eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔شيعيان ميگويند کلمه يعنى شكافنده علمها ❗️امام باقر ميگويد؛ «فرشته اى روى خورشيد آب مى پاشد وگرنه شعله خورشيد زمين را مى سوزاند» منبع: فروع كافى ج ٣ ص ٢ 💥 قضاوت با خردمندان 💠💠 👌روایتی است که شیخ کلینی در کافی از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود ؛ «هر روز كه خورشيد طلوع مى كند چهار فرشته همراه آن هستند فرشته اى (خطاب به انسانها) ندا مى دهد ؛ اى صاحب نيكى وظيفه خود را انجام ده و بشارت بر تو باد، و فرشته اى صدا مى زند اى صاحب بدى خوددارى كن و دست نگه دار، و فرشته اى (به ثروتمندان) ندا مى دهد انفاق كنيد تا اموال شما برقرار بماند و به سراغ امساك برويد تا اموالتان تلف شود، و فرشته اى آب بر خورشيد مى پاشد و اگر چنين نبود زمين ور مى شد» 📚الکافی ج 4 ص 42 ❕این روایت به صورت نقل شده است و تمام راویان آن مشخص نیست . در سند آن آمده است « عن رجل » « روایت را از مردی نقل کردم » . 👌روشن است که این تعبیر نشان دهنده سندی روایت است ، لذا علامه مجلسی در ذیل آن می گوید ؛ « این روایت از حیث سندی ( و ضعیف ) است » 📚مراه العقول ص 171 ❕البته متن روایت مطلبی و غیر قابل قبول ندارد . 🔹تعبیر آب پاشیدن بر خورشید تعبیری کنایه ای است که مانند آن در محاورات روزه مره ما تعبیر وجود دارد . 👌برخی از علما در فراز مذکور می نویسند ؛ « ممكن است منظور از پاشيدن آب بر خورشيد اين باشد كه بادها و بخارهايى از دريا برمى خيزد و حرارت خورشيد را بر زمين مى كند » 📚پیام امام امیر المومنین ج 15 ص 659 ❕علامه مجلسی در توضیح می نویسد ؛ « بسا باشد که آب پاشى كنايه از پراكندگى اجزاء آب است در هوا به سبب جوي ها و درياها و چاه ها و و غیر آنها که اگر اينها نباشند تاثیر در هوا و زمین و بدن ها و درختان و گیاهان بيشتر می باشد » 📚بحار الانوار ج 55 ص 144 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔چند و چند داریم ! ❓ شرق و يک غرب (سوره 26 آيه 28)، شرق و دو غرب (سوره 55 آيه 17) شرق و چندين غرب (سوره 70 آيه 40) ❕❕آیا آیات قرآن در این رابطه ندارد ❕❕ 💠💠 👌در تفسیر چنین آمده است ؛ ❕« در آیات قرآن مجید گاهی تعبیر مشرق و مغرب به صورت آمده است مانند آیه 115 بقره «و لله المشرق و المغرب » «مشرق و مغرب از آن خدا است » و آیه 9 سوره زمل « المشرق و المغرب » و گاه به صورت آمده است ، مانند آیه 17 سوره رحمن« رب المشرقین و رب المغربین » «پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب »و گاه به صورت جمع « فلا اقسم برب المشارق و المغارب »«قسم به پرودگار مشارق و ها»( معارج40) ❕بعضی نظران این تعبیرات را متضاد پنداشته اند ، در حالی که همگی هماهنگ ، و هر یک اشاره به نکته ای است . 🔶 اینکه ؛ 🗯خورشید هر روز از نقطه تازه ای طلوع ، و در نقطه تازه ای می کند ، بنابراین به تعداد روزهای سال مشرق و مغرب داریم ، و از سوی دیگر در میان اینهمه مشرق و مغرب مشرق و دو مغرب در میان آنها ممتاز است که یکی در آغاز تابستان ، یعنی حداکثر خورشید در مدار شمالی ، و یکی در آغاز زمستان یعنی حداقل آمدن خورشید در مدار جنوبی است (که از یکی تعبیر به مدار رأ س و از دیگری تعبیر به مدار رأ س می کنند) و چون این دو کاملا مشخص است روی آن تکیه شده است ، علاوه بر این دو مشرق و دو مغرب دیگر که آنها را مشرق و مغرب می نامند (در اول بهار و اول پائیز هنگامی که شب و روز در تمام دنیا برابر است ) نیز مشخص می باشد که بعضی رب المشرقین و رب المغربین را اشاره به آن گرفته اند و آن نیز قابل است . اما آنجا که به صورت ذکر شده معنی جنس را دارد که توجه تنها روی اصل مشرق و مغرب است بی آنکه نظر به داشته باشد مانند « رب المشرق و المغرب » « خداوند مشرق و مغرب » که اشاره به حاکمیت و ربوبیت خداوند بر تمام جهان هستی است همان گونه که در تعبیرات روز مره می گوییم فلان کس شرق و غرب زمین را در سیطره خود قرار داد یعنی تمام روی را 👌به این ترتیب تعبیرات مختلف بالا هر یک نکته ای دارد و انسان را متوجه تغییرات مختلف طلوع و غروب آفتاب و تغییر منظم شمس می کند . 