✍️ نجوایی غریب با رفیقی شفیق (تمثیلی از توسعه سعه وجودی در اتصال به دریای حسینی)
🏁چفیه از جمله تجهیزات مهم و پرکاربردی است که در زمانها و مسیرهای سختی همچون؛ ایام دفاع مقدس، مسافرتهای تفریحی مانند کوه نوردی و پیادهروی طولانی نظیر زیارت اربعین کارکردهای زیادی دارد. برخی از مهمترین کارکردهای چفیه عبارت است از:
🔸سجاده عبادت صالحان، حوله اشک صاحبدلان، هدیه ولایتمدران، نشانه فرهنگ پایداران، خون بند رگهای بریده شهیدان، باند زخم رزمندگان، سربند عفیفان، سفره احسان کریمان، گردن آویز آسیب دیدگان، بقچه و سارغ مسافران، سایهبان آفتاب سوزان، عرق گیر راهپیمایان، روانداز تهیدستان، زیرانداز خستگان، فیلتر خنکای گرمازدگان، ابزار زیست بادیه نشینان، نماد برای هنجارسازان، قومیت عرب زبانان و...
💠 حقیر نزدیک به یک دهه است چفیهای عربی داشتم که همدم آشناییها و هم آشنای به رازهای نهفتهام بود. این چفیه همراز من در خوشیها و فراقها، غمها و شادیها، زیارتها و سیاحتها بود. چفیهای که هم یار سفرم، همدم سحرم و همراه اشکهای حرمم بود. دوست و یادگاری که رفاقت را از عراق آغاز کرد و در عراق تن به فراق داد.
🔸سحر روز پس از اربعین یعنی روز یکشنبه ۲۱ صفر ۱۴۴۴ه.ق و ۲۷ شهریور ۱۴۰۱ه.ش به قصد زیارت مضجع مطهر سیدالشهداء از محل اقامت در ساحت الزهراء (میدان زهراء شهر کربلا) راهی حرم شدم. در این زیارت با چفیه آن همدم همیشگی که چون شال کشمیری دوستاش داشته و بر کمرم میبستم، وارد حرم سیدالشهداء شدم. ساعتی بعد هنگام ورود به حرم حضرت ابولفضل (علیهالسلام) متوجه شدم چفیه همراهم نیست. بازگشتم به حرم امام حسین (ع) تا بلکه آن را بیابم، اما پس از جستجو در مسیر تردد و محل قرائت زیارت و نماز، چفیه را نیافتم. ناامیدم بودم ولی ناگهان در هنگام طواف مجدد بر ضریح سیدالشهداء، چفیه را بر بالای حرم شش گوشه و بر روی مدفن حضرت علی اکبر (سلام الله علیه) دیدم. از دل آه فراق کشیدم و با حرم سیالشهداء وداع کردم و به حرم ابوالفضل العباس (ع) بازگشتم و روبروی مضجع کوچک آن بزرگ مرد تاریخ نشستم و با چفیه نجوایی غریب کردم که:
🔅 ۱. تو یادگار مبارک از مبدأ عتبات تا مقصد عتبات بودی؛
🔅 ۲. تو همسفری شایسته برای برچیدن عرق جبین سفر و وضوی سحر بودی؛
🔅 ۳. تو به رغم آنکه دهها سفر همراهم بودی ولی فراق حرم را تاب نیاوردی؛
🔅 ۴. تو وصالت کامل شد و من همچنان باید در انتظار دعوت مجدد یار ببمانم؛
🔅 ۵. تو از من شایستهتر به وصل بودی و من همچنان با درد فراق چهل ساله، باز خواهم گشت؛
🔅 ۶. تو به دریای عشق نینوا وصل شدی و من از جویبار خون کربلا گذشتم؛
🔅 ۷. تو چه دیدی که از من گسستی و من اسیر کدام صحنه بودم، که دل نگسستم.
