eitaa logo
ره پویان ولایت
343 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
8.8هزار ویدیو
454 فایل
محتوای فرهنگی سیاسی هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 و ان یكاد: « وَ إِنْ یَكادُ الَّذِینَ كَفَرُوا لَیُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لََمجْنُونٌ » نزدیك است كافران هنگامی كه آیات قران را می‌شنوند با چشم زخم خود تو را از بین ببرند، و می‌گویند او دیوانه است. سورھ قلم ایھ 51🌿 @rahpoyane
📣📣 ثبت نام بیمه تکمیلی شهریور ماه ✅ مرحله ششم ثبت نام بیمه تکمیلی از تاریخ ۲۶ مرداد ماه تا ۲۵ شهریور ماه خواهد بود که هزینه قابل پرداخت هرنفر ماهیانه ۷۰۰۰ تومان می باشد. ✅ اعضایی که تا الان بیمه خود را ثبت نکردند می توانند جهت ثبت بیمه تکمیلی به سامانه سحاب مراجعه نمایند. صندوق ذخیره بسیجیان استان اصفهان
🏴 به پاس زحمات پزشکان و پرستاران لطفا ماسک بزنید./ا @rahpoyane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صدای پای کاروان کربلا نزدیک است؛ امسال را کجا روضه خواهی رفت حاجی؟! 🍃🌸حاج محمود می‌گفت این نوحه را خیلی دوست داشتی: «خونه خراب شدم | از غصه آب شدم | شرمنده زینب و روی رباب شدم». کاش روضه‌خوان امسالت، عباس نباشد! شهر را سیاهی می‌زنند. حسینیه‌ات را هم. کتیبه‌ها همه دم گرفته‌اند: «سقای حرم؛ میر و علمدار نیامد». بیچاره لشکر دل‌های ما که علمدارش ارباً اربا برگشت.
#پیشنهادپروفایل_محرم🖤🖤🖤👌 @rahpoyane
نذࢪ ڪࢪدم کھ اگࢪ شد بھ محࢪمـ بࢪسم؛ قدࢪ یڪ عمࢪ بࢪایت همہ دم گࢪیھ ڪنم . . .
صاحب عزا مهدی فاطمه 😭 @rahpoyane
حسینیه تلویزیونی ایران 😔 @rahpoyane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 🇮🇷: ✨💖✨ غم های یک …🧕🏻 آقا قبول ما دختریم…🧕🏻 آقا قبول شهید نمی شویم …😔 آقا قبول نمی گذارند تفنگ دستمان بگیریم و برویم مدافع حرم حضرت عشق (س) شویم …😞 آقا قبول راه شهادت برایمان بسته شده…. قبول ….😢 همه را در اوج ناامیدی قبول کردیم ….آری اشک میریزیم😭 چون نمی توانیم باشیم؛🌸 نمی توانیم باشیم ؛🌺 نمی توانیم باشیم ….🌼 آری نمی توانیم ….😔 هرکاری میخواهیم بکنیم می گویند شما دخترید توان کافی را ندارید ..😔 هروقت خواستیم تنها برویم گفتند دختر نباید تنها جایی بره …😞 هروقت خواستیم خلوت کنیم نگذاشتند… پس چگونه شبیه و و شویم ؟؟!!🧐 بنشینیم و فقط درس بخوانیم و آرزوی شهادت کنیم ؟😞 نمی شود به والله نمی شود …..😢 شهدا بیایید، بگویید این دختران دلسوخته چه کنند ؟😢 چه کنند در این آشفته بازار فساد و بی حجابی و تنهایی مهدی فاطمه ؟✨ جوابم را دادند…. از شهدا به دختران محجبه ایران😍 قبول✅ هرکاری خواستید بکنید به یاد باشید آن وقت خود به خود عزیز دل مهدی فاطمه می شوید☺️ آن وقت است که دیگر طاقت ماندن در دنیایی که بوی گناه را می دهد نخواهید داشت …😇 آن وقت است که وقت شهادت است …♥️ آن وقت می فهمید که راه شهادت برای هیچ کس بسته نیست …✨ آن وقت مسیر شهادت برایتان باز میشود حتی اگر دختر باشید …🧕🏻 فقط و نگاه را درنظر بگیرید ….🌸 در نبود ما پشت حضرت مهدی (عج) را خالی نکنید ….💪🏻 یقه تان را میگیریم اگر ولایت فقیه را تنها بگذارید…😡 آری دختران شهید، نگویید نمی شویم!! میشود میشود ….😍 هنوز هم میشود…و‌ شهادتی دخترانه را رقم میزند ..😘✨ 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من ماسک میزنم که بگویم حسینِ من نوکر بهانه دست رقیبان نمی دهد @rahpoyane
☀️تولد:۱۳۴۳/۳/۳-شیراز 🥀شهادت:۱۳۶۶/۱/۱۹-شلمچه, عملیات کربلای ۸ ☝ کر و لال مادر زاد بود. 🛡️ اما از عملیات رمضان وارد جنگ شد, صفای عجیبی داشت… 🌷شهید نظام دانشور می گفت: اگر خدا بخواهد به خودش بنازه, همین یک نفر آدم بس است, اگه بخواد به دسته ما لطفی کند بخاطر همین یه نفره چون با تمام وجود بنده خداست نه اهل غیبت نه اهل دروغ و نه هزار گناه که توسط همین زبان وگوش می شه! زمانی که نوبت خادمالحسینی اش باشه تمام چادر رو زیر ورو می کنه و تمام وسایل و پتو رو خانه تکانی می کنه سفره منظم و رسیدگی به بچه ها, مثل یه مادر انجام میده وقتی نوبت عبدالمطلب باشه همه لذت میبرن خدا حقشو گردن ما حلال کنه! 🌷 شب کربلای ۸ بود. با اينکه سابقه عمليات داشتم ولی آتش به اين سنگينی نديده بودم به خوبی گرمای تيرهايی که از جلوی صورتم رد می شد حس می کردم. با حاج محسن شجاعی خودمان را به بالای خاکريز و درون کانال ميثم جا داديم. درگيری شديدی بين بچه ها و عراقی ها بالا گرفته بود در اين حالت بودم که چشمم افتاد به عبدالمطلب. در حال شليک کردن آر پی جی بود. خيلی برايم عجيب بود خستگی برايش مفهومی نداشت و بدون هيچ واهمه ای در حال نبرد بود. يادم به عمليات کربلای۵ افتاد که تانک عراقی در حال سوختن بود و فرياد بچه ها بلند بود, عبدالمطلب تانک رو زد و من بين نخلستان او را در حال شليک می ديدم! به تازگی عبدالمطلب صاحب فرذند دختری شده بود و قبل از عمليات در مقر نويد پدر شدنش را به بچه ها می داد. در آن عمليات چند پاتک شديد از طرف عراقی ها برای باز پس گرفتن منطقه انجام شد که در هر پاتک عبدالمطلب مردانه با رشادت تمام جلوی پاتک عراقی ها مقاومت می کرد. در پاتک سوم که نزديکی های عصر بود عراقی ها با نفرات بيشتری برای باز پس گرفتن منطقه آمدند خاکريز کوچکی در مسير آنها بود عبدالمطلب با چند گلوله آر پی جی به پشت آن خاکريز رفته بود و آماده نبرد بود و اين اخرين باری بود که او را ديدم و در همان درگيری به شهادت رسيد! 💠سر قبر پسرعموی شهیدش نشسته بود. با زبون کر و لالی خودش با ما حرف می‌زد، محلش نذاشتیم! وقتی دید ما نمی‌فهمیم، بغل دست قبر این شهید با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید و رویش نوشت: شهید عبدالمطلب اکبری. بعد به ما نگاه کرد و گفت: ‌نگاه کنید! خندید، ما هم خندیدیم. دید همه ما داریم می‌خندیم، طفلک هیچی نگفت؛ یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشته‌اش را پاک کرد. سرش را پائین انداخت و آروم رفت… فردایش هم رفت جبهه. ۱۰ روز بعد جنازه‌ عبدالمطلب رو آوردند و دقیقاً توی همین جایی که با انگشت کشیده بود خاکش کردند.» 📜نوشته بود: ” بسم الله الرحمن الرحیم ” یک عمر هرچی گفتم به من می‌خندیدند، یک عمر هرچی می‌خواستم به مردم محبت کنم فکر کردند من آدم نیستم و مسخره‌ام کردند، یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم ، خیلی تنها بودم. اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام حرف می‌زدم و آقا بهم گفت: “تو شهید می‌شی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد. این را هم گفتم اما باور نکردید! ” ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ 🌹هـدیه نثـار ارواح طیبـه شـهدا و امـام شـهدا ـــــــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــــ @rahpoyane