eitaa logo
سایت راه راه
76 دنبال‌کننده
383 عکس
19 ویدیو
0 فایل
کانال سایت طنز و کاریکاتور راه راه
مشاهده در ایتا
دانلود
JAVIDE-BABA-BATRYDAR-MISHAVAD.mp3
11.81M
، پادکستی است برای کتابخوارها! البته نه همه‌ی کتابخوارها؛ فقط آنهایی که به کتابهای طنز علاقه دارند. 💢 جویده ۱ : معرفی کتاب بابا باتری دار میشود :writing_hand: نویسنده کتاب: رضا ساکی 🎧 اجرا: امیرحسن محمدپور اگر شما هم کتابخوار هستید، همین الان را گوش کنید. 📍سایت راه راه | @
ملک لواسان 🔘فواید دوستی :writing_hand:️ ⏰مدت زمان لازم برای مطالعه: 20 ثانیه 🌐 سایت راه راه |b2n.ir/lavasan هست در مهر و وفا مانند پیکان، دوستی! تازگی ترمز بریده همچو نیسان، دوستی! آی مردم زندگانی چای تلخی بیش نیست شکّرینش کرده اما مثل قندان، دوستی حلقه پشتِ حلقه هی می‌افکند بر گردنم نشئه‌ام کرده شبیه دود قلیان! دوستی! ورد خواند و بنده دیدم با دو چشم خویش دوش؛ نیمرو را کرد فوری مرغ‌بریان، دوستی با سرانگشتان او دهگان، خداگان می‌شود عامل وحدت میان «صفر» با «گان»، دوستی! محتسب جیب مرا دید و گریبانم گرفت گفتمش مشتی کجا جرم است انسان‌دوستی؟! دوستم دارد فراوان دوستم! من نیز، چون بیشتر می‌ارزد از میلیارد تومان دوستی من اگر لب تر کنم می‌غَرقَدم توی طلا کیف دارد قیمتی باشد نه ارزان، دوستی دوست آن باشد که تا آرنج گیرد دست دوست کنج زندان را کند ملک لواسان، دوستی :studio_microphone:شعر را با صدای شاعر گوش کنید👇👇 📍 سایت طنز راه راه | @rahrahtanz_ir
Mina-Goodarzi-MELKE-LAVASAN.mp3
2.82M
راه راه گوش کنید | ملک لواسان 💢 اندر فواید دوستی :studio_microphone: با صدای شاعر: 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
دور جدید فعالیت سایت راه‌راه با طراحی و بخشهای جدید آغاز شد سایت طنز و کاریکاتور راه‌راه که فعالیت خود را از سال 96 آغاز کرده بود، با طراحی جدید و همچنین افزودن بخشهایی مانند نقد و معرفی، پادکست، پابه‌راه و... وارد دور جدید فعالیت خود شد. از طریق نشانی rahrahtanz.ir میتوانید به سایت راه‌راه دسترسی پیدا کنید. 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
سایت راه راه
دور جدید فعالیت سایت راه‌راه با طراحی و بخشهای جدید آغاز شد سایت طنز و کاریکاتور راه‌راه که فعالیت
سایت طنز «راه راه» با طراحی و بخشهای جدید آغاز به کار کرد سایت طنز راه راه که از سال 96 آغاز به کار کرده بود، با طراحی نو و بخش‌های جدید دور تازه‌ای از فعالیت خود را آغاز کرد. بهزاد توفیق‌فر، سردبیر سایت راه‌راه در تشریح ویژگی‌های دور جدید فعالیت این سایت گفت: سایت راه راه، با تغییرات جدید و استفاده از نویسندگان و همکاران جوان و باانگیزه، تلاش می‌کند تا علاوه بر متن، شعر و کارتون طنز، به مرجعی برای جدی‌نویسی درباره طنز تبدیل بشود. توفیق‌فر از آغاز فعالیت بخش «درباره طنز» سایت راه‌راه خبر داد و گفت: از این به بعد علاوه بر محتوای طنز، تولیداتی در حوزه معرفی و نقد محصولات طنز مانند کتاب، فیلم، سریال و... هم در سایت منتشر می‌شود و آثار طنزی که در قالبهای مختلف منتشر می‌شوند را معرفی و نقد خواهیم کرد. وی بخش «پا به راه» را نیز یکی دیگر از قسمتهای جدید سایت معرفی کرد که در آن مطالب افرادی که به تازگی در عرصه طنزپردازی دست به قلم شده‌اند منتشر خواهد شد. به گفته سردبیر سایت راه راه، تولید پادکست‌های طنز و همچنین پادکست‌هایی در زمینه معرفی و نقد محصولات طنز از جمله فعالیتهای بخش چند رسانه‌ای