکند شیعه آن روز را ، روز عید و سرور بگیرد » 📚بحار الانوار ج31 ص132 👌می بینیم حدیث شناسان بزرگ شیعه و فقهای نامی آنان ، روایتی که می گوید عمر در روز نهم ربیع کشته شده است را معتبر می دانند ، بنابراین سخن به ضعیف بودن روایت مذکور از هرکسی که باشد پذیرفتنی نیست ، و اگر مورخان اهل سنت و برخی از علمای شیعه به تقلید از آنها ، روز قتل عمر را بیست و ششم ذی الحجه نوشتند ،این مطلب با روایات معتبر نزد ما تعارضی ندارد ، زیرا این اختلافات بین شیعه و سنی همواره بوده است چنان که در روز ولادت پیامبر گرامی اختلاف است و تمام اهل سنت و حتی شیخ کلینی از علمای شیعه معتقد است که روز دوازدهم ربیع بوده است ، اما روایات شیعه تصریح دارد که روز هفدهم ربیع بوده است و ...بنابراین اختلاف مورخان اهل سنت در این مساله با روایات معتبر شیعه ، اشکالی را ایجاد نمی کند . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔ من از هرجا که تحقیق کردم به این نتیجه رسیدم که حدیث رفع جعلیه چون راویانش مجهول و ضعیف هستن و دو اینکه اگه هم درست باشه با عقل شیعه جور در میاد که سه روز هرکاری که دوس دارن بکنن و هم واسشون نوشته نمیشه این مجالسی هم که میگیرن و میرقصن و فحش میدن از همین روایته ❕❕ 💠💠 👌در رابطه با سند حدیث مذکور بیان کردیم که روایت مذکور را علمای بزرگ در کتب معتبر خود آورده اند و تصریح به صحت آن کرده اند و دیگران از علما مانند صاحب ،و صاحب ( العروه مع تعلیقات ج1 ص371) تصریح به صحت و عمل به آن کرده اند و بر اساس آن داده اند ، شیعیان نیز همواره در گذر زمان به مضمون آن عمل کرده اند ، بنا براین تشکیک در صحت سند مذکور پسندیده نمی باشد ؛ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/7776 ❕آنچه مورد اشکال شده است آن است که در فرازی از روایت آمده است که در روز نهم ربیع الاول قلم از برداشته می شود . 👌در روایت آمده است که خداوند می فرماید در روز نهم ربیع الاول ؛ « کرام الکاتبین را امر کرده ام که تا سه روز قلم را از تمام خلق بردارد ، و چیزی از خطاهایشان را ننویسد ، و این به خاطر تکریم تو ( پیامبر ) و وصی تو می باشد » 📚 بحار الانوار ج31 ص125 👌علی علیه السلام نیز از روز مذکور به عنوان روز رفع قلم یاد می کند ؛ 📚همان مدرک ص127 ❔آیا براستی قلم تکلیف از بندگان برداشته می شود و بندگان آزاد هستند که هر بکنند یا رفع قلم اشاره به مطلب دیگری است ❗️ 👌این که بگوییم قلم تکلیف از بندگان برداشته می شوند و آنان در گناه کردن آزاد هستند ، تفسیری است که هیچ از حدیث مذکور نمی کند زیرا خلاف صریح آیات و روایات است . ❔چگونه می توان چنین تفسیری را قبول کرد در حالی که در همان روایت ، از روز نهم ربیع الاول به عنوان روز و از گناهان کبیره و و و بازگشت به خدا و یاد شده است . 📚همان مدرک 🔶تفسیر بهتر آن است که بگوییم بر اساس روایات ، خداوند به مومنین و شیعیان لطف کرده است و در صورت گناه کردن ، گناه آنان را تا هفت ساعت در پرونده عمل آنان نمی کند ، تا اگر توبه کنند ، گناه آنان را بیامرزد بدون آنکه پرونده آنان سیاه شود ، اما اگر توبه نکنند ، پس از گذشته هفت ساعت گناه آنان را ثبت می کند . ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « بنده مومن زمانی که گناه می کند ، خداوند به او هفت ساعت فرصت می دهد ، اگر استغفار کند ، چیزی از گناه برای او نمی نویسد ، اما اگر ساعات مذکور بگذرد و استغفار نکند ، گناهش برایش می شود » 📚الکافی ج2 ص437 👌بر اساس این روایت ، قلم از مومنین گناهکار به مدت هفت ساعت برداشته می شود و چیزی از گناهان آنها نوشته نمی شود تا توبه کنند . ❕اما در روز نهم ربیع الاول به واسطه آن روز ، قلم تا سه روز از بندگان برداشته می شود و گناهان آنها نوشته نمی شود و آنان تا سه روز فرصت توبه و بازگشت دارند ، اگر توبه کردند ، چیزی در پرونده آنها ثبت نمی شود و اگر توبه نکردند ، گناهان آنها ثبت می شود . 🔰برداشته شدن قلم برای هفت ساعت اختصاص به مومنین دارد و مدت آن هم محدود به چند ساعت است ، اما برداشته شدن قلم به خاطر نهم ربیع برای همه بندگان است و مدت آن هم تا سه روز می باشد . ❕با این تفسیر ، فراز مذکور به هیچ عنوان نباید قرینه ای بر روایت تلقی شود ، البته چنان که مراجع فرموده اند ، این که شیعیان در روز مذکور به مقدسات اهل سنت اهانت کنند ، به هیچ عنوان قابل قبول نمی باشد و این عمل بر خلاف سخنان خود اهل بیت است که دستور داده اند باید با اهل سنت خوب رفتار شود و به مقدسات آنها اهانت نشود که در پست زیر مفصلا به آن پرداخته ایم ؛ 💠 https://t.me/Rahnamye_Behesht/5318 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔شنیدم که فردی به نام که در کاشان دفن است قاتل عمربن خطاب بوده و بعد از قتل او نزد امیرالمومنین رفته و ایشان به ابولؤلؤ میگویند به برو که دوستاران من آنجایند ❗️❗️ 💠💠 👌نام قاتل عمر بن خطاب در میان پارسی زبانان به پیروز و یا « بابا شجاع الدین » می باشد لکن در میان عرب زبانان به فیروز ایرانی مشهور بوده و به سبب داشتن دختری به نام « » با کنیه « ابو لولو » شهرت یافته است . ❕او ابتدا در جنگ میان ایرانیان و رومیان به اسارت رومیان و بعد ها در جنگ رومیان با مسلمانان به اسارت مسلمانان در آمده و در سال 21 هجری به عنوان سهم غنیمت جنگی به غلامی بن شعبه در آمده است . 📚تاریخ طبری ج2 ص529 📚الکامل فی التاریخ ج2 ص419 👌او پس از آشنایی با اسلام ، به اسلام گروید و مسلمان شد چنان که بدر الدین می نویسد ؛ « عمر بن خطاب را شخص قوی و زور مندی فیروز نام با کنیه ابو لولو که غلام مغیره بن شعبه بود و ادعای اسلام داشت به قتل رساند » 📚عمده القاری ج8 ص229 👌کیفیت کشتن عمر توسط را چنین نوشته اند ؛ ❕ روزى ابو لولو عمر را در بازار دید و از مغیره شکایت کرد و گفت به فریاد من برس مغیره بر من سخت مى گیرد و در هر روز دو درهم از من باج مى خواهد. ❔عمر پرسید: چه کارهایى مى دانى؟ ابو لولو گفت: نجارى، آهنگرى و نقاشى. عمر گفت: این مقدار در مقابل هنر های تو زیاد نیست، شنیده ام که تو آسیاب هم می توانی بسازی که با باد بچرخد. ابو لولو گفت: آری. عمر گفت: براى من آسیابى بادى بساز. 👌ابو لولو چون دید عمر به مشکلاتش توجهی نکرد، گفت: باشد، آسیابى برایت خواهم ساخت که مردم مشرق و مغرب از آن سخن گویند، و از نزد وی برفت. عمر گفت: این برده مرا تهدید کرد، کاش او را مى کشتم. آن گاه بامداد روز بعد ابولولو به مسجد رفت. چون صف ها بسته شد، و مردم تکبیره الاحرام نمازرا بستند ابو لولو از صف خارج شد و با خنجرى که داشت عمر را شش ضربه زد و آخرین آنها در زیر ناف او بزد و فرار کرد. ❕عمر بر زمین افتاد. مردم دورش جمع شدند و نزدیک بود که نمازقضا شود تا این که گوینده اى گفت: بندگان خدا، نمازرا دریابید، خورشید بر آمد. آن گاه عبد الرحمان بن عوف به جاى عمر به نمازایستاد و عمر را به خانه اش بردند. 📚مصنف عبد الرزاق ، ج 5 ص754 📚مسند ابی یعلی ج5 ص116 📚صحیح ابن حبان ج15 ص332 👌علمای اهل سنت نوشته اند که مردم مدینه ابو لولو را کردند و او وقتی دید که راهی برای فرار ندارد خود کشی کرد . 📚الاستیعاب ج3 ص1153 ❕عبید الله فرزند عمر به خون پدرش دختر خردسال ابو لولو و هرمز ایرانی و جفینه از نزدیکان ابولولو را کشت . 📚مصنف عبد الرزاق ج5 ص479 👌شیخ عباس به عنوان یک نقل و احتمال می نویسد ؛ « ابولولو فرار کرد از راه و بیراه و خود را به ایران رساند و آنجا بود تا از دنیا رفت ، در بیرون کاشان قبری را به او نسبت می دهند و او را بابا شجاع الدین گویند » 📚وقائع الایام ص206 👌در نقل علمای شیعه آمده است که ابولولو ، از به اهل بیت بوده است که از ایمان بالایی نیز برخوردار بوده است . ❕در کتاب مستدرک سفینه البحار چنین آمده است ؛ « فیروز ابو لولو که به بابا شجاع الدین لقب گرفته ، اصالتا اهل شهر ایران است و او قاتل عمر بن خطاب است ، او از شخصیت های بزرگ و مجاهدان در راه اسلام و بلکه از یاران امیر مومنان است ، برادری داشته به نام ذکوان و برادر زاده ای به نام عبدالله که در علم حساب ، نحو ، شعر ، حدیث ، فقه سر آمد زمان بوده است » 📚مستدرک سفینه البحار ج9 ص214 ❕اما این که علی علیه السلام ، ابو لولو را برای فرار به کاشان ، یاری داده است ، بر این مطلب نیافتیم. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
