✳️صله ی امیرالمومنین علیه السلام به #علامه_امینی(ره)
📌 وقتي خواستم بعد از #رحلت مرحوم علاّمه در سال ۱۳۹۰ از نجف به ايران بيايم. رفتم خدمت آيت الله سيّد محمّد تقی بحرالعلوم كه از نوههاي مرحوم علاّمه بحر العلوم است، وقتی چشمش به من افتاد شروع كرد به #گريه كردن گفتم: به خاطر چه گريه می كنيد؟! فرمودند:
📌 بعد از اينكه مرحوم پدرت رحلت كرد با خود فكر می كردم كه #امام_علی(ع) چگونه از زحمات علاّمه تشكر می كند! تا اينكه يك شب در خواب ديدم كه قيامت بر پا شدهاست، و مردم در #صحرای محشر هستند و همه توجه به يک طرفی كردهاند فهميدم كه آن حوض كوثر است رفتم طرف حوض #كوثر ديدم كه حضرت امير المؤمنين در كنار حوض ايستاده اند، و محبّين خودش را با كاسههای بلوری كه پر از آب زلال است سيراب می كنند.
🌐 @rahyafte_com
📌 يك وقت صدايی از بين مردم بلند شد، گفتند: كه #علاّمه_امينی به حوض كوثر و به محضر علی (عليهالسلام) مشرف می شوند، من منتظر بودم كه امام چگونه با علاّمه برخورد می كنند. ديدم #امام كاسه را زمين گذاشت و دو دست مباركش را از حوض پر كرد، و آب را به صورت علاّمه پاشيد و علاّمه را با دستان #مبارک سيراب كرد و سپس حضرت فرمود:
🌱بَيّضَالله وَجهك بَيّضتَ و جوهنا
خدا #صورت تو را سفيد كند كه تو صورت ما را سفيدكردی.
📌در اين هنگام فهميدم مقام #علامه را در نزد امير المؤمنين به خاطر تأليف كتاب #الغدير چه قدر است.
🌈به نقل از فرزند علامه امینی(ره)
🌐 @rahyafte_com
..............گرفتارشدیم
📍من یک دفعه یادم هست چند سال قبل طلبه بودم میخواستم لواسانات منبر بروم. وقتی از منزل آمدم بیرون یک خواهری دارم که حالا #داماد و عروس دارد آن موقع 3-4 ساله بود .
📍این شروع به #گریه کردن کرد که دنبال من بیاید چون به من علاقه داشت. #مادرم به من گفت : سوارش می کنیم ما خیابان 17 شهریور سر ادیب پیاده می شویم برویم منزل مادربزرگمان که این بچه هم گریه نکند. من ناراحت شدم گفتم این #تاکسی ها حالا غر می زنند گفتم نمیشود و رفتم .
📍خب کار بدی کردم. #مادر از من تقاضا کرده این دخترم سوار کن این بچه دارد گریه می کند. خب من باید می گفتم بفرمایید بر فرض تاکسی هم کمی بیشتر پول می دادم. ولی گاهی اوقات آدم #اعصابش ناراحت است از دستش در می رود یک اشتباهی میکند . ما این اشتباه را کردیم. همان جا هم گرفتار شدیم.
📍در همان #لواسانات منبر رفتیم. چیزهایی گفتیم . یک دفعه هم راجع به #حجاب صحبت کردیم .یک دختر بی حجاب بود. شکایت کرد و ژاندارم آوردند و ما را شب به تهران آوردند.
📍یک شب #ژاندارم بودیم و یک شب شهربانی و دو سه شب گرفتار زندان و تا یواش یواش #دایی ما رفت و امام جمعه را دید و ضمانت کردند ما را آوردند بیرون. گرفتاری درست شد.
📍یک مقدار مادرمان را #اذیت کردیم من فهمیدم مال همان است. آن سال خیلی به من فشار آمد. حالا بعضی ها نمی فهمند گرفتار که می شوند نمی داند که با مادرشان #تند صحبت کرده اند مال همان است.
🍂امروز سالروز رحلت #حضرت_آیت_الله_مجتهدی_تهرانی(ره) است.
