#پارت867 🌹دختر باران🌹
صداهایی که از پایین میاد نشون میده اومدن و دارن کار می کنند.
*مریم جان مراقب خودت باش سلام به شوهرت هم برسون.
بلند میشم در رو قفل می کنم .
_چشم بزرگیتون رو می رسونم خداحافظ.
شروع به درس خوندن می کنم.یک لحظه صدای کولر بلند شد و همراه اون گرد و خاک داخل اتاق رو پر کرد.
در حالی که سرفه می کردم بلند شروع به خندیدن کردم هوای اتاق حالت مه شده بود می دونستم طبقه ی بالا کسی نیست برای همین در رو باز کردم.
از پایین هم صدای خنده می اومد معلوم بود همه دارند به این وضعیت می خندند و اوضاع پایین بهتر از این بالا نیست.
صدای محمدجواد باعث شد لبخندم پهن تر بشه.
-نخندید خانمم تازه گردگیری کرده پوستم رو می کنه.
*داداش حق داره این چه وضعش هست؟تو خودت گرمت نمی شد که این بدبخت رو سرویس نکردی؟ مرد حسابی پوشال کولر عین موکت شده بود.
-وقتی آدم یک نفره به هیچی احتیاج نداره.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
رمان واقعیت محور
ژانر: عاشقانه ، روانشناسی ، درام،اجتماعی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
لينك كانال زاپاس دختر باران
https://eitaa.com/joinchat/2839872205Cf36e7b9fc1
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
هرگونه کپی برداریو فوروارد و گزارش کانال حرام شرعی است.🔥
رمان دارای کد ثبت در وزارت ارشاد است کپی پیگرد قانونی دارد
با عرض پوزش پنجشنبه ها و روزهای تعطیل پارت گذاری انجام نمیشه
https://eitaa.com/joinchat/4140696202C1f4646c5de