سوال یکی میگفت چطور شبی که مرده می میره قبرش رو بشکافیم نکیر ومنکر رو فراری بدیم 😝 یا اونایی که آتش میزننشون یا تو دریا می میرن شب اول قدر ندارن؟ ✅پاسخ: پس از آنکه روح از بدن دنیوی خود فارغ میشود به عالم برزخ منتقل میشود و در بدنی مثالی شبیه بدنی که در دنیا داشته است قرار میگیرد چنان که امام صادق فرمود: "هنگامی که خداوند قبض روح مومن می کند اورا در قالبی همچون قالبش در دنیا قرار میدهد" 📚الکافی،ج3 ص245 ❗شب اول قبر یعنی شب اولی که انسان می میرد وروحش به عالم برزخ منتقل میشود . ومراد از قبر یعنی برزخ وشب اول برزخ چنان که علامه مجلسی در بحار الانوار شریف می گوید: "مراد به قبر در اکثر اخبار چیزی است که روح درآن در عالم برزخ قرار میگیرد" 📚بحار الانوار،ج6 ص271 ❗بنابراین فشار قبر مرتبط با عالم برزخ بوده وبا قالب بدن برزخی صورت میگیرد وقبر خاکی موضوعیتی ندارد وچنان نیست که مساله سوال آن دو ملک وفشار قبر در آن قبر خاکی صورت گیرد ❗از این رو اگر مرده ای را بسوزانند یا آن رآ بخورند،یا به دریا بیندازندو...باز هم مساله شب اول قبر،سوال قبر،فشار قبر برای آنان است وشب اول قبر آنان همان شبی است که این بدن ها یا به دریا انداخته شده اند یا طعمه حریق شده یا خوراک حیوان شده اند. ❗لذا از حضرت امیر نقل است که فرمود: "فرو گذار نمیشود احدی از مردم که در شرق وغرب زمین ودریا وصحرا هستند مگر آن که فرشته های سوال کننده به ملاقات آنان خواهند رفت" 📚معاد وعدل، ص100 به نقل از نرم افزار پرسمان ویا در روایت دیگر امام صادق در پاسخ به سوالی که اگر کسی چندین روز به دار آویخته شده باشد فشار قبرش چگونه است فرمود: "به هوایی که بر او احاطه دارد دستور داده میشود از هر طرف بر او فشار وارد کنند" 📚بحار الانوار،ج6 ص266 ✅پرسمان اعتقادی 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات از ناحیه دوستان وکاربران محترم @poorseman لینک کانال https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش ❓آیا امامان و اهل بیت هم فشار قبر و سوال قبر دارند یا خیر❕❕ 💠پاسخ💠 👌فشار قبر مساله ای همگانی است اما شامل معصومین نمی شود .افراد غیر معصوم اگر اهل گناه و معصیت باشند گرفتار فشار قبر می شوند اگر مومن باشند برای آنان جنبه کفاره گناهان را دارد و اگر کافر باشند برای آنها جنبه عذاب را دارد. 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: « فشار قبر برای مومن کفاره ضایع کردن نعمت ها از ناحیه او است» 📚بحار الانوار ج6 ص221 👌در روایت دیگر امام علی علیه السلام فرمود: « معیشت تنگ همان است که خداوند کافران را از عذاب و فشار قبر بر حذر داشته است» 📚بحار الانوار ج6 ص218 ❗️پیامبر گرامی در مورد سعد بن معاذ فرمود: « او گرفتار فشار قبر شد زیرا در خانه با خانواده اش رفتار خوبی نداشت» 📚بحار الانوار ج6 ص220 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: « یکی از خوبان از دنیا رفت . فرشتگان عذاب به سراغ او آمده و خبر از فشار قبر به او دادند زیرا او روزی بدون وضو نماز خوانده و از نصرت ضعیفی خود داری کرده بود» 📚بحار الانوار ج6 ص221 👌حضرت علی فرمود: « فشار قبر به سبب سخن چینی و پرهیز نکردن از بول و دوری کردن از همسر است» 📚بحار الانوار ج6 ص222 👌چون بیشتر مومنان اعمال خوب و بد را با هم آمیخته اند و گناهانی در پرونده اعمالشان ثبت است لذا امام صادق علیه السلام فرمود: « چه کم کسانی هستند که فشار قبر ندارند» 📚بحار الانوار ج6 ص260 👌اما اهل بیت و امامان و پیامبران که افراد معصوم بوده اند و هیچ نقطه تاریکی در زندگی آنان نبوده است هیچگاه گرفتار فشار قبر نمی شوند . ❗️البته در اخباری وارد شده است که کسانی که بر انجام بعضی از اعمال خیر مانند انجام چند حج یا خواندن برخی سور و اذکار مداومت داشته باشند از فشار قبر در امان هستند. 📚سفینه البحار ج2 ص397 ❗️سوال قبر هم در مورد عموم مردم است نه حجت های الهی که از عموم مردم در مورد خدا و پیامبر و کتابشان و امامشان سوال می شود 📚بحار الانوار ج6 ص223 👌معنا ندارد که این سوالات از امام و پیامبر شود و اساسا آنان برترین مخلوقات الهی هستند و قابل تصور نیست فرشتگانی که مقامشان از آنها پایین تر است آنان را مورد باز خواست و سوال و جواب قرار دهند. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
سوال پیامی در تلگرام در حال گردش است که بر علیه اسلام استفاده میشود وان روایتی است که میگویند در منابع شیعه و سنی امده که زنان را در اتاق بالای خانه قرار ندهید و به انها نوشتن را اموزش ندهید بلکه نخ ریسی و سوره نور را اموزش دهید منابع کافی،الفقیه،مستدرک،وسایل، و منابع سنی در المنثور،فتح القدیر و ... ♦️پاسخ 1⃣در سند روایت سکونی وجود دارد که از اهل سنت بوده و روایتش قابل استناد نیست 📚المفید من معجم رجال الحدیث ص63 2⃣برخی از علما حدیث را چنین شرح کرده اند: چون در زمان رسول خدابیشتر خانه‌هایی که دارای طبقات بودند حصار و حجابی نداشتند و اگر زنان در آنجا ساکن می‌شدند در معرض چشم چرانی قرار ‌گرفته و یا خود به چشم چرانی می‌پرداختند؛ از این‌رو نشاندن زنان در طبقات فوقانی مورد نهی قرار گرفته است. هم‌چنین دلیل عدم آموزش نگارش به بانوان، جلوگیری از برخی سوء استفاده‌ها اعلام شده چون ممکن است برخی از آنان برای مردان اجنبی نامه نگاری کرده و مردان بیگانه نیز با سوء استفاده از این نامه هم مرد و هم زن را به فتنه و دردسر بیندازند.چنانچه دلیل نهی زنان از آموختن سوره یوسف نیز جلوگیری از فتنه اعلام شده است. 📚روضه المتقین،ج2 ص479 3⃣در روایات ما کسب و طلب علم برای مرد و زن لازم شمرده شده است چنان که پیامبر گرامی فرمود: « طلب علم بر هر مرد و زنی لازم و واجب است» 📚بحار الانوار ج1 ص177 ❗️امام صادق فرمود: « طلب علم ( بر همگان ) واجب است» 📚الکافی ج1 ص30 ❗️در این مضمون روایت فراوان امده است 📚وسائل الشیعه ج27 ص25 باب 4 4⃣با توجه به نکات سابق در پاسخ نهایی می گوییم: ♻️برای بررسی همه جانبه موضوع باید تمام روایات را با یکدیگر دید .در روایات فراوانی ترغیب به علم آموزی بانوان شده است با توجه به این موضوع اگر در آن روایت از اموختن کتابت به زنان نهی شده است ناظر به زمانی بوده است که این اموختن سبب ساز وقوع فتنه و فساد ودر گناه افتادن بوده است اما زمانی که بحث فتنه و فساد و در گناه افتادن در کار نباشد ( مانند زمان کنونی) بی شک رجحان علم اموزی بانوان بر جای خود باقی است ❗️البته متذکر شدیم که در روایت سکونی وجود دارد که از نظر علمای رجال ضعیف است ♦️پرسمان اعتقادی کانالی جامع برای پاسخ به سوالات و شبهات https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔در کلیپی آقای می گوید دوطفلان زینب سلام الله علیها، در روز عاشورا در کربلا نبوده اند، آیا این گفته ی ایشان درست است ❗️ و اگر گفته ی ایشان غلط است،چطور می شود ثابت کرد که دو زینب سلام الله علیها در روز عاشورا در کربلا بوده اند و جزء 72 شهید بزرگوار عاشورا هستند،که در راه یاری کردن حضرت امام حسین علیه السلام به شهادت رسیده اند❕❕ 💠💠 👌شهادت دو تن از فرزندان عبد الله بن جعفر همسر زینب کبری سلام الله علیها به نام های محمد بن عبد الله بن جعفر و عون بن عبد الله جعفر در کربلا است و قابل انکار نمی باشد . ❕محمد بن عبد الله جعفر ؛ 👌در زیارت ناحیه می خوانیم ؛ « سلام بر محمد بن عبد الله بن جعفر که شاهد جایگاه پدرش و پیرو برادرش و حافظ تن او بود ، خدا قاتل او عامر بن نهش تمیمی را لعنت کند » 📚المزار الکبیر ص491 📚بحار الانوار ج98 ص271 👌ابن شهر آشوب و ابن اعثم و دیگران می نویسند ؛ « سپس محمد بن عبد الله بن جعفر به پا نهاد و چنین می خواند ، از ستم به ما به خدا شکایت می کنم ، از کار گروهی سست و کور ، تغییر دهنده تعالیم قرآن ، و آیات محکم نازل شده تبیان و آشکار کننده کفر و طغیان ، آن گاه ده تن را کشت و عامر بن نهشل تمیمی او را کشت » 📚المناقب ج4 ص106 📚بحار الانوار ج45 ص34 📚الفتوح ج5 ص111 📚مقتل الحسین ، خوارزمی ج2 ص26 👌طبری و دیگران می نویسند ؛ « عامر بن نهشل تمیمی به محمد بن عبد الله بن جعفر بن ابی طالب حمله برد و او را » 📚تاریخ طبری ج5 ص447 📚انساب الاشراف ج3 ص406 📚الطبقات الکبری ج1 ص 477 📚الارشاد ج2 ص107 📚اعلام الوری ج1 ص465 و ... ❕ بن عبد الله جعفر ؛ 👌در زیارت ناحیه مقدسه می خوانیم ؛ « سلام بر عون ، پسر عبد الله بن جعفر ...