♻️ سخن پایانی
چفیه من ای که شاهد، سامع و ذاکر هستی (وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لاتَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ؛ اسراء/۴۴)؛ هر چند آرزویم آن بود که تا آخر همراه تنم و آغشته به خون کفنم باشی؛ تا شاید آبرویم را با خون جبینم بخری... ولی با این وجود و با حسرت فروان و فراق سخت! تو را قابل ستایش میدانم:
🔅 تو را میستایم که؛ همه دارایهایت را حتی همراه سفر و همدم حذرت را فدای حسین کردی.
🔅 تو را میستایم که؛ مرا به بهانه یافتنت، برای آخرین بار به مهبط اهل آسمان و مقصد اهل زمین کشاندی؛
🔅 تو را میستایم که؛ تا بر کشتی نجات نشستی، از هر چه رنگ تعلق بود گسستی.
🔅 تو را می ستایم که؛ از بلندی عرش بر اهل فرش سایه افکندی و سرود رهایی میخوانی؛
🔅 تو را میستایم که؛ ذوقم را برای نوشتم در مسیر حسین شوراندی.
🔹 در مجموع چنانکه در عنوان متذکر شدم؛ هدف این متن سوژه یابی برای عشق بازی با سیدالشهداء (ع) است و اینکه هر چیزی یا هر کسی که به دریای سخاوت حسینی متصل شود سعه وجودی پیدا میکند.
✍️/احمد باقری مزینانی استادیار دانشگاه/۲۵ صفر در مسیر بازگشت از راهپیمایی اربعین سال ۱۴۴۴ه.ق/ ۲۹ شهریورماه ۱۴۰۱ه.ش
💎کانال تلگرامی #راه_نگار
🔅 @Rahnegar96
💎 کانال سروش، ایتا و واتس آپ
🔅 https://eitaa.com/rahnegar1401
✍️نقش هجرت حضرت فاطمه معصومه (س) در تمدن آرایی نوین ایرانی - اسلامی
💠 حیات فردی - شخصیتی و زیست اجتماعی - سياسی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها، شباهتهای زیادی به شخصیت مادر بزرگوارشان حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها و عصر آن حضرت، در صدر اسلام دارد. با این وجود حضرت معصومه سلام الله علیها مانند جده بزرگوارش از مهمترین حجتهای الهی برای نقش آفرین در عرصه اجتماعی و سیاسی بودند که با هدف تعیین و ترسیم حدود و ثغور ماهیت و مصادیق حق از باطل، در دوره حیات خود و زمینه ساز تحولات تاریخی و زیرساخت تمدنی برای آینده، به ایفای نقش پرداختند.
🔸 مهمترین قرائن و شواهد که حاکی از نقش تاریخی - تمدنی حضرت معصومه سلام الله علیها در عصر پیشاظهور است، عبارتاند از:
۱. ترویج مودت اهلبیت، از مسیر عواطف بیآلایش و لطیف دخترانه؛
۲. الگوپردازی و اسوه سازی از دختر در تراز اسلامی، برای نسلهای آینده؛
۳. ایجاد پایگاه برای تبیین و ترویج اندیشه اهل بیت، در خارج از شبه جزیره حجاز و در قلب ایران؛
۴. تبدیل قم به دروازه انتقال معارف اهل بیت، در خارج از جغرافیایی عربی و از مبدأ ایران؛
۵. ایجاد پایگاه برای تربیت انسان صالح در قم، مبتنی بر رویکردهای فقهی، اخلاقی و عرفانی برآمده از مکتب اهل بیت؛
۶. حجیّت بخشی به عالمان دینی و تربیت یافته در مکتب اسلام ناب، مبتنی بر معارف اهل بیت؛
۷. دسترسپذیر نمودن محیط امن و پناهگاه ارادتمندان و حق جویان در فلات ایران؛
۸. تبدیل قم به پایگاه کادرسازی برای تحولات آخرالزمانی و مبتنی بر مکتب اهل بیت.
🍎 هجرت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در ایران و آرمیدن ایشان در قم در حقیقت یک تدبیر الهی - ولایی؛ برای تبدیل قم به پایگاه مهم تاریخی در دور گذار از مذهب عوام به پیروان اهلبیت و تاریخ ساز برای آینده است.