📚تفسیر ج25 ص45 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔انتخاب کودک با قرعه کشی ؛ ١ ـ علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن حماد ، عن الحلبي ومحمد بن مسلم ، عن أبي عبد الله عليه‌السلام قال إذا وقع الحر والعبد والمشرك بامرأة في طهر واحد فادعوا الولد أقرع بينهم فكان الولد للذي يخرج سهمه. امام صادق گفت : هروقت شخص آزاد و برده و یا مشرکی در یک پاکی با یک زن نزدیکی کنند و هر کدام از آنها ادعای فرزند به دنیا آمده را داشته باشد ، بین آنها میشود و فرزند برای آن شخصی ست که نامش از بیرون آمده . : الکافی، شیخ کلینی جلد ۵ صفحه ۲۹۶ و ۲۹۷ 💥قضاوت با شما 💠💠 👌اگر زنی که دارای همسر است با افرادی زنا کند ، یا جاریه ای که دارای مالک است ، با کسانی زنا کند و فرزندی حاصل شود ؛ به حکم قاعده « » که توضیحش را در گذشته داده ایم ، فرزند به شوهر آن زن یا مالک آن کنیز ملحق می شود مگر آنکه با دلیل قطعی ( مانند آزمایش ژنتیک ) خلاف آن ثابت شود و معلوم شود فرزند برای چه کسی است . 📚ملاذ الاخیار ج 10 ص 73 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7512 ❕مورد روایت که پدر فرزند با قرعه مشخص می شود در جایی است که زنی که دارای همسر نیست با افرادی زنا کند ، یا جاریه ای که دارای مالک واحد و مشخصی نیست ، توسط افرادی مورد مجامعت قرار گیرد ، و فرزندی حاصل شود ، در این صورت که راهی برای شناخت پدر وجود ندارد ، از قرعه استفاده می شود . 👌در گذشته داده ایم که از آیات قرآن و روایات استفاده می شود که برای حل مشکل و یا در هنگامی که مشاجره و نزاع صورت گیرد و هنگامی که کار به بن بست کامل می رسد و هیچ راهی برای پایان دادن به نزاع دیده نمی شود می توان از استفاده کرد ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6092 ❕در روایات ما آمده است که در جایی که از قرعه باید استفاده کرد ، قرعه به لطف و الهی ، انسان را به واقع می رساند و حکم ظنی محسوب نمی شود چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « هیچ قومی اقدام به قرعه ( به هنگام بن بست کامل ) نکردند در حالی که کار خود را به خدا واگذار کرده باشند مگر اینکه به واقعیت اصابت کرد می کند و حق آشکار می شود» 📚التهذیب ج6 ص238 🔰البته در زمان که از طریق آزمایشات ژنتیکی می توان مشخص کرد که پدر فرزند و کسی که فرزند به او ملحق می شود چه کسی است ، دیگر قرعه کارایی ندارد ، زیرا بن بستی نیست که برای رفع آن قرعه وارد عمل شود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔طبق گفته های شما آیا بهتر نیست هر کس گرفتاری بیماری شد سوره حمد را بخواند یا به اهل بیت توسل کند و به بیمارستان نرود ❗️در این صورت پیدا می کند ، روحانیون چرا به جای عمل به این دستور خود به بیمارستان می روند ❕❕ 💠💠 👌از دید تعالیم اسلامی ، خداوند برای شفاء و برطرف شدن امراض و بیماری ها ، هم اسباب را قرار داده است و هم اسباب را . 1⃣ اسباب ؛ ❕اسباب عادی و مادی جهت درمان بیماری همان مراجعه به طبیب و درمان کردن از طریق دواهای مادی و طبیعی است . ❕امام علیه السلام فرمود: « اراده خداوند بر این قرار گرفته است که همه چیز مطابق اسباب جریان یابد به همین جهت خداوند برای هر چیزی سببی قرار داده است» 📚الکافی ج1 ص183 👌خداوند برای درمان بیماری ها نیز مادی قرار داده است تا بندگان با تمسک به آن شفای بیماری های خود را حاصل کنند. 💠امام باقر علیه السلام فرمود: «خداوند در دواءهای مادی و داروها برکت و شفا و خیر کثیر قرار داده است و انسان باید از آن دواء ها وداروها استفاده کند و اشکالی بر او نیست» 📚بحار الانوار ج59 ص64 🔷و فرمود: «خودتان را کنید زیرا هیچ بیماری نیست مگر آنکه خداوند دوای آن را ایجاد کرده است» 📚همان مدرک ص65 🔷و فرمود: «خداوند بیماری و شفای از آن بیماری را با هم نازل کرده است و هیچ مرضی نیست مگر انکه آن نیز وجود دارد بر تو است که از دواء و دارو استفاده کنی» 📚طب الائمه ص55 🔷و فرمود: «پیامبری از انبیاء بیمار شد و گفت خودم را درمان نمی کنم تا خداوند مرا شفا دهد .خداوند به او وحی کرد تو را شفا نمی دهم تا از دارو استفاده کنی زیرا من را در دارو قرار داده ام» 📚بحار الانوار ج59 ص66 2⃣اسباب ؛ 👌از جمله اسباب معنوی که موثر در شفاء و بیماری ها است ، توسل به اهل بیت علیهم السلام و استشفاء به تربت کربلا و آب زمزم و تلاوت سوره حمد و ...است . 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4055 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7011 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8158 👌 در بالا دادیم که انسان مومن باید هم از اسباب مادی استفاده کند و هم از اسباب معنوی ، بنابراین اشکالاتی که اخیرا مطرح می شود که چرا روحانیون و مومنین وقتی بیمار می شوند به بیمارستان می روند و درمان مادی می کنند و ...موجه نمی باشد زیرا اسلام می گوید باید از اسباب مادی و معنوی با هم کرد و اسباب معنوی سبب تاثیر اسباب مادی در درمان بیماری ها می شود و تمام مومنین نیز بر این روش عمل می کنند ، هم برای درمان و شفاء سراغ پزشک و می روند و هم دعا و توسل و استشفاء به اسباب معنوی می کنند تا اسباب مادی تاثیر خود را بگذارند و یا در مواردی که اسباب مادی نیست ، با استشفاء به اسباب معنوی از خداوند شفاء و درمان را طلب می کنند . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔طبق گفته های شما آیا بهتر نیست هر کس گرفتاری بیماری شد سوره حمد را بخواند یا به اهل بیت توسل کند و به بیمارستان نرود ❗️در این صورت پیدا می کند ، روحانیون چرا به جای عمل به این دستور خود به بیمارستان می روند ❕❕ 💠💠 👌از دید تعالیم اسلامی ، خداوند برای شفاء و برطرف شدن امراض و بیماری ها ، هم اسباب را قرار داده است و هم اسباب را . 1⃣ اسباب ؛ ❕اسباب عادی و مادی جهت درمان بیماری همان مراجعه به طبیب و درمان کردن از طریق دواهای مادی و طبیعی است . ❕امام علیه السلام فرمود: « اراده خداوند بر این قرار گرفته است که همه چیز مطابق اسباب جریان یابد به همین جهت خداوند برای هر چیزی سببی قرار داده است» 📚الکافی ج1 ص183 👌خداوند برای درمان بیماری ها نیز مادی قرار داده است تا بندگان با تمسک به آن شفای بیماری های خود را حاصل کنند. 💠امام باقر علیه السلام فرمود: «خداوند در دواءهای مادی و داروها برکت و شفا و خیر کثیر قرار داده است و انسان باید از آن دواء ها وداروها استفاده کند و اشکالی بر او نیست» 📚بحار الانوار ج59 ص64 🔷و فرمود: «خودتان را کنید زیرا هیچ بیماری نیست مگر آنکه خداوند دوای آن را ایجاد کرده است» 📚همان مدرک ص65 🔷و فرمود: «خداوند بیماری و شفای از آن بیماری را با هم نازل کرده است و هیچ مرضی نیست مگر انکه آن نیز وجود دارد بر تو است که از دواء و دارو استفاده کنی» 📚طب الائمه ص55 🔷و فرمود: «پیامبری از انبیاء بیمار شد و گفت خودم را درمان نمی کنم تا خداوند مرا شفا دهد .خداوند به او وحی کرد تو را شفا نمی دهم تا از دارو استفاده کنی زیرا من را در دارو قرار داده ام» 📚بحار الانوار ج59 ص66 2⃣اسباب ؛ 👌از جمله اسباب معنوی که موثر در شفاء و بیماری ها است ، توسل به اهل بیت علیهم السلام و استشفاء به تربت کربلا و آب زمزم و تلاوت سوره حمد و ...است . 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4055 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7011 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8158 👌 در بالا دادیم که انسان مومن باید هم از اسباب مادی استفاده کند و هم از اسباب معنوی ، بنابراین اشکالاتی که اخیرا مطرح می شود که چرا روحانیون و مومنین وقتی بیمار می شوند به بیمارستان می روند و درمان مادی می کنند و ...موجه نمی باشد زیرا اسلام می گوید باید از اسباب مادی و معنوی با هم کرد و اسباب معنوی سبب تاثیر اسباب مادی در درمان بیماری ها می شود و تمام مومنین نیز بر این روش عمل می کنند ، هم برای درمان و شفاء سراغ پزشک و می روند و هم دعا و توسل و استشفاء به اسباب معنوی می کنند تا اسباب مادی تاثیر خود را بگذارند و یا در مواردی که اسباب مادی نیست ، با استشفاء به اسباب معنوی از خداوند شفاء و درمان را طلب می کنند . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔لطفا در مورد بودن پیامبر توضیح دهید ❗️برخی می گویند پیامبر امی بوده یعنی اهل مکه که ام القری نامیده می شود بوده است ، نه بی سواد ،اضافه اینکه در روایات آمده پیامبر خواندن و نوشتن بلد بوده و اینکه امی به معنای بی نیست ❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » «آنها كه از فرستاده (خدا) پيامبر" " پيروى مى‏ كنند كسى كه صفاتش را در تورات و انجيلى كه نزدشان است مى ‏يابند و آنها را به معروف دستور مى‏ دهد و از منكر باز مى‏ دارد، پاكيزه‏ ها را براى آنها حلال مى‏ شمرد، ناپاكها را تحريم مى‏ كند، و بارهاى سنگين و زنجيرهايى را كه بر آنها بود (از دوش و گردنشان) برمى ‏دارد آنها كه به او ايمان آوردند و حمايتش كردند و ياريش نمودند و از نورى كه با او نازل شده پيروى كردند آنان رستگارانند » ( اعراف 157) ❕درباره مفهوم" امى" كه از ماده" ام" بمعنى « مادر » يا « امت » به معنى جمعيت گرفته شده است در ميان گفتگو است، جمعى آن را به معنى درس نخوانده مى‏ دانند، يعنى به همان حالتى كه از مادر متولد شده باقى مانده و مكتب استادى را نديده است، و بعضى آن را به معنى كسى كه از ميان امت و توده مردم برخاسته، نه از ميان اشراف، و مترفين و جباران، و بعضى به مناسبت اينكه مكه را" ام القرى" مى ‏گويند اين كلمه را مرادف" مكى" دانسته‏ اند. ❕روايات اسلامى كه در منابع حديث وارد شده نيز بعضى آن را به معنى درس نخوانده و بعضى آن را به معنى مكى تفسير كرده‏ اند ( براى اطلاع از اين روايات به تفسير نور الثقلين جلد 2 صفحه 78 و 79 و تفسير روح المعانى جلد 9 صفحه 70 ذيل آيه مورد بحث مراجعه فرمائيد.) 👌 ولى هيچ مانعى ندارد كه كلمه" امى" اشاره به هر سه مفهوم بوده باشد چرا كه استعمال يك در چند معنى، هيچگونه مانعى ندارد، و در ادبيات عرب شواهد فراوانى براى اين موضوع وجود دارد. 💢 بیشتر ؛ ♻️در اينكه پيامبر اسلام به مكتب نرفت و خط ننوشت، در ميان مورخان بحثى نيست و قرآن نيز صريحا در آيه 48 سوره عنكبوت درباره وضع پيامبر ص قبل از بعثت مى ‏گويد «وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لَارْتابَ الْمُبْطِلُونَ » پيش از اين نه كتابى مى‏ خواندى و نه با دست خود چيزى مى ‏نوشتى تا موجب ترديد دشمنانى كه مى‏ خواهند سخنان ترا ابطال كنند گردد » ❕اصولا در محيط حجاز به اندازه ‏اى باسواد بود كه افراد باسواد كاملا معروف و شناخته شده بودند، در مكه كه مركز حجاز محسوب مى‏ شد تعداد كسانى كه از مردان مى‏ توانستند بخوانند و بنويسند از 17 نفر تجاوز نمى ‏كرد و از زنان تنها يك زن بود كه سواد خواندن و نوشتن داشت . 📚فتوح البلدان ص459 👌 مسلما در چنين محيطى اگر نزد معلمى خواندن و نوشتن را آموخته بود كاملا معروف و مشهور مى‏ شد و به فرض اينكه نبوتش را نپذيريم او چگونه مى‏ توانست با صراحت در كتاب خويش اين موضوع را نفى كند؟ آيا مردم به او اعتراض نمى‏ كردند كه درس خواندن تو مسلم است، اين قرينه روشنى بر امى بودن او است. ❕و در هر حال وجود اين صفت در پيامبر در زمينه نبوت او بود تا هر گونه احتمالى جز ارتباط به خداوند و جهان ما وراء طبيعت در زمينه دعوت او منتفى گردد. 💠اين در مورد دوران قبل از نبوت و اما پس از بعثت نيز در هيچيك از تواريخ نقل نشده است كه او خواندن و نوشتن را از كسى فرا گرفته باشد، بنا بر اين به همان حال امى بودن تا پايان باقى ماند. ❕❕ولى اشتباه بزرگى كه بايد در اينجا از آن اجتناب كرد اين است كه درس نخواندن غير از بى‏ سواد بودن است و كسانى كه كلمه" امى" را به معنى" بى‏ سواد" مى‏ كنند، گويا توجه به اين تفاوت ندارند. 👌هيچ مانعى ندارد كه پيامبر به تعليم الهى خواندن يا خواندن و نوشتن را بداند، بى آنكه نزد انسانى فرا گرفته باشد، زيرا چنين اطلاعى بدون ترديد از كمالات انسانى است و مقام نبوت است. 👌شاهد اين سخن آن است كه در رواياتى كه از امامان اهل بيت نقل شده مى‏ خوانيم « پيامبر مى ‏توانست بخواند و يا هم توانايى خواندن داشت و هم توانايى . 📚 تفسير برهان جلد چهارم صفحه 332 ذيل آيات اول سوره جمعه. 👇 👌ادامه 👇 ❕اما برای اینکه جایی برای کوچکترین تردید برای د
🤔 ❔عملی بی شرمانه در قرآن ؛ ❗️الله محمد در آیه ۱۴ مائده می گوید که در میان مسیحیان تا روز قیامت دشمنی و عداوت و انداخته است. سوال : آیا چنین عملی عادلانه و عاقلانه و اخلاقیست؟ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « وَ مِنَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى‏ أَخَذْنا مِيثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ سَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ » «و از كسانى كه ادعاى نصرانيت (و يارى مسيح) داشتند (نيز) پيمان گرفتيم ولى آنها قسمت قابل ملاحظه‏ اى از آنچه به آنان داده شده بود بدست فراموشى سپردند، لذا در ميان آنها تا دامنه قيامت عداوت و دشمنى افكنديم و خداوند در آينده آنها را از آنچه انجام داده ‏اند (و از نتايج آن) آگاه خواهد ساخت.» 