خدا قاتل او عبد الله بن قطبه را لعنت کند » 📚بحار الانوار ج98 ص271 👌خوارزمی و دیگران می نویسند ؛ « پس از محمد بن عبد الله بن جعفر ، عون بن عبد الله بن جعفر بن ابی طالب به میدان آمد ...آنگاه جنگید تا کشته شد ، گفته شده است عبد الله بن او را کشت » 📚مقتل الحسین ج2 ص27 📚الفتوح ج5 ص111 📚مناقب ابن شهر آشوب ، ج4 ص106 📚بحار الانوار ج45 ص34 👌و می نویسند ؛ « عبد الله بن قطبه به عون بن عبد الله بن جعفر حمله کرد و او را کشت » 📚تاریخ طبری ج5 ص447 📚انساب الاشراف ج3 ص406 📚الکامل فی التاریخ ج2 ص570 📚الارشاد ج2 ص107 📚مثیر الاحزان ص67 ❕در کتاب مقاتل الطالبین هم چنین آمده است ؛ « مادر عون اکبر ، فرزند عبد الله بن جعفر ، زینب عقیله علی بن ابی طالب است ... از حمید بن مسلم نقل شده است که عبد الله بن قطنه عون بن عبد الله بن جعفر را کشت » 📚مقاتل الطالبین ص95 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔من جدا از پاسخ شما به حجت الاسلام شهاب شگفت زده شدم ❗️ایشان به من گفتند که من منکر شهادت عون و محمد از فرزندان جعفر در کربلا نیستم بلکه می گویم مادرشان زینب کبری است و به دروغ می گویند که مادرشان زینب کبری است ❕❕ 💠💠 👌برخی منابع تصریح کرده اند که مادر محمد بن عبد الله بن جعفر و عون بن عبد الله بن جعفر که در کربلا شهید شده اند ، زینب سلام الله علیها بوده است . ❕مرحوم سید محسن می نویسد ؛ « محمد بن عبد الله بن جعفر بن ابی طالب که مادرش زینب دختر امیر المومنین بود ، وارد میدان شد و ده تن را کشت ، سپس عامر بن نهشل تمیمی او را به قتل رساند » 📚اعیان الشیعه ج1 ص608 👌این مضمون در کتاب کامل مرحوم عماد الدین طبری نیز مورد سخن قرار گرفته است ؛ 📚کامل بهایی ج2 ص303 ❕از فقهای کنونی نیز ، آیت الله شیرازی می نویسد ؛ « محمد بن عبد الله بن جعفر ، فرزند دیگر عبد الله بن جعفر است و مادرش حضرت زینب علیها السلام می باشد » 📚عاشورا ریشه ها ، انگیزه ها ، رویدادها، پیامدها ، ص487 ❕همینطور برخی تصریح کرده اند که عون بن عبد الله بن جعفر که در کربلا به شهادت رسید ، فرزند دیگر حضرت زینب بوده است . 👌سید محسن امین می نویسد ؛ « برادر محمد ، عون بن عبد الله بن جعفر وارد میدان شد ، که او نیز زینب دختر امیر مومنان می باشد » 📚اعیان الشیعه ج1 ص608 👌همین مضمون در کتاب کامل بهایی نیز آمده است ؛ 📚کامل بهایی ج2 ص303 ❕ابو الفرج نیز می نویسد ؛ « مادر عون ، فرزند عبد الله بن جعفر ، زینب عقیله دختر علی بن ابی طالب است که عبد الله بن قطنه تیهانی او را کشت » 📚مقاتل الطالبین ص95 👌آیت الله نیز می نویسد ؛ « عون بن عبد الله جعفر ، فرزند زینب کبری عقیله بنی هاشم است ، عبد الله بن جعفر همسر زینب کبری که خود در مدینه ماند ، دو فرزندش عون و محمد را نزد امام حسین فرستاد و آنها در وادی عقیق به امام علیه السلام ملحق شدند » 📚عاشورا...ص487 👌شیخ عباس نیز می نویسد ؛ « ظاهر آن است که عون بن عبد الله بن جعفر که در کربلا شهید شد ، فرزند زینب کبری بوده است » 📚نفس المهموم ص288 ❕با توجه به این تصریحات بزرگان و ، ادعای آقای شهاب مرادی که در رسانه ملی صراحتا می گوید که عون و محمد فرزندان زینب کبری نمی باشند ، موجه و مناسب نمی باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
‌❔پرسش ❓لطفاً بفرمایید دلیل و حکمت قسم خوردن های خداوند حتی گاهی مکرر در آیات چیه؟ مگر خدا نیازی به قسم خوردن داره .قسمی بالاتر از خود خداوند وجود نداره پس چرا خداوند به برخی چیزها که برخی مادی آن که ارزش چندانی هم ندارن و برخی معنوی اند خداوند متعال قسم یاد میکنه❔ 💠پاسخ: 🗯برای سوگندهای خداوند دو فلسفه مهم بیان شده است؛ 1⃣اگر خداوند بخواهد اهمیت فوق العاده برخی از دستوراتش را بیان کند آن را همراه با سوگند می کند. 👌واین خود یک نوع فصاحت و بلاغت در کلام است که گوینده علاوه بر بیان وجوب یک مطلب درجه اهمیت آن را نیز با قسم به مخاطب خود تفهیم می کند. 👌مثلا خداوند می خواهد اهمیت فوق العاده تهذیب نفس و مبارزه با هوا و هوس را بیان کند و به انسانها بفهماند که تا مسلط بر هوای نفس خویش نشوند شایسته نام انسان نیستند ؛ این کار را با قسمهای پی در پی انجام می دهد. ❗️قسم به خورشید با عظمت و شعاع طلائیش ،قسم به ماه و نور خیره کننده اش،قسم به تاریکی شب که آرام بخش است،قسم به روشنایی روز که بیدار کننده است،قسم به خالق جان و روح انسان...تنها کسی که دل و جان را تصفیه کند و به تزکیه بپردازد و باطن خود را از الودگی ها پاک نماید رستگاران روز قیامتند. 📚سوره شمس 👌آری خداوند برای تبیین مقام شامخ جهاد با نفس یازده بار قسم یاد کرده است. 🔷یا در جای دیگر برای توجه انسان به ارزش فوق العاده قلم و اینکه این ابزار ساده ممکن است تمدن جمعیتی را شکوفا یا نابود سازد به قلم و آنچه بوسیله آن نوشته میشود سوگند یاد کرده است 📚سوره قلم 2⃣دومین فلسفه قسم های خداوند بیان اهمیت و ارزش موجوداتی است که به آنها سوگند یاد کرده است . ❗️مثلا خداوند در سوره شمس می خواهد از یک سو اهمیت کم نظیر جهاد با نفس را بیان کند و از سوی دیگر انسان را وادار به مطالعه و تفکر پیرامون موجودات با عظمتی همچون خورشید و ماه و روز و شب و بنای رفیع آسمان ،زمین پهناور ،جان آدمی و مانند آن نماید . 👌تا با تفکر و اندیشه پیرامون این نعمت های بزرگ الهی معرفتش به پرودگار بیشتر و عشقش به او سوزان تر و اطاعت و پیرویش از او عمیق تر گردد. ❗️در حقیقت قسمهای قرآنی از این زاویه کلید علوم و دانشهاست چرا که سبب بسیج اندیشه های متفکر و اندیشمند پیرامون موجوداتی می شود که خداوند به آنها قسم خورده است و از این رهگذر رازهای مهم و مطالب تازه و دانشهای جدید برای انسان کشف می شود. 📚تفسیر نمونه ج19 ص6 ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔در دیدار با یکی از دوستانم به او گفتم، ایا اگر کسی به تو بگوید قسم به هواپیما، یا قسم به دوچرخه و یا قسم به کشتی، آیا بواسطه این قسم تو کلام او را می پذیری؟ با تعجب به من نگاه کرد و گفت : دیوانه شده ای؟ مسلما که باور نخواهم کرد! به او گفتم، قرآن در سوره ذاریات آیه سوم به کشتی قسم خورده است، چه دلیلی دارد که بواسطه این قسم، خزعبلات او را پذیرفت؟ با تعجب به صفحه آیات مربوطه نگاه کرد و ایات را خواند سپس بعد دقایقی گفت : من تاکنون قرآن را نخوانده بودم و نمی دانستم چنین سخنان در آن است ❕❕ 💠💠 👌خداوند در سوره ذاریات می فرماید ؛ «وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً ، فَالْحامِلاتِ وِقْراً ،فَالْجارِياتِ يُسْراً ، فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً ، إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ ،وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِع » « سوگند به بادهايى كه ابرها را به حركت در مى آورند (و گرد و غبار و بذرهاى گياهان را). و سپس سوگند به ابرهايى كه بار سنگينى (از باران) با خود حمل مى كنند. و سپس سوگند به كه به آسانى به حركت در مى آيند. و سوگند به فرشتگانى كه كارها را تقسيم مى كنند. (آرى سوگند به همه اينها) كه آنچه به شما وعده داده شده است قطعا راست است. و بدون شك جزاى اعمال واقع شدنى است. » ( ذاریات 1_6) ❕حضرت امير عليه السلام مشغول سخنرانى بود. ابن كوّاء خطاب به حضرت عرض كرد ، آيات اوّليه سوره ذاريات و سوگندهاى آن براى ما حل نشده است. لطفاً تفسير آن را بيان فرماييد. 👌حضرت فرمودند منظور از «ذاريات» بادهايى است كه حركت مى كند، و ابرها را در آسمان مى گستراند، و هر قطعه ابرى را به جايى مى برد كه مأمور باريدن در آنجاست. يا بادهايى كه دانه هاى گياهان را به نقاط مختلف زمين مى برد تا در آنجا برويد. 