شهید علی شفیعی
اوایل ازدواجمان بود!
یڪ #شب، از صداے دلنشین #قرآن بیدار شدم.
نور ڪم سویے به چشمم خورد؛از خودم پرسیدم:
این #نور از ڪجاست ؟
بعد از مدتے متوجه شدم آن نور،
از چراغ قوه اے است که علی #روشن ڪرده بود تا #نماز شب بخواند...!
چراغ بزرگترے را روشن نڪرده بود ڪه مبادا من از #خواب بیدار شوم.
راوے:همسر شهید
پ ن : شهید علی شفیعی در کنار پدر همسرش پدر شهید محمدکاظم ڪیانے
@rahro313
✅ در نیمه #شب یکشنبه 27 تیرماه سال61،محور پاسگاه زید گردان های درگیر در مرحله دوم #عملیات رمضان به دلیل گذشت زمان و نزدیک شدن صبح، از تعدادی نیروهای داوطلب می خواهند که از میدان مین پیش رو سریع تر گذر کرده و معبری برای عبور دیگر رزمندگان باز کنند.
✅ از میان ۱۵۰ نفر داوطلب به ۲۰ نفر از آنان اجازه عبور از میدان_مین داده می شود و اغلب این ۲۰ نفر نیز به #شهادت رسیدند .
✅ علی فریدونی عکاس این صحنه می گوید:یکی از عکسهایی را که از آن صحنه گرفتم از بس دلخراش بود سال گذشته با نام صحرای #کربلا اجازه انتشار گرفت.
#رزمندهها با حالتهای زیبایی به شهادت رسیده بودند یکی از آنها با مشت گره شده #شهید شده بود و این نشان از تعصب او داشت، دستش خشک شده بود و مجبور شدند استخوانش را بشکنند بعد او را دفن کنند.
یکی دیگر از شهدا به حالت #سجده افتاده بود.
دیدن این صحنه برایم بسیار سخت و تلخ بود من در طول عمرم دوباره صحرای کربلا را درک کردم که یک دفعه در این روز بود...
منبع:تارنمای"فارس نیوز"
@rahro313