🌐 @rahyafte_com
✳️صله ی امیرالمومنین علیه السلام به #علامه_امینی(ره)
📌 وقتي خواستم بعد از #رحلت مرحوم علاّمه در سال ۱۳۹۰ از نجف به ايران بيايم. رفتم خدمت آيت الله سيّد محمّد تقی بحرالعلوم كه از نوههاي مرحوم علاّمه بحر العلوم است، وقتی چشمش به من افتاد شروع كرد به #گريه كردن گفتم: به خاطر چه گريه می كنيد؟! فرمودند:
📌 بعد از اينكه مرحوم پدرت رحلت كرد با خود فكر می كردم كه #امام_علی(ع) چگونه از زحمات علاّمه تشكر می كند! تا اينكه يك شب در خواب ديدم كه قيامت بر پا شدهاست، و مردم در #صحرای محشر هستند و همه توجه به يک طرفی كردهاند فهميدم كه آن حوض كوثر است رفتم طرف حوض #كوثر ديدم كه حضرت امير المؤمنين در كنار حوض ايستاده اند، و محبّين خودش را با كاسههای بلوری كه پر از آب زلال است سيراب می كنند.
🌐 @rahyafte_com
📌 يك وقت صدايی از بين مردم بلند شد، گفتند: كه #علاّمه_امينی به حوض كوثر و به محضر علی (عليهالسلام) مشرف می شوند، من منتظر بودم كه امام چگونه با علاّمه برخورد می كنند. ديدم #امام كاسه را زمين گذاشت و دو دست مباركش را از حوض پر كرد، و آب را به صورت علاّمه پاشيد و علاّمه را با دستان #مبارک سيراب كرد و سپس حضرت فرمود:
🌱بَيّضَالله وَجهك بَيّضتَ و جوهنا
خدا #صورت تو را سفيد كند كه تو صورت ما را سفيدكردی.
📌در اين هنگام فهميدم مقام #علامه را در نزد امير المؤمنين به خاطر تأليف كتاب #الغدير چه قدر است.
🌈به نقل از فرزند علامه امینی(ره)
🌐 @rahyafte_com
✳️صله ی امیرالمومنین علیه السلام به #علامه_امینی(ره)
📌 وقتي خواستم بعد از #رحلت مرحوم علاّمه در سال ۱۳۹۰ از نجف به ايران بيايم. رفتم خدمت آيت الله سيّد محمّد تقی بحرالعلوم كه از نوههاي مرحوم علاّمه بحر العلوم است، وقتی چشمش به من افتاد شروع كرد به #گريه كردن گفتم: به خاطر چه گريه می كنيد؟! فرمودند:
📌 بعد از اينكه مرحوم پدرت رحلت كرد با خود فكر می كردم كه #امام_علی(ع) چگونه از زحمات علاّمه تشكر می كند! تا اينكه يك شب در خواب ديدم كه قيامت بر پا شدهاست، و مردم در #صحرای محشر هستند و همه توجه به يک طرفی كردهاند فهميدم كه آن حوض كوثر است رفتم طرف حوض #كوثر ديدم كه حضرت امير المؤمنين در كنار حوض ايستاده اند، و محبّين خودش را با كاسههای بلوری كه پر از آب زلال است سيراب می كنند.
🌐 @rahyafte_com
📌 يك وقت صدايی از بين مردم بلند شد، گفتند: كه #علاّمه_امينی به حوض كوثر و به محضر علی (عليهالسلام) مشرف می شوند، من منتظر بودم كه امام چگونه با علاّمه برخورد می كنند. ديدم #امام كاسه را زمين گذاشت و دو دست مباركش را از حوض پر كرد، و آب را به صورت علاّمه پاشيد و علاّمه را با دستان #مبارک سيراب كرد و سپس حضرت فرمود:
🌱بيّضَالله وَجهك بَيّضتَ و جوهنا
خدا #صورت تو را سفيد كند كه تو صورت ما را سفيدكردی.
📌در اين هنگام فهميدم مقام #علامه را در نزد امير المؤمنين به خاطر تأليف كتاب #الغدير چه قدر است.
🌈به نقل از فرزند علامه امینی(ره)
🌐 @rahyafte_com
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
📍یکی از دوستان نقل میکرد: یک روز یا شب که احتمال بیشتر میداد که شب و بعد از نماز #مغرب و عشا بوده، به در منزل ایشان رفته بودم.
📍در زدم و وارد شده و در اطاق به خدمت رسیدم. ایشان روی صندلی نشسته بود. من که وارد شدم #سلام کردم و نشستم. جواب فرمود، و یک مرتبه حالش متغیر شد، و بلند بلند شروع به گریه کرد.
📍رنگ صورت به طور غریبی عوض شده بود. گریه، گریهای بیقرار بود. مثل کسی بود که همه چیز خود را از دست داده باشد. بعداز مدتی که آرام شد، فرمود: میدانی برای چه #گریه کردم؟
📍گفتم: نخیر! فرمود: #تابستان آمده و شبها کوتاه شده است. دیگر چیزی نفرمود؛ ولی باز هم شروع به گریه کرد. با این سخن معلوم شد که از کوتاهی مدت بیداری #شب غصه دارند.
📍تا وقتی به حال و هوش بودند ممکن نبود نمازشب را ترک کنند، و هیچ نوع بیماری و بد حالی باعث نمیشد که #سحر و تهجّد ایشان تعطیل شود.
📍پزشک مخصوص ایشان میگوید:«اگر به عنوان یک #پزشک بخواهم از ویژگیهای آیت الله حقشناس بگویم باید به یکی از اموری که برای ایشان ملکه شده بود، اشاره کنم. چندین بار وقتی حال آیتالله حقشناس وخیم بود، من در نزد ایشان تا صبح ماندهام در آن حالت نیم ساعت یا گاهی یک ربع مانده به #اذان صبح بلند میشدند و نماز شب را به جا میآوردند.
📍این عمل برای یکبار، برای من به عنوان یک پزشک بسیار عجیبتر بود. در یکی از سفرهای #مشهد مقدس، حال حاج آقای حقشناس بسیار خراب و خطرناک شد. ایشان را در یکی از بیمارستانهای مشهد بستری کرده بودند و میخواستند بهccu منتقل کنند.
📍من خودم را به #بیمارستان رساندم. دیدم بهتر است حاج آقا را از آن بیمارستان خارج کنیم و به هتل منتقل نمائیم و خودم تا صبح بالای سر ایشان بیدار بمانم. آن شب با این که وضعیت حال ایشان خوب نبود، درست نیم ساعت مانده به اذان #صبح بلند شده وبه نافلههای شب مشغول شدند.»
🌙 #نماز_شب
📌امروز سالروز رحلت عالم بزرگوار، حضرت آیت الله عبدالکریم حق شناس است. نثار شادی روحشان فاتحه و صلوات.
🌐 @rahyafte_com
✳️صله ی امیرالمومنین علیه السلام به #علامه_امینی(ره)
📌 وقتي خواستم بعد از #رحلت مرحوم علاّمه در سال ۱۳۹۰ از نجف به ايران بيايم. رفتم خدمت آيت الله سيّد محمّد تقی بحرالعلوم كه از نوههاي مرحوم علاّمه بحر العلوم است، وقتی چشمش به من افتاد شروع كرد به #گريه كردن گفتم: به خاطر چه گريه می كنيد؟! فرمودند:
📌 بعد از اينكه مرحوم پدرت رحلت كرد با خود فكر می كردم كه #امام_علی(ع) چگونه از زحمات علاّمه تشكر می كند! تا اينكه يك شب در خواب ديدم كه قيامت بر پا شدهاست، و مردم در #صحرای محشر هستند و همه توجه به يک طرفی كردهاند فهميدم كه آن حوض كوثر است رفتم طرف حوض #كوثر ديدم كه حضرت امير المؤمنين در كنار حوض ايستاده اند، و محبّين خودش را با كاسههای بلوری كه پر از آب زلال است سيراب می كنند.
🌐 @rahyafte_com
📌 يك وقت صدايی از بين مردم بلند شد، گفتند: كه #علامه_امينی به حوض كوثر و به محضر علی (عليهالسلام) مشرف می شوند، من منتظر بودم كه امام چگونه با علاّمه برخورد می كنند. ديدم #امام كاسه را زمين گذاشت و دو دست مباركش را از حوض پر كرد، و آب را به صورت علاّمه پاشيد و علاّمه را با دستان #مبارک سيراب كرد و سپس حضرت فرمود:
🌱بَيّضَالله وَجهك بَيّضتَ وجوهنا
خدا #صورت تو را سفيد كند كه تو صورت ما را سفيدكردی.
📌در اين هنگام فهميدم مقام #علامه را در نزد امير المؤمنين به خاطر تأليف كتاب #الغدير چه قدر است.
📍به نقل از فرزند علامه امینی(ره)
🌐 @rahyafte_com