مبتنی بر این مفروض؛ قم به کانون تحولات نوین از مبدأ هجرت حضرت معصومه (س) در دوره تبیین زیرساخت تبیینی مبانی امامت و ولایت تا دوره زمینه سازی ظهور و در مقصد تحقق تمدن نوین اسلامی مبتنی بر مکتب اهل بیت تبدیل شد.
✍️#احمد_باقری_مزینانی استادیار دانشگاه/ بازنویسی و بازنشر اول ذیقعده ۱۴۴۴ه.ق.ق همزمان با میلاد حضرت فاطمه معصومه(س)/۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ه.ش
💎کانال تلگرامی #راه_نگار
🆔 @Rahnegar96
💎 کانال سروش، ایتا و واتس آپ #راه_نگار
🆔 @Rahnegar۱۴۰۱
#حضرت_معصومه_فاطمه_الزهرا
#هجرت_دورهگذار_تمدن_آرایی
#قم_کانون_کادرسازی_آخرالزمانی
#پایگاه_تربیت_انسان_صالح
#دوره_زمینه_ساز_ظهور
⭕️ جاده صاف کن آدم های ناتوان نباید شد
۱- مدیران و مسولین مثل همه افراد ، فراز و فرود دارند، اشتباه دارند ،جاهایی موفق می شوند، جاهایی شکست می خورند.
از زندگی افراد نباید عکسبرداری کرد، باید فیلمبرداری کرد. عکسبرداری واقعیت را به ما نمی دهد.
مدیران توانمند را به خاطر برخی اشتباهات و ایرادات نباید نابود کرد. متاسفانه این روالی بوده که این سالها دیدیم و داشتیم.
حذف آدم های به درد بخور و توانمند که نقاط ضعف هم دارند، باعث شد که کار کشور در برخی سطوح دست یک مشت آدم ناتوان و ضعیف و عاجز بیفتد.
ته حداکثر خواهی و ناب سازی در انتصابات و زدن آدم هایی با برخی ایرادات و دارای توانمندی و خدمات ارزشمند ، شد آنچه می بینیم .جاده صاف کن آدم های ناتوان نباید شد.
آدم با ابرو در این کشور نگذاشتند، همه را لت و پار کردند ، تا یک سری آدم ضعیف را بر بکشند.
هر کسی را احساس کردند تواناست و می تواند در روند برکشیدن شان اختلال ایجاد کنند لجن مالش کردند.
۲- شهید مدرس با قراداد۱۹۱۹ و وثوق الدوله مخالف بود، اما در مقطعی وثوق الدوله برای وزارت معرفی شد.
آقای مدرس حمایت کرد و آقای مصدق مخالفت .شهید مدرس در آنجا گفت:
«ما در آینده می خواهیم به وسیله همین اشخاص خدمت های بزرگ به کشورمان انجام دهیم …اگر اسامی تمام رجال كشور را كه درگذشته كارهايی برخلاف میل ما انجام داده اند خط بزنیم. بگويیم وثوق الدوله به درد نمیخورد، اخوی اش (قوام السلطنه) به درد نمیخورد، مدرس به درد نمیخورد، برادر مدرس به درد نمیخورد، پس چه كسی باقی میماند كه مملكت از وجودش استفاده كند؟»
در همین نطق شهید مدرس می گوید:
« اینها عمل شان بد بوده ولی صلاح آتی مملکت را هم باید در نظر گرفت»
جایی دیگر از شهید مدرس خواندم :
«آقا شمشير مرصع است که بايد در روزهاي بزم و ايام سلام به کمر بست ولي قوام السلطنه مانند شمشير فولادي و برنده است که در جنگ به کار مي آيد، مملکت در اين روزها احتياج به شمشير برنده فولادي دارد نه شمشير جواهرنشان»
نتیجه این حذف ها و حداکثر خواهی ها و ناب سازی ها و …چی شد؟
نه شمشیر فولادی و برنده ماند برای مان ، نه شمشیر مرصع بزم.
یک مشت چاقوی پلاستیکی ته این لجن مالی ها ماند برای ما. هیچ کاری با این چاقوهای پلاستیکی نمی شود کرد.
