شَـهادتنـٰامگرفت...
وقتیخداکسیراازشدتِعشـقکشت :)'°.
جوریزندگیکنیـمکهـخداعاشقمونبشه
@rahro313
مناجات نامه شهید نوید صفوی:
تمام این دوستیها قراردادی است و من باید این را بفهمم و این را خیلی فکر کردم تا متوجه شدم. خدایا من هیچ وقت تنها نبودم و هر وقت تنها شدم لحظهای نگذشت که تو همنشین من شدی و تمام تنهایی من را پر کردی. حالا یک همچنین رفیق و دوست خوب را آدم عاقل با چه رفاقت قراردادیای میتواند عوض کند؟
هیهات!
@rahro313
وابسته دنیا نبود و به هیچ عنوان مال و اندوختهای برای خودش جمع نمی کرد؛ همیشه کمک حال افراد ناتوان بود و هنگامی که کسی در تنگنا قرار می گرفت هر کاری که از دستش بر می آمد برای او انجام می داد. وقتی با هم برای تفریح به بیرون می رفتیم اجازه نمی داد هیچ کس دست به جیب شود.
.
یک بار مشکلی برایم پیش آمده بود و به مقداری پول نیاز داشتم؛ وقتی این موضوع را با علی در میان گذاشتم، بدون هیچ معطلی کارت عابر بانکش را به من داد و حتی سوال نکرد که چه مقدار پول نیاز دارم! دیگر برایش مهم نبود چه مقدار پول در حسابش بوده و چقدر کم میشود؛ او رازدار خوبی بود و حفظ احترام و آبروی نیازمندان برایش اهمیت ویژه ای داشت.
.
.
(همرزم شهید)
@rahro313
#شهید_یوسف_قربانی در خانوادهای مستضعف در زنجان بدنیا آمد. یوسف در شش ماهگی پدر خود را از دست داد و یتیم شد ، در شش سالگی مادرش را هم از دست داد و او بود برادری برابر با جانش ، به همراه برادرش برای ادامه زندگی پیش مادر بزرگشان رفتند مادر بزرگی که تنها فرزندش پدر یوسف بود ، هنوز دبستانش تمام نشده بود که مادربزرگش هم به رحمت خدا رفت .. تمام دلخوشیش برادری بود که او را هم در دوران نوجوانی در سانحه ی تصادف از دست داد .
عازم جبهه شد ، در جبهه غواص شده بود و در عملیات کربلای پنج، در شلمچه به شهادت رسید.
همرزم یوسف میگوید: هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد. با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد، برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هر روز...
یک روز گفتم یوسف نامهات را پست نمیکنی؟ دستم را گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد ، داخل آب ریخت . چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت : من برای آب نامه مینویسم . کسی را ندارم که !!!
.
.جانم به فدای غریبی و حیای نگاهتان 🌹
@rahro313
°•࿐༅﷽༅࿐
#شهیدانه
بنویسند...
به سنگ مزارم...
ان شاءالله :
شهادت فلسطین
عملیات آزاد سازی
قدس شریف
تا بینیِ ..
نَفس هایمان را
با خاک آشنا نکنیم ...
به آسمان راهی نداریم!
تا خاکی نشویم ...
آسمانی نمی شویم...!
تا حسینی نشویم ...
خونی نخواهیم شد!!! شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
.
.
.
.🔻تلنـگـر.. شرمندگے از شهدا دگر بس است!! گر مــرد رهے بسم الله..
میدان عمـل باز است..
از شرمندگے بـدرا ..!! شهـدا فقط شـرمنده نمےخواهند!!
رهــرو مےخواهند..
#رهروان_شهدا
@rahro313
این #مرد یکی از بهترین #خلبانان اف۴ #جهان بود...
#شهید حسین خلعتبری به عنوان دانشجوی ممتاز در #دانشگاه #شپارد و دانشگاه خلبانی #تگزاس برگزیده شد و نام او را همه #اساتید و خلبانان #آمریکایی به عنوان یک دانشجوی #برجسته میشناختند !
او در #هفت #آذر 59 و در #عملیات #مروارید
بر فراز #خلیج #فارس 48 #افسر #عالی #رتبه و #دو #ژنرال #عراقی را #کشته و نیروی #دریایی #ارتش #عراق و ناوهای اوزا را #منهدم کرد و در مجموع ۲۴۰ میلیون #دلار به رژیم عراق ضرر زد! همین موضوع باعث شد که او را #شکارچی #اوزا نامیدند.
@rahro313
بخشی از نامهی ؛
#حاج_قاسم_سلیمانی به محمد الضیف "فرمانده کل گردانهای عزالدین قسام"
به همه اطمینان دهید که ایران فلسطین را تنها نخواهد گذاشت هر چقدر فشارها سنگین تر و محاصره محکم تر شود!
دفاع از فلسطین مصداق دفاع از اسلام است ؛
و هرکسی که ندای شما را بشنود و شما را یاری نکند مسلمان نیست ..
دفاع از فلسطین برای ما افتخار است و ما در ازای هیچ چیزی این وظیفه را رها نخواهیم کرد.
به یاری خداوند طلوع صبح پیروزی نزدیک است و زنگ مرگ صهیونیست های متجاوز به صدا درآمده است ..
امیدوارم که خداوند ما را یاری کند تا کنار شما باشیم و ما را به آرزوی شهادت در راه قدس برساند.
#حاج_قاسم_سلیمانی
@rahro313
همرزمانش می گفتند: حلب جای خنکی است. ولی روز تاسوعاهوا به حدی گرم شده بود گویی وسط تابستان است.⚘
🍃مصطفی ایستاده بود و باصدای بلند رجز خوانی می کرد، اماپس از شنیدن توهین آن ها ازهدایتشان ناامید شد و باصدای بلند پاسخ توهین آن ها راداد.⚘
🥀تک تیراندازی که او رانشانه رفته بود به گمان اینکه جلیقه ضدگلوله دارد از پهلوبه سمت قلبش شلیک کردو قامت سروگونه سیدابراهیم نقش برزمین شد.🥀
لب های خشکش مارا به یادتشنه لبان کربلا می انداخت.🥀
🥀او لب به آب نزده بود تابعد شهادت ازجام ساقی کربلاآب بنوشد.🥀
🍃وقتی ساعت دقیق شهادتش را پرسیدم،گفتند:او ده دقیقه الی یک ربع قبل ازاذان ظهر روزتاسوعا،یعنی دقیقاهمان روز وهمان لحظه ای که ۲۴ سال پیش او را نذرعمویم عباس(علیه السلام)کرده بودم!⚘
🍃مصطفی یکبار به من گفت:«مادر! دعا کن که من زودتر از ارباب ازمیدان بیرون نیاورند .دوست دارم جنازه ام تا سه روز همان جا بماند!»
🍃و به این آرزویش هم رسید.⚘
🍃یکبارمرتضی به شوخی گفت: مصطفی حالاکه ازسمت مشهد میری سوریه،اگه شهید شدی آنجاخاکت نکنند؟!⚘
《جدی و صریح گفت نه من شهریارمیخوابم!زیر قبر شهید اسماعیل شقاقی》درست همانجایی که الان دفنه.
@rahro313
گاهی فقط یک نگاه حرام
می تواند خیلی چیزها را از ما بگیرد ...
مراقب چشمامون باشیم ‼️
چون مثل گوگل نیست
هر چی رو که نگاه کردیم
سابقه شو پاک کنیم :)🌱
@rahro313
•|🌻💛|•گاهے ڪہ چادرت خاڪے میشود ؛↫از طعنہ هاے مردم این شهر ..✿بہ گلزار شهدا برو✿
"بانو"، یادت نرود،سرخے خون هزاران شهیدی ڪه خرج سیاهے چادرت شدند
تا خاڪے نشود!
@rahro313
تمام وصیتنامهاش یک طرف..
آخرش سه کلمه بود ..
که آتش بر تمام هستی انسان میزد؛
هر چه وظیفهاش میدانست گفت
هشدار ها را داد ...
انذار ها را کرد ...
اما آخرش چیزی نوشت
که جز اهلش نخواهند گرفت!!!
" ما که رفتیم .."
@rahro313