شهید مدافع حرم «عبدالرضا مجیری» در سال 1353 در خمینی شهر چشم به جهان گشود. وی بعد از 20 روز حضور در جبهههای سوریه، در شهر حلب توسط تروریستهای تکفیری به درجه رفیع شهادت نائل آمد
.
کارهرهفته اش بود؛نزدیک غروب جمعه که میشد،همه راگوشهای ازخانه جمع میکرد وخودش زیارت آل یاسین میخواند؛ میخواست هرهفته درخانه اش برای امام زمان عج برنامه داشته باشد
.
فرازی از وصیتنامه مدافع حرم اهل بیت شهید مجیری:
از خداوند متعال میخواهم که در بدنم اثری از زخمهای بدن امام حسین و اثری هم از پهلوی شکسته حضرت زهرا باشد. اگر جنازه ام برگشت که از خدا میخواهم برنگردد من را هر کجا خواستید دفن کنید و روی قبرم بنویسید (سرباز اسلام و مدافع ولایت فقیه)
@rahro313
و تاریخ تکرار میشود...
.
روزگاری که پدر جای پسر میایستاد
رفت و اکنون بچهها جای پدر میایستند
عاشقان ،پا پس کشیدن نیست در قاموسشان
مرد میداناند و حتی بیسپر میایستند.
.
عکس نوشت:
تصویر بالا، مراسم تشییع شهید عباس ورامینی در اوایل آذر ۱۳۶۲ در بهشت زهرا ی تهران.
میثم فرزند حاج عباس در آغوش حاج همت
.
تصویر پایین، محمّد علی فرزند شهید صدرزاده در آغوش شهید مرتضی عطایی بر سر مزار شهید حسن قاسمی دانا
@rahro313
تو خاک ما ستاره هایی دفنن
که دلشون میخواست معما باشن
دست تو شناسنامه هاشون میبردن
تا که شناسنامه ی ماها باشن ...
#یادتان_بخیر_مردان_آسمانی ...
@rahro313
رهرو شهدا:
#شهید_عبدالحمید_سالاری
تاریخ تولد: ۱۳۵۵
تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۹/۳
محل شهادت: حلب، سوریه
.
شهید عبدالحمید سالاری سال ۱۳۵۵ در روستای سردر از توابع شهرستان حاجیآباد در استان هرمزگان به دنیا آمد، دوران کودکی تا پایان دوران راهنمایی را در زادگاهش گذراند.
ایشان در ۲۶ مهرماه سال ۱۳۹۴ مصادف با چهارم ماه محرم از طریق بسیج استان سیستان و بلوچستان پس از گذراندن دورههای آموزشی در تهران برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) و مبارزه با گروههای تکفیری و داعش عازم شهر دمشق در کشور سوریه میشود و پس از زیارت حرم مطهر حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) عازم شهر حلب میشوند تا اینکه در روز سهشنبه ۳ آذر ۱۳۹۴ مصادف با دوازدهم ماه صفر به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.از ایشان دو فرزند به نامهای محمدامین و زهرا به یادگار مانده است.
@rahro313
بوی عطر عجیبی داشت
نام عطر رو که میپرسیدیم
جواب سربالا می داد... #شهید که شد توی وصیت نامه اش نوشته بود: "به خدا قسم هیچ وقت به خودم عطر نزدم هر وقت میخواستم #معطر بشم از ته دل میگفتم: السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(علیه السلام)"
#شهید_حسینعلی_اکبری
@rahro313
رهرو شهدا:
تو می توانستی
در آصلاندوز یا ترکمنچای
اسبت را زین کرده
با کلاهی پشمی
پشت عباس میرزا باشی
شکست هم خورده بودی اگر
نامت، ننگی به پیشانی این قوم نمی شد... یا می توانستی چوپانی باشی
عشقت را به رود می سپردی اگر
پیغمبر قبیله ات می شدی... امّا تو #سربازی_خاکی بودی
با لهجه ی سرد آذری
و داغ دیده از آفتاب جنوب
و داغ دیده از مردمی که به "قاف" تو می خندند
چون تو #سیمرغشان بودی... خنده دار است که این روزها
قرص ها
حرف های زیر زبانت را می کِشند
و نامه ات روی میز اداره ها گم می شود...
امان از چرخ های #ویلچر
که دیگر تاول دست هایت از شیمیایی نیست... بلند شو #پدر
خاک لباست را بتکان
دستی به موهایت بکش
و راحت بمیر
تو #گمنام شدی
تا بزرگی نامت، کمر سنگ مزار را نشکند... #شهریار_شفیعی
#جانباز
#جانبازان_اعصاب_و_روان
#مطلب_از_ستون_شعر_سایت_شهرستان_ادب
@rahro313
توجهت بہ هر چہ باشد قیمت تو همان است ...
اگر توجهت بہ #خـدا
و #خـوبان باشد قیمتے مےشـوے ...
حــواس تو بہ هر ڪہ رفت تـو همانـے ... "حاج اسماعیل دولابـے (ره)" #رفیـق حواسـم بـا توست
حواست بـهم باشہ...
#شهید_محمودرضا_بیضائی
@rahro313
http://eitaa.com/joinchat/3810983948Ccc21692f03
گاهے یـڪ نگاه آنقدر مهربان است که چشــم هــرگز رهایش نمی کند
گاهے یڪ #رفاقــت آنقــدر مــــــــاندگار است که زمـــــــــــــان حریفش نمی شود
و گاهے یڪ نفــر آنقدر عزیز است ڪه قلـب رهایش نمی کند
#شهید_حاجمحسن_حسنی_کارگر
#شهید_مظلوم_منا
#قاری_قرآن
@rahro313
http://eitaa.com/joinchat/3810983948Ccc21692f03
یکبار فاطمه را گذاشت روی اپن آشپزخانه و به او گفت: "بپر بغل بابا"
و فاطمه به آغوش او پرید.
بعد به من نگاه کرد و گفت: "ببین فاطمه چطور به من اعتماد داشت. او پرید و میدانست که من او را میگیرم، اگر ما اینطور به خدا اعتماد داشتیم همه مشکلاتمان حل بود.
توکل واقعی یعنی همین که بدانیم در هر شرایطی خدا مواظب ما هست".
به نقل از همسر #شهید_مصطفی_صدرزاده
@rahro313
http://eitaa.com/joinchat/3810983948Ccc21692f03
روزهایم یک به یک میگذرند
حال و روزم خنده دار است ...
پر شده ام از #ادعا !
دم از شما میزنم ...
بهخیال خودم #شهید خواهم شد
خوشـا به حالتان
بدون ادعا #شهیــد شدید
بُعد فاصله بینمان بیداد میکند !
#شهدا_گاهی_نگاهمان_کنید
@rahro313
#شهید_محمدحسین_حدادیان، بامداد روز یکم اسفند ماه سال 96، در حالیکه عده ای از #دراویش منحرف در خیابان #پاسدارانتهران با آتش کشیدن ماشین ها و خانه های مردم و اقداماتی از این دست، امنیت را از مردم سلب کرده بودند به عنوان #بسیجیبدون هیچ گونه سلاح سرد و یا گرمی جهت حفظ #امنیت و آرامش در محل حادثه حضور پیدا کرد
.
بعد از اینکه #شهید متوجه شد که این جمعیت با انداختن کپسول گاز در آتش قصد جان مردم کرده اند، برای نجات جان هموطنانش طی اقدامی ایثارگونه کپسول گاز را برداشته و محل حادثه را ترک کرد و بعد از آن بود که تعدادی از این انسان نماها به دنبال وی راه افتاده و پس از اینکه او را در کوچه ای تنها و بدون هیچ همراه و سلاحی یافتند، به طور وحشیانه ای قصد جان وی را کردند. و با هرگونه سلاحی از جمله قمه، تفنگ ساچمه ای و... او را مورد حمله قرار دادند. و در آخر یزیدیان زمان دوبار با ماشین به روی بدن او تاختند.
امام خامنه ای (حفظه الله):
بسیجـی . . .
اصلا احتیاج به محافظه کاری ندارد
و به دنبال از دست دادن چیزی نیست
یڪ کارت عضویت بسیــج دارد
و آن هم سند شهادتش است
@rahro313
رهرو شهدا:
شهید محمود حیدری با نام جهادی «خادم زوار» یکی از رزمندگان افغانستانی لشکر فاطمیون است که چندی پیش داوطلبانه برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) راهی سوریه شد و بعد از گذشت مدتی در روز 20 شهریور ماه 97 و آغاز ماه محرم الحرام طی عملیات شناسایی توسط مین گذاری تروریستهای تکفیری در شهر البوکمال سوریه به شهادت رسید. 26 سال سن داشت. این تازه داماد که تنها فرزندش چند ماه دیگر متولد میشود، بعد از چهار سال حضور فعال در جبهههای سوریه به یاران شهیدش پیوست
.
شهید 26 ساله فاطمیون از روزگار مهندسی معدن و وضعیت مالی مطلوب همه چیز را رها کرد و به جبهه سوریه رفت، حتی با همسرش قبل از زادواج هم طی کرد که بنایی بر توقف در جهادش ندارد. این نخبه افغانستانی، در جبهه سوریه هم ردای فرماندهی پوشید و حماسه های زیادی آفرید تا اینکه نخستین روز از ماه محرم امسال به آرزویش یعنی شهادت رسید
@rahro313