👌و امّا «حاملات» ابرهايى هستند كه هزاران تن آب را حمل مى كنند. اگر خوب دقت كنيد خداوند قادر درياهاى متعدّدى را در قالب ابرها بر بالاى سر ما بصورت معلّق در بين زمين و آسمان نگه داشته است. ابرها از آب هستند كه مأموريّت سيراب كردن نهرها، استخرها، جويبارها، چشمه ها، چاه هاى عميق و نيمه عميق و صحراهاى خشك و سوزان و درختان و جنگلها و گياهان و حيوانات را بر عهده دارند، بر هر كجا كه خداوند به آنها مأموريّت دهد دانه دانه و به نرمى فرو مى ريزند. 👌 «جاريات» كشتى هايى هستند كه براحتى در درياها حركت مى كنند. جاريات جمع جاريه است، و يكى از معانى جاريه كشتى است، همانگونه كه «جوار» در آيه شريفه «وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَاتُ فِى الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ» نيز جمع جاريه به معناى كشتى است. 👌«مقسمات» پروردگارند كه كارها را بين خود تقسيم مى كنند، و طبق برنامه ريزى دقيق و حساب شده وظايف خويش را به نحو احسن انجام مى دهند. 📚تفسیر فخر رازی ج 28 ص 195 ❕طبق تفسير حضرت على عليه السلام، خداوند متعال به ابر و باد و كشتى و فرشتگان كه قدر مشترك بين همه آنها خدمت به جامعه بشرى است، قسم ياد كرده است. 👌 ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى 📚سوگند های پر بار قرآن ص 185 👌یکی از فلسفه های قسم های خداوند بیان اهمیت و ارزش موجوداتی است که به آنها یاد کرده است . ❕قسم خوردن خداوند به موجودات با عظمتی همچون خورشید و ماه و روز و شب و بنای رفیع آسمان ،زمین پهناور ،جان آدمی و ... از این جهت است که با تفکر و اندیشه پیرامون این نعمت های بزرگ الهی معرفت انسان به پرودگار بیشتر و عشقش به او سوزان تر و اطاعت و پیرویش از او عمیق تر گردد. 👌در حقیقت قسمهای قرآنی از این زاویه کلید علوم و دانشهاست چرا که سبب بسیج اندیشه های متفکر و پیرامون موجوداتی می شود که خداوند به آنها قسم خورده است و از این رهگذر رازهای مهم و مطالب تازه و دانشهای جدید برای انسان کشف می شود. 📚تفسیر نمونه ج19 ص6 👌مثلا در آیات فوق به باد و باران و کشتی قسم یاد شده است تا مخلوقات را متوجه کردن دراین نعمات الهی و آیات او کند . بادها كه عامل حركت كشتى ها و ابرها كه مايه ى بركت زمين هستند، در اين آيات مورد سوگند خداوند واقع شده اند. ❕حيات بشر، و گياهان در گرو باران است و بادها در جابجا نمودن ابرها، تعديل هوا و لقاح گياهان نقش مهمى دارند. 👌نقش كشتى در زندگى گذشته وحال بشر بر كسى پوشيده نيست. وسيعترين، ارزانترين و كم حادثه ترين راهها، راههاى دريايى و سفر با كشتى است. زمانى نقش آن معلوم مى شود كه چند روزى كشتى هاى جهان متوقّف شوند. این خداوند است که با قدرت خویش دریا را مسخر انسان کرده است تا با کشتی بر روی آن رفت و آمد کند . 📚تفسیر نور ج 9 ص 140 ادامه پاسخ 👇
پاسخ👇 ❕اساسا حرکت کشتی بر دریاها و اقیانوس ها معلول چند است ؛ 1⃣نخست بادهاى منظمى كه در سطح اقيانوسها مى وزد اعم از وزشهاى سراسرى كه به طور مداوم از قطب شمال و جنوب زمين به سوى خط استواء و از خط استواء به سوى قطب شمال و جنوب در حركتند و بنام" آليزه" و" كنتر آليزه" معروفند، يا وزشهاى منطقه اى كه تحت برنامه هاى معينى حركت مى کنند و به كشتيها امكان مى دهند، از اين نيروى فراوان و رايگان طبيعى بهره گيرند و به سوى مقصد پيش روند . 2⃣همچنين خاصيت طبيعى چوب يا فشار كه از ناحيه آب به اجسام وارد مى شود و آنها را بر سطح آب، شناور مى سازد . 3⃣همچنين خاصيت تغييرناپذير دو قطب مغناطيسى زمين، كه عقربه هاى قطب نماها را تنظيم مى كند . 4⃣ و يا نظام ستارگان آسمان كه راه را به انسان نشان مى دهند، آرى تا همه اين نظامها دست بدست هم ندهند، استفاده از كشتيها با آن فوائد سرشارشان امكانپذير نيست و در نتيجه آيتى است براى ذات پاك او . 👌خداوند با قسم خوردن به کشتی و سایر نعمات های خویش همگان را دعوت به تامل و تحقیق در این آیات الهی ، می کند تا به معرفت و قدرت لایزال الهی برسند . 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 561 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔چند و چند داریم ! ❓ شرق و يک غرب (سوره 26 آيه 28)، شرق و دو غرب (سوره 55 آيه 17) شرق و چندين غرب (سوره 70 آيه 40) ❕❕آیا آیات قرآن در این رابطه ندارد ❕❕ 💠💠 👌در تفسیر چنین آمده است ؛ ❕« در آیات قرآن مجید گاهی تعبیر مشرق و مغرب به صورت آمده است مانند آیه 115 بقره «و لله المشرق و المغرب » «مشرق و مغرب از آن خدا است » و آیه 9 سوره زمل « المشرق و المغرب » و گاه به صورت آمده است ، مانند آیه 17 سوره رحمن« رب المشرقین و رب المغربین » «پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب »و گاه به صورت جمع « فلا اقسم برب المشارق و المغارب »«قسم به پرودگار مشارق و ها»( معارج40) ❕بعضی نظران این تعبیرات را متضاد پنداشته اند ، در حالی که همگی هماهنگ ، و هر یک اشاره به نکته ای است . 🔶 اینکه ؛ 🗯خورشید هر روز از نقطه تازه ای طلوع ، و در نقطه تازه ای می کند ، بنابراین به تعداد روزهای سال مشرق و مغرب داریم ، و از سوی دیگر در میان اینهمه مشرق و مغرب مشرق و دو مغرب در میان آنها ممتاز است که یکی در آغاز تابستان ، یعنی حداکثر خورشید در مدار شمالی ، و یکی در آغاز زمستان یعنی حداقل آمدن خورشید در مدار جنوبی است (که از یکی تعبیر به مدار رأ س و از دیگری تعبیر به مدار رأ س می کنند) و چون این دو کاملا مشخص است روی آن تکیه شده است ، علاوه بر این دو مشرق و دو مغرب دیگر که آنها را مشرق و مغرب می نامند (در اول بهار و اول پائیز هنگامی که شب و روز در تمام دنیا برابر است ) نیز مشخص می باشد که بعضی رب المشرقین و رب المغربین را اشاره به آن گرفته اند و آن نیز قابل است . اما آنجا که به صورت ذکر شده معنی جنس را دارد که توجه تنها روی اصل مشرق و مغرب است بی آنکه نظر به داشته باشد مانند « رب المشرق و المغرب » « خداوند مشرق و مغرب » که اشاره به حاکمیت و ربوبیت خداوند بر تمام جهان هستی است همان گونه که در تعبیرات روز مره می گوییم فلان کس شرق و غرب زمین را در سیطره خود قرار داد یعنی تمام روی را 👌به این ترتیب تعبیرات مختلف بالا هر یک نکته ای دارد و انسان را متوجه تغییرات مختلف طلوع و غروب آفتاب و تغییر منظم شمس می کند . 📚تفسیر ج25 ص45 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔در دین مبین اسلام دست دزد طبق آیه 38 سوره مائده قطع می شود. اما دست کننده قطع نمی شود. دین اسلام با اختلاس گر سر دشمنی ندارد.این هم مدرک از کتاب وزین فروع کافی : امام صادق (ع) :يقطع النباش والطرار ، ولا يقطع المختلس دست کفن دزد و جیب بر قطع می شود، اما دست اختلاس گر قطع نمی شود❗️❗️ 💠💠 👌تعریف اختلاس از نظر قانون با تعریف شرعی آن تفاوت دارد . ❕از نظر قانون اختلاس به برداشت غیرقانونی اموال دولتی یا غیردولتی که توسط کارمندان و کارکنان دولت یا وابسته به دولت انجام می‌گیرد، گفته می‌شود که این تعریف در ماده پنجم از قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس و کلاهبرداری مصوب سال 64 مجلس شورای اسلامی مورد اشاره قرار گرفته است و تصریح شده است چنین فردی زندانی میشود و اموال مسروقه از او به دو برابر گرفته میشود . ❕اما اختلاس از نظر آن است که کسی مالی را به صورت پنهانی از غیر حرز و مانع مانند صندوقچه و ...بردارد . ❕در تعریف لغوی اختلاس آمده است ؛ « دزدی که با پنهانی و نیرنگ دزدی کند » 📚معجم الوسیط ماده خلس 👌علامه می نویسد ؛ « المختلس هو الذی یاخذ المال خفیه من غیر حرز » « مختلس کسی است که مال را به صورت پنهانی از غیر حرز سرقت کند » 📚مراه العقول ج23 ص350 ❕یکی از شروطی که برای قطع دست دزد در اسلام می باشد آن است که سارق مال را از جایی پنهان و حرز و مانع مانند صندوقچه سرقت کند ،یعنی صاحب مال ، مالش را در جایگاه پنهانی قرار داده باشد و سارق مال را از آن جایگاه پنهان دزدی کند اما اگر از غیر حرز و مانع مالی را سرقت کند ، دستش قطع نمی شود ، بلکه از باب تعزیر ، شلاق زده و زندانی می شود . 👌علی علیه السلام فرمود ؛ « من دست کسی را که آشکارا اختلاس می کند قطع نمی کنم بلکه او را تعزیر می کنم » 📚الکافی ج7 ص225 👌در نقل دیگری آمده است ؛ «مردی را نزد علی علیه السلام آوردند که مرواریدی را از گوش دخترکی اختلاس و سرقت کرده بود ، امام علیه السلام فرمود این اختلاسی آشکار است ، او را ( با شلاق ) زد و زندانی کرد » 📚وسایل الشیعه ج28 ص269 👌در نقل دیگری آمده است ؛ « کسی که اختلاس کند ( و مالی را از غیر حرز سرقت کند ) دستش قطع نمی شود اما او به صورت شدیدی ( شلاق ) زده می شود » 📚الکافی ج7 ص226 ❕بنابراین روشن می شود که این سخن که اختلاس کننده از نظر اسلام آزاد است و جرمی مرتکب نشده است ، کذب و دروغی بیش نیست که این کانال های معاند مانند بسیاری دیگر از مطالبشان به خورد مخاطبینشان می دهند . 👌 در گذشته نیز توضیح داده ایم که اسلام دست هر دزدی را قطع نمی کند بلکه برای قطع دست سارق حدود بیست شرط لحاظ شده است که با فقدان هر یک ازآن شروط دست سارق قطع نمی شود بلکه تعزیر و مجازات می شود ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1872 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