نه به درد رزم می خورند نه بزم .
در بخشی از این حذف ها و قربانی کردن مدیران توانمند و برکشیدن افراد عاجز و ناتوان حتما شبکه نفوذی موثر بوده است.
چهار تا آدم توانمند با تمام ضعف ها و ایرادات برای روز مبادا نگذاشتیم.
به اسم ناب سازی و خالص سازی ببینید چه بر سر کشور آورده شد ؟
👤 حسین قاسمی
نوشته دکتر حسین خنیفر، استاد دانشگاه تهران
بهار ۱۴۰۲
■درس عبرتی از سودان
تاملی سریع بر ماوقع کشور سودان
و تحلیل بازیگران سیاسی آن
فاعتبروا یا واولو الابصار
وقتی هزینه تسلیم و همراهی ناشیانه، بیشتر از مقاومت می شود.
در ادبیات سیاسی ِ سیاه، در هزاره ی سوم،
تجربه سودان ، درس عبرتی است که باید ایرانیان وسایر کشورهای مورد طمع مثلث شوم عبری غربی وعربی بگیرند.
🔸 در آفریقا کشوری بود( چرا بود؟؟؟چون الان ۲ شقه اش کردند) بنام سودان که ۹۷ درصد مردم آن مسلمان بوده و دومین کشور بزرگ قاره آفریقا و از نظر معادن و ثروت و دارایی های تحت الارضی و.... در وضعیت مناسبی بود.
دیدگاه های سیاسی این کشور به ایران و جبهه مقاومت و شخص رهبری عظیم الشان ما نزدیک بود.
🔸 کم کم فشارهای بین المللی به این کشور زیاد شد،
آمریکا و اروپا تحریم اش کردند، اسرائیل به توطئه داخلی کشور دامن زد و کشورهای عربی و خصوصا عربستان به فشار بر او اضافه کرده، بگونه ای که حتی در سال ۱۳۹۲ اجازه عبور هواپیمای رییس جمهورش بر فراز آسمانش را ندادند، چون راهی ایران بود!!!
🔸 عُمر البشیر رییس جمهور این کشور بعد از مقاومتی سخت، به خیال خودش باید تسلیم می شد تا بتواند فشارهای بین المللی را کم کرده و از مواهب رابطه با غرب و عرب وعبریان بهره ببرد......
و آنها که به ظاهر یک خواسته بیشتر از او نداشتند: دست کشیدن و جدایی از جمهوری اسلامی ایران!!!
🔸 او تسلیم شد و رسماً با ایران قطع رابطه کرد و در پیمانهای ضد ایرانی عضو شد. اما باز رابطه با کشورهای عربی و غربی بهبود نیافت. او قدمی دیگر برداشت که تلقین غربی ها و ترعیب اسرائیل بود
تا به ظاهر بتواند اعتماد سازی کند و آن قدم شوم
اسمش رفراندوم بود!!
🔸 رفراندوم انجام داد و در کمال تعجب کشور به دو تکه تقسیم شد و سودان شد دو کشور شمالی و جنوبی که سازمان ملل و کشورهای غربی و عربی نیز آنرا به رسمیت شناختند،
اما باز ماجرای مصیبت سودان تمام نشد.
🔸 سودان رسماً دشمنی خود با ایران و جبهه مقاومت را اعلام کرد
و حتی در دفاع از عربستان به یمن هم لشکر کشی کرد. آمریکا و عربستان و دیگران هم تحریم های خود را به ظاهر برداشتند،
اما بهانه ای جدید را وارد بازی کردند وآن ، اینکه عمر البشیر دیکتاتور بوده و باید از قدرت کناره گیری کند. او هم چاره ای نداشت و
●از قدرت کناره رفت،
●اما بجای منزل به زندان انداختنش!!!
●کشورش دو تکه شد
●حمام خون جاری شد
●نقشه های شوم عربی، غربی، عبری اجرا شد.
●خسارت ۵۰ ساله گریبانش را گرفت
● دیگر نه سودانی بود، نه سیاست خارجی
●و نه عمرالبشیری که حتی بر خلاف همه دیدگاههایش با اسراییل هم وارد رابطه شده بود
● اما مصیبت سودان ادامه داشت...
●سپس در سودان کودتا کردند، ●جنگ داخلی مجدد راه انداخته
● و هزاران نفر کشته و زخمی شدند ●و جهانی که این همه وعده به سودان داده بود فقط دارد تماشا می کند و از کشته شدن مردم و ویرانی این کشور لذت می برد.
🔹 حال مقایسه کنید سرنوشت سودان را با کشورهایی
چون ایران،
سوریه
و یمن
که دقیقا همین خواسته ها را داشتند. و همین تحریم و فشارها را تحمل کردند اما این سه کشور ایستادند تا نشان دهند هزینه مقاومت بسیار کمتر از تسلیم است.
🔹و سودان شد درس عبرتی برای مردم ایران تا بدانند چطور در پس هر عقب نشینی از محوریت مقاومت، ویا غیر منصفانه دیکتاتور دانستن رهبران سیاسی
و حتی رفراندوم ادعایی آنان،
پایان کار کشوری به نام ایران که با تجزیه و جنگ داخلی هدفگذاری شده است. و عده ای متاسفانه
خواب خواب
از نقشه های خوب خوب دشمن که (به قول مقام معظم رهبری: نقشه ی فتنه شان بی نقص و دقیق بود ولی اشتباه محاسباتی کردند)
🔹 اما مقاومت؛
قدرت را احیا می کند.
وکشور را منسجم نگه می دارد.
و دشمنان طرفی نمی بندند.
واقتدار و تمامیت ارضی وسیاسی را در بلبشو بازار عصر قمار سیاسی غرب و جهود به کشور ما و حتی کشورهای جنگ زده ای چون یمن و سوریه باز می گرداند، حتی اگر تا دیروز جز به تجزیه و تحریک اقشار و خام کردن ملی و سرنگونی حاکمان آن راضی نمی شدند.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
21_@sokhanranihaa_شروین_وکیلی_روایت_توراتی_از_هبوط_و_تفسیری_نو_از.mp3
7.46M
هبوط آدم؛ به روایت تحریف شده تورات
😳 زیان آورترین تحریف تاریخ👇
👆تحلیل استاد شهید مطهری درمورد: زیان آورترین تحریف تاریخ
🔸در تورات، تحریفی واقع شده است كه من خیال نمی كنم در جهان تحریفی به اندازه ی این تحریف به بشریّت زیان وارد كرده باشد. می دانیم كه هم در قرآن و هم در تورات، داستان آدم و بهشت به این صورت مطرح است كه آدم و همسرش در بهشت حق دارند از نعمتها و ثمرات آن استفاده كنند و یك درخت هست كه نباید به آن درخت نزدیك شوند و از میوه ی آن بخورند؛ آدم از میوه ی آن درخت خورد و به همین دلیل از بهشت رانده شد. این مقدار در قرآن و تورات هست. مسئله این است كه آن درخت چگونه درختی است؟ از خود قرآن و قرائن قرآنی و از مسلّمات روایات اسلامی برمی آید كه آن میوه ی ممنوع، به جنبه ی حیوانیّت انسان مربوط می شود نه به جنبه ی انسانیّت انسان، یعنی یك امری بوده از مقوله ی شهوات، از مقوله ی حرص، از مقوله ی حسد و به اصطلاح از مقوله ی ضد انسانی. به درخت طمع نزدیك مشو، یعنی اهل طمع نباش؛ به درخت حرص نزدیك مشو، یعنی حریص نباش؛ به درخت حسد نزدیك مشو، یعنی حسادت نورز؛ ولی آدم از آدمیّت خودش تنزل كرد و به آنها نزدیك شد؛ به حرص، به طمع، به حسد، به تكبّر، به این چیزهایی كه تسفّل و سقوط انسانیت است نزدیك شد؛ به او گفتند باید بروی بیرون، بعد از آنكه «عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْماءَ كُلَّها» [1]همه ی حقایق به او آموخته شده است؛ [گفتند اینجا] جای تو نیست، برو بیرون! در تورات، دست جنایتكاران تحریف، آمده است قضیه را به این شكل جلوه داده است كه آن درختی كه خدا به آدم دستور داد كه نزدیك آن نشو، مربوط است به جنبه ی انسانیّت آدم نه جنبه ی حیوانیّت آدم، به جنبه ی اعتلای آدم نه جنبه ی تسفّل آدم؛ دو كمال برای آدم وجود داشت و خدا می خواست آن دو كمال را از او دریغ كند؛ یكی كمال معرفت و دیگری كمال جاودانه بودن؛ خدا نمی خواست ایندو را به آدم بدهد؛ آدم از «درخت» یعنی درخت شناسایی (درخت شناخت) چشید و چشمش باز شد [و با خود گفت ] تا به حال كور بودیم، تازه چشممان باز شد، تازه می فهمیم خوب یعنی چه، بد یعنی چه؛ خدا به فرشتگان گفت: دیدید! ما نمی خواستیم او از شجره ی معرفت و شناخت بهره مند شود
🔸امّا خورد و چشمش باز شد، حالا كه چشمهایش باز شد خطر اینكه از درخت جاودانگی هم بخورد و جاودانه نیز بماند هست، پس بهتر است او را از بهشت بیرون كنیم.
این فكر و این تحریف برای دین و مذهب به طور عموم بسیار گران تمام شد (مذهب یعنی دین خدا، یعنی دستور خدا) ؛ گفتند: پس معلوم می شود میان دین و معرفت تضادّ است: یا آدم باید دین داشته باشد امر خدا را بپذیرد، و یا باید از درخت معرفت بخورد چشمهایش باز شود؛ یا باید دین و مذهب داشت، امر خدا را پذیرفت و كور بود و نشناخت، و یا باید شناخت، عصیان كرد، زیر امر خدا زد، دین را كنار گذاشت و رفت این معصیت را مرتكب شد تا چشمها باز شود. كم كم مثلهایی در اروپا رایج شد كه می گفت: «انسان اگر سقراطی باشد مفلوك و گرسنه، بهتر از این است كه خوكی باشد برده» ، «من یك روز زندگی كنم چشمهایم باز باشد بهتر است از اینكه یك عمر چشمهایم بسته باشد و كور باشم كه بعد می خواهم در بهشت زندگی كنم» ، «من جهنّم با چشم باز را ترجیح می دهم بر بهشت با چشم بسته» . این است كه شما می بینید در دنیای اروپا یك مسئله ی فوق العاده مهم، مسئله ی تضاد علم و دین است. خیال نكنید كه این مسئله، مسئله ای بوده كه چهار تا دانشمند از خود درآورده اند، ریشه ی آن در عقاید مذهبی مسیحیّت و یهودیّت- كه هر دو تورات را به عنوان عهد عتیق كتاب آسمانی می دانند- وجود دارد كه یا باید دین داشت و به بهشت نعمتها رفت، خورد، خوابید، شلنگ انداخت، از این سر تاخت به آن سر و از آن سر به این سر، اما چشمهایت بسته باشد، و یا اگر چشمهایت باز شد باید بروی در فلاكت زندگی كنی و مفلوك بار بیایی.
[1] . بقره/31.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: ۳۵۰ و ۳۵۱
هدایت شده از کتابخانه صوتی
رمان #دمشق_شهر_عشق
اثر فاطمه ولی نژاد
با صدای #صبا_ندیمی
👈تولید اختصاصی کانال کتابخانه صوتی
آبان لغایت آذر ماه ۱۳۹۹
✅رمان دمشق شهرعشق بر اساس حوادث حقیقی زمستان ۸۹ تا پاییز ۹۵ درسوریه و با اشاره به گوشه ای از رشادتهای مدافعان حرم به ویژه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و سردار شهید حاج حسین همدانی در بستر داستانی عاشقانه روایت میشود.
✅ لینک دانلود رمان صوتی " دمشق شهر عشق " از گوگل درایو👇👇
https://drive.google.com/folderview?id=1pMM4zeePuPiLbcRC-c6UczybL6eJ-wvQ