#بخور_بخور_های_زمان_جنگ
️ ته صف بودم .
به من #آب نرسید ، بغل دستیم لیوان آب را داد دستم گفت :
" من زیاد تشنه نیستم ، نصفش را تو بخور "
فرداش شوخی شوخی به بچه ها گفتم از فلانی یاد بگیرید ،
دیروز نصف آب لیوانش را به من داد .
یکی گفت : " لیوان ها همه اش نصفه بود "....
@rahro313
#بخور_بخور_های_زمان_جنگ
️ ته صف بودم .
به من #آب نرسید ، بغل دستیم لیوان آب را داد دستم گفت :
" من زیاد تشنه نیستم ، نصفش را تو بخور "
فرداش شوخی شوخی به بچه ها گفتم از فلانی یاد بگیرید ،
دیروز نصف آب لیوانش را به من داد .
یکی گفت : " لیوان ها همه اش نصفه بود "....
@rahro313
شهید #بهنام_محمدی_راد
نوجوان ۱۳ ساله که دراشغال خرمشهر درشهر ماند وآنقدر رزمنده ها رایاری کرد تابدیدار یارشتافت.
روزهایی که شهردست عراقی هاافتاده بودودشمن درهرخانه کمین کرده بود،موهایش راآشفته میکرد وگریه کنان به بهانه ی اینکه بدنبال مادرم میگردم برای رزمنده ها اطلاعات جمع میکردوبرای نیروها #مهمات و #آب میاورد.
چندبار بدست عراقیها میفتد وباگریه به آنهامیگوید که دنبال مادرش است وآنها که تصور نمیکردند چنین نوجوانی برای #شناسایی برود،اورا رها کرده بودند.
یکبارسیلی ای به صورتش زده بودند که جای دستشان روی صورتش مانده بود واو دستش را روی سرخی جای سیلی گرفته بودو چیزی نمیگفت فقط بااشاره مکان دشمن رابما نشان میداد.
سیدصالح #موسوی میگوید:
خانواده اش شهرراترک کرده وبه اهوازرفته بودنداما او برای کمک ما برگشته بود...
...وقتی ترکش خوردم مراپشت وانتی انداختند که ناگهان دیدم بهنام هم غرق خون کف وانت افتاده
وترکشی #قلب کوچکش را شکافته.باگریه صدا کردم بهنام ..
با شنیدن صدای من سرش را تکان داد و برای همیشه چشمان الهیش را بست.
@rahro313