🔸مائده 14 👌عيسى بن مريم علیه السلام پيغمبر رحمت بود و مردم را به صلح و صفا مى ‏خواند، و تشويقشان مى‏ كرد به اينكه نسبت به آخرت اشراف و توجه كامل داشته و از لذائذ دنيا و زخارف دل فريب آن اعراض كنند، و نهيشان مى ‏كرد از اينكه بر سر دنيا اين كالاى پست تكالب كنند، يعنى مانند درندگان بر سر يك شكار پنجه به روى هم بكشند كه اگر خواننده عزيز بخواهد كلمات آن جناب را ببيند بايد به مواقف مختلفى كه انجيل‏هاى چهارگانه از آن جناب نقل كرده‏ اند مراجعه كند. 👌ليكن پيروانش عكس العمل بر خلاف، از خود نشان داده و مواعظ و تذكرات آن جناب را از ياد بردند، و چون كردند عداوت و دشمنی میان آنها پراکنده شد . 📚ترجمه تفسیر المیزان ج 5 ص 393 ❕این که قرآن می گوید خداوند میان آنها عداوت و دشمنی افکنده است به آن معنا نیست که خداوند مستقیما چنین کاری را کرده باشد ، بلکه اثر نادیده گرفتن تعالیم مسیح علیه السلام و پیمان شکنی ها و خلاف کاری های مسیحیان ، آن بود که عداوت و دشمنی و اختلاف میان آنها ایجاد شود ، و از آنجایی که هر شیئ و سببی به توحید افعالی و قاعده مسلم ( لا موثر فی الوجود الا الله ) اثرش را از ناحیه موثر یعنی خداوند دارد ، لذا ایجاد کینه و عداوت که متاثر از خلاف کاری های مسیحیان است به خداوند نسبت داده شده است اگر چه سبب ساز اصلی ایجاد کینه و عداوت خود بودند . 👌به بیان دیگر اعمال خلافی که مسیحیان انجام می دادند آثاری داشت که خواه ناخواه دامنشان را می گرفت و پرده بر چشم و گوش و عقل آنها می افکند، و آنها را به و کینه با یکدیگر می کشاند، و از آنجا که خاصیت همه اشیاء و تاثیر همه اسباب به فرمان خداوند است، می توان این کینه و عداوت را که ناشی می شود از اعمال ناپسند ، در تمام این موارد به خدا نسبت داد، اما این نسبت عین اختیار بندگان و آزادی اراده آنها است ، و اشکالی بر خداوند وارد نیست . ❕لذا در آیه مذکور در تفسیر نمونه می خوانیم ؛ « مفهوم آيه فوق چنين است كه پيمان شكنى نصارى و خلاف‏كاري هاى آنها سبب شد كه عوامل عداوت و دشمنى و بذر نفاق و اختلاف در ميان آنها پاشيده شود و از آنجا که ميدانيم آثار اسباب تكوينى و طبيعى بخدا نسبت داده ميشود ( القاء کینه و عداوت به خداوند نسبت داده شده است ) و هم اكنون كشمكشهاى فراوانى كه بين دول مسيحى وجود دارد و تا كنون سرچشمه دو جنگ جهانى شده و هم چنان دسته بندي هاى توام با عداوت و در ميان آنها ادامه دارد، علاوه بر اين، اختلافات و عداوتهاى مذهبى در بين فرق مذهبى مسيحيت بقدرى زياد است كه هم اكنون نيز به كشتار يكديگر ادامه ميدهند. 📚تفسیر نمونه ج 4 ص 318 👌به فرض هم که بگوییم خداوند مستقیما بین مسیحیان اختلاف و دشمنی ایجاد کرده است ، باز هم اشکالی نمی شود زیرا این اختلاف و دشمنی به عنوان عقاب و مجازات خداوند بین آنها پراکنده شده است و بی دلیل نبوده است و آنان مستحق آن بوده اند ، زمانی این القاء کینه و دشمنی ناپسند است که خداوند بدون دلیل دست به آن بزند لذا در تفسیر آسان چنین آمده است ؛ « چون اين كيفر و جزاء در مقابل پيمان شكنى و اهميت ندادن بدستورات خدا بود لذا اين اشكال مورد ندارد كه گفته شود مى‏ شود خدا بين آنان ايجاد عداوت و كينه ورزى كند.» 📚تفسیر آسان ج 4 ص 124 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔فلسفه ارث بردن در اسلام چیست ❗️در مورد اینکه چرا ارث به فرزندی که قبل از پدرمادر فوت میکنه نمیرسه نیز بدید ..شاید خانواده این مرحوم شدیدا تو فقر باشن چرا بهشون ارث نمیرسه ❕❕ 💠💠 👌چنان که در پرسش آمده است ، شايد بسيارى تصور كنند كه بهتر اين است كه به هنگام فوت كسى، اموال او جزء اموال عمومى گردد و در اختيار بيت المال قرار گيرد، ولى با دقت روشن ميشود كه اين كار كاملا دور از عدالت است، زيرا مسئله" وراثت" يك امر كاملا طبيعى و منطقى است، همان طور كه پدر و مادر قسمتى از صفات جسمى و روحى خود را طبق قانون وراثت ، به نسل‏هاى بعد منتقل مى‏كنند، چرا اموال آنها از اين قانون مستثنى باشد؟ و به نسل آينده منتقل نشود؟ 🔸به علاوه اموال مشروع هر كس نتيجه زحمات و كوششها و تلاشهاى اوست، و در حقيقت نيروهاى شده او را نشان ميدهد، و به همين جهت ما هر كس را مالك طبيعى دسترنج خود مى‏شناسيم، اين يك حكم فطرى است. 👌بنا بر اين به هنگام مرگ كه دست انسان از اموالش كوتاه ميگردد عادلانه‏ ترين راه اين است كه اين اموال به كسانى گيرد كه نزديكترين افراد به اوست، و در واقع هستى آن اشخاص ادامه هستى آن شخص محسوب ميشود. ❕روى همين جهت، بسيارى از مردم با اينكه سرمايه كافى براى زندگى خود تا پايان عمر دارند دست از تلاش و كوشش براى كار و توليد بيشتر، بر نمى‏ دارند، و هدفشان تامين آينده فرزندانشان است، يعنى قانون ارث مى‏ تواند تحرك و جنبش بيشترى به چرخ‏هاى اقتصادى يك كشور بدهد، و اگر اموال هر كس بعد از مرگ او به كلى از او بريده شود و جزء اموال عمومى گردد، ممكن است قسمت مهمى از فعاليت‏هاى اقتصادى خاموش شود. 📚تفسير نمونه، ج‏3، ص 286 👌اما این که چرا فرزندی که قبل از پدر و مادر می میرد ، از پدر و مادر ارث نمی برد ، پاسخ دارد . ارث زمانی معنا پیدا می کند که انسان زنده از مرده ، ارث ببرد ، ارث بردن مرده از مرده ، مفهوم صحیحی ندارد . وقتی فرزند زودتر می میرد ، طبیعتا ارث بردنی برای او پیدا نمی کند ، وقتی او حق ارث بردن ندارد ، فرزندان او نمی توانند در ارث بردن جایگزین او شوند . ❕انسان مرده چیزی نمی شود ، تا به واسطه او فرزندانش مایملک او را تصرف کنند ، و این مساله قبل از آنکه یک بحث شرعی باشد ، یک تحلیل عقلی را همراه خود دارد ، که زمانی چیزی به کسی در می آید که آن فرد داشته باشد ، وقتی حیاتی نباشد ، ملکیتی هم نمی باشد ، بنابراین فرزند فوت شده قبل از پدر ، چون ندارد ، نمی تواند مالک اموال پدری شود ، وقتی ملکیت برای او محقق نشود ، فرزندانش هم نمی توانند ارث و حق نداشته او را تصرف کنند ، چنان که گفته شد این یک تحلیل عقلی است که نقل های متعددی نیز آن را می کند ؛ 📚وسائل الشیعه ج 26 ص 314 باب 5 ❕البته در صورتی که همه فرزندان میت در زمان حیات میت از دنیا رفته باشند ، نوبت به طبقه بعدی که نوه ها یا فرزند فرزندان است ، می رسد ، اما تا زمانی که از فرزندان میت کسی زنده باشد ، نوبت به بعدی ، یعنی نوه ها نمی رسد . 📚وسائل الشیعه ج 26 ص 110 باب 7 🔰اگر فرزند زودتر از پدر بمیرد ، و فرزندان فرزند یا همان نوه ها در فقر به سر برند ، جد لازم است که معیشت آنان را تامین کند ، یا در هنگام موت می تواند در یک سوم اموال وصیت کند ،که نوه ها باشد ، خداوند نیز می فرماید ؛ « و اگر به هنگام تقسيم (ارث) خويشاوندان (و طبقه ‏اى كه ارث نمى ‏برند) و يتيمان و مستمندان حضور داشته باشند، چيزى از آن اموال را به آنها بدهيد و با آنها به طرز شايسته سخن بگوئيد.» ( نساء 8) ❕ محتواى آيه يك حكم اخلاقى و استحبابى در باره طبقاتى است كه با وجود طبقات نزديكتر، از ارث بردن محرومند، آيه مى ‏گويد ؛ اگر در مجلس تقسيم ارث، جمعى از خويشاوندان طبقه 2 يا 3 و همچنين بعضى از يتيمان و مستمندان حضور داشته باشند چيزى از مال به آنها بدهيد، و به اين ترتيب جلو تحريك حس حسادت و كينه‏ توزى آنها را كه است بر اثر محروم بودن از ارث شعله ‏ور گردد بگيريد و پيوند خويشاوندى انسانى خود را به اين وسيله محكم كنيد. ❕گرچه كلمه يتامى و مساكين بطور مطلق ذكر شده ولى ظاهرا منظور از آن ايتام و نيازمندان فاميل است زيرا طبق قانون ارث، با بودن طبقات نزديكتر طبقات دورتر، از ارث بردن محرومند، بنا بر اين اگر آنها در چنان جلسه ‏اى حاضر باشند سزاوار است مناسبى (كه تعيين مقدار آن فقط بستگى به اراده وارثان دارد و از مال وارثان كبير خواهد بود) به آنها داده شود. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 275 ❕بنابراین اگر چه قانونا ، فرزندان فرزند فوت شده از ارث محرومند ، اما در اسلام تدابیری اندیشه شده است تا آنان بی نصیب نباشند که تفصیل آن گذشت . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔طبق گفته های شما آیا بهتر نیست هر کس گرفتاری بیماری شد سوره حمد را بخواند یا به اهل بیت توسل کند و به بیمارستان نرود ❗️در این صورت پیدا می کند ، روحانیون چرا به جای عمل به این دستور خود به بیمارستان می روند ❕❕ 💠💠 👌از دید تعالیم اسلامی ، خداوند برای شفاء و برطرف شدن امراض و بیماری ها ، هم اسباب را قرار داده است و هم اسباب را . 1⃣ اسباب ؛ ❕اسباب عادی و مادی جهت درمان بیماری همان مراجعه به طبیب و درمان کردن از طریق دواهای مادی و طبیعی است . ❕امام علیه السلام فرمود: « اراده خداوند بر این قرار گرفته است که همه چیز مطابق اسباب جریان یابد به همین جهت خداوند برای هر چیزی سببی قرار داده است» 📚الکافی ج1 ص183 👌خداوند برای درمان بیماری ها نیز مادی قرار داده است تا بندگان با تمسک به آن شفای بیماری های خود را حاصل کنند. 💠امام باقر علیه السلام فرمود: «خداوند در دواءهای مادی و داروها برکت و شفا و خیر کثیر قرار داده است و انسان باید از آن دواء ها وداروها استفاده کند و اشکالی بر او نیست» 📚بحار الانوار ج59 ص64 🔷و فرمود: «خودتان را کنید زیرا هیچ بیماری نیست مگر آنکه خداوند دوای آن را ایجاد کرده است» 📚همان مدرک ص65 🔷و فرمود: «خداوند بیماری و شفای از آن بیماری را با هم نازل کرده است و هیچ مرضی نیست مگر انکه آن نیز وجود دارد بر تو است که از دواء و دارو استفاده کنی» 📚طب الائمه ص55 🔷و فرمود: «پیامبری از انبیاء بیمار شد و گفت خودم را درمان نمی کنم تا خداوند مرا شفا دهد .خداوند به او وحی کرد تو را شفا نمی دهم تا از دارو استفاده کنی زیرا من را در دارو قرار داده ام» 📚بحار الانوار ج59 ص66 2⃣اسباب ؛ 👌از جمله اسباب معنوی که موثر در شفاء و بیماری ها است ، توسل به اهل بیت علیهم السلام و استشفاء به تربت کربلا و آب زمزم و تلاوت سوره حمد و ...است . 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2525 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2479 🍀https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2526 👌 در بالا دادیم که انسان مومن باید هم از اسباب مادی استفاده کند و هم از اسباب معنوی ، بنابراین اشکالاتی که اخیرا مطرح می شود که چرا روحانیون و مومنین وقتی بیمار می شوند به بیمارستان می روند و درمان مادی می کنند و ...موجه نمی باشد زیرا اسلام می گوید باید از اسباب مادی و معنوی با هم کرد و اسباب معنوی سبب تاثیر اسباب مادی در درمان بیماری ها می شود و تمام مومنین نیز بر این روش عمل می کنند ، هم برای درمان و شفاء سراغ پزشک و می روند و هم دعا و توسل و استشفاء به اسباب معنوی می کنند تا اسباب مادی تاثیر خود را بگذارند و یا در مواردی که اسباب مادی نیست ، با استشفاء به اسباب معنوی از خداوند شفاء و درمان را طلب می کنند . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❓با توجه به این که ماه های در همه شهر ها یکسان نیست و مثلا در یک روز زودتر از ما ماه را می بینند و روزه می گیرند و طبیعتا شب قدرشون هم یک روز زودتر از ما است ❕با این وجود تکلیف چیست یا ما شب قدر را درک نمی کنیم یا اونها و این اختلاف در تمام است ❕❕ 💠💠 👌در کتاب پاسخ به پرسشهای چنین آمده است ؛ « از نـظـر و دلايل دينى مسلم است كه شب قدر اختصاص به زمان پيامبر اكرم و محيط حجاز نداشته و در همه زمانها و براى همه نقاط مختلف شب قدر با همه عظمت و اهميتش وجود دارد و اين مطلب جاى بحث و گفتگو ندارد. ❕ايراد مذكور از اين تصور پيش آمده كه منظور از يكى بودن شب قدر در تمام سال اين است كه براى تمام نقاط مختلف روى در هر سال شب و مشتركى شب قدرمعين شده بطورى كه اين شب در ساعت معينى در سراسر كره زمين آغاز و در ساعت معينى هم پايان مى پذيرد در حالى كـه اين اشتباه است . 👌چون مى دانيم زمين است و هميشه يك نيمكره آن در تاريكى و نـيـمكره ديگر آن در روشنايى قرار دارد و به اين ترتيب اصلا امكان ندارد كه در ساعتهاى معين و مشتركى در سراسر شب باشد . ❗️منظور از اين كه شب در سراسر سال يك شب است اين است كه براى اهالى هر اى بر حسب سال قمرى خودشان تنها يك شب قدر وجود دارد. 🗯 اين كه : 🔷اهالى هر نقطه سال خود را بر حسب افق خاص آن نقطه از اول ماه آغـاز مـى كنند و پس از گذشتن چند ماه قمرى ماه همان نقطه هم برحسب افق خاص آنجا آغاز مى شود و در اين ماه شب يا و يكم و يابيست و براى اهالى آن نقطه شب قدر است . 🔷ايـن مطلب كه اهالى هر نقطه ايام و اوقات مقدس خود را بايد با افق خاص آن نقطه تعيين كنند اختصاص به شب نداشته در ساير روزها و اوقات اسلامى هم همين حساب وجود دارد ؛ 🔶مـثـلا روز عـيـد و در اسلام روزهاى مقدسى است وبراى آنها عبادتها و دستورهاى خـاصى وارد شده و هر كدام از اين اعياد هم در تمام سال بيش از يك روز نيست اين روز واحد را در كـشـورهـاى مـختلف اسلامى با تفاوت كه دارند با مراجعه به افق خاص هر كشور تعيين مـى گردد و به اين جهت دربسيارى اوقات مثلا قربان در كشور سعودى يك روز زودتر از ايران و بعضى از كشورهاى ديگر آغاز مى شود . 👌بـايـد توجه داشت كه اين حساب درباره شب قدر با مطالبى مانند اين كه در اين شب نـازل مى شوند منافاتى ندارد زيرا تمام اين جريانها كه حكايت از توسعه خاص الهى در اين شب مى كند براى اهالى هر نقطه اى در شب قدر خاص آن نقطه صورت مى گيرد . 📚پاسخ به مذهبى، شيرازى و جعفر ص 500 ❕در کنار این پاسخ ، در تفسیر پاسخ دیگری نیز آمده است به این بیان ؛ « شب همان سایه نیم کره است که بر ، نیم کره دیگر مى افتد ، و مى دانیم این سایه همراه گردش زمین در است ، و یک دوره کامل آن در بیست و چهار ساعت مى شود ، بنابر این ممکن است شب قدر یک دوره کامل به دور زمین باشد ، یعنى مدت بیست و چهار ساعت تاریکى که تمام نقاط زمین را زیر پوشش خود قرار مى دهد شب قدر است که آغاز آن از یک شروع مى شود و در نقطه دیگر پایان مى گییرد ( بنا براین افراد تمام نقاط زمین شب قدر را درک می کنند )» 📚تفسیر نمونه ج27 ص192 🗯البته پاسخ اول که هر منطقه ای برای خودش شب قدر جدا گانه ای دارد بهتر بوده و موافق با روایات است. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔این که در آیات قرآن و روایات آمده است که خدا روز قیامت های خود را برهنه می کند چه معنایی دارد ❗️آیا این سخن نشان دهنده غیر الهی بودن قرآن نمی باشد ❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که خداوند متعال از اتصاف به جسمیت و اموری پاک و مبراست و آیات شریفه قرآن و سنت نبوی و علوی و براهین محکم عقلی گواه بر این مطلب است . 🌿https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3249 ❕حال به پاسخ می پردازیم که خداوند می فرماید ؛ « يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُون‏ » ( قلم 42) 👌اهل سنت بر اساس این آیه می گویند روز قیامت خداوند ساق پاهایش را می کند و همگان را دعوت به سجود می کند که مومنان این دعوت را اجابت اما کافران از اجابت کردن عاجز و ناتوان هستند ‌. ❕این سخن غیر صحیح و در کتاب به اصطلاح صحیحی به نام صحیح بخاری از پیامبر گرامی آمده است که می فرماید ؛ « روز قیامت پروردگار ما ساق پایش را می کند و تمام مردان و زنان مومن برای او سجده می کنند ، اما کسانی که در دنیا از روی ریا و سمعه برای خدا سجده میکردند ، در روز قیامت از سجده کردن ناتوان هستند » 📚صحیح بخاری ج 8 ص 60 👌اما اهل بیت علیهم السلام این سخن و این روایت را دانسته و در برابر کسانی که معتقد به آن بودند می گفتند سبحان الله ، سبحان ربی الاعلی ، خداوند پاک و منزه از این نسبت ها است . ❕«عبيد بن زراره از امام نقل می کند كه گفت از آن جناب معناى كلام خداى عز و جل را پرسيدم كه مى ‏فرمايد:" يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ" فرمود: آيا خدا جامه خود را بالا مى‏ زند؟ سبحان ربى الاعلى » 👌شیخ بعد از نقل اين حديث مى‏ گويد منظور از جمله" سبحان ربى الاعلى" تنزيه خداى سبحان است از اينكه ساق پا و جامه ‏اى داشته باشد 📚التوحید صدوق ص 155 👌پیروان اهل بیت علیهم السلام آیه شریفه را چنین معنا میکنند ؛ « به خاطر بياوريد روزى را كه ساق پاها از وحشت برهنه مى‏ گردد و دعوت به سجود مى‏ شوند اما قادر بر آن نيستند » 👌و در آن می گویند ؛ « جمله" يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ" (ساقها برهنه مى‏ شود) كنايه از شدت هول و وحشت و كار است، زيرا در ميان عرب معمول بوده هنگامى كه در برابر كار مشكلى قرار مى‏ گرفت دامن را به كمر مى ‏زد و ساق پاها برهنه مى‏ كرد، لذا مى‏ خوانيم هنگامى كه از ابن مفسر معروف از تفسير اين آيه سؤال كردند گفت: هر گاه چيزى از قرآن بر شما مخفى شد به تعبيرات عرب در اشعار مراجعه كنيد، آيا نشنيده ‏ايد كه شاعر مى‏ گويد: «و قامت الحرب بنا على » «جنگ ما را بر ساق پا نگهداشت » كنايه از شدت بحران جنگ است. 👌آرى در آن روز هول و وحشت همگان را فرا گرفته است و همگان به سجده و در برابر پروردگار دعوت مى‏ شوند، مؤمنان به سجده مى ‏افتند، ولى مجرمان قدرت سجده را ندارند زيرا روحيات زشتى كه در دنيا در وجود آنها راسخ شده بود و در آن روز به روز مى‏ كند و مانع مى ‏شود كه در برابر ذات پاك خدا كمر كنند. 📚تفسیر نمونه ج 24 ص 413 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185