🔶داستان مسلمان شدن جوان آلمانی
🔹 لطفا بما بگویید که چگونه به اسلام روی آوردید
🔸من دوستان خارجی زیادی داشتم و متوجه شدم یک چیزی متفاوت است. حس آنها به زندگی فرق داشت. آنها مانند من نبودند. در این دوران بود که فهمیدم #اسلامی وجود دارد. من همیشه به #خدا اعتقاد داشتم ولی به مسیح نه. تا زمانی که حاثه ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاد و من علاقهمند شدم و #قرآنی خریدم چون نمیتوانستم تصور کنم یک دین بتواند انقدر خشن و یا با تروریسم در ارتباط باشد. شروع به خواندن قرآن کردم. نمیتوانم توصیفش کنم ولی من ۲ یا ۳ ساعت در روزمیخواندم و متوقف نمیشدم. در صفحه ۷۰،۸۰ دیگر مو بر بدنم سیخ شد. در ابتدا فکر میکردم ” بله! خوب به نظر میآید! خیلی خوب است…!!” به خواندنم ادامه دادم و همانطور که قبلا زندگی میکردم به زندگی ادامه دادم… اما ناگهان خوابهای عجیبی میدیدم. کابوسهای خیلی بد و ترسناک با اشکال بد و هولناک…! درخواب قرآن #تلاوت کردم و آنها ناپدید شدند.
🔹تقریبا هر شب کابوس میدیدم و دیگر میترسیدم بخوابم. ماه #رمضان بود و من به هم کلاسیهایم در دانشگاه گفتم: ”میخواهم با شما روزه بگیرم، میخواهم بدانم روزه چطور است…در این دوران من یک دوست دختر هم داشتم و وقتی با هم بیرون میرفتم چیزهایی بین ما اتفاق میافتاد که درست نبود و دوباره کابوسهای من ظاهر میشدند. از آن زمان به بعد همیشه وقتی کاری اشتباه انجام میدادم کابوسهایم شروع میشد...
👈ادامه این داستان در سایت #رهیافته ولینک زیر
rahyafteha.ir/39782/
🌐 @rahyafte_com