eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
4.4هزار دنبال‌کننده
23.2هزار عکس
5.7هزار ویدیو
104 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
📌علامۀ امينى نقل می کنند: براى مطالعات بعضى از كتب، مدتى در حلب به سر مى‌بردم يكى از فهميده و منطقى از اهل سنت با من آشنا شد و شبى از من دعوت به‌عمل آورد. علماء طراز اول شهر و عالى رتبه و بعضى از اساتيد دانشگاه و عدّه‌اى از تجّار نيز در آنجا حضور داشتند. . 📌پس از شام، عالم بزرگ و مفتى أعظم شهر گفت: آقاى امينى اين بحث امامت چه ريشه و اساسى در اسلام دارد كه و علماى تشيّع آن را رها نمى‌كنند؟ . 📌من به ايشان گفتم: آيا اين حديث را كه از خدا نقل شده مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛ هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است. قبول دارى؟ گفت:بلى به او گفتم: براى پى‌گيرى و بررسى بحث امامت همين حديث بس است، وى ساكت شد و چيزى نگفت. . 📌از او سؤال كردم: فاطمۀ زهراء عليها السلام چگونه بانوئى است؟ . 📌وى گفت:(إنّها مَطهّرةٌ بِنَصّ الْكِتٰاب) قرآن مطهره و معصوم است چون در شأن اهل بيت آيۀ نازل شده و حضرت زهراء از بزرگ‌ترين مصاديق أهل بيت رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله است. . 📌به او گفتم: چرا فاطمۀ زهراء عليها السلام در حال خشم و غضب از حاكمان وقت از دنيا رفت؛ آيا آنان امت و خليفۀ به‌حق رسول خدا نبودند يا حضرت زهراء امام خود را نشناخت و فوت كرد؟ 🌐 @rahyafte_com 📌عالم بزرگ حلب ديد اگر بگويد غضب و خشم حضرت زهراء عليها السلام كار صحيحى بوده بايد خط بطلان به جبين حاكمان آن وقت بكشد و اين برخلاف اعتقاداتشان مى‌باشد و اگر بگويد كار حضرت زهراء عليها السلام خطا بوده و او بدون به امام خويش از دنيا رفته، با مقام عصمت و طهارت ايشان كه مورد قبول قرآن است منافات دارد، به همين دليل، براى خلط بحث گفت: آقاى امينى بحث ما چه ربطى به موضوع غضب و حضرت زهراء نسبت به حكام زمان خودش دارد؟ . 📌افرادى كه در حضور داشتند متوجه شدند كه آقاى امينى با طرح اين سؤال چه ضربۀ محكمى به عقايد آنان وارد ساخت، و گفت كه شما نه فقط امام زمان خود را نشناخته‌ايد بلكه در افرادى كه آنان را خليفۀ رسول خدا مى‌دانيد نيز در شك و ترديد به‌سر مى‌بريد، . 📌صاحب منزل كه كنارى ايستاده بود رو به عالم بزرگ كرد و گفت: شيٖخُنٰا اُسْكُتْ قَدِ افْتَضَحْنٰا ، يعنى ديگر ساكت شو كه ما را رسوا كردى. . 📌بحث تا نزديك سحر به‌طول انجاميد وعدّه‌اى از اساتيد دانشگاه و قضات و تجّار به سجده افتادند و شدند و از راهنمائى علامۀ امينى تشكر نمودند. 🌐 @rahyafte_com
📌در روايتى نقل شده كه يك يهودى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چند درهم طلبكار بود. يك روز داشتند از روبروی منزل آن یهودی رد ميشدند. مرد يهودى آمد و يقه را گرفت. حالا در دورانى كه پيامبر آن همه اصحاب و فدايى دارند و در عين حال حاكم حكومتى هستند كه در مدينه تشكيل شده. يهودى گفت طلبم را ميخواهم ، پيامبر فرمودند فعلاً چيزى ندارم، به من مهلت بده تا بدهى ام را به تو بدهم. مرد يهودى گفت من رهايت نميكنم تا پول مرا بدهى! 📌وقتى رسيديم به اينجا كه در خيابان يك يهودى توانست يقه استاندار و وزير و وكيل ما را بگيرد و بگويد كه من از تو طلب دارم و بايد بدهى ات را بدهى و آن وزير گفت چشم، آنوقت دينى تشكيل شده . حكومت ما ، الان حكومت متديّنين است، حكومت دينى نيست. وقتى يهودى به پيامبر مهلت نداد، پيامبر فرمود بسيار خوب ، من كنار تو خواهم ماند تا مطمئن شوى و تا اجازه ندهى از اينجا نميروم، همينجا كنار خانه تو ميايستم. ظهر شد، عصر شد، شب شد ، ناراحت شدند و آمدند تا با او برخورد كنند. جورى كه پيامبر نبيند به آن يهودى علامت دادند و تهديدش كردند كه مردك ! چرا به آدمى كه همه به او دارند ، فرصت نميدهى؟ پيامبر به اصحاب گفتند چه ميكنيد؟! چه كار داريد با او؟ حق نداريد با او اينطور صحبت كنيد، طلب دارد، حق با اوست ، گفتند آقا! اسير يك شديد؟! شما را از صبح نگاه داشته اينجا! پيامبر فرمود : "من برانگيخته نشدم تا به كسى ستم كنم، ولو به درهمى، مسلمان يا غير مسلمان" 📌حالا جالب است كه آن يارو از رو هم نميرود. پيامبر آنشب را تا صبح كنار خانه او نشست و به منزل نرفت . را آنجا خواند. صبح كه شد يهودى از خانه بيرون آمد، ديد پيامبر آنجا نشسته اند. چشمانش پر از اشك شد، گفت خداى تو خوب كسى را براى پيامبرى برگزيده است. من ايمانم را به تو بدهكارم. من ديگر براى مشتى درهم از تو طلبكار نيستم و به الله كه تو را فرستاد و رسالت تو شهادت ميدهم و همينك نيمى از همه اموالم را ميكنم تا هرگونه كه صلاح ميدانى خرج شود. 🌈"محمد، آقاى دنيا و آخرت" حسن رحیم پور ازغدی 🌐 @rahyafte_com
📌در روايتى نقل شده كه يك يهودى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چند درهم طلبكار بود. يك روز داشتند از روبروی منزل آن یهودی رد ميشدند. مرد يهودى آمد و يقه را گرفت. حالا در دورانى كه پيامبر آن همه اصحاب و فدايى دارند و در عين حال حاكم حكومتى هستند كه در مدينه تشكيل شده. يهودى گفت طلبم را ميخواهم ، پيامبر فرمودند فعلاً چيزى ندارم، به من مهلت بده تا بدهى ام را به تو بدهم. مرد يهودى گفت من رهايت نميكنم تا پول مرا بدهى! 📌وقتى رسيديم به اينجا كه در خيابان يك يهودى توانست يقه استاندار و وزير و وكيل ما را بگيرد و بگويد كه من از تو طلب دارم و بايد بدهى ات را بدهى و آن وزير گفت چشم، آنوقت دينى تشكيل شده . حكومت ما ، الان حكومت متديّنين است، حكومت دينى نيست. وقتى يهودى به پيامبر مهلت نداد، پيامبر فرمود بسيار خوب ، من كنار تو خواهم ماند تا مطمئن شوى و تا اجازه ندهى از اينجا نميروم، همينجا كنار خانه تو ميايستم. ظهر شد، عصر شد، شب شد ، ناراحت شدند و آمدند تا با او برخورد كنند. جورى كه پيامبر نبيند به آن يهودى علامت دادند و تهديدش كردند كه مردك ! چرا به آدمى كه همه به او دارند ، فرصت نميدهى؟ پيامبر به اصحاب گفتند چه ميكنيد؟! چه كار داريد با او؟ حق نداريد با او اينطور صحبت كنيد، طلب دارد، حق با اوست ، گفتند آقا! اسير يك شديد؟! شما را از صبح نگاه داشته اينجا! پيامبر فرمود : "من برانگيخته نشدم تا به كسى ستم كنم، ولو به درهمى، مسلمان يا غير مسلمان" 📌حالا جالب است كه آن يارو از رو هم نميرود. پيامبر آنشب را تا صبح كنار خانه او نشست و به منزل نرفت . را آنجا خواند. صبح كه شد يهودى از خانه بيرون آمد، ديد پيامبر آنجا نشسته اند. چشمانش پر از اشك شد، گفت خداى تو خوب كسى را براى پيامبرى برگزيده است. من ايمانم را به تو بدهكارم. من ديگر براى مشتى درهم از تو طلبكار نيستم و به الله كه تو را فرستاد و رسالت تو شهادت ميدهم و همينك نيمى از همه اموالم را ميكنم تا هرگونه كه صلاح ميدانى خرج شود. 🌈"محمد، آقاى دنيا و آخرت" حسن رحیم پور ازغدی 🌐 @rahyafte_com