✅پاسخ 1⃣نخست توجه کنید که انچه از مجموع روایات اسلامی استفاده می شود این است که اجرای این حد اسلامی یعنی بریدن دست دارای شرایطی است که بدون وجود ان شرایط اقدام به آن کار جایز نیست 1ـ سارق به حد بلوغ شرعی رسیده باشد. 2ـ سارق در حال سرقت عاقل باشد. 3ـ سارق با تهدید و اجبار وادار به سرقت نشده باشد. 4ـ سارق قاصد باشد. 5ـ سارق بداند و ملتفت باشد که مال غیر است. 6ـ سارق بداند و ملتفت باشد که ربودن آن حرام است. 7ـ صاحب مال، مال را در حرز وجایگاه مخفی قرار داده باشد. 8ـ سارق به تنهایی یا با کمک دیگری هتک حرز کرده باشد. 9ـ به اندازه نصاب یعنی 5/4 نخود طلای مسکوک که به صورت پول معامله می‌شود یا ارزش آن به آن مقدار باشد، در هر صورت پول معامله ‌شود یا ارزش آن به آن مقدار باشد و در هر بار سرقت شود. 10ـ سارق مضطر نباشد. 11ـ سارق پدر صاحب مال نباشد. 12ـ سرقت در سال قحطی صورت نگرفته باشد. 13ـ حرز و محل نگهداری مال، از سارق غصب نشده باشد. 14ـ سارق مال را به عنوان دزدی برداشته باشد. 15ـ مال مسروق در حرز متناسب نگهداری شده باشد. 16ـ مال مسروق از اموال دولتی و وقف و مانند آن که مالک شخصی ندارد نباشد. 17 سرقت مال به صورت مخفیانه و سری انجام گرفته باشد 📚شرح لمعه،شهید ثانی،ج9 ص221 به بعد ❗️با توجه به این شرایط بدست می اید که چقدر مشمولان شمول حکم کم و اندک می شوند 2⃣ افرادی که این حکم را نوعی مجازات شدید محسوب می کنند به چند نکته توجه ندارند: ♦️اوّلاً: هر سارقى مشمول آن نخواهد شد، بلکه تنها یک دسته از سارقان خطرناک هستند که رسماً مشمول آن مى شوند. ♦️ثانیاً: با توجه به این که راه اثبات جرم در اسلام شرائط خاصى دارد، این موضوع باز هم تقلیل پیدا مى کند. ♦️ثالثاً: بسیارى از ایرادهائى که افراد کم اطلاع بر قوانین اسلام مى گیرند، به خاطر آن است که یک حکم را به طور مستقل و منهاى تمام احکام دیگر مورد بررسى قرار مى دهند. 👌به عبارت دیگر، آن حکم را در یک جامعه صد در صد غیر اسلامى فرض مى کنند. ولى اگر توجه داشته باشیم که: ⚫️اسلام، تنها این یک حکم نیست بلکه مجموعه احکامى است که پیاده شدن آن در یک اجتماع سبب اجراى عدالت اجتماعى، مبارزه با فقر، تعلیم و تربیت صحیح، آموزش و پرورش کافى، آگاهى و بیدارى، و تقوا مى گردد، روشن مى شود که مشمولان این حکم چه اندازه کم خواهند بود. 👌باید برای اجرای حکم تمام این جوانب را در نظر گرفت خلاصه، حکومت اسلامى موظّف است براى تمام افراد ملت خود نیازمندى هاى اوّلى زندگى را فراهم سازد، به آنها آموزش لازم را بدهد، و از نظر اخلاقى نیز تربیت کند، بدیهى است در چنان محیطى افراد متخلّف بسیار کم خواهند شد. 📚تفسیر نمونه،ج4 ص373 3⃣پیامبر گرامی فرمود: « اجرای هر نوع حدی از بارش چهل شبانه روز بهتر است» 📚وسائل الشیعه ،ج18 ص307 👌مفهوم این روایت این است که همانطور که باران رحمت خداوند است حدود الهی نیز نوعی رحمت است که همچون باران جامعه را شستشو می دهد و اجتماع را از الودگی ها پاک می کند . 👌اجرای حد سارق نیز در صورتی که تمام شرایطش که در بالا امد باشد نوعی رحمت است که سبب پاکسازی اجتماع از مفاسد و برقراری امنیت در جامعه می شود لذا می بینیم که در روایات اسلامی که فلسفه حدود را بیان می کند سخنی از انتقام و خشونت و مانند آن نیست بلکه سخن از محبت و رحمت و اقامه عدل و سیراب کردن جامعه اسلامی و مانند آن است . ❗️اسلام اصیل و اموزهای ان را باید از مکتب اهل بیت گرفت .کارهایی که داعش انجام می دهد ربطی به اسلام ندارد 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
 ⁉️سوال این کانال های ضد دین راجع به معجزه شق القمر میگویند که روی ماه نشانی از شکاف کمربندی شکل وجود ندارد و ناسا هم چیزی رو اعلام نکرده و شایعست و یک مشکل دیگری هم که میگیرند این که چرا دونیم شدن ماه رو کسی دیگر در بقیه نقاط کره زمین ندیده است مثلا تو ایران یا مصر که رصد خانه هم داشته اند تا این معجزه رو انها هم ثبت کنند. و سوال اخر اینکه واقعا این اتفاق افتاده است یا مربوط به روز قیامت است؟؟؟ 🔶پاسخ: ❗️در اوّلین آیه سوره قمر مى خوانیم «اقتربت الساعة وانشقّ القمر» قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت. 🔷در این آیه شریفه سخن از معجزه بزرگ شق القمر است. طبق روایات مشهور که بعضى ادعاى تواتر آن نیز کرده اند مشرکان نزد رسول خدا آمدند و گفتند: اگر راست مى گوئى و تو پیامبر خدائى ماه را براى ما دو پاره کن! فرمود: اگر این کار را کنم ایمان مى آورید؟ ❗️عرض کردند آرى ـ و آن شب، شب چهاردهم ماه بود ـ پیامبر از پیشگاه پروردگار تقاضا کرد آنچه را خواسته اند به او بدهد ناگهان ماه دو پاره شد، و رسول اللّه آنها را یک یک صدا مى زد و مى فرمود: ببینید»! 📚مجمع البیان و کتب تفسیر دیگر ذیل ایه 📚بحار الانوار ج17 ص347 باب 3 ❗️در اینکه چگونه ممکن است این کره عظیم آسمانى شکافته شود، و وجود چنین حادثه اى چه تأثیراتى بر کره زمین و منظومه شمسى مى گذارد؟ و چگونگى جذب دو نیمه ماه بعد از شکافتن، و اینکه چگونه ممکن است چنین حادثه اى رخ داده باشد و تواریخ جهان ذکرى از آن به میان نیاورند سؤالاتى مطرح است. 🔷پاسخ این سؤالات با توجه به مطالعات و اکتشافات دانشمندان فلکى چندان پیچیده نیست، زیرا اکتشافات مى گوید: چنین چیزى نه تنها محال نیست، بلکه بارها نمونه هاى آن مشاهده شده، هرچند در هر کدام عوامل خاصى مؤثر بوده است. ❗️به تعبیر دیگر: کراراً در دستگاه منظومه شمسى و سایر کرات آسمانى انشقاقها و انفجارهائى روى داده است که براى نمونه موارد زیر را یادآور مى شویم: 🔷الف ـ «پیدایش منظومه شمسى» این نظریه از سوى همه دانشمندان پذیرفته شده است که تمام کرات منظومه شمسى در آغاز جزء خورشید بود که بعداً از آن جدا شده، و هر یک در مدار خود به گردش درآمده است. منتها درباره عامل این جدائى گفتگو است: «لاپلاس» معتقد است عامل این جدائى «نیروى گریز از مرکز» منطقه استوائى خورشید بوده، به این معنى که در آن هنگام که خورشید به صورت توده گاز سوزانى بود (و هم اکنون نیز چنین است) و به دور خود گردش مى کرد، سرعت این گردش در منطقه استوائى سبب شد که قطعاتى از آن جدا گردد، و در فضا پراکنده شود، و به دور مرکز اصلى یعنى خورشید به گردش درآید. ولى تحقیقات بعضى دیگر از دانشمندان بعد از لاپلاس منتهى به فرضیه دیگرى شده که عامل این جدائى را وقوع جزر و مدهاى شدیدى در سطح خورشید بر اثر عبور یک ستاره عظیم از نزدیکى آن مى شمرد. ❗️طرفداران این فرضیه که حرکت وضعى خورشید را در آن روزگار کافى براى توجیه جدائى قطعاتى از آن نمى دانند دست به سوى این فرضیه دراز کرده، مى گویند: این جزر و مد، امواج عظیمى در سطح خورشید به وجود مى آورد، درست همانند سقوط قطعه سنگ عظیمى در یک اقیانوس، و بر اثر آن، قطعاتى از خورشید یکى پس از دیگرى به خارج پرتاب شد، و به گرد کره خورشید به گردش درآمد. ❗️در هر حال عامل جدائى هرچه باشد مانع از این نیست که همه معتقدند پیدایش منظومه شمسى از طریق انشقاق و جدائیها صورت گرفته است. 🔷ب ـ «آستروئیدها» «استروئیدها» قطعات سنگهاى عظیم آسمانى هستند که به دور منظومه شمسى در گردشند، و گاهى از آنها به کرات کوچک و «شبه سیارات» تعبیر مى کنند، بزرگى یکى از آنها چنان است که قطر آن به 25 کیلومتر مى رسد، ولى غالباً از این کوچکترند. دانشمندان عقیده دارند آستروئیدها بقایاى سیاره عظیمى هستند که در مدارى میان مدار «مریخ» و مدار «مشترى» در حرکت بوده، سپس بر اثر عوامل نامعلومى منفجر و شکافته شده است. تاکنون بیش از 5 هزار آستروئید کشف و مشاهده شده، و عده زیادى از آنها که بزرگتر هستند نامگذارى، و حجم و مقدار و مدت حرکت آنها به دور خورشید محاسبه شده است، بعضى از فضاشناسان براى آستروئیدها اهمیت خاصى قائلند، و معتقدند احیاناً مى توان از آنها به عنوان پایگاهى براى مسافرت به نقاط دور دست فضا استفاده کرد ❗️این نمونه دیگرى از انشقاق در اجرام آسمانى است. 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 🔶ادامه پاسخ 👇👇👇 🔷ج ـ «شهابها» «شهابها» سنگهاى بسیار کوچک آسمانى هستند که گاه از اندازه فندق تجاوز نمى کنند، و به هر حال با سرعت شدیدى در مدار خاصى بر گرد خورشید در گردشند، و گاه که مسیر آنها با مدار کره زمین تقاطع پیدا مى کند، به سوى زمین جذب مى شوند. این سنگهاى کوچک بر اثر شدت برخورد با هوائى که زمین را احاطه کرده، به خاطر سرعت سرسام آورى که دارند، داغ و برافروخته و مشتعل مى شوند، و ما به صورت یک خط نورانى زیبا در لابلاى جو ز
مین آنها را مشاهده مى کنیم، و از آن به تیر شهاب تعبیر مى نمائیم. و گاه تصور مى کنیم که ستاره دوردستى است که سقوط مى کند، در حالى که شهاب کوچکى است که در فاصله بسیار نزدیکى آتش گرفته، و سپس خاکستر مى شود. مدار گردش شهابها با مدار زمین در دو نقطه تماس دارد، به همین دلیل در مرداد ماه و آبان ماه که دو نقطه تقاطع دو مدار است شهابها بیشتر دیده مى شوند. ❗️دانشمندان مى گویند: اینها بقایاى ستاره دنباله دارى است که بر اثر حوادث نامعلومى منفجر و از هم شکافته شده است. ❗️این هم نمونه دیگرى از انشقاق در کرات آسمانى. به هر حال مسأله انفجار و انشقاق در کرات آسمانى امرى بى سابقه نیست، و هرگز از نظر علم محال نمى باشد، تاگفته شود اعجاز به محال تعلّق نمى گیرد. اینها همه در مورد انشقاق است ولى بازگشت آن، به حال معمولى، بر اثر نیروى جاذبه اى که میان دو قطعه وجود دارد کاملاً امکان پذیر است. 🔷گرچه در هئیت قدیم که بر محور عقیده «بطلمیوس» و افلاک نه گانه پوست پیازى اش، دور مى زد، چنان این افلاک بلورین به هم پیوسته بودند که خرق و التیام آنها از نظر جمعى محال بود، و لذا پیروان این عقیده هم معراج جسمانى را منکر بودند، و هم شق القمر را، چرا که موجب شکافته شدن و سپس التیام در افلاک بود، ولى امروز که فرضیه هیئت بطلمیوسى به دست افسانه ها و اسطوره هاى خیالى سپرده شده، و اثرى از آن افلاک نه گانه باقى نمانده زمینه اى براى این سخنان باقى نیست. شاید این نکته نیاز به یادآورى ندارد که شق القمر، تحت یک عامل طبیعى معمولى صورت نگرفت، بلکه جنبه اعجاز داشت، ولى چون اعجاز به محالات تعلق نمى گیرد منظور در اینجا بیان امکان این مطلب بود (دقت کنید). 📚تفسیر نمونه ج23 ص16 ❗️ایراد دیگری که بعضی از نا اگاهان به مساله شق القمر دارند این است که اگر این امر حقیقتی داشت با آن همه اهمیتی که دارد باید در تواريخ جهان ثبت گردد، در حالى كه چنين نيست . 🔷 ولى براى اينكه روشن شود اين ايراد تا چه حد قابل اهميت است ، بايد تجزيه و تحليلى روى جهات مختلف اين مساءله صو‌رت گيرد: 🔷الف - بايد توجه داشت كه ماه همواره در نيمى از كره زمين قابل رؤ يت است ، نه در تمام آن ، بنابراين نيمى از مردم روى زمين از اين حساب خارجند. 🔷 ب - در نيمى از همين نيم كره نيز اكثريت قريب به اتفاق آنها در خوابند، زيرا بعد از نيمه شب است ، به اين ترتيب تنها يك چهارم مردم جهان مى توانند از چنين حادثه اى با خبر شوند. 🔷ج - در بخش قابل رؤ يت نيز هيچ مانعى ندارد كه قسمتهاى قابل توجهى از آسمان ابرى ، و چهره ماه با ابر پوشيده شده باشد. د - حوادث آسمانى در صورتى جلب توجه افراد مى كند كه يا مانند صاعقه ها تواءم با سر و صداى شديد باشد، يا مانند خسوف و كسوف كلى نور به طور كامل قطع شود، آن هم براى يك مدت نسبتا طولانى . به همين دليل در خسوفهاى جزئى و ماه گرفتگيهاى مختصر اگر قبلا از طرف منجمين اعلام نشود كمتر كسى با خبر مى گردد، و حتى گاه بسيارى از مردم از خسوف كلى نيز بى خبر مى مانند. تنها دانشمندانى كه اجرام آسمانى و ماه را رصد مى كنند و يا كسانى كه تصادفا چشم آنها به آسمان بيفتد ممكن است از چنين جريانى با خبر شوند، و عده اى ديگر را نيز با خبر سازند. ❗️بنابراين چنين حادثه كوتاه مدتى آنطور كه ابتدا تصور مى شود مايه جلب توجه عمومى مردم جهان نيست ، مخصوصا مردم آن زمان كه اصولا براى اجرام آسمانى اهميت كمترى قائل بودند. 🔷 ه - بعلاوه وسائل ثبت مطالب در تاريخ و نشر آن در آن زمانها محدود بود، و حتى تعداد باسوادها بسيار كم بودند، و كتابها خطى بود، مثل امروز نبود كه حوادث مهم ، برق آسا به وسيله راديوها و تلويزيونها و مطبوعات در سراسر جهان نشر شود. با توجه به اين جهات و جهات ديگر هرگز نمى توان از عدم ذكر اين حادثه در غير تواريخ اسلامى تعجب كرد، و آنرا دليل بر نفى آن گرفت . 📚همان منبع ❗️از انچه گذشت روشن شد که این قضیه در تاریخ واقع شده است نه انکه زمان وقوع آن در آستانه قیامت باشد https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔آیا این روایت از پیامبر اسلام صحیح است که می گوید : تمام خير در شمشير و زير سايه شمشير است و مردم را جز شمشير (به راه راست) وا نمى‌دارد و كليد بهشت و دوزخ‌اند ❗️آیا این نشان دهنده آن نیست که آیین اسلام آیین خشنی است ❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (شناسايى حق و قوانين عادلانه) نازل كرديم، تا مردم قيام به عدالت كنند، و را نازل كرديم كه در آن قوت شديدى است، و منافعى براى مردم، تا خداوند بداند چه كسى او و رسولانش را يارى مى‏كنند بى‏آنكه او را ببينند، خداوند قوى و شكست ناپذير است » 🔰حدید 27 👌آيه فوق ترسيم گويايى از چهره اسلام در زمينه تعليم و تربيت، و گسترش عدل و داد، و اجراى قسط در جامعه انسانى است. ❕نخست از" بينات" و دلائل روشن و" كتب آسمانى" و" معيار سنجش ارزشها، و بيان احكام و قوانين" كمك مى‏ گيرد، يعنى پايه را بر انقلاب فكرى و فرهنگى مى‏ گذارد، و از عقل و منطق استمداد مى‏ جويد. 👌اما اگر اينها مؤثر نيفتاد و كار به بن بست كشيد، يعنى قلدرى پيدا شدند كه نه در برابر بينات سر تسليم فرود مى ‏آورند و نه براى كتاب و ميزان ارزشى قائلند و در مقابل رسیدن دعوت انبیاء به مردم مقاومت می کنند ، در اينجا نوبت به" حديد" كه در آن" باس شديد" است مى‏ رسد، و با بر مغز اين گردنكشان مى‏ كوبند تا در برابر قسط و عدل تسليم شوند، و البته از يارى مردم با ايمان در اين مسير كمك گرفته مى‏ شود. 👌و اينكه در حديثى از رسول خدا ص نقل شده كه فرمود: « من در آستانه رستاخيز مبعوث به شمشير شده‏ ام تا مردمان خداى يگانه را پرستش كنند، و روزى من در سايه نيزه من است ( تفسیر مراغی ج27 ص183) اشاره به همين است يعنى سلاح را در مقابل اين گروه به كار گيرم نه به عنوان اصل و اساس كار همانگونه كه در آيه فوق صريحا آمده است. ❕در حديث ديگرى از امام باقر علیه السلام مى ‏خوانيم: « خوبيها تمام در شمشير است، و زير شمشير و در سايه شمشير» ( الکافی ج5 ص8) و در حديثى از امام امير مؤمنان على مى ‏خوانيم:« خداوند جهاد را واجب كرده و آن را بزرگ شمرده، و آن را يار و ياورش قرار داده، به خدا سوگند نه دنيا و نه دين جز با جهاد اصلاح نمى‏ شود" ( همان مدرک) 👌 رسول فرمود: «مردم را جز شمشير برپا نمى‏دارد، و شمشيرها كليدهاى بهشت و دوزخند» 📚الکافی ج5 ص2 👌بنابر اين رهبران الهى در يك دست كتب آسمانى، و در دست ديگر دارند، نخست مردم را با منطق به سوى حق و عدل دعوت مى‏ كنند، هر گاه زورگويانى تسليم منطق نشوند و در مقابل رسیدن دعوت انبیاء به مردم مقاومت کنند در برابر آنها به زور متوسل مى ‏شوند. 📚تفسیر نمونه ج23 ص376 ❕در گذشته بیشتر در رابطه با جهاد در اسلام و استفاده از شمشیر بحث کرده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1877 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/2055 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⁉️سوال اگه قران مجید میفرماید «لااکراه فی الدین» باز بعضی ایات میفرماید که پیامبر جنگ کند بامشرکانی که ایمان نیاوردند ،جنگ با مشرکان ( جهاد ابتدایی)چگونه با ایه جور در می اید 🔷پاسخ: ❗️خداوند دستورها و برنامه هایی برای سعادت و آزادی و تكامل انسان ها طرح كرده است و پیامبران خود را موظف ساخته كه این دستورها را به مردم ابلاغ كنند. حال اگر فرد یا جمعیتی ابلاغ این فرمان ها را مزاحم منافع پست خود بینند، و بر سر راه دعوت انبیاء موانعی ایجاد نمایند، آن ها حق دارند نخست از طرق مسالمت آمیز، و اگر ممكن نشد با توسل به زور این موانع را از سر راه خود بردارند، و آزادی تبلیغ را برای خود كسب كنند. و این حق مردم است كه بتوانند ندای منادیان راه حق را بشنوند و در قبول دعوت آزاد باشند. 🗯حال اگر كسانی بخواهند آن ها را از حق مشروعشان محروم سازند و اجازه ندهند صدای منادیان راه خدا به گوش جان آن ها برسد. طرفداران این برنامه ها، حق دارند برای فراهم ساختن این آزادی از هر وسیله ای استفاده كنند و از اینجا ضرورت «جهادهای ابتدائی» در اسلام روشن می گردد. 🔷پس جنگ با مشركین به خاطر این نیست كه توحید و دین را به آن ها تحمیل بكنیم؛ زیرا دین زور بردار نیست و این مفاد آیه شریفه «لا اكره فی الدین»است بلكه جنگ با مشركین و كفار حتی در صورت ابتدائی آن به خاطر رفع موانع تبلیغ دین و هم چنین ریشه كن كردن فساد و شرك است تا سبب سرایت این بیماری به دیگران نشود ❗️به بیان دیگر : 🗯 جهاد ابتدایی در اسلام به منظور کشورگشایی و اجبار افراد به آیین اسلام نیست، بلکه برای واژگون کردن نظام های غلط و ظالمانه و اجازه یافتن مردم برای مطالعه آزاد دربارة مذهب و شیوه های زندگی اجتماعی است. اصولاً اسلام در سه مورد به قدرت نظامی توسل جسته است و پيامبر اسلام نيز بر اين سه اصل اقدام به جنگ نمودند. 1⃣در مورد محو آثار شرک و بت پرستی، زیرا از نظر اسلام بت پرستی یک دین و آیین نیست، بلکه یک انحراف، بیماری و خرافه است . هرگز نباید اجازه داد جمعی در یک مسیر صددرصد غلط و خرافی پیش روند و به سقوط کشانده شود. اسلام بت پرستان را از راه تبلیغ به سوی توحید دعوت کرد . آن جا که مقاومت کردند، متوسل به زور شد. بت خانه ها را در هم کوبید . از هر گونه مظاهر بت و بت پرستی جلوگیری کرد تا این بیماری روحی و فکری به کلّی ریشه کن گردد و به دیگران سرایت نکند آیات جهاد با مشرکان مانند آیه 189 سوره بقره «به کارزار با مشرکان ادامه دهید تا آن که شرک از اجتماع برافتد» نظر به همین موضوع دارد. 2⃣در برابر کسانی که نقشه نابودی و حمله مسلمانان را می کشیدند، دستور جهاد دفاعی و توسل به قدرت نظامی داده شده است. شاید بیش تر جنگ های اسلامی در زمان پیامبر از همین قبیل باشد، به عنوان نمونه جنگ اُحد، احزاب، حنین، موته و تبوک را میتوان نام برد. 3⃣برای کسب آزادی در تبلیغ، زیرا هر آیینی حق دارد به طور آزاد به صورت منطقی خود را معرفی کند . اگر کسانی مانع از این کار شوند، می تواند با توسل به زور این حق را به دست آورد. ❗️جهاد ابتدایی به گونه ای بازگشت به جهاد دفاعی میکند، زیرا در حقیقت جهاد ابتدایی نیز یک نوع دفاع است، دفاع از حقوق خداوند و دفاع از حقوق انسان های مستضعف، بنابراین اگر قدرت های ستمگر و کافر بر مردمی مسلط شوند و مانع از گسترش توحید گردند و با سلطه و استبداد، مال خدا را مال خود و بندگان خدا را بردگان خود بپندارند و در زمین فساد و تباهی را گسترش دهند، به حکم عقل، مبارزه با چنین افرادی واجب و ضروری است. 📚تفسیر نمونه ج2 ص15 به بعد ❗️وقتی از این دریچه به جهاد ابتدائی بنگریم تفاوتی را میان آیه «لا اكره فی الدین»و جهاد ابتدائی مشاهده نمی كنیم. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔آیا پیامبر برای خودش جشن تولد می گرفت❕اگر می گرفت کجاست و اگر نمی گرفت چرا ما برای ایشان جشن تولد می گیریم آیا این بدعت در دین نیست❓کاری را که پیامبر انجام نمی داد چرا ما انجام دهیم❕❕ 💠💠 👌برای پاسخ لازم است به چند نکته شود ؛ 1⃣بدعت به کاری گفته می شود که ریشه در شرع و قرآن و سنت نداشته باشد. 🔶ابن حجر عسقلانی می نویسد: «بدعت امر حادثی است که برای آن دلیلی ( اگر چه عام) در شرع نباشد و اگر برای آن در شرع دلیلی باشد بدعت نیست» 📚فتح الباری ج17 ص9 🔶علامه می نویسد: «بدعت در شرع هر امری است که بعد از پیامبر حادث شود و نصی به خصوص برای آن نباشد و داخل در برخی عمومات نیز نباشد» 📚بحار الانوار ج74 ص202 2⃣مساله جشن گرفتن به مناسبت میلاد پیامبر گرامی ریشه در قرآن مسلمین دارد و به هیچ عنوان بدعت محسوب نمیشود. 🔴1-همگى مى دانيم كه يكى از اصول اسلام، اظهار مهر و مودت به پیامبر است قرآن كريم مى فرمايد: «بگو اگر پدران و پسران و برادران و زنان وخاندان شما و اموالى كه گردآورده ايد و تجارتى كه از كسادش بيمناكيد و سراهايى را كه خوش مى داريد، نزد شما از خدا و پيامبرش و جهاد در راه وى دوست داشتنى تر است، پس منتظر باشيد تا خدا فرمانش را به اجرا در آورد.وخداوند گروه فاسقان را راهنمايى نمى كند». 🔷 توبه 24 🔶 و مهر به پيامبر يك دستور قرآنى است كه احاديث نبوى نيز بر آن تأكيد دارند. 👌 پيامبر گرامى فرمود: «سوگند به خدايى كه جانم در دست اوست، هيچ يك از شماها در دايره ايمان وارد نمى شويد مگر اينكه من محبوبترين انسانها نزد او باشم و مرا حتى از پدر و فرزندش بيشتر دوست بدارد». 📚جامع الاصول،ج1 ص237 👌كسانى كه در روز و شب ولادت آن حضرت به جشن و سرور مى پردازند هدفى جز مهر و مودت نداشته و در حقيقت به وسيله اين جشنها علاقه خود را به رسول گرامى به نمايش مى گذارند 🔴2-قرآن مجيد به مسلمانان دستور مى دهد كه، علاوه بر ايمان به پيامبر، به و تكريم او بپردازند: «آنان كه به پيامبر ايمان آورده و به تكريم او پرداخته و او را يارى مى نمايند و از نورى كه همراه وى فرو فرستاده شده پيروى كنند، آنان همان رستگارانند». 🔷اعراف 157 👌اين آيه به مسلمانان، دستور مى دهد: 🔷1. به پيامبر ايمان بياورند. 🔷2. به تكريم و تعظيم او بپردازند. 🔷3. در سختيها او را يارى كنند. 🔷4. از قرآنى كه با او فرستاده شده پيروى كنند. 🌀با توجه به اين دستورهاى چهارگانه، تكريم و بزرگداشت پيامبر در روز تولد ایشان عمل به دستور دوم است كه قرآن از آن با جمله «وعزّروه» تعبير آورده است. 🔴3-قرآن مجيد يكى از نعمت هاى الهى در حق پيامبر اكرم را اين مى داند كه نام او را بلند آوازه كرده است: «آيا سينه تو را نگشاديم و بار گران را از دوشت برنداشتيم ـ بارى كه گويى پشت تو را مى شكست ـ و آيا نامت را بلند نگردانيديم؟» 🔷انشراح 1 تا 4 ❗با توجه به منّتهايى كه خداوند در آيات فوق بر پيامبر مى نهد، و گسترش نام و آوازه او در جهان را از نعمتهاى الهى مى شمارد، جشنهاى مسلمانان در ايام تولد آن حضرت، نوعى تجسّم بخشيدن به مفاد اين آيه است. 👌اينك با توجه به آيات پيش گفته بايد ديد جشنهاى مسلمانان در ايام مبعث پيامبر چنانچه از امور حرام همچون استعمال آلات لهو و لعب و اشعار غنائى خالى باشد، چه حكمى دارد؟ ❓تكريم پيامبر است يا تحقير او ؟ ابراز محبت است يا دشمنى؟ ❓مايه بلند شدن نام و ياد پيامبر است، يا نه؟ 👌جواب روشن است و همگان اين اعمال را موجب تكريم و ابراز محبّت به پيامبر و كمك به بلند آوازى نام او مى دانند 🔴4-حضرت مسيح براى حواريون خود مائده آسمانى طلبيد و آنان گفتند ما روز ورود اين مائده آسمانى را كه شكم ها را سير مى كند جشن مى گيريم: «پروردگارا از آسمان غذایی بر ما فرو فرست تا عيدى براى اول و آخر ما و نشانه اى از جانب تو باشد. و به ما روزى ده كه تو روزى دهندگانى». 🔷مائده 114 ❔براستى،اگر روز نزول مائده كه نعمتى محدود و زودگذر است استحقاق جشن ساليانه را داشته باشد، چرا و چگونه روز ولادت پیامبر كه نعمت عظمی و جاودان الهى در حقّ بشريت است استحقاق چنين جشن و سرورى را نداشته باشد؟ 👌ادامه 👇👇👇
👌ادامه 👇👇👇 3⃣از روایات شیعه و سنی نیز استحباب تعظیم روز میلاد پیامبر گرامی به استفاده میشود. 👌در روایات متعددی آمده است که روزه گرفتن در روز میلاد پیامبر گرامی مستحب است و این نشان می دهد که این روز دارای عظمت و شرافت است و یکی از مصادیق تعظیم این روز ،روزه گرفتن به وجود پیامبر گرامی است. 🔶امام کاظم فرمود: «روز هفدهم ماه ربیع الاول سالروز میلاد پیامبر است و روزه آن است» 📚وسائل الشیعه ج10 ص455 🔷وفرمود: « یکی از روزهایی که در آن روزه گرفته می شود روز میلاد پیامبر در هفدهم ربیع الاول است » 📚التهذیب ج4 ص305 ❗️وفرمود: «ثواب روزه روز میلاد پیامبر برابری می کند با روزه یک » 📚مصباح المتهجد ص733 🔷وفرمود: «هر کس روز تولد پیامبر را روزه بگیرد خداوند به او پاداش 60 روزه داری را می دهد» 📚المقنعه ص59 📚روضه الواعظین ص351 👌مسلم در صحیح نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود: «روزه روز دوشنبه خوب است زیرا من در آن روز به دنیا آمدم» 📚صحیح مسلم ج2 ص819 👌از این روشن میشود که روز میلاد پیامبر گرامی دارای عظمت است و یکی از مصادیق تعظیم آن روزه گرفتن است . 4⃣اجماع مسلمین نیز دلیل دیگری بر روز میلاد پیامبر گرامی است. 🔷شیخ مفید می نویسد: «روز هفدهم ربیع الاول سالروز تولد پیامبر اسلام است و صالحان آل محمد از زمان های گذشته پیوسته این روز را تعظیم کرده و حقش را می شناختند و حرمت پیامبر را در این روز رعایت می کردند و این روز را روزه می گرفتند و از امامان روایت شده است که هر روزه این روز برابری می کند با روزه یک سال» 📚مسار الشیعه ص65 ❗️دیار بکری و از علمای اهل سنت می نویسند: «مسلمین پیوسته از زمان های گذشته در ماه میلاد پیامبر به جشن و سرور می پرداختند و دیگران را اطعام می کردند و در شب های آن صدقه می دادند و پیوسته سرور و شادی می کردند» 📚تاریخ الخمیس ج1 ص323 📚المواهب اللدنیه ج1 ص148 👌با توجه به این نکات روشن می شود که برگزاری مجالس جشن و سرور در ایام ولادت پیامبر گرامی هیچ گونه شرعی ندارد و ریشه در کتاب و سنت دارد و به هیچ عنوان مصداق بدعت محسوب نمی شود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❔آیا آنچه دگر اندیشان می گویند درست است که خرافات مسلمین است که می گویند در زمان تولد پیامبر اسلام ایوان فرو ریخت و دریاچه ساوه خشک شد و آتشکده خاموش شد .این ها منبع ندارند ❕❕ 💠💠 ❕حوادث خارق العاده ای که در زمان تولد پیامبر گرامی اتفاق افتاد از جمله مسلمات تاریخی و حدیثی است و جای انکار ندارد. 🔶شیخ روایت می کند که امام صادق علیه السلام فرمود: «ابلیس می توانست تا هفت آسمان بالا برود و استراق سمع بکند و چون عیسی به دنیا آمد از سه آسمان ممنوع شد و تا چهار آسمان بالا می رفت و چون رسول خدا به دنیا آمد از هفت آسمان ممنوع شد . 👌در صبح روز ولادت پیامبر همه بت ها سرنگون شدند و بر خاک افتادند .در آن شب طاق کسری شکست برداشت و چهارده کنگره از آن فرو ریخت و دریاچه ساوه خشک شد و وادی ساوه پر از آب شد و آتشکده که از هزار سال فروزان بود خاموش گردید . 🔷موبدان در خواب دیدند که شتران سختی اسباب عرب را یدک دارند و از دجله گذشتند و در بلاد عجم منتشر شدند و طاق کسری از وسط شکست . ❕در آن شب نوری از سمت حجاز بر آمد و تا مشرق کشیده شد و تخت همه سلاطین وارونه شد و خودشان لال شدند و در آن روز نتوانستند سخن بگویند . 🔶 دانش ربوده شد و سحر جادوگران باطل گردید و کاهنان عرب از همزاد شیطانی خود ممنوع شدند 📚امالی صدوق ص285 📚کمال الدین ج1 ص192 📚بحار الانوار ج15 ص257 👌مرحوم روایت می کند که امام علی علیه السلام فرمود: «چون پیامبر متولد شد دست چپ بر زمین نهاد و دست راستش را به سوی آسمان بلند کرد و لب های مبارک خود را به توحید خداوند تحرک داد و از دهان مبارکش نوری ساطع شد که همگی اهل مکه و قصور شام به آن نظر کردند و تمامی جهان از ایشان منور شد و ستارگان در آن شب به علامت تولد ایشان مضطرب شدند» 📚 الاحتجاج ج1 ص223 👌تاریخ اهل سنت نیز نقل می کنند: ❕«در شب میلاد پیامبر ایوان کسرى به لرزه درآمد و شکست برداشت و چهارده کنگره آن فرو ریخت، آتشکده فارس که هزار سال پیوسته روشن بود خاموش شد دریاچه ساوه خشکید و مؤبد بزرگ در خواب دید که شتران تنومند همراه اسب‌هاى عربى از دجله گذشتند و در سرزمین ایران پراکنده شدند. 👌انوشیروان سخت به وحشت افتاد و هر چند خواست شکیبایى کند نتوانست و مصلحت در این دید که موضوع را با وزیران و فرماندهان نظامى و مرزبانان در میان نهد، ایشان را فرا خواند و در حالی که تاج بر سر نهاده و بر تخت نشسته بود به ایشان گفت: می‌دانید براى چه شما را خواسته‌ام؟ گفتند: نه. 🔷 در همین هنگام از فارس خبر خاموشى آتشکده هم رسید و مایه افزونى غم و اندوه گشت‌...» 📚تاریخ طبری ج2 ص166 📚تاریخ الاسلام ج1 ص35 📚المنتظم ج2 ص250 📚اسد الغابه ج4 ص606 📚البدایه و النهایه ج2 ص268 📚دلائل النبوه ج1 ص126 📚سیره حلبی ج1 ص64 👌مولف کتاب فروغ درباره فلسفه وقوع این حوادث در زمان تولد پیامبر گرامی می نویسد: «این نوع حوادث حس کنجکاوی جباران و ستمگران را که ملت ها را به بند کشیده اند تحریک می کند که درباره این حوادث بیندیشند واز خود بپرسند که چه شد خانه گلی پیرزنی شکاف بر نداشت اما کنگره عظیم کسری فرو ریخت ؟چرا آتش آتشکده فارس با بودن همه نوع وسائل سوخت و خاموش گشت؟ چرا بت های دور کعبه سرنگون شدند؟ در حالی که همه چیز در جای خود باقی بود؟ اگر در علت این حوادث می اندیشیدند می فهمیدند که این رویدادها از سپری گشتن دوران بت پرستی بشارت می دهد... 👌همچنین مردم عصر رسالت و یا کسانی که پس از آن آمده اند وقتی ندای مردی را می شنوند که با تمام قدرت به ضدیت با بت پرستی و ظلم و بیدادگری برخاسته است آن گاه که سوابق زندگی او را بررسی می کنند ملاحظه می کنند که در شب میلاد این مرد حوادثی رخ داده است که با دعوت او کاملا هماهنگ است طبعا تقارن این دو حادثه را نشانه راست گویی او می گیرند و به تصدیق او بر می خیزند» 📚فروغ ابدیت،سبحانی،ص146 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔من اهل سنت هستم ، شیعه بر اساس چه مستنداتی می گوید که تولد پیامبر اسلام در روز ربیع الاول بوده است در حالی که اهل سنت و جماعت می گویند در روز ربیع الاول بوده است ❗️چرا شما از اجماع مسلمین در این مساله جدا شدید ❕❕ 💠💠 👌شیعه بر اساس روایاتی که از اهل بیت علیهم السلام رسیده است ، معتقد است که میلاد پیامبر گرامی اسلام در روز ربیع الاول بوده است . ❕امام جواد علیه السلام فرمود ؛ « روزهایی که در آن روزه گرفتن مستحب است چهار روز است که یکی از آنها روز تولد پیامبر که ربیع الاول است ، می باشد » 📚التهذیب ج4 ص305 👌و فرمودند ؛ « هر کس روز هفدهم ربیع الاول که ( روز تولد پیامبر است ) روزه بگیرد ، پاداش یک سال روزه داری را می برد » 📚مصباح المتهجد ص733 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « روزه روز هفدهم ربیع الاول که روز میلاد پیامبر است سنت است » 📚وسائل الشیعه ج10 ص455 👌 شیخ می نویسد: «روز هفدهم ربیع الاول سالروز تولد پیامبر اسلام است و صالحان آل محمد از زمان های گذشته پیوسته این روز را تعظیم کرده و حقش را می شناختند و حرمت پیامبر را در این روز رعایت می کردند و این روز را روزه می گرفتند و از امامان روایت شده است که هر روزه این روز برابری می کند با روزه یک سال» 📚مسار الشیعه ص65 ❕علمای فراوان دیگری نیز به پیروی از امامان علیهم السلام کرده اند که روز میلاد پیامبر گرامی ، در روز هفدهم ربیع الاول بوده است از جمله ؛ 📚المقنعه ص456 📚کنز الفوائد ج1 ص167 📚روضه الواعظین ج1 ص70 📚اعلام الوری ج1 ص42 📚مناقب آل ابی طالب ج1 ص172 📚اقبال الاعمال ج2 ص603 و ... 👌علامه می نویسد ؛ « بدان که اجماع علمای امامیه معتقد است بر آنکه ولادت با سعادت آن حضرت در هفدهم ماه ربیع الاول واقع شد و اکثر مخالفان در دوازدهم می دانند ، محمد بن یعقوب نیز گفته است که در دوازدهم ماه ربیع الاول واقع شد ( الکافی ج1 ص439 ) که گویا در تعیین روز ولادت فرموده است و موافق مشهور اهل سنت بیان کرده است » 📚جلاء العیون ص64 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA