🔹نوروزی:
نکنه دیگر در همین شاگردان مرحوم علامه طباطبایی هرکسی یک تقریری از حکمت متعالیه دارد.
حضرت استاد مصباح و شاگردان یک طور تقریر میکنند، حضرت علامه حسن زاده یک طور و آقای جوادی یکطور.
در بحث شاگردان امام خمینی چه اشکالی دارد تقریرات مختلف در بیاید (الان جای آن خالی ست، امام در موزه علمیه غایب است)
مرحوم سید منیرالدین شاگرد فقهی امام بوده است و تقریری از فقه سرپرستی ایشان دارد.
آقای سبحانی همینطور و دیگر نیست.
حالا در فضلای بعدی پنجاه تقریر از امام دربیاد. امام در حوزه مطرح شود با قرائت های مختلف.
بجای دو تا نصفی درس خارج که لابلا نظرات امام مطرح شود پنجاه درس خارج تقریر نظرات امام بشود.
آقای میرباقری بگوید، آقای فرحانی بگوید ، سید حسن خمینی بگوید، آقای فاضل بگوید و...
الان به اندازه عدد انگشتان دو دست نمیتوانیم استاد نام ببریم که نظرات امام مطرح شده باشد.
🔸بهزادی:
دقت کنید بحث ما فقه نیست در لایه معارف است
فرهنگستان ادعا ندارد که ما هم تقریری از صدرا هستیم
بلکه خود را بریده از فلسفه مصطلح و عرفان مصطلح تعریف می کنند
هشدار حضرت آقا هم به این آقایان همین بود در حالی که امام زبده و چکیده مکتب ملاصدراست
اشکال اینجاست که با این وضعیت این ها بشوند مقرر اندیشه امام و آقا و انقلاب و ما هم اندیشه امام را بخواهیم از این آقایان اخذ کنیم
در فقه هم اطلاع ندارم که آیا آقا سید منیر الدین ادعا دارند دارم نظر امام رو تقریر می کنم؟
🔹 نوروزی:
فرهنگستان نقدهای جدی در بحث روش شناسی حکمت و فلسفه و عرفان موجود دارد.
نقدش هم روی پایگاه حجیت آن است.
روش شناسی فقه را از آنجا که انتساب به شارع میشود قبول دارد اگرچه میگوید باید فقه تو همین روششناسی ارتقا پیدا کند.
لذا معتقدند همانگونه که فقه را روشمند استنباط کردیم در لایه اخلاق و اعتقادات هم باید این استنباط از دستگاه نظام انبیا استنباط شود. دستگاه انبیا یک دستگاه مستقل از دستگاه حکما ست.
لذا در سر درس حدیث میفرمودند: دستگاه حکما یک دستگاه پیچیده عقلی ست و دستگاه انبیا یک دستگاه با مختصات خاص خودش.
دستگاه حکما ذوقی ست، و بافتن . نمیگوییم گونی بافتن ، زر و حریر بافتن، اما ذوقی ست و دستگاه انبیا متفاوت است.
استاد میرباقری هم خودشان در این پایگاه بوده اند. تدریس یک دوره اسفار و شاگردی آقایان مصباح و حسن زاده و جوادی در فلسفه و حکمت. اصلا از این منظر می روند با مرحوم سید منیرالدین وارد بحث میشوند چون شما فلسفه و حکمت خوب نخواندید بردداشت های اشتباه دارید. بعد از چندین سال بحث میفهمند مرحوم سید منیر الدین در مباحث روش شناسی درست میگویند.
نکته دیگر چرا برویم سراغ ملاصدرا؟
خب برویم سراغ امام صادق و اهل بیت علیهم السلام! همان معارف را با همان متد روش شناسی فقه در لایه معارف و نظامات احتماعی از امام معصوم استنباط کنیم در همان دستگاه انبیاء.
خود آقا هم که عرفان نظری را قبول ندارد و نقدهایی دارد.
حالا اثبات اینکه امام زبده و چکیده ملاصدرا ست نیاز به اثبات دارد.
همین مسیله هم محل مناقشه است. برخی میگویند انقلاب مبتنی بر حکمت صدرایی ست و برخی میگویند بر اساس ثراث فقه و ۱۴۰۰ سال تلاش فقهی و استمرار آن است. ارجاع میدهند به فقه سرپرستی امام.
خب بشوند مقرر اندیشه امام و آقا.
هرکس بیاید اندیشه اش را ارایه کند و در معرض دیگران قرار دهد. دیگران انتخاب کنند! نمیشود گفت شما سخن نگو و شما بگو!
الان مشکل از عدم تقریر و سخن از اندیشه امام و انقلاب در حوزه است. کسی حرفی نمیزند.
وقتی اندیشه های گفته شد و در معرض دید میشود نقد کرد. و این نقدها باعث بالندگی ست. از حرف زدن نباید ترسید.
در فضای عینیت هر اندیشه ای که کارآمدی خودش را نشان دهد، آن میدان را جمع میکند.
جریان شهید صدر یا جریان فکری مرحوم سید منیر یا حکمت متعالیه ای ها یا هر جریان فکری دیگر ...
----------------------------
بزرگواران اگر نکته ای در تکمیل بحث دارند، بفرمایند.
#فرهنگستان_علوم_اسلامی