خواهد بود. وی در پایان پوشش محافل، جشنواره‌ها و رویدادهای حوزه طنز و کاریکاتور را نیز از دیگر فعالیتهای سایت راه راه در دور جدید عنوان کرد. گفتنی است فاطمه‌سادات رضوی علوی بعنوان دبیر سرویس نثر طنز، امین شفیعی دبیر سرویس آموزش، زهرا فرقانی دبیر شعر طنز، مهدی نظری دبیر کاریکاتور و امیرحسن محمدپور بعنوان دبیر سرویس چند‌رسانه‌ای در دور جدید فعالیت سایت راه‌راه، فعالیت می‌کنند. علاقه‌مندان می‌توانند به سایت راه‌راه با نشانی rahrahtanz.ir دسترسی داشته و همچنین با آی‌دی @rahrahtanz_ir در پیامرسانهای بله، ایتا و تلگرام به کانال این سایت مراجعه کنند. 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
| کتاب طنز مگیل 💢 افسار به دست قاطر :writing_hand:️ 🌐 در سایت راه راه: b2n.ir/magil تصویر روی جلد کتاب «مگیل» را که نگاه میکنی ممکن است تصور کنی که موضوع کتاب، نهایتا خاطرات سربازی است که با یک قاطر که مگیل صدایش می زنند به پست نگهبانی مشغول است؛ اما این کتاب یک رمان طنز در حیطه‌ی دفاع مقدس است که تلخی‌های جنگ را به حاشیه برده و بیشتر به زیبایی‌ها و زنده‌دلی یک رزمنده و اتفاقات خنده‌داری که برای او می‌افتد پرداخته است. مگیل، قاطری است که ماموریت دارد به همراه چند چهارپای دیگر تسلیحات و تدارکات لازم را به نیروهای مستقر در خط مقدم برساند. داستان از جایی شروع می‌شود که رزمنده‌ی داستان به هوش که می‌آید نه چیزی را می‌بیند و نه صدایی را می‌شنود. بعد از مدتی متوجه می‌شود که تمام همرزمانش که در حال رفتن به سمت خط مقدم بوده‌اند در میانه‌ی راه شهید شده‌اند و تنها کسی که در آن جمع زنده مانده است خودش است و یکی از چموش‌ترین قاطرهای همراهشان به نام مگیل! داستان رزمنده‌ای که بینایی و شنوایی‌اش را از دست داده است به ظاهر بایستی کتاب غم‌انگیزی باشد اما تصمیمی که او می‌گیرد سرنوشت داستان را صد و هشتاد درجه تغییر می‌دهد. او تصمیم می‌گیرد با مگیل هم‌سفر بشود و به قول خودش: «‌افسارش را دست یک قاطر می‌دهد» تا او را به اردوگاه برگرداند. اتفاقاتی که در میانه‌ی راه، به واسطه‌ی مگیل برای رزمنده رقم میخورد، داستان شیرین و طنزی را رقم می‌زند. سیر داستان به گونه‌ای است که نمی‌توانید ادامه‌ی آن را حدس بزنید و همین ویژگی باعث می‌شود شما هر صفحه را ورق بزنید تا ببینید در ادامه‌ی داستان چه اتفاقی برای رزمنده خواهد افتاد. رمان مگیل، نوشته‌ی محسن مطلق، نامزد دریافت جایزه یازدهمین دوره کتاب سال جشنواره شهید غنی‌پوراست که پنجاه و پنج صفحه دارد و توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده و می‌توانید نسخه‌ی کاغذی آن را به قیمت ۶ هزارتومان و یا نسخه‌ی الکترونیکی ۲ هزارتومانی آن را بخرید. 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 | به مرگ خودم ✍️ 🌐 در سایت راه راه| b2n.ir/745171 از غصه و اندوه من ای کاش بمیرم حتی شده با ساز و نی ناش ناش بمیرم در کوچه بریزند دل و روده ی من را با چاقوی زنجانیِ اوباش بمیرم یا اینکه روَم ارتش عثمانی و بعداً با ضربه ی شمشیر قزلباش بمیرم رگبار ببندندم و در مرز به جرمِ قاچاقچیِ شیره ی خشخاش بمیرم با سرعت فوقِ صد و سنگینی سی تُن از روی سرم رد شود اِف هاش؛ بمیرم وارد بشود دایناسور از پارکِ ژوراسیک با خورد شدن زیرِ دو تا پاش بمیرم تبعید شوم چون خودِ دوران رضاخان در غربت بی همنفسِ خاش بمیرم حتی چه کنم راضی ام اینکه سرِ سفره در راه گلویم بپرد ماش! بمیرم با شیر؛ نشد ببر؛ نشد گرگ؛ نشد سگ از نیشِ درازی ست که سمپاش! بمیرم اما به خدا دوست ندارم پس از عمری با عطسه‌ی ویروسیِ خفاش بمیرم این شعر را با صدای خود شاعر بشنوید 👇 📍 سایت راه راه | @rahrahtanz_ir
AHAD-ERSALI-BE-MARGE-KHODAM.mp3
2.82M
🎧 راه راه گوش کنید 💢 به مرگ خودم 🎙 با صدای شاعر: 📍سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 لنگ لعنتی کامبیز 🔘 برجام گزیده از ریسمون سیاه سفید میترسه ✍️ «...داخل قاب عکس، کامبیز نشسته بود توی یک ماشین مدل‌بالا. یک دستش اسکناس هزارتومانی گرفته بود و یک دستش دلار. چنگیز گفت: چقد عوض شدی داداش؟ ماشین مال خودت بود؟ الان کجاس؟ کامبیز روزنامه را انداخت روی میز و با بی‌حوصلگی، آه کشید. ...» 🌐 متن کامل را اینجا بخوانید: b2n.ir/kambiz 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 عصر جدید، تمیزتر از خنداننده شو! 🔘 | نگاهی به استنداپ های فصل دوم عصرجدید ✍️ «...اما او بیشتر از این­که یک کمدین باشد، بازیگر است و توانایی اجرا دارد. ترنم کاظمی در خنداندن مخاطب موفق نبود و شاید بشود گفت همین سه چراغ سفید را به خاطر تسلط بالا رو­ی متن و حضور خوب روی صحنه در تناسب با سن کمش دارد. وگرنه متن استنداپ او مصداق بارز حرف‌های گنده‌تر از دهن زدن بود و از این منظر بسیار توی ذوق می‌زد. متن کاظمی هیچ سنخیتی با سنش نداشت ...» 🌐 متن کامل را اینجا بخوانید: b2n.ir/asrejadid-standup 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 | تولد سر قبر 🔘 جشن تولد 50 سالگی قبرستان ✍️ 🌐در سایت راه راه| b2n.ir/ghabr «گذر کردم ز قبرستان کمی پیش» بدیدم جمع مسئولان خوش فیش! یکی شمع تولد فوت می کرد یکی هم خامه میمالید بر ریش به جای گریه و زاری سر قبر به سرحد بناگوش آمده نیش برای ثبت آن تدبیر کمیاب یکی با دوربینش گشته آفیش فقط کم بود استنداپ نماید حسنْ ریوندی و فرهاد آییش تمام زامبیان، ارواح، اجنه، از این موجودها در خوف و تشویش درِ گوش یکیشان گفتم این راز: دو تُن شن در سرت! قدری بیاندیش! برای عبرت است این سنگ بازار که این جا آخرین تخت است و بالیش برای پارتی و قرتی گری هم برو آنتالیا یا لااقل کیش اگر عمری بسازی کاخ و مرقد، نخواهی برد اینجا یک کفن بیش! «جهان دون است» این را گفته حافظ نزاع از بهر آن زشت است! درویش! شبیه کودکی لوس است دنیا که هرشب می کند در پوشکش جیش 📍 سایت راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 | لنگ لعنتی کامبیز 🔘 برجام زده از ریسمون سیاه و سفید میترسه! ✍️ 🌐 در سایت راه راه: چنگیز همین‌طور که خودش را باد می‌زد گفت: داداش گرمه ها! کامبیز که روزنامه دستش بود گفت: میگن مملکتو فروختن به چین. چنگیز گفت: عرق داره میره تو چشمم! کامبیز گفت: دوباره شروع کردی؟ چنگیز گفت: آخه این لُنگ لعنتی چیه که نمیزاری برش دارم صورتمو پاک کنم؟ کامبیز نگاهی به لنگ انداخت که روی قاب عکس انداخته شده بود و چیزی نگفت. چنگیز با عصبانیت زیر لبی چیزی زمزمه کرد. کامبیز با قلدری گفت: چی گفتی؟ چنگیز با عصبانیت جواب داد: گفتم بسوزه پدر اعتیاد و بی پولی، وگرنه… کامبیز گفت: وگرنه چی؟ چنگیز دیگر کفری شد و مثل گربه پرید بالا و لنگ را از روی قاب عکس برداشت، هر دو خشکشان زد. داخل قاب عکس، کامبیز نشسته بود توی یک ماشین مدل‌بالا. یک دستش اسکناس هزارتومانی گرفته بود و یک دستش دلار. چنگیز گفت: چقد عوض شدی داداش؟ ماشین مال خودت بود؟ الان کجاس؟ کامبیز روزنامه را انداخت روی میز و با بی‌حوصلگی، آه کشید. چنگیز یک‌دفعه چهره‌اش عوض شد، رعشه ریزی به جانش افتاد و با بغض گفت: تو هم منو نشناختی داداش؟ کامبیز گفت: مگه تو غیر از یه مفنگیِ زیقی چیز دیگه‌ای هم هستی؟ چنگیز همین‌طور که سرش را به نشانه تایید تکان می‌داد، دست برد توی جیب پیراهن چرک و بزرگش و یک عکس درآورد و جلوی صورت کامبیز گرفت، عکس یک جوان گولاخ بود که تی‌شرت پرچم آمریکا پوشیده بود و داشت طبل می‌زد. کامبیز، بی‌تفاوت یک سیگار از کشوی میزش درآورد و گفت: ولی مملکتو دارن میفروشن به چین. 📍 سایت راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 | عقل جن! ✍️ 🌐 نسخه با کیفیت تر را در سایت راه راه ببینید: b2n.ir/aghl 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 | چینچای ✍️ 🌐 در سایت راه راه: b2n.ir/chinchi ترکمنچای است یا عقد اخوت؟ آفرین! ضد استقلال و آزادی و حتی ضد دین بی اجازه رفته‌ای با هرکه پیمان بسته‌ای؟ کشور بی دینِ بی …بی…بی آهان سوسیالِ چین؟ کیش را هم می‌فروشی و ابوموسی و قشم میشود ایران پر از سرباز چینی همچنین با همین اخلاق گند چشم‌آبی‌ها بساز چشم‌بادامی مرض دارد، کوویدش را ببین واردات جنس بنجل را خودم حل میکنم چیزهای دیگرش جیز است و بحران آفرین از خلیجت نفت نفروشی تنش‌زایی کنی ناوها را هم نترسانی، نکن دیگر کمین هر کلاهی خواستی برجام از آن بهتر است پارگی‌ها را رفو کردم نباشی شرمگین از یوان اژدها شاید شوی آتش پرست دست رد باید زدن بر پول نحس مشرکین قدردانی کن که آمریکا تبرک کرده است میگذارم یک دلار نو کنار هفت سین از صمیم قلب کردم آرزوی بهترین تا که اهلی‌تر شوی در دست من ایران زمین 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 | تاب بیار! ✍️ 🌐 نسخه با کیفیت تر را در سایت راه راه ببینید: b2n.ir/tab_biar 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
🎉 به مناسبت روز ازدواج سایت طنز و کاریکاتور راه راه به روز شد! امروز در سایت راه راه، چند طنز ازدواجی! بخونید، یک کاریکاتور و یک ویدیو شعرخوانی طنز با موضوع ازدواج ببینید و اگر اهل کتاب خواندن مخصوصا کتاب طنز هستید، نقد کتاب «چگونه با پدرت آشنا شدم» رو مطالعه کنید. 👇 🌐 rahrahtanz.ir
📣 داره می‌سوزه! صد و بیست و هفتمین شماره ضمیمه طنز راه راه در روزنامه ی منتشر شد. آنچه در این شماره خواهید خوانید: ⭕️ جیغ بزن لعنتی ⭕️ پست پست پست مدرنیسم ⭕️ نه به اعدام، آری به خاشقجی خاشقجی ⭕️ اعدام کیلو چند؟ ⭕️ ژن نامرغوب ⭕️ یکی از تیرانا و کاریکاتورها و دوبیتی های جذاب و خواندنی! این ضمیمه طنز رو ازینجا باز کنید😁👇 🌐 b2n.ir/RAHRAH127 📍 سایت راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 | در جست و جوی نیمه گمشده 🔘 بداهه جمعی شاعران راه راه ✍️ ، ، ، ، ، ، ، # 🌐 در سایت راه راه: b2n.ir/bedahe_zezdevaj هیچ آدمی اندازه ی بنده عذب نیست با این حساب اصلا اگر گِریَم عجب نیست در بازی “با سر پریدن بین مرغان” بین رفیقانم کسی جز من عقب نیست دایم به ذکر ربِّ هَب لی زوجهً خوب! جز این دعایی بر لبم هر روز و شب نیست مال و جمال دختران خیلی مهم است دیگر از این پس دوره ی اصل و نسب نیست مد گشته بوتاکس و ژل و اکستنشن و لاک اما کسی دنبال خط و خال لب نیست هر جا که من رفتم برای خواستگاری گفتند:نه!…آیا که این دور از ادب نیست؟ (جوراب جان! قبل از رجب، زن می‌ستانم روز پدر اصلا مگر ماه رجب نیست؟) اینهم برای زن گرفتن شد بهانه هیچ آدمی،مثل عذب،فرصت طلب نیست باید بگیرم همسری خوب و خداجو در دین ما واجب تر از این مستحب نیست وزن و قد و اندام و این ها هم مهم نیست بنده ملاکم متر و باسکول و وجب نیست آن دلبری را که نظر کردم بگیرم تولید ایران است بیروت و حلب نیست! از اهل ایمان است لکن در عروسی فتوا دهد یک ذره دیم دام رام طرب نیست! خواهم سمرقند و بخارا را ببخشم صد حیف دیگر خال هندو روی لب نیست! گفتم به او بانو! برای خانه سازی در جیب زار و خسته ام پولِ حلب نیست با این گرانی جای شیرینی و شربت باشد زمان عقد ما خرما عجب نیست مهریه را کی داده است و کی گرفته؟ امید دارم بانویم اهل رکب نیست! گفتم برایش جان دهم قابل ندارد دیدم که او حتی برایم اهل تب نیست از ازدواجم تا کنون نیمش ردیف است من طالبم دلبر ولی اهل طلب نیست! زن نظم بخشِ زندگی بوده همیشه سردرگمی هایِ من آری بی سبب نیست 🗓 📍 سایت راه راه | @rahrahtanz_ir
📣 داره می‌سوزه... 🔺محمود احمدی نژاد: من که گفتم با هم دوست باشیم... 🔺صادق زیبا کلام: در واقع چیزی در آمریکا آتش نگرفته بلکه دمایش بالاتر رفته 🔺ترامپ: علاوه بر مریم رجوی من هم از اونا خوردم، دیگه بسه! 🔺بیژن زنگنه: خودش میسوزه، تموم میشه! 🔺راننده تاکسی‌ نیویورک: ناوها رو آتیش میزنن تا قتل جورج فلوید رو فراموش کنیم. 🗞صفحه‌‌ی تیتریک طنز راه راه در روزنامه وطن امروز ✅ نسخه کامل را از اینجا بخوانید: b2n.ir/RAHRAH127 📍کانال سایت راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 | محض رضای دخترو 🔘 نگاهی جامعه‌شناسانه به یک ترانه‌ی آنورآبی ✍️ 🌐 در سایت راه راه: b2n.ir/taraneh با نگاهی دوباره به برخی آثار موسیقیایی که روزگاری از شدت بی‌ربط بودن ابیاتش می‌خندیدیم و جز برای افراد بلرزون کارایی نداشت و مقایسه‌ی آنها با شرایط فعلی جامعه متوجه می‌شویم که یا فرهنگ بلرزونها به تمام جامعه تسری یافته یا آنها هم که نمیلرزیدند با دیدن قیمتها به لرزه افتاده‌اند. با بررسی این آثار متوجه نگاه بلند و روبه جلوی شاعران این ترانه‌ها می‌شویم. از جمله این ترانه‌ها، ترانه‌ی معروف«محض رضای دخترو» می‌باشد. آنجا که شاعر در ابتدا می‌گوید: ای خداااا،ولُم کنیییین از همان ابتدا شاعر تکلیف مارا مشخص کرده و ما متوجه تشویش و سرگردانی جوان در مقابله با مشکلات برسر راه ازدواج می‌شویم تا جاییکه که به‌خدا پناه برده و متواری می‌شود. وی در ادامه می‌گوید: سیِ دختِ هاجرو، خودمه تو گل می‌پلکونوم محض رضای دخترو، خودمه تو گل می‌پلکونوم در این بیت دختر هاجر خانم نماد تمام دخترانی است که رسما پسر مردم را اسبی‌که به شاهزاده سواری می‌دهد تصور کرده‌اند و به کمک مادرشان(هاجرخانم) قصد نابود کردن طرف را دارند تا جایی که پسر بینوا حتی حاضر می‌شود برای جلب رضایت آنها در گل غلت بزند(که این آپشن هم به دلیل شیوع ویروس کرونا فعلا امکان پذیر نیست). این در حالیست که هاجر خانم خودش یادش رفته شب عروسی‌اش پشت خانه‌شان باران جرجر می‌آمد!! چند شوه ای خدایا خواب یاروم می‌بینُم، می‌بینُم از مو دوره، تو چشام خواب ندارُم این بیت اشاره به کابوس‌های شبانه‌ی جوانان دارد. کابوس دلار، مسکن، مخارج عروسی و هزاران بدبختی دیگر که جوان را دچار سندروم خواب بی‌قرار کرده است به گونه‌ای که همزمان که خواب یارش را می‌بیند از دوری‌اش خواب ندارد! که خوب این خودش نشانه‌ی گرگیجه گرفتن جوان مورد نظر در مقابل مشکلات است و باعث اختلال خواب در وی شده‌است! در فراز دیگری از این ترانه‌ی پرمفهوم شاعر این اثر بدیع می‌فرماید: ظهر تابستون نشستُم،قلم و کاغذ به دستُم که این نشان دهنده‌ی تسلیم شدن جوان در برابر خواسته های خانواده عروس و آوردن قلم و کاغذ برای نوشتن شرط و شروط آنهاست. در اینجا ظهر تابستان اشاره دارد به گرمای ناشی از جوش آوردن مغز جوان بیچاره در برابر شرط و شروط‌ها! و در ادامه شاعر می‌گوید: گل بودم و خار شدم، شیر بودم بخار شدم! در اینجا جوان که مغزش از شروط ازدواج با دختر هاجر خانم از کار افتاده و به دست پرفسور سمیعی هم ریست نمی‌شود می‌گوید: من مگه خار دارم؟ من مگه کاکتوسم که این همه شرط و شروط برای من میگذارید؟ من وقتی اومدم خواستگاری شیر بودم الان خر هم نیستم.چه خبرتونه؟ چه خبرتووونه؟ مغزم بخار کرد. با دلار ۲۱ تومنی گِل هم نمیتونم پیدا کنم توش بپلکم چه برسه به لباس عروس ۲۰ میلیونی و خونه‌ی نوساز کلید نخورده ۱۵۰ متری و عروسی تو تالار لاکچری… و لذا جوان فریاد زنان درحالیکه می‌گوید: ای خدااا ولُم کنین قاطی کرده و در کوچه ها می‌دود و می‌خواند: له ته لیتو لی ته لیتو، له ته لیتو لی ته لیتو 🗓 ویژه ی 📍 سایت راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 |غول طلا ✍️ 🗓 ویژه 🌐 نسخه با کیفیت تر را در سایت راه راه ببینید: b2n.ir/606310 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 | تزریق گونه برای گربه و عمل دماغ سگ 🔘 در مطب یک دامپزشک ✍ 🌐 در سایت راه راه : b2n.ir/021628 دکتر: بعدی لطفا مراجعه کننده: سلام آقای دکتر دکتر: سلام خواهرم خب بگو ببینم مشکل سگ‌تون چیه؟ مراجعه کننده: راستش آقای دکتر مشکل که نمی‌شه گفت دکتر: پس چی؟ مراجعه کننده: ببینید احساس می‌کنم سگم اعتماد به نفس کافی نداره دکتر: از کجا فهمیدید؟ مراجعه کننده: راستش تو مواجهه با سگای همسایه احساس کردم خیلی گوشه‌گیر هستش دکتر: خب مراجعه کننده: یا مثلا وقتی می‌خوام ازش تو اینستاگرام استوری بذارم همش به یه نحوی صورتش می‌چرخونه که تو عکس نیوفته دکتر: عجب مراجعه کننده: من از اینا متوجه شدم که احتمالا سگم از دماغش راضی نیست دکتر: یعنی چی؟ مراجعه کننده: یعنی با زبون بی‌زبونی می‌خواد بگه بینی منو عمل کنید دکتر: خانم سیستم سگ با ادم فرق می‌کنه، اینایی که شما گفتید حتی برای عمل دماغ انسان‌ها هم توجیه منطقی و مناسبی نیست چه برسه به این زبون بسته مراجعه کننده: آخه همسایه سر کوچه‌مون برای گونه گربه‌اش بوتاکس تزریق کرده خیلی خوش عکس و مامانی شده بچه‌شون دکتر: چی بگم والا! مراجعه کننده: هزینه‌اش هم اصلا مهم نیست. فقط می‌خوام اعتماد به نفس بچم برگرده دکتر: بعدی لطفا مراجعه کننده: آخ ببخشید اقای دکتر یه چیز دیگه هم هست دکتر: بله بفرمایید در خدمتم مراجعه کننده: آخه… چیزه… روم نمیشه دکتر: نه بفرمایید خجالت نکشید دامپزشک محرم حیوونه! مراجعه کننده: راستش یکی از دوستام سگشون رو بردن یه عمل کوچیک جراحی کردن دکتر: خب مراجعه کننده: خیلی عمل جذاب و فوق العاده‌ایه می‌خواستم شما هم رو سگ من این عمل رو انجام بدید دکتر: چیکار کردن مراجعه کننده: یه کاری کردن وقتی سگشون پی‌پی می‌کنه، پی‌پیش به حالت قلب می‌آد بیرون دکتر: بفرمایید بیرون 📍سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 | خاطرات بولتون ✍️ 🗓 منتشر شده در ضمیمه طنز راه راه در روزنامه وطن امروز 🌐 نسخه با کیفیت تر را در سایت راه راه ببینید: b2n.ir/197489 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 | روسری قرمز های تک پر 🔘 شرح حوصله ی منافقین ✍️ 🌐 در سایت راه راه| b2n.ir/774311 کور و کریم حوصله ی شرح قصه نیست فرمانبری من حوصله‌ی شرح قصه نیست افسارمان بدست سعودی و یو اس(US)است از بس خریم حوصله‌ی شرح قصه نیست چون خائنیم و پست به هر جا که می‌‌رویم تاج سریم حوصله‌ی شرح قصه نیست ما در وطن‌فروشی و خوش خدمتی به غرب نوآوریم حوصله‌ی شرح قصه نیست از سازمان ما کسی مزدور تر که نیست ما محشریم حوصله‌ی شرح قصه نیست در سازمان ما همه در عقد با همند خرتوخریم حوصله‌ی شرح قصه نیست چون زیر دست مریم و مسعود بوده ایم تک می‌پریم حوصله‌ی شرح قصه نیست با جنگل‌ سبیل به پیکار می‌رویم نیلوفریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست نیلوفر و سپیده‌ی توییتری ولی ما اصغریم حوصله‌ی شرح قصه نیست تبدیل می شویم به هر عضو سازمان یکدیگریم حوصله‌ی شرح قصه نیست دیپورت می شویم به هر جا که رفته ایم بی کشوریم حوصله‌ی شرح قصه نیست در حسرت تصرف استان ایذه یا یک بندریم حوصله‌ی شرح قصه نیست یادآوری‌ نکن بِهِمان سرنوشت را مستحضریم حوصله‌ی شرح قصه نیست تا سالگرد ضربه‌ی مرصاد می رسد خاکستریم حوصله‌ی شرح قصه نیست از رو نمی رویم به هر قیمتی شده ما نوبریم حوصله‌ی شرح قصه نیست 🗓 ویژه ی 📍 سایت راه راه | @rahrahtanz_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 وقتی منافقین آرمشان را هم نمیتوانند بخوانند! 📽 برشی طنز از خاطره گویی حاج سعید قاسمی از منافقین در نطنز17 را به مناسبت ببینید! 🌐 در سایت راه راه: b2n.ir/486372 🎞 ویدیو کامل این خاطره گویی در آپارات راه راه: https://b2n.ir/073217 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 | بیایید مسخره ش رو درنیاریم 🔘 | مسخره باز ✍️ شهبازی «... برخی فیلم‌ها از زیادی نماد و نشانه در فیلم رنج می‌برند ولی مسخره باز از کمبود فیلم در نماد و نشانه رنج می‌برد! یعنی در واقع آنچه نمادهای موجود در مسخره‌باز را اذیت می‌کند وجود کمی فیلم و سینما در آن لالوهاست. ...» 🗓 به بهانه ی اکران اینترنتی فیلم مسخره باز 🌐 متن کامل را اینجا بخوانید: b2n.ir/582253 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 | عرض ادبی 🔘 پست پست پست مدرنیسم ✍️ 🌐 در سایت راه راه : b2n.ir/521660 حافظ در حالی که با یک حوله آبی موهایش را خشک می­کرد وارد شد و گفت: به نظرتون پخش نشده هنوز؟ سعدی مشتی آجیل از روی میز را برداشت و گفت: نه. فردوسی گفت: من نمی­فهمم برای چه آنقدر مشتاقید؟ سعدی گفت: حکیم خب دوستمونه، نباید بهش بخندیم؟ سهراب زانوهایش را در بغلش جمع کرد و گفت: همه دنیا اینکارو می‌کنن، مگه نه گوته؟ گوته با کمی مکث گفت: اصل کار که آره همه‌جای دنیا هست. سعدی گفت: اصل بله، ما هم یه کم جذب فرعش شدیم. حافظ گفت: إ إ مثل اینکه شروع شد، یا شایدم فقط من اینجور فکر می­کنم، نه؟ سعدی چپ‌چپ به حافظ نگاه کرد و گفت: بله، شروع شد. فردوسی گفت: همچنان پیام بازرگانی است که. سعدی گفت: آره دیگه حکیم. صدای سهراب از تلویزیون به گوش می‌رسید: «می­دونم دیگه هیچ آبی گل نمی­شه، وقتی تو هستی نگران نیستم، کاش دنیا پر می­شد از آب‌تصفیه‌کن‌های سپهر». سعدی همینطور که با دو دستش جلوی خنده‌اش را گرفته بود تلوخوران خودش را پرت کرد در اتاق کناری. گوته متعجبانه گفت: جیزز! حافظ حوله را روی دوشش انداخت و گفت: به نظرم پیام بازرگانی شاد و مفرحی بود، مگه نه؟ دوستان؟ سهراب عصبی شد و گفت: اون فندک زرد من کجاست؟ فردوسی گفت: بیهوده دنبال فندک مگرد من پر اضافی ندارم به کسی بدهم. سهراب صدای تلویزیون را زیاد کرد. صدای ریسه‌های سعدی قطع نمی­شد. حافظ زد پشت گردن گوته و گفت: که همه‌جای دنیا هست آره؟ سعدی از اتاق کناری داد زد: فرعیات حافظ، فرعیات. و به خندیدن ادامه داد. 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 | نه به اعدام، آری به خاشقچی خاشقچی 🔘پخش زنده مریم با گزارش مزدک ✍️ 🌐 در سایت راه راه : b2n.ir/709548 بینندگان عزیز سلام، بنده مزدک میرزایی کراوات‌زده و سرحال، با پخش زنده و مستقیم هشتگ اعدام نه، فقط اره‌برقی، از شبکه ایران اینترشغال… ببخشید اینترنشنال در خدمت شما هستم. جا داره همین ابتدا همین‌طور الکی سلام ویژه‌ای داشته باشیم خدمت شاهزادگان عادل عبدالکریم، عبدالرحمن راشد و علی‌الخصوص نور عیونی، محمد بن سلمان. بریم سراغ گزارش هشتگ که با سرعت داره اوج می‌گیره. گویا توییتر با ناداوری دو میلیون هشتگ رو به جرم ربات بودن پاک کرده که البته هیچی از ارزش‌های ما کم نمیشه. بله از تحرکات کنار زمین میشه حدس زد به زودی شاهد یک تعویض طلایی خواهیم بود، ببینیم چه کسی وارد بازی خواهد شد… عه… اینکه اون پیرزن منافق‌اس که… ببخشید، از اتاق فرمان اشاره می کنن ایشون خواهر مریم، رهبر جنبش مسالمت‌آمیز مردم ایران هستن، حالا خواهر مریم وارد بازی میشه، عکس برادر مسعود هم هست، چه میکنه حجاب اجباری از بالا و جوراب شلواری از پایین، حالا یه هشتگ دیگه به سرعت وارد بازی میشه، بزارید ببینیم چیه این هشتگ تازه‌وارد، ظاهرا در مورد خواهر مریمه، خب، رقیب با توهین به خواهر مریم اخلاق رو هم واگذار میکنه. برگردیم به بازی، چون چاره‌ای ندارم و بر اساس قرارداد من با اینترنشنال برنگشتن به بازی مساوی است با باطل شدن ویزای کار و پرداخت جریمه وکیل، ویزای کار، بلیط هواپیما، هتل، هزینه نقل‌مکان و… بوووووق! 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 | اعدام گرمابخشان را متوقف کنید 🔘 | نامه جمعی از هنرمندان دلسوز به رئیس قوه‌قضاییه ✍️ شهبازی 🌐 در سایت راه راه : b2n.ir/855987 جناب آقای ‌رئیسی جوانان امروز ما دارای انرژی بسیار زیادی هستند از این‌رو انتظار داریم با آن‌ها برخورد حکیمانه و البته دلسوزانه صورت پذیرد. این جوانان با نهایت حس انسان دوستانه برای گرما بخشیدن به دستان کوچک و پرمهر کودکان کار در سرما‌ی آبان ماه، تنها چند بانک و یک پمپ بنزین آتش زده‌اند اما متاسفانه محکوم به اغتشاش شده‌اند. البته می‌گویند یک ماشین شهرداری را هم وسط خیابان آتش زده‌اند که این نشان می دهد انسانیت این سه جوان اجازه نداد که لحظه‌ای درخت و چوب آتش بزنند و همواره به فکر محیط‌زیست بوده‌اند. گفته شده گویا زنی را هم با سلاح سرد مورد ضرب و شتم و تعرض قرار داده‌اند. نباید غفلت کرد که این سه جوان برای حمایت از حقوق زنان، عجیب مانوری طبیعی اجرا کردند تا زنان میهنم قدری مقاوم بار بیایند. حالا این که شواهد نشان داده است که متاسفانه یک سرقت مسلحانه هم انجام داده‌اند هم محل بررسی است. نباید زود قضاوت کرد! جناب آقای رئیسی انسان جایز‌الخطاست. گاهی لغزش می‌کند. همه ما ممکن است لغزش کنیم. خداوند غفار است و دوست دارد بندگانش هم همچون خودش بخشندگی داشته باشند. به این دو عبارت لطفا عنایت بفرمایید: بخشش لازم نیست، اعدامش کنید. بخشش، لازم نیست اعدامش کنید. ملاحظه میفرمایید. مگر انسان از ویرگول کمتر است که نبخشد؟! لذا از حضرتعالی خواستاریم به زندگی این سه جوان امید، نشاط و حیاتی دوباره هدیه فرمایید تا این نخبگانِ مدنی و فرهنگی به آغوش گرم جامعه بازگردند. 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir